PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : جایگاه زن در نظام پاداش از نظر قرآن بخش پایانی



hasti-m
05-30-2009, 05:37 PM
آيه دوم : آيه 124 سوره نساء
الف – متن آيه :


وَمَن يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتَ مِن ذَکَرٍ أَوْأُنثَىوَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُوْلَـئِکَ يَدْخُلُونَالْجَنَّةَ وَلاَ يُظْلَمُونَ نَقِيرًا
و کسى که اعمال صالح انجام دهد خواه مرد باشد يا زن‏ ، چنانچه ايمانداشته باشد ، چنين کسانى داخل بهشت مى‏شوند و کمترين ستمى به آنها نخواهد گرديد
ب- شان نزول آيه :
در تفسير مجمع‌البيان و تفاسير ديگر چنين آمده است که مسلمانانو اهل کتاب هر کدام بر ديگرى افتخار مى‌نمودند ؛ اهل کتاب مى‌گفتند پيامبر ما پيش ازپيامبر شما بوده است و کتاب ما از کتاب شما سابقه‌دارتر است و متقابلا مسلمانان اظهار مي‌داشتند کهپيامبر ما خاتم پيامبران است و کتابش ‍ آخرين و کاملترين کتب آسمانى است ،لذا ما بر شما امتياز داريم ؛ در اين اثنا آيه فوق نازل گرديد و بر اين ادعاها قلم بطلان کشيد و ارزش هر کسرا صرف نظر از پارامترهاي متمايزکننده‌اي همانند جنسيت ، به ميزان اعمالش معرفى نمود .
ج – قرآن و نگاه ارزشي به زن :
علامه طباطبايي در تفسير الميزان در ذيل تقسير آيه فوق چنين آورده است :
« از نظر اسلام هيچ فرقى ميان مرد و زن نيست ؛ بر خلاف پندار قدماى اهل ملل و نحل ازقبيل هند و مصر و ساير بت‌پرستان که مى‌پنداشتند زنان اصلا عملى ندارند و اعمالصالحه آنان پاداش ندارد و نيز بر خلاف آنچه از يهوديان و مسيحيان به ظهور رسيده کهگفته‌اند : زنان نزد خدا خوار و بى‌مقدارند چون خلقتشان ناقص و اجرشان خاسر است وهر چه حرمت و کرامت هست از آن مردان است ؛ همچنين بر خلاف آنچه عرب جاهليت مى‌پنداشتکه آنان نيز گرفتار اين عقائد خرافى بودند ، اسلام دو طيف زن و مرد را يکسانمعرفى نموده و فرمودمن ذکر او انثي و چه بسا همين سر در کار بودهکه دنبال جملهفاولئک يدخلون الجنةاضافه کرده است کهو لا يظلمون نقيراتا جمله اول دلالت کند بر آنکه زنان نيز به مانند مردان داراى مثوبتو اجرند و جمله دوم بفهماند که هيچ تمايزي ميان آن دو از جهت زيادت پاداش و نقصان آننيست ... » (ترجمه تفسير الميزان ، جلد پنجم ، صفحات 142 و 143)


آيه سوم : آيه 97 سوره نحل
الف – متن آيه :



مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَکَرٍ أَوْأُنثَىوَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْأَجْرَ هُم بِأَحْسَنِ مَا کَانُواْ يَعْمَلُونَ
هر کس کار شايسته‏اى انجام دهد - خواه مرد باشد يا زن‏ - در حالى که مؤمن است‏ ، او رابه حياتى پاک زنده مى‏داريم و پاداش آنها را به بهترين اعمالى که انجام مى‏دادند خواهيم داد


ب – پيوستگي معنا با آيات ماقبل :
براي درک دقيق منظور الهي از نزول آيه ، بايد به دو آيه پيشين آن نيز توجه نمود ، چرا که آيه نود و هفت در واقع امتدادي از آيات نود و پنج و نود و شش مي‌باشد :



وَ لا تَشترُوا بِعَهْدِ اللَّهِ ثَمَناً قَلِيلاً إِنَّمَاعِندَ اللَّهِ هُوَ خَيرٌ لَّکمْ إِن کنتُمْ تَعْلَمُونَ (95)
مَا عِندَکمْيَنفَدُ وَ مَا عِندَ اللَّهِ بَاقٍ وَ لَنَجْزِيَنَّ الَّذِينَ صبرُوا أَجْرَهُمبِأَحْسنِ مَا کانُوا يَعْمَلُونَ (96)
پيمان الهى را با بهاى کمى مبادله نکنيد (چراکه هر بهائى در برابر آن ناچيز است) آنچه نزد خداست براى شما بهتر است اگر بدانيد ! (آيه نود و پنج)
آنچه نزد شماستفانى مي‌شود اما آنچه نزد خداست باقى مي‌ماند و کسانى را که صبر و استقامت پيشهکنند به بهترين اعمالشان پاداش خواهيم داد (آيه نود و شش)


ج – شان نزول آيه :
مرحوم طبرسىمفسر بزرگ ، از ابن عباسچنين نقل مي‌کند که مردى از اهالى حضرموت خدمت پيامبررسيد و عرض نمود که اى رسولخداهمسايه‌اى به نام امرؤ القيسدارم که قسمتى از زمين مرا غصبکرده است و مردم گواه صدق منند ليکن چون براى او احترام بيشترى قايل هستند حاضر بهحمايت از من نيستند .
پيامبر امرؤ القيس را خواست و ازاو در اين زمينه پرسش نمود ؛ او در پاسخ همه چيز را انکار نمود ! پيامبر به او پيشنهاد سوگند داد ، اما مرد شاکى عرض نمود : يا رسول الله ! اين مرد ، انسان بى‌بندوبارى است که براى او هيچ مانعى ندارد سوگند دروغ ياد کند ! محمد فرمود به هر حال چاره‌اى نيست ، يا بايد شهود بياورىو يا بايد تسليم سوگند وي گردي . به هنگامى که امرو القيس برخاست تا سوگند ياد کند پيامبر به او مهلت داد (و فرمود برو در اين‌باره بينديش وسپس سوگند ياد کن)
آن دو بازگشتند و در اين حال ، آيه اول و دوم مورد بحثنازل شد که انسانها را از برتري‌بخشي منافع ناپايدار مادي بر متاع پايدار معنوي بيم و انذار مي‌داد ؛ هنگامى که پيامبراين دو آيه را براى آنها خواند امرو القيس گفت : حقاست ، آنچه نزد من است سرانجام فانى مي‌شود و اين مرد راست مى‌گويد ؛ من قسمتى از زميناو را غصب کرده‌ام ولى نمي‌دانم چه مقدار بوده است ؛ اکنون که چنين است هر مقدارمي‌خواهد برگيرد و معادل آن هم بر آن بيفزايد به خاطراستفاده‌اى که در اين مدت از زمين او داشته‌ام ؛ در اين هنگام سومين آيه مورد بحثنازل گرديد و مومنان عامل به اعمال صالحه را – اعم از زن و مرد - به برخورداري از حيات طيبه در اين دنيا و بهترين پاداشها در آن دنيا بشارت داد .
د – برابري زن و مرد
دانشمند محترم ، ناصر مکارم شيرازي ، در ذيل تفسير اين آيات در تفسير نمونه ، در باب برابري زن و مرد در بضاعت کسب حيات طيبه دنيوي و جزاء احسن (بهترين پاداشهاي) اخروي چنين مي‌گويد :
« بى‌شک ، زن و مرد تفاوتهايى از نظر جسم و روح دارند و به هميندليل در احراز پستهاى اجتماعى متفاوتند و هر کارى از کسى ساخته است ؛ ولى هيچيک ازاينها دليل بر تفاوت شخصيت انسانى آنها و يا تفاوت مقامشان در پيشگاه خدا نيست واز اين نظر هر دو کاملا برابرند و به همين دليل معيارى که بر شخصيت و مقام معنوىآنها حکومت مي‌کند يک معيار بيش نيست و آن ايمان است و عمل صالح و تقوى که امکاندسترسى هر دو به آنها يکسان است .
آيات فوق ، با صراحت اين حقيقت را بيان کرده ودهان بيهوده‌گويانى را که در گذشته يا حال در شخصيت انسانى زن شک و ترديد داشتندو يا براى او مقامى پايينتر از مقام انسانى مرد قايل بودند مي‌بندد و ضمنا منطقاسلام رادر اين مساله مهم اجتماعىآشکار مي‌سازد و ثابت ميکند که بر خلاف پندار کوته‌فکران ، اسلام دين مردانه نيست و به همان مقدار که به مردان تعلق دارد به زنان نيز متعلق است .
اين هر دو جنس درصورتى که در مسير اعمال صالح گام بردارند - گامى مثبت و سازنده که از انگيزه‌هاىايمانى مدد گيرد - هر دو به يک ميزان داراى حيات طيبه خواهند بود و هر دو از اجر وپاداش مساوى در پيشگاه خدا بهره‌مند مي‌شوند و موقعيت اجتماعى آنها نيز همانند خواهدبود مگر اينکه از نظر ايمان و عمل صالح بر ديگرى برترى يابند . » (تفسير نمونه ، جلد يازدهم ، صفحه 391)


آيه چهارم : آيه 40 سوره مومن (غافر)
الف – متن آيه :



مَنْ عَمِلَ سيِّئَةً فَلا يجْزَى إِلا مِثْلَهَا وَ مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِّن ذَکرٍأَوْ أُنثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئک يَدْخُلُونَ الجَْنَّةَ يُرْزَقُونَ فِيهَابِغَيرِ حِسابٍ
هر کس عمل بدى انجام دهد جز به مانند آن کيفر داده نمى‌شود ولى کسى که عمل صالحىانجام دهد - خواه مرد باشد يا زن - در حالى که مومن باشد وارد بهشت مى‌شود و روزى بى‌حسابى به او داده خواهد شد


ب- شان نزول آيه :
در اين آيه و آيات ماقبل و مابعد آن ، قرآن به نقل تاريخ مي‌پردازد و حکايت فرعون و مومن آل فرعون را روايت مي‌نمايد و لذا آيه فوق از قول مومن آل فرعون خطاب به بني‌اسرائيل بيان شده است که تلاش در جهت تنوير افکار و انديشه‌هاي گمراه آل فرعون دارد .
ج – شرحي بر آيه :
مومن آل فرعون ، فرعونيان را در ضمن اين خطابه به سه نکته مهم يادآور مي‌شود : نخست آنکه بدکاران تنها به ميزان بدي اعمالشان مجازات مي‌شوند ليکن پاداش صالحان بسيار بيشتر از عمل صالحي خواهد بود که در دنيا به انجام رسانده‌اند ؛ دوم آنکه عمل صالح بايد توامان با ايمان به پروردگار يکتا باشد تا از رزق و روزي بي‌حساب برخوردار گردد و سوم آنکه زن و مرد در پيشگاه پروردگار و از منظر ارزش انسان و اعمال انساني برابرند و هيچ يکي را بر آن‌ يک تفوقي نيست .


نکته‌اي درخور توجه : نزول آيات در دوران متفاوت حيات رسوال‌الله
در طي اين نوشتار به تشريح و توضيح چهار آيه مختلف قرآن کريم که با تاکيد ويژه پروردگار بر عدم تمايز جنسيتي ، مانيفست افق کمال معنوي زن از نگاه قرآن به شمار مي‌آيند پرداختيم ؛ نکته‌اي که در انتها حايز اهميت است پراکندگي زماني نزول اين آيات در طول بيست و سال از زندگاني روشنايي‌بخش پيامبر بوده است .
سوره آل عمران که آيه 195 آن نخستين آيه مطروحه در اين نوشتار بوده است هشتاد و نهمين سوره قرآن است که در مدينه بر پيامبر نازل گرديده است ؛ دومين آيه ، آيه 124 سوره نساء بوده است که آن هم در مدينه نازل گشته و نود و دومين سوره از نگاه ترتيب نزول سوره‌هاي قرآن به شمار مي‌رود . ليکن سوره نحل که آيه 97 آن را بررسي نموده‌ايم هفتادمين سوره قرآن کريم است که بر پيامبر در مکه نازل گرديد و سوره مومن نيز که باز هم در مکه نازل شده در ترتيب نزول سوره‌ها جايگاه شصتم را داراست .


انتهاي نوشتار و يک پرسش !
بدين ترتيب ملاحظه مي‌گردد که تاکيد قرآن بر تساوي زن و مرد از حيث بضاعت کسب مراتب ايمان و عمل صالح ، تنها در يک برهه زماني و در يک آيه ذکر نگرديده بلکه در برهه‌هاي زماني گوناگون و در شرايط مختلف به اين مهم توجه نشان داده شده است تا نوع بشر و بويژه جنس مذکر بداند که پروردگارش اگر چه او را در خصايص و صفاتي متفاوت از جنس مخالفش آفريده ليکن اين عدم تشابه به معناي عدم تساوي نبوده و برتري زن بر مرد و يا مرد بر زن نه با پارامترهايي همانند جنسيت بلکه با معيارهايي علواني و متعالي يعني ايمان و عمل صالح سنجيده مي‌شود . بر اساس اين مبنا چه بسا بانواني چون مريم ، آسيه ، خديجه و فاطمه بر بسياري ار مردان برتري داشته‌اند و همانند آنان و در سطحي پايينتر و در دوره‌هاي پيشين و معاصر يقينا بسيارند زناني روشن‌انديش و سپيد دل که علي‌رغم عدم برخورداري از معيارهاي قدرت مادي نظير قواي جسماني ، جاه و جلال اقتصادي ، نفوذ سياسي و ... بر بسياري از مرداني که ممکن است آنان را بر حسب ظاهر ، صاحب قدرت و شوکت به شمار آوريم در نزد پروردگار عليم و حکيم برتري دارند و اين نيز از آن دسته حقايقيست که در پس حجاب دنيا از پيش چشمان ما پنهان گشته و در روز موعود ، بر يکايک ما هويدا خواهد گشت و نادانان و نابخردان را بر نادرستي گمان مادي‌گرايانه خويش واقف خواهد ساخت .
براستي اين پرسشيست که از مدعيان ظلم به زن در اسلام بايسته است پرسيده شود که خداوندي که در کيفر و پاداش اخروي – همان که ماندگار است و جاودانه – مرد و زن را از يک نوع دانسته و تمايزي مابين آنها قائل نگرديده ، چگونه ممکن است در حيات دنيوي – که فاني و کوتاه‌مدت است و سراي گذار – مرد را بر زن برتري داده باشد ؟! آيا اين معيارهاي خودساخته ما نيست که تعريفهايي خودساخته و نه مبتني بر اصالت خلقت از بالاتر و پايينتر ، جنس ضعيفتر و جنس قويتر ، نوع برتر و نوع حقيرتر آفريده است ؟! ...

5mmmmm
06-04-2009, 04:42 PM
فهم نادرست مفاهیم اسلامی و برداشت های منفعت طلبانه از اونها باعث ایجاد چنین مسائلی شده.توی حکومت های اسلامی حاکم باید بسیار نقد پذیر و فضا باز باشه تا جامعه تو باتلاق عقاید گرفتار نشه ولی متاسفانه امروز بر عکسش را می بینیم و هرگونه نقدی و درخواستی به شدت سرکوب میشه.
حجاب اجباری ، دین دکوری!