fatemeh2011
05-05-2012, 11:52 PM
حوادث : متهم به قتل مرد ناشناس در حالي امروز پاي ميز محاکمه قرار گرفت که دادستان از طرف اولياي دم براي او تقاضاي قصاص کرد.
محمدرضا 34 ساله متهم است در تاريخ 16 فروردين 89 مرد ناشناسي را در غرب تهران به قتل رسانده و جسد او را به آتش کشيده است.او پس از اين جنايت با سرقت 350 هزار تومان پول از محل جنايت گريخت که کارآگاهان پليس آگاهي شهريار او را در جريان سرقت يک جفت کفش دستگير و راز اين قتل فاش شد.
متهم پس از اقرار به اين جنايت و بازسازي صحنه قتل از طرف دادسرا مجرم شناخته شد و با توجه به شناسايي نشدن اولياي دم دادستان به نيابت از آنها براي متهم درخواست مجازات قانوني کرد. صبح امروز محمدرضا براي محاکمه در شعبه 71 دادگاه کيفري حاضر شد که در ابتداي جلسه قضاي شفيعي نماينده دادستان تهران با تشريح کيفرخواست براي او تقاضاي مجازات قانوني کرد.
در ادامه متهم با حضور در جايگاه در دفاع از خود گفت: من بخشي از اتهامات را قبول دارم اما مرتکب جنايت نشدم. فروردين سال 89 من اعتياد شديدي به مواد مخدر داشتم به طوري که به خاطر اعتياد از سوي خانواده ام نيز طرد شده بودم. در اين ماه من به عنوان مامور پليس آگاهي سراغ يک کارگر افغاني در آرياشهر رفته و با ميله آهني چند ضربه به سر او زدم. پس از مجروح کردن کارگر افغاني 350 هزار تومان از او سرقت کرده و گريختم. بعد از اين ماجرا ماموران پليس آگاهي تهران مرا دستگير کردند که با توجه به مطرح نشدن شکايت از سوي کارگر افغاني آزاد شدم. به خاطر مواد مخدر در شهريار مرتکب 49 فقره سرقت شدم که در آخرين سرقت هنگام دزديدن يک جفت کفش دستگير و به اداره آگاهي منتقل شدم. در جريان بازجويي ها به خاطر توهم مواد مخدر و اينکه مي خواستم اعدام شوم ادعا کردم کارگري را در غرب تهران کشته ام. پس از اين اعترافات مشخص شد 16 فروردين يک کارگر در غرب تهران به قتل رسيده است که ماموران گفتند تو قاتل اين کارگر هستي. من هم به دروغ اتفاقاتي که در جريان سرقت رخ داده بود مطرح کرده و اتهام قتل مرد ناشناس را قبول کردم.
رئيس دادگاه: چرا مي خواستيد اعدام شويد؟
متهم به قتل: من چند بار اقدام به خودکشي کردم و ادامه اين زندگي برايم ممکن نبود. از روش هاي مختلف نيز استفاده کردم اما هيچکدام موفق نبود به همين خاطر به قتل اعتراف کردم تا مرا قصاص کنند.
رئيس دادگاه: هفت ماه پس از اعترافات اوليه ات دوباره در بازجويي ها با خط خود به تشريح ماجرا پرداخته ايد آن زمان نيز توهم داشتيد؟
متهم به قتل: بله توهم داشتم. اما هدفم راحت شدن از اين زندگي بود.
رئيس دادگاه: در جريان بازسازي صحنه قتل نيز ماجرا را همان گونه که رخ داده است بازگو کرده ايد. در اين باره چه توضيحي داريد؟
متهم به قتل: من ماجرايي که براي آن کارگر افغاني و سرقت از او رخ داده بود تعريف کردم و اگر مرتکب اين جنايت شده بودم چرا هيچ آثاري از خون در آن محل کشف نشد؟
پس آخرين دفاعيات متهم و وکيل مدافعش قضات دادگاه براي صدور حکم وارد شور شدند.
محمدرضا 34 ساله متهم است در تاريخ 16 فروردين 89 مرد ناشناسي را در غرب تهران به قتل رسانده و جسد او را به آتش کشيده است.او پس از اين جنايت با سرقت 350 هزار تومان پول از محل جنايت گريخت که کارآگاهان پليس آگاهي شهريار او را در جريان سرقت يک جفت کفش دستگير و راز اين قتل فاش شد.
متهم پس از اقرار به اين جنايت و بازسازي صحنه قتل از طرف دادسرا مجرم شناخته شد و با توجه به شناسايي نشدن اولياي دم دادستان به نيابت از آنها براي متهم درخواست مجازات قانوني کرد. صبح امروز محمدرضا براي محاکمه در شعبه 71 دادگاه کيفري حاضر شد که در ابتداي جلسه قضاي شفيعي نماينده دادستان تهران با تشريح کيفرخواست براي او تقاضاي مجازات قانوني کرد.
در ادامه متهم با حضور در جايگاه در دفاع از خود گفت: من بخشي از اتهامات را قبول دارم اما مرتکب جنايت نشدم. فروردين سال 89 من اعتياد شديدي به مواد مخدر داشتم به طوري که به خاطر اعتياد از سوي خانواده ام نيز طرد شده بودم. در اين ماه من به عنوان مامور پليس آگاهي سراغ يک کارگر افغاني در آرياشهر رفته و با ميله آهني چند ضربه به سر او زدم. پس از مجروح کردن کارگر افغاني 350 هزار تومان از او سرقت کرده و گريختم. بعد از اين ماجرا ماموران پليس آگاهي تهران مرا دستگير کردند که با توجه به مطرح نشدن شکايت از سوي کارگر افغاني آزاد شدم. به خاطر مواد مخدر در شهريار مرتکب 49 فقره سرقت شدم که در آخرين سرقت هنگام دزديدن يک جفت کفش دستگير و به اداره آگاهي منتقل شدم. در جريان بازجويي ها به خاطر توهم مواد مخدر و اينکه مي خواستم اعدام شوم ادعا کردم کارگري را در غرب تهران کشته ام. پس از اين اعترافات مشخص شد 16 فروردين يک کارگر در غرب تهران به قتل رسيده است که ماموران گفتند تو قاتل اين کارگر هستي. من هم به دروغ اتفاقاتي که در جريان سرقت رخ داده بود مطرح کرده و اتهام قتل مرد ناشناس را قبول کردم.
رئيس دادگاه: چرا مي خواستيد اعدام شويد؟
متهم به قتل: من چند بار اقدام به خودکشي کردم و ادامه اين زندگي برايم ممکن نبود. از روش هاي مختلف نيز استفاده کردم اما هيچکدام موفق نبود به همين خاطر به قتل اعتراف کردم تا مرا قصاص کنند.
رئيس دادگاه: هفت ماه پس از اعترافات اوليه ات دوباره در بازجويي ها با خط خود به تشريح ماجرا پرداخته ايد آن زمان نيز توهم داشتيد؟
متهم به قتل: بله توهم داشتم. اما هدفم راحت شدن از اين زندگي بود.
رئيس دادگاه: در جريان بازسازي صحنه قتل نيز ماجرا را همان گونه که رخ داده است بازگو کرده ايد. در اين باره چه توضيحي داريد؟
متهم به قتل: من ماجرايي که براي آن کارگر افغاني و سرقت از او رخ داده بود تعريف کردم و اگر مرتکب اين جنايت شده بودم چرا هيچ آثاري از خون در آن محل کشف نشد؟
پس آخرين دفاعيات متهم و وکيل مدافعش قضات دادگاه براي صدور حکم وارد شور شدند.