alamatesoall
06-01-2012, 07:55 PM
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
"كلمز و بین" (1374) سالها پیش واژه مسئولیت را از لحاظ لغوی به معنی توانایی پاسخ دادن تعریف نمود.
این واژه در عرف عام به مفهوم تصمیمگیری مناسب است كه فرد در چارچوب هنجارهای اجتماعی و انتظاراتی كه معمولاً از او میرود، دست به انتخابی بزند و این انتخاب سبب ایجاد روابط انسانی مثبت، افزایش ایمنی، موفقیت و آسایش خاطر شود. پاسخ مؤثر هم پاسخی است كه فرد را قادر میسازد تا به هدفهایی كه باعث تقویت عزّت نفسش میشوند، دست یابد.
برای آنكه فرد به گونهای مؤثر پاسخ دهد، لازم است كه مشخصههای مهم موقعیت مورد نظر را بشناسد.
اگر او صرفاً نفع شخصی خویش را در نظر بگیرد و به محدودیتهای موجود توجه نكند، مشكلاتی برای خود و دیگران بوجود میآورد.
هر فردی ناگزیر است از نگرش سایرین به مسائل آگاه باشد، زیرا انتخابهای وی، از نیازها، حقوق و مسئولیتهای سایرین متأثر است.
زمانی كه فرد از سایرین به ویژه از نزدیكان و همكاران خود پسخوراند دریافت میكند، بهتر میتواند بفهمد كه سایرین در مورد موضوعات مختلف چگونه میاندیشند.
در نتیجه توانایی انعطافپذیریاش بیشتر میشود و در مییابد كه ممكن است معیارها و انتظارات، در موقعیتهای مختلف تغییر كنند.
علاوه بر این، لازم است كه افراد از نیازها و هدفهای خویش آگاه باشند. افراد، زمانی فردی مسئول بشمار میآیند كه با در نظر گرفتن هدفهای خویش و نیازهای سایرین عمل نمایند.
اهداف: آشنایی با نحوه افزایش مسئولیتهای شخصی بكارگیری راهكارهایی برای افزایش مسئولیتپذیری خود و دیگران:
افرادی كه احساس مسئولیت میكنند به ابزار، نگرشها و منابعی كه برای ارزیابی مؤثر موقعیتها نیاز دارند، مجهز هستند و به انتخابهایی دست میزنند كه برای خود و اطرافیانشان مناسب است.
افرادی كه محركشان احساس گناه است، ممكن است ظاهراً بنظر برسد كه افرادی مسئول هستند لیكن در واقع، ملاك خاصی برای انتخابهایشان دارند.
آنان میخواهند كه از تنبیه و درد و یا ترس در امان بمانند، تحمل مخالفت یا انتقاد را ندارند و تا حد افراط نیازمند تأیید دیگران هستند.
تفاوتهای موجود بین افرادی كه احساس گناه میكنند و آنهایی كه واقعاً افرادی مسئول هستند، در زیر آورده شده است :
افرادی كه محركشان احساس گناه است
افرادی كه محركشان احساس مسئولیت است
هدفهای رفتاری آنان
پرهیز از درد، انتقاد و یا عدم تأیید
ارضاء نیازهای خود و یا دیگران
روشهایی كه بكار میبرند
آشتی كردن، وابسته بودن به دیگران، انعطافناپذیر بودن نسبت به موقعیتهای جدید
عدم وابستگی، انعطافپذیری، ركگویی
مركز توجه آنان
زمان گذشته، خاطره دردها یا انتقادها، موقعیتهایی كه در آن احساس ایمنی میكنند
زمان حال یا آینده، لذت بردن از حال، جستجوی هدفهای تازه، یادآوری تجربیات موفق در گذشته
احساساتی كه در مورد خویش دارند
متهم ساختن خود، نگرانی، ترس و پایین بودن عزت نفس
تأیید خویش و نظر مثبت خویش به خود، بالا بودن عزت نفس
تلاش1 : من میدانم كه همه افراد در تمام سطوح زندگیشان مسئول هستند و همیشه باید مسئولیت آنچه را كه میگویند و انجام میدهند، بر عهده بگیرند.
این را نیز میدانم كه مسئول بودن به معنی گناهكار بودن نیست.
من می دانم حس مسئولیت هنگامی در افراد بوجود میآید كه به من مسئولیت داده شود.
در عین حال در مورد اثربخشی پاسخهایم، بازخورد دریافت كنم و در مورد راههای گوناگونی كه در سایر موقعیتها مناسب هستند، اطلاعاتی داشته باشم.
اگر از اشتباهات خویش درس بگیرم، عملكرد بهتری در آنچه انجام میدهم، خواهم داشت.
اما چنانچه نتوانم یاد بگیرم كه چرا كارم اشتباه بوده است و یا به جای آن چه كاری میتوانستم انجام دهم، هرگز نمیتوانم پیشرفت كنم.
- چه رفتارهایی را در گذشته به اشتباه مرتكب شدهام؟
-چه درسها یا آگاهیهایی از اشتباهاتم بدست آوردهام؟
در بیشتر مواقع با افرادی مواجه میشویم كه اشتباهی را بارها تكرار میكنند زیرا راههای بهتری را نمیشناسند.
افراد باید یاد بگیرند كه بین نفع شخصی خویش و مسئولیت در برابر دیگران، توازنی بر قرار كنند.
تلاش2 : من به این نكته تأكید میكنم كه مسئول بودن به معنی پیروی كوركورانه از دیگران نیست.
قادر بودن به اخذ تصمیمهای درست، عامل عمده تكامل حس قدرت یا كنترل نمودن شرایط زندگی خویش است.
من میدانم كه بین مسئولیتپذیری و تصمیمگیری رابطه تنگاتنگی وجود دارد. شك نیست كه مردد و بیتصمیم بودن یك راه بیمسئولیت بودن است.
- در چه تصمیمهایی دچار تردید میشوم؟
برای افزایش قدرت تصمیمگیری خود مراحل زیر را بكار میگیرم:
الف) مشكلی را كه نیاز به تصمیمگیری دارد مشخص میكنم.
مشكل من چیست؟
ب) راهحلهای مختلف را جستجو میكنم.
راهحلهای فرضی و واقعی من چیست؟
ج) با توجه به ارزیابی راهحلها، بهترین راهحل را انتخاب میكنم.
پیشبینیها و حدسهای من درمورد هر راهحل کدام است؟
د) مؤثر بودن هر راهحل و پیامدها را ارزیابی میكنم.
در كدام تصمیم بهتر عمل كردم؟
تلاش3 : تلاش میكنم كه حس قدرت را در خود افزایش دهم.
افراد برای برخورداری از عزت نفس زیاد، به حس قدرت نیاز ندارند.
داشتن حس قدرت به معنی آن است كه فرد دارای منابع، فرصت و قابلیت تأثیرگذاری بر شرایط زندگی خویش است.
فرد باید فرصت داشته باشد كه انتخاب كند و تصمیم بگیرد، كفایت خویش را اعمال نماید و وظایفی را كه با تواناییهای وی مطابقت دارد، به انجام برساند.
- تلاش میكنم كه فرصتهایی را برای ابراز كفایت خود بوجود آورم و به محض اینكه سطح كفایتم بالا رفت، باید فرصتهایی نو بوجود آورم تا بتوانم آنچه را كه میدانم، تمرین كنم.
-چه فرصتهایی لازم است برای تمرین كفایت خود، بوجود آورم؟
- در زمانی كه كفایت خود را افزایش دادم، چه پاداشهایی را برای تقویت رفتارم، در نظر میگیرم؟
بطور اصولی مسئولیتهایی را كه افراد میبایست به عهده بگیرند، به عامل مهمی بنام قابلیت وابسته میباشد.
باید قابلیت انجام یك كار وجود داشته باشد كه بتوان مسئولیت آن را پذیرفت.
- من برای افزایش حس قدرت در خود به سه مسأله توجه میكنم تا مسئولیتپذیری را در خود افزایش دهم. به همین دلیل زمانی كه قصد داشته باشم در زمینهای خاص مسئولیتی را بپذیرم، به سه عامل توجه میكنم:
الف- امكاناتی كه در اختیار دارم.
ب– فرصت انجام كار مورد نظر.
ج– قابلیت انجام آن كار.
تلاش4 : در روند افزایش مسئولیت پذیری خود و تقویت آن در دیگران با ثبات بودن و متعهد بودن را دو شرط مهم در نظر میگیرم.
- هر قدر در انجام كار جدی باشیم و پایداری را در خود تقویت كنیم، میتوانیم به اهدافمان برسیم.
عملكرد دلبخواهی مخل مسئولیتپذیری است.
- در چه موقعیتهایی عمل من با گفتارم متفاوت است؟
- چگونه میتوانم انتظاراتم را از خود و دیگران روشن نموده و از رفتارهای بیثبات جلوگیری به عمل آورم؟
تلاش5 : به شکستهای خود نگاه مجددی انداخته و راه اشتباه شکست خوردن و راه درست شکست خوردن را در خود بازنمایی کرده و درسهایم را مرور مینمایم.
راه اشتباه شکست خوردن:
در زمینه شکست خوردن ممکن است مرتکب دو اشتباه شویم.
اول اینکه ممکن است بیش از اندازه بخواهیم از آن اجتناب کنیم.
به این دلیل که از شکست میترسیم، سعی میکنیم که اصلاً خطر نکنیم و دست به کار نشویم و این در حالی است که خطر کردن شرط موفقیت و رشد کردن است.
اشتباه دومی که میکنیم این است که به شکست اجازه میدهیم ما را شکست بدهد. بسیاری از کسانی که شکست خوردهاند، شکست خود را به گردن دیگران میاندازند.
رنج بردن و ناراحت شدن از شکست خوردن اشکالی ندارد به شرط آنکه ما را نابود نکند. مهم نیست که شکست بخوریم، مهم این است که بعد از هر شکست دوباره به پا خیزیم.
راه درست شکست خوردن:
موفقیت ما تا حدود زیاد بستگی به این دارد که بعد از شکست چه میکنیم. همه چیز بستگی به نگرش ما دارد، بستگی به این دارد که در زندگی خود چگونه انتخاب میکنیم. اگر بخواهیم میتوانیم در همان نقاطی که شکسته شدیم قویتر گردیم.
از شکست نهراسید و نخواهید که وقت زیادی را صرف توجیه آن بکنید. از شکستها درس بگیرید و به سر وقت چالش بعدی بروید. شکست را مرحلهای برای رشد خود در نظر بگیرید.
-از شکستهایم چگونه برای موفقیتهای بعدیام میتوانم کمک بگیرم؟
- چه اهدافی داشته و برای رسیدن به آنها چه رفتارهایی را میبایست کنار بگذارم؟
تلاش6 : مشخص میکنم که چه زمانی به مسئولیت پذیری رسیدهام.
هنگامی که فردی احساس مسئولیت کند، دیگر لزومی ندارد که دیگران به او بگویند که در هر موقعیتی چگونه عمل نماید.
افراد در نتیجه توجه به مقررات، ارزیابی تجربههای خویشتن و رسیدن به نتیجهگیریهای واقعگرایانه آن تجربهها، الگوی رفتاری مناسبی را اختیار میکنند. افراد هنگامی به عنوان افراد مسئول محسوب میگردند که:
- وظایف مقرر خویش را، بیآنکه نیازی به یادآوری داشته باشد، انجام میدهد.
- برای هر چه که انجام میدهد، میتواند دلایلی را معین نماید.
- سایرین را در حد افراط، مقصر قلمداد نمیکند.
- میتواند از بین راههای مختلف، مناسبترین راه را برگزیند.
- میتواند بدون جر و بحث زیاد، مقررات را مورد بررسی و تحلیل قرار داده و به آنها احترام بگذارد و حتی رعایت نماید.
- هدفها و علائقی دارد که جالب توجه هستند.
- میتواند بدون احساس سرخوردگی، مدتی بر اعمال پیچیده و کارهایی که انجام دهد تمرکز نماید.
- بدون دلیلتراشی افراطی به اشتباهات خویش اعتراف نماید.
- میتواند با بررسی جوانب مختلف مسائل، تصمیمهای متفاوت از دیگران بگیرد.
- با توجه به ویژگیهای بالا تا چه حد مسئولیتپذیر میباشم؟
-در این مورد چه ضعفهایی دارم که باید آنها را رفع نمایم؟
-ماحصل تلاشهای من در زمینه افزایش مسئولیتپذیریم چیست؟
- چگونه میتوانم از دانستهها و یافتههایم در جهت افزایش مسئولیتپذیری دیگران استفاده نمایم؟
"كلمز و بین" (1374) سالها پیش واژه مسئولیت را از لحاظ لغوی به معنی توانایی پاسخ دادن تعریف نمود.
این واژه در عرف عام به مفهوم تصمیمگیری مناسب است كه فرد در چارچوب هنجارهای اجتماعی و انتظاراتی كه معمولاً از او میرود، دست به انتخابی بزند و این انتخاب سبب ایجاد روابط انسانی مثبت، افزایش ایمنی، موفقیت و آسایش خاطر شود. پاسخ مؤثر هم پاسخی است كه فرد را قادر میسازد تا به هدفهایی كه باعث تقویت عزّت نفسش میشوند، دست یابد.
برای آنكه فرد به گونهای مؤثر پاسخ دهد، لازم است كه مشخصههای مهم موقعیت مورد نظر را بشناسد.
اگر او صرفاً نفع شخصی خویش را در نظر بگیرد و به محدودیتهای موجود توجه نكند، مشكلاتی برای خود و دیگران بوجود میآورد.
هر فردی ناگزیر است از نگرش سایرین به مسائل آگاه باشد، زیرا انتخابهای وی، از نیازها، حقوق و مسئولیتهای سایرین متأثر است.
زمانی كه فرد از سایرین به ویژه از نزدیكان و همكاران خود پسخوراند دریافت میكند، بهتر میتواند بفهمد كه سایرین در مورد موضوعات مختلف چگونه میاندیشند.
در نتیجه توانایی انعطافپذیریاش بیشتر میشود و در مییابد كه ممكن است معیارها و انتظارات، در موقعیتهای مختلف تغییر كنند.
علاوه بر این، لازم است كه افراد از نیازها و هدفهای خویش آگاه باشند. افراد، زمانی فردی مسئول بشمار میآیند كه با در نظر گرفتن هدفهای خویش و نیازهای سایرین عمل نمایند.
اهداف: آشنایی با نحوه افزایش مسئولیتهای شخصی بكارگیری راهكارهایی برای افزایش مسئولیتپذیری خود و دیگران:
افرادی كه احساس مسئولیت میكنند به ابزار، نگرشها و منابعی كه برای ارزیابی مؤثر موقعیتها نیاز دارند، مجهز هستند و به انتخابهایی دست میزنند كه برای خود و اطرافیانشان مناسب است.
افرادی كه محركشان احساس گناه است، ممكن است ظاهراً بنظر برسد كه افرادی مسئول هستند لیكن در واقع، ملاك خاصی برای انتخابهایشان دارند.
آنان میخواهند كه از تنبیه و درد و یا ترس در امان بمانند، تحمل مخالفت یا انتقاد را ندارند و تا حد افراط نیازمند تأیید دیگران هستند.
تفاوتهای موجود بین افرادی كه احساس گناه میكنند و آنهایی كه واقعاً افرادی مسئول هستند، در زیر آورده شده است :
افرادی كه محركشان احساس گناه است
افرادی كه محركشان احساس مسئولیت است
هدفهای رفتاری آنان
پرهیز از درد، انتقاد و یا عدم تأیید
ارضاء نیازهای خود و یا دیگران
روشهایی كه بكار میبرند
آشتی كردن، وابسته بودن به دیگران، انعطافناپذیر بودن نسبت به موقعیتهای جدید
عدم وابستگی، انعطافپذیری، ركگویی
مركز توجه آنان
زمان گذشته، خاطره دردها یا انتقادها، موقعیتهایی كه در آن احساس ایمنی میكنند
زمان حال یا آینده، لذت بردن از حال، جستجوی هدفهای تازه، یادآوری تجربیات موفق در گذشته
احساساتی كه در مورد خویش دارند
متهم ساختن خود، نگرانی، ترس و پایین بودن عزت نفس
تأیید خویش و نظر مثبت خویش به خود، بالا بودن عزت نفس
تلاش1 : من میدانم كه همه افراد در تمام سطوح زندگیشان مسئول هستند و همیشه باید مسئولیت آنچه را كه میگویند و انجام میدهند، بر عهده بگیرند.
این را نیز میدانم كه مسئول بودن به معنی گناهكار بودن نیست.
من می دانم حس مسئولیت هنگامی در افراد بوجود میآید كه به من مسئولیت داده شود.
در عین حال در مورد اثربخشی پاسخهایم، بازخورد دریافت كنم و در مورد راههای گوناگونی كه در سایر موقعیتها مناسب هستند، اطلاعاتی داشته باشم.
اگر از اشتباهات خویش درس بگیرم، عملكرد بهتری در آنچه انجام میدهم، خواهم داشت.
اما چنانچه نتوانم یاد بگیرم كه چرا كارم اشتباه بوده است و یا به جای آن چه كاری میتوانستم انجام دهم، هرگز نمیتوانم پیشرفت كنم.
- چه رفتارهایی را در گذشته به اشتباه مرتكب شدهام؟
-چه درسها یا آگاهیهایی از اشتباهاتم بدست آوردهام؟
در بیشتر مواقع با افرادی مواجه میشویم كه اشتباهی را بارها تكرار میكنند زیرا راههای بهتری را نمیشناسند.
افراد باید یاد بگیرند كه بین نفع شخصی خویش و مسئولیت در برابر دیگران، توازنی بر قرار كنند.
تلاش2 : من به این نكته تأكید میكنم كه مسئول بودن به معنی پیروی كوركورانه از دیگران نیست.
قادر بودن به اخذ تصمیمهای درست، عامل عمده تكامل حس قدرت یا كنترل نمودن شرایط زندگی خویش است.
من میدانم كه بین مسئولیتپذیری و تصمیمگیری رابطه تنگاتنگی وجود دارد. شك نیست كه مردد و بیتصمیم بودن یك راه بیمسئولیت بودن است.
- در چه تصمیمهایی دچار تردید میشوم؟
برای افزایش قدرت تصمیمگیری خود مراحل زیر را بكار میگیرم:
الف) مشكلی را كه نیاز به تصمیمگیری دارد مشخص میكنم.
مشكل من چیست؟
ب) راهحلهای مختلف را جستجو میكنم.
راهحلهای فرضی و واقعی من چیست؟
ج) با توجه به ارزیابی راهحلها، بهترین راهحل را انتخاب میكنم.
پیشبینیها و حدسهای من درمورد هر راهحل کدام است؟
د) مؤثر بودن هر راهحل و پیامدها را ارزیابی میكنم.
در كدام تصمیم بهتر عمل كردم؟
تلاش3 : تلاش میكنم كه حس قدرت را در خود افزایش دهم.
افراد برای برخورداری از عزت نفس زیاد، به حس قدرت نیاز ندارند.
داشتن حس قدرت به معنی آن است كه فرد دارای منابع، فرصت و قابلیت تأثیرگذاری بر شرایط زندگی خویش است.
فرد باید فرصت داشته باشد كه انتخاب كند و تصمیم بگیرد، كفایت خویش را اعمال نماید و وظایفی را كه با تواناییهای وی مطابقت دارد، به انجام برساند.
- تلاش میكنم كه فرصتهایی را برای ابراز كفایت خود بوجود آورم و به محض اینكه سطح كفایتم بالا رفت، باید فرصتهایی نو بوجود آورم تا بتوانم آنچه را كه میدانم، تمرین كنم.
-چه فرصتهایی لازم است برای تمرین كفایت خود، بوجود آورم؟
- در زمانی كه كفایت خود را افزایش دادم، چه پاداشهایی را برای تقویت رفتارم، در نظر میگیرم؟
بطور اصولی مسئولیتهایی را كه افراد میبایست به عهده بگیرند، به عامل مهمی بنام قابلیت وابسته میباشد.
باید قابلیت انجام یك كار وجود داشته باشد كه بتوان مسئولیت آن را پذیرفت.
- من برای افزایش حس قدرت در خود به سه مسأله توجه میكنم تا مسئولیتپذیری را در خود افزایش دهم. به همین دلیل زمانی كه قصد داشته باشم در زمینهای خاص مسئولیتی را بپذیرم، به سه عامل توجه میكنم:
الف- امكاناتی كه در اختیار دارم.
ب– فرصت انجام كار مورد نظر.
ج– قابلیت انجام آن كار.
تلاش4 : در روند افزایش مسئولیت پذیری خود و تقویت آن در دیگران با ثبات بودن و متعهد بودن را دو شرط مهم در نظر میگیرم.
- هر قدر در انجام كار جدی باشیم و پایداری را در خود تقویت كنیم، میتوانیم به اهدافمان برسیم.
عملكرد دلبخواهی مخل مسئولیتپذیری است.
- در چه موقعیتهایی عمل من با گفتارم متفاوت است؟
- چگونه میتوانم انتظاراتم را از خود و دیگران روشن نموده و از رفتارهای بیثبات جلوگیری به عمل آورم؟
تلاش5 : به شکستهای خود نگاه مجددی انداخته و راه اشتباه شکست خوردن و راه درست شکست خوردن را در خود بازنمایی کرده و درسهایم را مرور مینمایم.
راه اشتباه شکست خوردن:
در زمینه شکست خوردن ممکن است مرتکب دو اشتباه شویم.
اول اینکه ممکن است بیش از اندازه بخواهیم از آن اجتناب کنیم.
به این دلیل که از شکست میترسیم، سعی میکنیم که اصلاً خطر نکنیم و دست به کار نشویم و این در حالی است که خطر کردن شرط موفقیت و رشد کردن است.
اشتباه دومی که میکنیم این است که به شکست اجازه میدهیم ما را شکست بدهد. بسیاری از کسانی که شکست خوردهاند، شکست خود را به گردن دیگران میاندازند.
رنج بردن و ناراحت شدن از شکست خوردن اشکالی ندارد به شرط آنکه ما را نابود نکند. مهم نیست که شکست بخوریم، مهم این است که بعد از هر شکست دوباره به پا خیزیم.
راه درست شکست خوردن:
موفقیت ما تا حدود زیاد بستگی به این دارد که بعد از شکست چه میکنیم. همه چیز بستگی به نگرش ما دارد، بستگی به این دارد که در زندگی خود چگونه انتخاب میکنیم. اگر بخواهیم میتوانیم در همان نقاطی که شکسته شدیم قویتر گردیم.
از شکست نهراسید و نخواهید که وقت زیادی را صرف توجیه آن بکنید. از شکستها درس بگیرید و به سر وقت چالش بعدی بروید. شکست را مرحلهای برای رشد خود در نظر بگیرید.
-از شکستهایم چگونه برای موفقیتهای بعدیام میتوانم کمک بگیرم؟
- چه اهدافی داشته و برای رسیدن به آنها چه رفتارهایی را میبایست کنار بگذارم؟
تلاش6 : مشخص میکنم که چه زمانی به مسئولیت پذیری رسیدهام.
هنگامی که فردی احساس مسئولیت کند، دیگر لزومی ندارد که دیگران به او بگویند که در هر موقعیتی چگونه عمل نماید.
افراد در نتیجه توجه به مقررات، ارزیابی تجربههای خویشتن و رسیدن به نتیجهگیریهای واقعگرایانه آن تجربهها، الگوی رفتاری مناسبی را اختیار میکنند. افراد هنگامی به عنوان افراد مسئول محسوب میگردند که:
- وظایف مقرر خویش را، بیآنکه نیازی به یادآوری داشته باشد، انجام میدهد.
- برای هر چه که انجام میدهد، میتواند دلایلی را معین نماید.
- سایرین را در حد افراط، مقصر قلمداد نمیکند.
- میتواند از بین راههای مختلف، مناسبترین راه را برگزیند.
- میتواند بدون جر و بحث زیاد، مقررات را مورد بررسی و تحلیل قرار داده و به آنها احترام بگذارد و حتی رعایت نماید.
- هدفها و علائقی دارد که جالب توجه هستند.
- میتواند بدون احساس سرخوردگی، مدتی بر اعمال پیچیده و کارهایی که انجام دهد تمرکز نماید.
- بدون دلیلتراشی افراطی به اشتباهات خویش اعتراف نماید.
- میتواند با بررسی جوانب مختلف مسائل، تصمیمهای متفاوت از دیگران بگیرد.
- با توجه به ویژگیهای بالا تا چه حد مسئولیتپذیر میباشم؟
-در این مورد چه ضعفهایی دارم که باید آنها را رفع نمایم؟
-ماحصل تلاشهای من در زمینه افزایش مسئولیتپذیریم چیست؟
- چگونه میتوانم از دانستهها و یافتههایم در جهت افزایش مسئولیتپذیری دیگران استفاده نمایم؟