alamatesoall
07-09-2012, 04:14 PM
- جمعيت شهرى:
هالبواکس در کتاب 'ريختشناسى اجتماعى' (Halbwacks, Ia Morphologie Sociale, Paris, 1938) نشان داده است که در فيزيولوژى اجتماعى لازم است محل خاصى را به وقايع جمعيتى اختصاص دهيم. مسلماً منظور او همان جمعيتشناسى شهرى است، ليکن در نظر جامعهشناسان اين پديده داراى معناى خاصى است. به راستى چنانکه هالبواکس گفته است 'در وراى واقعيتهاى جمعيتى، عوامل اجتماعى وجود دارد که جزء عوامل روانشناسى جمعى است و تا به حال کمتر مورد توجه ما واقع شدهاند و بدون در نظر گرفتن آنها بسيارى از اين حقايق اجتماعى، براى ما تبيين نشده باقى خواهند ماند' (هاليواکس، Halbwacks, Ia Morphologie Sociale, Paris, 1938، مقدمه).
۱. بدواً يادآور شديم که شهر يک تجمع دائمى است، يعنى علاوه بر عناصر مادى، نظير محل سکونت، وجود راهها و خيابانها، بناها و...، يک 'هستهٔ جمعيت پايدار' است که روابط اجتماعى بر آن متکى است و مبتنى بر نهادهاى مختلف، سنن، آداب و رسوم شهرى مىباشد. البته ثبات و پايدارى شهر مانع از اين نمىشود که حجم انبوه جمعيت، در حال تغيير باشد (يعنى افزايش يا کاهش يابد) و از خارج مرتباً مهاجرينى به شهر وارد شوند يا جمعيت آهسته تجديد حيات کند.
۲. ويژگى جمعيت شهرى، حجم و تراکم آن است. با اين همه:
'پيرژرژ' معتقد است که براى مشخص ساختن شهر از روستا، بايستى ملاکهاى پيچيدهترى را در نظر گرفت. مانند نسبت جمعيت در بخشهاى مختلف فعاليت و مخصوصاً نسبت جمعيتى که در بخش کشاورزى فعاليت و امرار معاش مىکنند. (در اروپا اين نسبت ۲۰ تا ۲۵ درصد در آسيا تا حدود ۶۰ درصد مىرسد). و نسبت جمعيتى که در فعاليتهاى صنعيتى کار مىکنند در شهرها ۲۰ تا ۵۰ درصد را شامل مىشود.
بهمنظور توضيح بيشتر براى شناسائى شهر، ملاکهائى مشخص شده، که به چند دسته تقسيم مىشوند:
نخست، ملاک جمعيتى، طبق اين ملاک، حداقل جمعيت يک شهر در ايران ۵۰۰۰ نفر، در آمريکاى شمالى و مکزيک ۲۵۰۰ نفر، در ايرلند ۱۵۰۰ نفر، دانمارک ۲۵۰ نفر، در اروپاى غربى تا چند هزار نفر و در آسياى جنوب شرقى تا ۴۰،۰۰۰ نفر معين شده است.
ملاک دوم، سيما و ظاهر شهر، يعنى نقشه، نما، شکل ساختمانها و خيابانبندى شهر است. بدين معنا که شهر برخلاف روستا داراى نقشهٔ منظمى بوده و داراى ساختمانهاى بزرگ و مجلل و خيابانها و ميادين و راههاى وسيع است.
سوم، ملاک تراکم جمعيت، يعنى تعداد جمعيت در هر هکتار يا کيلومتر مربع است که تأثير مهم آن در ارتباط نزديکترين سازمانهاى موجود در شهر، صرفهجوئى در تأسيسات شهرى و اقتصادى و گرانى زمين است.
چهارمين ملاک، وجود سازمانهاى ادارى، سياسى و خدماتى است. بهخصوص که شهرها از زمانهاى قديم مرکز ادارى و حکومتى بودهاند.
پنجمين ملاک، نوع فعاليت اقتصادى است. برحسب اين ملاک، شهر جائى است که اکثريت جمعيت آن به فعاليتهاى غيرکشاورزى مىپردازند، در صورتىکه جمعيت روستانشين، عمدتاً به فعاليتهاى کشاورزى (مسائل امور فلاحت و دامدارى) اشتغال دارند.
ششم، ملاک طرز زندگى، رفتار و روحيهٔ مردم است. مثلاً شخصيت و استقلال فردى در شهر بيشتر رشد مىکند، در صورتىکه همبستگى قومى و گروهى در روستا قوىتر است. همچنين روابط عاطفى در شهر به سردى مىگرايد و ميل به اسراف و زندگى تجملى فزونى مىيابد.
لازم به توضيح است که در بعضى از کشورها، چند ملاک را با يکديگر ترکيب کرده و براى شناسائى شهر بهکار مىبرند. چنانکه در هندوستان، در سال ۱۹۶۱، ملاک شناسائى شهر را به قرار زير ذکر کردهاند:
۱. شهر محلى است که داراى شهردارى و انجمن شهر باشد.
۲. شهر جائى است که بيش از ۵۰۰۰ نفر جمعيت داشته باشد.
۳. تراکم جمعيت (هزار نفر در يک مايل مربع).
۴. سهچهارم مشاغل جمعيت فعال شهرنشين فعاليتهاى غيرکشاورزى باشد.
هالبواکس در کتاب 'ريختشناسى اجتماعى' (Halbwacks, Ia Morphologie Sociale, Paris, 1938) نشان داده است که در فيزيولوژى اجتماعى لازم است محل خاصى را به وقايع جمعيتى اختصاص دهيم. مسلماً منظور او همان جمعيتشناسى شهرى است، ليکن در نظر جامعهشناسان اين پديده داراى معناى خاصى است. به راستى چنانکه هالبواکس گفته است 'در وراى واقعيتهاى جمعيتى، عوامل اجتماعى وجود دارد که جزء عوامل روانشناسى جمعى است و تا به حال کمتر مورد توجه ما واقع شدهاند و بدون در نظر گرفتن آنها بسيارى از اين حقايق اجتماعى، براى ما تبيين نشده باقى خواهند ماند' (هاليواکس، Halbwacks, Ia Morphologie Sociale, Paris, 1938، مقدمه).
۱. بدواً يادآور شديم که شهر يک تجمع دائمى است، يعنى علاوه بر عناصر مادى، نظير محل سکونت، وجود راهها و خيابانها، بناها و...، يک 'هستهٔ جمعيت پايدار' است که روابط اجتماعى بر آن متکى است و مبتنى بر نهادهاى مختلف، سنن، آداب و رسوم شهرى مىباشد. البته ثبات و پايدارى شهر مانع از اين نمىشود که حجم انبوه جمعيت، در حال تغيير باشد (يعنى افزايش يا کاهش يابد) و از خارج مرتباً مهاجرينى به شهر وارد شوند يا جمعيت آهسته تجديد حيات کند.
۲. ويژگى جمعيت شهرى، حجم و تراکم آن است. با اين همه:
'پيرژرژ' معتقد است که براى مشخص ساختن شهر از روستا، بايستى ملاکهاى پيچيدهترى را در نظر گرفت. مانند نسبت جمعيت در بخشهاى مختلف فعاليت و مخصوصاً نسبت جمعيتى که در بخش کشاورزى فعاليت و امرار معاش مىکنند. (در اروپا اين نسبت ۲۰ تا ۲۵ درصد در آسيا تا حدود ۶۰ درصد مىرسد). و نسبت جمعيتى که در فعاليتهاى صنعيتى کار مىکنند در شهرها ۲۰ تا ۵۰ درصد را شامل مىشود.
بهمنظور توضيح بيشتر براى شناسائى شهر، ملاکهائى مشخص شده، که به چند دسته تقسيم مىشوند:
نخست، ملاک جمعيتى، طبق اين ملاک، حداقل جمعيت يک شهر در ايران ۵۰۰۰ نفر، در آمريکاى شمالى و مکزيک ۲۵۰۰ نفر، در ايرلند ۱۵۰۰ نفر، دانمارک ۲۵۰ نفر، در اروپاى غربى تا چند هزار نفر و در آسياى جنوب شرقى تا ۴۰،۰۰۰ نفر معين شده است.
ملاک دوم، سيما و ظاهر شهر، يعنى نقشه، نما، شکل ساختمانها و خيابانبندى شهر است. بدين معنا که شهر برخلاف روستا داراى نقشهٔ منظمى بوده و داراى ساختمانهاى بزرگ و مجلل و خيابانها و ميادين و راههاى وسيع است.
سوم، ملاک تراکم جمعيت، يعنى تعداد جمعيت در هر هکتار يا کيلومتر مربع است که تأثير مهم آن در ارتباط نزديکترين سازمانهاى موجود در شهر، صرفهجوئى در تأسيسات شهرى و اقتصادى و گرانى زمين است.
چهارمين ملاک، وجود سازمانهاى ادارى، سياسى و خدماتى است. بهخصوص که شهرها از زمانهاى قديم مرکز ادارى و حکومتى بودهاند.
پنجمين ملاک، نوع فعاليت اقتصادى است. برحسب اين ملاک، شهر جائى است که اکثريت جمعيت آن به فعاليتهاى غيرکشاورزى مىپردازند، در صورتىکه جمعيت روستانشين، عمدتاً به فعاليتهاى کشاورزى (مسائل امور فلاحت و دامدارى) اشتغال دارند.
ششم، ملاک طرز زندگى، رفتار و روحيهٔ مردم است. مثلاً شخصيت و استقلال فردى در شهر بيشتر رشد مىکند، در صورتىکه همبستگى قومى و گروهى در روستا قوىتر است. همچنين روابط عاطفى در شهر به سردى مىگرايد و ميل به اسراف و زندگى تجملى فزونى مىيابد.
لازم به توضيح است که در بعضى از کشورها، چند ملاک را با يکديگر ترکيب کرده و براى شناسائى شهر بهکار مىبرند. چنانکه در هندوستان، در سال ۱۹۶۱، ملاک شناسائى شهر را به قرار زير ذکر کردهاند:
۱. شهر محلى است که داراى شهردارى و انجمن شهر باشد.
۲. شهر جائى است که بيش از ۵۰۰۰ نفر جمعيت داشته باشد.
۳. تراکم جمعيت (هزار نفر در يک مايل مربع).
۴. سهچهارم مشاغل جمعيت فعال شهرنشين فعاليتهاى غيرکشاورزى باشد.