توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : روانشناسی صنعتی و سازمانی
Borna66
06-04-2009, 12:10 PM
اشاره :
روانشناسي صنعتي يكي از فعالترين و پررونقترين شاخههاي علوم روانشناختي جديد است. امريكا كه به عنوان مهد روانشناسي مشهور است، عليرغم اين كه رتبه چهارم را در زمينه روانشناسي دارد، بالاترين تعداد فارغالتحصيلان را در رشته روانشناسي صنعتي دارد. در اغلب مؤسسات صنعتي و مراكز دولتي امريكا و همچنين اروپا، به راحتي ميتوان روانشناسان صنعتي را ديد كه با سايرين در حال انجام كار هستند. متاسفانه آمار قابل اعتمادي در مورد روانشناسي در كشور خودمان نداريم، اما شايد بتوان گفت كه روانشناسي صنعتي يكي از شاخههاي پركار روانشناسي در كشور است. به نظر ميرسد كه در چند ساله اخير توجه بيشتري نسبت به روانشناسي صنعتي و سازماني معطوف شده است و علت آن است كه صاحبان صنايع به اين مساله آگاهي بيشتري پيدا كردهاند كه انسان محور اصلي تمامي فعاليتهاي صنعتي است. روانشناسي صنعتي دربرگيرنده پهنه وسيعي است كه سعي در شناخت مشكلات انساني دارد، مشكلاتي كه منتج از رشد روزافزون و گسترده صنعت در طي چند دهه اخير است. اينكه روانشناسي صنعتي چگونه اين مشكلات را حل ميكند، موضوع مورد بحث مقاله حاضر است
Borna66
06-04-2009, 12:10 PM
روانشناسي صنعتي؛ آموزهها و كاربردها
تعريف و ماهيت روانشناسي صنعتي
تعاريف متعددي از روانشناسي صنعتي از سوي روانشناسان ارائه شده است، اما يك تعريف ساده و قابل درك از روانشناسي صنعتي چنين است: “ كاربرد و توسعه اصول و يافتههاي روانشناختي براي حل مشكلات كاري نوع بشر در صنعت، تجارت، خدمات و سازمانهاي پژوهشي“. چنين تعريفي ممكن است سئوالات زيادي در ذهن افراد مبتدي در اين زمينه بوجود آورد. اولين سؤال ممكن است اين باشد: روانشناسي چيست؟ بدون فهميدن اين موضوع كه روانشناسي چيست، درك و معني روانشناسي صنعتي- كه به تعبيري همان كاربرد اصول روانشناسي در حل مشكلات آدمي در صنعت است- كار مشكلي است. در اين مقاله هرگاه سخن از صنعت به ميان ميآيد منظور تمامي انواع سازمانهاي كاري اعم از تجاري، صنعتي، تربيتي، دولتي و مذهبي است. ارتباط روانشناسي و روانشناسي صنعتي ارتباط بين روانشناسي و روانشناسي صنعتي چيست؟ روانشناسي در تعريف عبارت است از مطالعه انسان و رفتارهاي او به كمك متدولوژي علمي. روانشناسي، روشهاي علمي زيادي را جهت گردآوري حقايق درباره رفتار آدمي بكار ميگيرد از جمله اين روشها ميتوان به تجربه، مشاهده پيمايش و سنجش، مطالعات زمينهاي، مطالعات موردي و غيره اشاره كرد. بطور كلي اين روشها، در اصل مشابه روشهايي هستند كه در ساير علوم بكار گرفته ميشوند ولي با اين تفاوت كه با مطالعه آدمي و رفتار او يعني موضوع اصلي روانشناسي تطبيق داده شدهاند. بنابراين وقتي صحبت از روانشناسي به ميان ميآيد منظور، اختصاصا مطالعه اصول، قواعد و قوانيني هستند كه بر رفتار آدمي در تمامي جنبهها حاكم ميباشند. همچنين بايد در اينجا اشاره كنيم كه روانشناسي موضوعي بسيار پيچيده است كه با تخصصها و علائق زيادي سر و كار دارد. هر يك از اين تخصصها باعث رشد شاخهها يا زيرشاخههايي ميشود. از جمله به اين زيرشاخهها در بخش صنعت ميپردازيم. چشم انداز روانشناسي صنعتي كاربرد اصول روانشناختي در مورد افرادي كه در صنعت و تجارت مشغول بكار هستند، در طي بيش از هشتاد سال، فهم چشمانداز روانشناسي صنعتي را اكنون براي ما سادهتر و روشنتر ميسازد. ليستي كه در زير آمده است حاصل مصاحبههاي مك كالون با عده كثيري از روانشناسان صنعتي در امريكا درباره چشمانداز و كاربرد روانشناسي صنعتي است: 1- انتخاب پرسنل: انتخاب كارمندان و مديران براي مشاغل مختلف. توسعه ابزارهاي انتخاب پرسنل بوسيله هدايت تحقيقات مربوطه. 2- پيشرفت پرسنل: توسعه شيوهها و روشهاي ارزيابي عملكرد كارمندان، مديران و غيره. توسعه و بهبود روشها و شيوههاي اندازهگيري نگرش كارمندان. توسعه شيوههاي مديريت مؤثر و مديريت پرسنل و مشاوره كارمندان، يعني كمك كردن به كارمندان جهت سازگاري بهتر و بيشتر با خود و محيط خودشان. 3- مهندسي انساني: ارائه پيشنهاد براي تغيير و نوآوري در طراحي ماشينها و ابزارها با رويكرد دستيابي به عملكرد سادهتر و صرف هزينهها و انرژي انساني كمتر. 4- مطالعات بهرهوري: فعاليتهاي مربوط به كاهش كارهاي طاقتفرسا، بهبود شرايط محيطي نظير نور، تهويه هوا، نظم و ترتيب كاري، برنامه كار و غيره با توجه به حداكثر بازده. 5- مديريت: فعاليتهايي نظير بهبود و بالابردن مهارتهاي مديريتي و ساير فعاليتهاي مربوط به مديران. 6- ايمني: جلوگيري از وقوع حوادث و ايجاد اقدامات تاميني. 7- ارتباط: توسعه و بهبود روابط مؤثر بين كاركنان. بنابراين در برشمردن چشماندازهاي روانشناسي صنعتي ميبينيم كه از يك روانشناس صنعتي براي حل تمامي مشكلات مربوط به كاركنان در بخش صنعت استفاده ميشود. البته در پارهاي موارد نيز از روانشناس صنعتي به طور اختصاصي در يك يا چند زمينه خاص استفاده ميشود.
Borna66
06-04-2009, 12:10 PM
دشواريها و موانع سد راه روانشناسي صنعتي
عليرغم نقش موثر و متنوع روانشناسي صنعتي در مديريت بهتر و كارآمدي آن به عنوان نظام علمي پويا، براي بهبود موقعيت و شيوههاي كاري انسان، هنوز بازدارندههايي در استفاده از روانشناسان صنعتي در محيط هاي صنعتي و تجاري وجود دارد. دليل اين امر را بايد در مقاومت نوع آدمي در برابر هرگونه تغيير در وضعيت فعلي دانست. هرچند ممكن است وضعيت جديد كارآمدتر و سودمندتر باشد، ولي آدمي بر اين مقاومت اصرار ميورزد. اين تمايل حاكم و فراگير، بزرگترين مانع در راه قبول روانشناسي صنعتي از سوي كاركنان و مديران تمام كشورهاي دنيا بوده است. چرا كه بكارگيري رواشناسي صنعتي در بيشتر موارد مستلزم تغييرات اساسي در نگرش و باورهاي كاركنان و كارفرمايان است. مقاومت كاركنان در برابر روانشناسي صنعتي از اين واقعيت نشان ميگيرد كه اين افراد تغييراتي كه نياز به ارائه ايدههاي جديد دارد را تهديدي براي نگرشها و عادتهاي كاري تثبيت شده خود ميدانند.كارفرمايان نيز از بروز چنين تغييراتي بيزارند چرا كه آنها اغلب نسبت به بازده ايدههاي جديد مطمئن نيستند و كمتر حاضر به خطر كردن در اين زمينهاند. يكي ديگر از دلائل مقاومت و پرهيز كارفرمايان اين است كه آنها عليرغم سوددهي ايدههاي جديد، قادر به درك پيچيدگي رويكردهاي جديد نيستند. كارفرمايان تمايل ندارند “امتياز استخدام يا اخراج پرسنل“ كه در انحصار خودشان است را با نظام علمي گزينش تعويض نمايند و يا حتي كسي را در آن شريك كنند. البته در حال حاضر با رشد روزافزون هنر و دانش مديريت، بسياري از كارفرمايان به ارزش و اهميت عوامل روانشناختي در كار پي بردهاند. اين موضوع را به راحتي ميتوان در زمان پس از جنگ جهاني دوم و در اغلب كشورهاي غربي و برخي كشورهاي آسيايي ملاحظه كرد.
Borna66
06-04-2009, 12:10 PM
مفاهيم اساسي روانشناسي صنعتي
مفاهيم اساسي روانشناسي به نوبه خود علمي پيچيده است كه مهمترين آنها به طور خلاصه با توجه به نمودار شماره 1 تشريح ميشود. دليل رفتار تمامي فعاليتهاي آدمي اعم از يك رفتار ساده(پرهيز از آتش) يا پاسخ هاي عصبي و رفتارهاي پيچيده(مثل انتخاب شغل يا انتخاب رشته تحصيلي) تصادفي نيستند و جملگي به واسطه حضور عوامل محرك يا شرايطي كه انسان را وادار به عكسالعمل ميكند، بوجود ميآيند. روانشناسي در واقع تلاش براي جداسازي و مشخص كردن اين شرايط تحريكي (محرك ها) به عنوان علل زيربنايي رفتارهاي نوعي است. در موقعيتهاي صنعتي، بسياري از اين رفتارها نظير از زيركار دررفتن كارگران يا كمكاري، كاهش بازدهي در بخش فروش و يا تنشهاي صنعتي كه پيامد كاهش توليد هستند، با اين ديدگاه مورد كنكاش قرار ميگيرند كه عواملي (محركهايي) كه باعث بروز آنها شدهاند چيست؟ فهم اين شرايط و شناخت محركها از اهميت ويژهاي برخوردار است چرا كه اولا ما را قادر ميسازد تا دلایل ممكن، جهت بروز چنين پديدههاي خاص را بشناسيم. ثانيا با مشخص شدن دلایل ميتوانيم ارزيابيهاي اصلاحي، جهت بهبود اين موقعيتها به عمل آوريم. البته يك روانشناس صنعتي تحليل موقعيت را به وسيله برشمردن اصول و عوامل روانشناختي كه در آنها خبره است، انجام ميدهد. بنابراين روانشناس صنعتي ممكن است آشوب و تنش در يك كارخانه را به راحتي رديابي و دلایل آن را پيدا كند. دلایل اين آشوب و هرج و مرج ممكن است آزردگي خاطر كارگران بواسطه تحكم سركارگر، پایین بودن حقوق كارگران يا انتظار بيش از حد كارفرما و نظایر آن باشد. تحقيقاتي از اين نوع كه در آن از روشهاي قابل اعتماد علمي استفاده شده است، منجر به شناسايي دقيق علل بروز رفتار كارمندان و كارگران در محيطهاي صنعتي و تجاري ميشود. به عبارت ديگر شناخت علل و رفتارهاي فردي يا گروهي ما را قادر ميسازد تا حد زياد و قابل اطميناني اقدام به پيشبيني، تغيير يا كنترل رفتارها كنيم و يا حتي اين رفتارها را در جهت دلخواه هدايت كنيم. بنابراين، روانشناسي صنعتي مانند اغلب علوم ديگر سعي در شناخت علل و انگيزه حوادث دارد تا شايد بدين ترتيب بتوان شرايط را به نحو مطلوبتري كنترل كرد.
Powered by vBulletin™ Version 4.2.2 Copyright © 2024 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.