PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : روانشناسی "نه" گفتن



tania
05-26-2012, 12:11 PM
http://pnu-club.com/imported/2012/05/1011.jpg
"حالا چند دقيقه‌ي ديگر بنشين. نترس، دير نمي‌شه!"؛ "قربون دستت اين بچه‌ي ما را نگهدار تا ما از خريد برگرديم"؛ "نمي‌شه!، بايد امشب به مهموني بياي وگرنه دلخور مي‌شم"؛ "مي‌بخشيد، امشب خانم-بچه‌ها هوس كردن برن گردش. قربونت اون ماشينتو يه دو ساعت بده ممنون مي‌شم" و....

بدون شك همه‌ي ما بارها و بارها با مواردي اين چنين برخورد كرده‌ايم و چه بسا گاهي به دليل عدم تمايل روحي و يا قرار داشتن در موقعيتي خاص، از ته قلب آرزو كرده‌ايم كه ايكاش چنين چيزي از ما خواسته نمي‌شد. پاسخ شما در اينگونه مواقع چيست؟ آيا جرات مي‌كنيد با صراحت تمام "نه" بگوييد؟ آيا وقتي در يك جمع قرار مي‌گيريد، به خود اجازه مي‌دهيد نظراتي كه با آن مخالف هستيد را رد كنيد؟ يا اينكه مانند بسياري افراد توي رودربايستي گير مي‌كنيد و براي رعايت قاعده‌ي "مردم داري"، با كراهت اينگونه خواسته‌ها را اجابت مي‌كنيد؟



خانم "كارين سوئيت" در كتاب خود با نام "چگونه نه بگوييم؟"، در توضيح اينكه چرا بسياري از ما و به ويژه زنان، اغلب وقتي از ته قلب مايليم "نه" بگوييم، باز كلمه‌ي "بله" را بر زبان مي‌رانيم مي‌نويسد: "به عنوان يك زن، ما به گونه‌اي تربيت شده‌ايم كه مطلوب و مورد قبول ديگران باشيم. ما مي‌خواهيم ديگران دوستمان داشته باشند و ناتوانيمان در "نه" گفتن، در واقع از عدم خود باوريمان سرچشمه مي‌گيرد.‏ ما فكر مي‌كنيم اگر مطلوب ديگران زندگي كنيم، به ما مدال لياقت خواهند داد و به ما مي‌گويند آدم‌هاي فوق العاده‌اي هستيم، نازيم و با تمام وجود از ما قدرداني خواهند كرد؛ عملي كه هيچگاه شاهد آن نخواهيم بود". وي ادامه مي‌دهد: "شايد گفتن "نه" به نظر ساده بيايد ولي از بچگي در مخ ما فرو كرده اند كه "نه" كلمه‌ي زيبايي نيست؛ گفتن آن گستاخي است؛ دور از نزاكت است؛ باعث رنجش ديگران مي‌شود.‏ وقتي در كودكي هرگز به شما اجازه نمي‌دهند "نه" بگوئيد، در بزرگسالي نيز گفتن آن برايتان واقعا مشكل خواهد بود". در اين كتاب، اصلي ترين دليل عدم ابراز "نه" در جوامع غربي، ترس از انزوا ذكر شده است. در اين رابطه خانم "سوئيت" مي‌نويسد: "ما از خانواده‌هايي مستحكم و منسجم كه به آنها خو گرفته باشيم برخوردار نيستيم و زندگي نيز به سرعت در جريان است. همه در گيرودار زندگي گرفتارند و ما احساس تنهايي و غربت مي‌كنيم. اينكه مي‌خواهيم مورد پسند ديگران باشيم چه بسا عكس‌العملي باشد كه براي مقابله با اين شيوه‌ي زندگي انتخاب كرده‌ايم".

گرچه ريشه‌ي قبول درخواست ديگران و پرهيز از بيان "نه" در فرهنگ ايراني -اسلامي ما با آنچه در كتاب خانم "سوئيت" به آن اشاره شده تفاوت‌هايي فاحش و زيربنايي دارد، ولي در اينكه گفتن "نه" گاهي واقعا ضروري است شكي نيست! پس چگونه مي‌توان اين كلمه را بر زبان راند، بي‌آنكه سؤتفاهمي پيش آيد؟ آيا شما با روش‌هاي انجام اين كار آشنا هستيد؟ در زير چند روش مشاهده مي‌كنيد كه مي‌توانند در اينگونه مواقع به شما كمك كنند:

روش "ركورد شكني !"
اين روش را مي‌توان به صورت رو در رو و يا از طريق تلفن پياده ساخت و زماني مورد استفاده قرار مي‌گيرد كه طرف مقابل شما مايل به شنيدن پاسخ "نه" از شما نيست.‏ اينگونه افراد تصور مي‌كنند اگر به شما اصرار كنند، سرانجام رضايت شما را جلب خواهند كرد. تنها كاري كه در مقابل اين افراد بايد به انجام برسانيد گفتن "نه" و باز هم "نه" است. لازم نيست حتما گفتن "نه" به صورت قهرآميز باشد، بلكه مي‌توان از جملاتي ملايم نيز استفاده كنيد. در حالي كه لبخند بر لب داريد و با صدايي آرام بگوييد: "مي‌بخشيد، ولي واقعا نمي‌توانم براي شام بيايم. امشب گرفتارم". فقط فراموش نكنيد كه در مقابل اصرارهاي مكرر مخاطب خود كوتاه نياييد.‏

اگر شخص مورد نظر را نمي‌شناسيد، مثلا اگر فرد مزاحم فروشنده اي دوره گرد است كه مي‌خواهد هرطور شده جنس خود را به شما بفروشد، بهتر است از عبارات خشن و قهرآميزتري استفاده كنيد. مثلا بگوييد: "ببين آقا، صدبار به شما گفتم لازم ندارم، مي‌فهمي؟". اين روش، كليدي‌ترين سلاح "نه "اي است كه مي‌توانيد از آن براي خلاصي از دست كسي كه واقعا مي‌خواهيد از شر او خلاص شويد استفاده كنيد.

روش "ساندويچ !"
اين روش براي افرادي به كار مي‌رود كه احساس مي‌كنيد بايد با ملاطفت بيشتري با آنها برخورد نماييد (مثل سالمندان و يا كساني كه تازه با آنها آشنا شده‌ايد و نمي‌خواهيد از شما برنجند). در اين روش شما يك "نه" درست و حسابي را بين دو جمله‌ي مثبت مي‌پيچيد و به فرد مقابل تحويل مي‌دهيد. مثل اين عبارت: "از دعوت شما خيلي ممنونم، ولي نمي‌توانم امشب بيايم. اميدوارم به شما خوش بگذرد".

روش "ساندويچ وارونه !"
اگر به يك "نه" قوي تر احتياج داريد، مي‌توانيد جمله‌ي خود را با "نه" شروع نماييد، ميانه‌ي كلام را با جمله اي زيبا تغذيه كنيد و در آخر، يك "نه" ديگر به كار بريد. اين روش براي "نه" گفتن به همكاران يا افراد سخت‌گير، بسيار مناسب است. مثل: "خير، واقعا از آمدن به كنفرانس معذورم. خيلي دوست داشتم مي‌توانستم بيايم و اميدوارم همه چيز به خوبي پيش برود. اما متاسفم كه بايد بگويم "نه".

روش "نه، اما!"...
اگر از شما درخواستي مي‌شود كه مايل به پذيرش آن نيستيد، مي‌توانيد آن درخواست را با يك پيشنهاد جديد جايگزين نماييد. مثلا وقتي يكي از آشنايان، شما را براي رفتن به يك مهماني تحت فشار قرار مي‌دهد و شما از قبل نقشه‌ي ديگري براي آن روز در سر داريد مي‌توانيد از عباراتي شبيه: "نه، ولي هفته‌ي بعد وقت دارم. ممكن است تغييرش بدهيد؟" استفاده كنيد.

رعايت احتياط
هميشه هنگام گفتن "نه"، جوانب احتياط را در نظر بگيريد. تا جايي كه مي‌توانيد براي خود فرصت ذخيره كنيد. شايد در حال حاضر فكر مي‌كنيد مايل به انجام كاري نيستيد، ولي چند ساعت بعد نظرتان عوض شود. بنابراين هر وقت به شما پيشنهادي شد كه مشتاق پذيرفتن آن نبوديد، مستقيما "نه" نگوييد. مي‌توانيد به جاي آن از جملات جانشيني مثل: "مي‌شه راجع به اون فكر كنم؟" يا "فردا خبرش را به شما مي‌دهم" استفاده نماييد.

خود را به كوچه‌ي علي چپ بزنيد!
بسياري از افراد عادت كرده‌اند به در بگويند تا ديوار بشنود و ما بلافاصله اصل پيام را دريافت مي‌كنيم و به آن "بله" مي‌گوييم. واقعا شگفت‌انگيز است كه چقدر بدون آنكه مستقيما از ما انجام كاري خواسته شده باشد، ما براي انجام آن كار "بله" گفته‌ايم. اگر واقعا مي‌بينيد حوصله، وقت يا توان انجام كار درخواستي را نداريد و يا فرد مذكور، نه از سر ناچاري يا آبرومندي، كه به دليل زبل بودن درخواست خود را با اين شيوه مطرح كرده است، خود را به كوچه‌ي علي چپ بزنيد و حرف او را نشنيده بگيريد.

سخن آخر:
فراموش نكنيد كه :


شما حق داريد "نه" بگوييد.
گفتن "نه" گستاخي نيست، يك امر طبيعي است.
اگر به جا "نه" بگوييد نه تنها از احترام شما كاسته نخواهد شد، كه حتي بر اين احترام افزوده مي‌گردد.
اگر به جا "نه" بگوييد، بيشتر خودتان را دوست خواهيد داشت.