PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : افسردگی زنان ، معلول تجمل گرایی و دوری از ارزش های اخلاقی



Borna66
05-29-2009, 01:04 PM
سلام

این موضوع به جهت مسایل افسردگی زنان و بررسی آن ایجاد شده است

Borna66
05-29-2009, 01:04 PM
عوامل بیولوژیکی، روحی، محیطی، فرهنگی و اجتماعی درافسردگی زنان اثرگذار هستند. در هر لحظه ممکن است حداقل ۱۵ تا ۲۰ درصد افراد بزرگسال جامعه، عوارض و نشانه‌های افسردگی شدید را از خود بروز دهند.










http://pnu-club.com/imported/2009/05/1073.jpg









افسردگی از جمله بیماری‌های روانی است که زنان دوبرابر بیشتر از مردان به آن مبتلا می‌شوند.
عوامل بیولوژیکی، روحی، محیطی، فرهنگی و اجتماعی در افسردگی زنان اثرگذار هستند. در هر لحظه ممکن است حداقل ۱۵ تا ۲۰ درصد افراد بزرگسال جامعه، عوارض و نشانه‌های افسردگی شدید را از خود بروز دهند. البته همه انسان‌ها در طول زندگی در دوره‌های کوتاه‌مدت ممکن است به علت از دست دادن عزیزان،‌ ناکامی و شکست در مسایل مختلف دچار یاس و ناامیدی شوند که این عوامل در کوتاه‌مدت منجر به افسردگی می‌شود. براساس یافته‌های روانشناسان پیش از آنکه دختران و پسران به سن بلوغ برسند، میزان افسردگی در هر دوی آنها به یک اندازه است و تنها پس از دوران بلوغ است که اختلاف و تفاوت‌های مربوط به افسردگی در آنها به صورت آشکار قابل تشخیص است.

Borna66
05-29-2009, 01:04 PM
نوسانات شدید هورمونی در زنان می‌تواند تاثیری شگرف بر زندگی آنها بگذارد و با توجه به تاثیری که بر زندگی شخصی و اقتصادی و ارتباط آنها با دیگران می‌گذارد است که گفته می‌شود زنان بیش از مردان در معرض ابتلا به افسردگی هستند.
وجود تبعیض بین دختر و پسر،‌ حاکمیت باورهای غلط در خانواده‌ها، احساس تنهایی، داشتن شرم و حیا، بروز مشکلات و ناراحتی‌ها، بی‌توجهی والدین به دختران، سو استفاده از زنان، تحکم و جبر، اذیت و آزارهای جسمی و... از جمله عوامل مهم روان‌شناختی در ابتلای زنان به افسردگی هستند. از دیگر عواملی که زنان را به سمت افسردگی سوق می‌دهد، می‌توان به استرس و فشارهایی که آنها در درون و بیرون خانه تحمل می‌کنند اشاره کرد. مشکلات مالی زنان خانه‌دار با ایجاد روزمرگی در آنها می‌تواند در ابتلای آنها به افسردگی موثر باشد. افسردگی در زنان به شکل افسردگی فصلی، افسردگی دوران بارداری، افسردگی پس از زایمان و افسردگی پیش از قائدگی و پس از یائسگی بروز می‌کند. افسردگی تنها مربوط به دلایل زیست‌شناختی و بیولوژیکی نیست بلکه استرس‌های ناشی از زندگی اجتماعی و فرهنگی نیز در این بیماری موثرند.
علائم افسردگی در زنان به شکل احساس گناه، بیهودگی، خستگی، آشفتگی در خواب و اضافه وزن دیده می‌شود که علائمی متفاوت از افسردگی مردان است.

Borna66
05-29-2009, 01:04 PM
دکتر ابوالفضل ساجدی روان‌شناس و استاد دانشگاه، در مورد افسردگی زنان می‌گوید: «عوامل زیستی به عنوان عامل مشترک افسردگی در زنان و مردان از طریق وراثت، ابتلا به بیماری‌ها، آسیب‌های مغزی، آسیب به مغز در حین تولد در ایجاد افسردگی موثر است. عوامل اجتماعی نیز به وضعیت فرد در مقاطع مختلف زندگی و تحولات زندگی مربوط می‌شود».
دکتر ساجدی بی‌اعتنایی به ارزش‌های اخلاقی در خانواده را در افزایش ابتلای زنان به افسردگی اثرگذار می‌داند و می‌گوید: «در محیط خانواده اگر آرامش، صمیمیت و تفاهم بیشتری بین زن و مرد باشد و به ارزش‌های اخلاقی بی‌اعتنایی نشود، میزان ابتلا به افسردگی کاهش پیدا می‌کند».
خانمی ۲۷ ساله که مهندس کامپیوتر است و مدتی است داروی ضدافسردگی مصرف می‌کند، علت افسردگی‌اش را سرخوردگی از زندگی می‌داند و می‌گوید: «تصورم از زندگی خیلی دور از ذهن نبود بلکه یک شرایط مناسب بود. وقتی شخصا به عنوان یک زن تحصیلکرده نتوانستم به آنچه برای خودم ترسیم کرده بودم و انتظارش را داشتم برسم، دچار چالش روحی شدم و نتیجه‌اش شد ابتلا به افسردگی».
شاید بتوان گفت سرخوردگی از کار، زندگی، موقعیت اجتماعی و حتی ضربه عاطفی منجر به ایجاد چالش روحی در شخص شود. آیا نمی‌شود به گونه‌ای دیگر با این موضوع برخورد کرد؟ البته ظرفیت روانی انسان‌ها در شرایط مختلف و در مواجهه با مشکلات متفاوت است با این همه ، چاره چیست؟

Borna66
05-29-2009, 01:04 PM
دکتر امان‌الله قرایی‌مقدم، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه در پاسخ به این سوال می‌گوید: «زن در جامعه باید دوشادوش مرد برای تامین مایحتاج زندگی، ازدواج و اشتغال کار کند و از طرفی فشار اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، روحی و روانی، شوهر و فرزندان را در جامعه و خانه تحمل کند، به این لحاظ زنان از نظر عاطفی حساس‌تر هستند و بیشتر در معرض افسردگی قرار می‌گیرند، برای اجتناب از این حالت، به همدلی اعضای خانواده با زنان نیاز است».
فرزانه زن ۳۰ ساله‌ای است که از زمان ابتلا به ms دچار افسردگی است. او علت افسردگی خود را ضعف ناشی از بیماری، مشکلات تهیه دارو و مخارج بالای آن و احساس سرافکندگی در نزد شوهر و خانواده شوهر عنوان می‌کند.
دکتر قرایی‌مقدم وجود افسردگی زنان را زاییده عوامل متعددی می‌داند و می‌گوید: «افسردگی ذاتی و فطری نیست بلکه عوامل اجتماعی دست به دست هم می‌دهند تا زنان بیش از مردان افسرده شوند».مریم ۲۸ ساله و مهندس شیمی است که مدتی است به افسردگی مبتلا شده است. او علت افسردگی‌اش را متناسب نبودن محیط اجتماعی با افکار، سلیقه‌ها و باورهای شخصی‌اش می‌داند و می‌گوید: «در محیط کار انتظاراتی وجود داشت که با اعتقادات من همخوانی نداشت و همین باعث می‌شد مورد تحقیر قرار گیرم».
دکتر ساجدی وابستگی زنان به امور مادی و تجملات را عامل دیگری در افسردگی آنان می‌داند و می‌گوید: «زنانی که نمی‌توانند توانایی‌های خود را به فعلیت درآورند یا به خواسته‌های خود دست پیدا کنند، دچار افسردگی می‌شوند». همچنین در برخی استان‌های مرزی، رفتارهای بد خانواده

Borna66
05-29-2009, 01:05 PM
برخوردهای سنتی باعث بروز افسردگی می‌شود. از این رو است که بیشترین درصد افسردگی در استان‌های مرزی دیده می‌شود. دکتر قرایی‌مقدم نیز در این باره می‌گوید: «در چنین مناطقی زن باید با حداقل درآمد شوهر، مدیریت خانه را به نحو احسن انجام دهد و هرگونه رفتاری را از سوی شوهر یا فرزندان و اطرافیان تحمل کند و سنگ صبور همه باشد، اما کسی نیست که به حرف او گوش بدهد. در این حالت طبیعی است که چنین زنی افسرده شود».با این همه افسردگی زنان را نمی‌شود نادیده گرفت، چرا که فرزند سالم از خانواده سالم زاییده می‌شود. با توجه به اینکه زنان نیمی از جمعیت جامعه را تشکیل می‌دهند و بدون آنها نهاد خانواده در معرض آسیب قرار می‌گیرد، پس توجه به سلامتی آنان مقوله مهمی است که باید به آن توجه شود. باید نقش واقعی زنان در جامعه از سوی نهادهای آموزشی و رسانه‌ها تعیین شود تا زنان به جایگاه واقعی خود دست یابند.

Borna66
05-29-2009, 01:05 PM
ذکر این نکته نیز الزامی است که میزان افسردگی زنان نسبت به مردان بنا بر تحقیقات انجام شده 2 برابر می باشد.
اما این در حالیست که برخی دیگر معتقدند میزان افسردگی در هر دو جنس یکسان است اما بدلیل اینکه مردان آن را بروز نمی دهند و زنان که احساسی تر هستند بروز می دهند این آمار بدست آمده.ولی با کمی تامل بنظر می رسد که به لحاظ حساسیت بیشتر زنان نسبت به مردان و عواطف شکننده ی آنها آمار افسردگی در زنان همان 2 برابر مردان باشد.

Borna66
05-29-2009, 01:05 PM
از جمله افسردگی های شایع در میان زنان افسردگی پس از زایمان است که به شرح زیر می باشد


افسردگی پس از زایمان (Postnatal depression) نامی است که به نوعی افسردگی که در برخی موارد پس از وضع حمل زنان را مبتلا می نماید اطلاق می شود. حدود یک زن از هر ۱۰ زن این افسردگی را تجربه می نمایند. این اختلال معمولا در خلال یک ماهه نخست پس از وضع حمل آغاز می شود اما حتی می تواند تا ۶ ماه بعد نیز ظهورش به تعویق افتد.

افسردگی پس از وضع حمل بسیار معمول است و چیزی بین ده تا پانزده زن از هر صد زنی که وضع حمل می کنند این وضعیت را تجربه می کنند. رقم واقعی ممکن است از همین هم بیشتر باشد چه اینکه زنان زیادی که از این وضعیت رنج می برند اما نه تقاضای کمک می کنند و نه اینکه درباره احساساتشان با کسی صحبت می کنند.
در بعضی موارد افسردگی پس اززایمان کاملا کوتاه مدت است اما در موارد دیگر در صورت عدم مداخلات درمانی ممکن است ماه ها یا حتی سال ها با طول انجامد. افسردگی پسازایمانی نباید با موارد خفیف افسردگی که بسیاری از زنان پس از تولد نوزاد تجربه می نمایند یا اختلال جدی تر اما کمتر شایع روان پریشی زایمان که گاهی اوقات در هفته های نخست تولد کودک رخ می دهد اشتباه شود.
پذیرش داشتن احساس افسردگی مسئله مهمی است ،تا نپذیرید برای دریافت کمک اقدام نخواهید کرد. برخی مادران بر این باورند که درماندگی آنها ناشی از بی کفایتی خود آنها در مقام یک مادر یا شخص است و در نتیجه بیان احساساتشان برای دیگر اشخاص اکراه آمیز است . آنها درک نمی کنند که به افسردگی پسازایمانی مبتلا شده اند و به درمان و حمایت نیاز دارند. نشانه های افسردگی پسازایمانی از شخصی تا شخص دیگر متفاوت است و حتی در یک شخص در زمان های مختلف می تواند چهره های مختلفی به خود بگیرد.

Borna66
05-29-2009, 01:05 PM
روی هم رفته شما ممکن است برخی حالات زیر را تجربه نمایید. به عنوان مثال شما ممکن است احساس کنید:

• ناشادی، خلق پایین یا غمگینی در اغلب اوقات یا احساس گناه یا ناامیدی.• تحریک پذیری یا خشم بدون دلیل، یا تنیدگی و ناتوانی در آرامش یافتن.• دلشوره زیاد، درباره سلامتی خودتان یا کودکتان یا موضوعات کوچکی که در حالت طبیعی به راحتی با آنها مواجه می شوید.
• ترس و سراسیمگی، به عنوان مثال درباره ترک منزل یا تنها ماندن در منزل با کودکتان. بعضی مادران حملات هول (panic) را با نشانه هایی چون سرگیجه، دردهای قفسه سینه یا مشکلات تنفسی تجربه می نمایند.
• فرسودگی و عدم توان برای مواجهه با مسائل ساده و اگر چه خیلی خسته هستید ممکن است مشکلاتی در زمینه خواب و خوابیدن داشته باشید.
• ناتوانی در تمرکز یافتن یا تصمیم گیری یا علاقه مندی به موضوعات جاری یا سر و وضع خودتان.• دردهای بدون منشاء فیزیکی.
•کاهش‌ اشتها و کاهش‌ وزن‌
•بی‌انرژی‌ بودن‌؛ خستگی‌
•کندی‌ در تکلم‌ و تفکر
•بروز مکرر سردرد و سایر ناراحتیهای‌ فیزیکی‌
•سردرگمی‌ درباره‌ توانایی‌ بهبود زندگی‌
•فقدان‌ پیوند عاطفی‌ بین‌ مادر و کودک ‌، که‌ برای‌ هر دو زیان‌آور است‌.
ممکن است مادر کلمات و احساسات زیر را عنوان کند :
“من وقت زیادی را به گریه کردن می گذرانم. من نمی توانم خودم را جمع و جور کنم. لیست کارهایی که باید انجام دهم بیش از حد طولانی است. احساس می کنم بعنوان یک مادر کاملا درمانده هستم.”
“به نظر نمی رسد بتوانم تصمیمی بگیرم. ذهن من چنان مغشوش است که احساس می کنم به همه می خواهم بپرم. من باید احساس شادی بکنم ولی به جای آن احساس بدبختی می کنم.”
“بچه همینطورپشت سر هم گریه می کند و من نمی توانم او را آرام کنم. احساس درماندگی می کنم ولی خشمگین هم می شوم. بعد از آن احساس گناه عجیبی به من دست می دهد. اشکال از بچه نیست از من است.”
“احساس می کنم که حس اعتماد به نفس ام را کاملا از دست داده ام. بد قیافه شده ام احساس بدی دارم.”

Borna66
05-29-2009, 01:06 PM
افسردگی پس از وضع حمل چگونه با افسردگی “عادی” متفاوت است؟
عوارض افسردگی پس از وضع حمل مانند هر نوع افسردگی دیگر است. این عوارض شامل حس اندوه و بی حوصلگی نسبت به چیزهایی می شود که معمولا قابل قبول اند. تنها تفاوت در این است که این احساسات معمولا سه ماه پس از تولد نوزاد شروع می شوند. این احتمال وجود دارد که افسردگی پس از وضع حمل دیرتر از سه ماه بعد از زایمان هم شروع شود ولی اگر این افسردگی یک سال بعد از اینکه زنی وضع حمل کرد شروع شود دیگر بعید است به آن افسردگی پس از وضع حمل بگویند.
افسردگی‌ شدید که‌ ممکن‌ است‌ با احساسات‌ تهاجمی‌ نسبت‌ به‌ کودک ‌، از دست‌ دادن‌ احساس‌ عزت‌ در ظاهر و منزل‌ ، بی‌اشتهایی‌ یا غذا خوردن‌ اجباری‌ ، دوری‌ کردن‌ از دیگران‌ یا تمایلات‌ خودکشی‌ همراه‌ باشد.
اگر شما هر یک از این نشانه ها را در بیش از یک هفته تجربه نمایید و یا هر احساس مشوش کننده دیگر را، با پزشک خود مشورت کنید. خوشبختانه افسردگی پس از ایمانی در کلینیک های درمانی نسبت به سال های گذشته پذیرش و رسمیت بسیار بیشتری یافته است. بسیاری از کارکنان خدمات بهداشتی با ارائه پرسشنامه ای به مادران و گرفتن شرح وضعیت آنها در خلال ۸ هفته پس از وضع حمل به آنها در شناسایی افسردگی پس ازایمان کمک می نمایند.
می توان علائم را در چند گروه تعریف و دسته بندی کرد:
احساسات یا عواطف :
حس غمگینی، اضطراب، نومیدی
بیش از حد گریه کردن و یا ناتوان از اینکه گریه کنید
احساس بی ارزش بودن
وضعیت روحی کاملا متغییر است
حس گناه
حس بی علاقگی
حس تشویش یا دستپاچگی و دلواپسی
حس رنجیدگی و خشم
از آن حسی که مایلید نسبت به نوزادتان داشته باشید برخوردار نیستید
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
علایم فیزیکی یا جسمی:
حس بی حالی و فرسودگی
دشواری در خوابیدن
حس رخوت کردن، یا
تشجیع، آشفتگی و ناتوان از استراحت کردن
بی علاقگی به داشتن رابطه جنسی
تغییر اشتها – یا بیش از حد خوردن و یا به اندازه کافی نخوردن
افکار–وقتی افراد افسرده می شوند “متخصص” این می شوند که به نحو بسیار منفی و غم انگیزی فکر کنند.
از خود انتقاد کردن – “من مادر بدرد نخوری هستم”، “من وضعم بهم ریخته است”، “من این جزوه را نمی فهم پس باید خرفت باشم!”
دلواپس بودن – “نوزاد به اندازه کافی شیر نمی خورد”
بسرعت نتیجه گیری کردن – “اشتباه من است”
منتظر بدترین چیز بودن – “همه چیز دارد بد پیش می رود – کارها هیچ وقت درست نمی شوند”
افکار نا امید کننده – “همه چیز نا امید کننده است. بعضی وقتها فکر می کنم همه بدون من وضعشان بهتر خواهد بود”
افکار درباره دیگران – “هر کس دیگری دارد کارش را می کند. کسی به فکر من نیست”
و درباره دنیا – “عجب جای هولناکی برای بزرگ کردن یک کودک است ….”
فکر کردن – این نیز در اثر افسردگی به اشکال دیگری متاثر می شود.
پائین آمدن قدرت تمرکز
ناتوانی در تصمیم گیری
افکار مغشوش و به هم ریخته

Borna66
05-29-2009, 01:06 PM
رفتار :
از دیگران اجتناب کردن و عدم تمایل به بیرون رفتن
اجتناب از انجام کارهایی که از آنها لذت می برید
تکالیف روزانه را انجام ندادن یا بر عکس تلاش در انجام کارهای بیش از حد
به تعوبق انداختن تصمیمات
جر و بحث بیشتر و دادن زدن بدون کنترل
اگر تشخیص می دهید که تعداد هر چه بیشتری از آنچه در بالا آمده در باره وضعیت و رفتار دو هفته گذشته یا برای مدت طولانی تر از آن در موردتان صادق است، در آنصورت احتمال دارد که از نوعی افسردگی رنج می برید. اگر این چیزها طی چند هفته یا ماه پس از تولد نوزادتان رخ داده، در آنصورت احتمال زیاد دارد که شما از افسردگی پس از وضع حمل رنج می برید.
علل افسردگی پس از ایمان :
علل افسردگی پس از ایمان به طور قطعی شناخته شده نیست. احتمالا ترکیبی از عوامل مؤثر که از شخصی به شخص دیگر نیز متفاوت است در سبب شناسی اختلال مطرح هستند. پیشنهاد شده است که در برخی موارد تغییرات هورمونی که به دنبال وضع حمل اتفاق می افتد با وقوع این اختلال مرتبط هستند. اگر چه هیچ سند معتبری در خصوص این ادعا وجود ندارد. سطح استروژن، پروژسترون و سایر هورمون ها با سرعت زیاد از هنگام تولد نوزاد کاهش می یابند اما به نظر می رسد که تفاوت اساسی در اختلاف هورمونی میان زنانی که افسردگی پسازایمانی را تجربه می کنند و زنان دیگر که این اختلال را تجربه نمی کنند وجود ندارد. اما به هر حال ممکن است که برخی زنان به این تغییرات هورمونی نسبت به سایر زنان آسیب پذیرتر باشند.
علت این اختلال انطباق روان شناختی لازم پس از تولد ، کمبود خواب و مراقبت از نوازد می‌باشد. البته این احتمال هم وجود دارد که افسردگی پس از زایمان ناشی از تغییرات هورمونی باشد، که‌ بر حالات‌ روحی‌ روانی‌ فرد تأثیر گذارند. پذیرفتن‌ مسؤولیت‌ ۲۴ ساعته‌ مراقبت‌ از یک‌ نوزاد شیرخوار تطابق‌ عمده‌ای‌ را از نظر روانی‌ و شیوه‌ زندگی‌ در اکثر مادران‌ می‌طلبد، حتی‌ اگر نوزاد فرزند اول‌ نباشد. این‌ استرس‌های‌ فیزیکی‌ و روانی‌ معمولاً با استراحت‌ ناکافی‌ تا هنگام‌ ثبات‌ یافتن‌ نیازهای‌ معمول‌ کودک‌ همراه‌ است‌، بنابراین‌ خستگی‌ و افسردگی‌ در مادران‌ غیرمعمول‌ نیست‌. استرس ، کمبود خواب‌ ، تغذیه‌ نامطلوب‌ ، فقدان‌ حمایت‌ مادر از سوی‌ همسر و سابقه‌ اختلالات‌ روانی‌ قبلی‌ در مادر از عوامل تشدید کننده بیماری می‌باشند.

Borna66
05-29-2009, 01:06 PM
چه چیز باعث افسردگی بعد از وضع حمل می شود؟

وضع حمل زمانی است که یک تغییر بزرگ رخ می دهد. مادران جدید تغییرات زیستی، فیزیکی، عاطفی و اجتماعی تجربه می کنند. احتمال دارد که افسردگی بعد از وضع حمل در اثر ترکیبی از این موضوعات رخ بدهد. سایر وقایع تنش زای زندگی نیز که همزمان با وضع حمل رخ می دهند ممکن است به وقوع این افسردگی کمک کنند.
تغییرات زیستی :
وضع حمل با خود باعث تغییرات هورمونی در بدن می شود. افسردگی بعد از وضع حمل ممکن است با این تغییرات مربوط باشد. هر چند این ممکن است بخشی از قضییه باشد ولی شواهد نشان می دهد که هورمون ها عامل منحصر بفرد این وضعیت نیستند. شرایط شخصی و اجتماعی تان هم ممکن است به همان اندازه مهم باشند.
داروهای ضد افسردگی و یا داروهای دیگر نیز ممکن است به شما کمک کنند. با پزشک تان درباره این موضوع مشورت کنید.
تغییرات جسمی :
وضع حمل خود به تنهایی می تواند فرسوده کننده باشد و برخی اوقات باعث مشکلات جسمی مانند درد بعد از عمل سزارین می شود. بهبودی بعد از این همیشه براحتی رخ نمی دهد. برخوردار بودن از نوزادی که به توجه زیاد نیاز دارد ممکن است باعث شود که نتوانید استراحت کنید و دریابید که به اندازه کافی نمی توانید بخوابید. اگر شما کودکان مسن تر داشته باشید آنها ممکن است در عکس العمل به تولد نوزاد جدید از شما بخواهند که به آنها توجه بیشتری بکنید. این وضعیت باعث می شود که شما حتی خسته تر شوید.
ممکن است که اشتهای شما خوب نباشد و به اندازه کافی غذا نمی خورید. وقتی چنین وضعیتی پیش بیاید ممکن است براحتی از نظر جسمی فرسوده شوید.
برخی زنان ممکن است بخاطر تغییرات جسمی که پس از وضع حمل در آنها بوجود می آید حس اعتماد به نفس کمتری بکنند و خودشان را کمتر جذاب ببینند. در عین حال، بسیاری اززنان که از افسردگی بعد از وضع حمل رنج می برند ممکن است توجه ویژه ای به ظاهر خود و نوزادشان بکنند تا حس درماندگی شان را که در اثر افسردگی در آنها بوجود آمد است بپوشانند. تظاهر کردن و خندیدن وقتی که چنین احساسی در شما وجود ندارد می تواند در خود از نظر فیزیکی فرسوده کننده باشد!
تغییرات عاطفی :
زنان اغلب احساساتی را که توقع داشتند پس از تولد نوزادشان داشته باشند تجربه نمی کنند. برای اولین بار نوزاد خود را در آغوش گرفتن در بسیاری از زنان این احساس را بوجود نمی آورد که غرق در “عشق مادری” می شوند. آنها فقظ احساس خستگی و جدایی می کنند. این کاملا طبیعی است. برخی از مادران در همان نگاه اول عاشق نوزادشان می شوند ولی برای دیگران این حس در آنها به تدریج بوجود می آید.
مهمترین موضوع این است که بیش از حد نومید نشوید اگر حس پس از وضع حمل با توقعات شما جور درنیاید. البته این هم صحت دارد که بسیاری از زنان می گویند که بعد از وضع حمل حالت عاطفی قوی تری دارند و به همین دلیل زمانی که مسائل خوب پیش نمی روند به همان نسبت هم آنها آن را وخیم تر از آنچه هست احساس خواهند کرد.

Borna66
05-29-2009, 01:06 PM
تغییرات اجتماعی :

بچه دار شدن می تواند باعث تغییرات بزرگی شود. نیازهای یک نوزاد تازه ممکن است حفظ روابط اجتماعی فعال را دشوار سازد. بچه دار شدن همینطور می تواند بر روابط بین پدر و مادر تاثیر سوء بگذارد چه اینکه برای آنها دشوار خواهد شد که وقت بیشتری را بعنوان زوج با هم بگذراند.
از آنجا که دیگربسیاری از افراد نزدیک به اعضای خانواده خود زندگی نمی کنند، بسیاری از والدین جدید کاملا منزوی هستند و مادران تازه ممکن است افراد زیادی که به آنها کمک کنند را در نزدیکی خود نداشته باشند. بویژه کسانی که از حمایت مادرشان برخوردار نیستند ممکن است این دوره را بسیار طاقت فرسا بیایند. حتی کسانی که خانواده و دوستانشان را در مجاورت خود دارند کماکان ممکن است برایشان دشوار باشد که از کسی کمک عملی تقاضا کنند.
روزنامه ها، مجلات و برنامه های تلویزیونی به ما می گویند که بچه دار شدن یک تجربه عالی است، ولی بخش دشوارتر آن را به ما نمی گویند. زنان بخاطر آنچه از وسایل ارتباط جمعی می شنوند و یا از آنچه دیگران درباره مادر شدن می گویند برخی اوقات فکر می کنند که بچه دارشدن باید با “بهترین” دوره زندگی مصادف شود. آنها فکر می کنند که هر کس دیگری می تواند بطور طبیعی وضع حمل کند و بسادگی و فوری تبدیل به یک مادر ایده آل شود. از اینرو این باورها برای آنها تقاضای کمک کردن را بسیار دشوار می کند.
ولی برای بسیاری از افراد این اسطورها درباره مادرشدن از آنچه که واقعا رخ می دهند بسیار فاصله دارند. وضع حمل کردن می تواند بسیار پر تنش باشد و مادر شدن نقش جدیدی است که فرد باید آن را یاد بگیرد مانند هر نقش دیگری که انسان در زندگی یاد می گیرد.
از زنان در این دوره و زمان ممکن است تقاضاهای بیشتری وجود داشته باشد تا از آنچه از مادران در گذشته توقع می رفت. آنها ممکن است عادت به کارکردن داشته باشند و در خانه ماندن به آنها حس انزوا بدهد و یا برای همکاران شان دلتنگی بکنند. ولی اگر آنها تصمیم بگیرند به کار بازگردند در آنصورت شاید دریابند که هم از پس کار برآمدن و هم به یک نوزاد تازه رسیدگی کردن ممکن است بسیار پر تنش باشد.
وقایع پر تنش زندگی :

ما همینطور می دانیم که کسانی که وقایع پر تنش را در گذشته و یا حال در زندگی تجربه کرده اند احتمال بیشتری دارد که افسردگی بعد از وضع حمل را پس از تولد نوزادشان تجربه کنند. بعنوان مثال، سقط جنین قبلی، از دست دادن مادر خود، مشکلات مالی، دردسرهای محل اقامت. و بالاخره مهمتر از همه باید به یاد داشت که تغییر عادی ترین عامل تنش در زندگی است، و هیچ چیز مانند تولد یک نوزاد زندگی فرد را تغییر نمی دهد



فاکتورهای دیگری که ممکن است در افسردگی پس ازایمان مشارکت داشته باشند مشتمل است بر :
• تجربه قبلی افسردگی به ویژه افسردگی پس ازایمان.
• فقدان حمایت از جانب همسر یا سایر نزدیکان.
• پریشانی یا ناامیدی در خلال یک تولد آسیب زا، مشکل یا پیش رس یا خاتمه دادن به حاملگی قبلی.
• رویدادهای فشار زای اخیر از قبیل نقل مکان یا داغدیدگی.
• مسائل جاری از قبیل فقر یا نگرانی های مالی.
• توقعات غیر واقع بینانه در رابطه با خویش یا نوزاد.
برخی زنان قادر به کشف دلایل روشنی برای احساس تشدید افسردگی خود نیستند، این هرگز به معنای غیر واقعی بودن احساسات آنها نیست.

Borna66
05-29-2009, 01:07 PM
چه کسی امکان دارد که افسردگی بعد ا ز وضع حمل را تجربه کند؟
هر کس که نوزاد دارد ممکن است افسردگی بعد از وضع حمل را تجربه کند. ولی عوامل معینی وجود دارند که خطر احتمال وقوع این وضعیت را بالا می برند.
این عوامل شامل اینها هستند:
اگر شما قبلا افسردگی داشته اید
اگر وضع حمل برایتان بویژه دشوار و آسیب زا بوده است
اگر شما در رابطه با همسرتان با مشکلاتی مواجه هستید
اگر شما وقایع دشوار دیگری را همزمان تجربه می کنید
اگر شما از نظر اجتماعی منزوی هستید و از خانواده و دوستانی که به شما کمک کنند برخوردار نیستید
اگر مادر خودتان برای کمک به شما در دسترس نیست.
البته این به این معنا نیست که هر کسی که این مشکلات را تجربه می کنند لزوما مبتلا به افسردگی بعد از وضع حمل خواهد شد.

پیشگیری :
مادران‌ نباید از این‌ که‌ احساسات‌ پیچیده‌ای‌ در مورد مادر بودن‌ خود دارند احساس‌ گناه‌ کنند. ایجاد تطابق‌ و ایجاد پیوندی‌ عاطفی‌ طبیعی‌ نیاز به‌ درمان‌ دارد.
در نظر گرفتن‌ برنامه‌های‌ مکرر خارج‌ از منزل‌ نظیر قدم‌ زدن‌ و دیدارهای‌ کوتاه‌ با دوستان‌ و اقوام‌ برای‌ مادران‌ مفید است‌. این‌ برنامه‌ها به‌ مادران‌ کمک‌ می‌کند تا دچار احساس‌ انزوا از دیگران‌ نشوند.
مادران‌ باید کودک‌ خود را در اتاق‌ جداگانه‌ای‌ بخوابانند. در این‌ صورت‌ مادران‌ راحت‌تر استراحت‌ خواهند کرد.
مادران‌ می‌توانند برای‌ کارهای‌ روزانه‌ نظیر خرید کردن‌ و مراقبت‌ از کودک‌ در هنگام‌ استراحت‌ خود از خانواده‌ یا دوستان‌ کمک‌ بگیرند.
مادر در صورت‌ احساس‌ افسردگی‌ بهتر است‌ احساسات‌ خود را با همسر یا یک‌ دوست‌ که‌ شنونده‌ خوبی‌ برای‌ حرفهای‌ اوست‌ در میان‌ بگذارد. صحبت‌ کردن‌ با سایر مادران‌ امکان‌ استفاده‌ از همفکری‌ و تجربه‌ آنان‌ را فراهم‌ می‌کند.
درمان افسردگی پس از ایمان متنوع است اما می تواند مشتمل باشد بر:
اقدامات اولیه :
قبول کنید که مشکلی وجود دارد
با همسر خود و یا با یکی از دوستان و اعضای خانواده تان درباره آنچه احساس می کنید صحبت کنید
به یاد داشته باشید که وضع شما حتما بهتر خواهد شد
با مددکار درمانی و یا دکترتان صحبت کنید
و بعد از آن …
همانطور که دیدیم عوامل زیادی می تواند برای افسردگی بعد از وضع حمل وجود داشته باشد و به همین ترتیب درمان های متفاوتی می توانند موثر باشند.

Borna66
05-29-2009, 01:07 PM
دارودرمانی :
داروهای ضد افسردگی ممکن است بسیار موثر باشند هر چند شما ممکن است تا زمانی که به نوزاد خود شیر می دهید نتوانید از دارو استفاده کنید. با دکتر خود در این باره صحبت کنید. این داروها در صورتی که عوارض جسمی زیادی در اثر افسردگی تجربه می کنید مانند اشتهای کم، بی خوابی و خستگی، می توانند بویژه موثر باشند.
اگر دکتر شما داروهای ضد افسردگی برای شما تجویز کند به یاد داشته باشید که این داروها حداقل دو هفته طول می کشد قبل از اینکه تاثیرشان را نشان دهند. چنین باور است که این نوع داروها معمولا اعتیادآمیز نیستند هر چند که مانند هر داروی دیگری مهم است که استفاده از آنها به یکباره قطع نشود. مهم است که این داروها را برای یک دوره کامل که معمولا شش ماه است مصرف کند. دکتر شما درباره همه این موضوعات با شما صحبت خواهد کرد، اگر که به نظر برسد که تجویز دارو برای وضعیت شما موثر است.
روان پزشک شما ممکن است برایتان داروی ضد افسردگی تجویز نماید. البته اگر شما در حال شیر دادن به نوزاد خود هستند ممکن است پزشک شما تمهیدات دیگری بیندیشد و یا در صورت لزوم،قطع شیر دادن توسط خودتان را تجویز نماید.
آیا ممکن است من دچارعوارض جانبی این داروها شوم؟
برخی از افراد عوارض جانبی مانند خستگی و یا خشکی دهن را تجربه می کنند ولی اینها عوارضی است که باید طی چند هفته متوقف شود. تا آن زمان مکیدن شیرینی و یا نوشیدن زیاد آب ممکن است کمک کند. هر چند که این عوارض ممکن است دلنچسب باشند ولی فواید داروها از این عوارض بیشتر است. بویژه استفاده ار داروهای ضد افسردگی ممکن است به موثر بودن روش های درمانی دیگر مانند گفتاردرمانی کمک کند. در این باره نیز دکترتان حتما با شما صحبت خواهد کرد.
• درمان های روانشناختی:
تحقیقات نشان می دهد که مشاوره یکی از روش های درمانی بسیار موثر برای افسردگی بعد از وضع حمل هستند. مددکار درمانی تان معمولا بهترین کسی است که می توانید با او صحبت کنید و به احتمال زیاد او ممکن است درباره روش های مشاوره تعلیمات هم دیده باشد. یا دکتر تان ممکن است شما را به یک مشاور یا روانکاو و یا پرستار روانی محلی در درمانگاه محل تان رجوع دهد. مشاور تان ممکن است با شما هر موضوعی که به گذشته مربوط می شود و احساس می کنید به وضعیت تان ربط دارد را بررسی کند و یا درباره آنچه فی الحال احساس و فکر می کنید غور کند.
پس ممکن است روانپزشک شما را به یک مشاور یا روانشناس ارجاع دهد تا با تأکید بیشتری بر درمان های روانشناختی و رفتارها به شما در درک و اداره افسردگی تان کمک شود.
• درمان های حمایتی :
احتمالا حمایت های رسمی و غیر رسمی در کنار سایر درمان ها مکمل برنامه درمانی خواهد بود.
افسردگی‌ خفیف‌ پس‌ از زایمان‌ با حمایت‌ خانواده‌ و دوستان‌ معمولاً به‌ سرعت‌ برطرف‌ می‌شود. اگر افسردگی‌ شدید شود ممکن‌ است‌ مادر دیگر قادر به‌ مراقبت‌ از خود و کودک‌ نباشد و بستری‌ در بیمارستان‌ ممکن‌ است‌ ضرورت‌ یابد (به‌ ندرت‌). اگر افسردگی‌ شدید شده‌ و بستری‌ در بیمارستان‌ را ایجاد نماید، توصیه‌ می‌شود که‌ مادر در یک‌ مرکز نزدیک‌ منزل‌ بستری‌ شود تا رابطه‌ نزدیک‌ وی‌ با کودک‌ حفظ‌ شود. حتی‌ موارد شدید افسردگی‌ با داروها ، مشاوره‌ با متخصص‌ مربوطه‌ و حمایت‌ اطرافیان‌ معمولاً قابل‌ علاج‌ است‌. داروهای ضد افسردگی اغلب‌ هنگامی‌ مؤثرند که‌ ۴-۳ هفته‌ مصرف‌ شوند. اگر مادر به‌ کودک‌ خود شیر می‌دهد هرگونه‌ داروی‌ تجویزی‌ از این‌ بابت‌ باید به‌ دقت‌ در نظر گرفته‌ شود. البته معمولا در صورت استفاده از داروهای ضد افسردگی شیردهی به کودک باید قطع شود.
شرکت نزدیکان و خصوصا همسر شما در برنامه درمانی بسیار حائز اهمیت است و آنها نیز می بایست در خصوص افسردگی پسازایمانی و نشانه های آن به درک درستی نائل آیند .

مابه خوشبختی است که مانند سایر اشکال افسردگی، افسردگی پس از وضع حمل از طریق درمان قابل رفع است و بسیاری از زنان بطور کامل سلامتی خود را بدست می آورند.
آیا مشکلات دیگری پس از وضع حمل است که زنان ممکن است آنها را تجربه کنند؟
دو وضعیت عاطفی ناراحت کننده دیگر هم وجود دارد که زنان برخی اوقات بعد از وضع حمل ممکن است آنها را تجربه کنند.

Borna66
05-29-2009, 01:07 PM
افسردگی بعد از زایمان (Baby Blues):
نوع اول این دو وضعیت که بسیار معمول است موسوم به “افسردگی بعد از زایمان” است. این وضعیت نوع خفیف افسردگی است و از هر ده مادردر هشت نفر از آنها طی چند روز پس از تولد نوزادشان رخ می دهد. وقتی که مادری از این وضعیت رنج ببرد معمولا بسیار عاطفی است و بدون هیچ دلیل خاصی زیر گریه می زند. مادران تازه اغلب حس اضطراب، تنش، و فرسودگی دارند و برای خوابیدن با مشکل مواجه هستند.
دکترها فکر می کنند تغییرات سریعی که در سطح هورمون ها حول و حوش وضع حمل رخ می دهد این وضعییت را باعث می شود. ولی ممکن است عوامل دیگری هم وجود داشته باشند، مانند تشنج عاطفی دوره وضع حمل و یا تغییرات جدی که تولد نوزاد با خود می تواند بوجود آورد. این دوره زمانی است که شما احتیاج دارید مقدار زیادی استراحت کنید ولی احتمال بسیار کمی وجود دارد که بتوانید استراحت کنید!
افسردگی بعد از زایمان ممکن است برای یکی دو روز بطول بکشد و بعد از آن بسرعت برطرف می شود. این وضعیت دلیلی برای نگرانی ندارد مگر اینکه احساسات متناظر آن وخیم تر شوند که در آنصورت ممکن است افسردگی پس از وضع حمل شروع شده باشد.

روان پریشی پس زایمانی (puerperal psychosis) :
مشکل دومی که زنان برخی اوقات بعد از وضع حمل تجربه می کنند کمتر رایج است. به آن روان پریشی پس زایمانی می گویند. این وضعیت برای یک مادر از هر هزار زن رخ می دهد و این وضعیت سخت تر از افسردگی پس از وضع حمل است. این وضعیت معمولا در یکی دو هفته بعد از وضع حمل یک مرتبه رخ می دهد و همراه با تغییرات رفتاری و روحی بسیار متشنجی است. زنانی که از این وضعیت رنج می برند بسیار متشنج و آشفته هستند و اغلب باورهای غیرعادی و ناراحت کننده در باره خود و/یا نوزادشان دارند.
این جزوه برای زنانی که چنین وضعیتی را تجربه می کنند تهیه نشده است. چنین افرادی به کمک ویژه از طرف یک روانکاو احتیاج دارند و برای دریافت کمک باید فورا با دکترشان تماس بگیرند. درمان رایج برای این وضعیت استفاده از دارو و یک دوره کوتاه بستری شدن در بخش مخصوص مادران و نوزادان در بیمارستان است. مهم است در نظر داشته باشیم که هر چند روان پریشی پس زایمانی ممکن است برای زنی که بتازگی مادر شده و خانواده اش بسیار ترسناک و ناراحت کننده باشد ولی درمان این وضعیت بسیار موثر است و تقریبا همه کسانی که این وضعیت را تجربه می کنند بطور کامل درمان می شوند.
چگونه این زنان می توانند به خود کمک کننند؟
یک رشته اقدامات عملی وجود دارد که شما می توانید برای بهتر شدن تان آنها را انجام دهید.
درباره احساسات تان صحبت کردن مهم است. ممکن است صحبت کردن با همسرتان برایتان دشوار به نظر برسد ولی اگر احساسات تان را در خود نگه دارید ممکن است احساس کند به او بی محلی می کنید. این وضعیت بویژه در شرایطی که افسرده هستید و احساس داشتن رابطه جنسی نمی کنید پیش می آید.
سعی کنید تمام روز تنها نباشید. سعی کنید که دوستان تان را ببینید و یا با مادران دیگر ملاقات کنید. مددکار درمانی شما ممکن است بتواند به شما درباره گروه های محلی که از طریق آنها می توانید با زنان دیگر ملاقات کنید اطلاعات بدهد. بعضی اوقات گروه های حمایتی وجود دارند که ممکن است بسیار موثر باشند. همینطور سازمانهای خیریه وجود دارند که اعضای آنها می توانند حمایت عملی یا عاطفی عرضه کنند (به آدرس هایی که در پایان این جزوه آمده است رجوع کنید).
از هر پیشنهادی برای کمک عملی استقبال کنید. احساس شرمندگی و یا گناه برای تقاضا و یا دریافت کمک نکنید. زنانی که از افسردگی شدید رنج می برند ممکن است واجد شرایط اخذ دریافت کمک برای نگه داری از کودک یا انجام کارهای خانه بشنوند.
سعی نکنید یک زن خانه دار ایده آل باشید. اینکه خانه کاملا تر و تمیز است مهم نیست. سعی کنید میزان کارتان را به حداقل برسانید.
هر چه می توانید استراحت کنید زیرا خستگی باعث تشدید افسردگی می شود.
مطمئن باشید که غذای مقوی و سالم می خورید.
سعی کنید برای خودتان وقت پیدا کنید. این ممکن است غیرواقع بینانه به نظر برسد ولی علاوه بر حمام گرفتن، یک قدم زدن کوتاه و یا حتی فقط خواندن یک مجله برای نیم ساعت می تواند برای تسکین شما موثر باشد.
ورزش کردن بویژه موثر است.

Borna66
05-29-2009, 01:07 PM
چه کارهای دیگری می توانم انجام دهم؟
ممکن است تغییرات زیر سخت به نظر برسد زیرا افسردگی بر نحوه فکر کردن، احساسات و به طریق اولی رفتارمان تاثیر می گذارد. روش های زیر ممکن است برای غالب آمدن بر افکار، رفتار و احساسات افسرده کننده موثر باشند.
۱- برنامه روزانه تهیه کنید :
وقتی افراد افسرده هستند احساس انجام کاری را ندارند. آنها برایشان دشوار است تصمیم بگیرند هر روز چه کاری انجام دهند و از اینرو ممکن است کاری عملا انجام ندهند.
اگر چنین مشکلی وجود دارد در آنصورت می توانید برای غالب آمدن بر آن لیست کارهایی که می خواهید انجام دهید را ردیف کنید و بعد برنامه عملی برای انجام آنها بریزید. بدوا از ساده ترین کارها شروع کنید و سنگ بزرگ برندارید. به لیست کارهایتان نگاه کنید و آنهایی را که انجام داده اید خط بزنید. در پایان روز می توانید ببینید که از پس چه وظایفی برآمدید. ورزش و فعالیت جسمی واقعا می تواند در تغییر روحیه شما مفید باشد. سعی کنید برای این کارها در برنامه روزانه تان وقتی بگذارید. معاشرت کردن با دوستان، خانواده و همسایه های تان هم می تواند مفید باشد. سازمانهایی مانند «ارتباط خانوادگی» (Family Link) می توانند در این باره به شما کمک کنند تا بتوانید دوباره با دیگران معاشرت کنید (در این باره به بخشی که عنوان “از کجا می توانم کمک بیشتر بگیرم؟” دارد رجوع کنید)
به یاد داشته باشید که بیش از توان تان برای خود برنامه نگذارید. آنچه که قبلا ممکن بود برایتان ساده به نظر برسد اکنون ممکن است بسیار دشوارتر شده باشد. از جایی که هستید شروع کنید و سعی کنید به جایی که قبلا زمانی که سالم بودید برسید.

۲- دستاوردها و لذت بردن :
وقتی افراد افسرده هستند اغلب فراموش می کنند که چه چیزهایی را بدست آوردند و چه چیزی باعث لذت آنها می شود. بیشتر افراد بیش از آنچه فکر می کنند در زندگی شان وجود دارد.
وقتی که همه وقایع روز را در برنامه عمل خود نوشتید آنوقت کنار آن کارهایی که به شما لذت داده اند حرف “ل” را بنویسید و کنارآن کارهایی که خوب پیش رفتند و به شما حس کسب دستاوردی داده اند حرف “د” را بنویسید.
سعی کنید بیش از حد متواضع نباشید. افرادی که افسرده هستند سعی می کنند برای دستاوردهایشان ارزشی قائل نباشند. سعی کنید که وضعیت فعلی تان را با آنچه قبلا بودید مقایسه کنید بلکه سعی کنید خودتان را از بابت هر چه انجام دادید تشویق کنید. وقتی که شما افسرده هستید انجام هر کاری خودش چالشی است و بنابراین انجام اش را باید برسمیت شناخت و از بابت اش باید از خود تشکر کرد. از اینرو سعی کنید در برنامه هر روزتان کارهای لذت بخش هم بگنجانید. به خودتان برسید – این کار برای بهبودی تان موثر است.
۳- الفبای تغییر احساسات :
کاملا محتمل است که کسی که از افسردگی بعد از وضع حمل رنج می برد افکار غم انگیز در سر داشته باشد که باعث پایین رفتن روحیه اش شوند. این البته درباره هر فرد که از نوعی افسردگی رنج می برد هم صادق است.
سعی کنید درباره یک واقعه اخیر که شما را ناراحت و افسرده کرده فکر کنید. شما باید بتوانید سه بخش آن را از هم تفکیک کنید:
الف. خود واقعه
ب. افکارتان درباره آن
ج. احساسات تان درباره آن
بسیاری از افراد فقط متوجه بخش الف و ج هستند. اجازه بدهید به چند مثال توجه کنیم.
فرض کنید که علیرغم همه آنچه از دست تان برمی آمده است نوزاد شما هنوز کماکان دارد گریه می کند.
الف. خود واقعه – نوزاد دست از گریه کردن برنمی دارد.
ب. افکار شما – من نمی توانم این وضعیت را تحمل کنم. می خواهم او را شدیدا تکان بدهم. من یک مادر بدردنخور هستم. من شایسته داشتن او نیستم.
ج. احساسات تان – افسرده و گناهکار
چقدر افسرده کننده! بی خود نیست که حس بدی دارید! مهم است که متوجه این سه مرحله الف، ب و ج شوبد. از آنجا که ما می توانیم افکارمان را درباره یک واقعه تغییر دهیم به همان نسبت هم می توانیم احساسات مان را درباره آن عوض کنیم.
۴- برقراری توازن :
“برقراری توازن” روش مناسبی است که باید آن را آزمایش کنید. وقتی که یک فکر انتقادی و منفی دارید سعی کنید آن را با یک گفته مثبت درباره خودتان متوازن کنید. بعنوان مثال:
خود فکر: “من بعنوان یک مادر خوب نیستم”، می تواند با این گفته متوازن شود: “مددکار درمانی من می گوید که من از پس مسائل واقعا خوب برمی آیم – و نوزاد هم دارد بخوبی رشد می کند”
البته گفتن این کار خیلی ساده تر از انجام آن است. وقتی که شما احساسات منفی در خود دارید معمولا کار سختی است که بتوان از آن افکار منفی فاصله گرفت ولی با تمرین این کار ساده تر خواهد شد.
۵- روش دو ستونی :
یک روش دیگر که ممکن است موثر باشد این است که در یک ستون افکار منفی که فورا به ذهن تان خطور می کند را بنویسید – و در ستون مقابل برای هر یک از این افکار یک فکر مثبت را که می تواند با آن متوازن شود بنویسید.
شما می توانید یک قدم از این فراتر برداشته و در دفتر خاطرات روزانه تان سیر وقایع، احساسات و افکارتان را ثبت کنید. این کار ممکن است مانند نموداری که در زیر آمده است به نظر برسد. از این روش ها برای کسب یک توازن بهتر در افکارتان استفاده کنید. به اشتباهاتی که در افکارتان وجود دارد مانند نمونه هایی که فوقا ذکر شد توجه کنید.

۶- سعی کنید جزییات را به یاد بیاورید :
تحقیقات نشان داده است که کسی که افسرده است جزییات مربوط به وقایع را به یاد نمی آورد و سعی می کند بیشتر بطور عمومی درباره آنها فکر کند، مانند اینکه “من هیچوقت از پس هیچ کاری برنیامدم”. سعی کنید به خودتان عادت دهید که جزییات را به یاد بیاورید تا بنوانید لحظات و تجارب خوب را هم به خود یادآوری کنید. تهیه یک دفتر خاطرات روزانه می تواند مفید باشد. بک لیست از دستاوردها و جوانب مثبت خودتان تهیه کنید مانند اینها “من همیشه سر وقت حاضر می شوم”، من به دوستم روز سه شنبه کمک کردم”، “همسر من درباره کاری که هفته گذشته انجام دادم از من قدردانی کرد”.

Borna66
05-29-2009, 01:07 PM
جمع بندی
استفاده از یک برنامه روزانه و تهیه یادداشت درباره آنچه باعث لذت شما شده و یا آن را بعنوان دستاورد پذیرفتید و همینطور ثبت روزانه افکاری که فورا به ذهن تان متبادر می شود و همینطور افکار بیشتر متوازن دیگری که دارید می توانند به شما برای مقابله با افسردگی و رفع افکار غم انگیز کمک کنند.
۷- حل مسائل دشوار :
ما برخی اوقات احساس می کنیم که غرق چیزهای دشوار و پیچیده ای شده ایم که قرار است آنها را انجام دهیم. یکی از روش هایی که می تواند کمک ساز باشد این است که لیست همه اقداماتی که برای انجام کامل آنها لازم است را بنویسید و بعد به نوبت از پس هریک از این اقدامات برآیید.
رفع مسائل خرد هم وقتی که کسی افسرده است ممکن است بسیار دشوار به نظر برسد. اگر قرار است یک موضوع بویژه دشوار را انجام دهید زمان گدشته ای که در آن مسائل مشابه رابا موفقیت حل می کردید را به یاد آورید و همان روشی که آن موقع برای حل آنها اتخاذ می کردید را تکرار کنید. یا از دوستی بپرسید که در شرایط مشابه او چه کاری می کرد. سعی کنید تا آنجا که می توانید نوآور باشید. هر چه راه حل های بیشتری را بتوانید تدبیر کنید به همان اندازه احتمال اینکه راه حلی را پیدا کنید که کارساز باشد بیشتر خواهد شد. بعد از بررسی همه جوانب مثبت و منفی آنوقت راه حلی را که فکر می کنید بهترین راه حل است انتخاب کنید.
۸- باورهای درازمدت :
برخی اوقات افراد درباره خود باورهای درازمدتی دارند که بسیار انتقادی است – بعنوان مثال، “من آدم انقدر با هوشی نیستم” یا “من کسی نیستم که دیگران از من خوششان بیاید”. این باورها اغلب محصول تجارب گذشته امان هستند و ممکن است دیگر اصلا صحت نداشته باشند. سعی کنید با این باورهای انتقادی درباره خود دربیفتید، توی سر خودتان نزنید و سعی کنید شواهدی را درباره خود بیابید که علیه این باورها هستند.
۹- از کجا می توانم کمک بیشتر بگیرم؟
ما امیدواریم که شما از تمرینات و توصیه های این جزوه استفاده خواهید کرد. این اقدامات باید به شما کمک کند تا بتوانید به افسردگی بعد از وضع حمل فائق آیید و زمام افکار و زندگی تان را دوباره بدست بگیرید.
با این وجود اگر کماکان فکر می کنید که به کمک بیشتر احتیاج دارید” به دکتر خانوادگی و یا مددکار درمانی تان رجوع کنیدو همانطور که قبلا گفتیم روش های درمانی دیگری هم وجود دارند که می توانند برای شما موثر باشند.
اگر احساس می کنید که در شما افکاری وجود دارد که ممکن است شما برای نوزادتان به خود صدمه برسانید در آنصورت در اولین فرصت به دکترتان مراجعه کنید. به یاد داشته باشید که افسردگی بعد از وضع زایمان بخوبی به روش های درمانی موجود پاسخ می دهد و بسیاری از افراد به سرعت بهبودی خود را بدست می آورند.

آیا من افسرده‌ام؟
این پرسشنامه را پر کنید و امتیازتان در نهایت جمع بزنید.
امتیاز ۱۲ و بالاتر یا پاسخ مثبت به سوال ۱۰ نشان‌دهنده افسردگی پس از زایمان و لزوم مراجعه به پزشک است.
در طی ۷ روز گذشته:
۱- من توانسته‌ام بخندم و قسمت خوشایند مسائل را ببینم.
الف) همیشه و مثل روزهای قبل ب) اغلب اما نه مثل همیشه
ج)گاهی و کمتر از همیشه د) به ندرت
۲- من … به حوادث پیش رو با خوشبینی نگاه می‌کنم
الف) همان طور که همیشه بوده‌ام. ب) نه آن‌طور که همیشه بوده‌ام
ج) خیلی کمتر از همیشه د) به ندرت
۳-وقتی اتفاقات بدی افتاده، من بی‌جهت خودم را سرزنش کرده‌ام:
الف) اکثر اوقات ب) گاهی اوقات
ج) به ندرت د) هیچ‌وقت
۴- بدون دلیل مشخصی، نگران یا عصبی شده‌ام:
الف) هیچ‌وقت ب) به ندرت
ج) گاهی اوقات د) اکثر اوقات
۵- بدون دلیل مشخصی، دچار ترس و وحشت شده‌ام:
الف) اکثر اوقات ب) گاهی اوقات
ج) به ندرت د) هیچ‌وقت
۶- مسائل همیشه از عهد من خارج بوده‌اند:
الف) بله، در اکثر موارد از عهده کارها بر نمی‌آیم.
ب) بله، در بعضی از موارد به خوبی همیشه از عهده کارها بر نمی‌آیم.
ج) خیر، در اکثر موارد به خوبی از عهده کارها برمی‌آیم.
د) خیر، مثل همیشه به خوبی از عهده کارها برمی‌آیم.
۷- این قدر ناراحت بوده‌ام که به سختی توانسته‌ام بخوابم:
الف) اکثر اوقات ب) گاهی اوقات
ج) به ندرت د) هیچ‌وقت
۸- احساس بدبختی و ناراحتی کرده‌ام:
الف) اکثر اوقات ب) گاهی اوقات
ج) به ندرت د) هیچ وقت
۹- این قدر ناراحت بوده‌ام که گریه کرده‌ام:
الف) اکثر اوقات ب) گاهی اوقات
ج) به ندرت د) هیچ وقت
۱۰- افکار خودکشی به سرم زده است:
الف) اکثر اوقات ب) گاهی اوقات
ج) به ندرت د) هیچ وقت
برای سؤالات ۱، ۲ و ۴:


به گزینه الف) ۰ امتیاز؛ به گزینه ب) ۱ امتیاز؛ به گزینه ج) ۲ امتیاز؛ به گزینه د) ۳ امتیاز بدهید.


برای سؤالات ۳ و ۵ تا ۱۰
به گزینه الف) ۳ امتیاز؛ به گزینه ب) ۲ امتیاز؛ به گزینه ج) ۱ امتیاز؛ به گزینه د) ۰ امتیاز بدهید.
***بازديدكننده محترم *** شما مي توانيد جهت كسب اطلاعات بيشتر در اين رابطه به مطالب زير مراجعه كنيد :۱- مراقبت هاي دوران بارداري (مرجع كامل اطلاعات ) (http://www.pezeshk.us/?p=4325)۲- مراقبت هاي دوران نوزادي ( مرجع كامل اطلاعات) (http://www.pezeshk.us/?p=4324)۳- مراقبت از اطفال (مرجع كامل اطلاعات ) (http://www.pezeshk.us/?p=4174)۴- بهداشت دهان و دندان ( مرجع كامل اطلاعات ) (http://www.pezeshk.us/?p=4329)
۵- مسموميت حاملگي ( پره اكلامسي و اكلامسي ) (http://www.pezeshk.us/?p=4956)
۶- حاملگي خارج رحمي (http://www.pezeshk.us/?p=4955)
۷-آيا ارتباط جنسي در زمان بارداري و تولد فرزند مجاز است ؟ (http://www.pezeshk.us/?p=5784)
۸- مراقبت هاي بهداشت دهان و دندان در دوران بارداري (http://www.pezeshk.us/?p=4329)
۹-تغذيه زنان در دوران بارداري (http://www.pezeshk.us/?p=6331)