tania
08-31-2012, 02:13 PM
خبرگزاري فارس: در صورتي كه مهرالمسمي مجهول باشد يا ماليت نداشته باشد، زن مستحق مهرالمثل خواهد بود.
به گزارش خبرنگار اجتماعي باشگاه خبري فارس «توانا»، گاهي زنان براي گرفتن مهريه خود بدون اطلاع به دادگاه خانواده ميآيند و بدون اينكه از روش درخواست مهريه اطلاع داشته باشند آن را ميبخشند.
بسياري از افراد از موضوع مهرالمسمي و مهرالمثل بيخبرند؛ در واقع گاهي اوقات مردان از بياطلاعي زنان سوء استفاده كرده و خواهان بخشش مهريه كه حق زن است، ميشوند.
طبق ماده 1100 قانون مدني، در صورتي كه مهرالمسمي مجهول بوده يا ماليت نداشته باشد زن مستحق مهرالمثل خواهد بود و در صورتي كه مهرالمسمي ملك غير باشد زن مستحق مثل يا قيمت آن خواهد بود مگر اينكه صاحب مال، اجازه دهد.
در صورتي كه زن و شوهري ضمن عقد در خصوص ميزان و نوع مهر به توافق نرسند و يا مهري معين كنند كه فاقد اوصاف شرعي و قانوني باشد، در صورت انحلال نكاح، قانون مدني زن را مستحق مهرالمثل ميداند كه براي تعيين مهرالمثل بايد وضعيت زن از حيث شرافت خانوادگي و ساير صفات و وضعيت او نسبت به اماثل، اقران و اقارب همچنين معمول محل در نظر گرفته شود.
به گزارش «توانا»، اگر در حين عقد ازدواج، مهريه با توافق طرفين (زن و شوهر) تعيين شود، در اصطلاح فقه به آن مهرالمسمي گويند؛ مهرالمسمي مال معيني است كه با توافق دو طرف عقد (زن و مرد) يا شخصي كه زن و مرد به عنوان داور انتخاب كردهاند، به عنوان مهريه تعيين ميشود.
اين مال ميتواند شامل عين معين مانند وسيله نقليه، منزل، زمين و باغ بوده همچنين ميتواند منفعت باشد مانند اينكه زن بتواند اجاره بهاي منزلي كه متعلق به شوهرش است را مثلاً مدت يك سال دريافت كند.
مهرالمسمي به همان نسبت نيز ميتواند عمل معيني باشد؛ البته عمل بايد ارزش اقتصادي داشته باشد، مانند تعليم قرآن يا تعليم هنر نقاشي يا فن خياطي، يا ساختن بنايي براي زن در مدتي معين همچنين ميتواند حق باشد كه شامل حق دِيني و حق عيني است؛ براي مثال مرد متعهد ميشود مبلغ دويست هزار تومان بابت مهر به زن بدهد همچنين مرد ميتواند طلبي كه از شخص ديگري دارد را مهر زن قرار دهد؛ حق عيني، حقي است كه مرد در مال ديگري دارد مانند حق ارتفاق (حق عبور از منزل ديگري) و حق انتفاع مانند استفاده از منزلي كه در اجاره مرد است.
شرايط مهرالمسمي شامل ماليت داشتن به اين معنا است كه مهر داراي ارزش اقتصادي بوده و قابل خريد و فروش باشد؛ براي نمونه نميتوان آب دريا يا هوا را مهر قرار داد همچنين مهر بايد قابل تملك و در واقع قابل نقل و انتقال باشد و زن بتواند به محض وقوع عقد آن را به ملكيت خود درآورد يا مرد آن را در اختيار زن و تحت تملك او قرار بدهد؛ براي مثال مشتركات عمومي مانند بوستانهاي عمومي يا فضاي سبز يا جاده و خيابان يا موقوفات كه قابل تملك به وسيله افراد و اشخاص نيست را نميتوان به عنوان مهر تعيين كرد يا به عنوان مثال مالي كه متعلق به غير يا ديگري است يا مالي كه به دليل بدهي به ديگري در توقيف است (از طريق مراجع قانوني) نميتوان مهر قرار داد مگر اينكه با اجازه غير يا با رضايت طلبكار باشد.
بنابراين مالي كه مهر قرار داده ميشود بايد مالك آن شوهر باشد ولي ملك ديگري را هم با اجازه و اذن مالك ميتوان مهر قرار داد؛ چنانچه مالك ملك و صاحب مال اجازه ندهد، شوهر بايد مثل يا قيمت آن را بدهد.
همچنين مهرالمسمي بايد معلوم باشد؛ معلوم بودن مهر اين است كه مقدار، جنس و وصف آن مشخص باشد و به وسيله وزن كردن يا كيل (پيمانه) يا به عدد يا مشاهده و با توصيف، رفع ابهام شود مانند 10 متر پارچه يا 30 كيلو گندم و در بعضي موارد نيز وصف شيء از طريق حواس حاصل ميشود، مانند بوي عطر، زعفران و گلاب يا طعم ترشي؛ هر گاه مهر، عين معين باشد بايد در هنگام عقد موجود باشد در غير اين صورت، تعيين مهر، باطل خواهد بود.
علاوه بر آن مهرالمسمي بايد معين باشد؛ در واقع مهر بايد طوري معين شود كه مردّد نباشد؛ به عنوان مثال يكي از دو خانه يا يكي از دو اتومبيل نباشد، بايد كاملاً معين شود كه چه چيزي به عنوان مهر تعيين ميشود.
مهرالمسمي بايد داراي منفعت عُقلايي و مشروع باشد همچنين چيزي كه قانون، فروش يا استعمالش را منع كرده است مانند مشروبات الكلي يا مواد مخدر نميتوان مهر قرار داد.
مهريه بايد حلال باشد؛ گوشت خوك، مردار، شراب يا چيزهايي كه مالكيت آن براي مسلمانان مشروع نيست را نميتوان مهر قرار داد و در صورتي كه مهر قرار داده شود چنين مهري باطل است؛ اما عقد صحيح است و بنابر شرايط موجود، بايد مهرالمثل تعيين شود.
از ديگر شرايط مهرالمسمي، قابل تسليم بودن را ميتوان نام برد؛ در حقيقت شوهر بايد قدرت تسليم مهر را به زن داشته باشد به طور مثال مالي را كه در دريا غرق شده يا در جاي نامعيني پنهان است و قابل دسترسي نيست، نميتوان به عنوان مهر تعيين كرد، مگر اينكه زن به تنهايي يا با كمك ديگران بتواند آن را به دست آورد.
انتهاي پيام/ك
به گزارش خبرنگار اجتماعي باشگاه خبري فارس «توانا»، گاهي زنان براي گرفتن مهريه خود بدون اطلاع به دادگاه خانواده ميآيند و بدون اينكه از روش درخواست مهريه اطلاع داشته باشند آن را ميبخشند.
بسياري از افراد از موضوع مهرالمسمي و مهرالمثل بيخبرند؛ در واقع گاهي اوقات مردان از بياطلاعي زنان سوء استفاده كرده و خواهان بخشش مهريه كه حق زن است، ميشوند.
طبق ماده 1100 قانون مدني، در صورتي كه مهرالمسمي مجهول بوده يا ماليت نداشته باشد زن مستحق مهرالمثل خواهد بود و در صورتي كه مهرالمسمي ملك غير باشد زن مستحق مثل يا قيمت آن خواهد بود مگر اينكه صاحب مال، اجازه دهد.
در صورتي كه زن و شوهري ضمن عقد در خصوص ميزان و نوع مهر به توافق نرسند و يا مهري معين كنند كه فاقد اوصاف شرعي و قانوني باشد، در صورت انحلال نكاح، قانون مدني زن را مستحق مهرالمثل ميداند كه براي تعيين مهرالمثل بايد وضعيت زن از حيث شرافت خانوادگي و ساير صفات و وضعيت او نسبت به اماثل، اقران و اقارب همچنين معمول محل در نظر گرفته شود.
به گزارش «توانا»، اگر در حين عقد ازدواج، مهريه با توافق طرفين (زن و شوهر) تعيين شود، در اصطلاح فقه به آن مهرالمسمي گويند؛ مهرالمسمي مال معيني است كه با توافق دو طرف عقد (زن و مرد) يا شخصي كه زن و مرد به عنوان داور انتخاب كردهاند، به عنوان مهريه تعيين ميشود.
اين مال ميتواند شامل عين معين مانند وسيله نقليه، منزل، زمين و باغ بوده همچنين ميتواند منفعت باشد مانند اينكه زن بتواند اجاره بهاي منزلي كه متعلق به شوهرش است را مثلاً مدت يك سال دريافت كند.
مهرالمسمي به همان نسبت نيز ميتواند عمل معيني باشد؛ البته عمل بايد ارزش اقتصادي داشته باشد، مانند تعليم قرآن يا تعليم هنر نقاشي يا فن خياطي، يا ساختن بنايي براي زن در مدتي معين همچنين ميتواند حق باشد كه شامل حق دِيني و حق عيني است؛ براي مثال مرد متعهد ميشود مبلغ دويست هزار تومان بابت مهر به زن بدهد همچنين مرد ميتواند طلبي كه از شخص ديگري دارد را مهر زن قرار دهد؛ حق عيني، حقي است كه مرد در مال ديگري دارد مانند حق ارتفاق (حق عبور از منزل ديگري) و حق انتفاع مانند استفاده از منزلي كه در اجاره مرد است.
شرايط مهرالمسمي شامل ماليت داشتن به اين معنا است كه مهر داراي ارزش اقتصادي بوده و قابل خريد و فروش باشد؛ براي نمونه نميتوان آب دريا يا هوا را مهر قرار داد همچنين مهر بايد قابل تملك و در واقع قابل نقل و انتقال باشد و زن بتواند به محض وقوع عقد آن را به ملكيت خود درآورد يا مرد آن را در اختيار زن و تحت تملك او قرار بدهد؛ براي مثال مشتركات عمومي مانند بوستانهاي عمومي يا فضاي سبز يا جاده و خيابان يا موقوفات كه قابل تملك به وسيله افراد و اشخاص نيست را نميتوان به عنوان مهر تعيين كرد يا به عنوان مثال مالي كه متعلق به غير يا ديگري است يا مالي كه به دليل بدهي به ديگري در توقيف است (از طريق مراجع قانوني) نميتوان مهر قرار داد مگر اينكه با اجازه غير يا با رضايت طلبكار باشد.
بنابراين مالي كه مهر قرار داده ميشود بايد مالك آن شوهر باشد ولي ملك ديگري را هم با اجازه و اذن مالك ميتوان مهر قرار داد؛ چنانچه مالك ملك و صاحب مال اجازه ندهد، شوهر بايد مثل يا قيمت آن را بدهد.
همچنين مهرالمسمي بايد معلوم باشد؛ معلوم بودن مهر اين است كه مقدار، جنس و وصف آن مشخص باشد و به وسيله وزن كردن يا كيل (پيمانه) يا به عدد يا مشاهده و با توصيف، رفع ابهام شود مانند 10 متر پارچه يا 30 كيلو گندم و در بعضي موارد نيز وصف شيء از طريق حواس حاصل ميشود، مانند بوي عطر، زعفران و گلاب يا طعم ترشي؛ هر گاه مهر، عين معين باشد بايد در هنگام عقد موجود باشد در غير اين صورت، تعيين مهر، باطل خواهد بود.
علاوه بر آن مهرالمسمي بايد معين باشد؛ در واقع مهر بايد طوري معين شود كه مردّد نباشد؛ به عنوان مثال يكي از دو خانه يا يكي از دو اتومبيل نباشد، بايد كاملاً معين شود كه چه چيزي به عنوان مهر تعيين ميشود.
مهرالمسمي بايد داراي منفعت عُقلايي و مشروع باشد همچنين چيزي كه قانون، فروش يا استعمالش را منع كرده است مانند مشروبات الكلي يا مواد مخدر نميتوان مهر قرار داد.
مهريه بايد حلال باشد؛ گوشت خوك، مردار، شراب يا چيزهايي كه مالكيت آن براي مسلمانان مشروع نيست را نميتوان مهر قرار داد و در صورتي كه مهر قرار داده شود چنين مهري باطل است؛ اما عقد صحيح است و بنابر شرايط موجود، بايد مهرالمثل تعيين شود.
از ديگر شرايط مهرالمسمي، قابل تسليم بودن را ميتوان نام برد؛ در حقيقت شوهر بايد قدرت تسليم مهر را به زن داشته باشد به طور مثال مالي را كه در دريا غرق شده يا در جاي نامعيني پنهان است و قابل دسترسي نيست، نميتوان به عنوان مهر تعيين كرد، مگر اينكه زن به تنهايي يا با كمك ديگران بتواند آن را به دست آورد.
انتهاي پيام/ك