غریب آشنا
10-03-2012, 12:00 AM
حدیث شرف کساء
جابربن عبدالله انصاری از حضرت فاطمه زهرا علیه السلام روایت میکند که فرمود:
یک روز پدرم رسول خدا نزد من آمد. سپس فرزندانم حسن و حسین و بعد امیرالمؤمنین علی وارد شدند. همه در زیر یک عبا جمع شدیم.
پدرم دو طرف عبا را گرفت و با دست راست به آسمان اشاره کرد و عرضه داشت:« پروردگارا! اینها اهل بیت و نزدیکان من هستند؛ گوشت آنها گوشت من و خون آنها خون من است. هر که آنها را بیازارد، مرا آزرده است. با آن کس که با اینها جنگ کند، در جنگم و با آن کس که با اینها مدارا کند، مدارا میکنم. دشمنانشان را دشمن دارم و دوستانشان را دوست دارم. اینها از منند و من از اینهایم. پروردگارا! صلوات و برکات و رحمت و آمرزش و رضایت خود را بر من و بر اینها فرو فرست و آنها را از هر گونه رجس و پلیدی پاک و مطهر گردان.»
خداوند عزوجل خطاب فرمود که ای ملائکه! آسمان و زمین و ماه و خورشید و ستارگان را خلق نکردم مگر برای محبت این پنج نور پاک که در زیر این عبا قرار گرفتهاند.»
آنگاه جبرئیل این آیه را بر پیامبر نازل کرد:« انما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهر کم تطهیرا»؛ (احزاب، آیه 33) ( پروردگار اراده میکند آلودگی و پلیدی را از اهل بیت پاک کند و آنان را مطهر گرداند.)
فواید خواندن حدیث کساء
حضرت آيت الله ميرسيدعلي موحد ابطحي اصفهاني
روشـن است كه براى ارتباط با خداوند عالم، هـيچگونه محدوديت مكانى وجود ندارد. در هر مكانى مىتوان با پروردگار عالم ارتباط برقرار كرد و حاجات خود را از او طلبيد؛ ولى مسلم است كه مكانهاى پاك و مقدس، از يك سو، در ايجاد زمينهى روحى بهتر، براى توجه قلبى به عالم اعلا و از سوى ديگر، به دليل عنايات خاص پروردگار به آن مكانها، داراى آثار ويژهاى هستند. آنچه در جمع بندى روايات در ارتباط با مكان دعا قابل بيان است، آنكـه اگـر دعـا و نـيـايـش در مكانهايى چون مسجدالحرام، كنار خانهى كعبه، حرم مطهر امام حسين(عليه السلام) به ويژه زير قبّه آن بزرگوار[1] و اگر هيچ يك از اينها ميسر نشد، در مسجد مقدسى صورت گيرد، زودتر به نتيجه مىرسد. به منظور روشن شدن نقش مكان در استجابت دعا به ذكر يك روايت بسنده مىكنيم.
خداوند دوست دارد در مكانهايى او را ياد كنند
ابوهاشم جعفرى، يكى از ياران برجستهى امام هادى(عليه السلام) مىگويد: روزى امام(عليه السلام) بيمار شدند و از من و محمد بن حمزهـ از ديگر ياران حضرتـ خواستند كه نزد ايشان برويم. محمد بن حمزه پيش از من نزد امام(عليه السلام) رفته بود و پس از بازگشت از منزل امام(عليه السلام)، به من گفت: حضرت مىخواهند كسى را به كربلا بفرستيم تا در حرم امام حسين(عليه السلام) براى شفاى ايشان دعا كند. به محمد بن حمزه گفتم: چرا به امام(عليه السلام) جواب مثبت ندادى؟ من خود به كربلا مىروم و براى شفاى حضرت دعا مىكنم. پس از آن وقتى به خانهى امام هادى(عليه السلام) رفتم و خدمت ايشان رسيـدم، در پـاسـخ به خواستهى حضرت گفتم: فدايتان شوم! خودم به كربلا مىروم و در آنجا براى شمـا دعـا مـىكنـم. پـس از آن از محضـر امـام هـادى(عليه السلام) مرخص شدم. در راه، على بن بـلالـ يكى از ياران امام(عليه السلام)
ـ را ديدم و دستور امام را به اطلاع او رساندم. على بن بلال با تعجب پرسيد: امام هادى(عليه السلام) به كربلا چه كار دارند؟ ايشان خود امام هستند و عظمت دارند و عظمت ايشان كمتر از كربلا نيست و ...
ديگر بار نزد امام(عليه السلام) رفتم و سخن على بن بلال را خدمت ايشان عرض كردم. امام در پـاسـخ سـخـن او فـرمودند: به على بن بلال مىگفتى كه رسول خدا( صلي الله عليه و آله ) با آنكه عظمتشان از كعبه و حجرالاسود برتر بود، به دور كـعـبــه طـواف مـىكـردنـد و حـجـرالاسـود را مىبوسيدند. با آنكه حرمت مؤمن از كعبه برتر است، خداوند دستور داده است كه مؤمنان دور كعبه طواف كنند. پس مكانهايى وجود دارد كه خداوند دوست دارد در آنها او را ياد كنند و از او چيزى بخواهند. من هم دوست دارم كه در اين گونه مكانها ]كه نمونهاى از آن كربلاست[ برايم دعا شود.
سپس امام(عليه السلام) خطاب به من فرمودند: «اى ابوهاشم! چرا اين مطالب را به على بن بلال نگفتى؟» من در پاسخ عرض كردم: «فدايتان شوم! اگر من نيز به اين خوبى اين نكات را مىدانستم، به طور حتم آنها را به او مىگفتم و در مورد دستور شما چون و چرا نمىكردم».[2]
تسليم بودن در برابر ولايت اهل بيت(عليهم السلام)، شرط پذيرش دعا از سوى خداوند است
اگر چه هرگونه توجهى به پروردگار عالم تأثيرى انكار ناپذير دارد، ولى اين نكته را نيز بايد در نظر گرفت كه براى وارد شدن به هرجا و كسب توفيق كامل در هر كار، بايد از راه آن وارد شد. قرآن مجيد در اين زمينه مىفرمايد: «وَلَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِهَا وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ اتَّقَى وَاْءْتُـوا الْبُيُـوتَ مِـنْ اْءَبْـوَابِهَا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ».[3]
بهترين راه در زمينهى دعا و توسل، راههايى است كه اهل بيت عصمت و طهارت(عليهم السلام) خود به ما نشان دادهاند و آن، پذيرفتن ولايت آنها و تلاش و كوشش خالصانه در اين راه است. محمـدبن مسلم، از اصحاب امام باقر و امام صادق(عليه السلام)، در حديثى نقل مىكند:
از امام(عليه السلام) پرسيدم: كسى را مىشناسيم كه در عبادت، خضوع و خشوع بسيار دارد، ولى امامت شما را نپذيرفته است؛ آيا عبادتها و كـوششهاى دينى او به حالش سودى دارد؟ امام(عليه السلام) در پاسخ فرمودند: اى ابامحمد! مثال ما اهل بيت، مثال آن خاندانى است كه در بنى اسرائيل بودند كه هرگاه چهل شب به درگاه خـدا راز و نياز مىكردند، دعايشان به اجابت مىرسيد، ولى يكى از آنها چهل شب عبادت و راز و نياز كرد و دعايش مستجاب نشد. آن شخص نزد حضرت عيسى(عليه السلام) رفت و گلايه كرد و از آن بزرگوار خواست كه براى او دعا كنند. حضرت عيسى(عليه السلام) وضو گرفتند و نمازى خواندند و براى آن شخص دعا كردند. پس از آن، خداوند به پيامبرش وحى فرمود: بندهى من از غير آن درى كه بايد نزدم آيد، آمد و دلش به نبوت شما ثبات و قرار نداشت و به همين دليل دعايش مستجاب نگرديد.
اين حديث شريف نشان مىدهد كه اعتقاد كامل و يقين استوار به پروردگار عالم، پيامبر گرامى و ائمه اطهار(عليهم السلام)، شرط لازم براى استجابت دعاست و بدون باور داشتن ولايت اهـل بـيـت(عليهم السلام)، استجابت دعا با مانع روبهرو خواهد شد. ذكر حكاياتى چند در زمينهى نقش اعتقاد به ولايت اهل بيت(عليهم السلام) و تلاش در راه آنها در استجابت دعاها، مىتواند در توجه و آماده ساختن هرچه بيشتر خوانندگان عزيز سودمند افتد.
انگشتى كه براى اهل بيت(عليهم السلام)
قلم مىزند بايد شفا بخش باشد
نقل است زمانى فرزند محدث كبير، مرحوم آيت الله حاج شيخ عباس قمى، صاحب كتابهاى متعدد علمى و كتاب مشهور "مفاتيح الجنان"، دچار عارضه بسيار سختى مىشود و آقايان پزشكان از معالجه او نوميد مىشوند. خبر به حاج شيخ عباس قمى مىرسد؛ ايشان در همان حال، انگشت خود را در استكان چاى مىزنند و مىگويند اين را به فرزندم بدهيد بخورد. اطرافيان همين كار را انـجـام مىدهند و بيمارى فرزند ايشان رو به بهبود مىرود. از مرحوم حاج شيخ عباس قمى مىپرسند: بر آن چاى چه دعايى خوانديد، كه اين همه اثر داشت؟ ايشان در پاسخ مىگويند: »اگر انگشتى كه يك عمر در مسير اهـل بـيـت(عليهم السلام) قلم زده اسـت؛ چنين اثرى نمىداشت، بايد آن را قطع مىكردم».
فضيلت و اثر حديث شريف كساء
به نقل از رسول خدا( صلي الله عليه و آله )
در بـخـش نهايى حديث شريف كساء كه راوى آن حضرت فاطمه زهرا (سلام الله عليها) هستند؛ آمده است كه حضرت على(عليه السلام)، از رسول خدا( صلي الله عليه و آله ) پرسيدند: چه اثر و فضيلتى براى اين واقعه از جانب خداوند قرار داده شده است؟ رسول خدا( صلي الله عليه و آله ) در پاسخ فرمودند: «قسم به آنكه به حق، مرا به پيامبرى مبعوث كرد، اين حديث در مجلسى از مجالس اهل زمين كه جمعى از دوستان و شيعيان ما در آن باشند، نقل نمىشود، مگر اينكه از جانب پروردگار عالم بر آنها رحمت نازل مىشود و ملائكه بر آن جمع احاطه نموده و براى آنها طلب مغفرت مىكنند و اگر در بين آنها انـدوهـناك و غمگينى باشد، اندوه و غمش برطرف مىشود». امير مؤمنان على(عليه السلام) پس از شنيدن اين آثار و فضايل فرمودند: »به خدا سوگند! ما و شيعيانمان در دنيا و آخرت رستگار شديم و سعادت يافتيم».
سند حديث شريف كساء
تا كنون در تحقيقات انجام شده، دربارهى سند حديث شريف كساء، چند سند به دست آمده، كه در ذيل بدان اشاره مىشود:
قديمىترين كتابى كه تا كنون به دست آمده و در بردارندهى بخشى از حديث شريف كساء، به شكل فعلى است، كتاب "غُرَر الاخبار و دُرَر الا~ثار ديلمى]"4[، است كه "محى الدين غريفى [5] در كتاب خود، [6]حديث كساء را به نقل از آن آورده و گفته كه اين نسخه را در كتابخانهى شير محمد همدانى ديده است.
گفتنـى اسـت مـؤسسـه تحقيقاتى "مكتبة العلامة المجلسى" نسخهى خطى اين كتاب را يافته و در دست تحقيق دارد و به زودى به طبع خواهد رساند. اختلافات ميان اين متن و متن حديث كساء كه منتخب طريحى آن را نقل كرده و حديث كساء كنونى از آن اخذ شده است، نشان دهندهى وجود طرق مختلف براى حديث كساء است. ]
كتاب ديگرى كه تاريخ كتابت آن، سال 1033 هـ.ق است، در بردارندهى متن و ترجمهى حديث شريف كساء است. نسخهى خطى اين كتاب، در كتابخانهى آيت الله العظمى مرعشى نجفى( رحمه الله عليه) به شمارهى 8954 موجود است و از آن نگهدارى مىشود.
كتاب ديگرى كه متن حديث كساء را نقل و آن را از حضرت فاطمهى زهرا (سلام الله عليها) روايت كرده، "منتخب طريحى" است.[7] فخرالدين محمد طريحى )979-1085 هـ .ق( از علماى قرن يازدهم و هم عصر علامهى مجلسى و نويسندهى كتابهاى چندى از جمله "مجمع البحرين"، "تفسير غريب القرآن" و "ضوابط الاسماء و الـرجـال" و ... است. علامهى مجلسى( رحمه الله عليه) و علامهى بحرانى از كتاب "منتخب طريحى" نقل حديث كردهاند.(8)
آيت الله العظمى مرعشى نجفى نيز او را بزرگ داشته و چنيـن ستودهاند: »علامهى جليل القدر ثقة و ثبت، "فخـرالدين محمد على الطريحى الاسدى النجفى"، صاحب "مجمع البحرين]. ... "(9)
يكى ديگر از سندهاى حديث كساء مربوط به علامه "شيخ عبدالله بحرانى"، صاحب كتاب "عوالم العلوم" است. ايشان در حاشيهى كتاب "عوالم "(نسخهى ميرزا سليمان يزد) ، سند حديث شريف كساء را چنين نقل كرده است:
»راْءيت بخطّ الشيخ الجليل السيّد هاشم، عن شيخه السيّد ماجد البحرانى عن الحسن بن زين الدين الشهيد الثانى، عن شيخه المقدس الاردبيلى، عن شيخه على بن عبدالعالى الكركى، عن الشيخ على بن هلال الجزائرى، عـن الشيخ احمدبن فهدالحلّى، عن الشيخ على بن الـخازن الحائرى. عن الشيخ ضياء الدين على بن الشهيد الاول عن ابيه، عن فخرالمحققين، عن شيخه العلّامة الحلّى، عن شيخه المحقق، عن شيخه ابن نما الحلّى، عـن شيخـه محمد بن ادريس الحلى عن ابن حـمزة الطوسى صاحب "ثاقب المناقب" عن الشيخ الجليل محمد بن شهر آشوب عن الطبرسى صاحب "الاحتجاج" عـن شـيـخه الجليل الحسن بن محمد بن الحسن الطوسى، عن ابيه، شيخ الطائفه، عن شيخه الـمـفـيـد، عن شيخه ابن قولويه القمى عن شيخه الكلينى، عن على بن ابراهيم بن هاشم، عن ابيه، عن احمد بن محمد بن ابى نصر البزنطى عن قاسم بن يحيى الجلاء الكوفى، عن ابى بصير، عن ابان بن تغلب البكرى، عن جابر بن يزيد الجعفى عن جابر بن عبدالله الانصارى عن فاطمة الزهراء (سلام الله عليها) بنت رسول الله( صلي الله عليه و آله )».
تعدّد منابع موجود در قرن دوازدهم نشان مىدهد كه حديث شريف كساء در آن زمان، حديثى شناخته شده بوده است.
بزرگترين علماى شيعه مستنداً حديث كساء را از حضرت فاطمه زهرا (سلام الله عليها) نقل مىكنند
آيت الله العظمى حاج سيد صادق شيرازى نيز حديث كساء را به اين طريق از جابر بن عبدالله انصارى نقل مىكنند:
«عن والدى، عن الشيخ عباس القمى، عن الميرزا حـسين النورى، عن الشيخ مرتضى الانصارى، عن المولى احمد النراقى، عن السيد بحرالعلوم، عن الوحيد البهبهانى، عن ابيه الشيخ محمد اكمل، عن المولى مـحـمدباقر المجلسى، عن ابيه المولى محمد تقى المجلسى، عن الشيخ البهايى، عن ابيه الشيخ حسين عبدالصمد، عن الشهيد الثانى، عن احمد بن محمد بن خاتون، عن الشيخ عبدالعالى الكركى، عن على بن هلال الجزائرى، عن الشيخ على بن خازن الحائرى، عن احمد بن فهد الحلى، عن ضياء الدين على بن الشهيد الاول، عن ابيه محمد بن مكى العاملى، عن فـخر المحققين عن ابيه العلامه الحلى، عن خاله المحقق الحلى، عن ابن نما، عن محمد بن ادريس الحلى، عن ابن حمزه الطوسى، عن محمد بن شهر آشوب، عن الطبرسى صاحب "الاحتجاج"، عن الحسن بن محمد بن الحسن الطوسى، عن ابيه شيخ الطائفه عن الشيخ المفيد، عن الشيخ الصدوق، عن ابيه عن على بن ابراهيم )حيلولة( و عن ابن قولويه، عن الشيخ الكلينى، عن على بن ابراهيم، عن ابيه ابراهيم بن هاشم، عن احمد بن محمد بن ابى نصر البزنطى، عن القاسم بن يحيى الحذاء الكوفى، عن ابى بصير، عن ابان بن تغلب، عن جابربن يزيد الجحفى، عن جابربن عبدالله انصارى رضوان الله تعالى عليهم جميعاً عن سيّـدتنـا و مـولاتنا الصديقة الكبرى فاطمه الزهراء (سلام الله عليها) بنت رسول الله( صلي الله عليه و آله ) اْءنها قالت دخل علىّ ابى رسول الله( صلي الله عليه و آله ) فى بعض الايام، الى آخر الحديث الشريف».
از ديگر كتابهايى كه حديث كساء در آنها نقل شده اســـت، مـــىتـــوان بـــه رســالــهى "آيــت اللــه بافقى)رحمةاللهعليه]"(10)[، كتاب "ملحقات احقاق الحق]"(11)[، اثــر حـضــرت آيــت اللــه الـعــظـمــى "مــرعشـى نـجفى)رحمةاللهعليه"(، كتاب "آية التطهير فى احاديث الـفـريـقين(12)، اثر نگارنده، كتاب "من فقه الزهراء )سـلاماللّـهعلـيها]"(13)[، اثر آيت الله العظمى "سيد محمد شيرازى)رحمةاللهعليه"، و كتاب "حسين علوى دمشقى"(14)... [ اشاره كرد، كه اين امر نشان از اعتبار اين حديث، نزد نويسندگان آن كتابها دارد.
منبع:http://ahadise-shia.blogfa.com/post-58.aspx
جابربن عبدالله انصاری از حضرت فاطمه زهرا علیه السلام روایت میکند که فرمود:
یک روز پدرم رسول خدا نزد من آمد. سپس فرزندانم حسن و حسین و بعد امیرالمؤمنین علی وارد شدند. همه در زیر یک عبا جمع شدیم.
پدرم دو طرف عبا را گرفت و با دست راست به آسمان اشاره کرد و عرضه داشت:« پروردگارا! اینها اهل بیت و نزدیکان من هستند؛ گوشت آنها گوشت من و خون آنها خون من است. هر که آنها را بیازارد، مرا آزرده است. با آن کس که با اینها جنگ کند، در جنگم و با آن کس که با اینها مدارا کند، مدارا میکنم. دشمنانشان را دشمن دارم و دوستانشان را دوست دارم. اینها از منند و من از اینهایم. پروردگارا! صلوات و برکات و رحمت و آمرزش و رضایت خود را بر من و بر اینها فرو فرست و آنها را از هر گونه رجس و پلیدی پاک و مطهر گردان.»
خداوند عزوجل خطاب فرمود که ای ملائکه! آسمان و زمین و ماه و خورشید و ستارگان را خلق نکردم مگر برای محبت این پنج نور پاک که در زیر این عبا قرار گرفتهاند.»
آنگاه جبرئیل این آیه را بر پیامبر نازل کرد:« انما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهر کم تطهیرا»؛ (احزاب، آیه 33) ( پروردگار اراده میکند آلودگی و پلیدی را از اهل بیت پاک کند و آنان را مطهر گرداند.)
فواید خواندن حدیث کساء
حضرت آيت الله ميرسيدعلي موحد ابطحي اصفهاني
روشـن است كه براى ارتباط با خداوند عالم، هـيچگونه محدوديت مكانى وجود ندارد. در هر مكانى مىتوان با پروردگار عالم ارتباط برقرار كرد و حاجات خود را از او طلبيد؛ ولى مسلم است كه مكانهاى پاك و مقدس، از يك سو، در ايجاد زمينهى روحى بهتر، براى توجه قلبى به عالم اعلا و از سوى ديگر، به دليل عنايات خاص پروردگار به آن مكانها، داراى آثار ويژهاى هستند. آنچه در جمع بندى روايات در ارتباط با مكان دعا قابل بيان است، آنكـه اگـر دعـا و نـيـايـش در مكانهايى چون مسجدالحرام، كنار خانهى كعبه، حرم مطهر امام حسين(عليه السلام) به ويژه زير قبّه آن بزرگوار[1] و اگر هيچ يك از اينها ميسر نشد، در مسجد مقدسى صورت گيرد، زودتر به نتيجه مىرسد. به منظور روشن شدن نقش مكان در استجابت دعا به ذكر يك روايت بسنده مىكنيم.
خداوند دوست دارد در مكانهايى او را ياد كنند
ابوهاشم جعفرى، يكى از ياران برجستهى امام هادى(عليه السلام) مىگويد: روزى امام(عليه السلام) بيمار شدند و از من و محمد بن حمزهـ از ديگر ياران حضرتـ خواستند كه نزد ايشان برويم. محمد بن حمزه پيش از من نزد امام(عليه السلام) رفته بود و پس از بازگشت از منزل امام(عليه السلام)، به من گفت: حضرت مىخواهند كسى را به كربلا بفرستيم تا در حرم امام حسين(عليه السلام) براى شفاى ايشان دعا كند. به محمد بن حمزه گفتم: چرا به امام(عليه السلام) جواب مثبت ندادى؟ من خود به كربلا مىروم و براى شفاى حضرت دعا مىكنم. پس از آن وقتى به خانهى امام هادى(عليه السلام) رفتم و خدمت ايشان رسيـدم، در پـاسـخ به خواستهى حضرت گفتم: فدايتان شوم! خودم به كربلا مىروم و در آنجا براى شمـا دعـا مـىكنـم. پـس از آن از محضـر امـام هـادى(عليه السلام) مرخص شدم. در راه، على بن بـلالـ يكى از ياران امام(عليه السلام)
ـ را ديدم و دستور امام را به اطلاع او رساندم. على بن بلال با تعجب پرسيد: امام هادى(عليه السلام) به كربلا چه كار دارند؟ ايشان خود امام هستند و عظمت دارند و عظمت ايشان كمتر از كربلا نيست و ...
ديگر بار نزد امام(عليه السلام) رفتم و سخن على بن بلال را خدمت ايشان عرض كردم. امام در پـاسـخ سـخـن او فـرمودند: به على بن بلال مىگفتى كه رسول خدا( صلي الله عليه و آله ) با آنكه عظمتشان از كعبه و حجرالاسود برتر بود، به دور كـعـبــه طـواف مـىكـردنـد و حـجـرالاسـود را مىبوسيدند. با آنكه حرمت مؤمن از كعبه برتر است، خداوند دستور داده است كه مؤمنان دور كعبه طواف كنند. پس مكانهايى وجود دارد كه خداوند دوست دارد در آنها او را ياد كنند و از او چيزى بخواهند. من هم دوست دارم كه در اين گونه مكانها ]كه نمونهاى از آن كربلاست[ برايم دعا شود.
سپس امام(عليه السلام) خطاب به من فرمودند: «اى ابوهاشم! چرا اين مطالب را به على بن بلال نگفتى؟» من در پاسخ عرض كردم: «فدايتان شوم! اگر من نيز به اين خوبى اين نكات را مىدانستم، به طور حتم آنها را به او مىگفتم و در مورد دستور شما چون و چرا نمىكردم».[2]
تسليم بودن در برابر ولايت اهل بيت(عليهم السلام)، شرط پذيرش دعا از سوى خداوند است
اگر چه هرگونه توجهى به پروردگار عالم تأثيرى انكار ناپذير دارد، ولى اين نكته را نيز بايد در نظر گرفت كه براى وارد شدن به هرجا و كسب توفيق كامل در هر كار، بايد از راه آن وارد شد. قرآن مجيد در اين زمينه مىفرمايد: «وَلَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِهَا وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ اتَّقَى وَاْءْتُـوا الْبُيُـوتَ مِـنْ اْءَبْـوَابِهَا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ».[3]
بهترين راه در زمينهى دعا و توسل، راههايى است كه اهل بيت عصمت و طهارت(عليهم السلام) خود به ما نشان دادهاند و آن، پذيرفتن ولايت آنها و تلاش و كوشش خالصانه در اين راه است. محمـدبن مسلم، از اصحاب امام باقر و امام صادق(عليه السلام)، در حديثى نقل مىكند:
از امام(عليه السلام) پرسيدم: كسى را مىشناسيم كه در عبادت، خضوع و خشوع بسيار دارد، ولى امامت شما را نپذيرفته است؛ آيا عبادتها و كـوششهاى دينى او به حالش سودى دارد؟ امام(عليه السلام) در پاسخ فرمودند: اى ابامحمد! مثال ما اهل بيت، مثال آن خاندانى است كه در بنى اسرائيل بودند كه هرگاه چهل شب به درگاه خـدا راز و نياز مىكردند، دعايشان به اجابت مىرسيد، ولى يكى از آنها چهل شب عبادت و راز و نياز كرد و دعايش مستجاب نشد. آن شخص نزد حضرت عيسى(عليه السلام) رفت و گلايه كرد و از آن بزرگوار خواست كه براى او دعا كنند. حضرت عيسى(عليه السلام) وضو گرفتند و نمازى خواندند و براى آن شخص دعا كردند. پس از آن، خداوند به پيامبرش وحى فرمود: بندهى من از غير آن درى كه بايد نزدم آيد، آمد و دلش به نبوت شما ثبات و قرار نداشت و به همين دليل دعايش مستجاب نگرديد.
اين حديث شريف نشان مىدهد كه اعتقاد كامل و يقين استوار به پروردگار عالم، پيامبر گرامى و ائمه اطهار(عليهم السلام)، شرط لازم براى استجابت دعاست و بدون باور داشتن ولايت اهـل بـيـت(عليهم السلام)، استجابت دعا با مانع روبهرو خواهد شد. ذكر حكاياتى چند در زمينهى نقش اعتقاد به ولايت اهل بيت(عليهم السلام) و تلاش در راه آنها در استجابت دعاها، مىتواند در توجه و آماده ساختن هرچه بيشتر خوانندگان عزيز سودمند افتد.
انگشتى كه براى اهل بيت(عليهم السلام)
قلم مىزند بايد شفا بخش باشد
نقل است زمانى فرزند محدث كبير، مرحوم آيت الله حاج شيخ عباس قمى، صاحب كتابهاى متعدد علمى و كتاب مشهور "مفاتيح الجنان"، دچار عارضه بسيار سختى مىشود و آقايان پزشكان از معالجه او نوميد مىشوند. خبر به حاج شيخ عباس قمى مىرسد؛ ايشان در همان حال، انگشت خود را در استكان چاى مىزنند و مىگويند اين را به فرزندم بدهيد بخورد. اطرافيان همين كار را انـجـام مىدهند و بيمارى فرزند ايشان رو به بهبود مىرود. از مرحوم حاج شيخ عباس قمى مىپرسند: بر آن چاى چه دعايى خوانديد، كه اين همه اثر داشت؟ ايشان در پاسخ مىگويند: »اگر انگشتى كه يك عمر در مسير اهـل بـيـت(عليهم السلام) قلم زده اسـت؛ چنين اثرى نمىداشت، بايد آن را قطع مىكردم».
فضيلت و اثر حديث شريف كساء
به نقل از رسول خدا( صلي الله عليه و آله )
در بـخـش نهايى حديث شريف كساء كه راوى آن حضرت فاطمه زهرا (سلام الله عليها) هستند؛ آمده است كه حضرت على(عليه السلام)، از رسول خدا( صلي الله عليه و آله ) پرسيدند: چه اثر و فضيلتى براى اين واقعه از جانب خداوند قرار داده شده است؟ رسول خدا( صلي الله عليه و آله ) در پاسخ فرمودند: «قسم به آنكه به حق، مرا به پيامبرى مبعوث كرد، اين حديث در مجلسى از مجالس اهل زمين كه جمعى از دوستان و شيعيان ما در آن باشند، نقل نمىشود، مگر اينكه از جانب پروردگار عالم بر آنها رحمت نازل مىشود و ملائكه بر آن جمع احاطه نموده و براى آنها طلب مغفرت مىكنند و اگر در بين آنها انـدوهـناك و غمگينى باشد، اندوه و غمش برطرف مىشود». امير مؤمنان على(عليه السلام) پس از شنيدن اين آثار و فضايل فرمودند: »به خدا سوگند! ما و شيعيانمان در دنيا و آخرت رستگار شديم و سعادت يافتيم».
سند حديث شريف كساء
تا كنون در تحقيقات انجام شده، دربارهى سند حديث شريف كساء، چند سند به دست آمده، كه در ذيل بدان اشاره مىشود:
قديمىترين كتابى كه تا كنون به دست آمده و در بردارندهى بخشى از حديث شريف كساء، به شكل فعلى است، كتاب "غُرَر الاخبار و دُرَر الا~ثار ديلمى]"4[، است كه "محى الدين غريفى [5] در كتاب خود، [6]حديث كساء را به نقل از آن آورده و گفته كه اين نسخه را در كتابخانهى شير محمد همدانى ديده است.
گفتنـى اسـت مـؤسسـه تحقيقاتى "مكتبة العلامة المجلسى" نسخهى خطى اين كتاب را يافته و در دست تحقيق دارد و به زودى به طبع خواهد رساند. اختلافات ميان اين متن و متن حديث كساء كه منتخب طريحى آن را نقل كرده و حديث كساء كنونى از آن اخذ شده است، نشان دهندهى وجود طرق مختلف براى حديث كساء است. ]
كتاب ديگرى كه تاريخ كتابت آن، سال 1033 هـ.ق است، در بردارندهى متن و ترجمهى حديث شريف كساء است. نسخهى خطى اين كتاب، در كتابخانهى آيت الله العظمى مرعشى نجفى( رحمه الله عليه) به شمارهى 8954 موجود است و از آن نگهدارى مىشود.
كتاب ديگرى كه متن حديث كساء را نقل و آن را از حضرت فاطمهى زهرا (سلام الله عليها) روايت كرده، "منتخب طريحى" است.[7] فخرالدين محمد طريحى )979-1085 هـ .ق( از علماى قرن يازدهم و هم عصر علامهى مجلسى و نويسندهى كتابهاى چندى از جمله "مجمع البحرين"، "تفسير غريب القرآن" و "ضوابط الاسماء و الـرجـال" و ... است. علامهى مجلسى( رحمه الله عليه) و علامهى بحرانى از كتاب "منتخب طريحى" نقل حديث كردهاند.(8)
آيت الله العظمى مرعشى نجفى نيز او را بزرگ داشته و چنيـن ستودهاند: »علامهى جليل القدر ثقة و ثبت، "فخـرالدين محمد على الطريحى الاسدى النجفى"، صاحب "مجمع البحرين]. ... "(9)
يكى ديگر از سندهاى حديث كساء مربوط به علامه "شيخ عبدالله بحرانى"، صاحب كتاب "عوالم العلوم" است. ايشان در حاشيهى كتاب "عوالم "(نسخهى ميرزا سليمان يزد) ، سند حديث شريف كساء را چنين نقل كرده است:
»راْءيت بخطّ الشيخ الجليل السيّد هاشم، عن شيخه السيّد ماجد البحرانى عن الحسن بن زين الدين الشهيد الثانى، عن شيخه المقدس الاردبيلى، عن شيخه على بن عبدالعالى الكركى، عن الشيخ على بن هلال الجزائرى، عـن الشيخ احمدبن فهدالحلّى، عن الشيخ على بن الـخازن الحائرى. عن الشيخ ضياء الدين على بن الشهيد الاول عن ابيه، عن فخرالمحققين، عن شيخه العلّامة الحلّى، عن شيخه المحقق، عن شيخه ابن نما الحلّى، عـن شيخـه محمد بن ادريس الحلى عن ابن حـمزة الطوسى صاحب "ثاقب المناقب" عن الشيخ الجليل محمد بن شهر آشوب عن الطبرسى صاحب "الاحتجاج" عـن شـيـخه الجليل الحسن بن محمد بن الحسن الطوسى، عن ابيه، شيخ الطائفه، عن شيخه الـمـفـيـد، عن شيخه ابن قولويه القمى عن شيخه الكلينى، عن على بن ابراهيم بن هاشم، عن ابيه، عن احمد بن محمد بن ابى نصر البزنطى عن قاسم بن يحيى الجلاء الكوفى، عن ابى بصير، عن ابان بن تغلب البكرى، عن جابر بن يزيد الجعفى عن جابر بن عبدالله الانصارى عن فاطمة الزهراء (سلام الله عليها) بنت رسول الله( صلي الله عليه و آله )».
تعدّد منابع موجود در قرن دوازدهم نشان مىدهد كه حديث شريف كساء در آن زمان، حديثى شناخته شده بوده است.
بزرگترين علماى شيعه مستنداً حديث كساء را از حضرت فاطمه زهرا (سلام الله عليها) نقل مىكنند
آيت الله العظمى حاج سيد صادق شيرازى نيز حديث كساء را به اين طريق از جابر بن عبدالله انصارى نقل مىكنند:
«عن والدى، عن الشيخ عباس القمى، عن الميرزا حـسين النورى، عن الشيخ مرتضى الانصارى، عن المولى احمد النراقى، عن السيد بحرالعلوم، عن الوحيد البهبهانى، عن ابيه الشيخ محمد اكمل، عن المولى مـحـمدباقر المجلسى، عن ابيه المولى محمد تقى المجلسى، عن الشيخ البهايى، عن ابيه الشيخ حسين عبدالصمد، عن الشهيد الثانى، عن احمد بن محمد بن خاتون، عن الشيخ عبدالعالى الكركى، عن على بن هلال الجزائرى، عن الشيخ على بن خازن الحائرى، عن احمد بن فهد الحلى، عن ضياء الدين على بن الشهيد الاول، عن ابيه محمد بن مكى العاملى، عن فـخر المحققين عن ابيه العلامه الحلى، عن خاله المحقق الحلى، عن ابن نما، عن محمد بن ادريس الحلى، عن ابن حمزه الطوسى، عن محمد بن شهر آشوب، عن الطبرسى صاحب "الاحتجاج"، عن الحسن بن محمد بن الحسن الطوسى، عن ابيه شيخ الطائفه عن الشيخ المفيد، عن الشيخ الصدوق، عن ابيه عن على بن ابراهيم )حيلولة( و عن ابن قولويه، عن الشيخ الكلينى، عن على بن ابراهيم، عن ابيه ابراهيم بن هاشم، عن احمد بن محمد بن ابى نصر البزنطى، عن القاسم بن يحيى الحذاء الكوفى، عن ابى بصير، عن ابان بن تغلب، عن جابربن يزيد الجحفى، عن جابربن عبدالله انصارى رضوان الله تعالى عليهم جميعاً عن سيّـدتنـا و مـولاتنا الصديقة الكبرى فاطمه الزهراء (سلام الله عليها) بنت رسول الله( صلي الله عليه و آله ) اْءنها قالت دخل علىّ ابى رسول الله( صلي الله عليه و آله ) فى بعض الايام، الى آخر الحديث الشريف».
از ديگر كتابهايى كه حديث كساء در آنها نقل شده اســـت، مـــىتـــوان بـــه رســالــهى "آيــت اللــه بافقى)رحمةاللهعليه]"(10)[، كتاب "ملحقات احقاق الحق]"(11)[، اثــر حـضــرت آيــت اللــه الـعــظـمــى "مــرعشـى نـجفى)رحمةاللهعليه"(، كتاب "آية التطهير فى احاديث الـفـريـقين(12)، اثر نگارنده، كتاب "من فقه الزهراء )سـلاماللّـهعلـيها]"(13)[، اثر آيت الله العظمى "سيد محمد شيرازى)رحمةاللهعليه"، و كتاب "حسين علوى دمشقى"(14)... [ اشاره كرد، كه اين امر نشان از اعتبار اين حديث، نزد نويسندگان آن كتابها دارد.
منبع:http://ahadise-shia.blogfa.com/post-58.aspx