PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ده اثر کوتاه از گروس عبدالملکیان



غریب آشنا
09-23-2012, 08:30 PM
http://up.pnu-club.com/images/5hr0qpf87blvhqdfj17.jpg

به شانه ام زدی


که تنهایی ام را تکانده باشی


به چه دل خوش کرده ای ؟!





تکاندن برف


از شانه های آدم برفی ؟!



********************
دزدی در تاریکی


به تابلوی نقاشی خیره مانده است



********************
صدای قلب نیست


صدای پای توست


که شب ها در سینه ام می دوی




کافی ست کمی خسته شوی


کافی ست بایستی



*******************




پرواز هم دیگر


رویای آن پرنده نبود





دانه دانه پرهایش را چید


تا بر این بالش


خواب دیگری ببیند


*******************




دریای بزرگ دور


یا گودال کوچک آب


فرقی نمی کند


زلال که باشی


آسمان در توست


*******************




کلید


بر میز کافه جامانده است


مرد


مقابل خانه جیب هایش را می گردد




آینده


در گذشته جا مانده است


*******************




موسیقی عجیبی ست مرگ.


بلند می شوی


و چنان آرام و نرم می رقصی


که دیگر هیچکس تو را نمی بیند


*******************




فراموش کن


مسلسل را


مرگ را


و به ماجرای زنبوری بیاندیش


که در میانه ی میدان مین


به جستجوی شاخه گلی ست



*******************



زیر این آسمان ابری


به معنای نامش فکر می کند


گل آفتابگردان!


*******************




گرگ


شنگول را خورده است


گرگ


منگول را تکه تکه می کند...





بلند شو پسرم !


این قصه برای نخوابیدن است