توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : اسکیزوفرنی چیست؟ (کامل)
Borna66
05-29-2009, 08:50 PM
اسکیزوفرنیا چیست؟
اختلافات زیادی بر سر تشخیص روانپزشکی اسکیزوفرنیا وجود دارد. این جزوه تئوری ها و ایده های متفاوتی که درباره نحوه تشخیص، علل و درمان این بیماری وجود دارد را توضیح می دهد. این جزوه همچنین به کسی که مبتلا به چنین بیماری است و همینطور به خانواده و دوستان او راهنمایی های عملی می کند.
واژه اسکیزوفرنیا بطور وسیع در نظام روان پزشکی - روانشناسی استفاده می شود.
Borna66
05-29-2009, 08:50 PM
روانپزشکان-روانشناسان آن را نوعی جنون (psyhosis) می شناسند. به باور آنها فرد اسکیزوفرنیک قابلیت تمیز دادن بین افکار، ایده ها و تصورات قوی خودش و واقعیت (ادراکات مشترک، مجموعه ایده ها و ارزش های افراد دیگری که در فرهنگ او آن را واقعیت می نامند) راندارد. از جمله عوارض این بیماری این است که فرد ممکن است صداهایی را بشنود یا ممکن است فکرکند که افراد دیگر می توانند فکر او را خوانده و یا افکار او را کنترل کنند.
بیشتر روانپزشکان این عوارض را ناشی از نوعی اختلاط روانی (psychiatric disorder) می دانند و برای درمان آنها «تسکین بخش» (tranquillizers) قوی تجویز می کنند. البته همه این باورها درباره چنین وضعیت روحی را قبول ندارند. تفسیر دیگر از این وضعیت روحی آن را ناشی عکس العمل منطقی یا طبیعی نسبت به وقایع سخت زندگی می داند، بعبارت دیگر آن را حالت افراطی اضطراب تشخیص می دهد. بسیاری مایلند به اسکزوفرنیا در «تمامیت» خود نگاه کنند. آنها بر لزوم درک تجربه فردی یا شخصی و اهمیت اینکه این تجربه چه تاثیری بر فرد گذاشته، تاکید می کنند.
شنیدن صدا، بعنوان مثال، در فرهنگ های مختلف و نظام های مذهبی مختلف، معانی مختلف دارد.
Borna66
05-29-2009, 08:50 PM
چگونه روانشناسان این وضعیت را تشخیص می دهند؟
مشکلاتی از این قبیل معمولا با سردرگمی یا حتی تغییرات قابل ملاحظه در رفتار صورت می گیرد. مهم است که بتوان عوامل ممکن دیگر را حذف کرد.
این عوارض ممکن است مشابه مشکلات دیگر روحی مانند «اختلاط دو قطبی» (bipolar disorder) یا «اختلاط اسکیزوفرنیک ساز» (schizoaffective disorder) باشد، یا در نتیجه مشکلات جسمی معینی رخ داده باشد.
روانشناسان این وضعیت روحی را با توجه به عوارض "مثبت" و "منفی" متفاوتی تشخیص می دهند:
عوارض "مثبت" شامل اینهاست:
<LI dir=rtl>اغتشاش فکری <LI dir=rtl>حالت هذیانی (hallucinations)، مانند شنیدن صداها و یا اصوات دیگر
اوهام (delusions)
عوارض "منفی" شامل اینهاست:
<LI dir=rtl>احساس بی تفاوتی یا بی احساسی <LI dir=rtl>ناتوانی در تمرکز کردن <LI dir=rtl>اجتناب از تماس با افراد دیگر
نیاز داشتن به حفاظت
Borna66
05-29-2009, 08:50 PM
اغتشاش فکری
کسی در اغتشاش فکری است که نتواند رشته منطقی افکارش را دنبال کند و ایده های او درهم ریخته و یا به سختی قابل فهم توسط دیگران باشد. این وضعیت امکان محاوره را سخت کرده و ممکن است به حس تنهایی و انزوای فرد کمک کند.
Borna66
05-29-2009, 08:50 PM
حالت هزیانی (Hallucinations)
برخی افراد صداهایی را می شنوند که دیگران نمی شوند. این صداها ممکن است صداهای آشنا، دوستانه یا انتقادی باشند. این صداها ممکن است رفتار یا افکار فرد شنونده را بررسی می کنند و یا ممکن است به او بگویند چه باید بکند. صرف شنیدن این قبیل صداها به معنای داشتن اسکیزوفرنیا نیست.
بر اساس برخی تحقیقات در حدود چهار درصد جمعیت این قبیل صداها را می شنوند و برای بسیاری این وضعیت باعث مشکلی نمی شود. ولی کسانی که مبتلا به اسکیزوفرنیا هستند جزو کسانی هستند که بیشترین صداهای انتقادی و غیردوستانه را می شنوند. آنها ممکن است این صداها را همه عمرشان شنیده باشند، ولی یک واقعه سخت در زندگی ممکن است شنیدن این صداها را برای آنها شدیدتر و دشوارتر کرده باشد.
برخی مواقع افراد علاوه بر این گونه صداها" اصوات دیگر هم می شنوند.
اوهام (Delusions)
اوهام به باورها و تجاربی می گویند که دیگران در داشتن آنها شریک نیستند. بعنوان مثال ممکن است کسی فکرکند که او توسط افراد پلیس مخفی تعقیب می شود و یا توسط نیروهای غیبی کنترل می شود که افکار معینی را در سر او گذاشتند.
Borna66
05-29-2009, 08:51 PM
عوارض منفی
به این عوارض که شامل کناره گیری اجتماعی، بی تفاوتی و ناتوانی در تمرکز را شامل می شوند، عوارض "منفی" و نه "مثبت" می گویند زیرا خصوصیات آنها چندان روشن نیست. براحتی نمی توان گفت که آیا این عوارض بخشی از عوارض اسکیزوفرنیا هستند و یا آنها عوارض عکس العمل فرد در مقابل چیزهای دیگری است که باعث سرخوردگی و ترس او شده اند. بعنوان مثال بسته به اینکه فرد از چه تجربه ای برخوردار است، ممکن است برای ساعات متمادی بی حرکت و ساکت بنشیند و یا بدور مداوم در حرکت باشد.
همچنین چنین عوارضی می توانند واکنشی نسبت به رفتار سایرین باشد. در اغلب موارد کسی که دارای مشکلات عقلی یا ذهنی است، با بی توجهی یا تبعیض مواجه می شود، و این باعث می شود که او احساس انزوا، افسردگی یا نومیدی بکند.
Borna66
05-29-2009, 08:51 PM
آیا ممکن است برخی افراد احتمال بیشری در ابتلاء به این بیماری داشته باشند؟
از هر صد نفر یک نفر در مقطعی از زندگی اش – معمولا وقتی یک فرد بالغ جوان است -- به این بیماری مبتلا می شود. این رقم برای زن و مرد کماکان یکی است، ولی مردها معمولا در سن جوانتری به این بیماری مبتلا می شوند. احتمال بیشتری دارد که به شما گفنه شود که مبتلا به این بیماری هستید اگر که فی الحال یکی از اعضای خانواده تان این بیماری را داشته است.
تخمین زده شده است که حدود یک سوم کسانی که از چنین اختلاطی رنج می برند فقط یک بار در زندگی شان آنرا تجربه میکنند. یک سوم دیگر آنها ممکن است این وضعیت را گهگاه تجربه کنند. در حالی که یک سوم دیگر ممکن است آن را برای همیشه تجربه کنند.
وقتی یک روانپزشک از تجارب فرهنگی، مذهبی و یا اجتماعی متفاوتی از بیمار خود برخوردار است ممکن است در تشخیص او دچار اشتباه شود. بعنوان مثال، در انگلستان این نگرانی وجود دارد که چرا در بین کسانی که تشخیص داده شده است از این بیماری رنج می برند بطورغیر متناسبی تعداد زیادی از مردان جوانی که از آفریقا یا جزایر کارائیب می آیند (African-Caribbean) وجود دارند. این وضعیت باعث شده که برخی از متخصصین این ایده را مطرح کنند که گویا کل ایده اسکیزوفرنیا متکی به باورهای نژادپرستانه است. برخی افراد بر این باورند که از آنجا که در بین متخصصین، یکانگی در تعریف، علل، و درمان مناسب برای اسکیزوفرنیا وجود ندارد بنابراین نباید آن را بعنوان یک اختلال روانی تعریف کرد.
Borna66
05-29-2009, 08:51 PM
آیا کسانی که از اسکیزوفرنیا رنج می برند خطرناک هستند؟
در وسایل ارتباط جمعی در باره اسکیزوفرنیا بیش از سایر اختلاطات روانی دیگر اطلاعات غلط وجود دارد. یکی از اسطوره های غلط عمومی در این باره این است که گویا اسکیزوفرنی به معنای "شخصیت دوگانه" است و کسی که از این وضعیت رنج می برد ممکن است از حالت آرام به حالت غیر قابل کنترل تغییر مزاج بدهد.
اغلب در مطبوعات و تلویزیون داستانهای اغراق آمیزی در باره "اسکیزوفرنیک ها" وجود دارد و از آنها بعنوان افرادی خطرناک که باید تحت کنترل داروهای آرامبخش باشند و در تیمارستان نگه داشته شوند، یاد می کنند. در حقیقت تعداد قتل هایی که توسط افراد مبتلا به اختلاطات روانی طی ده سال اخیر رخ داده است در همان سطح پائین باقی مانده است حال آنکه طی این دوره تعداد قتل های مرتکب شده در انگلستان بطور قابل ملاحظه ای افزایش یافته است.
بسیاری از کسانی که از اسکیزوفرنیا رنج می برند مرتکب جرایم خشونت آمیز نمی شوند و بسیاری از این گونه جرایم توسط این افراد صورت نمی گیرد. مطابق تحقیقات صورت گرفته افرادی که معتاد به الکل یا مواد مخدر هستند ممکن است دو برابر افراد مبتلا به اسکیزوفرنی مرتکب جرایم خشونت آمیز شوند.
رابطه بین اسکیزوفرنیا و جرایم جدی چنان غیر متعین است که هر گونه پیش بینی درباره ارتباط این دو تقریبا غیرممکن است. مردم اغلب از دست کسانی که صداهایی می شوند، خیلی می ترسند. مهم است که به یاد داشته باشیم که چنین کسانی علیرغم شنیدن این گونه صداها از قدرت تشخیص برای آنکه بر اساس آنها رفتار کنند یا نکنند برخوردارند درست مثل بقیه که به آنها گفته شود کاری را بکنند. این صداها اغلب به این افراد می گویند که خودشان را بکشند تا اینکه فرد دیگری را به قتل برسانند.
خیلی ها علیرغم شنیدن روازنه این صداها تصمیم می گیرند زنده بمانند.
Borna66
05-29-2009, 08:51 PM
چه چیز باعث اسکیزوفرنی است؟
بعلت وجود اختلاف نظر درباره اسکیزوفرنی به سادگی نمی توان گفت که علت آن چیست ولی می توان گفت که ایده های متفاوتی در این باره وجود دارد.
ارث بردن
متحققینی که در صدد یافتن یک "ژن اسکیزوفرنی" بودند تاکنون چنین چیزی را پیدا نکرده اند. البته این باور وجود دارد که برخی ژن ها ممکن است برخی افراد را در ابتلاء به عوارض این بیماری آماده تر کنند هر چند این لزوما به این معنا نیست که این عوارض تا حد بیماری کامل رشد خواهند کرد.
وضعیت جسمی افراد، نحوه بزرگ شدن آنها و محیطی که در آن رشد می کنند احتمالا در ابتلاء به این بیماری نقش ایفاء می کنند به همان سان که وضعیت فیزیولوژیک آنها ممکن است چنین نقشی داشته باشد.
وضعیت شیمیایی بدن
تحقیقات بیو شیمی بر بررسی میزان دوپمین ارتباط های عصبی (neurotransmitter dopamine) متمرکز بوده که مسئول حمل پیغام های بین سلول های مغر هستند. تئوری که در این زمینه وجود دارد حاکی از این است که مقدار بیش از حد دوپمین در افراد اسکیزوفرنیک وجود دارد، ولی هنوز معلوم نیست که آیا این ماده شیمیایی در رشد اسکیزوفرنیا نقش دارد یا نه.
بهر حال داروهای آرامبخش قوی برای تاثیر گذاشتن بر سیستم تولید دوپمین بدن درست شده اند.
Borna66
05-29-2009, 08:52 PM
تجارب خانوادگی
تئوری هائی مطرح شده دال بر اینکه نوعی خاص از خانواده ها ممکن است در ابتلاء به این بیماری نقش داشته باشند، ولی هنوز این تئوری اثبات نشده است. عموما این باور پذیرفته شده که تجارب اولیه زندگی در تشکیل شخصیت فرد نقش دارند.
وقایع سخت زندگی
بررسی های علمی و همینطور روایات شخصی حاکی از این است که شرایط بسیار سخت زندگی در شروع اسکیزوفرنیا ممکن است نقش داشته باشند. این وقایع شامل وقایعی می شود که زندگی یک نفر را تغییر داده است مانند از دست دادن کسی که به او نزدیک بوده است یا دشواری معمول تغییر شغل. فشارهای دیگر زندگی مانند بی خانمانی، فقر، و آزار نژادی و جنسی ممکن است در ایجاد این بیماری نقش داشته باشند.
بر اساس یکی از مطالعاتی که صورت گرفته، بیش از نیمی از کسانی که می گویند صداهای منفی می شنوند علت آن را سوء استفادهای جنسی و فیزیکی می دانند. حدود یک چهارم از این افراد حس گناه نسبت به رفتار خود را علت شنیدن این صداهای منفی بیان کردند.
__________________
Borna66
05-29-2009, 08:52 PM
استفاده نادرست از مواد شیمیایی
هیچکس هنوز رابطه بین استفاده نادرس از مواد شیمیایی و بروز این بیماری را اثبات نکرده است. بسیاری از محققین فکر نمی کنند چنین ارتباطی وجود داشته باشد، ولی شواهد غیرعلمی (anecdotal evidence) وجود دارد که بر وجود این رابطه تاکید می کند. ممکن است که کسانی که تشخیص داده شده است به این بیماری مبتلاء هستند عکس العمل بدی نسبت به داروهای معینی دارند.
در مجموع، بسیاری از متخصصین فکر می کنند که ترکیبی از یک رشته عوامل مختلف در بروز اسکیزوفرنی نقش دارد: ترکیب ژنتیک کسی ممکن است او را بیشتر آماده ابتلاء به بیماری کند، ولی شرایط سخت زندگی و یا بویژه تجارب خانوادگی و زندگی ممکن است در شروع عوارض این بیماری دخیل باشند.
از چه کمکی می توانم برخوردار شوم؟
اگر شما به دکتر خانوادگی تان (GP) مراجعه کنید او ممکن است برای شما داروهایی را تجویز کند و یا به شما نوعی روان درمانی را عرضه کند. او ممکن است در صورتی که بخواهید شما را به یک روانپزشک و یا به یک «تیم امراض روانی در محل» (community mental health team) معرفی کند تا از شما بررسی های بیشتری بعمل آورند.
بسیاری از کسانی که از اسکیزوفرنی رنج می برند در همان محل همیشگی خود زندگی می کنند ولی اگر عواقب بیماری سریعا و بطور جدی بروز کنند در آنصورت ممکن است لازم باشد به بیمارستان بروید.
Borna66
05-29-2009, 08:52 PM
تجویز دارو
از داروهای آرامبخش امراض روانی (antipsychotics) که همینطور از آنها بعنوان «تسکین بخش» (trasnquillisers) و یا قرص اعصاب (neuroleptics) نام می برند معمولا برای کنترل عوارض مثبت این بیماری استفاده می شود. این داروها ممکن است عوارض جانبی نامطلوب داشته باشند، بویژه اگر به مقدار زیاد استفاده شوند، و یا باعث تسکین فرد شوند به آن حد که برای او مشکل شود تا از اثرات مثبت گفتار درمانی استفاده کند. عوارض جانبی این داروها از جمله شامل این چیزها می شود: عوارض مربوط به اعصاب ماهیچه (مانند لرزش دستان، سفت شدن ماهیچه ها) و اثرات «آنتی ماسکرینیک» (antimuscarinic effects) (تیرگی بینایی، بالا رفتن ضربان قلب، یبوست ، سرگیجگی).
داروهای قدیمی تر آرامبخش امراض روانی مانند کلروپرومازین (chlorpromazine) که اسم تجاری آن لارگاتیل (Largactil) است و هیلوپریدال (haloperidol) که اسامی تجاری آن سره نیس (Serennace) و هالدول (Haldol) است با عواقب جانبی شدید و دراز مدت همراه هستند مانند صدمه دائمی به سیستم مرکزی اعصاب (که به آن تارداو دیسکینزیا می گویند – tardive dyskinesia). ضوابط جدید درباره استفاده از این داروها حاکی از این است که بیمار باید در پائین ترین حد ممکن ازاین داروها استفاده کند. هر وقت که ممکن است چنین افرادی باید از داروهای جدیدتر آرامبخش "غیرعادی" مانند ریسپردون (risperidone)، اولان زاپین (olanzapine)، کوه تیاپین (quetiapine)، امی سلپراید (amisulpiride)، و زوته پین (zotepine) استفاده کنند. این داروها با هدف تخفیف عوارض مربوط به اعصاب ماهیچه تهیه شده اند. نه فقط این داروها مطمئن تر هستند بلکه عواقب منفی بیماری را نیز کم می کنند. این داروها ممکن است بشکل قرص، شربت و یا مایه قابل تزریق عرضه شوند و میزان استفاده از آنها روزانه، هفتگی، هر دو هفته یکبار و یا ماهانه باشد.
این داروها نمی توانند بطور کامل از بروز بیماری جلوگیری کنند ولی شواهدی در دست است که نشان می دهد آنها در کم کردن شدت و فواصل بروز بیماری موثر هستند. استفاده از میزان کم این داروها ممکن است بهترین روش برای کنترل عوارض بیماری و تخفیف عوارض جانبی خود داروها باشد. اگر شما از این داروها استفاده می کنید میزان مصرف آنها باید بطور منظم مرور شود تا مصرف آنها به حداقل ممکن برسد.
افراد بطور متفاوت به این داروها عکس العمل نشان می دهند، و ممکن است مقداری آزمایش لازم باشد تا بهترین نوع دارو برای یک فرد تشخیص داده شود.
برای بسیاری از افراد استفاده از این داروها در کاهش عوارض بیماری بسیار موثر است ولی برخی از بیماران اصلا آن را مفید نمی یابند. برخی از افراد بعلت عوارض جانبی این داروها از استفاده آنها احتراز می کنند و برخی احساس می کنند به آنها اصلا نیازی ندارند.
Borna66
05-29-2009, 08:52 PM
مراقبت در محل (Community care)
هر فرد که برای استفاده از خدمات روانپزشکی در انگلستان معرفی شده است باید نیازهایش ارزیابی شده و نحوه مراقبت مطابق با برنامه موسوم به «روش مراقبت از بیمار» (Care Programme Approach - CPA) تنطیم شود. این ارزیابی باید نیازهای مراقبت پزشکی و اجتماعی شما را بطور کامل تعیین کند. یک هماهنگ کننده نیازهای درمانی شما باید مسئولیت وضعیت شما را عهده دار باشد. شما از این حق برخوردار هستید که بگویید به چه نیازهایی احتیاج دارید و حتی می توانید در زمان طرح این نیازها کسی را بعنوان وکیل تان با خود داشته باشید. این ارزیابی شمامل مددکاران و خویشاوندان بیمار هم می شود. (همین روش کار در ویلز هم وجود دارد).
«تیم امراض روانی در محل» (community mental health team) معمولا این گونه ارزیابی ها را انجام می دهند. هدف از این ارزیابی این است که شما بتوانید بطور مستقل زندگی کیند. این تیم می تواند به شما درباره مسائل عملی مانند امور اداری مربوط به دریافت کمک های مالی از دولت، تامین مسکن و یا سایر خدمات دیگر از قبیل رفتن به مراکز درمانی روزانه (day centres) و یا مراکز کمک های فوری (drop-in centres) کمک کند. این تیم همینطور می تواند ترتیب این را بدهد که یک پرستار امور روانی محلی (community psychiatric nurse – CPN) شما را در محل مسکونی تان ملاقات کند. این پرستاران داروهای تان را به شما تزریق می کنند و ممکن است به شما کمک های عملی دیگر هم بکنند. همینطور ممکن است امکانات دیگری وجود داشته باشد مانند متخصصین بهبود شرایط کار (occupational therapists) که به شما در کسب قابلیت های لازم برای انجام کارهایی که مایل هستید انجام دهید کمک خواهند کرد.
شما می توانید بعنوان بخشی از برنامه «روش مراقبت از بیمار» (CPA) و یا بطور جداگانه از دفتر خدمات اجتماعی بخواهید تا نیازهای شما برای برخورداری از خدمات مراقبتی در محل (community care services) را ارزیابی کند. این می تواند شامل همه چیز از خدمات روزانه گرفته تا نیاز شما به مسکن باشد با این هدف که این خدمات را در محل مسکونی خودتان و یا در محل مسکونی دیگری که متناسب با نیاز شما مجهز شده، فراهم کند.
شما ممکن است به مددکار اجتماعی (caseworker) احتیاج داشته باشید که مشخصا روی وضعیت تان کار می کند و از آنجا که اکنون عرصه های زیادی از خدمات دیگر رایگان نیستند در آنصورت باید هزینه این خدمات نیز در ارزیابی نیازهای تان منظور شود. وقتی که نوعی نیازی که شما برای آن به مراقبت احتیاج دارید برسمیت شناخته شود دیگر می توانید برای حق پرداخت مستقیم (Direct Payments) تقاضا کنید و بجای آنکه مددکارتان توسط دفتر خدمات اجتماعی تامین می شود خودتان او را استخدام کرده و یا به یک مرکز درمانی روزانه معینی بروید.
شما باید بتوانید اطلاعات لازم درباره خدمات درمان روانی محلی تان را از دکتر خانوادگی تان، یا از دفتر خدمات اجتماعی، یا از شعبه محلی انجمن Mind، یا از «تیم امراض روانی در محل» (community mental health team)، یا از شهرداری محلی یا یکی از سازمانهای خیریه بدست آورید. اطلاعات دقیق در این باره را همینطور می توانید در دفتر شماره های تلفن محلی بدست آورید.
Borna66
05-29-2009, 08:53 PM
روش های درمانی متفاوت
برخی از کسانی که به داشتن اسکیزوفرنی تشخیص داده شده اند از روش های درمانی تکمیلی استفاده می کنند برای اینکه بتوانند از عهده رفع مشکلات خود بخوبی برآیند. این روش ها ممکن است شامل هوموپاتی (homepathy)، یا معالجه امراض توسط دارویی که در اشخاص سالم علائم آن مرض را بوجود می آورد، و روش های درمانی ابداعی (creative therapies) که بر استفاده از هنر و شعرگویی تمرکز می کنند. بشود.
تای چی (T’ai chi)، یوگا (yoga) و روش های تمدد اعصاب مکن است مفید باشند هر چند که مناسب است درباره استفاده از آنها قبلا با یک مربی با صلاحیت صحبت کنید.
رژیم غذایی
مطالعات جدید تاثیر رژیم غذایی بهتر بر کسانی که به داشتن اسکیزوفرنی تشخیص داده شده اند را بررسی کرده است. نتیجه برخی از این مطالعات بر فواید روغن ماهی که از جمله در ساردین و قرص های تقویتی (supplements) وجود دارد، اشاره دارند.
Borna66
05-29-2009, 08:53 PM
چگونه از پی اوهام (delusions)می توان برآمد
دشوار است که چگونه بتوان با وضعیتی برخورد کرد که در آن دوست یا خویشاوند شما چیزی را می بیند یا به آن باور دارد که شما نه می بینید و نه می توانید باور داشته باشید. بجای تایید یا رد تجربه آنها ممکن است بهتر باشد اگر چیزی مشابه این بگویید، "من قبول می کنم که تو صداها یی را می شنوی و یا چیزهایی می بینی ولی این برای من اینطور نیست". معمولا موثرتر است اگر به آنچه فرد احساس می کند توجه کرد. این می تواند امکان ارتباط گرفتن موثر با او را تسهیل کند.
Borna66
05-29-2009, 08:53 PM
بستری شدن اجباری در بیمارستان
اگر شما فکر می کنید که احتمال جدی وجود دارد که کسی به خودش صدمه بزند یا باعث وارد شدن صدمه به فرد دیگری شود، در آنصورت ممکن است لازم باشد درباره بستری شدن اجباری او در بیمارستان بعنوان آخرین اقدام ممکن فکر کنید. "نزدیکترین خویشاوند"، همانطور که در« قانون 1983 سلامت روانی» تعریف شده، کسی است که می تواند تقاضای ارزیابی روانی چنین فردی را از یک مددکار اجتماعی با صلاحیت بکند و از او بخواهد وی را در انتخاب روش های ممکن برای درمان این فرد و اینکه آیا او را باید بستری کرد، صلاح و مشورت کند.
Borna66
05-29-2009, 08:53 PM
موسیقی درمانی برای اسکیزوفرنی
بنابر تحقیقات جدید، موسیقی درمانی میتواند بعضی از علایم اسکیزوفرنی را تخفیف داده و بهبود دهد. این پژوهش که در مجله روانپزشکی British Journal of Psychiatry منتشر شده است، اولین موردی است که در آن موسیقی درمانی برای افرادی که دچار اسکیزوفرنی حاد هستند به کار گرفته شده است و توسط محققینی از کالج سلطنتی لندن و درمانگرانی از مرکز سلامت روانی North West London رهبری و اداره میشود.
در این تحقیق کوچک، 81 بیمار مقیم در چهار بیمارستان لندن به طور تصادفی انتخاب شده اند تا از موسیقی درمانی یا درمان عادی بهره مند شوند. این افراد بین 8 تا 12 جلسه به صورت یک بار در هفته و به مدت 45 دقیقه از موسیقی درمانی بهره مند شده اند. در طی جلسات، بیماران به سازهای مختلف دسترسی داشته و از طرف درمانگران به ابراز درونیات خود با موسیقی، تشویق میشوند.
در ابتدا درمانگر با دقت به موسیقی بیمار گوش فرا میدهد و از نزدیک با او همراهی میکند و در پی یافتن چگونگی وضعیت احساسی او که به شکل موسیقی ابراز میشود، است.
سپس درمانگر روشها و فرصتهایی برای بسط یا تغییر ماهیت این فعل و انفعال موسیقایی پیشنهاد میکند. محققین علایم اسکیزوفرنیک را محاسبه کرده و متوجه شدند که در میان بیمارانی که از موسیقی درمانی بهره مند شده بودند، پیشرفتهای بسیار بیشتری از بیمارانی که تنها به روش معمول معالجه میشدند صورت گرفته است. از جمله موارد و علایم عمومی که تحت تاثیر موسیقی درمانی شدت خود را از دست داده بودند میتوان به اضطراب، افسردگی و علایم منفی اسکیزوفرنی مانند انزوای احساسی، اشاره نمود.
با این حال محققین هشدار دادند، از آنجایی که این تحقیق در اندازه کوچک و محدود انجام گرفته است، این امکان وجود دارد که عوامل دیگری چون شدت بیماری، بر میزان کاربرد این روش تاثیر داشته باشند.
سرپرست تحقیقات، دکتر مایک کرافورد Mike Crawfordاز کالج سلطنتی لندن گفته است:" ما مدتهاست میدانیم که بعضی از درمانهای وابسته به روانشناسی میتواند به افراد مبتلا به اسکیزوفرنی کمک کندف اما تا کنون این روشها تنها در مواردی که بیمار کاملا از شرایطی پایدار برخوردار باشد، به کار رفته بود.
"این تحقیق نشان میدهد که موسیقی درمانی راهی برای کار کردن با افرادی که به شدت بدحال هستند، فراهم کرده است."
" در چنین مواقعی بیماران یافتن کلماتی که بتواند موقعیت درونی او را توصیف کند با مشکل مواجه میشوند، اما با اتکا به مهارت درمانگر این امکان برایشان فراهم میشود که از طریق تاثیرات موسیقی، شیوه بیان تازه، سودمند، خلاقانه و نشاط آوری را تجربه کنند"
اسکیزوفرنی یک بیماری مغزی مزمن، شدید و ناتوان کننده است و بنابر مطلب مندرج در وب سایت Schizophrenia.com، 1 درصد از جمعیت بریتانیا و آمریکا به این بیماری دچارند.
Borna66
05-29-2009, 08:53 PM
تاثیر امگا 3 در درمان بیماری اسکیزوفرنی
طی بررسی انجام شده در شهر لندن، محققین دریافتند که نسبت اسیدهای چرب در غشاهای سلول در افراد مبتلا به اسکیزوفرنی1 ( نوعی اختلال روانی ) غیر طبیعی است که در اثر دریافت اسیدهای چرب امگا 3 این حالت بهبود بخشید. مطالعات دیگر حاکی از آن است که افسردگی ممکن است در اثر کمبود اسیدهای چرب امگا 3 به وجود آید. این اسیدهای چرب در آجیل، دانه ها، غلات سبوس دار، حبوبات و انواع ماهی های چرب مثل ساردین ، قزل آلا، شاه ماهی و قباد یافت می شوند.
بسیاری از روان پزشکان برای درمان افسردگی از داروهایی استفاده می کنند که سطح سروتونین2 مغز را افزایش می دهند. در حال حاضر مشخص شده که کمبود اسید چرب امگا 3 در رژیم غذایی ممکن است میزان سروتونین مغز را کاهش دهد که می تواند منجر به افسردگی شود.
مطالعات نشان می دهد که بروز افسردگی با سطح پایین اسیدهای چرب امگا 3 موجود در غشای گلبول های قرمز خون و دریافت کم اسیدهای چرب امگا 3 ارتباط دارد ، زیرا در اثر کاهش سطح اسیدهای چرب امگا 3، نسبت اسیدهای چرب امگا 6 به اسیدهای چرب امگا 3 بالا می رود که این خود منجر به افسردگی شدید می شود.
بروز افسردگی در میان مردم کشور نیوزلند 6 برابر مردم ژاپنی است که این ممکن است به دریافت اسیدهای چرب امگا 3 موجود در رژیم غذایی برگردد، چون مردم ژاپن ماهی های حاوی اسیدهای چرب امگا 3 را زیاد مصرف می کنند. افسردگی بعد از زایمان امری طبیعی در میان زنان می باشد. بنابراین در طول دوران حاملگی بایستی منابع غذایی اسیدهای چرب امگا 3 به میزان زیادی مصرف شوند. در زنانی که میزان اسیدهای چرب امگا 3 خون آنها بسیار پایین است، احتمال ابتلا به افسردگی حاملگی بیشتر است.
افسردگی امکان حمله قلبی را در افراد بیشتر می کند. بنابراین ارتباط بین افسردگی و اسکیزوفرنی با حملات قلبی ممکن است به دلیل پایین بودن مقدار اسیدهای چرب امگا 3 در این افراد باشد.
اگر این یافته ها توسط بررسی های بیشتر تایید شوند، شاید از طریق مصرف مقادیر زیاد آجیل، دانه ها، حبوبات، غلات سبوس دار و انواع ماهی بتوان از بروز برخی موارد افسردگی جلوگیری کرد و یا حتی برخی از آنها را درمان کرد.
پی نوشت :
1- اسکیزوفرنی ( schizophrenia ) : نوعی اختلال روانی که فرد قابلیت تمیز دادن بین افکار، ایده ها و تصورات خودش و واقعیت را ندارد. اسکیزوفرنی اختلال فکر و خُلق ناآرام است. این اختلال به صورت دشواری در حفظ و تمرکز و تشکیل مفاهیم آشکار می گردد. این اختلال می تواند به برداشت ها و عقاید غلط ، به مشکلات عظیم در درک واقعیت و به مشکلاب مشابه در زبان و ابراز هیجانی بینجامد. از جمله عوارض این بیماری این است که فرد ممکن است صداهایی را بشنود یا ممکن است فکرکند که افراد دیگر می توانند فکر او را خوانده و یا افکار او را کنترل کنند.
2- سروتونین ( serotonin ) : یک ماده شیمیایی موجود در مغز ( ناقل عصبی ) که اعمال مختلفی را در بدن انجام می دهد؛ از جمله افزایش خواب ، تنگ شدن رگ ها و کاهش اشتها.
Borna66
05-29-2009, 08:53 PM
تاریخچه اسکیزوفرنی
این اختلال قبل از اینکه اسکیزوفرنی نام بگیرد ، عنوان دمانس پره کوزه ( دمانس زودرس ) را گرفت که این اصطلاح توسط بندکیت مورل برای بیماران تباهی یافته ای که بیماریشان در نوجوانی شروع شده بود به کار برده شد . بعد از مورل ، فردی به نام امیل کرپلین اصطلاح دمانس پره کوزه را به دیمنشیا پری کاکس برگرداند اما سر انجام یوجین بلولر اصطلاح اسکیزوفرنی را مطرح کرد تا مبین گسیختگی هایی باشد که میان فکر ، احساس و رفتار بیماران مبتلا به این اختلال وجود دارد .
لازم به ذکر است که این اصطلاح در میان عوام اغلب به اشتباه دال بر انشقاق شخصیت دانسته می شود . حال آنکه انشقاق شخصیت که امروزه اختلال هویت تجزیه ای نام برده می شود در طبقه اختلالات تجزیه ای قرار گرفته و لذا به کلی متفاوت از اسکیزوفرنی است .
نشانه های اسکیزوفرنی
نشانه های اسکیزو فرنی به دو دسته رفتاری و بیولوژیکی تقسیم می شود . همچنین نشانه های رفتاری به دو دسته مثبت و منفی تقسیم می شود .
نشانه های رفتاری
1) زوال عملکرد در زندگی روزمره 2) توهمات 3) هذیان ها 4) اختلال فکر
نشانه های رفتاری مثبت
1) توهمات 2) هذیان ها 3 ) اختلال فکر
نشانه های رفتاری منفی
نشانه های رفتاری منفی که حاکی از عدم رفتار معنی دار است شامل از دست دادن بیان هیجانی ، عدم موفقیت در تعاملات اجتماعی و همچنین کم صخبتی است .
نشانگر های بیولوژیکی
1) اختلال در تمرکز طولانی مدت 2) وجود بعضی نا هنجاری ها در EEG 3) اختلال حرکات تعقیب آهسته چشم ( اسکیزو فرن ها نمی توانند یک هدف متحرک را دنبال کنند مثل با چشم دنبال کردن کسی که قدم می زند .)
نشانه های اسکیزوفرنی از دیدگاه یوجین بلولر
بلولر علائم اسکیزوفرنی را به صورت چهار ( A ) به کار برد :
1) تداعی ( association ) 2) حالت عاطفی ( Affect ) 3) در خود ماندگی ( Autism ) 4) دودلی ( Ambivalence)
همچنین بلولر به علائم فرعی ( ثانویه ) هم قائل بود که شامل همان توهم ها و هذیان هایی می شود که از نظر کرپلین شاخصه های اصلی دمانس زودرس بودند .
Borna66
05-29-2009, 08:53 PM
معیارهای شخصیتی dsm-iv-tr در مورد اسکیزو فرنی
الف ) علایم مشخصه
1) توهم 2) هذیان 3) تکلم نا بسامان 4) رفتاری که به وضوح نابسامان باشد . 5) علایم منفی که شامل تخت شدگی حالت عاطفی ، ناگویی یا بی ارادگی باشد .
ب) کژکاری اجتماعی / شغلی
پ) مدت
ت ) رد اختلال اسکیزو افکتیو و اختلال خلقی
ث ) رد سوء مصرف مواد
علل احتمالی اسکیزوفرنی
1) تجمع مس و دیگر یون ها ی فلز سنگین در مغز 2) تولید بعضی مواد شیمیایی مانند بوفونتین ( توهم زا ) توسط مغز . 3 ) تولید هیدروکسی دوپامین تووسط مغز که باعث تخریب سیناپس های نوراپی نفری و از دست دادن لذت و رفتار بر انگیخته می شود و همچنین اختلال حرکتی ایجاد می کند .
علل اصلی اسکیزوفرنی
1) وراثت ( اسکیزوفرنی به صورت خانوادگی رخ می دهد ) 2) ویروس ( درصد زیادی از افراد مبتلا به آن متولد فصل زمستان هستند ) 3) استرس ( یک عامل احتمالی است که در بیشتر موارد ممکن است وخامت اسکیزوفرنی را تسریع می کند یا موجب شود که این بیماری زودتر از موقع ظاهر شود )
Borna66
05-29-2009, 08:54 PM
سن و جنس
شیوع اسکیزوفرنی در مردان و زنان مساوی است . بیشترین سن شروع در مردان 15 تا 25 سالگی و در زنان 25 تا 35 سالگی است . بر خلاف مردان توزیع سنی اسکیزوفرنی در زنان دو وجهه است و در میانسالی به نقطه اوج دیگری می رسد . قریب به 3 تا 10 درصد زنان مبتلا ، اولین بار پس از 40 سالگی این بیماری را نشان می دهد .
فصل تولد افراد اسکیزوفرنی
افرادی که مبتلا به اسکیزوفرنی می شوند بیشتر در زمستان و اوایل بهار متولد شده اند . در نیمکره شمالی و از جمله در ایالات متحده ، افراد اسکیزوفرن بیشتر در مههای دی ( ژانویه ) تا فروردین ( آوریل ) و در نیمکره جنوبی اغلب در ماه های خرداد ( ژوئن ) تا شهریور ( سپتامبر ) به دنیا آمده اند .
بیوشیمی اسکیزوفرنی
طریقه عمل اسکیزوفرنی از راه تغییراتی در ساختمان و شیمی مغز است . بسیاری از تحقیقات روشن کرده اند که اسکیزوفرنی با نا بهنجاری در سیناپس های دوپامینی مغز در ارتباط است .
مواد شیمیایی که می تواند حالت مشابه اسکیزوفرنی را ایجاد کند
1) دوزهای بالای آمفتامین ( ممکن است منجر به پسیکو آمفتامین شود که مثال توهمات بینایی و هذیان های موقتی است )
2) ال-دوپا که برای درمان پارکینسون تجویز می شود و شامل هذیان های گزند و آسیب است .
داروهای ضد اسکیزوفرنی
نورولپتیکها داروهای ضد اسکیزوفرنی هستند که در سال 1950 کشف شد که داروی کلروپرومازین درمان موثری برای اسکیزوفرنی است . این دارو تا 50% از پیشرفت بیماری جلوگیری می کند . باید توجه کرد که دارو ها اسکیزوفرنی را واقعا بهبود نمی بخشند بلکه آن را کنترل می کنند.
دوره های اسکیزوفرنی
1) مرحله پیش نشانه ای : ( در طول این مرحله تغییرات تدریجی در شخصیت فرد به وجود می آید که از جمله آن فرد از نظر اجتماعی منزوی می شود ، به بهداشت خودش اهمیت نمی دهد و ... که این حالت تدریجی را مرحله پیش نشانه ای می نامند .
2) مرحله فعال : در این مرحله بیمار شروع به نشان دادن علایم برجسته سایکوتیک می نماید ( توهم ، هذیان ، تکلم نامنظم ، انزوای شدید و ... )
3) مرحله باقیمانده : در اغلب بیماران مرحله فعال ، مرحله باقیمانده را به دنبال دارد که در آن رفتار شخص مشابه با رفتار وی در مرحله پیش نشانه ای است . در برخی از موارد باقیمانده با یک برگشت به رفتار کاملا بهنجار به پایان می پذیرد.
Borna66
05-29-2009, 08:54 PM
انواع فرعی اسکیزوفرنی
1) نوع بدگمان ( پارانوئید )
اشتغال حاصله به یک یا چند هذیان یا داشتن توهم های مکرر شنوایی مشخصه های نوع پارانوئید است . بیماران روانی گسیخته پارانوئید ، نوعا پر تنش ، شکاک ، مقاوم ، در خود فرو رفته و گاه متخاصم یا پرخاشگرند اما در موقعیت های اجتماعی موفقند.
2) نوع نابسامان
مشخصه های نوع نا بسامان اسکیزوفرنی که سابقا کودک روانی ( هبفرنی ) خوانده می شد عبارت است از واپس روی آشکار به رفتارهای بدوی ، تکلم نابسامان ، فعالیت بدون هدف ، خلاصه شخصی داغان و به هم ریخته و همچنین این افراد فاقد علایم کاتاتونیک هستند . بهترین توصیف از رفتار این بیماران آن است که بگوییم ابلهانه یا احمقانه است.
3) نوع قوام یافته ( کاتاتونیک )
که شامل مواردی از جمله آشفتگی واضح در کارکرد حرکتی است که ممکن است شامل بهت ، منفی کاری ، سفتی عضلات ، برآشفتگی یا اتخاذ وضعیت های خاص بدنی باشد . بیماران را در حین بهت یا برآشفتگی مربوط به کاتاتونی ، باید تحت نظر قرار داد تا به خود یا دیگران صدمه نزنند .
4) نوع نامتمایز
خیلی وقت ها بیمارانی را که به وضوح اسکیزوفرن هستند را نمی شود به راحتی در یکی از انواع دیگر گنجاند . Dsm این گونه بیماران را تحت عنوان مبتلایان به اسکیزوفرنی از نوع نامتمایز دسته بندی می کند .
5) نوع باقیه ای
وجود مداوم شواهد اختلالی از نوع اسکیزوفرنی در غیاب مجموعه کامل علایم مرحله فعال یا علایمی که برای تشخیص نوع دیگری از اسکیزوفرنی کافی باشد مشخصه نوع باقیه ای است که شامل کندی هیجان ، انزوای اجتماعی ، رفتار نا متعارف و ... است
سایر انواع فرعی
1)بوفه دلیران (سایکوز حاد هذیانی ) 2) نهفته 3)رویا زده 4)بدروانی ( پارافرنی) و ...
Borna66
05-29-2009, 08:54 PM
سببشناسی به واسطه ناهمگن (heterogeneous) بودن تظاهرات علامتی و پیشآگهی اسکیزوفرنی، یک عامل منفرد بهعنوان علت در نظر گرفته نمیشود. اغلب مدل استرس - استعداد استفاده میشود که طبق آن افرادی که دچار اسکیزوفرنی میگردد، آسیبپذیری یا استعداد زیستشناختی خاصی دارد که در اثر استرس تسریع و منجر به علایم اسکیزوفرنی میشود. استرسهای ممکن است ژنتیک، زیستشناختی، روانی اجتماعی یا محیطی باشند. http://pnu-club.com/imported/2009/05/112.gifژنتیک هم نظریه تکژنی و هم نظریه چندژنی پیشنهاد شده است (جدول زیر) اگرچه هیچیک از فرضیهها قطعاً اثبات نشده ولی بهنظر نمیرسد که فرضیه چندژنی با علایم اسکیزوفرنی همخوانی بیشتری داشته باشد. - خصایصی که با توارث چندژنی همخوانی دارند (تعداد ژنهای درگیر، خطر بیکار شدن یک فرد و تصویر بالینی را تعیین میکند):۱. با وجود طبیعی بودن هر دو والد، اختلال میتواند منتقل شود. ۲. تظاهر اختلال از خیلی شدید تا شدت کم متفاوت است. ۳. بیمارانی که دچار بیماری شدیدتر هستند، نسبت به اشخاصی که بیماری خفیفتری دارند، تعداد بیشتری خویشاوند بیمار دارند.۴. با کاهش تعداد ژنهای مشترک، شانس بیماری کاهش مییابد. ۵. اختلال هم در سمت مادری و هم در سمت پدری خانواده وجود دارد.
Borna66
05-29-2009, 08:54 PM
همخونی: بروز در خانوادهها بیش از جمعیت عمومی است و نیز دوقلوهای تکتخمکی همگامی (concordance) بالاتری نسبت به دوقلوهای دوتخمکی دارند (جدول زیر) http://pnu-club.com/imported/2009/05/113.gifجدول شیوع اسکیزوفرنی در جمعیتهای خاص جمعیت شیوع (%) جمعیت عمومی ۱/۵-۱خویشاوندان درجه اول (اسکیزوفرنی اختلال وابسته به جنس نمیباشد. از نظر خطر بیماری تفاوتی نمیکند که کدام یک از والدین دچار اختلال است) ۱۲-۱۰
خویشاوندان درجه دوم ۶-۵فرزند دو والد اسکیزوفرنیک ۴۰دوقلوهای دوتخمکی ۱۵-۱۲دوقلوهای تکتخمکی۵۰-۴۵
Borna66
05-29-2009, 08:54 PM
مطالعات فرزندخواندگی:
خطر بیماری به والد زیستشناختی مربوط است و نه والدی که فرزند را قبول کرده است.
۱. خطر بیماری در کسیکه به فرزندخواندگی پذیرفته شده (۱۲-۱۰%) با بچهای که بهوسیله والدین زیستشناختی خود پرورش یافته مساوی است.
۲. شیوع اسکیزوفرنی در والدین زیستشناختی بیماران اسکیزوفرنیک که به فرزندخواندگی پذیرفته شدهاند، بیشتر از والدینی است که آنها را پرورش دادهاند.
۳. دوقلوهائی یکتخمکی که جدا از هم بزرگ شدهاند از نظر میزان همگامی با دوقلوهائی که با هم بزرگ شدهاند تفاوتی ندارند.
۴. میزان اسکیزوفرنی در بچههائی که از والدین سالم متولد شدهاند افزایش نمییابد ولی با والد اسکیزوفرنیک افزایش مییابد.
Borna66
05-29-2009, 08:54 PM
زیستشناختی - فرضیه دوپامین:
علایم اسکیزوفرنی ممکن است ناشی از افزایش فعالیت دوپامین در دستگاه لیمبیک (علایم مثبت) و کاهش فعالیت دوپامین در فرونتال (علایم منفی) باشد. پاتولوژی دوپامینی ممکن است ثانویه به تعداد یا حساسیت غیرطبیعی گیرنده یا آزاد شدن غیرطبیعی دوپامین (خیلی زیاد یا خیلی کم) باشد. این فرضیه براساس آثار پسیکوتوژنیک داروهائی که میزان دوپامین را افزایش میدهند. (مثل آمفتامینها، کوکائین) و اثر آنتیپسیکوتیکی آنتاگونیستهای گیرندهٔ دوپامین (مثل هالوپریدول) شکل گرفته است.
گیرندههای دوپامینی از D۱ تا D۵ شناسائی شدهاند. گیرنده D۱ ممکن است نقشی در علایم منفی داشته باشد. در حال حاضر داروهای آگونیست و آنتاگونیست اختصاصی گیرندههای D۳ و D۴ در حال ساخته شدن است. شدت علایم پسیکوتیک و پاسخدهی بالقوه این علایم به درمان با میزان اسید هومووانیلیک (homovanillic acid) که متابولیت دوپامین است ارتباط دارد. محدودیت این فرضیه این است که همه انواع پسیکوز به داروهای مسدودکننده دوپامین پاسخ میدهند و بنابراین ناهنجاریهای دوپامینرژیک در پسیکوز با علل مختلف وجود دارد. تداخل پیچیده سیستمهای نوروترانسمیتری مختلف، از جمله تداخلهای سروتونین - دوپامین بهعلاوه آثار نوروترانسمیترهای آمینواسیدی بر مونوآمینها، فرضیه تک نوروترانسمیتری را سادهانگارانه و ناقص مینمایاند.
Borna66
05-29-2009, 08:55 PM
فرضیه نوراپینفرین: افزایش سطح نوراپینفرین در اسکیزوفرنی منجر به افزایش حساسیت به درونداد حسی میگردد (۱). (۱) . در سببشناسی بیماری اسکیزوفرنی کدامیک از جملات زیر صحیح است؟ (پیشکارورزی اسفند ۷۸) الف ـ افزایش فعالیت گاماآمینوبوتیریک اسید (گابا) ب ـ کاهش فعالیت دوپامینج ـ کاهش حساسیت به دروندادهای حسید ـ افزایش فعالیت نوراپینفرین پاسخ: گزینه ج - فرضیه گاما آمینوبوتیریک اسید (gaba): کاهش فعالیت gaba منجر به افزایش فعالیت دوپامین میگردد.
Borna66
05-29-2009, 08:55 PM
فرضیه سروتونین:
در بعضی بیماران مزمن اسکیزوفرنیک، متابولیسم سروتونین بهطور واضح غیرطبیعی است، هم بالا بودن و هم پائین بودن سروتونین گزارش گردیده است. بهطور خاص، آنتاگونیسم گیرنده سروتونینی HT2 ـ 5 در کاهش علایم پسیکوتیک و مقابله علیه ایجاد اختلالات حرکتی وابسته به آنتاگونیسم D2 مورد اهمیت قرار گرفته است. در بررسیهای انجامشده در مورد اختلالات خلقی به فعالیت سروتونین در رفتارهای خودکشی و تکانشی، که بیماران اسکیزوفرنیک هم ممکن است آنها را نشان دهند، اشاره شده است.
- توهمزاها (hallucinogens):
بهعنوان یک فرضیه پیشنهاد شده که بعضی از آمینهای آندوژن بهعنوان سوبسترا تحت متیلاسیون (methylation) غیرطبیعی قرار میگیرند و تبدیل به توهمزاهای اندوژن میگردند. یافتههای قابل اعتمادی به نفع این فرضیه موجود است.
Borna66
05-29-2009, 08:55 PM
فرضیه گلوتامات:
براساس مشاهده آثار پسیکوتوژنیک گینرده گلوتاماتی اِن - متیل - دی - آسپارتات (NMDA) مثل فنسیکلیدین و کتامین و آثار درمانی آگونیستهای NMDA مثل گلیسین (glycine) و دی - سیکلوسرین (D-cycloserine) (در بررسیهای پژوهشی)، این فرضیه ارائه شده که کمکاری گیرنده NMDA باعث ایجاد علایم مثبت و منفی اسکیزوفرنی میگردد.
- فرضیههای رشد عصبی و دژنراسیون عصبی:
شواهدی به نفع مهاجرت غیرطبیعی نورونی در مدت سه ماهه دوم نمو جنینی وجود دارد. نظریههای عملکرد غیرطبیعی نورونی در زمان نوجوانی منجر به ظاهر شدن علایم میگردد. ممکن است به واسطه گیرنده گلوتامات، از دست رفتن سلولی رخ دهد. همه اینها میتواند از دست رفتن سلولی بدون گلیوز (gliosis) را که در اسکیزوفرنی مشاهده میشود، و ماهیت پیشرونده اختلال در بعضی بیماران را توضیح دهد.
Borna66
05-29-2009, 08:55 PM
روانی - اجتماعی و محیطی
- عوامل خانوادگی:
میزان عود در بیماران اسکیزوفرنیکی که در خانوادههایشان میزان هیجان ابراز شده (EE ـ expressed emotion) بالاتر است نسبت به بیمارانی که EE کمتری در خانواده دارند بیشتر میباشد. هیجان ابراز شده طبق تعریف عبارت است از هرگونه رفتار بیش از حد مداخلهگرانه، خصومتآمیز و انتقادی یا کنترلکننده و کودکانه. اگر رفتار اعضاء خانواده به درجات پائینتری از EE تغییر شکل یابد، میزان عود کمتر میگردد. بیشتر، اعتقاد بر این است که اختلال عملکرد خانوادگی بهجای اینکه علت اسکیزوفرنی باشد، بیشتر، ناشی از آن است.
- موضوعات دیگر روانپویشی:
فهمیدن این موضوع که کدام استرسورهای روانی - اجتماعی و محیطی میتوانند برای بیماران اسکیزوفرنیک اختصاصی باشند اهمیت اساسی دارد. دانستن اینکه کدام استرسهای روانشناختی و محیطی، احتمال بیشتری در ایجاد عدم توازن پسیکوتیک دارد، به پزشک کمک میکند که در رابطه با آنها به شکلی حمایتی با بیمار برخورد کند و به مرور زمان به بیمار هم کمک میکند که هر چه بیشتر احساس کنترل داشته باشد.
Borna66
05-29-2009, 08:55 PM
فرضیه عفونی
شواهدی که به نفع دخالت یک ویروس آهسته (slow) بهعنوان عامل سببشناختی وجود دارد عبارت است از تغییرات آسیبشناسی عصبی که با عفونتهای قبلی همخوانی دارد. شامل: گلیوز، اسکار گلیائی (glial scarring) و آنتیبادیهای ضدویروسی در سرم و مایع مغزی نخاعی بعضی از بیماران اسکیزوفرنی. میزان بالای عوارض پریناتال و فضلیّت تولد نیز ممکن است در جهت حمایت از فرضیه عفونی باشند.
آزمونهای آزمایشگاهی و روانشناختی EEG
یافتههای EEG در اغلب بیماران اسکیزوفرنی طبیعی میباشد ولی در بعضی از آنها افزایش فعالیت موجهای تتا و دلتا و کاهش فعالیت موج آلفا، ناهنجاریهای حملهای (paroxysmal)، و افزایش حساسیت به روشهای فعالسازی (مثل محرومیت از خواب) دیده شده است.
Borna66
05-29-2009, 08:55 PM
مطالعات پتانسیل فراخوانده
افزایش حساسیت ابتدائی به تحریک حسی همراه با کندی جبرای پردازش اطلاعات در سطوح بالاتر قشر مخ
مطالعات ایمنیشناختی
در بعضی بیماران، لنفوسیتهای آتیپیک و کاهش تعداد سلولهای کشنده طبیعی
مطالعات غدد درونریز
در تعدادی از بیماران، کاهش میزان هورمون لوتئینیزه کننده (lh)، هورمون تحریککننده فولیکول (fsh)، کاهش آزاد شدن پرولاکتین و هورمون رشد پس از تحریک توسط هورمون آزادکننده گنادوتروپین یا هورمون آزادکننده تیروتروپین.
Borna66
05-29-2009, 08:56 PM
آزمون عصبی - روانشناختی
در آزمون اندریافت موضوعی (thematic appreciation test) و رورشاخ بهطول معمول پاسخهای غریب مشاهده میگردد. والدین بیماران اسکیزوفرنی در مقایسه با والدین افرادی که بهعنوان کنترل انتخاب شدهاند، در تستهای فرافکن، نسبت به حد نرمال، انحراف بیشتری نشان میدهند (که این ممکن است ناشی از زندگی با افراد اسکیزوفرنیک خانواده باشد)، در مجموعه هالستد رایتان (Halstead-Reitan battery) در حدود ۲۵ تا ۳۰ درصد بیماران اختلالا توجه و هوش، کاهش زمان به خاطر سپردن و اختلال در توانائی حل مسئله دیده میشود. بیماران اسکیزوفرنیک در مقایسه با بیماران غیراسکیزوفرنیک، IQ پائینتری دارند، اگرچه دامنه IQ در این افراد وسیع است. با پیشرفت بیماری، IQ کاهش مییابد.
Powered by vBulletin™ Version 4.2.2 Copyright © 2024 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.