توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : روانکاوی
Borna66
05-31-2009, 10:38 PM
روش درمانی مبتنی بر مفاهیم فرویدی، روانکاوی نام دارد. در مبحث (شخصیت و ارزیابی آن)، در مورد نظریه فروید درباره شخصیت، و در مبحث تعارض و فشار روانی درباره مفهوم روانکاوی از اضطراب بهعنوان پاسخی به تعارضهای ناهشیار، گفتگو کردیم. هدف روانکاوی این است که شخص را نسبت به تعارضهای ناهشیار و مکانیسمهای دفاعی که برای کنترل اضطراب بهکار میبرد آگاه کند. هنگامیکه ترسها و انگیزههای ناهشیار خود را بشناسیم به طرز معقولتر و واقعبینانهتری با آنها روبهرو میشویم.
Borna66
05-31-2009, 10:38 PM
درمان روانکاوی نخست بهصورتی متمرکز و درازمدت بوده است. درمانگر و درمانجو معمولاً در طول یک تا چند سال، هر هفته چند بار و هر بار پنجاه دقیقه دیدار میکردند. در حال حاضر درمانگران پیرو مکتب روانکاوی دورههای درمانی کوتاهتر (مدت زمان ثابتی برای کار بر روی مسائل و دستیابی به هدفهای معین در اختیار درمانجو و درمانگر است) و دیدارهای کمتر معمولاً یک بار در هفته - را ترجیح میدهند. (به این وسیله، درمانجو در فاصله جلسات درمانی فرصت مییابد که درباره گفتگوهائی که با درمانگر داشته تأمل کند و در پرتو آنها تعاملهای روزمره خود را وارسی کند).
Borna66
05-31-2009, 10:38 PM
تداعی آزاد
یکی از شیوههای عمدهای که روانکاوان برای تسهیل فراخوانی تعارضهای ناهشیار آدمی بهکار میبرند تداعی آزاد است: به این ترتیب که درمانجو تشویق میشود که قید و بند از اندیشهها و احساسات خود بردارد و هر آنچه را که به ذهنش میرسد بدون دستکاری و سانسور بیان کند. البته اینکار چندان آسان نیست؛ معمولاً ما در گفتگوهای خود میکوشیم یک رشته پیوسته و مرتبط را دنبال کنیم و اندیشههای نامربوط را بیان نکنیم تا از هدف موردنظر دور نیفتیم. علاوه بر این، اندیشههای گذرائی که نامناسب، احمقانه یا شرمآور بهنظر میرسند معمولاً ناگفته میمانند.
http://pnu-club.com/imported/2009/05/1139.jpgکاریکاتوری از زیگموند فروید در حال بهرهگیری از تصویرپردازی فرویدی برای تحلیل تصویری از خودش که بر نیمکت آرمیده است.
Borna66
05-31-2009, 10:38 PM
با این همه، به کمک تمرین، و تشویقهای روانکاو، تداعی آزاد با آسانی بیشتری صورت میگیرد. اما حتی کسانیکه به عمد و آگاهانه میکوشند اندیشههای خود را آزاد بگذارند گهگاه دچار وقفه (blocking) میشوند. در مواردیکه درمانجو از سخن باز میایستد، یا ناگهان موضوع را عوض میکند، یا جزئیات یک رویداد را به خاطر نمیآورد، روانکاو چنین فرض میکند که وی در برابر به یاد آوردن اندیشهها یا احساسات معینی مقاومت میورزد. فروید بر این باور بود که کنترلهائی که شخص بهطور ناهشیار بر نکتهها و گوشههای حساس دارد موجب وقفه فکری یا مقاومت (resistance) میشود و همین گوشههای حساس است که روانکاو بایستی در آنها کاوش کند.
Borna66
05-31-2009, 10:39 PM
تفسیر
روانکاو میکوشد بر مقاومت درمانجو غالب آید و از راه تفسیر، وی را به خودشناسی کاملتری رهنمون شود. تفسیر به یکی از دو صورت زیر است: روانکاو نخست توجه درمانجو را به مقاومتهایش جلب میکند. برای غالب مردم همین بس که متوجه شوند یک سلسله از تداعیهای آنان ناگهان دچار وقفه میشود، یا قراری را فراموش میکنند، یا میخواهند موضوع گفتگو را عوض کنند و مانند اینها. همین آگاهی به آنان کمک میکند که چیزهائی درباره خودشان بیاموزند. دوم، روانکاو پیش خود حدس میزند که چه چیزی در پس گفتههای درمانجو نهفته است و سپس سعی میکند تداعیهای بیشتری را در درمانجو برانگیزد.
Borna66
05-31-2009, 10:39 PM
مثلاً درمانجو چیزی میگوید که خودش آن را بیاهمیت میپندارد و به خاطر بیاهمیت بودن آن پوزش میخواهد؛ در این حال روانکاو ممکن است بگوید که چیزهای به ظاهر بیاهمیت میتواند بهطور غیرمستقیم به نکته بااهمیتی اشاره داشته باشد. هرگاه چنین تفسیری در موقع مناسبی ارائه شود ممکن است تداعیهای تازه و مهمی را فرا خواند. لازم به یادآوری است که روانکاو هرگز آشکارا القاء نمیکند که چه چیزی از اهمیت برخوردار است، بلکه درمانجو خود باید چنین نکتهای را کشف کند.
Borna66
05-31-2009, 10:39 PM
انتقال (transference)
در روانکاوی نگرشهای درمانجو نسبت به درمانگر، بخش مهمی از جریان درمان بهشمار میآید. درمانجو دیر یا زود پاسخهای عاطفی نیرومندی نسبت به روانکاو پیدا میکند. این پاسخها گاه مثبت و دوستانه است و گاه منفی و خصمانه. این واکنشها غالباً مناسبتی با آنچه که در نشستهای درمانی روی میدهد، ندارد. این گرایش درمانجو به اینکه درمانگر را هدف پاسخهای عاطفی خود قرار دهد انتقال نام گرفته است: نگرشهائی که درمانجو نسبت به روانکاو نشان میدهد در واقع نگرشهای او نسبت به کسانی است که در زندگی وی پراهمیت هستند. فروید بر این گمان بود که انتقال نموداری است از بازماندههای واکنشهای دوران کودکی نسبت به والدین.
Borna66
05-31-2009, 10:39 PM
نمونهای از انتقال در مثال زیر دیده میشود: خانم جوانی که توسط یک خانم روانکاو درمان میشد روزی هنگام ورود به دفتر کار روانکاو اظهار داشت: ”خوشحالم که امروز آن یقه توری چند جلسه گذشته را به گردن ندارید. دوست ندارم آن را به گردن شما ببینم“. در خلال همین نشست، روانکاو به درمانجو خاطرنشان میکند که هیچگاه لباسی با یقه توری نمیپوشیده است. واقعیت این بود که در جلسات قبل در مورد تجربههای فشارزای دوران کودکی با درمانجو گفتگو شده بود و درمانجو با گذاردن درمانگر در نقش مادر خود، وی را به خطا در پوشاک مادر خود دیده بود. گرچه درمانجو از این خطای ادراکی خود دچار شگفتی شد، اما این تفسیر را پذیرفت و به این ترتیب فهمید که انتقال در کار بوده است.
Borna66
05-31-2009, 10:39 PM
انتقال همیشه بهصورت خطاهای ادراکی ظاهر نمیشود، بلکه غالباً به اینصورت است که بیمار فقط احساساتی را نسبت به روانکاو نشان میدهد که نسبت به مردمان با اهمیت دوران کودکی خود احساس میکرده است. روانکاو بر پایه همینگونه احساساتی که آشکار میشود، میتواند ماهیت تکانههای جابهجا شده درمانجو را تفسیر نماید. برای نمونه، مردی که همواره برای برادر بزرگترش احترام قائل میشده اینک نیز در نگرشهای روانکاو به جستجوی نکتههائی میپردازد که برادرش را به یادش بیندازد. آنگاه یک برخورد خشمآلود با روانکاو، منجر به کشف احساسات خصمانهای میشود که نسبت به برادرش داشته و هیچگاه از آن آگاه نبوده است روانکاوان با بررسی احساسات درمانجو نسبت به خودشان، به وی یاری میدهند تا شناخت بهتری نسبت به رفتار خود با دیگران پیدا کند.
http://pnu-club.com/imported/2009/05/1140.jpg
”منظورم درست همین است. وقتی دیر میآئی از مادرت برایم یادداشت نیاور“.
Borna66
05-31-2009, 10:39 PM
تخلیه هیجانی، بینش و حل و فصل
بهبودهای حاصل از درمان با روش روانکاوی را معمولاً ناشی از سه تجربه عمده میدانند: تخلیه هیجانی، بینش تدریجی نسبت به مشکلات، و حل و فصل مکرر تعارضها و واکنشهائی که شخص در پاسخ به آن تعارضها نشان میدهد.
Borna66
05-31-2009, 10:40 PM
تخلیه هیجانی(abreaction):
عبارت از برونریزی هیجانهای فرونشانده است. ابراز هیجانهای شدید یا جان گرفتن مجدد تجربههای هیجانی دوران کودکی در محیط امن درمانی غالباً درمانجو را تسکین میدهد (نام پالایش ”catharsis“ نیز به این فرآیند داده شده است - اصطلاحی که نوعی پاکسازی هیجانی را در نظر میآورد). البته تخلیه هیجانی، علل تعارضها را از بین نمیبرد بلکه راه را برای کاوش در احساسات و تجربههای واپسرانده، باز میکند.
هنگامیکه آدمی ریشههای تعارضهای خود را درمییابد، میگوئیم بینش پیدا کرده است. گرچه گاه به یاد آوردن یک تجربه واپسرانده نیز بینش به دنبال دارد، اما این باور عامیانه درست نیست که بیشتر اثرات درمانی روانکاوی ناشی از به یاد آوردن ناگهانی فقط یک رویداد هیجانآمیز است. اینکه ناراحتیهای آدمی فقط یک خاستگاه داشته باشد، امر کمیابی است؛ و بینش نیز بر اثر افزایش تدریجی خودشناسی بهدست میآید. علاوه بر این، بینش و تخلیه هیجانی بایستی با هم در کار باشد: یعنی اینکه بیمار بایستی احساسات خود را بشناسد و در عین حال این شناخت خود را احساس کند. جهتگیری تازه آدمی هرگز یک فرآیند شناختی محض نیست.
Borna66
05-31-2009, 10:40 PM
حل و فصل (working through):
بیمار، پابهپای پیشرفت درمان یک فرآیند طولانی بازآموزی را میگذارند که حلّ و فصل نامیده میشود. وقتی بیمار میبیند که بارها و بارها در موقعیتهای گوناگون یک دسته تعارض معین دستاندرکار بوده است، یاد میگیرد که بهجای انکار واقعیت، با آن روبهرو شود و به شیوههای رشدیافتهتر و کارآمدتری واکنش کند. با حل و فصل این تعارضها در جریان درمان، شخص توانائی کافی پیدا میکند که با تهدید ناشی از موقعیت تعارضآفرین اولیه روبهرو شود و بدون احساس اضطراب زیاد، در برابر آن، واکنش نشان دهد.
Borna66
05-31-2009, 10:40 PM
روانکاوی یک فرآیند طولانی و معمولاً پرخرج است. این روش درمانی در مورد کسانی ثمربخشتر است که انگیزه نیرومندی برای حل مشکلات خود دارند، احساسات خود را نسبتاً راحت بیان میکنند و میتوانند از عهده مخارج آن برآیند.
Powered by vBulletin™ Version 4.2.2 Copyright © 2024 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.