tania
05-03-2012, 02:43 PM
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
گلاب به روي قشنگ‌تان صاحب عکس فوق «ضاحي خلفان» رئيس پليس دبي مي‌باشد که مشاعرش را از دست داده و چند وقتي است که چرت و ايضا پرت بهم مي‌بافد. اين تافنده نامبرده که همانا مسئوليت نظارت بر رقاص‌خانه‌هاي دبي را يدک مي‌کشد از سر سوسمارخوري زياد گفته است: «اگر امارات خواهان جنگ با ايران باشد، همه چيز را به آتش خواهد کشيد و تر و خشک را با هم خواهد سوزاند!»
اگر بخواهيم جانب انصاف را رعايت کنيم بايد همين جا پايان‌نامه را تمام کنيم چون حق مطلب که همانا خنداندن شما باشد توسط خلفي به خوبي ادا شد. اما حقيقتا نمي‌دانستيم اين اماراتي‌ها آن قدر بزرگ شده است که مادرشان اجازه مي‌دهد با کبريت بازي کنند!
حالا ما چه خاکي بر فرق سرمان بريزيم که اين زيباي خفته از کوره در رفته و مي‌خواهد از آن ور آب، تر و خشک ما را يک جا و در کنار هم بسوزاند. باور بفرماييد به دليل اختلاف زماني، اين جا شب بود و ما هر چقدر زور زديم نتوانستيم سبيل‌هاي قشنگ خلفي جان را ببينيم! از تشک‌مان پنهان نيست از شما چه پنهان که خود حقيرمان از وقتي اين خبر ترسناک را شنيده‌ايم بسي ترسيده‌ايم و يواشکي هم لرزيده‌ايم! حتي هر شب بنا بر احتياط واجب قبل از خواب يک عدد کپسول آرام بخش مي‌خوريم و يک دانه کپسول آتش‌نشاني هم زير بالشت‌مان مي‌گذاريم که در مواقع سوختني مقداري کف کند و فرياد رسمان باشد. البته دوستان عزيز توجه داشته باشند که قالب تهي نکنند و خيلي نترسند و از شدت ترس و اضطراب خودشان را خيس نکنند که اگر زبانم لال همه ما اعم از تر و خشک يک جا خودمان را خيس کنيم، کل امارات را جيش خواهد برد! بنابراين به اين نگهبان کاباره‌ها پيشنهاد مي‌کنيم که خيلي با جوک‌هايش ما را قلقلک ندهد.
ظاهرا مسئولان کشور امارات که به اندازه درختان چنار وکيل‌آباد هم قدمت ندارند، سرنوشت گنده‌يشان «صدام» را فراموش کرده‌اند که روزگاري با پشتوانه اربابانش شاخ و شانه مي‌کشيد اما نمي‌دانست که آرزوي خوردن صبحانه در تهران را به گور خواهد برد!
گلاب به روي قشنگ‌تان صاحب عکس فوق «ضاحي خلفان» رئيس پليس دبي مي‌باشد که مشاعرش را از دست داده و چند وقتي است که چرت و ايضا پرت بهم مي‌بافد. اين تافنده نامبرده که همانا مسئوليت نظارت بر رقاص‌خانه‌هاي دبي را يدک مي‌کشد از سر سوسمارخوري زياد گفته است: «اگر امارات خواهان جنگ با ايران باشد، همه چيز را به آتش خواهد کشيد و تر و خشک را با هم خواهد سوزاند!»
اگر بخواهيم جانب انصاف را رعايت کنيم بايد همين جا پايان‌نامه را تمام کنيم چون حق مطلب که همانا خنداندن شما باشد توسط خلفي به خوبي ادا شد. اما حقيقتا نمي‌دانستيم اين اماراتي‌ها آن قدر بزرگ شده است که مادرشان اجازه مي‌دهد با کبريت بازي کنند!
حالا ما چه خاکي بر فرق سرمان بريزيم که اين زيباي خفته از کوره در رفته و مي‌خواهد از آن ور آب، تر و خشک ما را يک جا و در کنار هم بسوزاند. باور بفرماييد به دليل اختلاف زماني، اين جا شب بود و ما هر چقدر زور زديم نتوانستيم سبيل‌هاي قشنگ خلفي جان را ببينيم! از تشک‌مان پنهان نيست از شما چه پنهان که خود حقيرمان از وقتي اين خبر ترسناک را شنيده‌ايم بسي ترسيده‌ايم و يواشکي هم لرزيده‌ايم! حتي هر شب بنا بر احتياط واجب قبل از خواب يک عدد کپسول آرام بخش مي‌خوريم و يک دانه کپسول آتش‌نشاني هم زير بالشت‌مان مي‌گذاريم که در مواقع سوختني مقداري کف کند و فرياد رسمان باشد. البته دوستان عزيز توجه داشته باشند که قالب تهي نکنند و خيلي نترسند و از شدت ترس و اضطراب خودشان را خيس نکنند که اگر زبانم لال همه ما اعم از تر و خشک يک جا خودمان را خيس کنيم، کل امارات را جيش خواهد برد! بنابراين به اين نگهبان کاباره‌ها پيشنهاد مي‌کنيم که خيلي با جوک‌هايش ما را قلقلک ندهد.
ظاهرا مسئولان کشور امارات که به اندازه درختان چنار وکيل‌آباد هم قدمت ندارند، سرنوشت گنده‌يشان «صدام» را فراموش کرده‌اند که روزگاري با پشتوانه اربابانش شاخ و شانه مي‌کشيد اما نمي‌دانست که آرزوي خوردن صبحانه در تهران را به گور خواهد برد!