hasti-m
05-31-2009, 10:46 AM
مهندسي صنايع در مقطع كارشناسي در چهار گرايش تقسيمبندي ميشود :
توليد صنعتي
برنامهريزي و تحليل سيستمها
تكنولوژي صنعتي
ايمني صنعتي
دو گرايش توليد صنعتي و تحليل سيستمها در قياس با گرايشهاي ايمني صنعتي و تكنولوژي صنعتي ، به دليل حوزه مفاهيم پيچيدهتر ، گستردهتر و كاربرديتر ، داراي برجستگي چشمگيري در سطح دانايي و توانايي ميباشند ، دانشجوياني با سطح علمي بالاتري را به خود ميپذيرند و به همين دليل گرايشهاي اصلي مهندسي صنايع به شمار ميآيند . از اين رو پيرامون اين دو گرايش در گامهاي آتي شرح كاملتري بيان خواهيم نمود .
مهندسي صنايع در مقطع كارشناسي ارشد داراي چهار گرايش ميباشد :
مهندسي صنايع
مهندسي سيستمهاي اقتصادي - اجتماعي
مديريت سيستم و بهرهوري
مديريت مهندسي
گرايش مهندسي صنايع ، گرايش برتر كارشناسي ارشد به شمار ميآيد كه به فارغالتحصيلان كارشناسي همين رشته اختصاص دارد ؛ سطح رقابتي براي ورود به اين گرايش بسيار بالاست و با توجه به كميت پايين پذيرششوندگان ، نخبگاني كه احاطه افزونتري به دروس آزمون ارشد داشته باشند قادر به ادامه تحصيل در اين گرايش ميباشند .
گرايش سيستمهاي اقتصادي - اجتماعي ، به نوعي گرايش دوم مقطع كارشناسي ارشد در حساب ميآيد كه فارغالتحصيلان ساير رشتههاي فني - مهندسي نيز مجازند بخت خود را براي قبولي در اين رشته بيازمايند .
مديريت سيستم و بهرهوري را ميتوان چكيده دوره كارشناسي مهندسي صنايع دانست كه به فارغالتحصيلان ساير رشتههاي فني و مهندسي كه حداقل سه سال سابقه مديريتي داشته باشند اختصاص يافته است .
لازم به يادآوريست كه گرايش مديريت مهندسي ، به عنوان يكي ديگر از گرايشهاي كارشناسي ارشد مهندسي صنايع در حال گسترش بوده و هماكنون در دانشگاههايي نظير دانشگاه صنعتي اميركبير ، در اين گرايش نيز پذيرش صورت ميگيرد .
دوره دكتراي مهندسي صنايع مجموعهاي هماهنگ از فعاليتهاي پژوهشي و آموزشي است كه موجب احاطه و دستيابي دانشجو به آثار علمي در زمينه مهندسي صنايع و توانايي در تهيه متون تحقيقاتي ، نوآوري ، كمك به پيشرفت و گسترش مرزهاي دانش در اين رشته خواهد شد . دوره دكترا نيز شامل سه گرايش زير است :
مهندسي صنايع
سيستمهاي اقتصادي - اجتماعي
مديريت سيستم و بهرهوري
در گام آتي به بررسي دو گرايش اصلي مقطع كارشناسي يعني توليد صنعتي و برنامهريزي و تحليل سيستمها خواهيم پرداخت ...
گرايشهاي توليد صنعتي و برنامهريزي و تحليل سيستمها را بيشتر بشناسيم !
توليد صنعتي فن بهكارگيري مهارتهاي تكنيكي - اقتصادي و استفاده موثر و نظاميافته از نيروي انساني سازمان ، ماشينآلات ، تجهيزات ، سرمايه ، ساختمان و مواد به منظور توليد كالا با كيفيت و كميت مطلوب ميباشد .
برنامهريزي و تحليل سيستمها فن بهكارگيري روشهاي علمي جهت حل مسائل تصميمگيري و برنامهريزي در واحدهاي صنعتي - خدماتي ، شامل جمعآوري اطلاعات ، تجزيهوتحليل دادهها ، مدلبندي و حل مساله ميباشد .
با دقت و توجه موشكافانه در تعاريف فوق ميتوان رسالت ، اهداف و ويژگيهاي مهندسي صنايع را بيان نمود :
نخستين نكتهاي كه كه بايد بدان توجه كرد ، پويايي پنهانيست كه در ذات تعاريف فوق نهفته است ؛ اين جملات بيانگر حركتي مداوم و هميشگي هستند ، حركتي در جهت آنچه كه بهتر است يعني بهبود مستمر ، حركتي كه هيچگاه متوقف نميشود . شما برنامهريزي ميكنيد ، تصميم ميگيريد ، به اجرا درميآوريد ، تجزيهوتحليل مينماييد و آنگاه از نتايج حاصل جهت برنامهريزيهاي آتي بهره ميبريد ؛ اين چرخهايست كه هيچگاه از حركت باز نخواهد ايستاد و هماره رو به سوي بهبود دارد ، چرا كه ايستايي يعني مرگ و مجموعههاي پويايي چون واحدهاي صنعتي - خدماتي هيچگاه به مرگ تمايل ندارند .
نكته دوم آنكه هيچيك از تعاريف فوق بهتنهايي قادر به بيان آنچه مهندسي صنايع ادعا ميكند نيستند ، بلكه ايندو مكمل يكديگرند . گفتهايم كه ويژگي بارز مهندسي صنايع در تفكر بهبود مستمر وضعيت موجود بوده و هرگز از وضعيت موجود راضي نيست و تلاش مينمايد تا به سوي وضعيتي مطلوبتر حركت نمايد . در وهله اول ، تصميمگيري و برنامهريزي لازم است كه حركتيست به سوي هدف ، اما در گام بعدي بهكارگيري و اجراي برنامه يا تصميم و سپس تجزيهوتحليل نتايج ، تضمينكننده صحت آن ميباشند . گرايش توليد صنعتي به نگرش نظاممند ، منظم و علمي گرايش برنامهريزي و تحليل سيستمها نيازمند است و در نقطه مقابل ، برنامهريزي و تحليل نيز به نگرش اجرايي ، كاربردي و تجربي توليد صنعتي نياز دارد .
نكته سوم ، ديدگاه انجامدهي و هماهنگسازي است ، چراكه مهندسي صنايع گاه بايد عوامل متضادي چون نيروي انساني ، ماشينآلات ، زمان ، تجهيزات ، سرمايه ، ساختمان و مواد را در قالب يك مجموعه صنعتي - خدماتي آنچنان هماهنگ سازد تا مطلوبيت لازم در كيفيت و كميت توليد را بدست آورد . اين مساله ، ويژگي ديگري را يادآور ميشود كه همانا تفكر كلگرا ، جامع و نظاممند مهندسي صنايع ميباشد . وي در هنگام برخورد با هر مجموعه ، پيش از آنكه به جزئيات بپردازد ، آنرا به صورت كلي مشاهده مينمايد و به تعبيري از بالا يا بيرون نگاه ميكند ؛ او اجازه نميدهد تا يك بخش كوچك از آن مجموعه چنان مجذوبش نمايد كه از ساير قسمتها غافل گردد و ارتباط بخشهاي ديگر را با آن جزء نبيند . وي ميداند كه همكاري تمام آن مجموعه است كه كارايي كل را بدست ميدهد و انتظاري كه از مجموعه ميرود با هماهنگي تمام اجزا برآورده ميگردد .
گفته شد كه مهندسي صنايع با مجموعههاي پويايي چون واحدهاي صنعتي - خدماتي روبروست . هر مجموعه پويا داراي يكسري داشتهها يا وروديها ، يكسري ستادهها يا خروجيها و همچنين فراينديست كه اين داشتهها را به ستادهها تبديل نمايد . ويژگي مهندسي صنايع ، مشاهده همزمان اين سه عامل است و اين مساله خود موجب درك ارتباط بين مجموعهها و عوامل مختلف و اقدام در جهت هماهنگسازي و انجام آنها ميشود . يك مهندس صنايع چنانچه بتواند وروديها و خروجيها را اعم از فيزيكي و غيرفيزيكي در ذهن خود تصوير نمايد و همچنين پردازشها و فرايندهاي تبديل اين وروديها به خروجيها را مرور كند ، آنگاه به يقين خواهد توانست سازمان را به بهترين نحو اداره نمايد .
نكته چهارم ، اصل بيشينهسازي كلي است كه بهطور ذاتي در اين تعاريف به چشم ميخورد ؛ اگر شما يك مجموعه را بصورت جامع و نظاممند مشاهده كرديد ، درست نيست كه تنها سعي نماييد يك جزء آن را در مطلوبترين وضعيت و سطح ممكن نگه داريد و از ساير اجزا غافل بمانيد ؛ مهندسي صنايع ميگويد كل اين مجموعه ، يعني تمامي اجزاي آن در ارتباط با هم و به صورت هماهنگ بايد در يك سطح مطلوب قرار گيرند تا مطلوبيت كل مجموعه در بالاترين سطح قرار گيرد .
نكته پنجم واژه موثر در تعريف ذكر شده ، است ؛ اصولا در مهندسي صنايع مفهوم بهرهوري كاربرد فراواني دارد ؛ بهرهوري خود انواع مختلف دارد و عموما به صورت نسبت خروجيها (ستادهها) به وروديها (دادهها) تعريف ميگردد . دو ركن اساسي در افزايش بهرهوري هر مجموعه ، كارايي و اثربخشي ميباشند . كارايي نشاندهنده ميزان كل فعاليت ميباشد حال با هر مقصودي كه ميخواهد انجام شده باشد ، اما اثربخشي مبين آن قسمت از فعاليت است كه در راستاي رسيدن به هدف مجموعه انجام شده است ؛ بهكارگيري واژه موثر نيز به همين معنا ميباشد .
نكته ششم آن است مهندسي صنايع از روشهاي علمي جهت انجام كارهايش استفاده مينمايد . روشهاي علمي روشهايي هستند كه كه در موارد متعدد از بوته آزمايش و تجربه گذشتهاند و به بيان بهتر استاندارد گرديدهاند و اين دلمشغولي مهندسي صنايع است كه سعي ميكند در هر چرخه برنامهريزي ، اجرا و تجزيهوتحليل ، روشهاي مستند و استانداردي را در امور مختلف طراحي كند ، آنها را از حالت تجربهنشده خارج نمايد و وارد ذات فرايند داخلي آن مجموعه نمايد . دانش مهندسي صنايع سعي مينمايد براي تمامي شرايط ، روشهاي علمي خاصي را طراحي كند تا در موارد مشخص ، اين روشها را به عنوان ابزاري در اختيار مدير قرار دهد .
مطالب گفته شده ، به طور عمده ، مفاهيم زيربنايي و فلسفي مهندسي صنايع را تشكيل ميدهند به طوريكه مهندسي صنايع بايستي همواره تلاش نمايد ديدگاهها و برداشتهاي جديد و تازهاي از اين مفاهيم كشف و تجربه نمايد . مفاهيمي چون تصميمگيري و برنامهريزي ، مهارتهاي تكنيكي - اقتصادي ، موثر و نظاممند ، نيروي انساني ، زمان ، ماشينآلات ، تجهيزات و سرمايه ، هزينه ، توليد ، كيفيت و كميت و ارتباط اين مفاهيم از دغدغههاي اصلي مهندسي صنايع است .
نكات فوق از آن جهت بيان شده است تا تاكيد گردد هيچيك از گرايشهاي برنامهريزي و تحليل سيستمها و توليد صنعتي به تنهايي تمام مهندسي صنايع نيستند و تنها با حضور در كنار يكديگر ميتوان انتظار داشت مهندسي صنايع به اهداف خود نائل گردد .
در بيان دروس اساسي اين دو گرايش بايد گفت كه وجه اشتراك فراواني در اين ميان به چشم ميخورد ، دروسي نظير : كنترل پروژه ، كنترل كيفيت ، طرحريزي واحدهاي صنعتي ، كنترل توليد و موجوديهاي يك ، اصول مديريت و تئوري سازمان ، ارزيابي كاروزمان ، تحقيق در عمليات 2 & 1) ، اقتصاد مهندسي ، آمار مهندسي ، نقشهكشي صنعتي 2 & 1
در كنار اين ، آن دسته از دروسي كه براي يكي از دو گرايش اجباري ميباشند را دانشجويان گرايش ديگر ميتوانند به صورت اختياري اخذ نمايند و بدين ترتيب سطح اشراف خود را بر حوزههاي كاري مهندسي صنايع هرچه بيشتر افزايش بخشند .
دروس اجباري پراهميت گرايش توليد صنعتي كه براي گرايش برنامهريزي و تحليل سيستمها اختياري به شمار ميآيد عبارتند از : برنامهريزي توليد ، مهندسي فاكتورهاي انساني ، طراحي ايجاد صنايع ، برنامهريزي نگهداري و تعميرات ، برنامهريزي و كنترل توليد و موجوديهاي دو .
دروس اجباري پراهميت گرايش برنامهريزي و تحليل سيستمها كه براي گرايش توليد صنعتي اختياري به شمار ميآيد عبارتند از : تحليل سيستمها ، شبيهسازي ، طراحي سيستمهاي اطلاعاتي ، برنامهريزي حملونقل .
در گام آتي تكنولوژي صنعتي و ايمني صنعتي را بيشتر خواهيم شناخت ...
گرايشهاي ايمني صنعتي و تكنولوژي صنعتي داراي چه قابليتهايي ميباشند ؟
در گام پيشين ، دو گرايش اصلي مهندسي صنايع را شناختيم ؛ اينك به سراغ دو گرايش ديگر ميرويم كه اگرچه در جايگاه توجه پايينتري در قياس با توليد صنعتي و برنامهريزي و تحليل سيستمها قرار دارند اما خود از جمله رشتههاي كاربردي صنعت و خدمات بهشمار ميآيند و چهبسا كاركردهايي داشته باشند كه ساير رشتههاي فني و مهندسي از آنها بيبهرهاند . با تكنولوژي صنعتي آغاز ميكنيم :
در تعريف تكنولوژي صنعتي ميتوان گفت : فن بهكارگيري مهارتهاي اجرايي و ذكاوتهاي فني در جهت طراحي تجهيزات و تسهيلات مورد استفاده در بخش توليد و خدمات و تعيين تدابير لازم براي ساختوساز آنان ميباشد . (بهينهسازي در ساختوساز)
تكنولوژي صنعتي گرايشيست با بينشي فنيتر از دو گرايش توليد صنعتي و برنامهريزي و تحليل سيستمها كه مشابه كارشناسي ساخت و توليد در مهندسي مكانيك بوده اما مجهز به توانايي بهينهسازي ، آگاه به مسائل بهينهسازي ساخت و ساز فرآوردههاي صنعتي و نيز نگهداشت و راهاندازي فني واحدهاي اجرايي ميباشد . داراي توانايي انتقال و مديريت تكنولوژيست و نيز حفظ و حراست از آن كه به مدد امكانات سختافزاري و نرمافزاري در جهت حفظ و نگهداري نظام فني و اجرايي گام بر ميدارد ؛ با مديريت تكنولوژيهاي در دسترس يا مواردي كه در قالب انتقال تكنولوژي دادوستد ميشوند ، در جهت افزودن كميت و كيفيت فرآوردهها و نيز بهرهبرداري اثربخش از امكانات در دسترس ، اقدامات موثري انجام ميدهد . با استفاده از تجهيزات كامپيوتري و مدارهاي منطقي قادر است طيف وسيعي از خواستههاي اجرايي بشر را كه به دليل محدوديتهاي انساني به سهولت قابل تحقق نميباشند ، عينيت بخشد . مباحث اجرايي و مهارتي ساخت و توليد فرآوردههاي صنعتي ، طراحي قالب ، قيدوبستهاي صنعتي ، عمليات حرارتي و مباحث انتقال تكنولوژي را ميتوان در زمره ديگر زمينههاي تخصصي اين گرايش ذكر نمود . كارشناس تكنولوژي صنعتي از مرحله طراحي يك ايده و نمونهسازي آن گرفته تا مرحله ساخت و تدارك امكانات توليد ، همينطور مديريت مراحل اجرايي ، توان خدمترساني دارد ؛ علاوه بر آن ، ضايعات و عوامل بروز آنها را شناسايي كرده و تاثيرات گوناگوني كه برجاي ميگذارند را ، مورد سنجش و ارزيابي قرار ميدهد .
حال به سراغ ايمني صنعتي ميرويم :
در تعريف ايمني صنعتي ميتوان گفت : فن بهكارگيري تدابير ويژه مهندسي در جهت ايمنسازي نظامهاي گوناگون كاري در مواجهه با گونههاي مختلف ريسك رودرروي آنان ميباشد . (بهينهسازي در ايمنسازي)
گرايش ايمني صنعتي تلفيقي از سه رشته بهداشت حرفهاي ، مديريت صنعتي و مهندسي صنايع ( جهتگيري عمده به سوي مهندسي صنايع است ) با رويكرد بهساز و پيشگيرانه و در عين حال مهندسي ، در جوار متخصصين بهداشت حرفهاي كه با ديد پزشكي بيشتري به دنياي كار مينگرند ، تلاش در ايجاد نظامهاي شناخت خطرات و محدودسازي عملكردهاي غيرايمن در محيطهاي كاري داشته ، روشها ، برنامهها و فرآيندهايي براي كنترل و ارزيابي خطرات پي گرفته و تلاش در ايجاد فضايي سالم براي نجات حركتهاي بهرهور دارد . اين گرايش مهندسي صنايع ضمن تسلط بر آگاهيهاي عمومي مهندسي صنايع به ويژه در راستاي تطبيق دادن كار با تواناييهاي انساني در زمينههايي همچون مهندسي فاكتورهاي انساني ، عوامل فيزيكي و شيميايي زيانآور محيط كار ، حفاظت صنعتي و اصول مديريت ايمني ، داراي تبحر و تخصص است . طراحي نظامهايي كه بتوانند از آسيب رساندن به انسانها ، امكانات و تجهيزات پيشگيري كرده ، حركت ملايم و روان اجرا را تضمين نمايد ، بخشي از تواناييهاي اجرايي اين متخصصين به شمار ميرود .
مکانيک سيالات ، جمعآوري و دفع فاضلابهاي صنعتي ، مهندسي احتراق ، گازرساني ، اعلام و اطفا حريق ، ايمني در برق ، سمشناسي صنعتي ، ايمني ساختمان و معدن ، ارگونومي ، تهويه صنعتي ، ديگها و ظروف تحتفشار ، روشهاي توليد 2 & 1) ، ايمني در کشاورزي ، روانشناسي صنعتي ، عوامل شيميايي محيط کار ، اصول بهداشت محيط ، بيماريهاي شغلي ، حفاظت صنعتي ، ايمني بالابرها ، تحقيق در عمليات ، ترموديناميک و انتقال حرارت ، عوامل فيزيکي محيط کار ، اصول مديريت ايمني ، ارزيابي کار و زمان و طرح ريزي واحد هاي صنعتي از جمله دروس اصلي و تخصصي پراهميت اين گرايش به شمار ميآيند
توليد صنعتي
برنامهريزي و تحليل سيستمها
تكنولوژي صنعتي
ايمني صنعتي
دو گرايش توليد صنعتي و تحليل سيستمها در قياس با گرايشهاي ايمني صنعتي و تكنولوژي صنعتي ، به دليل حوزه مفاهيم پيچيدهتر ، گستردهتر و كاربرديتر ، داراي برجستگي چشمگيري در سطح دانايي و توانايي ميباشند ، دانشجوياني با سطح علمي بالاتري را به خود ميپذيرند و به همين دليل گرايشهاي اصلي مهندسي صنايع به شمار ميآيند . از اين رو پيرامون اين دو گرايش در گامهاي آتي شرح كاملتري بيان خواهيم نمود .
مهندسي صنايع در مقطع كارشناسي ارشد داراي چهار گرايش ميباشد :
مهندسي صنايع
مهندسي سيستمهاي اقتصادي - اجتماعي
مديريت سيستم و بهرهوري
مديريت مهندسي
گرايش مهندسي صنايع ، گرايش برتر كارشناسي ارشد به شمار ميآيد كه به فارغالتحصيلان كارشناسي همين رشته اختصاص دارد ؛ سطح رقابتي براي ورود به اين گرايش بسيار بالاست و با توجه به كميت پايين پذيرششوندگان ، نخبگاني كه احاطه افزونتري به دروس آزمون ارشد داشته باشند قادر به ادامه تحصيل در اين گرايش ميباشند .
گرايش سيستمهاي اقتصادي - اجتماعي ، به نوعي گرايش دوم مقطع كارشناسي ارشد در حساب ميآيد كه فارغالتحصيلان ساير رشتههاي فني - مهندسي نيز مجازند بخت خود را براي قبولي در اين رشته بيازمايند .
مديريت سيستم و بهرهوري را ميتوان چكيده دوره كارشناسي مهندسي صنايع دانست كه به فارغالتحصيلان ساير رشتههاي فني و مهندسي كه حداقل سه سال سابقه مديريتي داشته باشند اختصاص يافته است .
لازم به يادآوريست كه گرايش مديريت مهندسي ، به عنوان يكي ديگر از گرايشهاي كارشناسي ارشد مهندسي صنايع در حال گسترش بوده و هماكنون در دانشگاههايي نظير دانشگاه صنعتي اميركبير ، در اين گرايش نيز پذيرش صورت ميگيرد .
دوره دكتراي مهندسي صنايع مجموعهاي هماهنگ از فعاليتهاي پژوهشي و آموزشي است كه موجب احاطه و دستيابي دانشجو به آثار علمي در زمينه مهندسي صنايع و توانايي در تهيه متون تحقيقاتي ، نوآوري ، كمك به پيشرفت و گسترش مرزهاي دانش در اين رشته خواهد شد . دوره دكترا نيز شامل سه گرايش زير است :
مهندسي صنايع
سيستمهاي اقتصادي - اجتماعي
مديريت سيستم و بهرهوري
در گام آتي به بررسي دو گرايش اصلي مقطع كارشناسي يعني توليد صنعتي و برنامهريزي و تحليل سيستمها خواهيم پرداخت ...
گرايشهاي توليد صنعتي و برنامهريزي و تحليل سيستمها را بيشتر بشناسيم !
توليد صنعتي فن بهكارگيري مهارتهاي تكنيكي - اقتصادي و استفاده موثر و نظاميافته از نيروي انساني سازمان ، ماشينآلات ، تجهيزات ، سرمايه ، ساختمان و مواد به منظور توليد كالا با كيفيت و كميت مطلوب ميباشد .
برنامهريزي و تحليل سيستمها فن بهكارگيري روشهاي علمي جهت حل مسائل تصميمگيري و برنامهريزي در واحدهاي صنعتي - خدماتي ، شامل جمعآوري اطلاعات ، تجزيهوتحليل دادهها ، مدلبندي و حل مساله ميباشد .
با دقت و توجه موشكافانه در تعاريف فوق ميتوان رسالت ، اهداف و ويژگيهاي مهندسي صنايع را بيان نمود :
نخستين نكتهاي كه كه بايد بدان توجه كرد ، پويايي پنهانيست كه در ذات تعاريف فوق نهفته است ؛ اين جملات بيانگر حركتي مداوم و هميشگي هستند ، حركتي در جهت آنچه كه بهتر است يعني بهبود مستمر ، حركتي كه هيچگاه متوقف نميشود . شما برنامهريزي ميكنيد ، تصميم ميگيريد ، به اجرا درميآوريد ، تجزيهوتحليل مينماييد و آنگاه از نتايج حاصل جهت برنامهريزيهاي آتي بهره ميبريد ؛ اين چرخهايست كه هيچگاه از حركت باز نخواهد ايستاد و هماره رو به سوي بهبود دارد ، چرا كه ايستايي يعني مرگ و مجموعههاي پويايي چون واحدهاي صنعتي - خدماتي هيچگاه به مرگ تمايل ندارند .
نكته دوم آنكه هيچيك از تعاريف فوق بهتنهايي قادر به بيان آنچه مهندسي صنايع ادعا ميكند نيستند ، بلكه ايندو مكمل يكديگرند . گفتهايم كه ويژگي بارز مهندسي صنايع در تفكر بهبود مستمر وضعيت موجود بوده و هرگز از وضعيت موجود راضي نيست و تلاش مينمايد تا به سوي وضعيتي مطلوبتر حركت نمايد . در وهله اول ، تصميمگيري و برنامهريزي لازم است كه حركتيست به سوي هدف ، اما در گام بعدي بهكارگيري و اجراي برنامه يا تصميم و سپس تجزيهوتحليل نتايج ، تضمينكننده صحت آن ميباشند . گرايش توليد صنعتي به نگرش نظاممند ، منظم و علمي گرايش برنامهريزي و تحليل سيستمها نيازمند است و در نقطه مقابل ، برنامهريزي و تحليل نيز به نگرش اجرايي ، كاربردي و تجربي توليد صنعتي نياز دارد .
نكته سوم ، ديدگاه انجامدهي و هماهنگسازي است ، چراكه مهندسي صنايع گاه بايد عوامل متضادي چون نيروي انساني ، ماشينآلات ، زمان ، تجهيزات ، سرمايه ، ساختمان و مواد را در قالب يك مجموعه صنعتي - خدماتي آنچنان هماهنگ سازد تا مطلوبيت لازم در كيفيت و كميت توليد را بدست آورد . اين مساله ، ويژگي ديگري را يادآور ميشود كه همانا تفكر كلگرا ، جامع و نظاممند مهندسي صنايع ميباشد . وي در هنگام برخورد با هر مجموعه ، پيش از آنكه به جزئيات بپردازد ، آنرا به صورت كلي مشاهده مينمايد و به تعبيري از بالا يا بيرون نگاه ميكند ؛ او اجازه نميدهد تا يك بخش كوچك از آن مجموعه چنان مجذوبش نمايد كه از ساير قسمتها غافل گردد و ارتباط بخشهاي ديگر را با آن جزء نبيند . وي ميداند كه همكاري تمام آن مجموعه است كه كارايي كل را بدست ميدهد و انتظاري كه از مجموعه ميرود با هماهنگي تمام اجزا برآورده ميگردد .
گفته شد كه مهندسي صنايع با مجموعههاي پويايي چون واحدهاي صنعتي - خدماتي روبروست . هر مجموعه پويا داراي يكسري داشتهها يا وروديها ، يكسري ستادهها يا خروجيها و همچنين فراينديست كه اين داشتهها را به ستادهها تبديل نمايد . ويژگي مهندسي صنايع ، مشاهده همزمان اين سه عامل است و اين مساله خود موجب درك ارتباط بين مجموعهها و عوامل مختلف و اقدام در جهت هماهنگسازي و انجام آنها ميشود . يك مهندس صنايع چنانچه بتواند وروديها و خروجيها را اعم از فيزيكي و غيرفيزيكي در ذهن خود تصوير نمايد و همچنين پردازشها و فرايندهاي تبديل اين وروديها به خروجيها را مرور كند ، آنگاه به يقين خواهد توانست سازمان را به بهترين نحو اداره نمايد .
نكته چهارم ، اصل بيشينهسازي كلي است كه بهطور ذاتي در اين تعاريف به چشم ميخورد ؛ اگر شما يك مجموعه را بصورت جامع و نظاممند مشاهده كرديد ، درست نيست كه تنها سعي نماييد يك جزء آن را در مطلوبترين وضعيت و سطح ممكن نگه داريد و از ساير اجزا غافل بمانيد ؛ مهندسي صنايع ميگويد كل اين مجموعه ، يعني تمامي اجزاي آن در ارتباط با هم و به صورت هماهنگ بايد در يك سطح مطلوب قرار گيرند تا مطلوبيت كل مجموعه در بالاترين سطح قرار گيرد .
نكته پنجم واژه موثر در تعريف ذكر شده ، است ؛ اصولا در مهندسي صنايع مفهوم بهرهوري كاربرد فراواني دارد ؛ بهرهوري خود انواع مختلف دارد و عموما به صورت نسبت خروجيها (ستادهها) به وروديها (دادهها) تعريف ميگردد . دو ركن اساسي در افزايش بهرهوري هر مجموعه ، كارايي و اثربخشي ميباشند . كارايي نشاندهنده ميزان كل فعاليت ميباشد حال با هر مقصودي كه ميخواهد انجام شده باشد ، اما اثربخشي مبين آن قسمت از فعاليت است كه در راستاي رسيدن به هدف مجموعه انجام شده است ؛ بهكارگيري واژه موثر نيز به همين معنا ميباشد .
نكته ششم آن است مهندسي صنايع از روشهاي علمي جهت انجام كارهايش استفاده مينمايد . روشهاي علمي روشهايي هستند كه كه در موارد متعدد از بوته آزمايش و تجربه گذشتهاند و به بيان بهتر استاندارد گرديدهاند و اين دلمشغولي مهندسي صنايع است كه سعي ميكند در هر چرخه برنامهريزي ، اجرا و تجزيهوتحليل ، روشهاي مستند و استانداردي را در امور مختلف طراحي كند ، آنها را از حالت تجربهنشده خارج نمايد و وارد ذات فرايند داخلي آن مجموعه نمايد . دانش مهندسي صنايع سعي مينمايد براي تمامي شرايط ، روشهاي علمي خاصي را طراحي كند تا در موارد مشخص ، اين روشها را به عنوان ابزاري در اختيار مدير قرار دهد .
مطالب گفته شده ، به طور عمده ، مفاهيم زيربنايي و فلسفي مهندسي صنايع را تشكيل ميدهند به طوريكه مهندسي صنايع بايستي همواره تلاش نمايد ديدگاهها و برداشتهاي جديد و تازهاي از اين مفاهيم كشف و تجربه نمايد . مفاهيمي چون تصميمگيري و برنامهريزي ، مهارتهاي تكنيكي - اقتصادي ، موثر و نظاممند ، نيروي انساني ، زمان ، ماشينآلات ، تجهيزات و سرمايه ، هزينه ، توليد ، كيفيت و كميت و ارتباط اين مفاهيم از دغدغههاي اصلي مهندسي صنايع است .
نكات فوق از آن جهت بيان شده است تا تاكيد گردد هيچيك از گرايشهاي برنامهريزي و تحليل سيستمها و توليد صنعتي به تنهايي تمام مهندسي صنايع نيستند و تنها با حضور در كنار يكديگر ميتوان انتظار داشت مهندسي صنايع به اهداف خود نائل گردد .
در بيان دروس اساسي اين دو گرايش بايد گفت كه وجه اشتراك فراواني در اين ميان به چشم ميخورد ، دروسي نظير : كنترل پروژه ، كنترل كيفيت ، طرحريزي واحدهاي صنعتي ، كنترل توليد و موجوديهاي يك ، اصول مديريت و تئوري سازمان ، ارزيابي كاروزمان ، تحقيق در عمليات 2 & 1) ، اقتصاد مهندسي ، آمار مهندسي ، نقشهكشي صنعتي 2 & 1
در كنار اين ، آن دسته از دروسي كه براي يكي از دو گرايش اجباري ميباشند را دانشجويان گرايش ديگر ميتوانند به صورت اختياري اخذ نمايند و بدين ترتيب سطح اشراف خود را بر حوزههاي كاري مهندسي صنايع هرچه بيشتر افزايش بخشند .
دروس اجباري پراهميت گرايش توليد صنعتي كه براي گرايش برنامهريزي و تحليل سيستمها اختياري به شمار ميآيد عبارتند از : برنامهريزي توليد ، مهندسي فاكتورهاي انساني ، طراحي ايجاد صنايع ، برنامهريزي نگهداري و تعميرات ، برنامهريزي و كنترل توليد و موجوديهاي دو .
دروس اجباري پراهميت گرايش برنامهريزي و تحليل سيستمها كه براي گرايش توليد صنعتي اختياري به شمار ميآيد عبارتند از : تحليل سيستمها ، شبيهسازي ، طراحي سيستمهاي اطلاعاتي ، برنامهريزي حملونقل .
در گام آتي تكنولوژي صنعتي و ايمني صنعتي را بيشتر خواهيم شناخت ...
گرايشهاي ايمني صنعتي و تكنولوژي صنعتي داراي چه قابليتهايي ميباشند ؟
در گام پيشين ، دو گرايش اصلي مهندسي صنايع را شناختيم ؛ اينك به سراغ دو گرايش ديگر ميرويم كه اگرچه در جايگاه توجه پايينتري در قياس با توليد صنعتي و برنامهريزي و تحليل سيستمها قرار دارند اما خود از جمله رشتههاي كاربردي صنعت و خدمات بهشمار ميآيند و چهبسا كاركردهايي داشته باشند كه ساير رشتههاي فني و مهندسي از آنها بيبهرهاند . با تكنولوژي صنعتي آغاز ميكنيم :
در تعريف تكنولوژي صنعتي ميتوان گفت : فن بهكارگيري مهارتهاي اجرايي و ذكاوتهاي فني در جهت طراحي تجهيزات و تسهيلات مورد استفاده در بخش توليد و خدمات و تعيين تدابير لازم براي ساختوساز آنان ميباشد . (بهينهسازي در ساختوساز)
تكنولوژي صنعتي گرايشيست با بينشي فنيتر از دو گرايش توليد صنعتي و برنامهريزي و تحليل سيستمها كه مشابه كارشناسي ساخت و توليد در مهندسي مكانيك بوده اما مجهز به توانايي بهينهسازي ، آگاه به مسائل بهينهسازي ساخت و ساز فرآوردههاي صنعتي و نيز نگهداشت و راهاندازي فني واحدهاي اجرايي ميباشد . داراي توانايي انتقال و مديريت تكنولوژيست و نيز حفظ و حراست از آن كه به مدد امكانات سختافزاري و نرمافزاري در جهت حفظ و نگهداري نظام فني و اجرايي گام بر ميدارد ؛ با مديريت تكنولوژيهاي در دسترس يا مواردي كه در قالب انتقال تكنولوژي دادوستد ميشوند ، در جهت افزودن كميت و كيفيت فرآوردهها و نيز بهرهبرداري اثربخش از امكانات در دسترس ، اقدامات موثري انجام ميدهد . با استفاده از تجهيزات كامپيوتري و مدارهاي منطقي قادر است طيف وسيعي از خواستههاي اجرايي بشر را كه به دليل محدوديتهاي انساني به سهولت قابل تحقق نميباشند ، عينيت بخشد . مباحث اجرايي و مهارتي ساخت و توليد فرآوردههاي صنعتي ، طراحي قالب ، قيدوبستهاي صنعتي ، عمليات حرارتي و مباحث انتقال تكنولوژي را ميتوان در زمره ديگر زمينههاي تخصصي اين گرايش ذكر نمود . كارشناس تكنولوژي صنعتي از مرحله طراحي يك ايده و نمونهسازي آن گرفته تا مرحله ساخت و تدارك امكانات توليد ، همينطور مديريت مراحل اجرايي ، توان خدمترساني دارد ؛ علاوه بر آن ، ضايعات و عوامل بروز آنها را شناسايي كرده و تاثيرات گوناگوني كه برجاي ميگذارند را ، مورد سنجش و ارزيابي قرار ميدهد .
حال به سراغ ايمني صنعتي ميرويم :
در تعريف ايمني صنعتي ميتوان گفت : فن بهكارگيري تدابير ويژه مهندسي در جهت ايمنسازي نظامهاي گوناگون كاري در مواجهه با گونههاي مختلف ريسك رودرروي آنان ميباشد . (بهينهسازي در ايمنسازي)
گرايش ايمني صنعتي تلفيقي از سه رشته بهداشت حرفهاي ، مديريت صنعتي و مهندسي صنايع ( جهتگيري عمده به سوي مهندسي صنايع است ) با رويكرد بهساز و پيشگيرانه و در عين حال مهندسي ، در جوار متخصصين بهداشت حرفهاي كه با ديد پزشكي بيشتري به دنياي كار مينگرند ، تلاش در ايجاد نظامهاي شناخت خطرات و محدودسازي عملكردهاي غيرايمن در محيطهاي كاري داشته ، روشها ، برنامهها و فرآيندهايي براي كنترل و ارزيابي خطرات پي گرفته و تلاش در ايجاد فضايي سالم براي نجات حركتهاي بهرهور دارد . اين گرايش مهندسي صنايع ضمن تسلط بر آگاهيهاي عمومي مهندسي صنايع به ويژه در راستاي تطبيق دادن كار با تواناييهاي انساني در زمينههايي همچون مهندسي فاكتورهاي انساني ، عوامل فيزيكي و شيميايي زيانآور محيط كار ، حفاظت صنعتي و اصول مديريت ايمني ، داراي تبحر و تخصص است . طراحي نظامهايي كه بتوانند از آسيب رساندن به انسانها ، امكانات و تجهيزات پيشگيري كرده ، حركت ملايم و روان اجرا را تضمين نمايد ، بخشي از تواناييهاي اجرايي اين متخصصين به شمار ميرود .
مکانيک سيالات ، جمعآوري و دفع فاضلابهاي صنعتي ، مهندسي احتراق ، گازرساني ، اعلام و اطفا حريق ، ايمني در برق ، سمشناسي صنعتي ، ايمني ساختمان و معدن ، ارگونومي ، تهويه صنعتي ، ديگها و ظروف تحتفشار ، روشهاي توليد 2 & 1) ، ايمني در کشاورزي ، روانشناسي صنعتي ، عوامل شيميايي محيط کار ، اصول بهداشت محيط ، بيماريهاي شغلي ، حفاظت صنعتي ، ايمني بالابرها ، تحقيق در عمليات ، ترموديناميک و انتقال حرارت ، عوامل فيزيکي محيط کار ، اصول مديريت ايمني ، ارزيابي کار و زمان و طرح ريزي واحد هاي صنعتي از جمله دروس اصلي و تخصصي پراهميت اين گرايش به شمار ميآيند