توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : کنترل کیفیت آماری
Borna66
09-02-2012, 11:41 AM
كنترل فرآيند آماري SPC در گذشته ساخت محصول از مسئوليتهاي واحد توليد بشمار ميآمد و وظيفه اداره كنترل كيفت اين بود كه از طريق بازرسي، محصول خوب و سالم را از محصول داراي نقض جدا كند. نحوه انجام يافتن كارهاي اداري هم پيوسته زيرنظر قرار ميگرفت تا از وقوع اشتباه احتمالي جلوگيري شود. هر دو روش بازرسي و بازيابي مستمر را كه ضايعات آفرين است شامل ميشود و مستلزم صرف وقت و استفاده بيش از حد مواد اوليه در انجام دادن خدمات و توليد محصول است. شيوه مؤثر اين خواهد بود كه با استفادخ از روش كنترل كيفي آماري از ابتدا، از توليد محصول خراب پيشيري بعمل آيد. اين روش كه براي اغلب مردم مرسوم بوده روش منطقي است. اين طرز تفكر در شعار بيل كاز بي، يعني انجام دادن صحيح كار از ابتدا مورد اشاره قرار گرفته است. در هر صوتر شعار دادن كفايت نميكند و آنچه مهم و ضروري است درك كامل عوامل فرآيند كنترل آماري است.
در یک اقتصاد سالم و رقابتی ، توسعه پایدار کیفیت و کاهش هزینه از جمله شرایط اصلی بقا در بازار است
هدف :
هدف ايجاد ثبات در فرآيند و بهبود قابليت آن از طريق كاهش تغييرپذيري
مفاهيم آماري
براي اينكه ما بتوانيم جامعههاي آماري را مورد مطالعه قرار دهيم بايستي حداقل 2 دسته از اطلاعات راجع به آنها را داشته باشيم. اين اطلاعات به 2 نوع مقياسهاي گرايش مركزي و تغيير پذيري موسومند.
1ـ مقياسهاي گرايش مركزي : اين مقياسها عمدتاً به دنبال اين هستند كه بيان كنند مركز تجمع توزيع در كجا قرار دارد مهمترين اين مقايسها عبارتند از ميانگين، ميانه.
* ميانگين : كه با يا نشان داده ميشود عبارتست از معدل دادهها به بيان ديگر اين مقياس بيانگر متوسط ارزش دادهها ميباشد.
* ميانگين : كه نشان داده ميشود و برابر با مقداري كه 50% ارقام از آن بيشتر و 50% ارقام بدست آمده از آن كمتر باشند.
مقايسهاي تغييرپذيري : اين مقياسها عمدتاً به دنبال ميزان پراكندگي دادهها از هم ميباشند كه مهمترين اين مقياسها عبارتند از برد و انحراف معيار.
* برد : كه با R نشان داده ميشود عبارتست از فاصله ميان بيشترين داده از كمترين داده موجود.
* انحراف معيار : كه باS نشان داده ميشود و عبارتست از جذر حاصل جمع مجذور فواصل دادهها از ميانگين تقسيم بر تعداد دادهها منهاي 1.
طريقه محاسبه هر يك از مقياسهاي فوق به شرح زير ميباشد :
ميانگين : چنانچه دادهها را بناميم، ميانگين دادهها عبارت است از :
ميانگين
ميانه : چنانچه دادهها را به ترتيب صعودي يا نزولي مرتب كنيم عددي كه در وسط قرار خواهد گرفت ميانه خواهد بود. چنانچه تعداد ارقام زوج باشد ميانگين 2 عدد وسطي تعداد ميانه را مشخص خواهد نمود. (به ترتيب صعودي يا نزولي).
ميانه اگر n فرد باشد
ميانه اگر n زوج باشد
برد : كافي است كه كمترين دادهها را از بيشترين داده كم نماييم.
انحراف معيار : براي محاسبه انحراف معيار بايستي ابتدا ميانگين محاسبه و سپس در فرمول زير ارقام جايگذاري شود :
Borna66
09-02-2012, 11:42 AM
كنترل فرآيند آماري SPC در گذشته ساخت محصول از مسئوليتهاي واحد توليد بشمار ميآمد و وظيفه اداره كنترل كيفت اين بود كه از طريق بازرسي، محصول خوب و سالم را از محصول داراي نقض جدا كند. نحوه انجام يافتن كارهاي اداري هم پيوسته زيرنظر قرار ميگرفت تا از وقوع اشتباه احتمالي جلوگيري شود. هر دو روش بازرسي و بازيابي مستمر را كه ضايعات آفرين است شامل ميشود و مستلزم صرف وقت و استفاده بيش از حد مواد اوليه در انجام دادن خدمات و توليد محصول است. شيوه مؤثر اين خواهد بود كه با استفادخ از روش كنترل كيفي آماري از ابتدا، از توليد محصول خراب پيشيري بعمل آيد. اين روش كه براي اغلب مردم مرسوم بوده روش منطقي است. اين طرز تفكر در شعار بيل كاز بي، يعني انجام دادن صحيح كار از ابتدا مورد اشاره قرار گرفته است. در هر صوتر شعار دادن كفايت نميكند و آنچه مهم و ضروري است درك كامل عوامل فرآيند كنترل آماري است.
در یک اقتصاد سالم و رقابتی ، توسعه پایدار کیفیت و کاهش هزینه از جمله شرایط اصلی بقا در بازار است
هدف :
هدف ايجاد ثبات در فرآيند و بهبود قابليت آن از طريق كاهش تغييرپذيري
مفاهيم آماري
براي اينكه ما بتوانيم جامعههاي آماري را مورد مطالعه قرار دهيم بايستي حداقل 2 دسته از اطلاعات راجع به آنها را داشته باشيم. اين اطلاعات به 2 نوع مقياسهاي گرايش مركزي و تغيير پذيري موسومند.
1ـ مقياسهاي گرايش مركزي : اين مقياسها عمدتاً به دنبال اين هستند كه بيان كنند مركز تجمع توزيع در كجا قرار دارد مهمترين اين مقايسها عبارتند از ميانگين، ميانه.
* ميانگين : كه با يا نشان داده ميشود عبارتست از معدل دادهها به بيان ديگر اين مقياس بيانگر متوسط ارزش دادهها ميباشد.
* ميانگين : كه نشان داده ميشود و برابر با مقداري كه 50% ارقام از آن بيشتر و 50% ارقام بدست آمده از آن كمتر باشند.
مقايسهاي تغييرپذيري : اين مقياسها عمدتاً به دنبال ميزان پراكندگي دادهها از هم ميباشند كه مهمترين اين مقياسها عبارتند از برد و انحراف معيار.
* برد : كه با R نشان داده ميشود عبارتست از فاصله ميان بيشترين داده از كمترين داده موجود.
* انحراف معيار : كه باS نشان داده ميشود و عبارتست از جذر حاصل جمع مجذور فواصل دادهها از ميانگين تقسيم بر تعداد دادهها منهاي 1.
طريقه محاسبه هر يك از مقياسهاي فوق به شرح زير ميباشد :
ميانگين : چنانچه دادهها را بناميم، ميانگين دادهها عبارت است از :
ميانگين
ميانه : چنانچه دادهها را به ترتيب صعودي يا نزولي مرتب كنيم عددي كه در وسط قرار خواهد گرفت ميانه خواهد بود. چنانچه تعداد ارقام زوج باشد ميانگين 2 عدد وسطي تعداد ميانه را مشخص خواهد نمود. (به ترتيب صعودي يا نزولي).
ميانه اگر n فرد باشد
ميانه اگر n زوج باشد
برد : كافي است كه كمترين دادهها را از بيشترين داده كم نماييم.
انحراف معيار : براي محاسبه انحراف معيار بايستي ابتدا ميانگين محاسبه و سپس در فرمول زير ارقام جايگذاري شود :
Borna66
09-02-2012, 11:42 AM
منحني نرمال
توزيعهاي مختلف با توجه به شكل و خصوصيات، به انواع مختلف تقسيمبندي ميشوند. اما بسياري از اين توزيعها با توجه به كاربرد زيادي كه در مسائل اجتماعي، اقتصادي، صنعتي و … دارند به صورت الگو پذيرفته شده و بسياري از مسائل را ميتوان به وسيله اين الگوها حل نمود. توزيعهاي همچون دو جملهاي، پواسون، هندسي و نمونههايي از اين موارد شناخته شده ميباشند. اما شايد هيچكدام از اين توزيعها به اندازه توزيع نرمال داراي اهميت و كاربرد نباشند، زيرا ثابت شده كه در عمل و در شرايط خاص بسياري از توزيعها را ميتوان به وسيله اين توزيع شبيهسازي نمود. منحني نرمال داراي شكل زنگ بوده و منحني نرمالي كه ميانگين آن صفر (روي مبداء مختصات) و انحراف معيار آن 1 باشد، منحني نرمال استاندارد شده (نرمال معيار) نام دارد تابع توزيع منحني نرمال معيار به صورت زير ميباشد :
با توجه به جدول منحني نرمال معيارها ميتوان سطح زير منحني را براي مقادير از 3- تا 3+ بدست آورد. اين سطح زير منحني در واقع احتمال وقوع پيشامد به ازاي مقادير گفته شده ميباشد.
كميته راهبري : كميته تخصصي شركت كه راهبري اجراي كنترل آماري فرآيند را در فرآيندهاي شركت را بعهده دارد . اعضاي كميته راهبري شامل مديران اجرايي توليد ، كنترل كيفيت ، فني مهندسي ، بازرگاني و برنامه ريزي ميباشند .
تيمهاي كاري : انجام كنترل آماري فرآيند((SPC در هر فرآيند به گروهي كه توسط كميته تخصصي انتخاب ميشود واگذار ميگردد.. معمولاً تيمهاي كاري از اپراتورهاي مربوط، سرپرستان خطوط ،مدير فني مهندسي و مديران عضو كميته تخصصي انتخاب ميشوند.
خطا های ذاتي (COMMON EFFECT): مقادير مشخصي تغيير پذيري كه جز ذات و طبيعت فرآيند هستند و تحت كنترل ما نيستند . اين تغيير پذيري بنا به علل كوچك بسيار زياد غيرقابل اجتناب كه علل تصادفي(Chance Cause) يا عام (Common Cause ) ناميده ميشوند ايجاد ميشوند . تغييرپذيري ذاتي را نمي توان از ذات فرآيند جدا كرده و شناسايي نمود .تأثير اين تغييرات بر فرآيند اندك بوده و فرآيند در صورت وجود فقط اين علل تحت كنترل آماري و بعبارت سادهتر تحت كنترل ميباشد . هدف اصلي در(SPC) کاهش اين نوع تغييرات است .
خطا های اكتسابي(SPECIAL EFFECT) : مقاديرتغيير پذيري كه بر اثر دلايل قابل شناسايي و محدود بوجود مي آيند . اين تغييرات تأثير بسياري بر محصول خروجي داشته و بر اثر علل اكتسابي (Assigable cause ) يا علل خاص (Special Cause ) بوجود ميآيند . درصورت وجود اين علل فرآيند خارج از كنترل بوده و عملكرد فرآيند غير قابل قبول ميباشد . هدف اصلي در(SPC) از بین بردن اين نوع تغييرات است .
مشخصههاي كيفي كمي : آن دسته از مشخصات كيفي كه قابل اندازه گيري بوده و ميتوان آنرا در قالب يك اندازه عددي پيوسته بيان نمود. مانند : طول ، وزن ، قطر … براي كنترل اين مشخصات از نمودار كنترل كمي استفاده ميگردد.
مشخصههاي كيفي وصفي : آن دسته از مشخصات كيفي كه قابل اندازه گيري نبوده و از طريق شمارش بدست ميآيند و به صورت تعداد بيان ميگردند در اين حالت قطعات به دو گروه قابل قبول يا غير قابل قبول ، OK ، NOT OK تقسيم ميگردند مثلا تعداد قطعات ترك دار يا تعداد ضايعات نمونهاي از مشخصه هاي وصفي هستند . براي كنترل اين مشخصات از نمودار كنترل وصفي استفاده ميگردد .
CP ( قابليت فرآيند ) :
شاخص قابليت براي يك فرآيند پايدار كه بصورت تعريف ميشود .
CPK ( قابليت فرآيند با توجه به حدود نمودارهاي كنترلي ) :
شاخص قابليت براي يك فرآيند پايدار ،اين شاخص ، برابر كوچكترين مقدار CPU يا CPL است .
PPK ( قابليت فرآيند با توجه به حدود نمودارهاي كنترلي ) :
اين شاخص براي تعيين توانايي فرآيندي جديد يا فرآيندي كه بعد از مدتي توقف دوباره شروع به كار كرده است استفاده ميشود . مفهوم PPK دقيقاً مانند CPK است با اين تفاوت كه محاسبات آنها بر اساس مقدار واقعي انحراف معيار انجام ميشود .
CMK ( قابليت ماشين ) :
ازاين شاخص زماني استفاده ميشود كه قالب جديد يا ماشين جديدي وارد كارخانه ميشود و يا تعمير اساسي روي يكي از دستگاهها صورت ميگيرد .
واریانس و انحراف معیار به میانگین اعتبار می دهد .
كميته تخصصي (در ارتباط با اجراي SPC)
اين كميته موظف به انجام موارد زير ميباشد :
تعيين گروههاي كاري در مورد فرآيندهاي تحت پوشش SPC و مشخص نمودن وظايف اعضاي تيم به تفكيك و ثبت در صورتجلسه مربوطه .
تشخيص نيازمندي فرآيند به كنترل آماري SPC (انتخاب فرآيند)
تصويب شاخص اندازهگيري بهرهوري پروژه پيشنهاد شده توسط تيم اجرايي
برقرراي سيستم پيشنهادات و تشويق منطقي و صحيح وترغيب به پيشنهادات تيمي در مقابل پيشنهاد فردي .
ايجاد امكان آموزش نيروي انساني در سطوح مختلف (مديران ، سرپرستان و اپراتورها ) .
تلاش و كوشش در جهت بهبود مستمر دركيفيت فرآيندها .
تشكيل جلسات منظم و مستمر و نگهداري صورتجلسهها و مصوبات آن ،تجزيه و تحليل پيشنهادات و گزارشات رسيده از تيمهاي كاري و انجام تيمي در جهت اصلاح فرآيندهاي ناتوان از طريق تكنيكهاي حل مسئله و تجزيه و تحليل علل ذاتي و خاص (اكتسابي ) توسط بكارگيري روش علت و معلول((CAUSE & EFFECT در صورتيكه گروه كاري مربوطه به نتيجه نرسيده باشد .
نظارت بر نحوه اندازهگيريهاي انجام شده و كنترل ابزار اندازهگيري در يك نظام كاليبراسيون دقيق وكسب اطمينان از صحت دقت اجرا و روشهاي اندازهگيري به كمك انجام MSA.
Borna66
09-02-2012, 11:42 AM
تيمهاي كاري WORKING GROUPS
پس از تشخيص نياز يك فرآيند به كنترل آماري توسط كميته تخصصي و انتخاب اعضاء و سرپرست تيم كاري مسئول انجام موارد زير مي باشد :
- بررسي و بهبود اوليه فرآيند (توانا و پايدار كردن فرآيند )
- بررسي مناسب بودن فرآيند براي كنترل فرآيند آماري
- تعيين شاخص بهرهوري مناسب براي فرآيند
- انتخاب نمودار كنترل و مشخصه مناسب براي كنترل فرآيند .
- تهيه نمودار مبنا پس از تواناسازي فرآيند .
- اجراي سيستم كنترل آماري فرآيند
روش انجام کنترل فرایند آماری:
1-تشكيل كميته راهبري
2- آموزش SPC
3-تعيين فرآيند مورد نظر جهت اجراي SPC
4- تشكيل تيم كاري
5-تعيين شاخص بهرهوري مناسب براي فرآيند
6-اجراي MSA (در صورت نياز)
7-تعيين نوع نمودار
8-توانا و پايداركردن فرآيند(در صورت لزوم)
9-جمع آوري دادهها براي تهيه نمودار مبنا
10-ثبت وقايع توليد در حين نمونه برداري
11-رسم نمودار و تعيين حدود كنترلي (ترجيحاً توسط نرم افزار Mini Tab )
12- برقرار كردن شرايط نمودار مبنا
13- تعريف اقدام اصلاحي براي نمودار مبنا در صورت لزوم
14- آيا نمودار اصلاح شده را ميتوان به عنوان نمودار مبنا در نظر گرفت ؟
15- تعيين CP ، CPK ، PPK و CMK
16- تعريف اقدام اصلاحي براي افزايش CPK درصورت لزوم
17- تعيين پريود نمونهگيري
18- ثبت وقايع توليد براي نمودار On line
19- تعريف اقدام اصلاحي در صورت لزوم
20- ارزيابي سيستم اندازهگيري بهرهوري پروژه
21- تحت كنترل داشتن فرآيند
22- تدوين دستورالعملهاي كنترل فرآيند براي قطعه / ماشين
23- ارزيابي دورهاي و بهبود مستمر
حال به شرح هر يك از فعاليتها ميپردازيم :
1-تشكيل كميته راهبري: مديريت شركت پس از تصويب اجراي كنترل فرآيند آماري در شركت اقدام به تشكيل اين كميته نموده كه وظايف اين كميته مطابق موارد ذكر شده در بخش 4-2 ميباشد .
تذكر : بايد نام اعضاي شوراي مديران و شرح وظايف آنها ( خصوصاً در زمينه SPC ) مشخص و مدون باشد. اين كميته بايد
متشكل از مديران ارشد) بوده و جلسات منظم و مستمر داشته باشند . يك يا چند نفر از اعضاي اين كميته بايد عضو گروه كاري
SPC باشند .
2-آموزش : آموزش SPC بايد در سه سطح ذيل انجام ميپذيرد
سطح اول- اپراتورها شامل : ، تفاوت SPC با روش كنترل فعلي ، شناخت شرايط خارج از كنترل ، روش محاسبه نقاط در نمودارها ، نقطه گذاري در نمودارها و شرح وظايف هر يك در اين فرآيند
سطح دوم -مديران و سرپرستان : اهداف و مزاياي SPC ، نحوه تجزيه و تحليل نتايج حاصل از نمودار كنترل و مفهوم قابليت فرآيند
سطح سوم –مسئولين اجرايي SPC اعضاي كميته راهبري و كاركنان كنترل كيفيت : تمام موارد مورد نياز جهت اجراي اين روش اين آموزش فقط در ابتداي پروژه نبوده و بصورت 6 ماهه طراحي و تكرار ميگردد .
3- تشكيل تيم كاري :در تمام مراحل اجراي SPC كار تيمي بايد در جريان باشد . اين تيمها كه بتوسط كميته راهبري یا مدیریت ارشد سازمان انتخاب ميشوند بايد نام ، هويت و جلسات منظم و مستمر داشته باشند . پاسخگويي به روندها و اقدامات اصلاحي در طول اجراي SPC ( در صورت لزوم ) و افزايش CPK بايد به صورت تيمي باشد .
4- فرآيند مورد نظر جهت اجراي SPC ميتواند بر اساس موارد زير تعيين گردد .
- مشتري پارامتر مورد نظر محصول را مشخص ميكند .
- روش طرحريزي پيشرفته كيفيت محصول (APQP )
- با توجه به RPN >70 در FMEA
- بااستفاده از فنون آماري
- جزو الزامات قانوني و يا دولتي باشد.
- فرآيند علت ايجاد مشكل باشد .
- برگشتيها ( دلايل برگشت محصول مشخص شده و با تصميم گروه و شوراي مديران ،SPC روي آن انجام ميشود .
5-تعيين شاخص بهره وري : براي اينكه كارايي SPC درطول زمان نشان داده شود لازم است براي اندازهگيري بهرهوري آن در شروع كار شاخصهايي تعيين شود . اين شاخصها ميتوانند درصد ضايعات ، درصد دوباره كاريها ، درصد توقف خط و … باشدكه توسط تيم اجرايي تعيين و بتصويب كميته راهبري رسيده ميشود .
تبصره : همچنين براي بالا بردن بهرهوري پروژه ميتوان از سيستم پيشنهادات و نظام انگيزشي در قالب جلسات شوراي مديران استفاده نمود .
بهره وری ، زمانی افزایش می یابد که کیفیت فرایند افزایش یابد.
6-تجزيه و تحليل ابزارهاي اندازهگيري : ابزارهاي اندازهگيري بايد داراي دقت و كارايي لازم براي اندازهگيريها باشند .صحت ابزار اندازهگيري با استفاده از روش تجزيه و تحليل سيستمهاي اندازهگيري (MSA ) بايد تأييد شود
7- با توجه به نوع مشخصه انتخاب شده ، نوع نمودار كنترل فرآيند مشخص ميشود، اين نمودار ميتواند وصفي و يا كمي باشد .
8- توانا و پايدار كردن فرآيند : پيش نياز اجراي SPC تواناكردن و پايداركردن فرآيند و حل مشكلات به وجود آمده از طريق چرخة دمينگ (PDCA) ميباشد .
مشتری انحراف و تغییر پذیری را می بیند ، نه میانگین را
شش قدم زير را براي توانا سازي و تحت كنترل در آوردن فرآيند برداريد :
قدم اول : براي ويژگي مورد بررسي با استفاده از ابزارهاي تحليلي نظير نمودار علت و معلول ، استخوان ماهي و … مهمترين علت اكتسابي را شناسايي كنيد .
قدم دوم : ازطريق كميته تخصصي اقدام اصلاحي متناسب را تعيين و به صورت آزمايش به اجرا گذاريد .
قدم سوم : داده هاي فرآيند را مجدداً ثبت و تأثير اقدامات خود را ارزيابي كنيد .
قدم چهارم : در صورت مثبت بودن نتيجه اقدامات اصلاحي موارد را جهت تثبيت و تصحيح كليه مدارك مرتبط به مدير تضمين كيفيت تحويل دهيد .
قدم پنجم : در صورت منفي بودن پاسخ و يا عدم كفايت اقدامات اصلاحي به قدم اول بر گرديد .
قدم ششم : پس از تحت كنترل در آمدن فرآيند حذف و يا حتي المقدور كاهش اثر علل ذاتي به قدم اول برگشته ومجدداً تا تواناسازي فرآيند الگوريتم را تكرار نمائيد .
Borna66
09-02-2012, 11:43 AM
جمع آوري دادهها
بعد از تعيين نوع نمودار و اطمينان يافتن از
الف – صحت ابزار
ب- تحت كنترل بودن فرآيند
نسبت به جمع آوري دادهها و ثبت آنها درفرم مربوطه اقدام ميشود
رعايت نكات زير در هنگام جمع آوري دادهها ضروريست :
-فاصلة زماني بين دو نمونهگيري زياد نشود .
-در هربار نمونهگيري فقط يك نقطه ثبت شود .
- نمونهگيري براي رسم نمودار مبنا بايد از حالت عادي فشرده تر باشد .
-تاحد امكان بازرسي براي نمونه برداري بصورت تصادفي باشد .
10- اتفاقات روي داده در طول مدت توليد از قبيل : تغييرات مواد ، اپراتور ، شيفت و … بايد درهنگام نمونهگيري ثبت شوند .
11- با استفاده از دادهها و فرمولهاي تعيين شده و نوع نمودار اقدام به رسم نمودار كنترلي ميگردد . ضمناً ميتوان از برنامه كامپيوتري Mini Tab استفاده نمود .
12-. براي تهيه نمودار مبنا بهتر است 30 نمونه 5تايي برداشته شود و باید تمامی پارامترهای فرایند ثابت باشد یعنی اینکه افراد آموزشهای لازمه را دیده باشند ، ابزار و تجهیزات ( فرایند سیستم اندازه گیری ) صحه گذاری شده باشد ، مواد آزمایشات انجام گرفته شده باشد ومتدد تدوین شده باشد و …….
توضیح اینکه در اینحالت می گویند اول بعد انجام می شود .
.
»»هفت ابزار کنترل فرایند آماری««
مجموعهاي از ابزارهاي حل مسئله كه باعث پايداري در فرآيندها شده و جهت ارتقاء كيفيت محصولات بكار ميرود و از هفت ابزار قوي تشكيل شده كه ابزار هفتگانه كيفيت مينامند. اين ابزارها عبارتند از :
1 – برگه ثبت داده ها 2 – هيستوگرام
3 – نمودار پارتو 4 – نمودار علت و معلول
5 – نمودار تمركز تقص ها 6 – نمودار پراكندگي
– نمودار كنترل
پیشنهاد می گردد ترتیب اجرای ابزار ها ی کنترل آماری به شکل مطروحه باشد؛ زیرا ابزار علت و معلول ، ثبت داده ، پارتو ، تمرکز بر نقض ؛ در فرایند جمع آوری داده (MONITORING) و ابزارهای پراگندگی ، هیستوگرام و نمودارهای کنترل در فرایند کنترل داده ها (CONTROLING) را انجام می دهند .
1 – نمودار علت و معلول :
زماني كه عيب ،اشكال و يا اشتباهي شناسايي مي شود .بايد علل بالقوه آن نيز تعيين گردد .در مواقعي كه علل بروز مشكل واضح نيست ،نمودار علت و معلول مي تواند ابزار مفيدي براي شناسايي علل بالقوه باشـد.
اين نمودار توسط پروفسور ايشيكاوا معرفي گرديده است . اين نمودار بدليل شكل خاص آن ، همانطوريكه در شكل صفحه بعد مشاهده مي كنيد از يك خط افقي كه در انتهاي آن مشكل و موضوع مورد بررسي قرار دارد و خطوطي كه نشان دهنده علت خطاست و به صورت خطوط فرعي بدان وصل گرديده تشكيل شده به همين دليل بدان نمودار استخوان ماهي نيز مي گويند .
نمودار علت و معلول ، ضمن تعيين علل ، باعث درك بهتر مشكل نيز مي شود .
مراحل ترسيم نمودار علت و معلول
• تعريف مشكل يا معلولي كه بايد تجزيه و تحليل گردد .
• تشكيل تيم جهت انجام تجزيه و تحليل
• ترسيم خط مركزي و جعبه ها مربوطه
• تعيين گوه هاي علل بالقوه و اتصال آن ها از طريق جعبه ها به خط مركزي
• شناسايي علل بالقوه (از طريق طوفان مغزي)
• رتبه بندي علل ( از طرق نمودار پارتـو)
• اقدام اصلاحي
علل بالقوه را معمولا” به پنج دسته تقسيم مي كنند كه عبارتند از : مـواد ,ماشين ,نيروي انساني ,محيط و روش
نمـودار علت و معلول يكي از ابزارهاي قـوي براي تجزيه و تحليل مشكلات است .يك نمودار علت و معلول كه با جزئيات خوب تهيه شده باشد را مي توان به عنوان ابزار گره گشاي مـوثر استفاده نمود .اين نمودار يكي از ابزارهاي اصلي در تجزيه و تحليل علل شكست و آثار آن در فرايند مي باشد .
2 – برگه ثبت دادهها :
در ابتداي انجام SPS غالبا” دادهها بايد جمعآور يشوند و براي دستهبندي و شكلدهي اين اطلاعات در برگههايي كه در قالب معين طراحي شدهاند انجام ميپذيرد و برگهها ثبت فراواني نقش بسزايي در اجراي SPS ايفا ميكند.
3 – نمودار پارتو :
نمودار ميله است كه براي حل مسئله كه مستلزم منظم شدن همه مناطق مشكل يا منابع تغييرات بر اساس سهم آنها در هزينه و يا در ايجاد تغييرات نهايي ميباشد و نموداري است كه با فراواني از بزرگترين تا كوچكترين و بصورت مقايسهاي مورد استفاده ميباشد و نمودار پارتو به نام اقتصاددان ايتاليايي نامگذاري شده است .ويلفرد پارتو (VilfredPareto) در مطالعات خود متوجه شد كه در كشور بيست درصد از جمعيت ,هشتاد درصد از ثروت را در اختيار دارند .اين حقيقت امروزه به نام “اصل 20/80 ” معروف است .معمولا” در فرايند هشتاد درصد از خطاها از فقط بيست درصد از نوع خطاها نشات مي گيرند .بنابراين چنانچه بيست درصد از علت خطاها از ميان برده شونـد ,هشتاد درصد از مشكلات حل خواهد شد و فرايند به طور قابل ملاحظه اي بهبود خواهد يافت .
. بعنوان مثال ميتوان گفت :
80% خطاها توسط 20% كاركنان انجام مي شود.
80% از ضايعات محصول در 20% از فرآيندها تمركز يافته است.
80% از ثروت جهان است و 20% از مردم (اقتصاددانان ايتاليايي در سال 1894) .
مزاياي استفاده از نمودار پارتـو:
- شناسايي عوامل مهمي كه رفع آن ها اثر قابل ملاحظه اي در حل مسائل و بهبود فرايند دارند .
- سادگي عملكرد .
- تمركز بر روي مشكلاتي كه از بين بردن آنها هشتاد درصد از مشكلات را رفع خواهد كرد .
براي دادههاي وصفي از نمودار پارتو و دادههاي كمي از هيستوگرام استفاده ميشود.
4 – نمودار تمركز نقصها :
اين نمودار تصويري از يك محصول مي باشد كه با تقسيم بندي و طبقه بندي در روي محصول تعداد مشكلات يا نقصها را در محلي از آن محصول نمايش مي دهد.
5 – نمودار همبستگي و پراکندگی :
اين نمودار جهت بررسي رابطه بين دو متغير مي باشد كه اين ميتواند رابطه بين علتها و رابطه بين معلولها باشد و با ترسيم نمودار همبستگي مي وان بين دو متغير نوع ميزان همبستگي را تعيين كرد.
در نمودار همبستگي چنانچه دو متغير (X,Y) ، متغير Y چنانچه افزايش يابد و نيز متغير X هم افزايش يابد مي گويند همبستگي مثبت هستند و چنانچه متغير Y كاهش يابد و متغير X افزايش يابد همبستگي منفي ميگويند.
اگر محور X بالاا و محور Y بالا بروند همبستگی مثبت ایجاد ( شکل فوق ) و اگر محور X بالا و محور Y پائین بروند همبستگی منفی ایجاد و اگر دو محور ارتباط زوجی با هم نداشته باشند بدون همبستگی بدست می آید
6 – هيستوگرام :
نوعي نمودار ميلهاي مي باشد كه به توسط دادهها مي تواند يك فرايند را تشريح نمايد. در هيستوگرام تصويري از دادهها با سه ويژگي به نمايش گذاشته ميشود.
الف – شكل توزيع فراواني دادهها
ب – مكان باتمايل مركزي توزيع
ج – پراكندگي توزيع
7 – نمودار كنترل :
از مهمترين و پيچيدهترين ابزار هفتگانه نمودارهاي كنترل مي باشد . در اين نمودارها مي توان نوسانات فرآيند را تحت كنترل دراورد.
انواع اين نمودارها بصورت مبسوط در جدول ذیل آورده شده است .
انتخاب نمودار های کنترل بر اساس نوع داده و حجم نمونه
حالت تحت کنترل بودن ، حالت طبیعی یک فرایند تولید نیست ؛ بلکه دستاوردی است که باید با تلاش و کوشش مستمر و از طریق از بین بردن تک تک علل متغیر های متعدد بدان دست یافت .
Borna66
09-02-2012, 11:44 AM
نمودارهای کنترل
الف- نمودارهاي وصفي :
I – نمودار P ( Proportion of Units Nonconforming )
اين نمودار جهت كنترل نسبت اقلام ضايع (كنترل درصد خرابي) استفاده مي شود . (نسبت تعداد ضايعات در يك نمونه n تايي (n مي تواند متغير باشد) . بدين ترتيب كه يك نمونه n تايي ميگيريم و درصد ضايعات را در آن محاسبه مي كنيم . نحوة تشكيل نمودار P به صورت زير است :
1- m نمونه n تايي مي گوييم . (پيشنهاد مي شود m = 30 , n = 50 ) .
2- براي هر نمونه تعداد ضايعات را مي شماريم (Di ) .
3- محاسبات زير را انجام مي دهيم .
4- نمودار را ترسيم مي كنيم .
نكته):بعد از3بار موردتاييد بودن نمودارهاي كيفي ميتوان نمودارهاي مذكوررا از قسمت گزارشات مشخصه هاي وصفي SPCحذف كرد
II . نمودار nP : ( Number of Nonconforming )
اين نمودار در حقيقت يك حالت خاص از نمودار P است كه در آن درصد محاسبه نميشود . در اين نمودار تعداد خرابي در يك نمونه باندازه ثابت n مورد بررسي قرار مي گيرد .
= خط مركزي
= حد كنترل بالايي
= حد كنترل پائيني
برای بدست آ.ردن CP در نمودارهای وصفی از رایطه فوق CP = 1 – P
III . نمودار C : ( Number of Nonconformities in a Sample )
اين نمودار تعداد نواقص را در يك نمونه n تايي مورد بررسي قرار مي دهد . يك قطعه خراب ممكن است داراي چندين نقص باشد . هدف اصلي در تهيه اين نمودار كنترل تعداد نقصهاي موجود در يك نمونه محصول خروجي است . نحوه تهيه نمودار C بدين شرح مي باشد .
25 تا 30 بار نمونه گيري انجام شود حجم هر نمونه بايد حداقل 50 قطعه باشد سپس بايد تعداد نقصها شمرده شده و محاسبات زير انجام شود :
= خط مركزي
= حد كنترل بالايي
= حد كنترل پائيني
IV . نمودار U : ( Number of Nonconformities Per Unit in a Sample )
اين نمودار درست همانند نمودار C است ، با اين تفاوت كه اندازه نمونه ، 1 واحد است . معمولاً نمودار C به نمودار U توجيح داده مي شود به اين دليل كه حاوي اطلاعات بيشتري است . روش تهيه نمودار U بشرح زير است :
1-20 بار نمونه گيري 5 تايي انجام مي دهيم .
2-تعداد نقص را در هر “ واحد “ كالا مي شماريم Ui .
3- محاسبات زير را انجام مي دهيم .
= خط مركزي
= حد بالايي كنترل
= حد پائيني كنترل
ب- نمودارهاي كنترلي كمي :
اين نمودار ها در مواردي استفاده مي شود كه متغيرها پيوسته بوده و به صورت يك عدد قابل شناسايي باشند. مانند طول ، قطر ، وزن ، ارتفاع ، ولتاژ ، ضخامت و …
I – نمودار و R : in a Subgroup ) ( Average of Values & Rang
روش تهيه اين نمودارها بدين شرح است :
1-25 تا 30 نمونه تصادفي 5 تايي بگيريد . (نمونه ها بايد پشت سرهم و از آخرين محصولات توليد شده در مرحله مورد ارزيابي باشند) .
2- ميانگين هر نمونه را محاسبه كنيد .
3- دامنه ( Ri) را براي هر نمونه محاسبه كنيد . (دامنه اختلاف بين حداقل و حداكثر اندازه هاي خوانده شده در يك نمونه 5 تايي است) .
كمترين مقدار (min) – بيشترين مقدار Ri = (max)براي هر نمونه
طريقه محاسبه و :
عناصر نمودار :
= خط مركزي
= حد كنترل بالايي
= حد كنترل پائيني
نكته :
= خط مركزي
= حد كنترل بالايي
= حد كنترل پائيني
اگر دقت داده ها بالا و داده ها نزدیک بهم باشند ،یا زیر گروهها متغیر و بزرگتر از 10 باشد باید از نمودار X/S استفاده نمائیم
II . نمودار , S : ( Average of Values in a subgroup & Standard Deviation )
اگر اندازة نمونه بيشتر از 10 باشد ، ديگر نمودارهاي R وS بر هم منطبق نيست و بايد از نمودار S استفاده شود :
نمودار S :
1-براي هر نمونه محاسبات زير انجام مي گيرد :
2-حدود كنترلي :
= خط مركزي
= حد بالايي كنترلي
= حد پائيني كنترل
نكته :
= خط مركزي
= حد بالايي كنترلي
= حد پائيني كنترل
برای محموله هائی که پشت سر هم تولید می شوند و زیر گروه ندارند بهتر است از نمودار I MR استفاده شود .
نمودارهای کنترل ، عملکرد فرایند را از نطر میزان تغییر پذیری آن بر اساس آماره تعیین شده و نه بر استاندارد مبنا کنترل می کنند
11. نمودار مبنا بايد حداقل كارايي خواست مشتري را داشته باشد . CPK محاسبه شده در اين نمودار بايد حداقل برابر با 1.33 باشد . در نمودارها نبايد هيچ نوع روندي و نقطة خارج از كنترلي وجود داشته باشد .
نكته):بعد از 4بار تاييد مشخصه هاي كمي (cpk1/33) ميتوان گزارشات مذكور را از گزارشات spc حذف كرد.
حالت خارج از کنترل يا تحت كنترل درنمودارهاي كنترلي
پس از تريم نمودارهاي كنترل بايد اين نمودار را مورد پايش و تحليل قرار دهيم. فرآيندها دچار دو نوع تغييرات مي باشد.
تغييرات ذاتي : اين نوع تغييرات از ذات خود فرآيند مي باشد و به اين نوع نمودار كه داراي تغييرات ذاتي است نمودار تحت كنترل ميگويند (نوسانات خاص).
تغييرات اكتسابي : اين نوع تغييرات كه منشاء بوجود آمدن مشكلات مي باشد نمودار كنترل را از كنترل خارج ميكند كه تغييرات ذاتي و اكتسابي هر دو در خارج از كنترل قرار گرفتن نمودار تأثير مي گذارد (نوسانات عام).
شرايط حالت تحت كنترل درنمودارهاي كنترلي :
1- نقاط درون منحني حالت طبيعي دارند . تمامي نقاط ، بين حدود كنترل و به صورت تصادفي قرار مي گيرند .
2- به صورت طبيعي مي تواند نقاطي خارج از نمودار قرار گيرند (صفر عدد در 25 مورد ، يك عدد در 35 مورد ، دو عدد در 100 مورد ) .
نكته : اين حالت در نمودار هاي مبنا صادق است . بدين صورت كه با حذف نقطه خارج از كنترل نمودار مبنا را مجدداً ترسيم مي كنيم . بديهي است پس از جاري شدن نمودار مذكور در صورت مشاهده نقطه خارج از كنترل بايد علل آن بررسي و اقدامات اصلاحي لازم انجام شود .
3- به ندرت نقطه اي نزديك حدود UCL و LCL قرار مي گيرد .
4- هر چه از خط مركزي به طرف حدود كنترل مي رويم ، تمركز نقاط كمتر مي شود .
هيستوگرام اين دادهها بايد موجود بوده و داراي توزيع نرمال باشد(ميتوان از نرمافزار Mini Tab جهت تست نرمال بودن استفاده كرد ) در اين مورد بايد شرايط زير وجود داشته باشد .
قابل قبول
0.05
چولگي و كشيدگي
بايد بهبود داد
0.05 0.1
رد است
0.1
شكل نمودار احتمال نرمال براي قرار گرفتن در شرايط ايده آل بايد بر روي خط راست و نزديك به هم باشد.
12. با مشاهده يك الگوي عدم پايداري و يا مشاهده نقاط خارج از كنترل بايد دست به اقدام مناسب زد . هرگونه تجزيه و تحليل روي نمودارهاي كنترلي و انجام اقدامات اصلاحي در جهت بهبود فرآيند بايد به صورت مستند وجود داشته باشد .
در صورت مشاهده حالات خارج از كنترل درنمودار بايد با شناسايي دلايل نقاط را حذف كرد .
شرايط خارج از كنترل و روش شناسايي آنها :
1-احساس تحليلگر :
احساس تحليلگر در مورد فرآيند در 99% موارد درست مي باشد . حني اگر هيچ دليل خاص وجود نداشته باشد . چنانچه تحليلگر اطمينان كافي ندارد ، بايد فركانس نمونه گيري را بيشتر نمايد .
2- قوانين عمومي : ( Rules )
2-1- يك نقطه خارج از حدود كنترل
2-2-دو نقطه پشت سر هم نزديك به حدود كنترل
2-3- 9 نقطه پشت سر هم بالا يا پائين خط مركزي (5 نقطه درحالت سخت گيرانه )
2-4- 6 نقطه پشت سر هم داراي روند رو به بالا يا رو به پائين (5 نقطه درحالت سخت گيرانه )
2-5- رفتار آشفته و غير تصادفي
2-6- تغييرات ناگهاني
2-7- 2 نقطه از سه نقطه متوالي در حدود انتهايي نزديك حدود كنترل ( 2 Sigma)
2-8- 4 نقطه از 5 نقطه متوالي در حدود انتهايي ( 2 Sigma)
2-9- 7 نقطه پشت سر هم ، يا 11 نقطه از15 نقطه و يا 12 نقطه از14 نقطه بالا يا پائين خط مركزي .
13.در صورتيكه نمودار را نتوان به عنوان نمودار مبنا در نظرگرفت بايد به مراحل قبل برگرديم و درصورت قرارگرفتن در شرايط نمودار مبنا به مرحله بعد ميرويم .
تبصره:حالات خاص ميتوانند وضعيت خوب را نيز نشان بدهند مانندموارديكه نشان دهنده روند رو به مركز فرايند خواهند شد و موارديكه نقاط درنزديك ناحيه1/3 خط CL مي باشند كه اين نشانگر وضعيت مطلوب ميباشد كه فرم كنترل شرايط توليد يكسري از علل خوب يا حتي بد شدن خروجي را به ما ميدهد (C). همچنين در فرم دستورالعملهاي توليد بازبيني شرايط توليد مطابق اعداد بهينه بدست آمده انجام شده است.
بدین ترتیب براي مشكلات كيفي از بدو تشريح تا اقدام اصلاحي عدم تطابقها توصيه ميگردد از روش D8 استفاده نمود و در بحث شش سیگما در اين خصوص و چرخه DMAIC توضيح داده ميشود.
1 – استفاده از يك تيم مسنجم
2 – تشريح و توصيف مشكل
3 – انجام و بازنگري عمليات (محدود كردن) موقت
4 – تعريف و بازنگري علتهاي ريشهاي
5 – انتخاب و بازنگري اقدامات اصلاحي
6 – انجام اقدامات اصلاحي پايدار و اساسي
7 – جلوگيري از رخداد مجدد
8 – تشويق و شادباش گفتن بر تيم پروژه
14. قابليت ماشين : ( Machine Capability ( Cmk / Cm Coefficient of
ضريب قابليت ماشين كه از تجزيه و تحليل ماشين حاصل مي شود ، امكان تخمين تغييرات كمي (قابل اندازه گيري) را در يك بازه كوتاه مدت بوجود مي آورد . فاكتورهاي موثر فقط مربوط به ماشين مي باشند .
فاكتورهاي ديگر موثر در فرآيند نبايستي در اين محاسبات بكار روند . به منظور حذف عوامل خارجي موثر فوق لازم است شرايط خاصي برقرار شود . اندازة نمونه ها بايستي از 50 بيشتر باشد (n50 ) و قسمتهاي مختلف بطور متناسب و پشت سر هم توليد كنند ، علاوه بر اين اپراتورهاي يكسان براي ماشينها در نظرگرفته شود و تمام نمونه گيري ها از محموله هاي يكسان صورت پذيرد .
فرمول زير جهت محاسبه Cm بكار مي رود :
Cm =
بازه Cmk در محدوده كوچكتر نسبت به Cm قابل محاسبه است . فرمول زير جهت محاسبه Cmk بكار مي رود :
امروزه ، مقادير و بالاتر از آن براي Cmk قابل قبول است .
- قابليت فرآيند : ( Coefficient of Process Capability (Cp / Cpk
توانايي فرايند عبارت است از توانايي ذاتي واندازه گيري شده تكثير محصول توسط فرايند.
منظور از توانايي تكثير در اين تعريف ان ميزان از پراكندگي است كه فرايند تحت كنترل اماري دارد.يعني فرايند بدون هيچگونه انحراف تصادفي،چه ميزان پراكندگي دارد.
اما تجزيه وتحليل كارايي فرايند چيست؟
تجزيه وتحليل كارائي فرايند عبارتست از فعاليتهايي به منظور نمايش ميزان تغيير پذيري فرايند بصورت كمي وتجزيه وتحليل آن با توجه به حدود استانداردي كه از پيش تعيين شده است.
براي توليد محصولي مطابق با استانداردهاي از پيش تعيين شده بايد دو شرط ذيل همواره جاري باشد:
1-مركزيت توزيع فرايند توليد منطبق برحد وسط استاندارد(عدد اسمي) باشد.
2-فرايند در اطراف ميانگين خود از تغيير پذيري كمي برخوردار باشد.
براي مقايسه مركزيت فرايند با عدد اسمي مي توان از شاخصهاي نمايانگرمركزيت مانند ميانگين،ميانه،يا مد بهره برد و براي تخمين ميزان تغيير پذيري از انحراف معيار ودامنه استفاده ميشود.
در دنياي صنعت تفكيك تغييرات به دوحالت زير حائز اهميت است:
حالت اول : تغييرات(انحرافات)موجوددرفر ايندتوليددليل خاصي دارندوباازبين بردن آن دليل ميتوان مانع از بروز تغييرات شد.
حالت دوم : تغييرات(انحرافات)موجود در فرايند دليل خاصي ندارند،بلكه ماهيت فرايند وطبيعت ان به گونه أي است كه در يك دامنه قابل تشخيص نوسان دارد.
مبحث كارائي فرايند در برگيرنده حالت دوم تغييرات يعني تغييرات ذاتي فرايند مي باشد.در تحليل كارائي فرايند،توان فرايند توليد در به وجود آوردن مشخصه أي با توجه به استاندارد از پيش تعيين شده بررسي مي گردد.
براي اندازه گيري قابليت فرايند مي بايست ان را كمي كرده وسپس ان شاخص كمي را با معيارهاي از پيش تعيين شده مقايسه كنيم.براي محاسبه قابليت فرايند از فرمول زير استفاده مي كنيم:
هنگام محاسبه CP در واقع دو طول در نمودار را باهم مقايسه مي كنيم.(lsl-lsu) فاصله بين خطوط مشخصه محصول مي باشد.در حاليكه 6s فاصله بين خطوط +3s و-3s است.پس براي برآوردن نيازهاي خواسته شده لازم است كه حداقل داراي شاخص قابليتي برابر با 1 باشد.البته بايد توجه داشت كه ممكن است با CP كمتر از يك نيز با انجام دوباره كاري بتوانيم نيازهاي مشتري را براورده كنيم.
توجه به اين نكته ضروري است كه CP زماني مناسب است كه ميانگين فرايند روي خط وسط استاندارد باشد.براي تحقيق اين موضوع نيز دو فرمول زير را براي شاخص توانايي تعريف مي كنيم:
CPL= CPU=
برای محاسبه CP از جدول Z به فرمول روبرو ———- = CP
توجه داشته باشيم كه هرچه نسبت CPU/CPL به 1 نزديك تر باشد،تقارن بيشتر شده و فرايند در شرايط بهتري به سر مي برد.
تفاوت بين Cp و Cpk مانند Cm و Cmk است . Cp انديس قابليت فرآيند است و برابر است با تفاوت حدود بالا و پائين تقسيم بر 6 Sigma
اگر Cp = 1 و تلرانس تغييرات برابر با 6 Sigma باشد فرآيند سه در هزار ضايعات خواهد داشت . اگر UCL بر USL و LCL بر LSL منطبق نباشد ، CP شاخص خوبي جهت محاسبه ضايعات نخواهد بود و بهتر است از شاخص Cpk استفاده كرد .
امروزه ، مقادير و قابل قبول مي باشد .
15. درصورت قرار گرفتن Cpk درحداقل شرايط مبنا (برابر با يك) با توجه به وقايع ثبت شده توليد و با تشكيل جلسات و با حضور اعضاء شوراي مديران ميتوان اقدام اصلاحي مناسبي تعريف كرد تا درفرآيند باعث افزايش شاخص بالا شود .
16. براي تعيين پريود نمونهگيري رعايت نكات زير لازم است :
1- تيراژ توليد 2- تعداد نقاط در روز 3- زمان بين دو نمونهگيري
نكته : بعد از رسيدن قابليت فرآيند به سطح مورد نياز ، مسئول اجراي SPC با تأييد مشتري ميتواند نسبت به كاهش تعداد نمونهگيري اقدام نمايد .
17. در هر بار نمونهگيري لازم است تمام وقايع توليد در همان ساعت ثبت شود .
18. به محض خارج افتادن نقطهاي يا نزديك بودن نقاط به حدود كنترلي طبق روش توقف / تذكر به توليد نسبت به رفع مشكل اقدامات اصلاحي لازم را صورت داد .(رجوع شود به روش اجرايي كنترل محصول نامنطبق)
19. شاخصهايي كه در ابتداي كار SPC براي اندازهگيري بهرهوري تعيين شده بود بايد ارزيابي شده و شاهد كاهش آنها باشيم .
20. نمودارهايي كه از آنها استفاده ميشود بايد تحت كنترل باشند . درغير اينصورت بايد لزوماً علت خارج از كنترل شدن فرآيند روي نمودار ثبت شده باشد و مشخص باشد كه اقدام اصلاحي كه روي آن انجام گرفته چه بوده و فرآيند در چه زماني مجدداً تحت كنترل قرار گرفته و در طي مدت خارج از كنترل چه اقدام كنترلي سخت گيرانهتري روي محمولههاي توليدي انجام گرفته است .
21. تمام تجزيه و تحليل روي نمودارها و اقدامات اصلاحي انجام يافته و ثبت وقايع توليد بايد به صورت مستند و قابل رديابي از ابتداي كار وجود داشته باشد .
22. ارزيابي دورهاي :
الف- تغييرات مدارك :
پس از اجراي سيستم فوق ممكن است اصلاحاتي در مدارك مرتبط در سيستم تضمين كيفيت لازم باشد . اين تغييرات مي بايست توسط كميته تخصصي و از طريق اجراي مجدد روش اجرايي طرح ريزي كيفيت براي همان محصول با در نظر گرفتن تغييرات اخير لحاظ شود . بديهي است در اين كميته كليه نيازمنديهاي اصلاح از قبيل طرح كيفيت ، طرح كنترل ، نقشه ها و … مورد بررسي مجدد قرار گرفته و نكته اي دور از نظر نخواهد ماند .
ب-تغييرات فرآيند :
درصورت مشاهده تغييرات درفرايند (روند مثبت يا منفي) و يا در صورت عدم تغيير بعد از200 بار نمونه برداري يا بعد از يكماه مديركنترل كيفيت نسبت به بازنگري نمودار مبنا اقدام مينمايد .
23. بعد از اولين بازنگري نمودار مبنا بايد شاهد افزايش Cpk وPpk باشيم كه اين افزايشها بايد توسط اقدامات اصلاحي انجام شده به صورت مستند و قابل رديابي وجود داشته باشد .
24. يكي از اهداف اجرايSPC كاهش ضايعات و دوبارهكاريها ميباشد . لذا بايد درصد ضايعات محصول نهايي و ايستگاههاي مختلف كاري كهSPC در آنها اجراشده است به طور مستند موجود باشد و روند كاهش ضايعات و دوبارهكاريها درآن مشخص باشد .
Borna66
09-02-2012, 11:51 AM
نمودارهای کنترل
الف- نمودارهاي وصفي :
I – نمودار P ( Proportion of Units Nonconforming )
اين نمودار جهت كنترل نسبت اقلام ضايع (كنترل درصد خرابي) استفاده مي شود . (نسبت تعداد ضايعات در يك نمونه n تايي (n مي تواند متغير باشد) . بدين ترتيب كه يك نمونه n تايي ميگيريم و درصد ضايعات را در آن محاسبه مي كنيم . نحوة تشكيل نمودار P به صورت زير است :
1- m نمونه n تايي مي گوييم . (پيشنهاد مي شود m = 30 , n = 50 ) .
2- براي هر نمونه تعداد ضايعات را مي شماريم (Di ) .
3- محاسبات زير را انجام مي دهيم .
4- نمودار را ترسيم مي كنيم .
نكته):بعد از3بار موردتاييد بودن نمودارهاي كيفي ميتوان نمودارهاي مذكوررا از قسمت گزارشات مشخصه هاي وصفي SPCحذف كرد
II . نمودار nP : ( Number of Nonconforming )
اين نمودار در حقيقت يك حالت خاص از نمودار P است كه در آن درصد محاسبه نميشود . در اين نمودار تعداد خرابي در يك نمونه باندازه ثابت n مورد بررسي قرار مي گيرد .
= خط مركزي
= حد كنترل بالايي
= حد كنترل پائيني
برای بدست آ.ردن CP در نمودارهای وصفی از رایطه فوق CP = 1 – P
III . نمودار C : ( Number of Nonconformities in a Sample )
اين نمودار تعداد نواقص را در يك نمونه n تايي مورد بررسي قرار مي دهد . يك قطعه خراب ممكن است داراي چندين نقص باشد . هدف اصلي در تهيه اين نمودار كنترل تعداد نقصهاي موجود در يك نمونه محصول خروجي است . نحوه تهيه نمودار C بدين شرح مي باشد .
25 تا 30 بار نمونه گيري انجام شود حجم هر نمونه بايد حداقل 50 قطعه باشد سپس بايد تعداد نقصها شمرده شده و محاسبات زير انجام شود :
= خط مركزي
= حد كنترل بالايي
= حد كنترل پائيني
IV . نمودار U : ( Number of Nonconformities Per Unit in a Sample )
اين نمودار درست همانند نمودار C است ، با اين تفاوت كه اندازه نمونه ، 1 واحد است . معمولاً نمودار C به نمودار U توجيح داده مي شود به اين دليل كه حاوي اطلاعات بيشتري است . روش تهيه نمودار U بشرح زير است :
1-20 بار نمونه گيري 5 تايي انجام مي دهيم .
2-تعداد نقص را در هر “ واحد “ كالا مي شماريم Ui .
3- محاسبات زير را انجام مي دهيم .
= خط مركزي
= حد بالايي كنترل
= حد پائيني كنترل
ب- نمودارهاي كنترلي كمي :
اين نمودار ها در مواردي استفاده مي شود كه متغيرها پيوسته بوده و به صورت يك عدد قابل شناسايي باشند. مانند طول ، قطر ، وزن ، ارتفاع ، ولتاژ ، ضخامت و …
I – نمودار و R : in a Subgroup ) ( Average of Values & Rang
روش تهيه اين نمودارها بدين شرح است :
1-25 تا 30 نمونه تصادفي 5 تايي بگيريد . (نمونه ها بايد پشت سرهم و از آخرين محصولات توليد شده در مرحله مورد ارزيابي باشند) .
2- ميانگين هر نمونه را محاسبه كنيد .
3- دامنه ( Ri) را براي هر نمونه محاسبه كنيد . (دامنه اختلاف بين حداقل و حداكثر اندازه هاي خوانده شده در يك نمونه 5 تايي است) .
كمترين مقدار (min) – بيشترين مقدار Ri = (max)براي هر نمونه
طريقه محاسبه و :
عناصر نمودار :
= خط مركزي
= حد كنترل بالايي
= حد كنترل پائيني
نكته :
= خط مركزي
= حد كنترل بالايي
= حد كنترل پائيني
اگر دقت داده ها بالا و داده ها نزدیک بهم باشند ،یا زیر گروهها متغیر و بزرگتر از 10 باشد باید از نمودار X/S استفاده نمائیم
II . نمودار , S : ( Average of Values in a subgroup & Standard Deviation )
اگر اندازة نمونه بيشتر از 10 باشد ، ديگر نمودارهاي R وS بر هم منطبق نيست و بايد از نمودار S استفاده شود :
نمودار S :
1-براي هر نمونه محاسبات زير انجام مي گيرد :
2-حدود كنترلي :
= خط مركزي
= حد بالايي كنترلي
= حد پائيني كنترل
نكته :
= خط مركزي
= حد بالايي كنترلي
= حد پائيني كنترل
برای محموله هائی که پشت سر هم تولید می شوند و زیر گروه ندارند بهتر است از نمودار I MR استفاده شود .
نمودارهای کنترل ، عملکرد فرایند را از نطر میزان تغییر پذیری آن بر اساس آماره تعیین شده و نه بر استاندارد مبنا کنترل می کنند
11. نمودار مبنا بايد حداقل كارايي خواست مشتري را داشته باشد . CPK محاسبه شده در اين نمودار بايد حداقل برابر با 1.33 باشد . در نمودارها نبايد هيچ نوع روندي و نقطة خارج از كنترلي وجود داشته باشد .
نكته):بعد از 4بار تاييد مشخصه هاي كمي (cpk1/33) ميتوان گزارشات مذكور را از گزارشات spc حذف كرد.
حالت خارج از کنترل يا تحت كنترل درنمودارهاي كنترلي
پس از تريم نمودارهاي كنترل بايد اين نمودار را مورد پايش و تحليل قرار دهيم. فرآيندها دچار دو نوع تغييرات مي باشد.
تغييرات ذاتي : اين نوع تغييرات از ذات خود فرآيند مي باشد و به اين نوع نمودار كه داراي تغييرات ذاتي است نمودار تحت كنترل ميگويند (نوسانات خاص).
تغييرات اكتسابي : اين نوع تغييرات كه منشاء بوجود آمدن مشكلات مي باشد نمودار كنترل را از كنترل خارج ميكند كه تغييرات ذاتي و اكتسابي هر دو در خارج از كنترل قرار گرفتن نمودار تأثير مي گذارد (نوسانات عام).
شرايط حالت تحت كنترل درنمودارهاي كنترلي :
1- نقاط درون منحني حالت طبيعي دارند . تمامي نقاط ، بين حدود كنترل و به صورت تصادفي قرار مي گيرند .
2- به صورت طبيعي مي تواند نقاطي خارج از نمودار قرار گيرند (صفر عدد در 25 مورد ، يك عدد در 35 مورد ، دو عدد در 100 مورد ) .
نكته : اين حالت در نمودار هاي مبنا صادق است . بدين صورت كه با حذف نقطه خارج از كنترل نمودار مبنا را مجدداً ترسيم مي كنيم . بديهي است پس از جاري شدن نمودار مذكور در صورت مشاهده نقطه خارج از كنترل بايد علل آن بررسي و اقدامات اصلاحي لازم انجام شود .
3- به ندرت نقطه اي نزديك حدود UCL و LCL قرار مي گيرد .
4- هر چه از خط مركزي به طرف حدود كنترل مي رويم ، تمركز نقاط كمتر مي شود .
هيستوگرام اين دادهها بايد موجود بوده و داراي توزيع نرمال باشد(ميتوان از نرمافزار Mini Tab جهت تست نرمال بودن استفاده كرد ) در اين مورد بايد شرايط زير وجود داشته باشد .
قابل قبول
0.05
چولگي و كشيدگي
بايد بهبود داد
0.05 0.1
رد است
0.1
شكل نمودار احتمال نرمال براي قرار گرفتن در شرايط ايده آل بايد بر روي خط راست و نزديك به هم باشد.
12. با مشاهده يك الگوي عدم پايداري و يا مشاهده نقاط خارج از كنترل بايد دست به اقدام مناسب زد . هرگونه تجزيه و تحليل روي نمودارهاي كنترلي و انجام اقدامات اصلاحي در جهت بهبود فرآيند بايد به صورت مستند وجود داشته باشد .
در صورت مشاهده حالات خارج از كنترل درنمودار بايد با شناسايي دلايل نقاط را حذف كرد .
شرايط خارج از كنترل و روش شناسايي آنها :
1-احساس تحليلگر :
احساس تحليلگر در مورد فرآيند در 99% موارد درست مي باشد . حني اگر هيچ دليل خاص وجود نداشته باشد . چنانچه تحليلگر اطمينان كافي ندارد ، بايد فركانس نمونه گيري را بيشتر نمايد .
2- قوانين عمومي : ( Rules )
2-1- يك نقطه خارج از حدود كنترل
2-2-دو نقطه پشت سر هم نزديك به حدود كنترل
2-3- 9 نقطه پشت سر هم بالا يا پائين خط مركزي (5 نقطه درحالت سخت گيرانه )
2-4- 6 نقطه پشت سر هم داراي روند رو به بالا يا رو به پائين (5 نقطه درحالت سخت گيرانه )
2-5- رفتار آشفته و غير تصادفي
2-6- تغييرات ناگهاني
2-7- 2 نقطه از سه نقطه متوالي در حدود انتهايي نزديك حدود كنترل ( 2 Sigma)
2-8- 4 نقطه از 5 نقطه متوالي در حدود انتهايي ( 2 Sigma)
2-9- 7 نقطه پشت سر هم ، يا 11 نقطه از15 نقطه و يا 12 نقطه از14 نقطه بالا يا پائين خط مركزي .
13.در صورتيكه نمودار را نتوان به عنوان نمودار مبنا در نظرگرفت بايد به مراحل قبل برگرديم و درصورت قرارگرفتن در شرايط نمودار مبنا به مرحله بعد ميرويم .
تبصره:حالات خاص ميتوانند وضعيت خوب را نيز نشان بدهند مانندموارديكه نشان دهنده روند رو به مركز فرايند خواهند شد و موارديكه نقاط درنزديك ناحيه1/3 خط CL مي باشند كه اين نشانگر وضعيت مطلوب ميباشد كه فرم كنترل شرايط توليد يكسري از علل خوب يا حتي بد شدن خروجي را به ما ميدهد (C). همچنين در فرم دستورالعملهاي توليد بازبيني شرايط توليد مطابق اعداد بهينه بدست آمده انجام شده است.
بدین ترتیب براي مشكلات كيفي از بدو تشريح تا اقدام اصلاحي عدم تطابقها توصيه ميگردد از روش D8 استفاده نمود و در بحث شش سیگما در اين خصوص و چرخه DMAIC توضيح داده ميشود.
1 – استفاده از يك تيم مسنجم
2 – تشريح و توصيف مشكل
3 – انجام و بازنگري عمليات (محدود كردن) موقت
4 – تعريف و بازنگري علتهاي ريشهاي
5 – انتخاب و بازنگري اقدامات اصلاحي
6 – انجام اقدامات اصلاحي پايدار و اساسي
7 – جلوگيري از رخداد مجدد
8 – تشويق و شادباش گفتن بر تيم پروژه
14. قابليت ماشين : ( Machine Capability ( Cmk / Cm Coefficient of
ضريب قابليت ماشين كه از تجزيه و تحليل ماشين حاصل مي شود ، امكان تخمين تغييرات كمي (قابل اندازه گيري) را در يك بازه كوتاه مدت بوجود مي آورد . فاكتورهاي موثر فقط مربوط به ماشين مي باشند .
فاكتورهاي ديگر موثر در فرآيند نبايستي در اين محاسبات بكار روند . به منظور حذف عوامل خارجي موثر فوق لازم است شرايط خاصي برقرار شود . اندازة نمونه ها بايستي از 50 بيشتر باشد (n50 ) و قسمتهاي مختلف بطور متناسب و پشت سر هم توليد كنند ، علاوه بر اين اپراتورهاي يكسان براي ماشينها در نظرگرفته شود و تمام نمونه گيري ها از محموله هاي يكسان صورت پذيرد .
فرمول زير جهت محاسبه Cm بكار مي رود :
Cm =
بازه Cmk در محدوده كوچكتر نسبت به Cm قابل محاسبه است . فرمول زير جهت محاسبه Cmk بكار مي رود :
امروزه ، مقادير و بالاتر از آن براي Cmk قابل قبول است .
- قابليت فرآيند : ( Coefficient of Process Capability (Cp / Cpk
توانايي فرايند عبارت است از توانايي ذاتي واندازه گيري شده تكثير محصول توسط فرايند.
منظور از توانايي تكثير در اين تعريف ان ميزان از پراكندگي است كه فرايند تحت كنترل اماري دارد.يعني فرايند بدون هيچگونه انحراف تصادفي،چه ميزان پراكندگي دارد.
اما تجزيه وتحليل كارايي فرايند چيست؟
تجزيه وتحليل كارائي فرايند عبارتست از فعاليتهايي به منظور نمايش ميزان تغيير پذيري فرايند بصورت كمي وتجزيه وتحليل آن با توجه به حدود استانداردي كه از پيش تعيين شده است.
براي توليد محصولي مطابق با استانداردهاي از پيش تعيين شده بايد دو شرط ذيل همواره جاري باشد:
1-مركزيت توزيع فرايند توليد منطبق برحد وسط استاندارد(عدد اسمي) باشد.
2-فرايند در اطراف ميانگين خود از تغيير پذيري كمي برخوردار باشد.
براي مقايسه مركزيت فرايند با عدد اسمي مي توان از شاخصهاي نمايانگرمركزيت مانند ميانگين،ميانه،يا مد بهره برد و براي تخمين ميزان تغيير پذيري از انحراف معيار ودامنه استفاده ميشود.
در دنياي صنعت تفكيك تغييرات به دوحالت زير حائز اهميت است:
حالت اول : تغييرات(انحرافات)موجوددرفر ايندتوليددليل خاصي دارندوباازبين بردن آن دليل ميتوان مانع از بروز تغييرات شد.
حالت دوم : تغييرات(انحرافات)موجود در فرايند دليل خاصي ندارند،بلكه ماهيت فرايند وطبيعت ان به گونه أي است كه در يك دامنه قابل تشخيص نوسان دارد.
مبحث كارائي فرايند در برگيرنده حالت دوم تغييرات يعني تغييرات ذاتي فرايند مي باشد.در تحليل كارائي فرايند،توان فرايند توليد در به وجود آوردن مشخصه أي با توجه به استاندارد از پيش تعيين شده بررسي مي گردد.
براي اندازه گيري قابليت فرايند مي بايست ان را كمي كرده وسپس ان شاخص كمي را با معيارهاي از پيش تعيين شده مقايسه كنيم.براي محاسبه قابليت فرايند از فرمول زير استفاده مي كنيم:
هنگام محاسبه CP در واقع دو طول در نمودار را باهم مقايسه مي كنيم.(lsl-lsu) فاصله بين خطوط مشخصه محصول مي باشد.در حاليكه 6s فاصله بين خطوط +3s و-3s است.پس براي برآوردن نيازهاي خواسته شده لازم است كه حداقل داراي شاخص قابليتي برابر با 1 باشد.البته بايد توجه داشت كه ممكن است با CP كمتر از يك نيز با انجام دوباره كاري بتوانيم نيازهاي مشتري را براورده كنيم.
توجه به اين نكته ضروري است كه CP زماني مناسب است كه ميانگين فرايند روي خط وسط استاندارد باشد.براي تحقيق اين موضوع نيز دو فرمول زير را براي شاخص توانايي تعريف مي كنيم:
CPL= CPU=
برای محاسبه CP از جدول Z به فرمول روبرو ———- = CP
توجه داشته باشيم كه هرچه نسبت CPU/CPL به 1 نزديك تر باشد،تقارن بيشتر شده و فرايند در شرايط بهتري به سر مي برد.
تفاوت بين Cp و Cpk مانند Cm و Cmk است . Cp انديس قابليت فرآيند است و برابر است با تفاوت حدود بالا و پائين تقسيم بر 6 Sigma
اگر Cp = 1 و تلرانس تغييرات برابر با 6 Sigma باشد فرآيند سه در هزار ضايعات خواهد داشت . اگر UCL بر USL و LCL بر LSL منطبق نباشد ، CP شاخص خوبي جهت محاسبه ضايعات نخواهد بود و بهتر است از شاخص Cpk استفاده كرد .
امروزه ، مقادير و قابل قبول مي باشد .
15. درصورت قرار گرفتن Cpk درحداقل شرايط مبنا (برابر با يك) با توجه به وقايع ثبت شده توليد و با تشكيل جلسات و با حضور اعضاء شوراي مديران ميتوان اقدام اصلاحي مناسبي تعريف كرد تا درفرآيند باعث افزايش شاخص بالا شود .
16. براي تعيين پريود نمونهگيري رعايت نكات زير لازم است :
1- تيراژ توليد 2- تعداد نقاط در روز 3- زمان بين دو نمونهگيري
نكته : بعد از رسيدن قابليت فرآيند به سطح مورد نياز ، مسئول اجراي SPC با تأييد مشتري ميتواند نسبت به كاهش تعداد نمونهگيري اقدام نمايد .
17. در هر بار نمونهگيري لازم است تمام وقايع توليد در همان ساعت ثبت شود .
18. به محض خارج افتادن نقطهاي يا نزديك بودن نقاط به حدود كنترلي طبق روش توقف / تذكر به توليد نسبت به رفع مشكل اقدامات اصلاحي لازم را صورت داد .(رجوع شود به روش اجرايي كنترل محصول نامنطبق)
19. شاخصهايي كه در ابتداي كار SPC براي اندازهگيري بهرهوري تعيين شده بود بايد ارزيابي شده و شاهد كاهش آنها باشيم .
20. نمودارهايي كه از آنها استفاده ميشود بايد تحت كنترل باشند . درغير اينصورت بايد لزوماً علت خارج از كنترل شدن فرآيند روي نمودار ثبت شده باشد و مشخص باشد كه اقدام اصلاحي كه روي آن انجام گرفته چه بوده و فرآيند در چه زماني مجدداً تحت كنترل قرار گرفته و در طي مدت خارج از كنترل چه اقدام كنترلي سخت گيرانهتري روي محمولههاي توليدي انجام گرفته است .
21. تمام تجزيه و تحليل روي نمودارها و اقدامات اصلاحي انجام يافته و ثبت وقايع توليد بايد به صورت مستند و قابل رديابي از ابتداي كار وجود داشته باشد .
22. ارزيابي دورهاي :
الف- تغييرات مدارك :
پس از اجراي سيستم فوق ممكن است اصلاحاتي در مدارك مرتبط در سيستم تضمين كيفيت لازم باشد . اين تغييرات مي بايست توسط كميته تخصصي و از طريق اجراي مجدد روش اجرايي طرح ريزي كيفيت براي همان محصول با در نظر گرفتن تغييرات اخير لحاظ شود . بديهي است در اين كميته كليه نيازمنديهاي اصلاح از قبيل طرح كيفيت ، طرح كنترل ، نقشه ها و … مورد بررسي مجدد قرار گرفته و نكته اي دور از نظر نخواهد ماند .
ب-تغييرات فرآيند :
درصورت مشاهده تغييرات درفرايند (روند مثبت يا منفي) و يا در صورت عدم تغيير بعد از200 بار نمونه برداري يا بعد از يكماه مديركنترل كيفيت نسبت به بازنگري نمودار مبنا اقدام مينمايد .
23. بعد از اولين بازنگري نمودار مبنا بايد شاهد افزايش Cpk وPpk باشيم كه اين افزايشها بايد توسط اقدامات اصلاحي انجام شده به صورت مستند و قابل رديابي وجود داشته باشد .
24. يكي از اهداف اجرايSPC كاهش ضايعات و دوبارهكاريها ميباشد . لذا بايد درصد ضايعات محصول نهايي و ايستگاههاي مختلف كاري كهSPC در آنها اجراشده است به طور مستند موجود باشد و روند كاهش ضايعات و دوبارهكاريها درآن مشخص باشد .
Powered by vBulletin™ Version 4.2.2 Copyright © 2024 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.