tania
05-20-2012, 07:03 PM
(http://www.m-pirouzi.com/article-topic-0.html)http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
بررسي روابط مالي زوجين
مقدمه
در مورد روابط مالي زوجين، رژيمهاي گوناگوني وجود دارد و هر نظام حقوقي، رابطهاي خاص را برگزيده است. پيش از آنكه نظر فقه را كه حقوق ايران مبتني بر آن است بيان كنيم، مناسب است انواع رژيمهاي مالي را به اختصار توضيح دهيم، هرچند بررسي همه جانبه اين رژيمها خود بحثي دامنه دار و شيرين است.
انواع رژيمهاي مالي
الف: ولايت مرد بر دارايي زن
اين رژيم قديميترين رژيم مالي است، در اين رژيم مالي، مرد بر دارايي همسر خود ولايت كامل دارد و زن محجور شناخته ميشود. در اين رژيم مالي زن حق دارد مالك شود اما صلاحيت براي اداره اموال خود ندارد. زن در اين رژيم مالي همانند صغار و سفها است؛ يعني همان طور كه كودك نابالغ يا كسي كه سفيه است، نميتواند در اموال و دارايي خود تصرف كند بلكه محجور شناخته ميشود، زوجه نيز چنين است و مرد بر دارايي او ولايت كامل دارد. اين رژيم مالي تا اواخر قرن نوزدهم در حقوق كشورهاي اروپايي به رسميت شناخته شده بود و آنها زن را محجور ميشناختند. البته از اواخر قرن نوزدهم به تدريج در قوانين كشورها لغو شد و كمكم سلطه مرد بر دارايي زن نفي شد.
ب- اشتراك كامل داراييها
اين رژيم معروف به رژيم «اشتراك اموال» است. در اين رژيم مالي، زن و شوهر نسبت به داراييها و اموال خود، مالكيت مشاع دارند. به عبارت ديگر در اين رژيم هيچكدام از آن دو، اموال و دارايي اختصاصي ندارند.
اموالي كه زن يا شوهر قبل از ازدواج داشتهاند و يا اموالي كه هريك از آنها پس از ازدواج بدست آوردهاند اعم از منقول و غير منقول در يك سبد مشتركي ريخته ميشود كه مالكيت زوجين بر آن مشترك و مشاع است. مثلا فرض كنيد اگر پس از ازدواج، ارثي به زن برسد، شوهر نيز در آن ميراث به نحو مشاع شريك ميشود و يا هر دارايي كه شوهر بر اثر كار خود كسب كند، زن نيز در آن به نحو مشاع، سهم دارد. اين مطلب در مورد اموالي كه شوهر يا زن قبل از ازدواج داشتهاند نيز صادق است.
ج- افتراق كامل داراييها
اين رژيم مالي برخلاف رژيم مالي اشتراك اموال است. در اين رژيم مالي، دارايي هريك از زن و شوهر، كاملا از يكديگر جدا بوده و مالكيت هريك بر دارايي خود مستقل از ديگري است، در اين رژيم مالي، زن نيز همانند مرد، بر دارايي خود سلطه دارد و وي علاوه بر اينكه ميتواند مالك اموالي باشد، ميتواند هرگونه تصرفي كه خواست اعم از انتقاع يا انتقال نسبت به دارايي خود انجام دهد.
در اين رژيم مالي، زن و شوهر، مالكيت خود را بر اموالي كه پيش از ازدواج داشتهاند حفظ ميكنند (برخلاف رژيم اشتراك كامل) در مورد اموالي كه هريك از زن و شوهر بعد از ازدواج بدست ميآورند نيز چنين است. مثلا ارثي كه به زن رسيده است، ربطي به شوهر ندارد و زن در مالكيت و تصرف در آن كاملا از استقلال برخوردار است.
د- اشتراك نسبي داراييها
در اين رژيم مالي، زن و شوهر در بعضي از اموال خود شريكند يعني مالكيت مشاع دارند و در مورد بعضي ديگر از اموال، مالكيت مستقل خود را حفظ ميكنند. در واقع در اين رژيم مالي، اموال و داراييهاي زن و شوهر به سه دسته تقسيم ميشود: دسته اول، اموال اختصاصي شوهر؛ دسته دوم، اموال اختصاصي زن؛ دسته سوم، اموال مشترك طرفين.
شايد بتوان اينگونه فرض كرد كه زوجين مالكيت مستقل خود را بر اموالي كه قبل از ازدواج داشته اند، بعد از ازدواج نيز حفظ ميكنند و در مورد تملكات بلا عوض مثل ارث، هبه و... نيز چنين است. اما در ساير موارد، از مالكيت مشترك برخوردار ميباشند.
رژيم مالي پذيرفته شده در فقه شيعه
سوال اين است كه از ميان رژيمهاي گوناگوني كه در خصوص تنظيم روابط مالي زن و شوهر وجود دارد، فقهاي شيعه، كدام رژيم مالي را برگزيده اند؟ و مستند ايشان چيست؟ در پاسخ به سوال نخست بايد گفت به نظر ميرسد، نظر برگزيده در فقه شيعه در مورد روابط مالي زوجين، «استقلال مالي زوجين » يا همان افتراق كامل داراييهاي زن و شوهر است.
فقيهان معتقدند كه وقتي انسان به سن بلوغ، عقل و رشد ميرسد از تحت ولايت پدر خارج ميشود و خود توان اداره اموال خود را پيدا ميكند و از اين پس هيچكس نميتواند بدون اجازه وي در اموالش تصرف نمايد و عقد ازدواج نيز هيچ تاثيري در رابطه مالي زوجين ايجاد نميكند و زن و مرد پس از عقد نيز همانند پيش از عقد، از نظر مالي استقلال دارند. هرچند عقد ازدواج براي زن ايجاد حقوق ميكند و تكاليفي مثل پرداخت نفقه يا مهريه را بر عهده شوهر ميگذارد اما اين به معناي مالكيت مشاع زن و شوهر و سهم داشتن زن در دارايي شوهر نيست و نيز درست است كه رياست خانواده از خصايص شوهر است اما اين به معناي ولايت شوهر بر دارايي زن نيست.
واقعيت آن است كه اصل استقلال مالي زوجين، بسيار مترقي است. نظام حقوقي اسلام، اين اصل را حدود 1400 سال قبل اعلام كرده است درحالي كه تا دويست سال پيش، در حقوق كشورهاي اروپايي زنان از حق تصرف در اموال خود محروم بودند و محجور شناخته ميشدند. و در روابط مالي، مرد ارباب به شمار ميآمد و اختيارات تام و مطلق داشت. اين نكته را ميتوان در رژيم قانوني سال 1804 فرانسه مشاهده كرد. حتي در زمان كنوني نيز هرچند مقرراتي براي اعطاي استقلال مالي به زن، تدوين شده است، لكن درصورت عدم وجود شرط خلاف، اموال مشترك، توسط مرد اداره خواهد شد نه زن.
در هرحال امتياز نظام حقوقي اسلام و فقه بر نظامهاي ديگر در خصوص روابط مالي زوجين اولا در اعطاي استقلال كامل مالي به زن است و ثانيا در تقدم تاريخي اعلام استقلال مالي زن است.
بررسي روابط مالي زوجين
مقدمه
در مورد روابط مالي زوجين، رژيمهاي گوناگوني وجود دارد و هر نظام حقوقي، رابطهاي خاص را برگزيده است. پيش از آنكه نظر فقه را كه حقوق ايران مبتني بر آن است بيان كنيم، مناسب است انواع رژيمهاي مالي را به اختصار توضيح دهيم، هرچند بررسي همه جانبه اين رژيمها خود بحثي دامنه دار و شيرين است.
انواع رژيمهاي مالي
الف: ولايت مرد بر دارايي زن
اين رژيم قديميترين رژيم مالي است، در اين رژيم مالي، مرد بر دارايي همسر خود ولايت كامل دارد و زن محجور شناخته ميشود. در اين رژيم مالي زن حق دارد مالك شود اما صلاحيت براي اداره اموال خود ندارد. زن در اين رژيم مالي همانند صغار و سفها است؛ يعني همان طور كه كودك نابالغ يا كسي كه سفيه است، نميتواند در اموال و دارايي خود تصرف كند بلكه محجور شناخته ميشود، زوجه نيز چنين است و مرد بر دارايي او ولايت كامل دارد. اين رژيم مالي تا اواخر قرن نوزدهم در حقوق كشورهاي اروپايي به رسميت شناخته شده بود و آنها زن را محجور ميشناختند. البته از اواخر قرن نوزدهم به تدريج در قوانين كشورها لغو شد و كمكم سلطه مرد بر دارايي زن نفي شد.
ب- اشتراك كامل داراييها
اين رژيم معروف به رژيم «اشتراك اموال» است. در اين رژيم مالي، زن و شوهر نسبت به داراييها و اموال خود، مالكيت مشاع دارند. به عبارت ديگر در اين رژيم هيچكدام از آن دو، اموال و دارايي اختصاصي ندارند.
اموالي كه زن يا شوهر قبل از ازدواج داشتهاند و يا اموالي كه هريك از آنها پس از ازدواج بدست آوردهاند اعم از منقول و غير منقول در يك سبد مشتركي ريخته ميشود كه مالكيت زوجين بر آن مشترك و مشاع است. مثلا فرض كنيد اگر پس از ازدواج، ارثي به زن برسد، شوهر نيز در آن ميراث به نحو مشاع شريك ميشود و يا هر دارايي كه شوهر بر اثر كار خود كسب كند، زن نيز در آن به نحو مشاع، سهم دارد. اين مطلب در مورد اموالي كه شوهر يا زن قبل از ازدواج داشتهاند نيز صادق است.
ج- افتراق كامل داراييها
اين رژيم مالي برخلاف رژيم مالي اشتراك اموال است. در اين رژيم مالي، دارايي هريك از زن و شوهر، كاملا از يكديگر جدا بوده و مالكيت هريك بر دارايي خود مستقل از ديگري است، در اين رژيم مالي، زن نيز همانند مرد، بر دارايي خود سلطه دارد و وي علاوه بر اينكه ميتواند مالك اموالي باشد، ميتواند هرگونه تصرفي كه خواست اعم از انتقاع يا انتقال نسبت به دارايي خود انجام دهد.
در اين رژيم مالي، زن و شوهر، مالكيت خود را بر اموالي كه پيش از ازدواج داشتهاند حفظ ميكنند (برخلاف رژيم اشتراك كامل) در مورد اموالي كه هريك از زن و شوهر بعد از ازدواج بدست ميآورند نيز چنين است. مثلا ارثي كه به زن رسيده است، ربطي به شوهر ندارد و زن در مالكيت و تصرف در آن كاملا از استقلال برخوردار است.
د- اشتراك نسبي داراييها
در اين رژيم مالي، زن و شوهر در بعضي از اموال خود شريكند يعني مالكيت مشاع دارند و در مورد بعضي ديگر از اموال، مالكيت مستقل خود را حفظ ميكنند. در واقع در اين رژيم مالي، اموال و داراييهاي زن و شوهر به سه دسته تقسيم ميشود: دسته اول، اموال اختصاصي شوهر؛ دسته دوم، اموال اختصاصي زن؛ دسته سوم، اموال مشترك طرفين.
شايد بتوان اينگونه فرض كرد كه زوجين مالكيت مستقل خود را بر اموالي كه قبل از ازدواج داشته اند، بعد از ازدواج نيز حفظ ميكنند و در مورد تملكات بلا عوض مثل ارث، هبه و... نيز چنين است. اما در ساير موارد، از مالكيت مشترك برخوردار ميباشند.
رژيم مالي پذيرفته شده در فقه شيعه
سوال اين است كه از ميان رژيمهاي گوناگوني كه در خصوص تنظيم روابط مالي زن و شوهر وجود دارد، فقهاي شيعه، كدام رژيم مالي را برگزيده اند؟ و مستند ايشان چيست؟ در پاسخ به سوال نخست بايد گفت به نظر ميرسد، نظر برگزيده در فقه شيعه در مورد روابط مالي زوجين، «استقلال مالي زوجين » يا همان افتراق كامل داراييهاي زن و شوهر است.
فقيهان معتقدند كه وقتي انسان به سن بلوغ، عقل و رشد ميرسد از تحت ولايت پدر خارج ميشود و خود توان اداره اموال خود را پيدا ميكند و از اين پس هيچكس نميتواند بدون اجازه وي در اموالش تصرف نمايد و عقد ازدواج نيز هيچ تاثيري در رابطه مالي زوجين ايجاد نميكند و زن و مرد پس از عقد نيز همانند پيش از عقد، از نظر مالي استقلال دارند. هرچند عقد ازدواج براي زن ايجاد حقوق ميكند و تكاليفي مثل پرداخت نفقه يا مهريه را بر عهده شوهر ميگذارد اما اين به معناي مالكيت مشاع زن و شوهر و سهم داشتن زن در دارايي شوهر نيست و نيز درست است كه رياست خانواده از خصايص شوهر است اما اين به معناي ولايت شوهر بر دارايي زن نيست.
واقعيت آن است كه اصل استقلال مالي زوجين، بسيار مترقي است. نظام حقوقي اسلام، اين اصل را حدود 1400 سال قبل اعلام كرده است درحالي كه تا دويست سال پيش، در حقوق كشورهاي اروپايي زنان از حق تصرف در اموال خود محروم بودند و محجور شناخته ميشدند. و در روابط مالي، مرد ارباب به شمار ميآمد و اختيارات تام و مطلق داشت. اين نكته را ميتوان در رژيم قانوني سال 1804 فرانسه مشاهده كرد. حتي در زمان كنوني نيز هرچند مقرراتي براي اعطاي استقلال مالي به زن، تدوين شده است، لكن درصورت عدم وجود شرط خلاف، اموال مشترك، توسط مرد اداره خواهد شد نه زن.
در هرحال امتياز نظام حقوقي اسلام و فقه بر نظامهاي ديگر در خصوص روابط مالي زوجين اولا در اعطاي استقلال كامل مالي به زن است و ثانيا در تقدم تاريخي اعلام استقلال مالي زن است.