alamatesoall
11-20-2012, 05:33 PM
تعامل فرهنگها و تاثیرپذیری متقابل تمدنها از یکدیگر در جهان پدیدهای رایج است. از قرنها پیش، بشر کوشیده است با الگوبرداری و وامگیری از دیگران راه آینده خود را تسهیل نماید و زندگی خود را رفاه و آرامش بیشتری بخشد. به این اعتبار در هر فرهنگ و تمدنی به ویژه در فرهنگهای کهن، مقولهای چون الگوبرداری و وامگیری، امری طبیعی و رایج است. فرهنگهای باستانی مانند فرهنگ ایرانی و رومی واندلسی و کنفوسیوسی همواره از یکدیگر تاثیر پذیرفتهاند و این امر در یک پژوهش دقیق و آماری قابل اثبات است.
● پدیدهای با عوارضی بسیار
مدرنیته و جلوه بارز آن صنعتی شدن پدیدهای است که تبلور و تشخص آن را متعلق به غرب میدانیم. این پدیده صد البته فواید و محاسن بسیاری داشته است که حال و آینده بشر را رقم زده و اکنون با حذف جلوههای مدرن از زندگی بشری، جهان را مانند جزیرهای خواهیم یافت که زیستن در آن به ویژه برای انسانهایی که عصر مدرن را درک کردهاند به غایت دشوار بلکه محال است.
با این همه غرب صنعتی با آنکه پدیدههایی به شدت حیات بخش و تمدن آفرین را به بشریت عرضه کرد در خلال آن نتوانست خود و دیگران را از آسیب عارضههایی خاص برهاند. این عارضه برخی مواقع در حکم ویژگیهای اجتناب ناپذیر صنعتی شدن و در برخی مواقع به صورت پدیدههایی قابل پیشگیری رخ نمود.
برخی از جوامع توانستند تا آنجا که ممکن بود از عوارض برخی پدیدهها بکاهند و برخی دیگر جز تسلیم در برابر آنها راهی دیگر نشناختهاند. با این همه نمیتوان انکار کرد که فرآوردههای جهان صنعتی در کنار محاسن خود، معایبی را نیز در بر داشته که عارض شدن آنها بر جوامع به ویژه جوامع در حال گذار، صدماتی جبرانناپذیر را به فرهنگ مادر آن بوم و کشور وارد آورده است.
از جمله عوارض زیستن در فضا و سپهر صنعتی، یکی هم مصرف گرایی و غلبه روح مصرف بر زندگی بشری است.
انسان قدیم به دلایل متعدد از جمله کمبود منابع و دسترسی دشوار به آنها نمیتوانست به موجودی صرفا مصرف گرا تبدیل شود. از سویی در زیست جهان باستانی اگرچه میتوان از مصرف کنندگانی سخن گفت که به هر حال از کالاهای تولید شده دیگران یا خود سود میبردند اما باید دانست که انسان اعصار ماضی، در کنار مصرفکنندگی به تولید نیز اشتغال داشته است. فقدان تقسیم کار اجتماعی در زمانی که بشر در نواحی دور از هم و در شرایطی بدوی زیست میکرد، موجب شده بود که در یک زمان تولید و مصرف به موازات هم پیش بروند. کشاورزان همانگونه که ممکن بود کالاهای دامداران را مصرف کنند، خود نیز به تولید کالاهای کشاورزی مبادرت میکردند و این رویه چه در دورانی که مبادله کالا به کالا رایج بود و چه در زمانی که پول وارد مبادلات و معاملات تجاری شد، رایج بوده است.
اما انسان عصر مدرن در جهانی به سر میبرد که تقسیم کار اجتماعی، شهرنشینی و تمرکز مقوله تولید، رواج و ترویج گفتمان رفاهی، غلبهایدئولوژیهای مادی و... در بخشهایی خاص از جامعه موجب شده است مصرف گرایی ابتدا به مثابه یک ویژگی و بعد از آن به مثابه یک عارضه در جهان جدید پدیدار شود.
به شیوه معمول به محض رخ نمودن یک آسیب و یا بروز و ظهور نشانههای آن ابتدا کارشناسان و روشنفکران و نخبگان یک جامعه به بررسی آن پدیده نوظهور و هشدار درباره آن میپردازند و پس از آن گفتمانی رواج مییابد که به طور جمعی و عمومی به راهکارهایی برای جلوگیری از آسیبهای وارده بیندیشد. به همین سیاق، روشنفکران و نخبگان در اقصی نقاط جهان هنگامی به طور جدی درباره این پدیده سخن گفتند که مقوله مصرفگرایی از مرزهای معمول و معقول عبور کرده و به عارضهای تبدیل شده بود که به تدریج در حال صدمه زدن به پیکره فرهنگ کشورها بود.
رواج روحیه مصرف ابتدا تنها منحصر در این بود که مردمان جهان متاثر از زندگی رفاهی در عصر مدرن به استفاده نامتعادل از کالاها عادت کرده و این روند، متناسب با تولید در جامعه پیش نمیرود. اما در کشورهای گوناگون این پدیده عوارض دیگری هم درپی داشت که دیگر فراتر از استفاده بیش از حد از کالاهای تولید شده، مینمود. این عارضهها عوارض دیگری چون تجملگرایی، رواج روحیه رفاهطلبی و.. را در پی داشت و همین امور به تدریج تاثیرات مخربی را بر دیگر مقولهها بر جای گذاشتند. در اثر رواج این پدیده و عوارض آن به تدریج آمار طلاقها افزایش یافت و شیوه زیست جمعی رو به دگرگونی نهاد. در این جا بود که در متون جدی فلسفی و فکری از مصرفگرایی به عنوان یک عارضه نام برده شد که اگر جوامع موجود برای حل و کنترل آن چارهای نیندیشند آسیبهای آن تنها محدود به حوزه اقتصاد نخواهد ماند و صدمات دیگری در بخشهای مهمی از حیات جمعی را برجا خواهد گذاشت.
● نخستین نشانهها
پیشینه پدیده مصرف گرایی در ایران به دوران قاجار، شکست از روسها و گسترش نفوذ انگلیسیها باز میگردد که روابط جدیدی را در معادلات تجاری ایران رقم زد. مثلا به موجب قرارداد ترکمنچای کالاهای تولیدی روسیه به دلیل پرداخت حقوق گمرکی کمتر، ارزانتر از کالاهای تولید داخلی به دست مصرفکننده ایرانی میرسید. در همین دوره کمپانی هند شرقی بریتانیا نیز پیمانهای دوستی و تجارت با دولت قاجار امضا کرد. انگلستان با استفاده از قدرت نظامی، برتری تجاری خود در ایران را تثبیت نمود.
کمپانی هند شرقی در مبادلات تجاری با ایران به جای پارچههای هندی، کالاها و پارچههای انگلیسی را به ایران صادر میکرد. این روند در دوره پهلوی اول و دوم به نحو چشمگیری تشدید شد و عملا ایران به بازار بزرگ کالاهای مصرفی غربی تبدبل گشت.
سیاستهای عمدتا سقیم و بی قواره پهلوی دوم، اقتصاد ایران را به ورطه نابودی میکشاند و بازار مونتاژ، کالاهای لوکس و تزئینی را در کشوری که عموم مردم آن در رنج، محنت و محرومیت از ملزومات اولیه زندگی به سر میبرند، گرم میکرد.
اما با پیروزی انقلاب اسلامی و بخصوص در سالهای اولیه به نحو شگفت آوری این تب داغ فروکش میکند و فرهنگ صرفهجویی و قناعت در بین مردم ترویج میگردد. سالهای جنگ تحمیلی نمونه ایدهآلی از صرفهجویی و پرهیز از اسراف ملت ایران است که در شرایطی سخت اما مقتدر و مستقل توانستند جنگ را اداره کنند و با هرگونه نشانه مصرف گرایی مقابله نمایند. در همین سالها بود که حتی لوازمی مانند دستمال کاغذی نیز در فرهنگ عمومی جایگاهی غیرضروری و تشریفاتی داشت.
● عارضههای ناشی از عارضهها
مصرفگرایی اما در اوج خود به پدیده تجمل گرایی دامن میزند. تجمل گرایی را میتوان اجمالا گرایش به زندگی رفاهی بیش از حد متعادل و گرایش به مصرف بیمارگونه پدیدهها و کالاهای لوکس در اشکال افراطی آن دانست. در واقع تجملگرایی یکی از تبعات طبیعی و حتمی مصرفگرایی است. در جامعهای که مصرف زده و رفاه زده شده تجملگرایی نیز ظهور میکند و این امر در اشکال افراطی در طبقات مختلف رواج خواهد یافت.
تجملگرایی پدیدهای جهانی است که حتی برخی جوامع مذهبی دنیا را نیز تحتالشعاع آثار و تبعات دنیوی و مادی خود قرارداده است. توجه به زرق و برق دنیا، بیخبری و بیتفاوتی نسبت به وضعیت محرومان و اقشار بیبضاعت، افزایش شکاف طبقاتی و ایجاد یاس و ناامیدی در جامعه از جمله اولین آثاراین جریان هستند که همواره ادیان مختلف، پیروانشان را از آلوده شدن به آن برحذر داشتهاند.
در جامعه ایران بهرغم تاکیدات بزرگان دین، تجملگرایی به مثابه فرزند مصرفگرایی رواج یافته و در این خصوص علل و دلایل گوناگونی را نیز میتوان ذکر کرد.
به گفته یک جامعه شناس، مدگرایی و مصرفگرایی یک پدیده جهانی است و تنها منحصر به جامعه ما نیست. اما تغییر جهت فرهنگ خرید و مصرف خانوادهها به سمت تجملگرایی، موضوع نگرانکنندهای است.
دکتر کاظمیپور در این خصوص میگوید: آنچه به صورت عینی در جامعه میتوان دید، این است که فرهنگ تجملگرایی و مصرفگرایی در بین خانوادهها درکشورنسبت به گذشته بیشترشده است. چنانچه افزایش روزانه فروشگاهها و اماکن عرضه کالاها، ناشی ازاستقبال خریداران وسوددهی این شغل است. وی میافزاید: مصرفگرایی یک پدیده جهانی است وتنها منحصربه جامعه ما نیست. اما تغییر جهت فرهنگ خرید ومصرف خانوادهها به سمت تجملگرایی، موضوع نگرانکنندهای است. به اعتقاد وی برخلاف برخی تصورات وضع اقتصادی مردم ما نسبت به گذشته بهترشده است وافزایش مصرف صحیح کالاها به نوعی طبیعی وقابل توجیه است ومعمولا به افزایش رفاه افراد منجرمیشود. اما نوع مصرف وچگونه مصرف کردن درخانوادهها، پدیدهای است که نیازبه توجه وبررسی بیشتری دارد.
معاون پژوهشی مرکزمطالعات جمعیتی آسیا واقیانوسیه میگوید: متاسفانه برخی افراد آنچنان دنباله روی تجملات وتوجه به ظواهرهستند که ترجیح میدهند، گوشی همراه آخرین مدل داشته باشند، درحالی که تغذیه یا بهداشت دهان ودندان مناسب ندارند. این تناقض ناشی از جا نیفتادن ریشهای فرهنگ مصرف درجامعه است. دراین میان به نظرمیرسد، تاثیرچشمگیر پیشرفتهای تکنولوژیک درعرصه ارتباطات از قبیل اینترنت وماهواره، درشکلگیری وترویج فرهنگهای وارداتی درجوامع دیگر به خصوص جوامع درحال پیشرفت مانند کشورما و نیز طراحی و ارائه نشدن الگوی مصرفی مناسب و مطابق با اعتقادات فرهنگی ومذهبی ازسوی مسئولان فرهنگی ورسانههای ارتباط جمعی بیشترین نقش را درشیوع وگسترش فرهنگ مصرفگرایی تجملی درکشور داشته باشند.
● فرهنگسازی نکردهایم
کاظمیپوربا اشاره به آموزههای دینی وملی که به صرفهجویی وسادهزیستی توصیه دارند، از فقدان برنامهریزی ونظارت دقیق وعملی برای فرهنگسازی این آموزهها انتقاد میکند و میافزاید: برنامههای مسئولان فرهنگی ورسانههای ارتباط جمعی نظیرتلویزیون به راحتی قابل ارزیابی است. براساس شواهد موجود آنها، بهرغم توصیه و تاکیدهایی که نسبت به صرفهجویی وجود دارد، درزمینه فرهنگسازی موفق عمل نکردهاند ودرحد توصیه باقی ماندهاند. وی درعین حال با اشاره به الگوپذیری افراد جامعه ازمسئولان وچهرههای سرشناس فرهنگی و ورزشی، تصریح میکند: مسئولان باید الگوهای جامعه باشند، اما این که توانایی و قابلیت آن را دارند یا نه را، نمیدانم. متاسفانه بعضی از الگوهای جامعه مانند معلمان و اساتید دانشگاهها، عمدی یا ناخواسته تضعیف شدهاند و در نتیجه مردم به سراغ الگوهایی رفتهاند که بیمارگونهاند و واقعی نیستند.
● خرید برای خرید
یک استاد دانشگاه نیزمیگوید: دربرخی موارد مصرفگرایی به نحوی رشد کرده که هدف ازخرید کالاها گاهی انجام دادن خرید، بدون توجه به نیازومیزان کارایی آن کالاست. این نوعی ابتذال مصرفی است واین خرید وکالا، وسیلهای برای پزدادن است که در نتیجه، بقیه هم مجبور میشوند برای حفظ ظاهر، الگوی مصرفی خود را مصرفیتر کنند که گاهی در توان مالی آنان نیست و در نهایت منجر به فساد مالی میشود. دکترابراهیم رزاقی نیز با بیان اینکه عوامل متعددی در شکلگیری فرهنگ مصرفگرایی تجملی در جامعه نقش دارند، میگوید: واردات گسترده و بیرویه کالاهای مصرفی به جای کالاهای اساسی و تجهیزات زیربنایی و تولیدی، تبلیغات وسیع کالاهای مصرفی، فقدان الگوی مناسب مصرف برای مردم، اخذ نشدن مالیات برمصرف، ارائه نشدن آموزشهای مناسب در رسانهها به خصوص تلویزیون و مراکز آموزشی از قبیل مدارس و دانشگاهها و نیز زندگی پرزرق وبرق برخی ازشخصیتها که به عنوان الگو در بین خانوادهها پذیرفته شدهاند، از مهمترین دلایل روی آوردن مردم به فرهنگ تجملگرایی در جامعه است. وی میافزاید: هرچه به مردم کالاهای خارجی بیشتری ارائه دهیم، آنها هم نسبت به استفاده از این کالاها ترغیب خواهند شد.
اگر به جای کالاهای مصرفی، ماشین آلات وارد میکردیم و در داخل، کالاهای مصرفی را با آنها تولید میکردیم، هم کالای خارجی وارد کشور نمیشد و هم بازار را با کالاهای باکیفیت داخلی پر میکردیم. وی برقراری مالیات برمصرف، برای خرید برخی کالاهای لوکس و تجملی را به عنوان یکی از راهکارهای کنترلی گسترش تجملگرایی در برخی خانوادهها اعلام و اظهار میکند: اخذ مالیات برمصرف درکشورهای غربی بسیار مرسوم است.
▪ عارضهای دیگر: ابتذال مصرفی
این استاد دانشگاه با اشاره به تغییر الگوهای مصرفی جامعه نسبت به گذشته، نسبت به شکلگیری فرهنگ ابتذال مصرفی درجامعه هشدار میدهد و میگوید: برعکس گذشته که الگوی مصرفی همه افراد، سادهزیستی بود و ثروتمندان هم در عین سادگی، ثروت خود را صرف سرمایهگذاری در امور تولیدی یا خرید املاک میکردند، در حال حاضر هر طبقهای میخواهد، الگوی مصرفی خود را متناسب با درآمدش داشته باشد و الگوی مصرف کاملا شخصی شده و سرمایهگذاریها در شغلهای کاذب مثل دلالی و غیره صورت میگیرد.
وی با تاکید براهمیت تبلیغ کالا درمیزان مصرف آن، از تبلیغات وسیع کالاهای لوکس و گرانبهای خارجی در کشور به عنوان یکی از دلایل مهم موفق نبودن کالاهای با کیفیت داخلی در جذب مشتری نام میبرد و میافزاید: یک نکته بسیار مهم در شکلگیری الگوی مصرفی کالاهای خارجی در کشور، تبلیغات است، کار به جایی رسیده که کالاهای ایرانی با کیفیت مناسب نمیتوانند، کالای خود را با آرم و نام ایرانی بفروش برسانند و از نام و علایم خارجی برای جلب مشتری استفاده میکنند. اما برخی در برابراین تبلیغات خارجی، دچار بیهویتی و بیگانگی مصرفی شدهاند و گاهی حتی بدون نیاز و تقاضا اقدام به خرید کالاهای مصرفی خارجی میکنند. حرکت به سمت تجملگرایی و کمرنگ شدن فرهنگ کمک به همنوعان محروم و دور شدن تدریجی از آموزههای ارزشمند دینی، اخلاقی و فرهنگی جامعه درحالی رخ میدهد که ادبیات و فرهنگ ملی و دینی ما در یک رابطه متقابل فرهنگی با اجتماع از این ارزشها تاثیرگرفتهاند و یا برتاثیر آن در جامعه افزودهاند و حتی آنجا که آمده: <چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار>، به شعار و مشی برای سازمانها و نهادهای بشردوستانه فراملی تبدیل شده است.>
● تناسب تاثیر و تقصیر رسانه
عدهای از کارشناسان اعتقاد دارند ترویج و تبلیغ خواسته یا ناخواسته این پدیده در رسانه به ویژه صدا و سیما یکی از دلایل ازدیاد و تکثیر آن در جامعه است. این امری است که برخی از علما و بزرگان دینی نیز بارها نسبت به آن هشدار دادهاند.
با این حال از سوی دیگر نمیتوان رسانه ملی و دیگر رسانهها را در این زمینه چندان مقصر دانست. چرا که به عقیده برخی کارشناسان، رسانهها اگرچه دارای نقش فرهنگ ساز هستند اما در مواردی نیز دنباله رو جامعه بوده و از الگوهای رایج در جامعه تغذیه میکنند. اگر بتوانیم در نقد رسانه ملی و دیگر رسانهها کمی منصفتر باشیم چگونه میتوان گفت در اکثر قریب به اتفاق برنامهها از الگویی باید استفاده کرد که مدتهاست در میان عموم جامعه منسوخ شده و یا لااقل به مثابه یک ارزش، اهمیت خود را از دست داده است. اگرچه نقش رسانه ملی در این زمینه بسیار با اهمیت و تعیین کننده است اما اگر در این زمینه قائل به عملکرد یک سویه و منتزع از اجتماع باشیم، باید گسست میان جامعه و رسانه را نیز انتظار بکشیم.
وقتی پدیدهای در جامعه به شدت رواج داشته باشد و از سویی به همان شدت و افراط در رسانه ملی و دیگر رسانه صورت معکوس آن نمایش داده شده و اصرار بر واقعی بودن آن گردد، مخاطبان به تدریج حس اعتماد و اطمینان خود را از رسانه از دست میدهند.
به این ترتیب نمیتوان گفت که رسانه ملی در این زمینه میتواند بهرغم وجود پدیدهای تا به این اندازه رایج یک تنه نقش برهم زننده عرف و معکوس کننده ارزشهای نادرست را بر عهده داشته باشد. از این رو باید برای مشخص کردن میزان تقصیر رسانهها، ابتدا به میزان تاثیر آن نیز اندیشه کنیم.
مصرف گرایی و تجمل گرایی در ایران دارای دلایلی است که تا آن دلایل و عوامل به قوت و قدرت هر روز در حال تکثیر و ازدیاد باشند نمیتوان انتظار داشت که رسانهها و یا هر نهاد دیگری به تنهایی از عهده حل و فصل آن برآید.
رشد مصرفگرایی و رواج تجمل گرایی در میان طبقات مختلف جامعه، موضوع نگران کنندهای شده که توجه مسئولان و کارشناسان را به خود معطوف کرده است.
کارشناسان واردات گسترده کالاهای مصرفی و تبلیغات وسیع در مورد آنان را از علل اصلی رشد مصرفگرایی میدانند و خواستار طراحی و ارائه الگوی مصرفی مطابق با آموزههای فرهنگی و اعتقادات مذهبی برای جلوگیری از شیوع مصرفگرایی هستند.
محمدعلی حسینی شیرازی
shamisapsy.ir
● پدیدهای با عوارضی بسیار
مدرنیته و جلوه بارز آن صنعتی شدن پدیدهای است که تبلور و تشخص آن را متعلق به غرب میدانیم. این پدیده صد البته فواید و محاسن بسیاری داشته است که حال و آینده بشر را رقم زده و اکنون با حذف جلوههای مدرن از زندگی بشری، جهان را مانند جزیرهای خواهیم یافت که زیستن در آن به ویژه برای انسانهایی که عصر مدرن را درک کردهاند به غایت دشوار بلکه محال است.
با این همه غرب صنعتی با آنکه پدیدههایی به شدت حیات بخش و تمدن آفرین را به بشریت عرضه کرد در خلال آن نتوانست خود و دیگران را از آسیب عارضههایی خاص برهاند. این عارضه برخی مواقع در حکم ویژگیهای اجتناب ناپذیر صنعتی شدن و در برخی مواقع به صورت پدیدههایی قابل پیشگیری رخ نمود.
برخی از جوامع توانستند تا آنجا که ممکن بود از عوارض برخی پدیدهها بکاهند و برخی دیگر جز تسلیم در برابر آنها راهی دیگر نشناختهاند. با این همه نمیتوان انکار کرد که فرآوردههای جهان صنعتی در کنار محاسن خود، معایبی را نیز در بر داشته که عارض شدن آنها بر جوامع به ویژه جوامع در حال گذار، صدماتی جبرانناپذیر را به فرهنگ مادر آن بوم و کشور وارد آورده است.
از جمله عوارض زیستن در فضا و سپهر صنعتی، یکی هم مصرف گرایی و غلبه روح مصرف بر زندگی بشری است.
انسان قدیم به دلایل متعدد از جمله کمبود منابع و دسترسی دشوار به آنها نمیتوانست به موجودی صرفا مصرف گرا تبدیل شود. از سویی در زیست جهان باستانی اگرچه میتوان از مصرف کنندگانی سخن گفت که به هر حال از کالاهای تولید شده دیگران یا خود سود میبردند اما باید دانست که انسان اعصار ماضی، در کنار مصرفکنندگی به تولید نیز اشتغال داشته است. فقدان تقسیم کار اجتماعی در زمانی که بشر در نواحی دور از هم و در شرایطی بدوی زیست میکرد، موجب شده بود که در یک زمان تولید و مصرف به موازات هم پیش بروند. کشاورزان همانگونه که ممکن بود کالاهای دامداران را مصرف کنند، خود نیز به تولید کالاهای کشاورزی مبادرت میکردند و این رویه چه در دورانی که مبادله کالا به کالا رایج بود و چه در زمانی که پول وارد مبادلات و معاملات تجاری شد، رایج بوده است.
اما انسان عصر مدرن در جهانی به سر میبرد که تقسیم کار اجتماعی، شهرنشینی و تمرکز مقوله تولید، رواج و ترویج گفتمان رفاهی، غلبهایدئولوژیهای مادی و... در بخشهایی خاص از جامعه موجب شده است مصرف گرایی ابتدا به مثابه یک ویژگی و بعد از آن به مثابه یک عارضه در جهان جدید پدیدار شود.
به شیوه معمول به محض رخ نمودن یک آسیب و یا بروز و ظهور نشانههای آن ابتدا کارشناسان و روشنفکران و نخبگان یک جامعه به بررسی آن پدیده نوظهور و هشدار درباره آن میپردازند و پس از آن گفتمانی رواج مییابد که به طور جمعی و عمومی به راهکارهایی برای جلوگیری از آسیبهای وارده بیندیشد. به همین سیاق، روشنفکران و نخبگان در اقصی نقاط جهان هنگامی به طور جدی درباره این پدیده سخن گفتند که مقوله مصرفگرایی از مرزهای معمول و معقول عبور کرده و به عارضهای تبدیل شده بود که به تدریج در حال صدمه زدن به پیکره فرهنگ کشورها بود.
رواج روحیه مصرف ابتدا تنها منحصر در این بود که مردمان جهان متاثر از زندگی رفاهی در عصر مدرن به استفاده نامتعادل از کالاها عادت کرده و این روند، متناسب با تولید در جامعه پیش نمیرود. اما در کشورهای گوناگون این پدیده عوارض دیگری هم درپی داشت که دیگر فراتر از استفاده بیش از حد از کالاهای تولید شده، مینمود. این عارضهها عوارض دیگری چون تجملگرایی، رواج روحیه رفاهطلبی و.. را در پی داشت و همین امور به تدریج تاثیرات مخربی را بر دیگر مقولهها بر جای گذاشتند. در اثر رواج این پدیده و عوارض آن به تدریج آمار طلاقها افزایش یافت و شیوه زیست جمعی رو به دگرگونی نهاد. در این جا بود که در متون جدی فلسفی و فکری از مصرفگرایی به عنوان یک عارضه نام برده شد که اگر جوامع موجود برای حل و کنترل آن چارهای نیندیشند آسیبهای آن تنها محدود به حوزه اقتصاد نخواهد ماند و صدمات دیگری در بخشهای مهمی از حیات جمعی را برجا خواهد گذاشت.
● نخستین نشانهها
پیشینه پدیده مصرف گرایی در ایران به دوران قاجار، شکست از روسها و گسترش نفوذ انگلیسیها باز میگردد که روابط جدیدی را در معادلات تجاری ایران رقم زد. مثلا به موجب قرارداد ترکمنچای کالاهای تولیدی روسیه به دلیل پرداخت حقوق گمرکی کمتر، ارزانتر از کالاهای تولید داخلی به دست مصرفکننده ایرانی میرسید. در همین دوره کمپانی هند شرقی بریتانیا نیز پیمانهای دوستی و تجارت با دولت قاجار امضا کرد. انگلستان با استفاده از قدرت نظامی، برتری تجاری خود در ایران را تثبیت نمود.
کمپانی هند شرقی در مبادلات تجاری با ایران به جای پارچههای هندی، کالاها و پارچههای انگلیسی را به ایران صادر میکرد. این روند در دوره پهلوی اول و دوم به نحو چشمگیری تشدید شد و عملا ایران به بازار بزرگ کالاهای مصرفی غربی تبدبل گشت.
سیاستهای عمدتا سقیم و بی قواره پهلوی دوم، اقتصاد ایران را به ورطه نابودی میکشاند و بازار مونتاژ، کالاهای لوکس و تزئینی را در کشوری که عموم مردم آن در رنج، محنت و محرومیت از ملزومات اولیه زندگی به سر میبرند، گرم میکرد.
اما با پیروزی انقلاب اسلامی و بخصوص در سالهای اولیه به نحو شگفت آوری این تب داغ فروکش میکند و فرهنگ صرفهجویی و قناعت در بین مردم ترویج میگردد. سالهای جنگ تحمیلی نمونه ایدهآلی از صرفهجویی و پرهیز از اسراف ملت ایران است که در شرایطی سخت اما مقتدر و مستقل توانستند جنگ را اداره کنند و با هرگونه نشانه مصرف گرایی مقابله نمایند. در همین سالها بود که حتی لوازمی مانند دستمال کاغذی نیز در فرهنگ عمومی جایگاهی غیرضروری و تشریفاتی داشت.
● عارضههای ناشی از عارضهها
مصرفگرایی اما در اوج خود به پدیده تجمل گرایی دامن میزند. تجمل گرایی را میتوان اجمالا گرایش به زندگی رفاهی بیش از حد متعادل و گرایش به مصرف بیمارگونه پدیدهها و کالاهای لوکس در اشکال افراطی آن دانست. در واقع تجملگرایی یکی از تبعات طبیعی و حتمی مصرفگرایی است. در جامعهای که مصرف زده و رفاه زده شده تجملگرایی نیز ظهور میکند و این امر در اشکال افراطی در طبقات مختلف رواج خواهد یافت.
تجملگرایی پدیدهای جهانی است که حتی برخی جوامع مذهبی دنیا را نیز تحتالشعاع آثار و تبعات دنیوی و مادی خود قرارداده است. توجه به زرق و برق دنیا، بیخبری و بیتفاوتی نسبت به وضعیت محرومان و اقشار بیبضاعت، افزایش شکاف طبقاتی و ایجاد یاس و ناامیدی در جامعه از جمله اولین آثاراین جریان هستند که همواره ادیان مختلف، پیروانشان را از آلوده شدن به آن برحذر داشتهاند.
در جامعه ایران بهرغم تاکیدات بزرگان دین، تجملگرایی به مثابه فرزند مصرفگرایی رواج یافته و در این خصوص علل و دلایل گوناگونی را نیز میتوان ذکر کرد.
به گفته یک جامعه شناس، مدگرایی و مصرفگرایی یک پدیده جهانی است و تنها منحصر به جامعه ما نیست. اما تغییر جهت فرهنگ خرید و مصرف خانوادهها به سمت تجملگرایی، موضوع نگرانکنندهای است.
دکتر کاظمیپور در این خصوص میگوید: آنچه به صورت عینی در جامعه میتوان دید، این است که فرهنگ تجملگرایی و مصرفگرایی در بین خانوادهها درکشورنسبت به گذشته بیشترشده است. چنانچه افزایش روزانه فروشگاهها و اماکن عرضه کالاها، ناشی ازاستقبال خریداران وسوددهی این شغل است. وی میافزاید: مصرفگرایی یک پدیده جهانی است وتنها منحصربه جامعه ما نیست. اما تغییر جهت فرهنگ خرید ومصرف خانوادهها به سمت تجملگرایی، موضوع نگرانکنندهای است. به اعتقاد وی برخلاف برخی تصورات وضع اقتصادی مردم ما نسبت به گذشته بهترشده است وافزایش مصرف صحیح کالاها به نوعی طبیعی وقابل توجیه است ومعمولا به افزایش رفاه افراد منجرمیشود. اما نوع مصرف وچگونه مصرف کردن درخانوادهها، پدیدهای است که نیازبه توجه وبررسی بیشتری دارد.
معاون پژوهشی مرکزمطالعات جمعیتی آسیا واقیانوسیه میگوید: متاسفانه برخی افراد آنچنان دنباله روی تجملات وتوجه به ظواهرهستند که ترجیح میدهند، گوشی همراه آخرین مدل داشته باشند، درحالی که تغذیه یا بهداشت دهان ودندان مناسب ندارند. این تناقض ناشی از جا نیفتادن ریشهای فرهنگ مصرف درجامعه است. دراین میان به نظرمیرسد، تاثیرچشمگیر پیشرفتهای تکنولوژیک درعرصه ارتباطات از قبیل اینترنت وماهواره، درشکلگیری وترویج فرهنگهای وارداتی درجوامع دیگر به خصوص جوامع درحال پیشرفت مانند کشورما و نیز طراحی و ارائه نشدن الگوی مصرفی مناسب و مطابق با اعتقادات فرهنگی ومذهبی ازسوی مسئولان فرهنگی ورسانههای ارتباط جمعی بیشترین نقش را درشیوع وگسترش فرهنگ مصرفگرایی تجملی درکشور داشته باشند.
● فرهنگسازی نکردهایم
کاظمیپوربا اشاره به آموزههای دینی وملی که به صرفهجویی وسادهزیستی توصیه دارند، از فقدان برنامهریزی ونظارت دقیق وعملی برای فرهنگسازی این آموزهها انتقاد میکند و میافزاید: برنامههای مسئولان فرهنگی ورسانههای ارتباط جمعی نظیرتلویزیون به راحتی قابل ارزیابی است. براساس شواهد موجود آنها، بهرغم توصیه و تاکیدهایی که نسبت به صرفهجویی وجود دارد، درزمینه فرهنگسازی موفق عمل نکردهاند ودرحد توصیه باقی ماندهاند. وی درعین حال با اشاره به الگوپذیری افراد جامعه ازمسئولان وچهرههای سرشناس فرهنگی و ورزشی، تصریح میکند: مسئولان باید الگوهای جامعه باشند، اما این که توانایی و قابلیت آن را دارند یا نه را، نمیدانم. متاسفانه بعضی از الگوهای جامعه مانند معلمان و اساتید دانشگاهها، عمدی یا ناخواسته تضعیف شدهاند و در نتیجه مردم به سراغ الگوهایی رفتهاند که بیمارگونهاند و واقعی نیستند.
● خرید برای خرید
یک استاد دانشگاه نیزمیگوید: دربرخی موارد مصرفگرایی به نحوی رشد کرده که هدف ازخرید کالاها گاهی انجام دادن خرید، بدون توجه به نیازومیزان کارایی آن کالاست. این نوعی ابتذال مصرفی است واین خرید وکالا، وسیلهای برای پزدادن است که در نتیجه، بقیه هم مجبور میشوند برای حفظ ظاهر، الگوی مصرفی خود را مصرفیتر کنند که گاهی در توان مالی آنان نیست و در نهایت منجر به فساد مالی میشود. دکترابراهیم رزاقی نیز با بیان اینکه عوامل متعددی در شکلگیری فرهنگ مصرفگرایی تجملی در جامعه نقش دارند، میگوید: واردات گسترده و بیرویه کالاهای مصرفی به جای کالاهای اساسی و تجهیزات زیربنایی و تولیدی، تبلیغات وسیع کالاهای مصرفی، فقدان الگوی مناسب مصرف برای مردم، اخذ نشدن مالیات برمصرف، ارائه نشدن آموزشهای مناسب در رسانهها به خصوص تلویزیون و مراکز آموزشی از قبیل مدارس و دانشگاهها و نیز زندگی پرزرق وبرق برخی ازشخصیتها که به عنوان الگو در بین خانوادهها پذیرفته شدهاند، از مهمترین دلایل روی آوردن مردم به فرهنگ تجملگرایی در جامعه است. وی میافزاید: هرچه به مردم کالاهای خارجی بیشتری ارائه دهیم، آنها هم نسبت به استفاده از این کالاها ترغیب خواهند شد.
اگر به جای کالاهای مصرفی، ماشین آلات وارد میکردیم و در داخل، کالاهای مصرفی را با آنها تولید میکردیم، هم کالای خارجی وارد کشور نمیشد و هم بازار را با کالاهای باکیفیت داخلی پر میکردیم. وی برقراری مالیات برمصرف، برای خرید برخی کالاهای لوکس و تجملی را به عنوان یکی از راهکارهای کنترلی گسترش تجملگرایی در برخی خانوادهها اعلام و اظهار میکند: اخذ مالیات برمصرف درکشورهای غربی بسیار مرسوم است.
▪ عارضهای دیگر: ابتذال مصرفی
این استاد دانشگاه با اشاره به تغییر الگوهای مصرفی جامعه نسبت به گذشته، نسبت به شکلگیری فرهنگ ابتذال مصرفی درجامعه هشدار میدهد و میگوید: برعکس گذشته که الگوی مصرفی همه افراد، سادهزیستی بود و ثروتمندان هم در عین سادگی، ثروت خود را صرف سرمایهگذاری در امور تولیدی یا خرید املاک میکردند، در حال حاضر هر طبقهای میخواهد، الگوی مصرفی خود را متناسب با درآمدش داشته باشد و الگوی مصرف کاملا شخصی شده و سرمایهگذاریها در شغلهای کاذب مثل دلالی و غیره صورت میگیرد.
وی با تاکید براهمیت تبلیغ کالا درمیزان مصرف آن، از تبلیغات وسیع کالاهای لوکس و گرانبهای خارجی در کشور به عنوان یکی از دلایل مهم موفق نبودن کالاهای با کیفیت داخلی در جذب مشتری نام میبرد و میافزاید: یک نکته بسیار مهم در شکلگیری الگوی مصرفی کالاهای خارجی در کشور، تبلیغات است، کار به جایی رسیده که کالاهای ایرانی با کیفیت مناسب نمیتوانند، کالای خود را با آرم و نام ایرانی بفروش برسانند و از نام و علایم خارجی برای جلب مشتری استفاده میکنند. اما برخی در برابراین تبلیغات خارجی، دچار بیهویتی و بیگانگی مصرفی شدهاند و گاهی حتی بدون نیاز و تقاضا اقدام به خرید کالاهای مصرفی خارجی میکنند. حرکت به سمت تجملگرایی و کمرنگ شدن فرهنگ کمک به همنوعان محروم و دور شدن تدریجی از آموزههای ارزشمند دینی، اخلاقی و فرهنگی جامعه درحالی رخ میدهد که ادبیات و فرهنگ ملی و دینی ما در یک رابطه متقابل فرهنگی با اجتماع از این ارزشها تاثیرگرفتهاند و یا برتاثیر آن در جامعه افزودهاند و حتی آنجا که آمده: <چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار>، به شعار و مشی برای سازمانها و نهادهای بشردوستانه فراملی تبدیل شده است.>
● تناسب تاثیر و تقصیر رسانه
عدهای از کارشناسان اعتقاد دارند ترویج و تبلیغ خواسته یا ناخواسته این پدیده در رسانه به ویژه صدا و سیما یکی از دلایل ازدیاد و تکثیر آن در جامعه است. این امری است که برخی از علما و بزرگان دینی نیز بارها نسبت به آن هشدار دادهاند.
با این حال از سوی دیگر نمیتوان رسانه ملی و دیگر رسانهها را در این زمینه چندان مقصر دانست. چرا که به عقیده برخی کارشناسان، رسانهها اگرچه دارای نقش فرهنگ ساز هستند اما در مواردی نیز دنباله رو جامعه بوده و از الگوهای رایج در جامعه تغذیه میکنند. اگر بتوانیم در نقد رسانه ملی و دیگر رسانهها کمی منصفتر باشیم چگونه میتوان گفت در اکثر قریب به اتفاق برنامهها از الگویی باید استفاده کرد که مدتهاست در میان عموم جامعه منسوخ شده و یا لااقل به مثابه یک ارزش، اهمیت خود را از دست داده است. اگرچه نقش رسانه ملی در این زمینه بسیار با اهمیت و تعیین کننده است اما اگر در این زمینه قائل به عملکرد یک سویه و منتزع از اجتماع باشیم، باید گسست میان جامعه و رسانه را نیز انتظار بکشیم.
وقتی پدیدهای در جامعه به شدت رواج داشته باشد و از سویی به همان شدت و افراط در رسانه ملی و دیگر رسانه صورت معکوس آن نمایش داده شده و اصرار بر واقعی بودن آن گردد، مخاطبان به تدریج حس اعتماد و اطمینان خود را از رسانه از دست میدهند.
به این ترتیب نمیتوان گفت که رسانه ملی در این زمینه میتواند بهرغم وجود پدیدهای تا به این اندازه رایج یک تنه نقش برهم زننده عرف و معکوس کننده ارزشهای نادرست را بر عهده داشته باشد. از این رو باید برای مشخص کردن میزان تقصیر رسانهها، ابتدا به میزان تاثیر آن نیز اندیشه کنیم.
مصرف گرایی و تجمل گرایی در ایران دارای دلایلی است که تا آن دلایل و عوامل به قوت و قدرت هر روز در حال تکثیر و ازدیاد باشند نمیتوان انتظار داشت که رسانهها و یا هر نهاد دیگری به تنهایی از عهده حل و فصل آن برآید.
رشد مصرفگرایی و رواج تجمل گرایی در میان طبقات مختلف جامعه، موضوع نگران کنندهای شده که توجه مسئولان و کارشناسان را به خود معطوف کرده است.
کارشناسان واردات گسترده کالاهای مصرفی و تبلیغات وسیع در مورد آنان را از علل اصلی رشد مصرفگرایی میدانند و خواستار طراحی و ارائه الگوی مصرفی مطابق با آموزههای فرهنگی و اعتقادات مذهبی برای جلوگیری از شیوع مصرفگرایی هستند.
محمدعلی حسینی شیرازی
shamisapsy.ir