alamatesoall
08-18-2012, 02:37 PM
http://pnu-club.com/imported/2012/08/86.gif
یک خانواده شاد ویژگیها و استانداردهایی دارد که می توان با نزدیک شدن به آن استانداردها، شادی را بیشتر و عمیقتر در خانواده ها ایجاد کرد. برخی از این استانداردها در بودن شرایطی و برخی در نبودن شرایطی دیگر است. بودن امید و نبودن انتظارات زیاد، داشتن عشق و علاقه و نداشتن طرز فکرهای غلط .در مقاله ی قبل در باره ی علامت های واقعی شادی صحبت کردیم .با ادامه ی بحث در این مقاله با ما باشید.
رابطه شادی با هدف زندگی
هدف زندگی شما هر چه که باشد احساساتتان با آن هماهنگ خواهد شد. هر چه هدف موجد آرامش و امیدهای پایدار باشد شادی آن خانواده عمیق تر خواهد بود. از این قائده یک چیز مستثناست و آن وقتی است که هدف یک خانواده خوشگذرانی محض باشد.
خانواده های صرفا خوشگذران نمی توانند به شادی واقعی دست پیدا کنند. شادی غیر از خوشگذرانی است .
شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که از پنجره یک هتل چند ستاره به منظره ای زیبا خیره شده باشید اما احساس دلتنگی و افسردگی حالتان را دگرگون کرده باشد. یا روزی را تجربه کرده باشید که تمام وقت در سینما و پارک و سفر و ... گذرانده باشید اما شب با غصه ای که نمی دانید از کجاست به خواب رفته باشید.
خوشی و خوشگذرانی قانون عجیبی دارد. اگر آن را هدف زندگی ات قرار دهی و به دنبالش بگردی، به طرز عجیبی نایاب می شود. اما اگر به کار و فعالیتی هدفمند، مشغول شوی ،ناگاه در حین فعالیت، متوجه می شوی که در حال و وضعیت واقعا خوشی غوطه ور شده ای.
خانواده هایی که هدفشان یا ارزشهای حاکم در آنها ، چیزهایی مثل مال اندوزی، و از این قبیل باشد هم، هیچ گاه طعم شادی واقعی را درک نخواهند کرد. این یک شعار نیست یک واقعیت ملموس است. وقتی مال اندوزی در خانواده ای ارزش و هدف شد، تمام انرژیهای آن خانواده برای رسیدن به این هدف بسیج خواهد شد. این هدف(مال اندوزی)، اعضای خانواده را چنان سرگرم خود خواهد نمود که آنها را از درک لذتهای زندگی غافل می کند.
اعضای این خانواده ها همواره خوشبختی را در آینده ای می بینند که هیچ وقت به آن نخواهند رسید. اکثر این افراد ابتدائا هدفشان از مال اندوزی ، ایجاد رفاه برای زندگی است اما بعد از مدتی به این روش عادت می کنند و دیگر هدفی ندارند و فقط طبق عادت به مال اندوزی ادامه می دهند. در هر حال تنها لذتی که اینها درک می کنند همان لذت مال اندوزی است که همواره با غم از دست دادن و ضرر کردن ،و حرص بیشتر داشتن، مخلوط است .
رابطه شادی با طرز فکر
شادی هر خانواده در گرو طرز فکر اعضای خانواده یا لااقل مدیر خانواده است. اگر عاشق طبیعت و آرامش باشید از زندگی کردن در یک خانه بزرگ در روستایی سرسبز بسیار لذت خواهید برد، اگر چه میلیونها نفر به رایگان هم زندگی در آن روستا را قبول نکنند. اما اگر عاشق تیپ و ظاهر زندگی در کلان شهرها باشید اما ساکن روستا باشید، چه بسا خودتان را بدبخت بدانید که در این صورت همواره احساسات موازی با بدبختی را تجربه خواهید کرد.
بنابراین برای شاد زندگی کردن باید زندگی ای هماهنگ با اندیشه خودمان بسازیم البته اگر اندیشه ای منطقی و بر اساس واقع بینی داشته باشیم . اما اگر اندیشه ما رویایی و دست نیافتنی است بهتر است اندیشه را بر اساس زندگی مان تغییر دهیم.
در یک زندان دو نفر زندانی شدند، یکی از آن دو همان طور که انتظار می رفت دائم در غم و اندوه غوطه ور بود و حسرت می خورد، اما دیگری به طرز عجیبی خوشحال بود. می گفت خیلی برایم جالب است که بدانم محیط زندان چه جور جاییست و زندانیها چطور زندگی می کنند. می خواهم در این فرصتی که دارم صبر و تحملم را زیاد کنم و چیزهایی زیادی از زندان یاد بگیرم. می ترسم زود از اینجا بروم و ...
وقتی یک زندانی می تواند از زندگی در زندان احساس خوشبختی کند ما چگونه نمی توانیم با کمی بالا و پایین زندگی کنار بیاییم و آن را زیبا و جالب بیابیم؟ چیزی که ما را غمگین می کند طرز فکر خاص ماست که می توانیم آن را تغییر دهیم که کار چندان سختی نیست .
اگر تمام غصه ها و موانع شادی در زندگی شما این است که در شهری دور از پدر و مادرتان زندگی می کنید، یک لحظه تجدید نظر کنید و طور دیگری بیندیشید و به زندگی نگاه کنید.
هیچ کس جز خدا از آینده ما خبر ندارد. فکر کنید به طرزی عجیب و غیر قابل پیش بینی قرار است به زودی به شهر آباء و اجدادیتان بازگردید اما یک مدت کوتاهی در این شهر هستید تا با مردم ، فرهنگ و امکانات اینجا آشنا شوید. قرار است اینجا هنری بیاموزید یا ... ،اکنون با خیال راحت و با علاقه ،از این فرصت استفاده کنید . خواهید دید با تغییر فکرتان، غمهایتان خیلی زود به شادی و امید تبدیل خواهند شد. چه بسا نظرتان به کلی عوض شود.
هرچه انتظارات ما بیشتر می شود ادراک ما از شادی واقعی کمتر می شود. به همین دلیل افراد زیاده خواه و متکبر همیشه غمگین تر از دیگران اند. یک دلیل ترشرویی اینها، همان غمی است که در دل دارند.
رابطه شادی با انتظارات ما
هرچه انتظارات ما بیشتر می شود ادراک ما از شادی واقعی کمتر می شود. به همین دلیل افراد زیاده خواه و متکبر همیشه غمگین تر از دیگران اند. یک دلیل ترشرویی اینها، همان غمی است که در دل دارند.
یک نوجوان که تمام آرزویش قبولی در کنکور است وقتی وارد دانشگاه می شود چند صباحی واقعا خوشحال است اما خیلی زود با دوستانی آشنا می شود که از لحاظ رفاه در سطح بالاتری از او قرار دارند. تلاش او برای رسیدن به دوستانش در شرایطی که اوضاع مالی خوبی ندارد آغاز می شود. انتظارات او هر روز بیشتر می شود و شادی او به تناسب انتظارات براورده نشده اش کاهش می یابد. دیگر عچیب نیست اگر او را جوانی افسرده و سرخورده و احتمالا گرفتار برخی آسیبهای اجتماعی ببینیم در حالیکه انتظار چیز دیگری از او داشتیم.
منبع:تبیان
یک خانواده شاد ویژگیها و استانداردهایی دارد که می توان با نزدیک شدن به آن استانداردها، شادی را بیشتر و عمیقتر در خانواده ها ایجاد کرد. برخی از این استانداردها در بودن شرایطی و برخی در نبودن شرایطی دیگر است. بودن امید و نبودن انتظارات زیاد، داشتن عشق و علاقه و نداشتن طرز فکرهای غلط .در مقاله ی قبل در باره ی علامت های واقعی شادی صحبت کردیم .با ادامه ی بحث در این مقاله با ما باشید.
رابطه شادی با هدف زندگی
هدف زندگی شما هر چه که باشد احساساتتان با آن هماهنگ خواهد شد. هر چه هدف موجد آرامش و امیدهای پایدار باشد شادی آن خانواده عمیق تر خواهد بود. از این قائده یک چیز مستثناست و آن وقتی است که هدف یک خانواده خوشگذرانی محض باشد.
خانواده های صرفا خوشگذران نمی توانند به شادی واقعی دست پیدا کنند. شادی غیر از خوشگذرانی است .
شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که از پنجره یک هتل چند ستاره به منظره ای زیبا خیره شده باشید اما احساس دلتنگی و افسردگی حالتان را دگرگون کرده باشد. یا روزی را تجربه کرده باشید که تمام وقت در سینما و پارک و سفر و ... گذرانده باشید اما شب با غصه ای که نمی دانید از کجاست به خواب رفته باشید.
خوشی و خوشگذرانی قانون عجیبی دارد. اگر آن را هدف زندگی ات قرار دهی و به دنبالش بگردی، به طرز عجیبی نایاب می شود. اما اگر به کار و فعالیتی هدفمند، مشغول شوی ،ناگاه در حین فعالیت، متوجه می شوی که در حال و وضعیت واقعا خوشی غوطه ور شده ای.
خانواده هایی که هدفشان یا ارزشهای حاکم در آنها ، چیزهایی مثل مال اندوزی، و از این قبیل باشد هم، هیچ گاه طعم شادی واقعی را درک نخواهند کرد. این یک شعار نیست یک واقعیت ملموس است. وقتی مال اندوزی در خانواده ای ارزش و هدف شد، تمام انرژیهای آن خانواده برای رسیدن به این هدف بسیج خواهد شد. این هدف(مال اندوزی)، اعضای خانواده را چنان سرگرم خود خواهد نمود که آنها را از درک لذتهای زندگی غافل می کند.
اعضای این خانواده ها همواره خوشبختی را در آینده ای می بینند که هیچ وقت به آن نخواهند رسید. اکثر این افراد ابتدائا هدفشان از مال اندوزی ، ایجاد رفاه برای زندگی است اما بعد از مدتی به این روش عادت می کنند و دیگر هدفی ندارند و فقط طبق عادت به مال اندوزی ادامه می دهند. در هر حال تنها لذتی که اینها درک می کنند همان لذت مال اندوزی است که همواره با غم از دست دادن و ضرر کردن ،و حرص بیشتر داشتن، مخلوط است .
رابطه شادی با طرز فکر
شادی هر خانواده در گرو طرز فکر اعضای خانواده یا لااقل مدیر خانواده است. اگر عاشق طبیعت و آرامش باشید از زندگی کردن در یک خانه بزرگ در روستایی سرسبز بسیار لذت خواهید برد، اگر چه میلیونها نفر به رایگان هم زندگی در آن روستا را قبول نکنند. اما اگر عاشق تیپ و ظاهر زندگی در کلان شهرها باشید اما ساکن روستا باشید، چه بسا خودتان را بدبخت بدانید که در این صورت همواره احساسات موازی با بدبختی را تجربه خواهید کرد.
بنابراین برای شاد زندگی کردن باید زندگی ای هماهنگ با اندیشه خودمان بسازیم البته اگر اندیشه ای منطقی و بر اساس واقع بینی داشته باشیم . اما اگر اندیشه ما رویایی و دست نیافتنی است بهتر است اندیشه را بر اساس زندگی مان تغییر دهیم.
در یک زندان دو نفر زندانی شدند، یکی از آن دو همان طور که انتظار می رفت دائم در غم و اندوه غوطه ور بود و حسرت می خورد، اما دیگری به طرز عجیبی خوشحال بود. می گفت خیلی برایم جالب است که بدانم محیط زندان چه جور جاییست و زندانیها چطور زندگی می کنند. می خواهم در این فرصتی که دارم صبر و تحملم را زیاد کنم و چیزهایی زیادی از زندان یاد بگیرم. می ترسم زود از اینجا بروم و ...
وقتی یک زندانی می تواند از زندگی در زندان احساس خوشبختی کند ما چگونه نمی توانیم با کمی بالا و پایین زندگی کنار بیاییم و آن را زیبا و جالب بیابیم؟ چیزی که ما را غمگین می کند طرز فکر خاص ماست که می توانیم آن را تغییر دهیم که کار چندان سختی نیست .
اگر تمام غصه ها و موانع شادی در زندگی شما این است که در شهری دور از پدر و مادرتان زندگی می کنید، یک لحظه تجدید نظر کنید و طور دیگری بیندیشید و به زندگی نگاه کنید.
هیچ کس جز خدا از آینده ما خبر ندارد. فکر کنید به طرزی عجیب و غیر قابل پیش بینی قرار است به زودی به شهر آباء و اجدادیتان بازگردید اما یک مدت کوتاهی در این شهر هستید تا با مردم ، فرهنگ و امکانات اینجا آشنا شوید. قرار است اینجا هنری بیاموزید یا ... ،اکنون با خیال راحت و با علاقه ،از این فرصت استفاده کنید . خواهید دید با تغییر فکرتان، غمهایتان خیلی زود به شادی و امید تبدیل خواهند شد. چه بسا نظرتان به کلی عوض شود.
هرچه انتظارات ما بیشتر می شود ادراک ما از شادی واقعی کمتر می شود. به همین دلیل افراد زیاده خواه و متکبر همیشه غمگین تر از دیگران اند. یک دلیل ترشرویی اینها، همان غمی است که در دل دارند.
رابطه شادی با انتظارات ما
هرچه انتظارات ما بیشتر می شود ادراک ما از شادی واقعی کمتر می شود. به همین دلیل افراد زیاده خواه و متکبر همیشه غمگین تر از دیگران اند. یک دلیل ترشرویی اینها، همان غمی است که در دل دارند.
یک نوجوان که تمام آرزویش قبولی در کنکور است وقتی وارد دانشگاه می شود چند صباحی واقعا خوشحال است اما خیلی زود با دوستانی آشنا می شود که از لحاظ رفاه در سطح بالاتری از او قرار دارند. تلاش او برای رسیدن به دوستانش در شرایطی که اوضاع مالی خوبی ندارد آغاز می شود. انتظارات او هر روز بیشتر می شود و شادی او به تناسب انتظارات براورده نشده اش کاهش می یابد. دیگر عچیب نیست اگر او را جوانی افسرده و سرخورده و احتمالا گرفتار برخی آسیبهای اجتماعی ببینیم در حالیکه انتظار چیز دیگری از او داشتیم.
منبع:تبیان