hasti-m
05-31-2009, 09:14 AM
بیشك شناخت محصول و درك عوامل موثر در مشخصههای آن ، اولین پیشنیاز بهبود كیفیت و نوآوری است كه لازمه آن درك مهندسی از مبانی عملكردی قطعه است .فرایند بازخوانی یك بخش ، زیر مجموعه یا كالا بدون كمك طرحها و اسناد و مدلهای كامپیوتری آنان را مهندسی معكوس مینامیم . مهندسی معكوس برای بازیابی و تشخیص اجزای متشكله یك محصول ، بویژه در صورت عدم دسترسی به طراحی اولیه كاربرد داشته و برای نگهداری ، گسترش و توسعه امكانات موجود و مهندسی مجدد مورداستفاده قرار میگیرد .
این روش ، روش پذیرفتهشدهای برای كشورهای در حال توسعه بشمار میرود . در این فرایند ابتدا میزان كمبود اطلاعات فنی برای پشتیبانی از تولید یك محصول معین میشود ؛ سپس با انجام یك كار تیمی منسجم ، متشكل از متخصصان و محققان رشتههای مختلف علوم پایه به همراه مدیریت و سازماندهی مناسب تشكیلات تحقیقاتی و توسعهای (R&D) سعی میشود مدارك و نقشههای خاص طراحی محصول به دست آید ؛ با درنظر گرفتن مشخصات ، هدف و شرایط طراحی محصول ، استانداردهای ملی و رایج و همچنین پوشش دادن نقاط مجهول و ناشناخته سعی میشود مراحل نمونهسازی و نیمهصنعتی و در صورت لزوم ساخت و تولید محصول ، انجام گردد .
برای مثال هنگامیكه یك خودرو به بازار میآید رقیبان آن شركت تولیدی ، مدلی از خودرو را تهیه كرده و آن را جداسازی میكنند (Disassembling) تا طرز كار و چگونگی ساخت آن را ببینند و از تكنیكهای آن در تولیدات خود استفاده كنند ؛ یا در مهندسی راه و ساختمان از طرح پلها و ساختمانهای قدیمی كه هنوز پابرجا باقی ماندهاند كپی گرفته میشود و در مورد چگونگی ساخت آنها ، مواد اولیه استفاده شده و علل سالم ماندن آن تحقیق میشود تا در طرحهای خود برای استحكام بیشتر استفاده كنند .
در بعضی موارد طراحان ، شكلی از ایدههایشان را با استفاده از گچ ، سفال و ... نشان میدهند (ساخت ماكت) كه نیازی به اندازهگیری دقیق ندارد ؛ این در حالیست كه مدل كامپیوتری (CAD) نیاز به اندازهگیری دقیق قسمتهای مختلف دارد و تا زمانی كه این اندازهها دقیق نباشند وارد كردن آن در CAD بسیار دشوار و حتی ناممكن است ؛ زیرا هیچ تضمینی وجود ندارد كه مدل ارائه شده در CAD و مدلهای ساخته شده بعدی با مدل اولیه مطابقت داشته باشند . مهندسی معكوس راه حلی برای این مشكل دارد :
از نطر مهندسی معكوس در این حالت مدل فیزیكی یك منبع اطلاعاتی مناسب برای مدل CAD است . در این حالت با استفاده از ابعاد سهبعدی و اسكنرهای لیزری و سطحنگارها با در نظر گرفتن ابعاد فیزیكی ، جنس ماده تشكیل دهنده و دیگر جنبهها یك مدل و الگوی پارامتری بدست میآید ؛ سپس این مدل به CAD فرستاده میشود و تغییرات نهایی روی آن انجام میشود و سپس به دستگاههای برش و تولید (CAM) فرستاده میشود كه CAM این قسمت فیزیكی را تولید مینماید .
پس میتوان گفت كه مهندسی معكوس با كالا آغاز میشود و به فرایند طراحی میرسد و این دقیقا مخالف مسیر روش تولید (Product Definition Statement = PDS) است و به همین علت آن را مهندسی معكوس نامیدهاند . به وسیله این روش بیشترین اطلاعات ممكن درباره ایدههای مختلف طراحی كه برای تولید یك كالا استفاده میشود بدست میآید . بدین وسیله هم میتوان كالا را دوباره تولید كرد و هم میتوان از ایدههای مفید آن برای تولید كالایی جدید بهره برد . همین امر باعث شده كه مهندسی معكوس به یكی از شاخههای مهم مهندسی تبدیل گردد و همواره نگاهها به سوی تولیدات وارد شده به بازار جلب شود .
این روش ، روش پذیرفتهشدهای برای كشورهای در حال توسعه بشمار میرود . در این فرایند ابتدا میزان كمبود اطلاعات فنی برای پشتیبانی از تولید یك محصول معین میشود ؛ سپس با انجام یك كار تیمی منسجم ، متشكل از متخصصان و محققان رشتههای مختلف علوم پایه به همراه مدیریت و سازماندهی مناسب تشكیلات تحقیقاتی و توسعهای (R&D) سعی میشود مدارك و نقشههای خاص طراحی محصول به دست آید ؛ با درنظر گرفتن مشخصات ، هدف و شرایط طراحی محصول ، استانداردهای ملی و رایج و همچنین پوشش دادن نقاط مجهول و ناشناخته سعی میشود مراحل نمونهسازی و نیمهصنعتی و در صورت لزوم ساخت و تولید محصول ، انجام گردد .
برای مثال هنگامیكه یك خودرو به بازار میآید رقیبان آن شركت تولیدی ، مدلی از خودرو را تهیه كرده و آن را جداسازی میكنند (Disassembling) تا طرز كار و چگونگی ساخت آن را ببینند و از تكنیكهای آن در تولیدات خود استفاده كنند ؛ یا در مهندسی راه و ساختمان از طرح پلها و ساختمانهای قدیمی كه هنوز پابرجا باقی ماندهاند كپی گرفته میشود و در مورد چگونگی ساخت آنها ، مواد اولیه استفاده شده و علل سالم ماندن آن تحقیق میشود تا در طرحهای خود برای استحكام بیشتر استفاده كنند .
در بعضی موارد طراحان ، شكلی از ایدههایشان را با استفاده از گچ ، سفال و ... نشان میدهند (ساخت ماكت) كه نیازی به اندازهگیری دقیق ندارد ؛ این در حالیست كه مدل كامپیوتری (CAD) نیاز به اندازهگیری دقیق قسمتهای مختلف دارد و تا زمانی كه این اندازهها دقیق نباشند وارد كردن آن در CAD بسیار دشوار و حتی ناممكن است ؛ زیرا هیچ تضمینی وجود ندارد كه مدل ارائه شده در CAD و مدلهای ساخته شده بعدی با مدل اولیه مطابقت داشته باشند . مهندسی معكوس راه حلی برای این مشكل دارد :
از نطر مهندسی معكوس در این حالت مدل فیزیكی یك منبع اطلاعاتی مناسب برای مدل CAD است . در این حالت با استفاده از ابعاد سهبعدی و اسكنرهای لیزری و سطحنگارها با در نظر گرفتن ابعاد فیزیكی ، جنس ماده تشكیل دهنده و دیگر جنبهها یك مدل و الگوی پارامتری بدست میآید ؛ سپس این مدل به CAD فرستاده میشود و تغییرات نهایی روی آن انجام میشود و سپس به دستگاههای برش و تولید (CAM) فرستاده میشود كه CAM این قسمت فیزیكی را تولید مینماید .
پس میتوان گفت كه مهندسی معكوس با كالا آغاز میشود و به فرایند طراحی میرسد و این دقیقا مخالف مسیر روش تولید (Product Definition Statement = PDS) است و به همین علت آن را مهندسی معكوس نامیدهاند . به وسیله این روش بیشترین اطلاعات ممكن درباره ایدههای مختلف طراحی كه برای تولید یك كالا استفاده میشود بدست میآید . بدین وسیله هم میتوان كالا را دوباره تولید كرد و هم میتوان از ایدههای مفید آن برای تولید كالایی جدید بهره برد . همین امر باعث شده كه مهندسی معكوس به یكی از شاخههای مهم مهندسی تبدیل گردد و همواره نگاهها به سوی تولیدات وارد شده به بازار جلب شود .