توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : نقش محبت و قاطعيت در تربيت فرزندان
Borna66
05-30-2009, 11:11 AM
والديني هم كه مطابق با اين الگو با فرزندان خود رفتار ميكنند، مقررات شديد و سختي را وضع ميكنند كه موجب ميشود در نهايت ميان آنها و فرزندانشان روابط ارباب و رعيتي ايجاد شود. با ادامه اين روند، جهان در نزد كودک به دو بخش حقارت و برتري تقسيم ميشود كه در انتهاي بخش حقارت، خود كودک و در انتهاي ديگر والدينش قرار ميگيرند. والدين در اين الگو كودک را به دليل ناتوانيهايش سرزنش ميكنند اما به او اجازه چون و چرا داده نميشود. هر خطايي كه از كودک سر بزند، فورا با او برخورد ميشود و اين سرزنشها و برخوردهاي مداوم باعث ميشود در ذهن كودک تصور ضعيفي از خودش به وجود آيد و اعتماد به نفسش كاهش يابد و رفتارش بدتر شود و موجب ميشود به زودي باور كند آنچه درباره او تصور ميكنند، حقيقت محض است.
Borna66
05-30-2009, 11:11 AM
الگوي تربيتي محبت و عدم قاطعيت
امروزه كودكان بسياري را ميبينيم كه از زير بار مسووليت شانه خالي ميكنند، پرتوقع هستند و احساس ميكنند همه دنيا به آنها بدهكارند. اين گونه كودكان با مشكلاتي چون بيحوصلگي، نارضايتي از زندگي و درک اين نكته كه از استعدادهاي خود به نحو مطلوب استفاده نكردهاند، دست به گريباناند.
آنها درماندگي و ناتواني خود را درک ميكنند اما از اعتماد به نفس لازم براي رفع اين نقايص برخوردار نيستند، بنابراين تنها كاري كه از دست آنها برميآيد، درخواست و تقاضاي بيشتر از والدينشان است.
اين الگوي تربيتي، كودكاني لوس، ضعيفالنفس، وابسته و از لحاظ عاطفي نيز كودک صفت تربيت ميكند. از كودكي كه با مهرباني و ملاحظه بيش از حدي با او رفتار ميشود، اجازه هر كاري دارد و تقاضاي كمي از او ميشود و محدوديتي برايش نيست، نميتوان انتظارات زيادي داشت.
رايجترين اشتباهي كه والدين در اين الگوي تربيتي مرتكب ميشوند، اين است كه اعتقاد دارند كودكان نبايد ناكام و ناراحت شوند. بايد كودک را وادار كرد تا با سعي و تلاش خود به اهدافش دست يابد و نبايد هر چيزي را كه ميخواهد در اختيارش قرار داد. در غير اين صورت، او هرگز نخواهد آموخت كه بدون ديگران و به تنهايي از عهده كارهاي خود برميآيد.
كودكي كه به دليل رفتار بيش از حد محبتآميز والدينش صبر و تحمل در برابر ناملايمات و سختيها را نياموخته است، در بزرگسالي با مشكلات فراواني رو به رو خواهد شد. ممكن است قوانين اجتماعي را زير پا بگذارد يا ناديده بگيرد اما درک نكند كه قانون، همچون والدينش بخشش ندارد و از اشتباهاتش چشمپوشي نخواهد كرد. اين گونه افراد در زندگي زناشويي و اجتماعي نيز انتظار دارند همه تابع هوسهاي آنان باشند و هنگامي كه خواستههاي آنها برآورده نميشود، خشمگين، آزرده خاطر، پرخاشگر و برآشفته ميشوند. ديدگاههاي ديگران هيچ اهميتي ندارد و تنها آرا و نظريات خودشان ارزشمند است. چنين افرادي با همسر و همكاران خود مشكلات بسياري خواهند داشت.
Borna66
05-30-2009, 11:12 AM
الگوي تربيتي بيمحبتي و عدم قاطعيت
اين الگو بسيار شبيه الگوي قبلي اما به مراتب مخربتر و ويرانگرتر از آن است. در الگوي قبلي، ارایه محبت و پذيرش از جانب والدين، مطلوب و دلپسند بود، هر چند كه به طريق مناسب و منطقي صورت نميگرفت.
اما در اين الگو، آن محبت و صميميت نيز وجود ندارد. در اين الگوي تربيتي اعتقاد بر اين است كه كودک به عمد بدرفتاري ميكند و اگر بخواهد ميتواند به سادگي در كارهايش موفق شود. اين واقعيت كه كودک پس از اينكه مورد سرزنش قرار گرفت، سعي نميكند رفتار خود را بهتر كند، براي والدين دليلي بر ناسپاسي و بيارزشي ذاتي اوست، بنابراين رفتار خوب زماني از كودك سر ميزند كه بخواهد هديه و پاداشي دريافت كند و با خشنود كردن والدينش جايزهاي بگيرد. كودك در چنين شرايطي دچار سردرگمي ميشود، چرا كه اگر بدرفتاري كند، طرد ميشود اما اگر بدرفتاري نكند، مورد تشويق والدينش قرار نميگيرد. او همواره در خور سرزنش است، اعم از اينكه كار ناشايستي از او سر بزند يا خير.
در چنين شرايط آشفتهاي، راهي براي كسب موفقيت وجود ندارد. در نتيجه كودک خشمگين و رنجيده خاطر ميشود. در اين زمان احساسات خصمانه خويش را يا در خود ميريزد و يا به نزديكان خود و به طور كلي به اجتماع منتقل ميكند. قاطعيت نداشتن والدين در اين الگو، يكي از دلايلي است كه موجب ميشود كودكان آشوبگرانه عمل كنند. بيشتر رفتارهاي ضد اجتماعي كه امروزه شاهد آن هستيم، ناشي از اين الگوي تربيتي است. در رفتارهايي از قبيل مصرف مشروبات الكلي، دزديهاي كوچک، تشكيل گروههاي ولگرد و تبهكار و ... ميتوان ردپاي اين الگوي تربيتي را مشاهده كرد. اگر عوارض اين الگوي تربيتي در دوره جواني و نوجواني اصلاح نشود، در بزرگسالي موجب بروز انواع ديگري از رفتارهاي ضد اجتماعي خواهد شد.
Borna66
05-30-2009, 11:12 AM
الگوي تربيتي محبت و قاطعيت
والديني كه از اين الگو پيروي ميكنند، معتقدند كه نبايد درباره رفتارهاي كودك سخن بگويند، يعني هميشه بر رفتار كودك تاكيد دارند و هرگز كودك يا شخصيتش را مخاطب قرار نميدهند. مثلا به كودك ميگويند <پسرم، من دوست ندارم كه تو با خواهر و برادرت با تندي صحبت كني> و هرگز به او نميگويند: من تو را دوست ندارم، زيرا با تندي صحبت ميكني.>
اين گونه والدين به ذات نيك همه انسانها و ارزش وجودي آنها ايمان دارند و معتقدند كه اگر به نيكي و خوبي بها داده شود، شكوفا خواهد شد. اين گونه والدين ميدانند كه زندگي سرشار از مشكلات و ناكامي است و هيچ كودكي نميتواند اين ناملايمات را تحمل كند، مگر آنكه والدين او را براي مقابله با اين ناملايمات آماده كنند.
آنها اعتقاد دارند كه رفتارهاي اشتباه كودكان براي رسيدن به بلوغ فكري و مقابله با مشكلات دوران بزرگسالي ضروري است و در هنگام آموزش فرزندان خود، بدون كوچكترين خشونت و فشاري به آنها ميآموزند كه با ارزشترين هديه در زندگي، خود نظمي است؛ چرا كه تمامي نعمات اين جهان <مثلا ثروت> به تدريج از بين ميروند، مگر آنكه با نظم و ترتيب و به نحو مطلوب مورد استفاده قرار بگيرند.
به همين دليل اينگونه والدين بيآنكه خشن باشند، قاطع و جدي هستند و فقط كودك خود را به دليل اينكه بياموزد تا رفتارهاي خود را اصلاح كند، تنبيه ميكنند، نه به اين علت كه مستحق تنبيه بوده است. در اين الگوي تربيتي، كودك هرگز طرد نميشود و فراتر از رفتارهاي ناشايستي كه از او سر ميزند، مورد توجه واقع ميشود و در همين حال جنبههاي مثبت او نيز در نظر گرفته ميشود. در انتقاد از كودك و تنبيه او به ندرت خشونت به خرج ميدهند و همواره انصاف را رعايت ميكنند.
آنها بيش از آنكه تنبيه كنند، از كودك تعريف و تمجيد ميكنند و ميدانند كه آنچه به طور مداوم به كودك ميگويند، در ذهن او نقش خواهد بست. در نتيجه تواناييها و جنبههاي مثبت كودك را گوشزد ميكنند.
Borna66
05-30-2009, 11:12 AM
الگوهای تربیتی
براساس شيوه تربيت كودكان ميتوان چهار الگوي تربيتي را تشخيص داد:
1) الگوي تربيتي مبتني بر بيمحبتي و سختگيري
2) الگوي تربيتي مبتني بر محبت و عدم قاطعيت
3) الگوي تربيتي مبتني بر بيمحبتي و عدم قاطعيت
4) الگوي تربيتي مبتني بر محبت و قاطعيت
تحقيقات و بررسيها حاكي از آن است كه در شكلگيري خصوصيات تربيتي كودك، الگوي تربيتي حاكم بر خانواده سهم به سزايي دارد. بنابراين لازم است كه هر يك از اين الگوها به طور جداگانه مورد بررسي قرار گيرند.
منبع: كتاب <موفقيت در تربيت فرزندان
Powered by vBulletin™ Version 4.2.2 Copyright © 2024 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.