alamatesoall
09-17-2012, 05:02 PM
http://pnu-club.com/imported/2012/09/529.jpg
«هل دادن»، «درگیری لفظی و...»، «ازدحام» ، «مترو» ، «بارندگی» ، «لغزندگی»، «تاکسی» ، «دعوا» ، «اتوبوس» ، «ادب» ،... می توان کلمه های بسیار دیگری به این مجموعه افزود و همه را به هم ربط داد و کلی جمله نوشت. فعلا «از خط قرمز عبور نکنید» تا بعد. همین طوری که نمی شود بی محابا راه رفت آن هم روی «پله های برقی!»
داستان ترافیک که چند دهه بیشتر از آن نمی گذرد برای خود جای پای محکمی در ادبیات روزانه و تبلیغات مداوم رسانه ها باز کرده است. تاکنون پیشنهادهای زیادی برای کاهش بار ترافیکی طرح شده است، برخی اجرا و بعضی نیز بایگانی شده اند. یکی از آن طرح ها که همیشه مطرح بوده و هست استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی مانند مترو، اتوبوس، تاکسی و اگر ضرورتی ایجاب کرد آژانس است. صد البته تبلیغات بسیاری هم درباره فواید استفاده از وسایل نقلیه عمومی صورت گرفته است که شما بخوبی با آن آشنا هستید همچون: کاهش ترافیک، آرامش روانی، کاهش آلودگی هوا، صرفه جویی در مصرف سوخت بنزین و... با وجود این همه فواید، اما نکته بسیار مهمی در این میان مغفول مانده که کمتر مورد توجه مردم و مسئولان قرار گرفته است. نکته ای که از یک سو در تعارض با ارزش های خانوادگی و از طرف دیگر کاملا مغایر با رفتار شهرنشینی است؛ آن هم فرهنگ استفاده و رعایت حقوق همدیگر در هنگام استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی است.
● فشار قبر را احساس کنید
با فشار خود را درون واگن قطار جای می دهد، نیمی از بدنش هنوز بیرون از واگن قرار دارد. در قطار چند بار باز و بسته می شود، یکی از ماموران مترو او را به داخل فشار می دهد و سپس با تلاش دو نیمه در را به هم می چسباند تا در بسته شود. این خود یک موفقیت در ساعت های شلوغی به شمار می رود. حالا باید جای دستی پیدا کند تا با هر ترمز قطار به سمتی روان نشود البته زیاد هم نیاز نیست چون مسافران در این مواقع چیزی شبیه به کتاب در قفسه کتابخانه می شوند و همه تکیه گاه هم خواهند شد.
تنها تا حدود زیادی هوای دم و بازدم، فضا را غیرقابل تحمل می کند. این اتفاق چند دقیقه بیشتر به طول نخواهد انجامید و درست پس از چند دقیقه در ایستگاه بعدی همین داستان دوباره شروع می شود.
«لطفا از خط قرمز لبه سکو عبور نکنید»، «اجازه دهید ابتدا مسافران پیاده شوند سپس...» این جمله ها را اپراتور مترو هر چند دقیقه بر حسب وظیفه تکرار می کند، آن قدر تکرار که دیگر گوشمان به شنیدنشان عادت کرده اند. فردا روز و روزهای بعد همین ماجرای تکراری ادامه دارد. به گفته یکی از ماموران مترو همیشه نگرانی عبور مسافران از خط قرمز مترو و برخورد قطار با آنها وجود دارد، اما او تاکید می کند هیچ راهکاری بجز رعایت کردن خود مسافران برای جلوگیری از این حوادث وجود ندارد.
ازدحام مسافران بویژه در ساعات صبح و عصر امنیت و حریم شخصی مسافران را مخدوش کرده است. بامزه این که روی یک تابلو تبلیغاتی در داخل واگن نوشته شده است: «حفظ حریم شخصی، موجب آسایش دیگران است» اما نگفته اند که این حریم چه اندازه است یا چگونه در این شرایط باید چنین حریمی حفظ شود!
از قصه مترو و قطار شهری که بگذریم اتوبوس و BRT هم چندان وضع بهتری ندارند، با فشار سوار و پیاده شدن موضوعی است که هیچ نیاز به توصیف و تصویر سازی ندارد. حتی گاهی پس از آن که اتوبوس به راه می افتد مسافری از آن ته فریاد بر می آورد که «نگهدار، پیاده می شم» دیگران هم برای مدد به وی همین جمله را با صدای بلند به گوش راننده می رسانند. گاهی هم اتوبوس چند قدم از ایستگاه دور نشده توقف می کند تا مسافر دیگری خارج از ایستگاه سوار شود...
حالا به این موارد اضافه کنید، درگیری دو راننده تاکسی برای سوار کردن یک مسافر، حرکت های مارپیچی و ازدحام مسافران در هنگام بارندگی که راننده ها در این مورد آخری بجز دربستی سوارکردن، افتخار همسفر شدن به کسی را نمی دهند.
اما داستان ما تنها با سوار و پیاده شدن های دشوار، ختم به خیر نمی شود. در این میان چیزهای با ارزشی از کفمان می رود؛ گاهی طاقت از دست داده و ادب را کنار نهاده و در نهایت غضب به هم پرخاش می کنیم، یکدیگر را تعمدی هل می دهیم و تلاش می کنیم حق پایمال شده خودمان را از همه به زور بستانیم...
● فرهنگ ساختارشکن
دکتر عباس کاظمی، استاد دانشگاه تهران درباره وسایل نقلیه عمومی و اخلاق شهروندی می گوید: «وسیله نقلیه عمومی در هر شکل آن در ایران (تاکسی، اتوبوس و مترو)، نه تنها خود به شکل گیری اخلاق شهروندی کمکی نمی کند، بلکه دقیقا پایه نوعی بی اخلاقی و شهروند ستیزی و حرمت شکنی خانواده را بنا می کند.»
باید به این نکته هم اشاره کرد که شهروندان و بویژه کودکان با یک نوع تعارض فرهنگی یا ارزشی روبه رو خواهند شد. به طور مثال آداب و ادبی که کودکان در خانه فرا می گیرند کاملا مخالف با آن واقعیتی است که هر روز در شهر رخ می دهد.
نکته: زندگی یک فیلم مستند تکراری است، اما گاه می شود لابه لای همین تکرارها صحنه هایی دید که امواج مثبت را در فضا می پراکند. هنگامی که شما جای خود را در اتوبوس یا مترو به یک فرد سالمند بدهید، چشمان بسیاری شما را تحسین خواهند کرد
همه کارشناسان اذعان دارند که زندگی شهری مستلزم رعایت رفتار شهری است. این در حالی است که گرچه ما در شهر زندگی می کنیم، اما لزوما رفتارهای ما شهری نیستند و در نهایت این که حسین باهر، جامعه شناس و رفتارشناس، اخلاق شهروندی را رعایت آداب همزیستی مسالمت آمیز در مجموعه هایی می داند که «شهر» نام دارد.
شهرنشینی مسالمت آمیز مستلزم رعایت حقوق همدیگر است اگر از فضای فیزیکی و معماری شهر که در بسیاری موارد برای شهروندان و رفتار شهرنشینی بطور مناسبی طراحی و ساخته نشده اند عبور کنیم «وجود فردگرایی خودمدارانه» که روان شناسان تاکید بسیاری بر آن دارند در افزایش کشمکش های روزانه شهروندان نقش ویژه ای دارد.
● آدم باشید لطفا!
زود قضاوت نکنید! شعار «آدم باشید لطفا!» هیچ ربطی به جامعه ایرانی و مردمان خوب کشورمان ندارد، بلکه شعاری است که شهرداری پاریس به منظور فرهنگسازی در استفاده از وسایل نقلیه عمومی از آن استفاده کرده است. در متروهای پاریس صندلی های تاشویی وجود دارد که نزدیک درهای ورودی واگن های مترو است، وقتی مترو شلوغ است بهتر است مسافر متوجه شود که با ایستادن فضای بیشتری را در اختیار سایر مسافران قرار می دهد. برای فرهنگسازی در این خصوص تصویری طراحی شده است که فردی را با بدن انسان و سر میمون نشان می دهد و در ازدحام جمعیت مترو بدون توجه به دیگران روی صندلی نشسته است.
در تصویر دیگر انسانی با کله گاو شاخدار مشاهده می شود که بدون آن که اجازه دهد مسافران پیاده شوند با شتاب شاخ هایش را به سمت مسافران نشانه رفته و می خواهد وارد مترو شود، بر بالای این تصویر نیز نوشته شده است: «در استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی «آدم» باشید.» در تصویر دیگری که همین شعار روی آن حک شده است فردی با کله بز به تصویر کشیده شده است که آدامس خود را در سالن مترو روی زمین تف می کند.
این تصاویر در پاریس بسیار مشهور است. البته فرانسه تنها کشوری نیست که تجربه ای موفق در این زمینه داشته است. به طور مثال کشور آلمان نیز فرهنگسازی برای استفاده از وسایل نقلیه عمومی و دوچرخه را در صدر مدیریت شهری خود قرار داده است. در آلمان علاوه بر وجود زیرساخت های مناسب برای استفاده از وسایل نقلیه عمومی، استفاده افراد سرشناس و تاثیرگذار فرهنگی، ورزشی و سیاسی از مترو و دیگر وسایل نقلیه عمومی، نه صرفا کاری نمادین، بلکه یک رفتار عمومی روزانه است. مشاهده وزرا، نمایندگان و شهردارانی که با مترو و اتوبوس به محل کارهای خود می روند یا بعد از شرکت در نشست ها با دوچرخه به خانه می روند، در آلمان عادی است. شما مشاهده می کنید که وزیر محیط زیست با یک کوله پشتی رکاب زنان به سوی محل کارش می رود. نیازی به تاکید وجود ندارد که با وجود زیرساخت های شهری مناسب و همچنین تبلیغات فرهنگی موثر، کرامت انسان ها و اخلاق عمومی شهروندی بیشتر رعایت خواهد شد.
● نشستن، ایستادن؛ مسأله این است...
زندگی روزانه یک فیلم مستند تکراری است، اما گاه می شود لابه لای همین تکرارها صحنه هایی دید که امواج مثبت را در فضا می پراکند، شاید تشکر زبانی چندانی در کار نباشد هنگامی که شما جای خود را در اتوبوس یا مترو به یک فرد سالمند یا بانویی گرامی بدهید، اما چشمان بسیاری در اطراف، شما را تحسین خواهند کرد. عکس قضیه هم وجود دارد، خود را به خواب می زنیم، روزنامه می خوانیم یا اصلا خود را با گوشی تلفن همراه خود مشغول می کنیم تا از نگاه های سنگین اطرافیان خود را برهانیم، اما راهی برای رهایی از عذاب وجدان نمی توان یافت مگر آن که به ندای وجدانمان گوش دهیم...
با این همه چاره ای جز استفاده از وسایل نقلیه عمومی نیست چون تعداد خودروها در کشور ما بیش از ظرفیت خیابان ها، جاده ها، اتوبان ها و پارکینگ هاست. از سوی دیگر نکته مهم و اساسی تقابل و تعارض استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی با رفتارها و ارزش های اخلاقی است که بخش مهمی از آن همچنان به نقص و نارسایی در زیرساخت های شهری باز می گردد.
این که چه باید کرد؟ پرسشی اساسی است اما مهم تر از آن اجرای مناسب و رعایت حقوق یکدیگر است که جز با فرهنگسازی موثر عملی نخواهد شد. صبح، ایستگاه اول، ازدحام، اضطراب... فردا، همان ایستگاه، ازدحام بیشتر، دلهره و سخنان ناخوشایند دو نفر! همچنان این قصه تکرار می شود بی آن که «ترک بردارد چینی نازک تنهایی» مسئولی!
منبع:آفتاب (http://www.pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.aftabir.com)
«هل دادن»، «درگیری لفظی و...»، «ازدحام» ، «مترو» ، «بارندگی» ، «لغزندگی»، «تاکسی» ، «دعوا» ، «اتوبوس» ، «ادب» ،... می توان کلمه های بسیار دیگری به این مجموعه افزود و همه را به هم ربط داد و کلی جمله نوشت. فعلا «از خط قرمز عبور نکنید» تا بعد. همین طوری که نمی شود بی محابا راه رفت آن هم روی «پله های برقی!»
داستان ترافیک که چند دهه بیشتر از آن نمی گذرد برای خود جای پای محکمی در ادبیات روزانه و تبلیغات مداوم رسانه ها باز کرده است. تاکنون پیشنهادهای زیادی برای کاهش بار ترافیکی طرح شده است، برخی اجرا و بعضی نیز بایگانی شده اند. یکی از آن طرح ها که همیشه مطرح بوده و هست استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی مانند مترو، اتوبوس، تاکسی و اگر ضرورتی ایجاب کرد آژانس است. صد البته تبلیغات بسیاری هم درباره فواید استفاده از وسایل نقلیه عمومی صورت گرفته است که شما بخوبی با آن آشنا هستید همچون: کاهش ترافیک، آرامش روانی، کاهش آلودگی هوا، صرفه جویی در مصرف سوخت بنزین و... با وجود این همه فواید، اما نکته بسیار مهمی در این میان مغفول مانده که کمتر مورد توجه مردم و مسئولان قرار گرفته است. نکته ای که از یک سو در تعارض با ارزش های خانوادگی و از طرف دیگر کاملا مغایر با رفتار شهرنشینی است؛ آن هم فرهنگ استفاده و رعایت حقوق همدیگر در هنگام استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی است.
● فشار قبر را احساس کنید
با فشار خود را درون واگن قطار جای می دهد، نیمی از بدنش هنوز بیرون از واگن قرار دارد. در قطار چند بار باز و بسته می شود، یکی از ماموران مترو او را به داخل فشار می دهد و سپس با تلاش دو نیمه در را به هم می چسباند تا در بسته شود. این خود یک موفقیت در ساعت های شلوغی به شمار می رود. حالا باید جای دستی پیدا کند تا با هر ترمز قطار به سمتی روان نشود البته زیاد هم نیاز نیست چون مسافران در این مواقع چیزی شبیه به کتاب در قفسه کتابخانه می شوند و همه تکیه گاه هم خواهند شد.
تنها تا حدود زیادی هوای دم و بازدم، فضا را غیرقابل تحمل می کند. این اتفاق چند دقیقه بیشتر به طول نخواهد انجامید و درست پس از چند دقیقه در ایستگاه بعدی همین داستان دوباره شروع می شود.
«لطفا از خط قرمز لبه سکو عبور نکنید»، «اجازه دهید ابتدا مسافران پیاده شوند سپس...» این جمله ها را اپراتور مترو هر چند دقیقه بر حسب وظیفه تکرار می کند، آن قدر تکرار که دیگر گوشمان به شنیدنشان عادت کرده اند. فردا روز و روزهای بعد همین ماجرای تکراری ادامه دارد. به گفته یکی از ماموران مترو همیشه نگرانی عبور مسافران از خط قرمز مترو و برخورد قطار با آنها وجود دارد، اما او تاکید می کند هیچ راهکاری بجز رعایت کردن خود مسافران برای جلوگیری از این حوادث وجود ندارد.
ازدحام مسافران بویژه در ساعات صبح و عصر امنیت و حریم شخصی مسافران را مخدوش کرده است. بامزه این که روی یک تابلو تبلیغاتی در داخل واگن نوشته شده است: «حفظ حریم شخصی، موجب آسایش دیگران است» اما نگفته اند که این حریم چه اندازه است یا چگونه در این شرایط باید چنین حریمی حفظ شود!
از قصه مترو و قطار شهری که بگذریم اتوبوس و BRT هم چندان وضع بهتری ندارند، با فشار سوار و پیاده شدن موضوعی است که هیچ نیاز به توصیف و تصویر سازی ندارد. حتی گاهی پس از آن که اتوبوس به راه می افتد مسافری از آن ته فریاد بر می آورد که «نگهدار، پیاده می شم» دیگران هم برای مدد به وی همین جمله را با صدای بلند به گوش راننده می رسانند. گاهی هم اتوبوس چند قدم از ایستگاه دور نشده توقف می کند تا مسافر دیگری خارج از ایستگاه سوار شود...
حالا به این موارد اضافه کنید، درگیری دو راننده تاکسی برای سوار کردن یک مسافر، حرکت های مارپیچی و ازدحام مسافران در هنگام بارندگی که راننده ها در این مورد آخری بجز دربستی سوارکردن، افتخار همسفر شدن به کسی را نمی دهند.
اما داستان ما تنها با سوار و پیاده شدن های دشوار، ختم به خیر نمی شود. در این میان چیزهای با ارزشی از کفمان می رود؛ گاهی طاقت از دست داده و ادب را کنار نهاده و در نهایت غضب به هم پرخاش می کنیم، یکدیگر را تعمدی هل می دهیم و تلاش می کنیم حق پایمال شده خودمان را از همه به زور بستانیم...
● فرهنگ ساختارشکن
دکتر عباس کاظمی، استاد دانشگاه تهران درباره وسایل نقلیه عمومی و اخلاق شهروندی می گوید: «وسیله نقلیه عمومی در هر شکل آن در ایران (تاکسی، اتوبوس و مترو)، نه تنها خود به شکل گیری اخلاق شهروندی کمکی نمی کند، بلکه دقیقا پایه نوعی بی اخلاقی و شهروند ستیزی و حرمت شکنی خانواده را بنا می کند.»
باید به این نکته هم اشاره کرد که شهروندان و بویژه کودکان با یک نوع تعارض فرهنگی یا ارزشی روبه رو خواهند شد. به طور مثال آداب و ادبی که کودکان در خانه فرا می گیرند کاملا مخالف با آن واقعیتی است که هر روز در شهر رخ می دهد.
نکته: زندگی یک فیلم مستند تکراری است، اما گاه می شود لابه لای همین تکرارها صحنه هایی دید که امواج مثبت را در فضا می پراکند. هنگامی که شما جای خود را در اتوبوس یا مترو به یک فرد سالمند بدهید، چشمان بسیاری شما را تحسین خواهند کرد
همه کارشناسان اذعان دارند که زندگی شهری مستلزم رعایت رفتار شهری است. این در حالی است که گرچه ما در شهر زندگی می کنیم، اما لزوما رفتارهای ما شهری نیستند و در نهایت این که حسین باهر، جامعه شناس و رفتارشناس، اخلاق شهروندی را رعایت آداب همزیستی مسالمت آمیز در مجموعه هایی می داند که «شهر» نام دارد.
شهرنشینی مسالمت آمیز مستلزم رعایت حقوق همدیگر است اگر از فضای فیزیکی و معماری شهر که در بسیاری موارد برای شهروندان و رفتار شهرنشینی بطور مناسبی طراحی و ساخته نشده اند عبور کنیم «وجود فردگرایی خودمدارانه» که روان شناسان تاکید بسیاری بر آن دارند در افزایش کشمکش های روزانه شهروندان نقش ویژه ای دارد.
● آدم باشید لطفا!
زود قضاوت نکنید! شعار «آدم باشید لطفا!» هیچ ربطی به جامعه ایرانی و مردمان خوب کشورمان ندارد، بلکه شعاری است که شهرداری پاریس به منظور فرهنگسازی در استفاده از وسایل نقلیه عمومی از آن استفاده کرده است. در متروهای پاریس صندلی های تاشویی وجود دارد که نزدیک درهای ورودی واگن های مترو است، وقتی مترو شلوغ است بهتر است مسافر متوجه شود که با ایستادن فضای بیشتری را در اختیار سایر مسافران قرار می دهد. برای فرهنگسازی در این خصوص تصویری طراحی شده است که فردی را با بدن انسان و سر میمون نشان می دهد و در ازدحام جمعیت مترو بدون توجه به دیگران روی صندلی نشسته است.
در تصویر دیگر انسانی با کله گاو شاخدار مشاهده می شود که بدون آن که اجازه دهد مسافران پیاده شوند با شتاب شاخ هایش را به سمت مسافران نشانه رفته و می خواهد وارد مترو شود، بر بالای این تصویر نیز نوشته شده است: «در استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی «آدم» باشید.» در تصویر دیگری که همین شعار روی آن حک شده است فردی با کله بز به تصویر کشیده شده است که آدامس خود را در سالن مترو روی زمین تف می کند.
این تصاویر در پاریس بسیار مشهور است. البته فرانسه تنها کشوری نیست که تجربه ای موفق در این زمینه داشته است. به طور مثال کشور آلمان نیز فرهنگسازی برای استفاده از وسایل نقلیه عمومی و دوچرخه را در صدر مدیریت شهری خود قرار داده است. در آلمان علاوه بر وجود زیرساخت های مناسب برای استفاده از وسایل نقلیه عمومی، استفاده افراد سرشناس و تاثیرگذار فرهنگی، ورزشی و سیاسی از مترو و دیگر وسایل نقلیه عمومی، نه صرفا کاری نمادین، بلکه یک رفتار عمومی روزانه است. مشاهده وزرا، نمایندگان و شهردارانی که با مترو و اتوبوس به محل کارهای خود می روند یا بعد از شرکت در نشست ها با دوچرخه به خانه می روند، در آلمان عادی است. شما مشاهده می کنید که وزیر محیط زیست با یک کوله پشتی رکاب زنان به سوی محل کارش می رود. نیازی به تاکید وجود ندارد که با وجود زیرساخت های شهری مناسب و همچنین تبلیغات فرهنگی موثر، کرامت انسان ها و اخلاق عمومی شهروندی بیشتر رعایت خواهد شد.
● نشستن، ایستادن؛ مسأله این است...
زندگی روزانه یک فیلم مستند تکراری است، اما گاه می شود لابه لای همین تکرارها صحنه هایی دید که امواج مثبت را در فضا می پراکند، شاید تشکر زبانی چندانی در کار نباشد هنگامی که شما جای خود را در اتوبوس یا مترو به یک فرد سالمند یا بانویی گرامی بدهید، اما چشمان بسیاری در اطراف، شما را تحسین خواهند کرد. عکس قضیه هم وجود دارد، خود را به خواب می زنیم، روزنامه می خوانیم یا اصلا خود را با گوشی تلفن همراه خود مشغول می کنیم تا از نگاه های سنگین اطرافیان خود را برهانیم، اما راهی برای رهایی از عذاب وجدان نمی توان یافت مگر آن که به ندای وجدانمان گوش دهیم...
با این همه چاره ای جز استفاده از وسایل نقلیه عمومی نیست چون تعداد خودروها در کشور ما بیش از ظرفیت خیابان ها، جاده ها، اتوبان ها و پارکینگ هاست. از سوی دیگر نکته مهم و اساسی تقابل و تعارض استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی با رفتارها و ارزش های اخلاقی است که بخش مهمی از آن همچنان به نقص و نارسایی در زیرساخت های شهری باز می گردد.
این که چه باید کرد؟ پرسشی اساسی است اما مهم تر از آن اجرای مناسب و رعایت حقوق یکدیگر است که جز با فرهنگسازی موثر عملی نخواهد شد. صبح، ایستگاه اول، ازدحام، اضطراب... فردا، همان ایستگاه، ازدحام بیشتر، دلهره و سخنان ناخوشایند دو نفر! همچنان این قصه تکرار می شود بی آن که «ترک بردارد چینی نازک تنهایی» مسئولی!
منبع:آفتاب (http://www.pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.aftabir.com)