O M I D
05-09-2012, 10:16 PM
http://pnu-club.com/imported/2012/05/351.jpg
ایران پر از شاهكار معماری است. شاهكارهای خیرهكننده شگفتانگیز. نگاهی به مسجد امام اصفهان، مسجد شیخ لطفالله، پل اللهویردی خان، سی و سه پل، عالیقاپو و بناهای دیگر.....
ایرانزمین در طول تاریخ پرورشدهنده نوابغ و هنرآفرینان بیشماری بوده است
تاریخ ایران ـ تاریخ دراز آهنگ و درخشانش ـ آمیختگی جداییناپذیری با دانش و فرهنگ و ادب و هنر و فرهیختگی و فرزانگی داشته و دارد.
پیشینه علمی و فرهنگی و آثار هنری و دستسازهای مردمی، وجود دانشپژوهان و آگاهان و بسیاردانان هر قوم و ملت و ملیتی دلیلی روشن بر سطح و عمق تمدن و فرهنگ آن قوم و ملت و كشور است.ایران پرورشدهنده نوابغ و دانشمندان و هنرآفرینان بیشماری بوده كه در كتب مربوطه، در دایرهالمعارفهای مهم و در اسناد و مدارك بیشمار دیگر ثبت و ضبطند. به یاد دارم سالها پیش یك باستانشناس آمریكایی به نام ویلد، و. گری نتیجه حفاریهای باستانشناسان را در منطقهای نزدیك بغداد منتشر كرد كه «پیل الكتریسیته»ای كشف كردهاند كه ایرانیان دوره اشكانی 2000 و اندی سال پیش ساختهاند كه به واسطه آن فلزات را با آب طلا و آب نقره، مطلا و نقرهگون میكردهاند.
پروفسور گری نوشته بود: «ما تاكنون تصور میكردیم پیل الكتریسیته را لوئیچی كالوایی، دانشمند ایتالیایی كشف یا اختراع كرده ما تاكنون در اشتباه بودهایم و پیل الكتریكی را ایرانیان در دوره اشكانی ساختهاند».
خلاقیتهای هنری مردم ایران
در زمینه هنر و خلاقیتهای هنری هم مردم ایران در پیشینه تاریخی خود همیشه حرف اول را زدهاند یا دستكم یكی از 2 ملتی بوده كه در زمینه هنر آثار ارزشمندش حجت بالغه نبوغ هنری بوده است. قالیبافی ـ و به طور گسترده بافندگی از قبیل منسوجات، گلیم، گبه، سجاده، چادر و... ـ از ابتدای تاریخ، در حقیقت محصول فكر و فرهنگ و هنر مردم ایران بوده. دیدیم كه حدود 60 سال پیش باستانشناسان روس در غار «التانی سیبریه» قالیچهای را از زیر تودههای انبوه یخ كشف كرده و بیرون آوردند كه تاریخ بافت آن با گمانهزنیهای علمی و مستدلی كه صورت گرفت به دوره هخامنشی میرسید و اینك آن قالیچه در موزه آرمیتاژ لنینگراد [سابق] نگهداری میشود و هر بازدیدكنندهای كه آن را میبیند اعجاب و تحسین خود را بیان میكند. فن ارزشمند نساجی و پارچهبافی را میتوان برآمده از همان دوران و حتی دورههای ماقبل آن دانست و دیدیم كه قالیها و قالیچههای ایرانی همیشه یكی از زینتهای كاخها و منزلگاههای شاهان در اروپا و آسیا بوده و داشتن پارچههای ایرانی موجب تفاخر آنها. هارونالرشید خلیفه معروف عباسی كه بسیار اهل جلالت و حفظ ظاهر هم بود و به قول معروف خلیفه شیكپوشی بوده دیبای شوشتر را كه خود از آن قبا و جامه میدوخته و در بر میكرده برای «شارلمانی» پادشاه فرانسه به هدیه فرستاد. علاوه بر دیبای شوشتر كه نمودهایی از آن در آثار شاعران بزرگ ایرانی هم دیده میشود تافته یزد، مخمل كاشان، برك خراسان و بافتههای زیبا و چشمنواز و لطیف دیگر در ایران تهیه و تولید میشد و كار صباغی و رنگرزی آنها در همین كشور و توسط رنگسازان و صباغان خبره به زیباترین و رنگینترین شكل ممكن انجام میشد.
آنها رنگ را از محصولات گیاهی میساختند و با دستگاههای ابتدایی، اما مفید و با كاربرد بالا مورد استفاده قرار میدادند.
تا چند سال پیش در قسمتی از ساحل دز ـ در شهر تاریخی دزفول ـ حوضچههایی بود كه تا اواخر دوران قاجاریه برای پختن و ساختن نیل به كار میرفتند. خانوادههای «نیلساز»، «نیلپز» و «نیلپور» كه در دزفول زندگی میكنند فرزندان همان صنعتگران خبرهای هستند كه گیاه وسمه یا نیل را برای صباغی و رنگرزی منسوجات به كار میبردهاند. باز در دزفول خانوادههایی هستند كه فامیلی آنها «وسمهای»، «وسمهگر» و «وسمهیر» (یردن به معنای خردكردن است. وسمهیر كسی بوده كه گیاه وسمه را با وسایل ابتدایی خود خرد و نرم میكرده) است و كار آنها تولید این گیاه ارزنده صنعتی بوده است. ما از هنر ایرانیان میگوییم و از ارزشهای والا و كمنظیر آن، اما هنر و صنعت همیشه با هم پیوستگی داشتهاند. وسایلی كه برای نساجی و صباغی و نگارگری و... به كار میرفته با همه ابتدایی و ساده بودن محصولات ابتكارات خود ایرانیان است.
ابن اثیر از هشام بن عطا معروف به «مقنع» صحبت میكند كه مردی خراسانی بوده و برای اولین بار در سال 163 هجری قمری «ماه مصنوعی» را ساخته و به فضا پرتاب كرده كه به «ماه نخشب» معروف است و هر شب از چاهی برمیآمده و تا شعاع 6 فرسنگ روشنی آن به وضوح دیده میشده و استاد سعید نفیسی، ادیب و دانشمند ایرانی، داستان مقنع و ماه نخشب را به صورت داستان ـ سالها پیش ـ نگاشته بود.
پیشینه طولانی هنر نقاشی در ایران
درباره مانی نقاش زیاد شنیدهایم. میدانیم آن هنرمند بزرگ معجزهآفرین (به دلیل نقاشیهای خیرهكنندهاش ادعای نبوت كرده و ارژنگ یا ارتنگ یعنی كتاب نقاشی خود را معجزه خود دانسته) در زمان شاپور اول پادشاه ساسانی و سال 216 میلادی ادعای خود را مطرح كرد و اینك نمونههایی از آن نقاشیها در موزههای مهم خارج نگهداری میشود. آثار مانویان در تاریخ ایران از شهرتی نسبی برخوردارند.
سلاطین صفوی به صنعت یا هنر نقاشی دلبستگی فراوان داشتند. بعضی از آنها از جمله شاه طهماسب اول شخصا نقاش بودند. شاهعباس پادشاه نامدار صفوی نزد شیخ سبزواری نقاش و در خانه او كه پشت مسجد شاه بوده هنر نقاشی را فرا میگرفته و او را «مولانا» خطاب میكرده كه با توجه به صبغه تصوف شاهعباس اطلاق این خطاب به او ناشی از كمال علاقهاش به هنر نقاشی و احترام زائدالوصفش به هنرمندان بویژه نقاشان و نگارگران بوده است. از زمان صفویه تا قاجاریه دهها نقاش هنرمند خلاق در عرصه آفرینش هنری برخاسته و آثار دلانگیز اعجابآوری از خود به جا نهادهاند كه شاید در دوران قاجار فصلالخطاب آن كمالالملك (صنیعالملك ابوالحسن غفاری) باشد كه میدانیم تابلوهای بسیار ارزندهای خلق كرد و از سوی شاه به اروپا رفت و آنجا با مكاتب فرنگی آشنا شد و تابلوهایی از رافائل و داوینچی را در فلورانس ایتالیا و موزه واتیكان به ماهرانهترین شكل ممكن كپی كرد (كه البته این كپیسازی نهتنها نمیتواند افتخاری برای او باشد كه شاید به نوعی راه خلاقیت و ابتكار او را سد كرد). آثاری را كه صنیعالملك غفاری از منبع فكر، ذهن و احساس و خلاقیت خود پدید آورد و اینك تعدادی از آنها در موزه مجلس شورای ملی (سابق) نگهداری میشود نشانگر واقعی كار اوست، نه آن تابلوهای كپیشده از داوینچی و رافائل و دیگران.
استاد حسین بهزاد را من خود از نزدیك دیده بودم. نقاش و مینیاتوریست والامقامی كه همه میدانیم در مسابقهای كه در آمریكا و در میان نقاشان بسیار مهم 97 كشور برگزار شد او اولین مقام را كسب كرد و آثارش در عرصه بینالملل شهرتی جهانی دارد همچنان كه اینك استاد محمود فرشچیان چهرهای جهانی و بینالمللی است.
در فن و هنر موسیقی هم كه به قول شاعر:
بودم آن روز من از طایفه دردكشان
كه نه از تاك نشان بود و نه از تاكنشان
از معماری ابنیه تا تزئینات داخلی
هنر ارزنده معماری و مهندسی ساختمان و تزئینات داخلی آن در ایران پیشینهای بسیار طولانی دارد. اگر تنها از دوره هخامنشی آغاز كنیم كه مجموعه تخت جمشید نمونهای فاخر از آن است 2500 سال به گذشته برگشتهایم كه بیشك این كاخ و این مجموعه ساختمانی یكی از شاهكارهای ارزنده و ماندگار هنر معماری ایران است.
در چغازنبیل شوش از آنچه كه باقی مانده میتوان به عظمت بنا و تاسیسات شگفتانگیز آن مانند سازههای آبی و تصفیه آب در دوره عیلامیان پی برد. حفر كانال سوئز و اتصال دریای سرخ به دریای مغرب در زمان داریوش اول نیز یكی از شگفتیهای دانش و هنر ایرانیان باستان است و مورخین اروپایی به عظمت این كار متفقا اذعان دارند.
ایران پر از شاهكار معماری است. شاهكارهای خیرهكننده شگفتانگیز. نگاهی به مسجد امام اصفهان، مسجد شیخ لطفالله، پل اللهویردی خان، سی و سه پل، عالیقاپو و بناهای دیگر این شهر تاریخی مهارت و نبوغ معماران ایرانی را به اثبات میرساند. گنبد و قبهسازی در مساجد، آرامگاهها و بناهای تاریخی ایران مثل گنبد امام رضا(ع) در مشهد و گنبد حضرت معصومه(ع) در قم و قبههای مساجد تاریخی اصفهان همه و همه دلالت بر یگانگی و بیهمتایی معماران ایرانی در این زمینه دارد.
منارجنبان اصفهان ـ با همه آسیبهایی كه متاسفانه در طول این چند قرن بر آن وارد شده ـ هنوز اعجاب هر بینندهای را برمیانگیزد كه چگونه یك مناره را كه تكان میدادهاند مناره دیگر هم بیهیچ تزلزلی در آجرهایش تكان میخورد. من خود در زمان دانشجویی (دهه 1340) بارها این پدیده را از نزدیك دیده بودم ولی گویا دیگر امروز آن خاصیت شگفت را از دست داده است. عمارت عالیقاپو هم كه میدانیم در اصفهان واقع شده و از ابنیه مهم و ممتاز دوره شاه عباس صفوی است بیشك جزو شاهكارهای معماری ایران است. در مورد هنر كاشیسازی هم كه باید گفت یكی از ویژگیهای ممتاز و ارزنده ساختمانهای عصر اسلامی ایران است، اما دیرینگی آن به دوران هخامنشیان برمیگردد. اما در عصر صفوی كاشیكاری و كاشیسازی و مصنوعات برآمده از سفال پخته رونق ویژهای یافت. واژه «كاشی» هم اصولا با شهر «كاشان» مرتبط است. كما این كه به اهل كاشان هم «كاشی» میگویند.
كاشیهایی را كه استاد علیاكبر و استاد محمدرضا، 2 هنرمند كاشیساز مشهور عصر صفوی كه نام آنها بر كاشیهای بناهای یادشده نقش بسته در حقیقت به تاریخ ایران متصل شدهاند. این را هم میدانیم كه بنای تاریخی و پرارزش «تاج محل» هندوستان را یك معمار ایرانی به نام استاد حسن شیرازی ساخته و از معماری ایران در بنای این ساختمان عظیم الهام گرفته است.
* او مذهب خود را بر 2 اصل روشنایی و ظلمت قرار داد و تعارض این دو نیرو را نماد خیر و شر دانست كه در حقیقت همان نیروهای الهی و اهریمنی هستند. افكار و نظریات خود را روی پارچه یا زمینههای دیگر به وسیله نقاشی نشان میداد كه آن مجموعه را ارتنگ یا ارژنگ نامیده است.
ایران پر از شاهكار معماری است. شاهكارهای خیرهكننده شگفتانگیز. نگاهی به مسجد امام اصفهان، مسجد شیخ لطفالله، پل اللهویردی خان، سی و سه پل، عالیقاپو و بناهای دیگر.....
ایرانزمین در طول تاریخ پرورشدهنده نوابغ و هنرآفرینان بیشماری بوده است
تاریخ ایران ـ تاریخ دراز آهنگ و درخشانش ـ آمیختگی جداییناپذیری با دانش و فرهنگ و ادب و هنر و فرهیختگی و فرزانگی داشته و دارد.
پیشینه علمی و فرهنگی و آثار هنری و دستسازهای مردمی، وجود دانشپژوهان و آگاهان و بسیاردانان هر قوم و ملت و ملیتی دلیلی روشن بر سطح و عمق تمدن و فرهنگ آن قوم و ملت و كشور است.ایران پرورشدهنده نوابغ و دانشمندان و هنرآفرینان بیشماری بوده كه در كتب مربوطه، در دایرهالمعارفهای مهم و در اسناد و مدارك بیشمار دیگر ثبت و ضبطند. به یاد دارم سالها پیش یك باستانشناس آمریكایی به نام ویلد، و. گری نتیجه حفاریهای باستانشناسان را در منطقهای نزدیك بغداد منتشر كرد كه «پیل الكتریسیته»ای كشف كردهاند كه ایرانیان دوره اشكانی 2000 و اندی سال پیش ساختهاند كه به واسطه آن فلزات را با آب طلا و آب نقره، مطلا و نقرهگون میكردهاند.
پروفسور گری نوشته بود: «ما تاكنون تصور میكردیم پیل الكتریسیته را لوئیچی كالوایی، دانشمند ایتالیایی كشف یا اختراع كرده ما تاكنون در اشتباه بودهایم و پیل الكتریكی را ایرانیان در دوره اشكانی ساختهاند».
خلاقیتهای هنری مردم ایران
در زمینه هنر و خلاقیتهای هنری هم مردم ایران در پیشینه تاریخی خود همیشه حرف اول را زدهاند یا دستكم یكی از 2 ملتی بوده كه در زمینه هنر آثار ارزشمندش حجت بالغه نبوغ هنری بوده است. قالیبافی ـ و به طور گسترده بافندگی از قبیل منسوجات، گلیم، گبه، سجاده، چادر و... ـ از ابتدای تاریخ، در حقیقت محصول فكر و فرهنگ و هنر مردم ایران بوده. دیدیم كه حدود 60 سال پیش باستانشناسان روس در غار «التانی سیبریه» قالیچهای را از زیر تودههای انبوه یخ كشف كرده و بیرون آوردند كه تاریخ بافت آن با گمانهزنیهای علمی و مستدلی كه صورت گرفت به دوره هخامنشی میرسید و اینك آن قالیچه در موزه آرمیتاژ لنینگراد [سابق] نگهداری میشود و هر بازدیدكنندهای كه آن را میبیند اعجاب و تحسین خود را بیان میكند. فن ارزشمند نساجی و پارچهبافی را میتوان برآمده از همان دوران و حتی دورههای ماقبل آن دانست و دیدیم كه قالیها و قالیچههای ایرانی همیشه یكی از زینتهای كاخها و منزلگاههای شاهان در اروپا و آسیا بوده و داشتن پارچههای ایرانی موجب تفاخر آنها. هارونالرشید خلیفه معروف عباسی كه بسیار اهل جلالت و حفظ ظاهر هم بود و به قول معروف خلیفه شیكپوشی بوده دیبای شوشتر را كه خود از آن قبا و جامه میدوخته و در بر میكرده برای «شارلمانی» پادشاه فرانسه به هدیه فرستاد. علاوه بر دیبای شوشتر كه نمودهایی از آن در آثار شاعران بزرگ ایرانی هم دیده میشود تافته یزد، مخمل كاشان، برك خراسان و بافتههای زیبا و چشمنواز و لطیف دیگر در ایران تهیه و تولید میشد و كار صباغی و رنگرزی آنها در همین كشور و توسط رنگسازان و صباغان خبره به زیباترین و رنگینترین شكل ممكن انجام میشد.
آنها رنگ را از محصولات گیاهی میساختند و با دستگاههای ابتدایی، اما مفید و با كاربرد بالا مورد استفاده قرار میدادند.
تا چند سال پیش در قسمتی از ساحل دز ـ در شهر تاریخی دزفول ـ حوضچههایی بود كه تا اواخر دوران قاجاریه برای پختن و ساختن نیل به كار میرفتند. خانوادههای «نیلساز»، «نیلپز» و «نیلپور» كه در دزفول زندگی میكنند فرزندان همان صنعتگران خبرهای هستند كه گیاه وسمه یا نیل را برای صباغی و رنگرزی منسوجات به كار میبردهاند. باز در دزفول خانوادههایی هستند كه فامیلی آنها «وسمهای»، «وسمهگر» و «وسمهیر» (یردن به معنای خردكردن است. وسمهیر كسی بوده كه گیاه وسمه را با وسایل ابتدایی خود خرد و نرم میكرده) است و كار آنها تولید این گیاه ارزنده صنعتی بوده است. ما از هنر ایرانیان میگوییم و از ارزشهای والا و كمنظیر آن، اما هنر و صنعت همیشه با هم پیوستگی داشتهاند. وسایلی كه برای نساجی و صباغی و نگارگری و... به كار میرفته با همه ابتدایی و ساده بودن محصولات ابتكارات خود ایرانیان است.
ابن اثیر از هشام بن عطا معروف به «مقنع» صحبت میكند كه مردی خراسانی بوده و برای اولین بار در سال 163 هجری قمری «ماه مصنوعی» را ساخته و به فضا پرتاب كرده كه به «ماه نخشب» معروف است و هر شب از چاهی برمیآمده و تا شعاع 6 فرسنگ روشنی آن به وضوح دیده میشده و استاد سعید نفیسی، ادیب و دانشمند ایرانی، داستان مقنع و ماه نخشب را به صورت داستان ـ سالها پیش ـ نگاشته بود.
پیشینه طولانی هنر نقاشی در ایران
درباره مانی نقاش زیاد شنیدهایم. میدانیم آن هنرمند بزرگ معجزهآفرین (به دلیل نقاشیهای خیرهكنندهاش ادعای نبوت كرده و ارژنگ یا ارتنگ یعنی كتاب نقاشی خود را معجزه خود دانسته) در زمان شاپور اول پادشاه ساسانی و سال 216 میلادی ادعای خود را مطرح كرد و اینك نمونههایی از آن نقاشیها در موزههای مهم خارج نگهداری میشود. آثار مانویان در تاریخ ایران از شهرتی نسبی برخوردارند.
سلاطین صفوی به صنعت یا هنر نقاشی دلبستگی فراوان داشتند. بعضی از آنها از جمله شاه طهماسب اول شخصا نقاش بودند. شاهعباس پادشاه نامدار صفوی نزد شیخ سبزواری نقاش و در خانه او كه پشت مسجد شاه بوده هنر نقاشی را فرا میگرفته و او را «مولانا» خطاب میكرده كه با توجه به صبغه تصوف شاهعباس اطلاق این خطاب به او ناشی از كمال علاقهاش به هنر نقاشی و احترام زائدالوصفش به هنرمندان بویژه نقاشان و نگارگران بوده است. از زمان صفویه تا قاجاریه دهها نقاش هنرمند خلاق در عرصه آفرینش هنری برخاسته و آثار دلانگیز اعجابآوری از خود به جا نهادهاند كه شاید در دوران قاجار فصلالخطاب آن كمالالملك (صنیعالملك ابوالحسن غفاری) باشد كه میدانیم تابلوهای بسیار ارزندهای خلق كرد و از سوی شاه به اروپا رفت و آنجا با مكاتب فرنگی آشنا شد و تابلوهایی از رافائل و داوینچی را در فلورانس ایتالیا و موزه واتیكان به ماهرانهترین شكل ممكن كپی كرد (كه البته این كپیسازی نهتنها نمیتواند افتخاری برای او باشد كه شاید به نوعی راه خلاقیت و ابتكار او را سد كرد). آثاری را كه صنیعالملك غفاری از منبع فكر، ذهن و احساس و خلاقیت خود پدید آورد و اینك تعدادی از آنها در موزه مجلس شورای ملی (سابق) نگهداری میشود نشانگر واقعی كار اوست، نه آن تابلوهای كپیشده از داوینچی و رافائل و دیگران.
استاد حسین بهزاد را من خود از نزدیك دیده بودم. نقاش و مینیاتوریست والامقامی كه همه میدانیم در مسابقهای كه در آمریكا و در میان نقاشان بسیار مهم 97 كشور برگزار شد او اولین مقام را كسب كرد و آثارش در عرصه بینالملل شهرتی جهانی دارد همچنان كه اینك استاد محمود فرشچیان چهرهای جهانی و بینالمللی است.
در فن و هنر موسیقی هم كه به قول شاعر:
بودم آن روز من از طایفه دردكشان
كه نه از تاك نشان بود و نه از تاكنشان
از معماری ابنیه تا تزئینات داخلی
هنر ارزنده معماری و مهندسی ساختمان و تزئینات داخلی آن در ایران پیشینهای بسیار طولانی دارد. اگر تنها از دوره هخامنشی آغاز كنیم كه مجموعه تخت جمشید نمونهای فاخر از آن است 2500 سال به گذشته برگشتهایم كه بیشك این كاخ و این مجموعه ساختمانی یكی از شاهكارهای ارزنده و ماندگار هنر معماری ایران است.
در چغازنبیل شوش از آنچه كه باقی مانده میتوان به عظمت بنا و تاسیسات شگفتانگیز آن مانند سازههای آبی و تصفیه آب در دوره عیلامیان پی برد. حفر كانال سوئز و اتصال دریای سرخ به دریای مغرب در زمان داریوش اول نیز یكی از شگفتیهای دانش و هنر ایرانیان باستان است و مورخین اروپایی به عظمت این كار متفقا اذعان دارند.
ایران پر از شاهكار معماری است. شاهكارهای خیرهكننده شگفتانگیز. نگاهی به مسجد امام اصفهان، مسجد شیخ لطفالله، پل اللهویردی خان، سی و سه پل، عالیقاپو و بناهای دیگر این شهر تاریخی مهارت و نبوغ معماران ایرانی را به اثبات میرساند. گنبد و قبهسازی در مساجد، آرامگاهها و بناهای تاریخی ایران مثل گنبد امام رضا(ع) در مشهد و گنبد حضرت معصومه(ع) در قم و قبههای مساجد تاریخی اصفهان همه و همه دلالت بر یگانگی و بیهمتایی معماران ایرانی در این زمینه دارد.
منارجنبان اصفهان ـ با همه آسیبهایی كه متاسفانه در طول این چند قرن بر آن وارد شده ـ هنوز اعجاب هر بینندهای را برمیانگیزد كه چگونه یك مناره را كه تكان میدادهاند مناره دیگر هم بیهیچ تزلزلی در آجرهایش تكان میخورد. من خود در زمان دانشجویی (دهه 1340) بارها این پدیده را از نزدیك دیده بودم ولی گویا دیگر امروز آن خاصیت شگفت را از دست داده است. عمارت عالیقاپو هم كه میدانیم در اصفهان واقع شده و از ابنیه مهم و ممتاز دوره شاه عباس صفوی است بیشك جزو شاهكارهای معماری ایران است. در مورد هنر كاشیسازی هم كه باید گفت یكی از ویژگیهای ممتاز و ارزنده ساختمانهای عصر اسلامی ایران است، اما دیرینگی آن به دوران هخامنشیان برمیگردد. اما در عصر صفوی كاشیكاری و كاشیسازی و مصنوعات برآمده از سفال پخته رونق ویژهای یافت. واژه «كاشی» هم اصولا با شهر «كاشان» مرتبط است. كما این كه به اهل كاشان هم «كاشی» میگویند.
كاشیهایی را كه استاد علیاكبر و استاد محمدرضا، 2 هنرمند كاشیساز مشهور عصر صفوی كه نام آنها بر كاشیهای بناهای یادشده نقش بسته در حقیقت به تاریخ ایران متصل شدهاند. این را هم میدانیم كه بنای تاریخی و پرارزش «تاج محل» هندوستان را یك معمار ایرانی به نام استاد حسن شیرازی ساخته و از معماری ایران در بنای این ساختمان عظیم الهام گرفته است.
* او مذهب خود را بر 2 اصل روشنایی و ظلمت قرار داد و تعارض این دو نیرو را نماد خیر و شر دانست كه در حقیقت همان نیروهای الهی و اهریمنی هستند. افكار و نظریات خود را روی پارچه یا زمینههای دیگر به وسیله نقاشی نشان میداد كه آن مجموعه را ارتنگ یا ارژنگ نامیده است.