negar92
04-29-2012, 03:15 PM
Selection of Masoud Ahmadi’s New Poems
Translated By Mansoureh Vahdati Ahmadzadeh
Possibility of your coming
I lack nothing
I have myself
Ten o’clock of the twelfth day of this very fall
Table
گزينه یی از شعرهاي جدید مسعود احمدي
به انتخاب و ترجمه منصوره وحدتی احمدزاده
احتمال آمدنِ تو
هيچ كم ندارم
خودم را دارم ساعت ده دوازدهمين روز از همين پائيز
ميز
A bunch of paper and plenty pencil
Too many words and a handful sound
Which finally
They are deranging the blanks
Crossing out silence
Making nervous the dead of the all time
I have this borrowed house
This window and these fripperies
Have matched so well with each other
Come to talk
Curtains
Sofa and compact chairs
Light plaster bust of Goethe
Multiple volumes of books partially thick
I have tomorrow
The possibility of your coming rain
And this magnanimity
That makes me free from need of everyone
Except of you of both of us
احتمال آمدنِ تو
[/b]
هيچ كم ندارم
خودم را دارم ساعت ده دوازدهمين روز از همين پائيز
ميز
دسته يی كاغذ و كلی مداد خيلی كلمه و مشتی صدا
كه بالاخره
سفيدی ها را مخدوش می كنند
سكوت را خط خطی مردگان همه وقت را عصبی
اين خانۀ امانی را دارم
اين پنجره و اين خرده ريزها را
كه خوب با هم كنار آمده اند آمده اند به حرف:
پرده ها
مبل ها و صندلی های جمع و جور
نور نيم تنۀ گچی گوته چندين و چند جلد كتاب بعضاً خيلی قطور
فردا را دارم
احتمال آمدن تو بارش باران
و اين مناعت را
كه از همه بی نيازم می كند جز از تو از هر دو
Translated By Mansoureh Vahdati Ahmadzadeh
Possibility of your coming
I lack nothing
I have myself
Ten o’clock of the twelfth day of this very fall
Table
گزينه یی از شعرهاي جدید مسعود احمدي
به انتخاب و ترجمه منصوره وحدتی احمدزاده
احتمال آمدنِ تو
هيچ كم ندارم
خودم را دارم ساعت ده دوازدهمين روز از همين پائيز
ميز
A bunch of paper and plenty pencil
Too many words and a handful sound
Which finally
They are deranging the blanks
Crossing out silence
Making nervous the dead of the all time
I have this borrowed house
This window and these fripperies
Have matched so well with each other
Come to talk
Curtains
Sofa and compact chairs
Light plaster bust of Goethe
Multiple volumes of books partially thick
I have tomorrow
The possibility of your coming rain
And this magnanimity
That makes me free from need of everyone
Except of you of both of us
احتمال آمدنِ تو
[/b]
هيچ كم ندارم
خودم را دارم ساعت ده دوازدهمين روز از همين پائيز
ميز
دسته يی كاغذ و كلی مداد خيلی كلمه و مشتی صدا
كه بالاخره
سفيدی ها را مخدوش می كنند
سكوت را خط خطی مردگان همه وقت را عصبی
اين خانۀ امانی را دارم
اين پنجره و اين خرده ريزها را
كه خوب با هم كنار آمده اند آمده اند به حرف:
پرده ها
مبل ها و صندلی های جمع و جور
نور نيم تنۀ گچی گوته چندين و چند جلد كتاب بعضاً خيلی قطور
فردا را دارم
احتمال آمدن تو بارش باران
و اين مناعت را
كه از همه بی نيازم می كند جز از تو از هر دو