توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : اختلالات خلقی
Borna66
05-29-2009, 11:42 AM
اختلالات خلقی از رایج ترین اختلالاتی هستند که در زندگی هر فردی وجود دارد و انواع مختلفی دارند که مهمترین آنها اختلال افسردگی اساسی و اختلال دوقطبی هستند.
این اختلالات در زیر شرح داده می شوند.
Borna66
05-29-2009, 11:42 AM
افسردگی اساسی
1- افسردگي اساسي: اين نوع افسردگي اختلال در (http://fa.shvoong.com/tags/%D8%AF%D8%B1/) خلق ميباشد كه (http://fa.shvoong.com/tags/%D9%83%D9%87/) معمولا 2 هفته بطول مي انجامد. احساس دلتنگي و حزن مفرط و از (http://fa.shvoong.com/tags/%D8%A7%D8%B2/) دست دادن ميل و لذت از فعاليتهاي دلپذيرو احساس گناه و بي ارزشي از نشانه هاي آن ميباشد. اين نوع افسردگي خطرناك بوده و ميتواند به (http://fa.shvoong.com/tags/%D8%A8%D9%87/) خود كشي منجر گردد. 2- افسردگي مزمن: شدت علايم آن از افسردگي اساسي كمتر بوده اما دوره آن طولاني و ممكن است و 2 الي 5 سال بطول انجامد. علايم آن معمولا ناتوان كننده نميباشد اما در عملكرد مناسب و احساس خوشايندي فرد تاثير گذار است. 3- اختلال در سازگاري: هرگاه انسان عزيزي را (http://fa.shvoong.com/tags/%D8%B1%D8%A7/) از دست ميدهد، شغلش را از دست داده و يا تغيير ميدهد، و يا آگاه ميگردد كه بيماري لاعلاجي دارد كاملا طبيعي است كه احساس استرس، اندوه و خشم ميكند. اما در نهايت امر افراد خود را با شرايط پديد آمده وفق ميدهند. اما برخي قادر به چنين عملي نميباشند. هنگامي كه واكنش فرد به يك موقعيت و يا حادثه سبب افسردگي در وي ميگردد به آن اختلال در سازگاري ميگويند. 4- اختلال دو قطبي: به تغييرات غير قابل پيش بيني خلق از شيدايي تا افسردگي اختلال دو قطبي ميگويند. در يك زمان فرد رفتار برونگرايي مفرط، پر حرفي، خود بزرگ بين از خود بروز ميدهد و در دوره اي ديگر افسرده ميگردد. 5- افسردگي فصلي: اين نو ع افسردگي معمولا در زمستان شيوع مي يابد. علت آن كاهش تابش نور خورشيد است.اين افسردگي سبب سردرد، تحريك پذيري و كاهش سطح انرژي ميگردد.
راهبردهايي براي غلبه بر افسردگي 1- براي خود اهداف قابل دسترس تعيين كنيد. 2- تنها به ميزان معقول و در حد توان خود مسئوليت بعهده بگيريد. 3- كارها، اهداف و وظايف بزرگ را به بخشهاي كوچك تقسم كنيد. 4- مديريت زمان و الويت بندي را فراموش نكنيد. 5- مدتي از وقت خود را با ديگران و يك دوست صميمي سپري كنيد. سعي كنيد فردي را در زندگي بيابيد كه بتوانيد به وي اعتماد كرده و با وي درد دل كنيد. 6- به سرگرميهايي كه علاقه داريد بپردازيد. 7- ورزش كنيد و فعاليت بدني منظم داشته باشيد. 8- تا بر طرف شدن آثار افسردگي تصميمات مهم و حياتي خود را به تعويق اندازيد. 9- به خاطر داشته باشيد كه بهبودي خلق افسرده زمانبر و تدريجي ميباشد انتظار معجزه نداشته باشيد. 10- از افراد غير حامي و منتقد اجتناب كنيد. 11- به دوستان و خانواده خود اجازه دهيد در روند بهبودي به شما (http://fa.shvoong.com/tags/%D8%B4%D9%85%D8%A7/) كمك كنند. 12- افكار مثبت را جايگزين افكار منفي گردانيد. 13- به خاطر داشته باشيد كه زندگي بطور ذاتي مبهم و نامشخص بوده و در بسياري از شرايط تنها يك پاسخ واحد مشكل گشا نخواهد بود.زندگي مملو از احتمالات است. 14- شما بايد (http://fa.shvoong.com/tags/%D8%A8%D8%A7%D9%8A%D8%AF/) بياموزيد چگونه ميان اموري كه شما مسئول آنها ميباشيد و يا نميباشيد تفاوت قائل گرديد. معمولا افراد كنترلي كه بر شرايط دارند را كمتر و يا بيشتر از آنچه هست بر آورد ميكنند.اموري كه شما مسئوليتي در قبال آن نداريد و يا خارج از كنترل شماست به حال خود بگذاريد. 15- شما بايد قادر باشيد ميان موقعيتهايي كه ارزش شما بايد بر اساس موفقيتهاي شما تعيين گردند و ديگر موقعيتها تفاوت قائل گرديد. 16- شما بايد بياموزيد كه چه زمان بايد با احساسات خود ارتباط برقرار كرده و چه زمان از آنها فاصله بگيريد. 17- شما بايد بياموزيد كه چه هنگام بايد به بر زمان حال تمركز كنيد و چه هنگام به زمان آينده. 18- خوشبختي و نيل به شادي در زندگي هدف نامعقولي نيست اما شما بايد ابتدا مفهوم خوشبختي را براي خود معنا كرده و سپس با برنامه ريزي و ايجاد سلسه مراتب و پيروي از آنها به خوشبختي مطلوب خود دست يابيد. 19- شما بايد قادر باشيد كه ميان احساسات دروني خود و واقعيتهاي عيني تفاوت قائل گرديد. 20- شما بايد قادر باشيد تا با ديگران رابطه برقرار كنيد. 21- اعتماد بنفس خود را افزايش دهيد. 22- وابستگي خود را به دنياي خارج كاهش دهيد. 23- به خاطر داشته باشيد هيچ فرد ديگر ي جز خود شما مسئول شادي شما نميباشد.
Borna66
05-29-2009, 11:43 AM
اختلال دو قطبی bi polar
اختلال دو قطبي چيست ؟
اختلال دو قطبي يكي از اختلالات جدي پزشكي است كه طيف طبيعي روحيه يا خلق افراد را تحت تاثير قرار مي دهد ؛ به اين مفهوم كه افراد مبتلا به اختلال دو قطبي چرخش هاي خلقي پيدا مي كنند كه بين دوره هاي خلق بسيار پائين ( افسردگي ) و دوره هاي خلق بسيار بالا ( مانيا يا شيدايي) تغيير مي كند . به همين دليل اختلال دو قطبي به عنوان اختلال افسردگي – مانيا نيز شناخته مي شود . اصطلاح دو قطبي به اين دليل به كار برده مي شود كه اين اختلال داراي دو قطب يا دو انتها مي باشد . به عنوان مثال يك كره را تصور كنيد . قطب شمال اين كره مانيا يا شيدايي است و قطب جنوب آن افسردگي خواهد بود . هرگاه فردي علايم هركدام از دوره هاي افسردگي يا مانيا( شيدايي) را براي مدت زمان معيني تجربه كند به اصطلاح گفته مي شود دوره افسردگي يا دوره مانيا (شيدايي) داشته است توصيه مي شود افرادي كه اين دوره ها را تجربه مي كنند مراجعه پزشكي داشته باشند.
Borna66
05-29-2009, 11:43 AM
عامل اختلال دو قطبي چيست؟
علت واحد و ثابت شدهاي در اين مورد شناخته نشده است، اما ناهنجاريهاي عملكرد يا ارتباط سلولهاي عصبي به عنوان علت اين اختلال مطرح است. جدا از علت اصلي زمينهاي اختلال، اين افراد به استرسهاي هيجاني و جسمي حساستر هستند. بنابر اين تجارب ناراحتكننده زندگي مثل مصرف مواد، بيخوابي يا ساير استرسها ميتواند در شروع زودتر حملات مؤثر باشد، اما هيچيك از اينها عامل اصلي اختلال نيست.
فرضيه استعداد سرشتي همراه با محرك محيطي در بسياري از بيماريهاي طبي نيز وجود دارد. مثلاً در بيماري قلبي، فرد خصوصيت كلسترول بالا يا فشار خون بالا را به ارث ميبرد كه اين خصوصيات به تدريج به اكسيژن رساني قلب آسيب ميزنند. در طي استرس مثل فعاليت بدني يا هيجاني عصبي فرد به ناگهان دچار درد قلبي و حمله قلبي ميشود. درمان در اين موارد بايد شامل پايين آوردن كلسترول يا فشار خون و تغيير الگوي زندگي باشد. به روش مشابه در اختلال دوقطبي ما با استفاده از داروهاي تثبيت كننده خلق به درمان بيماري زمينهاي ميپردازيم و تغييراتي در الگوي زندگي فرد ايجاد ميكنيم (مانند كم كردن استرس، بهبود الگوي خواب و پرهيز از مصرف مواد).
Borna66
05-29-2009, 11:43 AM
آيا اختلال دوقطبي به ارث ميرسد؟
اختلال دوقطبي در برخي خانوادهها شيوع بيشتري دارد. محققين، گروهي از ژنها را كه با اين اختلال ارتباط دارند، تعيين كردهاند كه عامل مشكلات شيميايي –زيستي مختلف در افراد هستند.
مثل ساير بيماريهاي ارثي، اختلال دو قطبي در گروهي از افراد مستعد ايجاد ميشود. به طور مثال اگر فردي مبتلا به اختلال دو قطبي است ولي همسر او سالم است، شانس ابتلاي كودك آنها يك به 7 خواهد بود. همچنين در صورت ابتلاي تعداد بيشتري از بستگان هر فرد، شانس ابتلاي او نيز بيشتر ميشود.
Borna66
05-29-2009, 11:43 AM
پيشگيري از عود تغييرات خلقي
حتماً تغييرات خلق خود را به سرعت به پزشكتان گزارش كنيد، چون تنظيم مقدار دارو بر اساس علائم هشداردهنده اوليه غالباً ميتواند موجب طبيعي شدن روحيه و پيشگيري از يك حمله كامل شود. تغيير مقدار دارو بخشي از درمان معمول بيماري است. درمان اين بيماري مثل انسولين در ديابت بايد بر طبق علائم تنظيم شود.
ادامه مصرف دارو به روش صحيح و طبق مقدار تجويز شده، در دراز مدت غالباً دشوار است. بيماران به دلايل مختلفي وسوسه ميشوند كه داروي خود را قطع كنند. اولاً خود را بدون علامت يا بيماري ميبينند و حس ميكنند نياز به مصرف داروي بيشتري نيست. ثانياً گاهي مواجهه با عوارض جانبي براي آنها دشوار است يا تصور ميكنند با مصرف دارو سرخوشي خفيف حملات مانيا (شيدايي) را از دست ميدهند.
اما تحقيقات نشان داده است كه قطع دارو تقريباً هميشه بعد از چند هفته يا چند ماه منجر به عود ميشود. در موارد قطع ليتيوم، احتمال اقدام به خودكشي بعد از قطع دارو افزايش مييابد و اگر قطع ليتيوم ناگهاني باشد احتمال عود را بيش از پيش زياد ميكند. بنابر اين توقف مصرف دارو بايد تدريجي و با تجويز پزشك انجام شود.
Borna66
05-29-2009, 11:44 AM
خانواده و دوستان چه کمکی میتوانند بکنند؟
شما به عنوان عضو خانواده يا دوست يك فرد مبتلا به اختلال دوقطبي، بهتر است در افزايش اطلاعات خود در زمينه بيماري، علل و روشهاي درمان آن بكوشيد.
علائم هشدار دهنده در شروع حملات خلقي را در بيمارتان پيدا كنيد. وقتي بيمار وضعيت خوبي دارد، با او در مورد چگونگي مواجهه با علائمش صحبت كنيد. بيمار را تشويق كنيد تا در اين شرايط، درمان را ادامه داده، به پزشك خود مراجعه و از مصرف الكل و ساير مواد پرهيز كند. اگر بيمار خوب نشده يا عوارض دارويي شديدي را نشان ميدهد، او را به مراجعه مجدد (به جاي قطع دارو) تشويق كنيد.
- اگر بيمار، نگرانيهاي شما را نوعي دخالت بيجا تلقي ميكند، به ياد داشته باشيد كه واكنش او ناشي از بيماري است.
- علائم هشدار دهنده خودكشي را ياد بگيريد و تهديد به خودكشي را جدي بگيريد. اگر بيمار برخلاف گذشته به همه امور زندگي خود رسيدگي كرده، يا در مورد خودكشي يا روشهاي مختلف مردن صحبت ميكند و يا احساس شديد نااميدي نشان ميدهد، از پزشك يا ساير اعضاي خانواده كمك بگيريد.
- وقتي بيمار در خطر اقدام به خودكشي است، رازداري مفهومي ندارد.
- به بيمار فوايد دورههاي خلقي با ثبات را يادآوري كنيد و با او در زمان سلامتي، به راههايي براي جلوگيري از مشكلات حملات بعدي بيماري فكر كنيد (مثلاً در مورد در اختيار داشتن كارت اعتباري، حسابهاي بانكي، سويچ ماشين و غيره تا پايان حمله شيدايي يا سرخوشي).
- مسئوليت مراقبت از بيمار را با ديگران تقسيم كنيد. اين كار از اثرات استرسآور مراقبت كم ميكند و از ايجاد فرسايش يا احساس رنجش در شما پيشگيري مينمايد.
- در هنگام كاهش علائم بيمار، اجازه دهيد كه به روش خود زندگي كند. سعي كنيد همراه با او كارها را انجام دهيد نه اين كه كارهاي او را انجام دهيد.
- شما و بيمارتان بايد بتوانيد يك روز خوب توأم با سرخوشي را از يك روز بعد توأم با افسردگي تشخيص دهيد. با تمرين و افزايش آگاهي خواهيد توانست، بين اين دو تفاوت بگذاريد.
Borna66
05-29-2009, 11:44 AM
پنج رهنمود براي رويارويي با اختلال دوقطبي
اختلال دوقطبي در حقيقت نام پزشكي بيماري افسردگي – مانيا (شيدايي) ميباشد و نه تنها اثراتي بر فرد مبتلا ميگذارد بلكه آثار جدي روي اعضاي خانواده و حتي دوستان فرد مبتلا دارد. تشخيص زود هنگام و به موقع اختلال دوقطبي فاكتور مهمي در مقابله مؤثر با اين اختلال است و در صورت عدم تشخيص، ميتواند منجر به عوارض جدي و حتي خودكشي شود.
اختلال دوقطبي ساليانه بيش از دو ميليون نفر بزرگسال آمريكايي را درگير ميكند، لذا اختلال نادري نيست و پزشكان و روانپزشكان آمادگي كمك به شما و خانواده و دوستانتان را دارند.
اگر شما يكي را ميشناسيد كه به نظر شما از اختلال دوقطبي رنج ميبرد، بهترين كاري كه ميتوانيد براي او انجام دهيد اين است كه ارتباط او را با يك پزشك برقرار كنيد.
1- به دليل اين كه اختلال دوقطبي يك بيماري عودكننده است لازم است درمان پيشگيرانه به مدت طولاني انجام شود. قطع ناگهاني درمانهاي دارويي و يا روانشناسي باعث بازگشت چرخشهاي خلقي مرتبط با بيماري ميشود.
2- اگر شما به اختلال دوقطبي مبتلا هستيد يا فردي را ميشناسيد كه به اين اختلال مبتلا است، توصيه ميشود به روانپزشك مراجعه كنيد. هر چند پزشكان عمومي ممكن است به تنهايي نتوانند اين اختلال را درمان كنند، ولي ميتوانند شما را به يك متخصص ارجاع دهند و اين بهترين وضعيت براي دريافت كمكها، حمايتها و اطلاعاتي است كه شما براي رويارويي با اين اختلال به آن احتياج داريد.
3- داروهايي وجود داد كه به نام ”تثبيت كنندههاي خلق“ شناخته ميشوند. اين داروها توسط روانپزشك براي مبتلايان به اختلال دوقطبي تجويز ميشوند. اين داروها نهتنها در موارد بروز اختلال استفاده ميشوند، بلكه بهطور پيوسته در ادامه زندگي فرد مبتلا نيز مورد استفاده قرار ميگيرند و علت آن اين است كه اختلال دوقطبي عود كننده است. گاهي اوقات برخي داروهاي ديگر نيز همراه با داروهاي تثبيت كننده خلق تجويز ميشوند، ولي داروهاي همراه غالباً براي دوره كوتاهي مورد استفاده قرار ميگيرند.
4- درمانهاي غير داوريي و روانشناسي بايد همراه با داروها انجام شوند. اين درمانها ميتوانند به صورت جلسات انفرادي (در يك جلسه يا بيشتر) و يا كلاسهاي درمان گروهي باشند. صحبت كردن با فردي كه با مشكلات مبتلايان به اختلال دوقطبي آشنا است باعث بهتر شدن نتايج درماني ميشود. براي مراجعه به اين افراد و اين كه به كجا مراجعه كنيد با روانپزشك خود مشورت نماييد.
5- هميشه آماده مقابله با عود بيماري باشيد. فراموش نكنيد اختلال دوقطبي به معناي دورههاي غمگيني و نشاط است و بسياري از بيماران به عنوان تنها راه رهايي از اين وضعيت اقدام به خودكشي ميكنند. مراقب اين وضعيت باشيد و در صورت بروز آن، فوراً با پزشك خود و يا با مراكز فوريت پزشكي تماس بگيريد. در اين شرايط، حتي اگر عضو خانواده يا دوست شما، تنها يك روز توأم با افسردگي را ميگذراند، از اين كه تماس شما با مراكز فوريت باعث اتلاف وقت او شود نترسيد، زيرا عواقب تماس نگرفتن ميتواند بسيار بدتر باشد.
Borna66
05-29-2009, 11:44 AM
چگونه با اختلال دو قطبي خود كنار بيايم؟
شما و خانوادهتان هر چه بيشتر در مورد اين اختلال و درمان آن بدانيد، بهتر ميتوانيد با آن كنار بياييد. از آنجا كه اختلال دو قطبي معمولاً اختلالي مزمن است، آگاهي شما از روشهاي درمان آن يك ضرورت است و افزايش اطلاعات شما مطمئنترين راه رسيدن به موفقيت ميباشد. توجه به نكات زير ميتواند بسيار كمككننده باشد:
1- داشتن يك الگوي ثابت خواب:
سعي كنيد در ساعت مشخصي بخوابيد و در ساعت مشخصي بيدار شويد. اختلال در الگوي خواب ميتواند باعث تغييرات شيميايي در بدن و ايجاد حملات تغيير خلق شود. اگر قصد سفر به مكاني دور داريد كه تفاوت ساعت زيادي دارد، با پزشك خود مشورت كنيد.
2- فعاليت منظم روزانه:
سعي كنيد در فعاليتهاي روزانه خود، الگو و برنامه منظمي داشته باشيد. كارهاي شديد و طاقتفرسا را به خود تحميل نكنيد.
3- از الكل و مواد مخدر يا محرك استفاده نكنيد:
مصرف الكل و مواد ميتواند باعث بروز حملات خلقي شود وبا تأثير داروهاي روانپزشكي نيز تداخل كند. گاهي ممكن است وسوسه شويد كه براي بهبود روحيه يا برطرف كردن مشكلات خواب خود، از الكل يا مواد استفاده كنيد، اما آنها تقريباً هميشه موجب بدتر شدن اوضاع ميشوند. حتي مصرف روزانه مقادير كم الكل يا كافئين نيز ميتواند بر خلق و خواب اثرات بدي بگذارد. اگر نتوانستيد از مصرف آنها خودداري كنيد، از پزشك خود كمك بگيريد.
4- فهرستي از افراد حمايتكننده (خانواده و دوستان) تهيه كنيد:
اين افراد اگر از مشكلات شما آگاه و مانند شما داراي اطلاعات مناسبي باشند، ميتوانند در مقابله با استرسها يا بحرانهاي زندگي به شما كمك نمايند.
Borna66
05-29-2009, 11:44 AM
افسردگي دوقطبي چيست؟
افسردگي يكي از شايعترين اختلالات روانپزشكي است كه به صورت «خفيف يا شديد» و «كوتاه يا بلند مدت» در بسياري از افراد جامعه ديده ميشود. اين اختلال ميتواند باعث اشكال در كاركرد شغلي، افت تحصيلي، اختلافات زناشويي، مشكلات خانوادگي، بدرفتاري با فرزندان، اختلالات جنسي، مختل شدن روابط اجتماعي، بيتفاوتي نسبت به آينده خود و ديگران، جدينگرفتن درمان بيماريهاي خود، و ساير مشكلات گردد. بنابراين اثر زيادي بر كيفيت زندگي افراد افسرده و خانواده آنها دارد و ميتواند مشكلات اقتصادي زيادي نيز ايجاد كند.
نشانههاي شايع افسردگي عبارتند از روحيه غمگين، بيحوصلگي، بيانگيزگي، لذت نبردن، كمخوابي يا پرخوابي، كماشتهايي يا پراشتهايي، نااميدي، احساس پوچي، ناتواني در تصميمگيري، تمایل به مرگ، و افكار خودكشي. فردي كه تنها بعضي از این نشانهها را داشته باشد نيز ميتواند دچار اختلال افسردگي باشد.
درمان افسردگي به روشهاي دارو درماني، رواندرماني و در موارد خاصی با الكتروشوك انجام ميشود. با اين حال نوع خاصي از افسردگي وجود دارد كه اگر به درستي تشخيص داده نشود، ممكن است درمان با داروهای رايج ضد افسردگي باعث بدتر شدن علائم بيمار شود. اين نوع خاص، همان افسردگي دوقطبي يا اختلال دوقطبي است. اين افراد داراي سابقه دوره شيدايي خفيف يا شديد هستند كه جستجوي دقيق در تاريخچه زندگي آنها براي تشخيص صحيح ضروري است.
در دوره شيدايي، فرد يا داراي روحيهاي بسيار شاد است و يا بسيار عصباني يا پرخاشگر ميباشد. در حالت اول، شادي يا نشاطي در فرد ديده ميشود كه بهطور معمول از او انتظار نميرفته است و به نظر ساير افراد غيرعادي بهحساب ميآيد. در حالت دوم، فرد خيلي زود عصباني ميشود و گاه ممكن است به رفتارهاي خطرناكي دست بزند. در هريك از اين دو حالت، فرد دچار نشانههايي مانند موارد زير ميشود:
1- افزايش اعتماد به نفس: فرد احساس ميكند توانايي ويژهاي پيدا كرده كه پيش از آن نداشته است؛ مثلاً ممكن است اعتقاد پيدا كرده باشد كه نسبت به ديگران «هوش بيشتري دارد» يا «استعداد بيشتري دارد» يا «به جايگاه مذهبي بالاتري دست يافته است» و يا احساس ميكند برخلاف گذشته «قادر است بسياري از كارها را با كيفيت عالي انجام دهد».
2- كاهش نياز به خواب: مقدار خواب فرد بسيار كم ميشود (حتي ممكن است در شبانهروز دو ساعت يا كمتر بخوابد). با اين حال معمولاً خوابآلوده نيست و احساس خستگي نميكند. انگار نيرويي اضافي پيدا كرده است.
3- پرحرفي: فرد بسيار بيشتر و طولانيتر از معمول صحبت ميكند، بهطوري كه گاهي قطعكردن كلامش سخت است. اين تغيير رفتار را ديگران متوجه ميشوند.
4- پرش افكار: اين نشانه را ميتوان از صحبتهاي بيمار تشخيص داد. او در حين صحبتكردن مدام از اين شاخه به آن شاخه ميپرد و قادر نيست به صورتي حرف بزند كه منظورش از صحبتهاي زيادش روشن باشد.
5- افكار سبقتگيرنده: فرد دچار افكار بسيار زياد و متنوعي ميشود كه در كنترل او نيستند. افكار بهقدري زيادند كه انگار در حال جلو زدن از همديگر هستند.
6- پرتشدن حواس: توجه فرد به راحتي به چيزهايي نامربوط يا بياهميت كشيده ميشود؛ مثلاً موقع صحبت كردن در مورد يك موضوع مهم، همين كه نگاهش به پرندهاي كه در حال پرواز است ميافتد، صحبتش را قطع ميكند و به پرنده توجه ميكند. اتفاقهايي شبيه به اين ممكن است به طور مكرر ديده شود.
7- افزايش فعاليتها: فرد بسيار بيش از حالت عادي خود به بعضي از كارها ميپردازد؛ ممكن است بسيار بيش از معمول كار كند، يا در رفتارهاي جنسي افراط كند، يا خيلي بيش از معمول درس بخواند و يا بسيار بيش از قبل عبادت كند. همچنين ممكن است بسيار بيقرار شود يا بدون دليل خاصي به طور مكرر از منزل خارج شود، و يا بسيار بيش از معمول از تلفن استفاده كند.
8- انجام بيش از حد كارهاي لذتبخشي كه ممكن است عواقب بدي داشته باشد: مثلاً ممكن است ولخرجي كند، يا دست به معاملات نامعقول بزند، يا رانندگي بسيار خطرناك انجام دهد، و يا به رفتارهاي جنسي غيرعادي بپردازد.
وضعيت كلي فرد دچار شيدايي، ميتواند به شكلهاي مختلفي ديده شود. او ممكن است كاملاً شاد و سرحال و سرزنده بهنظر برسد و حتي گاهی بهتر از معمول كارهايش را انجام دهد. در اين موارد ديگران نيز ممكن است او را در حالتي عالي ببينند و هرگز فكر نكنند كه او ممكن است در وضعيت بيماري باشد. حال فرض كنيد چنين فردي پس از مدتي مبتلا به افسردگي شود و به روانپزشك مراجعه كند. او چون وضعيت شادي غير عادي قبلي خود را عادي ميداند، احتمالاً چيزي در مورد آن به روانپزشك نميگويد و در نتيجه ممكن است به جاي افسردگي دوقطبي، تشخيص افسردگي ساده (يكقطبي) داده شود.
از طرف ديگر دوره شيدايي ممكن است به قدري دردسرساز باشد كه باعث شود خانواده، بيمار خود را بر خلاف ميل او نزد روانپزشك بياورند. در اين حالت ممكن است بيمار دچار پرخاشگري بسيار شديد، توهمات (مثلاً صداهايي بشنود كه ديگران قادر به شنيدن آنها نيستند يا چيزهايي ببيند كه ديگران نميبينند)، و اعتقادات عجيب و محكم و نادرست (مثلاً اعتقاد به اين كه از هر نظر از همه برتر است و يا اعتقاد به اين كه افرادي ميخواهند او را از بين ببرند يا اموالش را تصاحب كنند) باشد.
بنابراين بعضي از بيماران افسرده در دورهاي از زندگي خود دچار شيدايي بودهاند كه تشخيص آن بسيار مهم است. به بيماري افراد افسردهاي كه داراي سابقه شيدايي هستند، اختلال دوقطبي يا افسردگي دوقطبي گفته ميشود. خوشبختانه درمانهاي بسيار مؤثري براي بيماران مبتلا به اختلال دوقطبي يا افسردگي دوقطبي وجود دارد، ولي نكتهاي كه هميشه بايد بهياد داشته باشند اين است كه شيوه درمان اين اختلال بسيار متفاوت از درمان افسردگي ساده است و مصرف خودسرانه داروهاي ضدافسردگي (بدون مراجعه به روانپزشك) ميتواند باعث بدتر شدن علائم و نيز بدتر شدن سير بيماري شود.
Powered by vBulletin™ Version 4.2.2 Copyright © 2024 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.