alamatesoall
10-03-2012, 05:21 PM
http://pnu-club.com/imported/2012/10/8.gifپژوهشگران طي زمان با كودكاني مواجه ميشوند كه از نظر وضعيت بينايي، شنوايي و هوش بهنجار هستند، ولي نميتوانند ياد بگيرند. با وجود مطالعات فراواني كه در اين زمينه صورت گرفته، اما هنوز شناسايي اين اختلال با نوعي مشكل همراه است. حتي در مواردي نا آگاهي و ناآشناييهاي معلمان، مسئولان و والدين سبب ميشود اين كودكان به اشتباه به مدارس استثنايي فرستاده شوند.در اين ميان سوالات زيادي درباره اين كودكان وجود دارد كه بسياري از والدين پاسخ درست آنها را نميدانند.
چه رابطهاي بين بيشفعالي و اختلال يادگيري وجود دارد؟
در كودكان مبتلا به اختلال يادگيري، بيشفعالي نسبتا شايع است. دادههاي موجود حاكي است حدود 15تا30 درصد كودكان دچار اختلال يادگيري همزمان دچار بيشفعالي هستند. ممكن است اين كودكان علائمي مانند بيتوجهي، تغيير سريع توجه، حواسپرتي، تكانشي بودن، پرفعاليتي، اشكال در پردازش گفتار و كمبود دقت در كپي كردن داشته باشند.
در گذشته روانشناسان به همراه بودن بيشفعالي كودكان با ناتواني يادگيري تاكيد ميكردند، در حالي كه امروزه علاوه بر آن نقايصي مربوط به توجه و تكانشگري نيز به عنوان مشكلات همراه مورد بررسي قرار ميگيرد. اين كودكان ممكن است بسختي براي مطالعه و يادگيري تمركز كافي داشته باشند. شواهد پژوهشي نشان دادهاند، درمانهاي دارويي بويژه مصرف ريتالين در بهبود عملكرد تحصيلي اين كودكان تاثير داشته است.چگونه ميتوان اختلالات يادگيري را از ساير اختلالات تميز داد؟
تشخيص افتراقي اختلال يادگيري از ساير اختلالات اهميت ويژه دارد. گاهي اوقات به علت تشابهات فراواني كه ميان برخي اختلالات وجود دارد، ممكن است به كودك برچسب اشتباهي زده شود، در نتيجه كودك از مسير صحيح درمان دور ميشود. برخي اختلالات و بيماريهايي كه گاهي با اين اختلال اشتباه گرفته ميشوند، عبارت است از:
عقبماندگي ذهني: كودكان مبتلا به عقبماندگي ذهني همانند كودكان با اختلال يادگيري، ويژگيهايي مانند مشكلات زباني،مشكلات ادراكي و بيشفعالي از خود بروز ميدهند، اما كودكان عقب مانده ذهني برخلاف كودكان داراي اختلال يادگيري، در تمام زمينهها رشد كندي دارند. آزمونهاي هوشي ميتواند تا حدودي اين مساله را روشن كند.
اختلالات هيجاني ـ رفتاري: اگرچه تشخيص مشكلات هيجاني و رفتاري از اختلال يادگيري بسيار دشوار است، ولي اگر كودك، انگيزه كافي براي ادامه تحصيل داشته باشد، ميتوان اختلال يادگيري را تشخيص داد.
اختلال نقص توجه ـ بيشفعالي(ADHD):چون مبتلايان اختلال يادگيري و اختلال ADHD، دچار مشكلات توجه و پرتحركي هستند و از مهارتهاي سازماندهي برخوردار نيستند، بسختي از هم تشخيص داده ميشوند. با اين همه، اگر پيشرفت تحصيلي كودك همسطح با توانايي فردي او باشد و ميان آنها تفاوت زيادي وجود نداشته باشد، به عنوان اختلال نقص توجه ـ بيشفعالي شناسايي ميشوند. گاهي اين دو اختلال با هم ديده ميشود كه بديهي است براي هر دو بايد مداخلات درماني انجام گيرد.
اختلالات يادگيري چه موقع ظاهر ميشود؟
بنابر اظهارنظر برخي پژوهشگران، مشكلات يادگيري در كودكان ممكن است در كلاس اول مشاهده شود؛ همان زماني كه كودك در موقعيتهاي گروهي و آموزشي قرار ميگيرد و نسبت به ساير همكلاسيهاي خود در انجام تكاليف درسي دچار مشكل ميشود. گاهي برخي كودكان - بخصوص اگر هوش بالايي داشته باشند - در مقاطع پايين تحصيلي (دوره ابتدايي) با استفاده از حافظه و حدس، ناتواني در خواندن را جبران ميكنند. در چنين مواقعي، اختلال ممكن است تا كلاس چهارم يا بيشتر آشكار نشود.
به هر حال، هنگامي بايد تشخيص اختلال يادگيري گذاشته شود كه كودك حداقل دو سال در مدرسه حضور داشته باشد و در اين صورت مشخص ميشود با آموزشهاي ارائهشده در مدرسه، هنوز از يادگيري ناتوان است يا نه. بايد اطمينان حاصل شود كه بخصوص در مورد رياضي با وجود آموزش عمومي در كلاس و آموزش انفرادي توسط مادر يا معلم، عملكرد كودك قابل قبول است.آيا اختلال يادگيري را ميتوان قبل از سن مدرسه تشخيص داد؟
بيشتر پژوهشگران بر اين باورند كه براي تشخيص اختلال يادگيري بايد تا كلاس دوم دبستان صبر كرد تا كودك براي آموزشهاي مناسب در مدرسه فرصت كافي داشته باشد. اغلب در سنين پيش از دبستان، نشانههاي اوليهاي از ناتوانيها وجود دارد كه ممكن است توجه والدين را به خود جلب كرده باشد. در چنين مواقعي اگر اين علائم درمقايسه با سن، وضعيت آموزشي يا توانايي شناختي كودك قابل انتظار نباشد، به احتمال زياد ميتواند نشاندهنده اختلال يادگيري باشد. براي تشخيص زودهنگام اين اختلال، كودك بايد توسط يك درمانگر مجرب ارزيابي شود.
چه عواملي در تشخيص زودهنگام اختلال يادگيري موثر است؟
وجود هر يك از علائم هشداردهنده اوليه دركودك به طور قطع سبب ايجاد اختلال يادگيري نميشود، ولي پيگيري زودهنگام و برنامهريزي مناسب براي اين كودكان كه در معرض خطر هستند، نهتنها ميتواند شكستهاي تحصيلي را كاهش دهد، بلكه در حد وسيعي از بروز آن پيشگيري ميكند. اين كودكان ممكن است يك يا چند مورد از اين علائم را داشته باشند: ديرتر از كودكان همسن خود صحبت كنند، در يادگيري لغات جديد كند باشند، در تلفظ كلمات با مشكل روبهرو باشند، قادر به يادآوري صحيح واژهها نباشند، در فراگيري مهارت آگاهي واج شناختي( مهارت زباني) متناسب با سن دچار مشكل باشند، در يادگيري الفبا، شمارهها، روزهاي هفته و رنگها ناتوان باشند، قادر نباشند دستورها يا قواعد چند مرحلهاي را دنبال كنند، در تعريف يا بازگويي داستانها،ترتيب و توالي صحيح را رعايت نكنند، در كسب مهارتهاي حركتي ظريف و درشت دچار تاخير باشند، در كسب مهارتهاي شناختي مانند توانايي فكر كردن و حل مساله و... تاخير داشته باشند و داراي تعامل مناسب با همسالان نباشند و پاسخهاي مناسب عاطفي به آنها ندهند.
آيا اختلال يادگيري درمان ميشود؟
برخي دانشمندان بر اين باورند كه مغز ميتواند تغيير كند. علم گامهاي بلندي در درك عملكردهاي دروني مغز برداشته و كشف مهمي به نام ترميمپذيري اعصاب را به ارمغان آورده كه اميد تازهاي براي درمان ناتوانيها و اختلالات يادگيري است. ويژگي ترميم پذيري اعصاب به عملكرد طبيعي مغز اشاره دارد كه توانايي مادامالعمر براي تغيير سه چهارم به شكل ارتباطات عصبي جديد و به وجود آوردن سلولهاي مغزي تازه را در پاسخ به تجربه و يادگيري دارد. براي درك اين مساله بهتر است از تلفن استفاده كنيم. اگر خطوط تلفن در منطقه خاصي از شهر خراب شود، شركت تلفن با سيم كشي مجدد، خرابيها را برطرف ميكند. به طور مشابه سيمكشي معيوب مغز، خطوط معمولي ارتباطات را مختل ميكند و اين امر به آساني باعث اختلال در پردازش اطلاعات ميشود، ولي مغز ميتواند تحت شرايط مناسب يادگيري و با سازماندهي مجدد، اتصالات عصبي جديدي به وجود آورد.
بنابراين در افرادي كه اختلال خواندن و نوشتن دارند، مغز ميتواند با ارتباطات عصبي جديد مهارتهاي خواندن و نوشتن را تسهيل كند. بر اساس DSM-TV ، در مواردي كه شدت اختلال خفيف باشد و آموزشهاي كمكي بموقع شروع شود، ميتوان تا اواخر سال اول يا دوم دبستان مشكل را حل كرد. در موارد شديدتر بسته به الگو و شدت نقايص، آموزش ويژه و كمكي ممكن است تا اواخر دبيرستان نيز ادامه يابد. هدف والدين و درمانگر از درمان بايد اين باشد كه مهارت كودك را به بالاترين سطح ممكن برسانند و در حد توانايي كودك از او انتظار پيشرفت داشته باشند.
نویسنده:دکتر الهه اكبري
psychologyinfo
چه رابطهاي بين بيشفعالي و اختلال يادگيري وجود دارد؟
در كودكان مبتلا به اختلال يادگيري، بيشفعالي نسبتا شايع است. دادههاي موجود حاكي است حدود 15تا30 درصد كودكان دچار اختلال يادگيري همزمان دچار بيشفعالي هستند. ممكن است اين كودكان علائمي مانند بيتوجهي، تغيير سريع توجه، حواسپرتي، تكانشي بودن، پرفعاليتي، اشكال در پردازش گفتار و كمبود دقت در كپي كردن داشته باشند.
در گذشته روانشناسان به همراه بودن بيشفعالي كودكان با ناتواني يادگيري تاكيد ميكردند، در حالي كه امروزه علاوه بر آن نقايصي مربوط به توجه و تكانشگري نيز به عنوان مشكلات همراه مورد بررسي قرار ميگيرد. اين كودكان ممكن است بسختي براي مطالعه و يادگيري تمركز كافي داشته باشند. شواهد پژوهشي نشان دادهاند، درمانهاي دارويي بويژه مصرف ريتالين در بهبود عملكرد تحصيلي اين كودكان تاثير داشته است.چگونه ميتوان اختلالات يادگيري را از ساير اختلالات تميز داد؟
تشخيص افتراقي اختلال يادگيري از ساير اختلالات اهميت ويژه دارد. گاهي اوقات به علت تشابهات فراواني كه ميان برخي اختلالات وجود دارد، ممكن است به كودك برچسب اشتباهي زده شود، در نتيجه كودك از مسير صحيح درمان دور ميشود. برخي اختلالات و بيماريهايي كه گاهي با اين اختلال اشتباه گرفته ميشوند، عبارت است از:
عقبماندگي ذهني: كودكان مبتلا به عقبماندگي ذهني همانند كودكان با اختلال يادگيري، ويژگيهايي مانند مشكلات زباني،مشكلات ادراكي و بيشفعالي از خود بروز ميدهند، اما كودكان عقب مانده ذهني برخلاف كودكان داراي اختلال يادگيري، در تمام زمينهها رشد كندي دارند. آزمونهاي هوشي ميتواند تا حدودي اين مساله را روشن كند.
اختلالات هيجاني ـ رفتاري: اگرچه تشخيص مشكلات هيجاني و رفتاري از اختلال يادگيري بسيار دشوار است، ولي اگر كودك، انگيزه كافي براي ادامه تحصيل داشته باشد، ميتوان اختلال يادگيري را تشخيص داد.
اختلال نقص توجه ـ بيشفعالي(ADHD):چون مبتلايان اختلال يادگيري و اختلال ADHD، دچار مشكلات توجه و پرتحركي هستند و از مهارتهاي سازماندهي برخوردار نيستند، بسختي از هم تشخيص داده ميشوند. با اين همه، اگر پيشرفت تحصيلي كودك همسطح با توانايي فردي او باشد و ميان آنها تفاوت زيادي وجود نداشته باشد، به عنوان اختلال نقص توجه ـ بيشفعالي شناسايي ميشوند. گاهي اين دو اختلال با هم ديده ميشود كه بديهي است براي هر دو بايد مداخلات درماني انجام گيرد.
اختلالات يادگيري چه موقع ظاهر ميشود؟
بنابر اظهارنظر برخي پژوهشگران، مشكلات يادگيري در كودكان ممكن است در كلاس اول مشاهده شود؛ همان زماني كه كودك در موقعيتهاي گروهي و آموزشي قرار ميگيرد و نسبت به ساير همكلاسيهاي خود در انجام تكاليف درسي دچار مشكل ميشود. گاهي برخي كودكان - بخصوص اگر هوش بالايي داشته باشند - در مقاطع پايين تحصيلي (دوره ابتدايي) با استفاده از حافظه و حدس، ناتواني در خواندن را جبران ميكنند. در چنين مواقعي، اختلال ممكن است تا كلاس چهارم يا بيشتر آشكار نشود.
به هر حال، هنگامي بايد تشخيص اختلال يادگيري گذاشته شود كه كودك حداقل دو سال در مدرسه حضور داشته باشد و در اين صورت مشخص ميشود با آموزشهاي ارائهشده در مدرسه، هنوز از يادگيري ناتوان است يا نه. بايد اطمينان حاصل شود كه بخصوص در مورد رياضي با وجود آموزش عمومي در كلاس و آموزش انفرادي توسط مادر يا معلم، عملكرد كودك قابل قبول است.آيا اختلال يادگيري را ميتوان قبل از سن مدرسه تشخيص داد؟
بيشتر پژوهشگران بر اين باورند كه براي تشخيص اختلال يادگيري بايد تا كلاس دوم دبستان صبر كرد تا كودك براي آموزشهاي مناسب در مدرسه فرصت كافي داشته باشد. اغلب در سنين پيش از دبستان، نشانههاي اوليهاي از ناتوانيها وجود دارد كه ممكن است توجه والدين را به خود جلب كرده باشد. در چنين مواقعي اگر اين علائم درمقايسه با سن، وضعيت آموزشي يا توانايي شناختي كودك قابل انتظار نباشد، به احتمال زياد ميتواند نشاندهنده اختلال يادگيري باشد. براي تشخيص زودهنگام اين اختلال، كودك بايد توسط يك درمانگر مجرب ارزيابي شود.
چه عواملي در تشخيص زودهنگام اختلال يادگيري موثر است؟
وجود هر يك از علائم هشداردهنده اوليه دركودك به طور قطع سبب ايجاد اختلال يادگيري نميشود، ولي پيگيري زودهنگام و برنامهريزي مناسب براي اين كودكان كه در معرض خطر هستند، نهتنها ميتواند شكستهاي تحصيلي را كاهش دهد، بلكه در حد وسيعي از بروز آن پيشگيري ميكند. اين كودكان ممكن است يك يا چند مورد از اين علائم را داشته باشند: ديرتر از كودكان همسن خود صحبت كنند، در يادگيري لغات جديد كند باشند، در تلفظ كلمات با مشكل روبهرو باشند، قادر به يادآوري صحيح واژهها نباشند، در فراگيري مهارت آگاهي واج شناختي( مهارت زباني) متناسب با سن دچار مشكل باشند، در يادگيري الفبا، شمارهها، روزهاي هفته و رنگها ناتوان باشند، قادر نباشند دستورها يا قواعد چند مرحلهاي را دنبال كنند، در تعريف يا بازگويي داستانها،ترتيب و توالي صحيح را رعايت نكنند، در كسب مهارتهاي حركتي ظريف و درشت دچار تاخير باشند، در كسب مهارتهاي شناختي مانند توانايي فكر كردن و حل مساله و... تاخير داشته باشند و داراي تعامل مناسب با همسالان نباشند و پاسخهاي مناسب عاطفي به آنها ندهند.
آيا اختلال يادگيري درمان ميشود؟
برخي دانشمندان بر اين باورند كه مغز ميتواند تغيير كند. علم گامهاي بلندي در درك عملكردهاي دروني مغز برداشته و كشف مهمي به نام ترميمپذيري اعصاب را به ارمغان آورده كه اميد تازهاي براي درمان ناتوانيها و اختلالات يادگيري است. ويژگي ترميم پذيري اعصاب به عملكرد طبيعي مغز اشاره دارد كه توانايي مادامالعمر براي تغيير سه چهارم به شكل ارتباطات عصبي جديد و به وجود آوردن سلولهاي مغزي تازه را در پاسخ به تجربه و يادگيري دارد. براي درك اين مساله بهتر است از تلفن استفاده كنيم. اگر خطوط تلفن در منطقه خاصي از شهر خراب شود، شركت تلفن با سيم كشي مجدد، خرابيها را برطرف ميكند. به طور مشابه سيمكشي معيوب مغز، خطوط معمولي ارتباطات را مختل ميكند و اين امر به آساني باعث اختلال در پردازش اطلاعات ميشود، ولي مغز ميتواند تحت شرايط مناسب يادگيري و با سازماندهي مجدد، اتصالات عصبي جديدي به وجود آورد.
بنابراين در افرادي كه اختلال خواندن و نوشتن دارند، مغز ميتواند با ارتباطات عصبي جديد مهارتهاي خواندن و نوشتن را تسهيل كند. بر اساس DSM-TV ، در مواردي كه شدت اختلال خفيف باشد و آموزشهاي كمكي بموقع شروع شود، ميتوان تا اواخر سال اول يا دوم دبستان مشكل را حل كرد. در موارد شديدتر بسته به الگو و شدت نقايص، آموزش ويژه و كمكي ممكن است تا اواخر دبيرستان نيز ادامه يابد. هدف والدين و درمانگر از درمان بايد اين باشد كه مهارت كودك را به بالاترين سطح ممكن برسانند و در حد توانايي كودك از او انتظار پيشرفت داشته باشند.
نویسنده:دکتر الهه اكبري
psychologyinfo