alamatesoall
06-05-2012, 07:43 PM
وجود اضطراب در حد اعتدالآمیز آن، پاسخی سازش یافته تلقی میشود كه موضعگیری متفاوت انسانها در برابر حوادث طبیعی و غیر طبیعی را به دنبال دارد; اضطراب است كه ما را وامیدارد تا برای معاینه كلی به پزشك مراجعه كنیم، كتابهایی را كه از كتابخانه به امانت گرفتهایم بازگردانیم، اگر وعده ملاقاتی با كسی گذاشتهایم، به موقع در سرقرار حاضر شویم، در یك جاده لغزنده با احتیاط رانندگی كنیم و...
بنابراین وجود اندكی اضطراب میتواند به عنوان یكی از مؤلفههای شخصیت و در واقع بخشی از زندگی انسان، تاثیر مثبتی بر فرآیند زندگی و تحول آن داشته باشد; زیرا این فرصت را برای افراد فراهم میآورد تا مكانیزمهای سازشی خود را در صورت مواجه شدن با منابع اضطرابزا، گسترش دهند. اضطراب در پارهای از مواقع میتواند، سازندگی و خلاقیت را در كودك یا نوجوان به وجود آورد و یا آنها را تحریك كند تا به طور جدی با یك مسؤولیت مهم مانند آماده شدن برای امتحان یا پذیرفتن یك وظیفه اجتماعی، مواجه شوند.طبیعی است كه این نوع اضطراب نه تنها هیچ ضرری برای فرآیند رشد انسان ندارد، بلكه امری سازنده و مفید نیز هست. اما در مقابل یك نوع اضطراب مرضی (منفی) نیز وجود دارد كه عامل بسیاری از اختلالات شناختی و بدنی، ترسهای غیرموجه و وحشتزدگیها به شمار میآید و باعث میشود انسان از بخش عمدهای از امكاناتش محروم گردد.
در این مقاله بر آن هستیم تا پیامدهای حاصل از اضطراب امتحان و نیز راههای درمان و یا كاهش آن را مورد بررسی قرار دهیم.
تعریف اضطراب امتحان
«اضطراب امتحان» اصطلاحی كلی است كه به نوعی اضطراب یا هراس اجتماعی خاص اشاره دارد. این نوع اضطراب، فرد را نسبتبه تواناییهایش دچار تردید كرده و توان او را برای مقابله با موقعیت امتحان، كاهش میدهد. فردی كه دچار اضطراب امتحان شده است، مواد درسی را میداند، اما شدت اضطراب وی مانع از آن میشود كه معلومات خود را هنگام امتحان به ظهور برساند. معمولا بین نمرات اضطرابی و نمرات امتحانی، یك رابطه معكوس معناداری وجود دارد; به این شكل كه هر چه نمره اضطراب بالاتر باشد، نمره امتحان كمتر خواهد بود و هر چه نمره اضطراب پایینتر باشد، نمره امتحان بالاتر خواهد بود. این یك واقعیت است كه افزایش اضطراب با كاهش كارآمدی تحصیلی مرتبط است; زیرا اضطراب به طور موقت كنشوری بهنجار (توانایی عقلی معمولی) فرد را دچار اختلال میكند به طوری كه فرد مضطرب نمیتواند از تواناییهای عقلی خود خوب استفاده كند; از این روی یا مطالب امتحانی را خوب نمیتواند به حافظه بسپارد یا اینكه اگر از قبل همه مطالب را یاد گرفته باشد، هنگام امتحان به او فراموشی دست میدهد و توان بازیابی مطالب آموخته شده را ندارد.
نقش اضطراب در كاهش توانایی فرد
اكنون این سؤال مطرح میشود كه چرا اضطراب باعث كاهش توانایی فرد میشود؟ پژوهشگران و محققان عوامل متعددی را در این زمینه مطرح كردهاند. عدهای معتقدند (واین ۱۹۷۱) كه وقتی سطح اضطراب بالا باشد «توجه فرد»، هم به متغیرهای مربوط به «خود» و هم متغیرهای مربوط به «امتحان» معطوف میشود كه این امر موجبات نگرانی او را در خلال امتحان فراهم میآورد و در نتیجه نمره امتحان پایین میآید. اما اگر سطح اضطراب امتحان پایین باشد، توجه فرد بیشتر به متغیرهای امتحان معطوف میشود و از عهده امتحان بهتر برمیآید.
پژوهشگران دیگر، بر عواملی مانند فقدان مهارتهای مطالعه تاكید كردهاند; یعنی چون فرد نمیداند چگونه و با چه شیوهای مطالعه كند، مطالب را خوب دریافت نمیكند و در نتیجه هنگام امتحان مضطرب میشود.
عدهای دیگر اضطراب امتحان را ناشی از عدم توجه و دقت فرد نسبتبه كاری كه انجام میدهد، میدانند. در این نظریه، فرض این است كه نگرانی یا تجلیات شناختی اضطراب، توجه فرد را از كاری كه بر عهده دارد منحرف میكند و بدین ترتیب، كارآمدی او را تحت تاثیر قرار میدهد.
مجموعه این تحقیقات نشان میدهد كه صرف تعیین سطح كلی اضطراب در موقعیتهای ارزشیابی یا امتحان كافی نیست و لازم است عوامل خاص اضطرابی كه در این میان نقش اصلی را ایفا میكنند نیز مشخص شوند.
روشهای كاهش و مقابله با اضطراب امتحان
پژوهشگران در چند دهه اخیر برای درمان اضطراب امتحان تحقیقات گستردهای انجام دادهاند. ما در اینجا به روشهایی میپردازیم كه در دو دهه اخیر بیشتر مورد استفاده قرار گرفته و در درمان اختلالهای اضطرابی مؤثرتر بودهاند.
گرچه تحقیقات به عمل آمده حاكی از آن است كه هیچ یك از این روشها به تنهایی به نتایج چشمگیری منتهی نشدهاند، اما با توجه به پژوهشهای اخیر میتوان گفت آموزش شیوههای مقابلهای به تدریج جایگزین روشهایی شدهاند كه كاهش اضطراب را هدف اصلی خود قرار میدهند. این روشها (روشهای مهار اضطراب یا روشهای مقابلهای) بر اساس فرضیه عدهای از متخصصان بالینی به وجود آمده كه معتقدند افراد مبتلا به اضطراب هرگز نیاموختهاند چگونه اضطراب خود را مهار كنند. بنابراین باید مهارتهایی به مراجعان آموخت تا با استفاده از آنها بتوانند بر اضطراب خود غلبه كنند. در زیر به متداولترین روشهای مهار اضطراب اشاره میكنیم:
روش خود آموزشدهی
این روش را میشن بام ابداع كرده و معتقد استبسیاری از افراد در خلال موقعیتهای اضطرابی، یك حالت «خودگویی» منفی، مانند «هیچ چیز درست نخواهد شد» یا «من دراین امتحان موفق نخواهم شد» دارند; این خودگوییها باعث افزایش سطح اضطراب و كاهش كارآمدی فرد میگردد. در این شیوه، درمانگر به مراجعان خود میآموزد كه خودگوییهای مثبت مانند «گام به گام پیش میروم» و یا «میتوانم بر موقعیت مسلط شوم» را جایگزین خودگوییهای منفی كنند; یعنی در واقع راه مقابله با منفی بافیها را به مراجعان خود میآموزند.
روش تنشزدایی
بر اساس این روش در خلال چند جلسه چگونگی ایجاد آرامش در عضلات، به مراجع آموزش داده میشود. تلقین، تصویرپردازی، تمرین، تنظیم تنفس و حتی داروهایی كه تاثیر كوتاه مدت دارند میتوانند برای دستیابی به این هدف به كار گرفته شوند.
روش پسخوراند زیستی
پسخوراند زیستی یك روش درمانگری «رفتاری - زیستشناختی» است كه در خلال آن افراد به گونهای به دستگاههای هدایت كننده متصل میشوند تا بتوانند پیوسته اطلاعات دقیقی درباره فعالیتهای فیزیولوژیكی خود مانند ضربان قلب یا تنش عضلانی را در اختیار داشته باشند. بر اساس دستورالعملهای درمانگر و توجه به علامتهای دستگاه هدایت كننده، بیماران به تدریج میآموزند كه فعالیتهای ارادی و حتی فعالیتهای فیزیولوژیكی غیر ارادی خود را مهار كنند.
البته شیوههای درمان دیگری نیز مانند درمانگریهای شناختی وجود دارد. اینگونه روشها با تغییر دادن باورهایی كه موجب اضطراب در فرد میشود، اضطراب را به پایینترین سطح كه قابل تحمل باشد كاهش میدهند. برای اطلاع بیشتر در این زمینه میتوانید به كتاب شناخت درمانگری الیس و بك مراجعه كنید.
بنابراین وجود اندكی اضطراب میتواند به عنوان یكی از مؤلفههای شخصیت و در واقع بخشی از زندگی انسان، تاثیر مثبتی بر فرآیند زندگی و تحول آن داشته باشد; زیرا این فرصت را برای افراد فراهم میآورد تا مكانیزمهای سازشی خود را در صورت مواجه شدن با منابع اضطرابزا، گسترش دهند. اضطراب در پارهای از مواقع میتواند، سازندگی و خلاقیت را در كودك یا نوجوان به وجود آورد و یا آنها را تحریك كند تا به طور جدی با یك مسؤولیت مهم مانند آماده شدن برای امتحان یا پذیرفتن یك وظیفه اجتماعی، مواجه شوند.طبیعی است كه این نوع اضطراب نه تنها هیچ ضرری برای فرآیند رشد انسان ندارد، بلكه امری سازنده و مفید نیز هست. اما در مقابل یك نوع اضطراب مرضی (منفی) نیز وجود دارد كه عامل بسیاری از اختلالات شناختی و بدنی، ترسهای غیرموجه و وحشتزدگیها به شمار میآید و باعث میشود انسان از بخش عمدهای از امكاناتش محروم گردد.
در این مقاله بر آن هستیم تا پیامدهای حاصل از اضطراب امتحان و نیز راههای درمان و یا كاهش آن را مورد بررسی قرار دهیم.
تعریف اضطراب امتحان
«اضطراب امتحان» اصطلاحی كلی است كه به نوعی اضطراب یا هراس اجتماعی خاص اشاره دارد. این نوع اضطراب، فرد را نسبتبه تواناییهایش دچار تردید كرده و توان او را برای مقابله با موقعیت امتحان، كاهش میدهد. فردی كه دچار اضطراب امتحان شده است، مواد درسی را میداند، اما شدت اضطراب وی مانع از آن میشود كه معلومات خود را هنگام امتحان به ظهور برساند. معمولا بین نمرات اضطرابی و نمرات امتحانی، یك رابطه معكوس معناداری وجود دارد; به این شكل كه هر چه نمره اضطراب بالاتر باشد، نمره امتحان كمتر خواهد بود و هر چه نمره اضطراب پایینتر باشد، نمره امتحان بالاتر خواهد بود. این یك واقعیت است كه افزایش اضطراب با كاهش كارآمدی تحصیلی مرتبط است; زیرا اضطراب به طور موقت كنشوری بهنجار (توانایی عقلی معمولی) فرد را دچار اختلال میكند به طوری كه فرد مضطرب نمیتواند از تواناییهای عقلی خود خوب استفاده كند; از این روی یا مطالب امتحانی را خوب نمیتواند به حافظه بسپارد یا اینكه اگر از قبل همه مطالب را یاد گرفته باشد، هنگام امتحان به او فراموشی دست میدهد و توان بازیابی مطالب آموخته شده را ندارد.
نقش اضطراب در كاهش توانایی فرد
اكنون این سؤال مطرح میشود كه چرا اضطراب باعث كاهش توانایی فرد میشود؟ پژوهشگران و محققان عوامل متعددی را در این زمینه مطرح كردهاند. عدهای معتقدند (واین ۱۹۷۱) كه وقتی سطح اضطراب بالا باشد «توجه فرد»، هم به متغیرهای مربوط به «خود» و هم متغیرهای مربوط به «امتحان» معطوف میشود كه این امر موجبات نگرانی او را در خلال امتحان فراهم میآورد و در نتیجه نمره امتحان پایین میآید. اما اگر سطح اضطراب امتحان پایین باشد، توجه فرد بیشتر به متغیرهای امتحان معطوف میشود و از عهده امتحان بهتر برمیآید.
پژوهشگران دیگر، بر عواملی مانند فقدان مهارتهای مطالعه تاكید كردهاند; یعنی چون فرد نمیداند چگونه و با چه شیوهای مطالعه كند، مطالب را خوب دریافت نمیكند و در نتیجه هنگام امتحان مضطرب میشود.
عدهای دیگر اضطراب امتحان را ناشی از عدم توجه و دقت فرد نسبتبه كاری كه انجام میدهد، میدانند. در این نظریه، فرض این است كه نگرانی یا تجلیات شناختی اضطراب، توجه فرد را از كاری كه بر عهده دارد منحرف میكند و بدین ترتیب، كارآمدی او را تحت تاثیر قرار میدهد.
مجموعه این تحقیقات نشان میدهد كه صرف تعیین سطح كلی اضطراب در موقعیتهای ارزشیابی یا امتحان كافی نیست و لازم است عوامل خاص اضطرابی كه در این میان نقش اصلی را ایفا میكنند نیز مشخص شوند.
روشهای كاهش و مقابله با اضطراب امتحان
پژوهشگران در چند دهه اخیر برای درمان اضطراب امتحان تحقیقات گستردهای انجام دادهاند. ما در اینجا به روشهایی میپردازیم كه در دو دهه اخیر بیشتر مورد استفاده قرار گرفته و در درمان اختلالهای اضطرابی مؤثرتر بودهاند.
گرچه تحقیقات به عمل آمده حاكی از آن است كه هیچ یك از این روشها به تنهایی به نتایج چشمگیری منتهی نشدهاند، اما با توجه به پژوهشهای اخیر میتوان گفت آموزش شیوههای مقابلهای به تدریج جایگزین روشهایی شدهاند كه كاهش اضطراب را هدف اصلی خود قرار میدهند. این روشها (روشهای مهار اضطراب یا روشهای مقابلهای) بر اساس فرضیه عدهای از متخصصان بالینی به وجود آمده كه معتقدند افراد مبتلا به اضطراب هرگز نیاموختهاند چگونه اضطراب خود را مهار كنند. بنابراین باید مهارتهایی به مراجعان آموخت تا با استفاده از آنها بتوانند بر اضطراب خود غلبه كنند. در زیر به متداولترین روشهای مهار اضطراب اشاره میكنیم:
روش خود آموزشدهی
این روش را میشن بام ابداع كرده و معتقد استبسیاری از افراد در خلال موقعیتهای اضطرابی، یك حالت «خودگویی» منفی، مانند «هیچ چیز درست نخواهد شد» یا «من دراین امتحان موفق نخواهم شد» دارند; این خودگوییها باعث افزایش سطح اضطراب و كاهش كارآمدی فرد میگردد. در این شیوه، درمانگر به مراجعان خود میآموزد كه خودگوییهای مثبت مانند «گام به گام پیش میروم» و یا «میتوانم بر موقعیت مسلط شوم» را جایگزین خودگوییهای منفی كنند; یعنی در واقع راه مقابله با منفی بافیها را به مراجعان خود میآموزند.
روش تنشزدایی
بر اساس این روش در خلال چند جلسه چگونگی ایجاد آرامش در عضلات، به مراجع آموزش داده میشود. تلقین، تصویرپردازی، تمرین، تنظیم تنفس و حتی داروهایی كه تاثیر كوتاه مدت دارند میتوانند برای دستیابی به این هدف به كار گرفته شوند.
روش پسخوراند زیستی
پسخوراند زیستی یك روش درمانگری «رفتاری - زیستشناختی» است كه در خلال آن افراد به گونهای به دستگاههای هدایت كننده متصل میشوند تا بتوانند پیوسته اطلاعات دقیقی درباره فعالیتهای فیزیولوژیكی خود مانند ضربان قلب یا تنش عضلانی را در اختیار داشته باشند. بر اساس دستورالعملهای درمانگر و توجه به علامتهای دستگاه هدایت كننده، بیماران به تدریج میآموزند كه فعالیتهای ارادی و حتی فعالیتهای فیزیولوژیكی غیر ارادی خود را مهار كنند.
البته شیوههای درمان دیگری نیز مانند درمانگریهای شناختی وجود دارد. اینگونه روشها با تغییر دادن باورهایی كه موجب اضطراب در فرد میشود، اضطراب را به پایینترین سطح كه قابل تحمل باشد كاهش میدهند. برای اطلاع بیشتر در این زمینه میتوانید به كتاب شناخت درمانگری الیس و بك مراجعه كنید.