Borna66
06-04-2009, 06:04 PM
این ویژگی ها دیدگاه های روانشناسان مختلف در باره انسان سالم، کامل یا بالغ است که پاره ای از آن ها در من و شما کم و بیش وجود دارد که با کمی تلاش می توان آن ها را تقویت کرد و آنهایی کهدر ما نیست را می توان ایجاد نمود. کار مشکلی نیست فقط کمی سعی و تلاش میخواهد.
1- انسان سالم امکانات، خواسته ها،توانایی ها و اهداف و علائق خود را می شناسد.
ما چقدر اهداف و علائق خودرا می شناسیم، آیا می دانیم در چه زمینه هایی توانایی و استعداد بیشتری داریم، چقدرامکانات و خواسته های خود را می شناسیم؟ آیا می دانیم برای چه زندگی می کنیم؟ برای چه کار و می کنیم و شغلی را انتخاب کرده ایم، یا دانشگاه رفتیم و این رشته ایی که در آن مشغول تحصیل هستیم را انتخاب کرده ایم، چرا ازدواج می کنیم، یا کرده ایم و برای چه دارای فرزند می شویم؟بیشتر مردم نمی دانند برای چه زندگی می کنند و چه از زندگی خود می خواهند. انسان سالم برای خود و شناخت خودوقت می گذارد تا توانایی ها، استعداد ها، اهداف و علائق خود را بشناسد. ما چقدر وقتمی گذاریم.
با خود عهد کنیم و ماهی یکبار با خود یک ساعت خلوت کرده و در مورد اهداف خود و مسیری که طی یک ماه گذشته رفته ایم را بررسی کنیم و مراقب باشیم که از مسیر خارج نشویم. هر قدمی که می خواهیم برداریم از خود بپرسیم برای چه؟ و چه می خواهم؟
2- انسان سالم در برابر وقایع و اتفاقات سخت زندگی احساس یأس و ناامیدی نمیکند.
انسان سالم می داند که هیچ زندگی آرمانی برای هیچ ابوالبشری وجود ندارد، لکن از تلاش و کوشش باز نمی ایستد واگر زمانی هم با مانع روبرو شود ضمن اینکه دچار یأس و ناامیدی نمی گردد، آن را مانع ندیده بلکه آن را تنگنایی تلقی می کند که با کمی درایت می توان از آن گذشت.
تمرین کنیم تا هنگام مواجه با تنگناها ضمن تقویت توکل در خود، در کمال آرامش راه کار منطقی و عملی اتخاذکنیم.
3- انسان سالم از زندگی بیشتر احساس رضایت و خوشی می کند و کمتر گرفتار نارضایتی و ناخوشی میشود. به عبارتی دیگر انسان سالم قسمت پر لیوان را هم میبیند.
واقعیت این است که ما در زندگی خودمان نکات مثبت و ارزندۀ بسیاری داریم که می توانیم به اونها ببالیم و بافکر کردن بدانها احساس ارزشمند و خوشایندی بکنیم.
طبیعت ما انسان آن است که معمولا نکات منفی را بیشتر می بینیم و مورد توجه قرار می دهیم و باید تمرین کنیم تا بتوانیم بخش مثبت و خوب زندگی خودمان را ببینیم. حتی اغلب اوقات ما در مورد فرزندانمان هم بیش از آنکه نکات مثبیشان را ببینیم، نکات منفی آنها را مورد توجه قرار می دهیم.
ندیدن نکات مثبت زندگی خود و دیگران و دیدن و بازگو کردن نکات منفی باعث شده تا به مرور ما تبدیل به انسان های شاکی شویم که دائما در حال نق زدن و قر زدن هستیم (که اسم آن را فرهنگ نق زدن ونالیدن گذاشته ام) و در حال حاضر این فرهنگ را ما به وضوح در جامعه خود شاهدیم و جالب آنکه فقط هم می نالیم و هیچ گاه برای آن کاری نمیکنیم.
بنابراین بیاییم از این پس نکات مثبت زندگی خود و دیگران را هم ببینیم و مورد توجه فرار دهیم تا انشاالله مثبت اندیشی عادتمان شود که البته واقعیت زندگی ما این است به هر حال از جسم سالم، روان سالم، پدر و مادر خوب، فرزندان سالم و صالح یا شغلی که از طریق آن امرار معاش میکنیم و هزاران مواهب دیگر برخورداریم که ممکن دیگران آن را هم نداشته باشند. پس ما از داشتن آنها خرسند و شاکر باشیم.
4- انسان سالم قادر به برقراری ارتباطات و مناسبات دوستانه و صمیمانه با دیگران است.
کسی که نتواند با دیگران ارتباط برقرار کند، انسان سالمی نیست. انسان سالم به راحتی با دیگران ارتباط برقرار کرده و روابط عمیق وصمیمی و بلند مدت برقرار کند.
ما چقدر قادریم با دیگران ارتباط مؤثر برقرار کنیم و این ارتباط را تداوم ببخشیم. برقراری ارتباط مؤثر تکنیکی آموختنی است و هر کس به راحتی می تواند آن را آموزش ببیند و به راحتی هم به کار ببندد.
5- انسان سالم خود عهده دار زندگی خویشتن است.
انسان سالم ضمن اینکه با دیگران مشورت می کند ولی خود مسئولیت عواقب آن را می پذیرد. ما چه می کنیم؟ آیا دیگران را در ناموفقیت های خودمقصر می دانیم یا خود مسئولیت آن را می پذیریم؟ باید توجه داشته باشیم هرآنچه در پی مشورت با دیگران برای اهداف ما رخ می دهد، تصمیم گیرنده نهایی خود ماهستیم و انتخاب خود ما بوده نه زور و اجبار دیگران، پس خود ما باید عواقب آن رابپذیریم.
6- انسان سالم خود و ديگران را دوست می دارد و از محبت كردن به آنها لذت می برد.
انسان سالم دیگران را صمیمانه دوست دارد و بدان ها عشق می ورزد، انسان سالم از هر اقدامی برای کمک به دیگران فروگذاری نمیکند.
آیا تا به حال شده درخیابان دست نابینایی را برای عبور از خیابان گرفته و به او کمک کرده باشید؟ چه احساسی داشتید؟! مطمئنا احساس خوشایندی بوده، آیا او در مقابل به شما چیزی داد که اینگونه خرسند شدید؟ مطمئنا خیر.
پس چرا تا مطمئن نباشیم ازطرف مقابل چیزی به ما می رسد یا نه، گامی برای او برنمیداریم.
دوستان، همراهان بیاییم دست در دست هم به یکدیگر عشق بورزیم و همدیگر را دوست بداریم. بدانیم که این لحظات دیگر برنمی گردد، این لحظات با هم بودن و به هم عشق ورزیدن را غنیمت شمرده و تا میتوانیم دست یکدیگر را در گذر از این دنیا گرفته و یار و یاور هم باشیم.
توجه داشته باشیم که ما در هیچ جا زندگی نمی کنیم، ما حتی بر این کره خاکی هم زندگی نمی کنیم، ما در قلب کسانی زندگی می کنیم که دوستشان داریم و به آن ها عشق میورزیم.
1- انسان سالم امکانات، خواسته ها،توانایی ها و اهداف و علائق خود را می شناسد.
ما چقدر اهداف و علائق خودرا می شناسیم، آیا می دانیم در چه زمینه هایی توانایی و استعداد بیشتری داریم، چقدرامکانات و خواسته های خود را می شناسیم؟ آیا می دانیم برای چه زندگی می کنیم؟ برای چه کار و می کنیم و شغلی را انتخاب کرده ایم، یا دانشگاه رفتیم و این رشته ایی که در آن مشغول تحصیل هستیم را انتخاب کرده ایم، چرا ازدواج می کنیم، یا کرده ایم و برای چه دارای فرزند می شویم؟بیشتر مردم نمی دانند برای چه زندگی می کنند و چه از زندگی خود می خواهند. انسان سالم برای خود و شناخت خودوقت می گذارد تا توانایی ها، استعداد ها، اهداف و علائق خود را بشناسد. ما چقدر وقتمی گذاریم.
با خود عهد کنیم و ماهی یکبار با خود یک ساعت خلوت کرده و در مورد اهداف خود و مسیری که طی یک ماه گذشته رفته ایم را بررسی کنیم و مراقب باشیم که از مسیر خارج نشویم. هر قدمی که می خواهیم برداریم از خود بپرسیم برای چه؟ و چه می خواهم؟
2- انسان سالم در برابر وقایع و اتفاقات سخت زندگی احساس یأس و ناامیدی نمیکند.
انسان سالم می داند که هیچ زندگی آرمانی برای هیچ ابوالبشری وجود ندارد، لکن از تلاش و کوشش باز نمی ایستد واگر زمانی هم با مانع روبرو شود ضمن اینکه دچار یأس و ناامیدی نمی گردد، آن را مانع ندیده بلکه آن را تنگنایی تلقی می کند که با کمی درایت می توان از آن گذشت.
تمرین کنیم تا هنگام مواجه با تنگناها ضمن تقویت توکل در خود، در کمال آرامش راه کار منطقی و عملی اتخاذکنیم.
3- انسان سالم از زندگی بیشتر احساس رضایت و خوشی می کند و کمتر گرفتار نارضایتی و ناخوشی میشود. به عبارتی دیگر انسان سالم قسمت پر لیوان را هم میبیند.
واقعیت این است که ما در زندگی خودمان نکات مثبت و ارزندۀ بسیاری داریم که می توانیم به اونها ببالیم و بافکر کردن بدانها احساس ارزشمند و خوشایندی بکنیم.
طبیعت ما انسان آن است که معمولا نکات منفی را بیشتر می بینیم و مورد توجه قرار می دهیم و باید تمرین کنیم تا بتوانیم بخش مثبت و خوب زندگی خودمان را ببینیم. حتی اغلب اوقات ما در مورد فرزندانمان هم بیش از آنکه نکات مثبیشان را ببینیم، نکات منفی آنها را مورد توجه قرار می دهیم.
ندیدن نکات مثبت زندگی خود و دیگران و دیدن و بازگو کردن نکات منفی باعث شده تا به مرور ما تبدیل به انسان های شاکی شویم که دائما در حال نق زدن و قر زدن هستیم (که اسم آن را فرهنگ نق زدن ونالیدن گذاشته ام) و در حال حاضر این فرهنگ را ما به وضوح در جامعه خود شاهدیم و جالب آنکه فقط هم می نالیم و هیچ گاه برای آن کاری نمیکنیم.
بنابراین بیاییم از این پس نکات مثبت زندگی خود و دیگران را هم ببینیم و مورد توجه فرار دهیم تا انشاالله مثبت اندیشی عادتمان شود که البته واقعیت زندگی ما این است به هر حال از جسم سالم، روان سالم، پدر و مادر خوب، فرزندان سالم و صالح یا شغلی که از طریق آن امرار معاش میکنیم و هزاران مواهب دیگر برخورداریم که ممکن دیگران آن را هم نداشته باشند. پس ما از داشتن آنها خرسند و شاکر باشیم.
4- انسان سالم قادر به برقراری ارتباطات و مناسبات دوستانه و صمیمانه با دیگران است.
کسی که نتواند با دیگران ارتباط برقرار کند، انسان سالمی نیست. انسان سالم به راحتی با دیگران ارتباط برقرار کرده و روابط عمیق وصمیمی و بلند مدت برقرار کند.
ما چقدر قادریم با دیگران ارتباط مؤثر برقرار کنیم و این ارتباط را تداوم ببخشیم. برقراری ارتباط مؤثر تکنیکی آموختنی است و هر کس به راحتی می تواند آن را آموزش ببیند و به راحتی هم به کار ببندد.
5- انسان سالم خود عهده دار زندگی خویشتن است.
انسان سالم ضمن اینکه با دیگران مشورت می کند ولی خود مسئولیت عواقب آن را می پذیرد. ما چه می کنیم؟ آیا دیگران را در ناموفقیت های خودمقصر می دانیم یا خود مسئولیت آن را می پذیریم؟ باید توجه داشته باشیم هرآنچه در پی مشورت با دیگران برای اهداف ما رخ می دهد، تصمیم گیرنده نهایی خود ماهستیم و انتخاب خود ما بوده نه زور و اجبار دیگران، پس خود ما باید عواقب آن رابپذیریم.
6- انسان سالم خود و ديگران را دوست می دارد و از محبت كردن به آنها لذت می برد.
انسان سالم دیگران را صمیمانه دوست دارد و بدان ها عشق می ورزد، انسان سالم از هر اقدامی برای کمک به دیگران فروگذاری نمیکند.
آیا تا به حال شده درخیابان دست نابینایی را برای عبور از خیابان گرفته و به او کمک کرده باشید؟ چه احساسی داشتید؟! مطمئنا احساس خوشایندی بوده، آیا او در مقابل به شما چیزی داد که اینگونه خرسند شدید؟ مطمئنا خیر.
پس چرا تا مطمئن نباشیم ازطرف مقابل چیزی به ما می رسد یا نه، گامی برای او برنمیداریم.
دوستان، همراهان بیاییم دست در دست هم به یکدیگر عشق بورزیم و همدیگر را دوست بداریم. بدانیم که این لحظات دیگر برنمی گردد، این لحظات با هم بودن و به هم عشق ورزیدن را غنیمت شمرده و تا میتوانیم دست یکدیگر را در گذر از این دنیا گرفته و یار و یاور هم باشیم.
توجه داشته باشیم که ما در هیچ جا زندگی نمی کنیم، ما حتی بر این کره خاکی هم زندگی نمی کنیم، ما در قلب کسانی زندگی می کنیم که دوستشان داریم و به آن ها عشق میورزیم.