shima_glk
10-24-2012, 10:55 AM
اصول کنترل کيفيت جامع (دمينگ)
1- ایجاد فضای مناسب برای هضم فلسفه جدید مدیریتی در سازمان- فضای مناسب برای برخورد مثبت و توجیهی با چالشهای ناشی از تغییرات تدریجی در اثر اجرای tqm فراهم شود.
2- عدم اتکاء صرف به بازرسی نهایی برای نیل به کیفیت برتر- کنترل، پیشگیری و خودکنترلی در مراحل مختلف کار برای جلوگیری از بروز ضایعات و تولید محصول (خدمات یا نتیجه مطالعات) معیوب لازم است.
3- هزینه منابع (منابع انسانی و مواد اولیه) عامل تعیین کننده در انتخاب آنها نباشد- هدف مدیریت باید کاهش هزینه تمام شده از طریق کاهش هزینه ها در کل فرآیند و واحدهای تابعه باشد، منابع ارزان قیمت ممکن است خود باعث هزینه های بالاتر، ضایعات بیشتر و کار معیوب باشند.
4- بهسازی مستمر سیستم تولید (یا خدمات مطالعات و نظارتی)- تحقیقات مستمر در جهت بهبود کیفیت و بهره وری، کاهش هزینه ها و بهبود بخشی معیارها و استانداردها برای دستیابی به سطح بالاتری از کیفیت
5- انجام آموزشهای ضمن خدمت- داشتن برنامه مستمر آموزش ضمن خدمت برای بهره گیری از روشهای جدید
6- رهبری و هدایت فعالیتهای کارکنان با استفاده از تکنیکهای جدید- ایجاد انگیزش، آموزش، افزایش آگاهی و ارزیابی به منظور رشد مهارتهای کارکنان در استفاده از تجهیزات، تکنولوژی، سخت افزارها و نرم افزارهای جدید
7- از بین بردن ترس و نگرانی در محیط کار- به منظور رشد خلاقیت و آزادی ابراز پیشنهادات سازنده و مستدل و نهایتا ایجاد محیط کار پویا و شاداب لازم است.
8- حذف محدودیتها و موانع موجود در بین واحدها- پرسنل مختلف در واحدهای مختلف باید بتوانند بدون در نظر گرفتن خشکی و درجه رسمیت بالای ارتباطات سازمانی و با حفظ صمیمت و تفکر همکاری نسبت به گردهمایی و همفکری در جهت حل مشکلات و در راستای اهداف سازمان بصورت گروهی عمل کنند.
9- پرهیز از دادن شعارهای صوری و کم محتوا- شعارهای غیر قابل دسترسی مانند ((انجام کار بدون نقص)) ما را به جایی نمی رساند، به جای این شعارها باید به ریشه یابی نقص و اصلاح سیستم اقدام نمود تا در نتیجه این اقدامات، کار با کمترین نقص انجام شود
10- اکتفا نکردن به ثبات در استانداردها و اهداف مقداری- فرآیندها و فرآورده ها مستمرا باید در حال بهسازی بوده و همه آنها در جهت جلب رضایت و اعتماد مشتری باشند، به یک معیار ثابت نباید بسنده کرد و پس از رسیدن به آن استاندارد باید به دنبال استانداردهای بالاتر رفت.
11- حذف موانعی که بر سر راه ارتباطات بین کارکنان بوده و باعث اختلال درکار می شود- درجه رسمیت ارتباطات سازمانی نباید در حدی باشد که مانع از صمیمت و همکاری در جهت اهداف سازمانی گردد.
12- تهیه و اجرای برنامه ای جامع و توانمند در زمینه بازآموزی و بهنگام کردن دانش و مهارت پرسنل
13- اعلام حمایت دائمی مدیریت از هر گونه بهبود در کیفیت و بهره وری- تمام پرسنل بایستی از فلسفه مدیریت کیفیت جامع (tqm) آگاه و زمینه مشارکت آنها در بهبود مستمر کیفیت، نوآوری و شکوفایی استعدادها فراهم گردد.
اصول مدیریت کنترل کیفیت در قوانین gmp
آنچه مسلم است در یک نظام کیفی مبتنی بر اصول gmp بخش اعظم بندهای استاندارد به سیستم کنترل کیفیت اختصاص دارد. در چنین وضعیتی دپارتمان کنترل کیفیت در یک سازمان همچون یک واحد تولیدی مستقل عمل می نماید که " محصول " آن نتایج آزمایش ها ، بررسی ها و یافته های مختلف دیگر می باشد. برای نیل به این هدف یک دپارتمان کنترل کیفیت نیاز به سه عنصر مهم دارد:
۱- ساختمان، پرسنل آموزش دیده و منابع مالی کافی
۲- تجهیزات و مواد اولیه مناسب
۳- یک برنامه تضمین کیفیت کارآمد و قوی
با وجود این عناصر مدیریت دپارتمان کنترل کیفیت قادر خواهد بود اهداف کیفی یک سازمان را در جهت برقراری استانداردهای تعریف شده پیش برد.
در همین راستا مدیر کنترل کیفیت بایدبا:
۱- ایجاد پست های سازمانی مدیریتی و فنی در جهت اطمینان از عملکرد مطابق با سیستم های کیفی
۲- ایجاد چارت سازمانی و ابلاغ شرح وظایف مکتوب
۳- نظارت و آموزش مستمر
در جهت خط مشی کیفی از پیش تعیین شده سازمان گام بردارد.
کیفیت کنترل و کنترل کیفت
واژه کیفیت منشأ سردرگمیهای زیادی است، زیرا در صحبتهای روزمره معمولاً بر برتری دلالت دارد که البته بسته به قضاوت شخصی فرد یا گروه کوچک است. در اینصورت واژه کیفیت دارای نوعی ارزش ذهنی میشود که تشریح آن به آسانی ممکن نیست، اما اکثریت مردم باور داشته که آن را میفهمند و توان تشخیص آن را دارند.
واژه کیفیت منشأ سردرگمیهای زیادی است، زیرا در صحبتهای روزمره معمولاً بر برتری دلالت دارد که البته بسته به قضاوت شخصی فرد یا گروه کوچک است. در اینصورت واژه کیفیت دارای نوعی ارزش ذهنی میشود که تشریح آن به آسانی ممکن نیست، اما اکثریت مردم باور داشته که آن را میفهمند و توان تشخیص آن را دارند. در حال حاضر کیفیت در صنعت، تولید و بهطور فزاینده در حوزههای دیگر بار مفهوم دقیقتری دارد که به معنای شناسائی ویژگیهای یک فرآورده یا نوعی خدمت، بهگونهای که خواستههای مشتری را در سطح قابل قبول برآورده کند، تعبیر میشود. در اینصورت کیفیت نوعی ارزش عینی دارد که قابل اندازهگیری و سنجش است. سطح این ارزش تلویحاً براساس توافق بین مشتری و عرضهکنندگان مشخص میشود.
به هر حال کیفیت بهعنوان مجموع خواستهای مقبول مشتری دو خصوصیت اصلی دارد. یکی انتظار مشتری که محصول تولیدی باید خواستهایش را برآورده کند و دیگری کاستیهای موجود در محصول که در برآوردن هدف موردنظر با شکست روبرو میشود یا که نارضایتی بهدنبال دارد.
در این راستا صنایع تولیدی به منظور برآوردن رضایت مشتری باید از طریق فرآوردههای تولیدی در دو جهت، یکی از دیدگاه بیرونی به قصد در نظر داشتن خواستهای مشتریان فرآوردهها و دیگر از دیدگاه درونی به منظور در نظر گرفتن پیامدهای متنوع انسانی و ابزاری برای هر چه کم کردن تعداد فرآوردههای ناقص اقدام کنند.
● آگاهی از خواستهای مشتریان
برای آگاهی از خواستهای مشتری نیاز به استفاده از ویژگیهای فرآوردههای تولیدی است. این ویژگیها بیانگر انتظارات مشتری از دریافت آن فرآورده است. ویژگی در واقع توصیف یک فرآورده با بهکار بردن واژههائی در خور درک مشتری بوده. با این شرایط که واژگان بهکار برده شده با استفاده هدفمند از محصول متناسب باشد. وجود رابطه بین ویژگی و تناسب استفاده بسیار با اهمیت بوده و خطر پذیری تولیدکننده بر اثر کاربریهای متفاوت یا شکست آن فرآورده را مهار میکند. ویژگی برخی فرآوردهها با توافقهای منطقهای و جهانی، استاندارد و باعث امنیت خاطر بیشتر خریدار میشود. در این راستا همخوانی با استاندارد، وسیلهای دفاعی برای تولیدکننده است و به کاهش تأثیر ادعاهای تعهدآور قانونی برای فرآوردههای ناقص منجر میشود.
وجود یک ویژگی همچنین نیازمند آزمایشهائی است تا همخوانی فرآورده را با استانداردها نشان دهد. چنانچه این آزمایش رضایتبخش باشد، فرآورده برچسب تأیید میگیرد.
ناهمخوانی فرآورده با استاندارد، کاستیهائی را بهدنبال دارد و در واقع انحرافی در ویژگی کیفیت است. فرآوردههائی که یک یا چند کاستی دارد در هر صورت فرآوردهای ناقص بوده اما تخفیفهای ناشی از نقصها گاهی باعث جدی نگرفتن نقایص میشود.
خواستهای مشتریان از یک فرآورده بستگی به هدف مشتریان در استفاده از آن دارد. بنابراین تلاش برای رتبهبندی فرآوردههای اطلاعاتی با استفاده از سیاهه ویژگیهای کیفیت بهعنوان نمونه دقت، به هنگام بودن، دسترسپذیری، هزینه و کامل بودن فرآورده و نیز استفاده از فرآورده در سنجش کلی کیفیت آن، برای تولیدکننده نمیتواند مفید باشد؛ زیرا ارزش و اهمیت مشخصات فرآورده در نظر همگان یکسان نیست.
چرا از کیفیت صحبت میکنیم
واژه کیفیت در دنیای امروز به یک شعار اجتماعی تبدیل شده که واقعاً بر نگرشها و امیال شخصی ما در زمان انتخاب کالا تأثیر میگذارد. مسلماً این امر تولیدکننده را بهدلیل عقب نماندن از دیگران، ملزم میسازد تا بهترین کیفیت ممکن را در محصولات خویش عرضه کند. در سه دهه اخیر توجه به مسئله کیفیت منجر به توسعه روشها و مقررات بیشماری شده تا بهعنوان رهنمودهای حیاتی مورد استفاده افرادیکه مایل به باقیماندن در صحنه رقابت هستند، قرار گیرد. اولینبار روند بهبود کیفیت در صنایع ژاپن بهکار گرفته شد و امروزه تصور اینکه محصولات برقی، خانگی، قطعات خودرو، مصالح ساختمانی، محصولات غذائی و غیره از استاندارد خاصی برخوردار نباشند، غیرممکن است. در بخش خدمات، بهعلت نامحسوس بودن محصولات و مشکلات اعمال کنترل کیفیت بر آنها، حصول به استانداردها روند کندتری بهخود گرفته است، اما از زمان انتشار آئیننامه ایزو ۹۰۰۰ در سال ۱۹۸۷، تحول قابل توجهی در مقررات ناظر بر اعمال کنترل کیفیت در شرکتهای خصوصی و به همان نسبت در خدمات عمومی مشاهده شده است.
● کنترل سطوح کاستی
تولید فرآوردههای بدون نقص ناممکن است. از صنعت تولید چنین استنباط میشود که باید سطح کاستیها را تا حدود معین کنترل کرد، بهگونهای که فرآوردههای خواستهای مشتری را برآورده کند، با استانداردها همخوانی داشته باشد و با هزینه قابل قبولی نیز تهیه و تولید شود. چنین حدود قابل قبولی موجب کاهش زمان تمام شده، میشود. با پیشرفت تجربه و دانش، سطح کاستیها در فرآیند تولید کاهشیافته و کنترل نیز به همان نسبت بهتر میشود. در واقع هیچکس راضی به انجام کار بیارزش نیست و از طرفی خواست همگان این است که فعالیتهایشان دارای نوعی ارزش باشد.
رویههای بررسی مداوم همخوانی فرآیند تولید با یک استاندارد برحمایت از استعداد طبیعی انسانی به منظور انجام هر چه بهتر امور دلالت دارد، اما این واقعیت را هم نباید از نظر دور داشت که انسان گاهی اشتباه میکند.
● کیفیت کنترل و کنترل کیفیت
تبلیغات فراگیر و حمایت رسمی در راستای پذیرش مجموعه استانداردها، احتمالاً موجب سردرگمی در فهم واقعی کیفیت و چگونگی شکلگیری کیفیت میشود. مجموعه استانداردها، رهنمودهائی برای جنبههای کیفیت عملکرد یک سازمان فراهم میکند. همخوانی با استانداردها از نظر سازمان این اطمینان را به مشتری نمیدهد که خودش را با تولیدات آن سازمان متقاعد کند.
در واقع فرآیند و حصول اطمینان از کیفیت فرآوردهها به ویژگیهای کافی برای فرآورده یا خدمتی که مشتری بابت آن پول میپردازد، بستگی دارد. نخستین معضل این است که اطلاعات فقط به ابداع استانداردهای کنترل درخواستهای مشتری و کنترل سطح کاستیهای موجود در فرآوردهها و خدمات محدود میشود. پس از این مشکل، تجربه محدود تطبیق آزمایش با استاندارد مطرح میشود. مشکل دیگر اینکه کیفیت یک فرآورده اطلاعاتی به رضایتمندی از محتوای اطلاعات و سیستمی که اطلاعات را ارائه میکند، بستگی دارد و این دو عنصر احتمالاً ضمانت شرکتهای مختلف را ایجاب میکند.
1- ایجاد فضای مناسب برای هضم فلسفه جدید مدیریتی در سازمان- فضای مناسب برای برخورد مثبت و توجیهی با چالشهای ناشی از تغییرات تدریجی در اثر اجرای tqm فراهم شود.
2- عدم اتکاء صرف به بازرسی نهایی برای نیل به کیفیت برتر- کنترل، پیشگیری و خودکنترلی در مراحل مختلف کار برای جلوگیری از بروز ضایعات و تولید محصول (خدمات یا نتیجه مطالعات) معیوب لازم است.
3- هزینه منابع (منابع انسانی و مواد اولیه) عامل تعیین کننده در انتخاب آنها نباشد- هدف مدیریت باید کاهش هزینه تمام شده از طریق کاهش هزینه ها در کل فرآیند و واحدهای تابعه باشد، منابع ارزان قیمت ممکن است خود باعث هزینه های بالاتر، ضایعات بیشتر و کار معیوب باشند.
4- بهسازی مستمر سیستم تولید (یا خدمات مطالعات و نظارتی)- تحقیقات مستمر در جهت بهبود کیفیت و بهره وری، کاهش هزینه ها و بهبود بخشی معیارها و استانداردها برای دستیابی به سطح بالاتری از کیفیت
5- انجام آموزشهای ضمن خدمت- داشتن برنامه مستمر آموزش ضمن خدمت برای بهره گیری از روشهای جدید
6- رهبری و هدایت فعالیتهای کارکنان با استفاده از تکنیکهای جدید- ایجاد انگیزش، آموزش، افزایش آگاهی و ارزیابی به منظور رشد مهارتهای کارکنان در استفاده از تجهیزات، تکنولوژی، سخت افزارها و نرم افزارهای جدید
7- از بین بردن ترس و نگرانی در محیط کار- به منظور رشد خلاقیت و آزادی ابراز پیشنهادات سازنده و مستدل و نهایتا ایجاد محیط کار پویا و شاداب لازم است.
8- حذف محدودیتها و موانع موجود در بین واحدها- پرسنل مختلف در واحدهای مختلف باید بتوانند بدون در نظر گرفتن خشکی و درجه رسمیت بالای ارتباطات سازمانی و با حفظ صمیمت و تفکر همکاری نسبت به گردهمایی و همفکری در جهت حل مشکلات و در راستای اهداف سازمان بصورت گروهی عمل کنند.
9- پرهیز از دادن شعارهای صوری و کم محتوا- شعارهای غیر قابل دسترسی مانند ((انجام کار بدون نقص)) ما را به جایی نمی رساند، به جای این شعارها باید به ریشه یابی نقص و اصلاح سیستم اقدام نمود تا در نتیجه این اقدامات، کار با کمترین نقص انجام شود
10- اکتفا نکردن به ثبات در استانداردها و اهداف مقداری- فرآیندها و فرآورده ها مستمرا باید در حال بهسازی بوده و همه آنها در جهت جلب رضایت و اعتماد مشتری باشند، به یک معیار ثابت نباید بسنده کرد و پس از رسیدن به آن استاندارد باید به دنبال استانداردهای بالاتر رفت.
11- حذف موانعی که بر سر راه ارتباطات بین کارکنان بوده و باعث اختلال درکار می شود- درجه رسمیت ارتباطات سازمانی نباید در حدی باشد که مانع از صمیمت و همکاری در جهت اهداف سازمانی گردد.
12- تهیه و اجرای برنامه ای جامع و توانمند در زمینه بازآموزی و بهنگام کردن دانش و مهارت پرسنل
13- اعلام حمایت دائمی مدیریت از هر گونه بهبود در کیفیت و بهره وری- تمام پرسنل بایستی از فلسفه مدیریت کیفیت جامع (tqm) آگاه و زمینه مشارکت آنها در بهبود مستمر کیفیت، نوآوری و شکوفایی استعدادها فراهم گردد.
اصول مدیریت کنترل کیفیت در قوانین gmp
آنچه مسلم است در یک نظام کیفی مبتنی بر اصول gmp بخش اعظم بندهای استاندارد به سیستم کنترل کیفیت اختصاص دارد. در چنین وضعیتی دپارتمان کنترل کیفیت در یک سازمان همچون یک واحد تولیدی مستقل عمل می نماید که " محصول " آن نتایج آزمایش ها ، بررسی ها و یافته های مختلف دیگر می باشد. برای نیل به این هدف یک دپارتمان کنترل کیفیت نیاز به سه عنصر مهم دارد:
۱- ساختمان، پرسنل آموزش دیده و منابع مالی کافی
۲- تجهیزات و مواد اولیه مناسب
۳- یک برنامه تضمین کیفیت کارآمد و قوی
با وجود این عناصر مدیریت دپارتمان کنترل کیفیت قادر خواهد بود اهداف کیفی یک سازمان را در جهت برقراری استانداردهای تعریف شده پیش برد.
در همین راستا مدیر کنترل کیفیت بایدبا:
۱- ایجاد پست های سازمانی مدیریتی و فنی در جهت اطمینان از عملکرد مطابق با سیستم های کیفی
۲- ایجاد چارت سازمانی و ابلاغ شرح وظایف مکتوب
۳- نظارت و آموزش مستمر
در جهت خط مشی کیفی از پیش تعیین شده سازمان گام بردارد.
کیفیت کنترل و کنترل کیفت
واژه کیفیت منشأ سردرگمیهای زیادی است، زیرا در صحبتهای روزمره معمولاً بر برتری دلالت دارد که البته بسته به قضاوت شخصی فرد یا گروه کوچک است. در اینصورت واژه کیفیت دارای نوعی ارزش ذهنی میشود که تشریح آن به آسانی ممکن نیست، اما اکثریت مردم باور داشته که آن را میفهمند و توان تشخیص آن را دارند.
واژه کیفیت منشأ سردرگمیهای زیادی است، زیرا در صحبتهای روزمره معمولاً بر برتری دلالت دارد که البته بسته به قضاوت شخصی فرد یا گروه کوچک است. در اینصورت واژه کیفیت دارای نوعی ارزش ذهنی میشود که تشریح آن به آسانی ممکن نیست، اما اکثریت مردم باور داشته که آن را میفهمند و توان تشخیص آن را دارند. در حال حاضر کیفیت در صنعت، تولید و بهطور فزاینده در حوزههای دیگر بار مفهوم دقیقتری دارد که به معنای شناسائی ویژگیهای یک فرآورده یا نوعی خدمت، بهگونهای که خواستههای مشتری را در سطح قابل قبول برآورده کند، تعبیر میشود. در اینصورت کیفیت نوعی ارزش عینی دارد که قابل اندازهگیری و سنجش است. سطح این ارزش تلویحاً براساس توافق بین مشتری و عرضهکنندگان مشخص میشود.
به هر حال کیفیت بهعنوان مجموع خواستهای مقبول مشتری دو خصوصیت اصلی دارد. یکی انتظار مشتری که محصول تولیدی باید خواستهایش را برآورده کند و دیگری کاستیهای موجود در محصول که در برآوردن هدف موردنظر با شکست روبرو میشود یا که نارضایتی بهدنبال دارد.
در این راستا صنایع تولیدی به منظور برآوردن رضایت مشتری باید از طریق فرآوردههای تولیدی در دو جهت، یکی از دیدگاه بیرونی به قصد در نظر داشتن خواستهای مشتریان فرآوردهها و دیگر از دیدگاه درونی به منظور در نظر گرفتن پیامدهای متنوع انسانی و ابزاری برای هر چه کم کردن تعداد فرآوردههای ناقص اقدام کنند.
● آگاهی از خواستهای مشتریان
برای آگاهی از خواستهای مشتری نیاز به استفاده از ویژگیهای فرآوردههای تولیدی است. این ویژگیها بیانگر انتظارات مشتری از دریافت آن فرآورده است. ویژگی در واقع توصیف یک فرآورده با بهکار بردن واژههائی در خور درک مشتری بوده. با این شرایط که واژگان بهکار برده شده با استفاده هدفمند از محصول متناسب باشد. وجود رابطه بین ویژگی و تناسب استفاده بسیار با اهمیت بوده و خطر پذیری تولیدکننده بر اثر کاربریهای متفاوت یا شکست آن فرآورده را مهار میکند. ویژگی برخی فرآوردهها با توافقهای منطقهای و جهانی، استاندارد و باعث امنیت خاطر بیشتر خریدار میشود. در این راستا همخوانی با استاندارد، وسیلهای دفاعی برای تولیدکننده است و به کاهش تأثیر ادعاهای تعهدآور قانونی برای فرآوردههای ناقص منجر میشود.
وجود یک ویژگی همچنین نیازمند آزمایشهائی است تا همخوانی فرآورده را با استانداردها نشان دهد. چنانچه این آزمایش رضایتبخش باشد، فرآورده برچسب تأیید میگیرد.
ناهمخوانی فرآورده با استاندارد، کاستیهائی را بهدنبال دارد و در واقع انحرافی در ویژگی کیفیت است. فرآوردههائی که یک یا چند کاستی دارد در هر صورت فرآوردهای ناقص بوده اما تخفیفهای ناشی از نقصها گاهی باعث جدی نگرفتن نقایص میشود.
خواستهای مشتریان از یک فرآورده بستگی به هدف مشتریان در استفاده از آن دارد. بنابراین تلاش برای رتبهبندی فرآوردههای اطلاعاتی با استفاده از سیاهه ویژگیهای کیفیت بهعنوان نمونه دقت، به هنگام بودن، دسترسپذیری، هزینه و کامل بودن فرآورده و نیز استفاده از فرآورده در سنجش کلی کیفیت آن، برای تولیدکننده نمیتواند مفید باشد؛ زیرا ارزش و اهمیت مشخصات فرآورده در نظر همگان یکسان نیست.
چرا از کیفیت صحبت میکنیم
واژه کیفیت در دنیای امروز به یک شعار اجتماعی تبدیل شده که واقعاً بر نگرشها و امیال شخصی ما در زمان انتخاب کالا تأثیر میگذارد. مسلماً این امر تولیدکننده را بهدلیل عقب نماندن از دیگران، ملزم میسازد تا بهترین کیفیت ممکن را در محصولات خویش عرضه کند. در سه دهه اخیر توجه به مسئله کیفیت منجر به توسعه روشها و مقررات بیشماری شده تا بهعنوان رهنمودهای حیاتی مورد استفاده افرادیکه مایل به باقیماندن در صحنه رقابت هستند، قرار گیرد. اولینبار روند بهبود کیفیت در صنایع ژاپن بهکار گرفته شد و امروزه تصور اینکه محصولات برقی، خانگی، قطعات خودرو، مصالح ساختمانی، محصولات غذائی و غیره از استاندارد خاصی برخوردار نباشند، غیرممکن است. در بخش خدمات، بهعلت نامحسوس بودن محصولات و مشکلات اعمال کنترل کیفیت بر آنها، حصول به استانداردها روند کندتری بهخود گرفته است، اما از زمان انتشار آئیننامه ایزو ۹۰۰۰ در سال ۱۹۸۷، تحول قابل توجهی در مقررات ناظر بر اعمال کنترل کیفیت در شرکتهای خصوصی و به همان نسبت در خدمات عمومی مشاهده شده است.
● کنترل سطوح کاستی
تولید فرآوردههای بدون نقص ناممکن است. از صنعت تولید چنین استنباط میشود که باید سطح کاستیها را تا حدود معین کنترل کرد، بهگونهای که فرآوردههای خواستهای مشتری را برآورده کند، با استانداردها همخوانی داشته باشد و با هزینه قابل قبولی نیز تهیه و تولید شود. چنین حدود قابل قبولی موجب کاهش زمان تمام شده، میشود. با پیشرفت تجربه و دانش، سطح کاستیها در فرآیند تولید کاهشیافته و کنترل نیز به همان نسبت بهتر میشود. در واقع هیچکس راضی به انجام کار بیارزش نیست و از طرفی خواست همگان این است که فعالیتهایشان دارای نوعی ارزش باشد.
رویههای بررسی مداوم همخوانی فرآیند تولید با یک استاندارد برحمایت از استعداد طبیعی انسانی به منظور انجام هر چه بهتر امور دلالت دارد، اما این واقعیت را هم نباید از نظر دور داشت که انسان گاهی اشتباه میکند.
● کیفیت کنترل و کنترل کیفیت
تبلیغات فراگیر و حمایت رسمی در راستای پذیرش مجموعه استانداردها، احتمالاً موجب سردرگمی در فهم واقعی کیفیت و چگونگی شکلگیری کیفیت میشود. مجموعه استانداردها، رهنمودهائی برای جنبههای کیفیت عملکرد یک سازمان فراهم میکند. همخوانی با استانداردها از نظر سازمان این اطمینان را به مشتری نمیدهد که خودش را با تولیدات آن سازمان متقاعد کند.
در واقع فرآیند و حصول اطمینان از کیفیت فرآوردهها به ویژگیهای کافی برای فرآورده یا خدمتی که مشتری بابت آن پول میپردازد، بستگی دارد. نخستین معضل این است که اطلاعات فقط به ابداع استانداردهای کنترل درخواستهای مشتری و کنترل سطح کاستیهای موجود در فرآوردهها و خدمات محدود میشود. پس از این مشکل، تجربه محدود تطبیق آزمایش با استاندارد مطرح میشود. مشکل دیگر اینکه کیفیت یک فرآورده اطلاعاتی به رضایتمندی از محتوای اطلاعات و سیستمی که اطلاعات را ارائه میکند، بستگی دارد و این دو عنصر احتمالاً ضمانت شرکتهای مختلف را ایجاب میکند.