negar92
04-10-2012, 04:13 PM
نقش انگیزش در فرآیند آموزش و یادگیری زبان انگلیسی
مقاله ای از :
مریم ابدالی
کارشناس ارشد آموزش زبان انگلیسی
توجه به نقش انگیزش در فرآیند تدریس و تقویت آن می تواند در یادگیری زبان کمک موثری باشد. آگاهی معلم از انگیزش زبان آموز و رابطه آن با فرآیند تدریس، چارچوبی را فراهم می آورد که توسط آن معلم زبان می تواند روشهای تدریس موثری راه به نقش انگیزش در فرآیند تدریس و تقویت آن می تواند در یادگیری زبان کمک موثری باشد. آگاهی معلم از انگیزش زبان آموز و رابطه آن با فرآیند تدریس، چارچوبی را فراهم می آورد که توسط آن معلم زبان می تواند روشهای تدریس موثری را برگزیند. انگیزش به بیان ساده، یک نیاز جسمانی یا نیاز روانی و اجتماعی است که شخص را برای نیل به هدف به حرکت وا می دارد تا در پرتو آن نیاز خود را برآورده ساخته و در اثر دستیابی به هدف در خود احساس رضایت نماید.
میزان و نوع انگیزش در کیفیت و کمیت فرآیند یادگیری نقش تعیین کننده ای دارد و معلم زبان در دادن انگیزش زبان آموز دریادگیری زبان نقش عمده ای را ایفا میکند. بطور کلی دو نوع انگیزش در زبان آموزان مشاهده می شود. یکی انگیزش بالا که در یادگیری زبان اثر مثبت و دیگری انگیزش کم که باعث رکود و ضعف یادگیری زبان انگلیسی می شود. انواع انگیزش دیگر را تحت عناوین انگیزش درونی، برونی و کامیابی می توان مطرح کرد. انگیزش درونی به لذت روحی در کسب تحسین دیگران اطلاق می شود. انگیزش برونی حرکتی است که با عوامل خارجی فعال می گردد نظیر کسب نمره، دریافت جایزه . انگیزش کامیابی که عالیترین نوع انگیزش است به حداکثر تلاش فرد که برای دستیابی به هدف مشخصی بکار بسته است اشاره دارد.
بطور کلی آنچه اهمیت دارد این است که معلم بداند سه نوع انگیزش ( برونی، درونی و کامیابی) کاملا در رابطه با یکدیگر بوده و عوامل فردی، روانی و اجتماعی در کاهش یا افزایش هر کدام تاثیر دارد. برای معلم ضرورت داردکه بداند نوع انگیزش چیست و چگونه در زبان آموز شکل می گیرد؟ انگیزش های برونی و درونی هر کدام می توانند دو زیر گروه داشته باشند که زبان آموزان را به حرکت وا می دارد. انگیزش درونی در افراد برون گرا بصورتی است که زبان آموز از زبان انگلیسی برای برقراری ارتباط با دیگران سود می برد در حالیکه در افراد درون گرا زبان آموز برای تعمق و تفکر شخصی و کارهای فردی از زبان استفاده می کند. شکل گیری انگیزش بر اساس چهار تئوری روانشناسی صورت می گیرد. این تئوریها عبارتند از: تئوریهای نیاز، ابزاری، قضاوت و تقویت.
تئوریهای نیاز بر انگیزش برونی و دورنی تکیه دارند و معلم برای رشد این انگیزش باید محیط کلاس را آرام و دور از تشویش اداره کند. دادن امتیازات درسی، تشویق و طرح سئوالات ساده در ابتدای کلاس، انگیزش یادگیری را افزایش داده و نیاز به پیشرفت را در زبان آموز برآورده می سازد. در تئوری ابزاری زبان آموز از زبان انگلیسی بعنوان ابزاری استفاده می کند تا نیاز خویش را بر طرف سازد. معلم باید بداند که این ابزار از نظر دانش آموزان باید ارزش تلاش را داشته باشد. اهداف کلاسی باید به گونه ای باشند که زبان آموزان با انگیزش ابزار گرایانه را به حرکت وادارد تا به ارزش زبان آموزی که به عنوان وسیله ای برای رسیدن به هدف( مثل کسب نمره و یا گذراندن امتحان) واقف شود. تئوری قضاوت که ظاهرا در انگیزش درونی ریشه دارد زبان آموز را به فکر وا می دارد که آیا آنچه را که می آموزد ارزش تلاش را دارد یا نه؟ اگر زبان آموز در قضاوت خویش به این نتیجه برسد که زبان آموزی ارزش کاربردی ندارد، وی دچار یاس شده آن را رها می کند.
برای اینکه زبان آموز نظریه مثبتی از تلاش خویش داشته باشد باید به وی پاداشهایی نظیر نمره، کسب مدرک، درجه یا تشویقهای کلاسی داده شود. زبان آموز باید بداند که معلم تلاشهای او را ارج می نهد. بنابراین معلمان باید از کوچکترین فعالیت های زبان آموزان آگاه باشند و به موقع در قبال این تلاشها واکنش مثبت نشان دهند. تئوری تقویت به دادن پاداش مناسب به رفتارهای زبان آموزان می پردازد و اینکه معلم بخوبی رفتارهای مثبت زبان آموز را که ناشی از انگیزش درونی، برونی و کامیابی است زیر نظر گرفته و آنها را تقویت می کند. تقویت رفتارهای مورد انتظار در فرآیند تدریس بوسیله تشویق، برانگیختن حس کنجکاوی در فرهنگ دیگر مردم، نمایش فیلم و دادن فرصت به دانش آموز صورت می گیرد. مطالعات نشان می دهد که انگیزش مستقیما روی ترفند های یادگیری در زبان آموز اثر گذاشته و در چگونگی تماس فرد با افراد انگلیسی زبان، تعیین میزان یادگیری و افزایش سطح مطلوب در مهارتهای تدریس مانند خواندن و درک مطلب، گفت و شنود و نگارش موثر است.
از نظر معلمین زبان مقوله های گوناگونی در ایجاد انگیزش در دانش آموزان می تواند موثر باشد. زبان آموز نباید بخاطر انجام ندادن تکلیف، اشتباه در تلفظ ویا عدم سرعت در پاسخ به سئوالات ملامت شود. معلمان باید زمینه های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و عاطفی زبان آموز ان را درک کنند تا بتوانند به آنها کمک کنند که از خود تصویری روشنی داشته باشند و به شخصیت خویش احترام بگذارند. معلمان باید به زبان آموزان خود محبت کنند. بخصوص در سطوح اولیه یادگیری که زبان آموزان حساس هستند نیاز به محبت از طرف معلم دارند.
زبان آموزان باید احساس کنندکه به کلاس تعلق دارن بعلاوه زبان آموزان باید در تمامی جنبه های تدریس و یادگیری شرکت فعال داشته باشند. با توجه به تفاوتهای فردی زبان آموزان باید به آنها اجازه داده شود تا در فعالیت های گروهی و انفرادی شرکت کرده و توانائیهای خود را در کلاس به ظهور برسانند. در فرآیند تدریس وظیفه اصلی معلم کشف انگیزش، شناخت و تقویت آن با استفاده از مطالعات روانشناسی و آموزشی است. عدم درک صحیح از مسئله انگیزش لطمات جبران ناپذیری به فرآیند آموزشی می آورد .
مقاله ای از :
مریم ابدالی
کارشناس ارشد آموزش زبان انگلیسی
توجه به نقش انگیزش در فرآیند تدریس و تقویت آن می تواند در یادگیری زبان کمک موثری باشد. آگاهی معلم از انگیزش زبان آموز و رابطه آن با فرآیند تدریس، چارچوبی را فراهم می آورد که توسط آن معلم زبان می تواند روشهای تدریس موثری راه به نقش انگیزش در فرآیند تدریس و تقویت آن می تواند در یادگیری زبان کمک موثری باشد. آگاهی معلم از انگیزش زبان آموز و رابطه آن با فرآیند تدریس، چارچوبی را فراهم می آورد که توسط آن معلم زبان می تواند روشهای تدریس موثری را برگزیند. انگیزش به بیان ساده، یک نیاز جسمانی یا نیاز روانی و اجتماعی است که شخص را برای نیل به هدف به حرکت وا می دارد تا در پرتو آن نیاز خود را برآورده ساخته و در اثر دستیابی به هدف در خود احساس رضایت نماید.
میزان و نوع انگیزش در کیفیت و کمیت فرآیند یادگیری نقش تعیین کننده ای دارد و معلم زبان در دادن انگیزش زبان آموز دریادگیری زبان نقش عمده ای را ایفا میکند. بطور کلی دو نوع انگیزش در زبان آموزان مشاهده می شود. یکی انگیزش بالا که در یادگیری زبان اثر مثبت و دیگری انگیزش کم که باعث رکود و ضعف یادگیری زبان انگلیسی می شود. انواع انگیزش دیگر را تحت عناوین انگیزش درونی، برونی و کامیابی می توان مطرح کرد. انگیزش درونی به لذت روحی در کسب تحسین دیگران اطلاق می شود. انگیزش برونی حرکتی است که با عوامل خارجی فعال می گردد نظیر کسب نمره، دریافت جایزه . انگیزش کامیابی که عالیترین نوع انگیزش است به حداکثر تلاش فرد که برای دستیابی به هدف مشخصی بکار بسته است اشاره دارد.
بطور کلی آنچه اهمیت دارد این است که معلم بداند سه نوع انگیزش ( برونی، درونی و کامیابی) کاملا در رابطه با یکدیگر بوده و عوامل فردی، روانی و اجتماعی در کاهش یا افزایش هر کدام تاثیر دارد. برای معلم ضرورت داردکه بداند نوع انگیزش چیست و چگونه در زبان آموز شکل می گیرد؟ انگیزش های برونی و درونی هر کدام می توانند دو زیر گروه داشته باشند که زبان آموزان را به حرکت وا می دارد. انگیزش درونی در افراد برون گرا بصورتی است که زبان آموز از زبان انگلیسی برای برقراری ارتباط با دیگران سود می برد در حالیکه در افراد درون گرا زبان آموز برای تعمق و تفکر شخصی و کارهای فردی از زبان استفاده می کند. شکل گیری انگیزش بر اساس چهار تئوری روانشناسی صورت می گیرد. این تئوریها عبارتند از: تئوریهای نیاز، ابزاری، قضاوت و تقویت.
تئوریهای نیاز بر انگیزش برونی و دورنی تکیه دارند و معلم برای رشد این انگیزش باید محیط کلاس را آرام و دور از تشویش اداره کند. دادن امتیازات درسی، تشویق و طرح سئوالات ساده در ابتدای کلاس، انگیزش یادگیری را افزایش داده و نیاز به پیشرفت را در زبان آموز برآورده می سازد. در تئوری ابزاری زبان آموز از زبان انگلیسی بعنوان ابزاری استفاده می کند تا نیاز خویش را بر طرف سازد. معلم باید بداند که این ابزار از نظر دانش آموزان باید ارزش تلاش را داشته باشد. اهداف کلاسی باید به گونه ای باشند که زبان آموزان با انگیزش ابزار گرایانه را به حرکت وادارد تا به ارزش زبان آموزی که به عنوان وسیله ای برای رسیدن به هدف( مثل کسب نمره و یا گذراندن امتحان) واقف شود. تئوری قضاوت که ظاهرا در انگیزش درونی ریشه دارد زبان آموز را به فکر وا می دارد که آیا آنچه را که می آموزد ارزش تلاش را دارد یا نه؟ اگر زبان آموز در قضاوت خویش به این نتیجه برسد که زبان آموزی ارزش کاربردی ندارد، وی دچار یاس شده آن را رها می کند.
برای اینکه زبان آموز نظریه مثبتی از تلاش خویش داشته باشد باید به وی پاداشهایی نظیر نمره، کسب مدرک، درجه یا تشویقهای کلاسی داده شود. زبان آموز باید بداند که معلم تلاشهای او را ارج می نهد. بنابراین معلمان باید از کوچکترین فعالیت های زبان آموزان آگاه باشند و به موقع در قبال این تلاشها واکنش مثبت نشان دهند. تئوری تقویت به دادن پاداش مناسب به رفتارهای زبان آموزان می پردازد و اینکه معلم بخوبی رفتارهای مثبت زبان آموز را که ناشی از انگیزش درونی، برونی و کامیابی است زیر نظر گرفته و آنها را تقویت می کند. تقویت رفتارهای مورد انتظار در فرآیند تدریس بوسیله تشویق، برانگیختن حس کنجکاوی در فرهنگ دیگر مردم، نمایش فیلم و دادن فرصت به دانش آموز صورت می گیرد. مطالعات نشان می دهد که انگیزش مستقیما روی ترفند های یادگیری در زبان آموز اثر گذاشته و در چگونگی تماس فرد با افراد انگلیسی زبان، تعیین میزان یادگیری و افزایش سطح مطلوب در مهارتهای تدریس مانند خواندن و درک مطلب، گفت و شنود و نگارش موثر است.
از نظر معلمین زبان مقوله های گوناگونی در ایجاد انگیزش در دانش آموزان می تواند موثر باشد. زبان آموز نباید بخاطر انجام ندادن تکلیف، اشتباه در تلفظ ویا عدم سرعت در پاسخ به سئوالات ملامت شود. معلمان باید زمینه های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و عاطفی زبان آموز ان را درک کنند تا بتوانند به آنها کمک کنند که از خود تصویری روشنی داشته باشند و به شخصیت خویش احترام بگذارند. معلمان باید به زبان آموزان خود محبت کنند. بخصوص در سطوح اولیه یادگیری که زبان آموزان حساس هستند نیاز به محبت از طرف معلم دارند.
زبان آموزان باید احساس کنندکه به کلاس تعلق دارن بعلاوه زبان آموزان باید در تمامی جنبه های تدریس و یادگیری شرکت فعال داشته باشند. با توجه به تفاوتهای فردی زبان آموزان باید به آنها اجازه داده شود تا در فعالیت های گروهی و انفرادی شرکت کرده و توانائیهای خود را در کلاس به ظهور برسانند. در فرآیند تدریس وظیفه اصلی معلم کشف انگیزش، شناخت و تقویت آن با استفاده از مطالعات روانشناسی و آموزشی است. عدم درک صحیح از مسئله انگیزش لطمات جبران ناپذیری به فرآیند آموزشی می آورد .