alamatesoall
06-01-2012, 08:34 PM
http://pnu-club.com/imported/2012/06/5.gif
علاوه بر کارکردهائى که در مقدمه اين فصل آمده است وظايف ديگرى از سوى صاحبنظران ارائه گرديده است:
بهنظر 'مک ايور' (R.Maciver) وظيفهٔ خانواده عبارت است از:
روابط زناشوئى معين و با دوامى که توليد مثل و پرورش آنها را به عهده دارد.
'رابرت وينچ' (R.Mac Ivre) با آنکه توليدمثل اساسى خانواده در نظر مىگيرد. وظايف ديگرى مانند: کارکرد اقتصادي، سياسي، آموزش و پرورش و... را بيان مىکند.
'مرداک' (Murdock) براى خانواده چهار وظيفهٔ اصلى قائل است:
۱. جنسي: يعنى تأمين احتياجات جنسى زن و مردى که تشکيل خانواده مىدهند.
۲. اقتصادي: به اين معنى که بسيارى از احتياجات مادى خانواده از طريق فعاليت اعضاء آن و يا لااقل شخصى که تحت سرپرستى آن هستند، تأمين مىشود.
۳. توليد نسل
۴. تربيتي: به اين معنى که پدر و مادر و ساير اعضاء بزرگتر خانواده تربيت کودکان را به عهده دارند و همانطور که قبلاً گفتيم خانواده، پايههاى شخصيت کودکان را مىريزد و آنها را تا حدودى اجتماعى مىسازند.
در همين خصوص 'ناتان ايکرمن' علاوه بر وظيفه توليد مثل وظايف ديگرى را براى خانواده برمىشمارد که عبارت هستند از:
- محافظت از فرد در برابر خطرات محيط پيرامون.
- آموختن وظايف و شيوههاى گوناگون رفتار در برابر جنس مخالف که هدف از آن ايجاد آمادگى براى رسيدن به بلوغ جنسى و انجام وظايف به نحو صحيح است.
- ايجاد فرصت و امکانات شناسائى فردى براى کسب تجارب.
- حمايت و پشتيبانى از فرد در خانواده بهمنظور ايجاد قدرت خلاقيت در او و شکوفا کردن استعدادهاى آن بهنظر ما علاوه بر اين، خانواده کارکردهاى ديگرى از اين قبيل نيز دارد.
- اجتماعى کردن فرد.
- پرورش قواى روحى و اخلاقى در فرد و تشکيل شخصيت اساسى در کودک.
- برآوردن نيازهاى کودک مانند: غذا، پوشاک، مسکن، احساس امنيت، محبت و غيره.
- حفظ و انتقال ميراث فرهنگي.
- ايجاد حس همبستگى با ساير افراد جامعه.
- ايجاد روح آزادمنشى و دموکراسي.
تالکوت پارسنز (T.Parsons) در حدود سالهاى ۱۹۳۰ تئورى خاصى در مورد خانواده هستهاى ارائه داد. به عقيدهٔ او خانواده سه خصوصيت و وظيفه دارد.
۱. هويت اجتماعى دادن به فرزندان. به عقيده 'پارسنز' اگر خانواده را مطالعه کنيم غير از وظيفهٔ توليد مثل و تعيين هويت اجتماعى فرزندان وظيفهٔ ديگرى ندارد. مانند هويت ايرانى داشتن، فرانسوي، انگليسى و غيره.
۲. کمک به اجتماعى کردن کودکان تا بتوانند در آينده اعضاء جامعه باشند. وظيفهٔ اجتماعى کردن، همان انتقال افکار، ارزشها و مفاهيم عميق اجتماعى به فرزندان است. اين وظيفه بهوسيلهٔ ايفاء نقشهائى که پدر، مادر، خانواده و ديگران به عهده دارند انجام مىگيرد.
البته مؤسسات ديگرى مانند: مدرسه، گروه همسالان و دوستان و... نيز در اين اجتماعى کردن شريک هستند.
۳. استحکام و حفظ تعادل شخصيت بزرگسالان جامعه. استقرار شخصيت بزرگسالان بدين ترتيب بهوجود مىآيد که زن و مرد وقتى با يکديگر ازدواج مىکنند. روابط آنها با اعضاء خانوادهٔ خود مخصوصاً با والدين و برادرها و خواهرها به سستى مىگرايد و زن و مرد به همسر خود متکى هستند تا به خويشاوندان.
خلاصه آنکه، نقش خانواده در انجام وظايف گوناگونى که به آن نسبت مىدهند بايد بهعنوان نتيجهاى از نقش و وظيفهٔ اصلى آنکه همانا توليد مثل است به شمار آورد. اگر وظايف اساسى خانواده به نحوى کامل و قابل قبول انجام شوند، احتياجات جامعه براى ادامه دادن به حيات خود بهصورت قابل دوام و با استحکام کافى تأمين مىشود. در عين حال به پيشرفت فرد هم کمک مىکند.
علاوه بر کارکردهائى که در مقدمه اين فصل آمده است وظايف ديگرى از سوى صاحبنظران ارائه گرديده است:
بهنظر 'مک ايور' (R.Maciver) وظيفهٔ خانواده عبارت است از:
روابط زناشوئى معين و با دوامى که توليد مثل و پرورش آنها را به عهده دارد.
'رابرت وينچ' (R.Mac Ivre) با آنکه توليدمثل اساسى خانواده در نظر مىگيرد. وظايف ديگرى مانند: کارکرد اقتصادي، سياسي، آموزش و پرورش و... را بيان مىکند.
'مرداک' (Murdock) براى خانواده چهار وظيفهٔ اصلى قائل است:
۱. جنسي: يعنى تأمين احتياجات جنسى زن و مردى که تشکيل خانواده مىدهند.
۲. اقتصادي: به اين معنى که بسيارى از احتياجات مادى خانواده از طريق فعاليت اعضاء آن و يا لااقل شخصى که تحت سرپرستى آن هستند، تأمين مىشود.
۳. توليد نسل
۴. تربيتي: به اين معنى که پدر و مادر و ساير اعضاء بزرگتر خانواده تربيت کودکان را به عهده دارند و همانطور که قبلاً گفتيم خانواده، پايههاى شخصيت کودکان را مىريزد و آنها را تا حدودى اجتماعى مىسازند.
در همين خصوص 'ناتان ايکرمن' علاوه بر وظيفه توليد مثل وظايف ديگرى را براى خانواده برمىشمارد که عبارت هستند از:
- محافظت از فرد در برابر خطرات محيط پيرامون.
- آموختن وظايف و شيوههاى گوناگون رفتار در برابر جنس مخالف که هدف از آن ايجاد آمادگى براى رسيدن به بلوغ جنسى و انجام وظايف به نحو صحيح است.
- ايجاد فرصت و امکانات شناسائى فردى براى کسب تجارب.
- حمايت و پشتيبانى از فرد در خانواده بهمنظور ايجاد قدرت خلاقيت در او و شکوفا کردن استعدادهاى آن بهنظر ما علاوه بر اين، خانواده کارکردهاى ديگرى از اين قبيل نيز دارد.
- اجتماعى کردن فرد.
- پرورش قواى روحى و اخلاقى در فرد و تشکيل شخصيت اساسى در کودک.
- برآوردن نيازهاى کودک مانند: غذا، پوشاک، مسکن، احساس امنيت، محبت و غيره.
- حفظ و انتقال ميراث فرهنگي.
- ايجاد حس همبستگى با ساير افراد جامعه.
- ايجاد روح آزادمنشى و دموکراسي.
تالکوت پارسنز (T.Parsons) در حدود سالهاى ۱۹۳۰ تئورى خاصى در مورد خانواده هستهاى ارائه داد. به عقيدهٔ او خانواده سه خصوصيت و وظيفه دارد.
۱. هويت اجتماعى دادن به فرزندان. به عقيده 'پارسنز' اگر خانواده را مطالعه کنيم غير از وظيفهٔ توليد مثل و تعيين هويت اجتماعى فرزندان وظيفهٔ ديگرى ندارد. مانند هويت ايرانى داشتن، فرانسوي، انگليسى و غيره.
۲. کمک به اجتماعى کردن کودکان تا بتوانند در آينده اعضاء جامعه باشند. وظيفهٔ اجتماعى کردن، همان انتقال افکار، ارزشها و مفاهيم عميق اجتماعى به فرزندان است. اين وظيفه بهوسيلهٔ ايفاء نقشهائى که پدر، مادر، خانواده و ديگران به عهده دارند انجام مىگيرد.
البته مؤسسات ديگرى مانند: مدرسه، گروه همسالان و دوستان و... نيز در اين اجتماعى کردن شريک هستند.
۳. استحکام و حفظ تعادل شخصيت بزرگسالان جامعه. استقرار شخصيت بزرگسالان بدين ترتيب بهوجود مىآيد که زن و مرد وقتى با يکديگر ازدواج مىکنند. روابط آنها با اعضاء خانوادهٔ خود مخصوصاً با والدين و برادرها و خواهرها به سستى مىگرايد و زن و مرد به همسر خود متکى هستند تا به خويشاوندان.
خلاصه آنکه، نقش خانواده در انجام وظايف گوناگونى که به آن نسبت مىدهند بايد بهعنوان نتيجهاى از نقش و وظيفهٔ اصلى آنکه همانا توليد مثل است به شمار آورد. اگر وظايف اساسى خانواده به نحوى کامل و قابل قبول انجام شوند، احتياجات جامعه براى ادامه دادن به حيات خود بهصورت قابل دوام و با استحکام کافى تأمين مىشود. در عين حال به پيشرفت فرد هم کمک مىکند.