Borna66
05-30-2009, 06:06 PM
يكي از موارد آموزنده كه بايد مورد توجه قرار بگيرد سوءاستفاده جنسي از كودكان است. در آمريكا هر ساله در حدود دويستهزار مورد سوءاستفاده جنسي گزارش ميشود كه هر ساله 10درصد به آن اضافه ميشود. بيشتر كارشناسان معتقدند كه بين 20 تا 30 درصد از اين تعداد را دختران و تقريبا نيمي از آن را قربانيان پسر تشكيل ميدهد.
با توجه به اين خطر، بسياري از مدارس برنامههايي را براي جلوگيري از سوءاستفادههاي جنسي از كودكان تنظيم كردهاند. در بيشتر اين برنامهها آموزشهاي مختلفي درباره سوءاستفاده جنسي به بچهها آموخته ميشود، براي نمونه آگاه كردن آنها در مورد تفاوت بين لمس «خوب و محترمانه» و لمس «بد و زشت»، هوشيار كردن آنها نسبت به خطرات وتشويق كردن آنها براي گزارش كردن اين اعمال خلاف به افراد بزرگسال. تحقيقات نشان داده است كه اين آموزشها در كاهش جرايم بيتاثير نبوده است اما بچههايي كه تحت آموزشهاي جامع و گسترده شامل تقويت قابليتهاي اجتماعي و عاطفي مربوطه قرار داشتهاند بهتر توانستهاند از خود در برابر تهديدات جنسي محافظت كنند. آنها بهتر از بچههاي ديگر ميتوانند از فرد خطاكار بخواهند كه آنها را رها كند، داد و هوار راه بياندازند و با فرد خلافكار گلاويز شوند، يا او را تهديد به لو دادن كنند، و هنگامي كه رفتار ناشايستي با آنها شد عملا آن را به والدين خود بگويند. ويژگي اخير ( گزارش كردن عمل خلافكار) يكي از بهترين راههاي پيشگيريكننده است.
در تحقيقي كه بر روي تعدادي كودكآزار چهلساله صورت گرفت هريك از آنها به طور متوسط در هر ماه ( از دوران نوجواني خود به بعد) يك قرباني داشتهاند. گزارشي درباره يك راننده اتوبوس و يك معلم كامپيوتر نشان داد كه آنها هر ساله سيصد بچه را مورد آزار قرار دادهاند ولي حتي يك بچه از سوءاستفاده جنسي آنها گزارش نداد تا اينكه يكي از پسرهايي كه توسط معلمش مورد سوءاستفاده جنسي قرار گرفته بود همان عمل را با خواهرش انجام داد و بدين ترتيب راز خلافكاران برملا شد. بچههايي كه تحت آموزش برنامههاي جامع و مفصلتر قرار داشتند سه برابر بيشتر از بچههايي كه برنامههای كوتاه مدت را پشت سر گذاشته بودند احتمال داشت كه سوء رفتارهاي جنسي را گزارش دهند. مجريان اين برنامها آموزشهاي مختلفي در مورد بهداشت و مسايل جنسي به بچهها ميدهند و از والدين ميخواهند تا آنچه در مدرسه آموزش داده ميشود در خانه نيز براي بچهها تكرار كنند. بچههايي كه والدينشان چنين كردهاند خيلي بهتر از ديگران در مقابل تهديد به سوءرفتار جنسي مقاومت كردهاند.
علاوه بر آن قابليتهاي اجتماعي و عاطفي تاثير قاطعي در اين زمينه دارند. براي بچه كافي نيست كه فقط چيزهايي دربارهي لمس «بد» و «خوب» بداند بلكه او نياز به خودآگاهي دارد تا بفهمد چه زماني در موقعيت نامناسب يا ناراحت كننده قرار دارد. او بايد آنقدر اعتماد به نفس داشته باشد كه بتواند حتي در مقابل فرد بزرگسالي كه سعي دارد از او سوءاستفاده كند جسورانه بايستد و از خود محافظت كند. يك بچه همچنين نياز به روشهايي براي جلوگيري از سوء رفتار فرد خلافكار دارد، هرگونه عملي اعم از فرار تا تهديد به لو دادن او. براساس همين دلايل، برنامههاي مفصل آموزشي به بچهها ياد ميدهند كه چگونه بر خواستههاي خود تاكيد ورزند و به جاي كنارهگيري، بر احقاق حقوق خود پافشاري كنند و حد و مرز خود را بشناسند و از آنها دفاع كنند.
بنابراين موثرترين برنامهها علاوه بر ارائه اطلاعات جامع در مورد سوءرفتار جنسي، شامل آموزش مهارتهاي اجتماعي و عاطفي اساسي است. اين برنامهها به كودك ياد ميدهد كه روشهاي مثبتتري را براي حل كشمكشهاي دروني خود بيابد، اعتماد به نفس بيشتري داشته باشد، اگر اتفاقي برايش رخ داد خودش را سرزنش نكند، و احساس كند كه در حمايت والدين و معلمان خود قرار دارد و ميتواند به آنها رجوع كند و اگر اتفاق ناخوشايندي برايش اتفاق افتاد بتواند آن را به ديگران بگويد.
با توجه به اين خطر، بسياري از مدارس برنامههايي را براي جلوگيري از سوءاستفادههاي جنسي از كودكان تنظيم كردهاند. در بيشتر اين برنامهها آموزشهاي مختلفي درباره سوءاستفاده جنسي به بچهها آموخته ميشود، براي نمونه آگاه كردن آنها در مورد تفاوت بين لمس «خوب و محترمانه» و لمس «بد و زشت»، هوشيار كردن آنها نسبت به خطرات وتشويق كردن آنها براي گزارش كردن اين اعمال خلاف به افراد بزرگسال. تحقيقات نشان داده است كه اين آموزشها در كاهش جرايم بيتاثير نبوده است اما بچههايي كه تحت آموزشهاي جامع و گسترده شامل تقويت قابليتهاي اجتماعي و عاطفي مربوطه قرار داشتهاند بهتر توانستهاند از خود در برابر تهديدات جنسي محافظت كنند. آنها بهتر از بچههاي ديگر ميتوانند از فرد خطاكار بخواهند كه آنها را رها كند، داد و هوار راه بياندازند و با فرد خلافكار گلاويز شوند، يا او را تهديد به لو دادن كنند، و هنگامي كه رفتار ناشايستي با آنها شد عملا آن را به والدين خود بگويند. ويژگي اخير ( گزارش كردن عمل خلافكار) يكي از بهترين راههاي پيشگيريكننده است.
در تحقيقي كه بر روي تعدادي كودكآزار چهلساله صورت گرفت هريك از آنها به طور متوسط در هر ماه ( از دوران نوجواني خود به بعد) يك قرباني داشتهاند. گزارشي درباره يك راننده اتوبوس و يك معلم كامپيوتر نشان داد كه آنها هر ساله سيصد بچه را مورد آزار قرار دادهاند ولي حتي يك بچه از سوءاستفاده جنسي آنها گزارش نداد تا اينكه يكي از پسرهايي كه توسط معلمش مورد سوءاستفاده جنسي قرار گرفته بود همان عمل را با خواهرش انجام داد و بدين ترتيب راز خلافكاران برملا شد. بچههايي كه تحت آموزش برنامههاي جامع و مفصلتر قرار داشتند سه برابر بيشتر از بچههايي كه برنامههای كوتاه مدت را پشت سر گذاشته بودند احتمال داشت كه سوء رفتارهاي جنسي را گزارش دهند. مجريان اين برنامها آموزشهاي مختلفي در مورد بهداشت و مسايل جنسي به بچهها ميدهند و از والدين ميخواهند تا آنچه در مدرسه آموزش داده ميشود در خانه نيز براي بچهها تكرار كنند. بچههايي كه والدينشان چنين كردهاند خيلي بهتر از ديگران در مقابل تهديد به سوءرفتار جنسي مقاومت كردهاند.
علاوه بر آن قابليتهاي اجتماعي و عاطفي تاثير قاطعي در اين زمينه دارند. براي بچه كافي نيست كه فقط چيزهايي دربارهي لمس «بد» و «خوب» بداند بلكه او نياز به خودآگاهي دارد تا بفهمد چه زماني در موقعيت نامناسب يا ناراحت كننده قرار دارد. او بايد آنقدر اعتماد به نفس داشته باشد كه بتواند حتي در مقابل فرد بزرگسالي كه سعي دارد از او سوءاستفاده كند جسورانه بايستد و از خود محافظت كند. يك بچه همچنين نياز به روشهايي براي جلوگيري از سوء رفتار فرد خلافكار دارد، هرگونه عملي اعم از فرار تا تهديد به لو دادن او. براساس همين دلايل، برنامههاي مفصل آموزشي به بچهها ياد ميدهند كه چگونه بر خواستههاي خود تاكيد ورزند و به جاي كنارهگيري، بر احقاق حقوق خود پافشاري كنند و حد و مرز خود را بشناسند و از آنها دفاع كنند.
بنابراين موثرترين برنامهها علاوه بر ارائه اطلاعات جامع در مورد سوءرفتار جنسي، شامل آموزش مهارتهاي اجتماعي و عاطفي اساسي است. اين برنامهها به كودك ياد ميدهد كه روشهاي مثبتتري را براي حل كشمكشهاي دروني خود بيابد، اعتماد به نفس بيشتري داشته باشد، اگر اتفاقي برايش رخ داد خودش را سرزنش نكند، و احساس كند كه در حمايت والدين و معلمان خود قرار دارد و ميتواند به آنها رجوع كند و اگر اتفاق ناخوشايندي برايش اتفاق افتاد بتواند آن را به ديگران بگويد.