alamatesoall
05-13-2012, 04:25 PM
نتايج تحقيق تطبيقي نشان ميدهد که ميزان تنبلي ايرانيان از متوسط جهاني بيشتر است و تنها کشورهاي عربي و آفريقايي هستند که بيش از ايرانيان دچار تنبلي هستند.
در بُن بيشتر مشکلات ايرانيان و مشخصههايي که کم و بيش، از آنها با عنوان آسيبهاي فرهنگي و يا اجتماعي ياد ميکنند، خصوصيتي اخلاقي را مشاهده ميکنيم که به اعتقاد برخي از صاحبنظران، بسياري از ويژگيهاي نامطلوب ما بر روي آن سوار شده است و در فرهنگ و خصلت جمعي ما بسيار ريشه دارد. اين خصوصيت اخلاقي، تنبلي اجتماعي است که بسياري از عادات فرهنگي و صفات اجتماعي ما از آن مايه ميگيرند و تغذيه ميکنند. اين مساله تا بدانجا مهم است که رهبر انقلاب در سخنراني روز اول فروردين از «تنبلي اجتماعي» به عنوان «دشمن دروني ايرانيان» نام برده و تأکيد کرده بودند: «تنبلي، نشاط کار نداشتن، نااميدي، خودخواهيهاي افراطي، بدبين بودن به ديگران، بدبين بودن به آينده، نداشتن اعتماد به خود (به شخص خود و نه به ملت خود) بيماري است».
در همين راستا رئيس مجلس شوراي اسلامي در روز شنبه ۲۹ ارديبهشت، در نطق پيش از دستور مجلس ميگويد: «عدهاي شب و روز درس ميخوانند که بعداً مجبور نشوند کار کنند. ما از حيث فرهنگ کار در کشور مشکل داريم. در کشور ما فرهنگ يقه سفيدي پذيرفته شده است. اين که آدم درس ميخواند تا کار نکند و هر کسي درس نخواند کار کند... اتلاف وقت در فرهنگ ما يک امر عادي شده است و فرار کردن از کار و زحمت يک نوع زرنگي است، قبلاً به کسي زرنگ ميگفتند که بيشتر کار کند، ولي الآن کسي از زير کار در برود زرنگ است» (خبرگزاري مهر، 1386) اين توجه رهبر انقلاب و ديگر مقامات کشور نسبت به خصايص اخلاقي منفي ايرانيان و مخصوصا «تنبلي اجتماعي» نشان از «مساله بودن» اين امر در جامعه ما دارد.
آنچه روشن است «تنبلي اجتماعي» يکي از مهمترين ويژگيهاي رفتاري ناپسند ايرانيان است. اين مساله بويژه در عدم تمايل به درس خواندن در مدارس و دانشگاهها، و در کار اداري کارمندان، و در ميزان بالاي تماشاي تلويزيون در ايران به جاي کتابخواني، و در تمايل زياد به استخدام در دستگاه دولتي و عدم تمايل براي کسب تخصص و مهارت و کارآفريني، در وجود تعطيلي فراوان سالانه، در پديدهاي به نام بين التعطيلين، و در موارد فراوان ديگر موجود است. همين شيوع و گستردگي آسيبهاي اجتماعي «تنبلي اجتماعي» نشان از اهميت ريشه يابي و تبيين دقيق اين خصلت فرهنگي ايرانيان است.
اهميت مساله تنبلي اجتماعي و نيز فقدان تحقيقات قبلي در اين باره، انجام پژوهشي مقدماتي در اين باب را ضروري ساخت، تا بتوان مانند ساير خلقيات منفي، به بررسي يکپارچه آنها پرداخت. به همين منظور پژوهشي با عنوان تنبلي اجتماعي علل، پيامدها و راهکارها در کميسيون اجتماعي دبيرخانه شوراي عالي انقلاب فرهنگي مورد مطالعه قرار گرفت.
در اين پژوهش به دنبال اين بوديم که اولا ميزان و نوع تنبلي اجتماعي را بدست آوريم، تا معين شود که در ايران با چه نوعي از تنبلي روبرو هستيم: تنبلي در سطح فردي و بر پايه دلايل شخصيتي، يا تنبلي در سطح فردي و بر پايه دلايل اجتماعي، و يا اينکه مساله اساسا در سطح ساختاري و کلان است و تنبلي بيش از آنکه فردي باشد اجتماعي قلمداد شود. ثانيا علل و عوامل موثر بر آن را شناسايي شود و در نهايت بر اساس يافتههاي دو بخش قبلي، راهکارهايي براي تخفيف اين مساله در سطوح مختلف در ايران پيشنهاد شود.
پژوهشها و تببينهاي فراواني درباره علل پايين بودن ميزان عام گرايي، فردگرايي افراطي، عدم مراعات حقوق شهروندي، تخلفات رانندگي، پايين بودن ميزان بهره وري، عدم اقبال به تحصيل، گسترش بازاريابيهاي شبکهاي و... انجام شده است. همچنين موسسات و ارگانهاي مرتبط با حل اين مسائل نيز بودجههاي فراواني براي حل هر يک از آنها اختصاص دادهاند و تلاش فراواني هم کردهاند. اما آنچه تاکنون از آن غفلت شده، همبستگي اين آسيبها و مسائل با هم است. يعني اين مسائل اجتماعي، جزيرههايي جدا از هم نيستند که بتوان براي هر کدام به تنهايي و مستقلا اقدامي کرد، بلکه مجموعه علل يکساني بر بيشتر آنها تاثير ميگذارند و چنانچه بتوان به صورت اساسي و «هماهنگ» به آنها توجه کرد، احتمال موفقيت بيشتري وجود دارد.
شاهدي براي اين مدعا، دورههايي از تاريخ معاصر ايران است که وقتي «عزمي» عمومي براي پيشرفت موجود بوده، در دوران کوتاهي، اين حرکت به جلو در «تمام» ارکان نظام اجتماعي به صورت محسوس مشاهده ميشده است.
تنبلي اجتماعي، بر اساس کنشگر عاقل مندرج در نظريه انتخاب عقلاني، کسي است که يا به دنبال تمديد وضعيت موجود است، يا لذت آني را بر نفع آني خود ترجيح ميدهد. تنبلي در اين تحقيق، هم در سطح فردي ديده شده و هم در سطح اجتماعي به معناي برآيند تنبلي افراد ديده شده است و هم تعريف جديدي از تنبلي شده است که بر اساس آن، تنبلي اجتماعي محصول ناهماهنگي در سطح سيستم اجتماعي است و تلاش افراد و دست اندرکاران نيز نميتواند بهبود آن چندان کمکي کند، مگر آنکه آن موانع ساختاري برطرف شود.
عوامل موثر بر تنبلي در سطح فردي و ساختاري هر دو موثر هستند، ولي عوامل زير در اين تحقيق سنجيده شده است: بيگانگي اجتماعي، تقديرگرايي، نوگرايي، توجه به آينده، تمايل به کارهاي زودبازده و يکشبه، خودمداري، فردگرايي، فرار از مسئوليت بخاطر نفع فردي، بيگانگي شهروندان از حکومت، احساس بي قدرتي، و بي هنجاري. براي سنجش ميزان تنبلي در تهران از پيمايش از 1328 نفر از شهروندان تهراني با روش نمونه گيري pps استفاده شده است و نتايج تحقيق، وجود حداقل 20 درصد تنبلي در سطح شهروندان (در سطح زياد و خيلي زياد) را تاييد کرد. نتايج تحليل چند متغيره نيز تاثير همزمان سه عامل تقديرگرايي، خودمداري و بيقدرتي را در تبيين تنبلي موثر ديده است. بر اساس نتايج تحقيق، تلاش شد تا يک تيپ تنبل ساخته شود که در ميان افراد با تحصيلات پايينتر، طبقات اجتماعي پايينتر و با آگاهي اجتماعي کمتر، بيشتر ديده ميشود.
نتايج تحقيق تطبيقي نشان ميدهد که ميزان تنبلي ايرانيان از متوسط جهاني بيشتر است و تنها کشورهاي عربي و آفريقايي هستند که بيش از ايرانيان دچار تنبلي هستند. تحليل محتواي سفرنامه هو وجود برخي نشانههاي تنبلي را از ديرباز در ايران تاييد کرد.
در بُن بيشتر مشکلات ايرانيان و مشخصههايي که کم و بيش، از آنها با عنوان آسيبهاي فرهنگي و يا اجتماعي ياد ميکنند، خصوصيتي اخلاقي را مشاهده ميکنيم که به اعتقاد برخي از صاحبنظران، بسياري از ويژگيهاي نامطلوب ما بر روي آن سوار شده است و در فرهنگ و خصلت جمعي ما بسيار ريشه دارد. اين خصوصيت اخلاقي، تنبلي اجتماعي است که بسياري از عادات فرهنگي و صفات اجتماعي ما از آن مايه ميگيرند و تغذيه ميکنند. اين مساله تا بدانجا مهم است که رهبر انقلاب در سخنراني روز اول فروردين از «تنبلي اجتماعي» به عنوان «دشمن دروني ايرانيان» نام برده و تأکيد کرده بودند: «تنبلي، نشاط کار نداشتن، نااميدي، خودخواهيهاي افراطي، بدبين بودن به ديگران، بدبين بودن به آينده، نداشتن اعتماد به خود (به شخص خود و نه به ملت خود) بيماري است».
در همين راستا رئيس مجلس شوراي اسلامي در روز شنبه ۲۹ ارديبهشت، در نطق پيش از دستور مجلس ميگويد: «عدهاي شب و روز درس ميخوانند که بعداً مجبور نشوند کار کنند. ما از حيث فرهنگ کار در کشور مشکل داريم. در کشور ما فرهنگ يقه سفيدي پذيرفته شده است. اين که آدم درس ميخواند تا کار نکند و هر کسي درس نخواند کار کند... اتلاف وقت در فرهنگ ما يک امر عادي شده است و فرار کردن از کار و زحمت يک نوع زرنگي است، قبلاً به کسي زرنگ ميگفتند که بيشتر کار کند، ولي الآن کسي از زير کار در برود زرنگ است» (خبرگزاري مهر، 1386) اين توجه رهبر انقلاب و ديگر مقامات کشور نسبت به خصايص اخلاقي منفي ايرانيان و مخصوصا «تنبلي اجتماعي» نشان از «مساله بودن» اين امر در جامعه ما دارد.
آنچه روشن است «تنبلي اجتماعي» يکي از مهمترين ويژگيهاي رفتاري ناپسند ايرانيان است. اين مساله بويژه در عدم تمايل به درس خواندن در مدارس و دانشگاهها، و در کار اداري کارمندان، و در ميزان بالاي تماشاي تلويزيون در ايران به جاي کتابخواني، و در تمايل زياد به استخدام در دستگاه دولتي و عدم تمايل براي کسب تخصص و مهارت و کارآفريني، در وجود تعطيلي فراوان سالانه، در پديدهاي به نام بين التعطيلين، و در موارد فراوان ديگر موجود است. همين شيوع و گستردگي آسيبهاي اجتماعي «تنبلي اجتماعي» نشان از اهميت ريشه يابي و تبيين دقيق اين خصلت فرهنگي ايرانيان است.
اهميت مساله تنبلي اجتماعي و نيز فقدان تحقيقات قبلي در اين باره، انجام پژوهشي مقدماتي در اين باب را ضروري ساخت، تا بتوان مانند ساير خلقيات منفي، به بررسي يکپارچه آنها پرداخت. به همين منظور پژوهشي با عنوان تنبلي اجتماعي علل، پيامدها و راهکارها در کميسيون اجتماعي دبيرخانه شوراي عالي انقلاب فرهنگي مورد مطالعه قرار گرفت.
در اين پژوهش به دنبال اين بوديم که اولا ميزان و نوع تنبلي اجتماعي را بدست آوريم، تا معين شود که در ايران با چه نوعي از تنبلي روبرو هستيم: تنبلي در سطح فردي و بر پايه دلايل شخصيتي، يا تنبلي در سطح فردي و بر پايه دلايل اجتماعي، و يا اينکه مساله اساسا در سطح ساختاري و کلان است و تنبلي بيش از آنکه فردي باشد اجتماعي قلمداد شود. ثانيا علل و عوامل موثر بر آن را شناسايي شود و در نهايت بر اساس يافتههاي دو بخش قبلي، راهکارهايي براي تخفيف اين مساله در سطوح مختلف در ايران پيشنهاد شود.
پژوهشها و تببينهاي فراواني درباره علل پايين بودن ميزان عام گرايي، فردگرايي افراطي، عدم مراعات حقوق شهروندي، تخلفات رانندگي، پايين بودن ميزان بهره وري، عدم اقبال به تحصيل، گسترش بازاريابيهاي شبکهاي و... انجام شده است. همچنين موسسات و ارگانهاي مرتبط با حل اين مسائل نيز بودجههاي فراواني براي حل هر يک از آنها اختصاص دادهاند و تلاش فراواني هم کردهاند. اما آنچه تاکنون از آن غفلت شده، همبستگي اين آسيبها و مسائل با هم است. يعني اين مسائل اجتماعي، جزيرههايي جدا از هم نيستند که بتوان براي هر کدام به تنهايي و مستقلا اقدامي کرد، بلکه مجموعه علل يکساني بر بيشتر آنها تاثير ميگذارند و چنانچه بتوان به صورت اساسي و «هماهنگ» به آنها توجه کرد، احتمال موفقيت بيشتري وجود دارد.
شاهدي براي اين مدعا، دورههايي از تاريخ معاصر ايران است که وقتي «عزمي» عمومي براي پيشرفت موجود بوده، در دوران کوتاهي، اين حرکت به جلو در «تمام» ارکان نظام اجتماعي به صورت محسوس مشاهده ميشده است.
تنبلي اجتماعي، بر اساس کنشگر عاقل مندرج در نظريه انتخاب عقلاني، کسي است که يا به دنبال تمديد وضعيت موجود است، يا لذت آني را بر نفع آني خود ترجيح ميدهد. تنبلي در اين تحقيق، هم در سطح فردي ديده شده و هم در سطح اجتماعي به معناي برآيند تنبلي افراد ديده شده است و هم تعريف جديدي از تنبلي شده است که بر اساس آن، تنبلي اجتماعي محصول ناهماهنگي در سطح سيستم اجتماعي است و تلاش افراد و دست اندرکاران نيز نميتواند بهبود آن چندان کمکي کند، مگر آنکه آن موانع ساختاري برطرف شود.
عوامل موثر بر تنبلي در سطح فردي و ساختاري هر دو موثر هستند، ولي عوامل زير در اين تحقيق سنجيده شده است: بيگانگي اجتماعي، تقديرگرايي، نوگرايي، توجه به آينده، تمايل به کارهاي زودبازده و يکشبه، خودمداري، فردگرايي، فرار از مسئوليت بخاطر نفع فردي، بيگانگي شهروندان از حکومت، احساس بي قدرتي، و بي هنجاري. براي سنجش ميزان تنبلي در تهران از پيمايش از 1328 نفر از شهروندان تهراني با روش نمونه گيري pps استفاده شده است و نتايج تحقيق، وجود حداقل 20 درصد تنبلي در سطح شهروندان (در سطح زياد و خيلي زياد) را تاييد کرد. نتايج تحليل چند متغيره نيز تاثير همزمان سه عامل تقديرگرايي، خودمداري و بيقدرتي را در تبيين تنبلي موثر ديده است. بر اساس نتايج تحقيق، تلاش شد تا يک تيپ تنبل ساخته شود که در ميان افراد با تحصيلات پايينتر، طبقات اجتماعي پايينتر و با آگاهي اجتماعي کمتر، بيشتر ديده ميشود.
نتايج تحقيق تطبيقي نشان ميدهد که ميزان تنبلي ايرانيان از متوسط جهاني بيشتر است و تنها کشورهاي عربي و آفريقايي هستند که بيش از ايرانيان دچار تنبلي هستند. تحليل محتواي سفرنامه هو وجود برخي نشانههاي تنبلي را از ديرباز در ايران تاييد کرد.