توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : چهارشنبه سوری مبارک دوستان
Borna66
03-13-2012, 10:40 PM
سلام
چهارشنبه سوری شما هم مبارک
سعی کنیم مثل نیاکانمون برگزارش بکنیم
به این شکل که بدی ها و تلخیهای سالی رو که داره تموم می شه به دست آتیش بسپریم و روزهای شیرین و خوشی رو آغاز کنیم .
مراقب خودتون باشین و با نارنجک و .... وسایل خطرناک زیبایی این جشن باستانی رو زشت نکنیم http://pnu-club.com/imported/2010/10/25.gifhttp://pnu-club.com/imported/2010/10/25.gifhttp://pnu-club.com/imported/2010/10/25.gifhttp://pnu-club.com/imported/2010/10/25.gifhttp://pnu-club.com/imported/2010/10/25.gif
http://pnu-club.com/imported/2012/03/52.gif
Borna66
03-13-2012, 10:40 PM
چهارشنبه سوریتان مبارک
http://pnu-club.com/imported/2012/03/53.gif http://pnu-club.com/imported/2012/03/54.gif http://pnu-club.com/imported/2012/03/55.gif http://pnu-club.com/imported/mising.jpg http://pnu-club.com/imported/mising.jpg http://pnu-club.com/imported/2012/03/53.gif http://pnu-club.com/imported/2012/03/54.gif
Borna66
03-13-2012, 10:41 PM
http://pnu-club.com/imported/2012/03/484.jpg
پاس دارم آتش جـــــــاوید را
یادگار فکرت جمشـــــــید را
چند روزی مانده بودش تا به عید
آمد آتـــــش در چنین روزی پدید
بهــــر او آتشگهی آراستند
از پلیدی وســـیاهی کاستند
پس ازاوهرروز در روزی چنین
جشن سوری بوده در ایران زمین
تاکه آتش را پرستاری کنیم
از اهــورا طلب یاری کنیم
تاکه پاک از رُخ نماید رنگ زرد
تا بپاشد بر رُخ ما ســــــُرخ گرد
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
Borna66
03-13-2012, 10:42 PM
آداب و رسوم چهارشنبه سوري
چارشنبه سوري
آخرين چهارشنبه اسفند ماه هر سال شمسي که ايرانيان در شب آن جشن چارشنبه سوري ميگيرند و آداب و رسوم خاصي را در آن شب برگزار ميکنند. جشن چارشنبه سوري که از جشن هاي ملي و باستاني ايرانيان است و هنوز در بسياري از شهرها و روستاهاي ايران شب اين روز را بطرزي خاص جشن ميگيرند. سعيد نفيسي استاد دانشگاه تهران در شماره 11 سال اول و شماره 1 سال دوم مجله مهر درباره «چارشنبه سوري » مقاله مفصل و محققانه اي نوشته اند که قسمتهايي از آن را در اينجا نقل ميکنيم : چهارشنبه سوري يعني چهارشنبه عيش و عشرت و ميرساند که اين شب را براي جشن و سرور بنياد گذاشته اند. اين جشن ملي از قديمترين زمانهاي تاريخ در ميان ايرانيان بوده است ... شب چهارشنبه سوري در ايران آئين خاص و تشريفات گوناگون دارد که هر يک از آنها را در ناحيه ديگر ميتوان يافت .آئين چهارشنبه سوري يا شب چهارشنبه آخر سال بر دو قسم است يک قسمت از آن عمومي و مشترک ميان تمام مردم ايران است که حتي بعضي از آنها را در ملل ديگر نژاد آريا ميتوان يافت و قسمت ديگر آئين خصوصي است که مردم تهران بدعت گذاشته اند و از اينجا کم و بيش بشهرهاي ديگر ايران رفته است . آن قسمت از آئين اين شب که درتمام ايران معمول است از کرمان گرفته تا آذربايجان و از خراسان تا خوزستان و از گيلان تا فارس يعني تمام اين دشت وسيع که ايران امروز را فراهم ساخته است و زيباترين بقاياي ايران باستاني است در هر شب چهارشنبه آخر سال با شور و دلبستگي خاصي آشکار ميشود تمام مردم آذربايجان چه در شهر و چه در ده ها در آن شرکت دارند و حتي هنوز در ميان مردم قفقاز معمول است . ايرانياني که از ديار خود دور افتاده اند نيز آن را فراموش نميکنند و ايرانيان مقيم ترکيه و مصر و هندوستان نيز در جامعه خود اين رسوم و آداب را معمول ميدارند.
توپ مرواريد: در ميدان ارک طهران توپ کهن سالي بود که مدت صد سال بر فراز صفه اي جاگرفته بود و چون پيران زمين گير از جاي خود نمي جنبيد - شبهاي چهارشنبه سوري زنان و دختراني که حاجتي داشتند مخصوصاً آن زناني که در آرزوي شوي بودند از آن توپ بالا ميرفتند و بر فراز آن دمي مي نشستند و از زير آن ميگذشتند و در برآورده شدن آرزوي خود شک نداشتند و بچه هاي شيرخوار را که به اصطلاح «نحسي » ميکردند يا ريسه ميرفتند از زير توپ مرواريد و سر در نقاره خانه ميگذراندند. اين توپ را توپ مرواريد ميناميدند و افسانه هاي گوناگون در حق آن ميگفتند.
آتش افروختن : زيباترين و شايد قديمترين آداب چهارشنبه سوري آتش افروختن و جستن از آن و شادي کردن در کنارآتش است ....
اينک تقريباً در تمام ايران شب چهارشنبه سوري توده هايي از بوته خودروي بياباني فراهم مي آورند و نزديک يکديگر قرار ميدهند زن و مرد و پير و جوان در صحن خانه يا در ميدانهاي عمومي و بر سر چهارسوها و چهارراههاي شهر و ده از روي اين اخگرهاي افروخته يکي پس از ديگري جستن ميکنند و در هر جستني ميگويند: «زردي من از تو سرخي تو از من » يعني زردي بيماري و ناتواني را از من بستان و سرخي و شادابي و تندرستي را که در خود داري بمن ببخش » پس از سوخته شدن خاکستري را که از آتش ميماند بايد در خاک اندازي جمع کنند و از خانه بيرون برند ودر کنار ديوار بريزند و آنکس که بيرون ريخته است در بازگشت در ميزند بايد از درون خانه از او بپرسند: «کيست ؟ » و او هم جواب دهد; «منم » گويند: «از کجاآمده اي ؟ » جواب دهد که : «از عروسي » بپرسند: «چه آورده اي ؟ » گويد: «تندرستي ». کوزه شکستن : مردم طهران تا چند سال پيش که از سر در نقاره خانه بالا ميرفتند کوزه اي آب نديده با خود ميبردند و ازآنجا بزمين مي افکندند و ميشکستند و کساني که بدانجادسترس نداشتند از بام خويش کوزه را بزمين مي افکندنداينکار در بسياري از نقاط ايران معمول است و عقيده دارند که بلاها و قضاهاي بد را در کوزه متراکم کرده اند و چون بشکنند آن قضا و آن بلا دفع شود...
آجيل : در شب چهارشنبه سوري آجيل خوردن از رسوم و آداب مخصوص است و مخصوصاً بايستي آجيل شور و شيرين باشد... در ميان زنان ايران در شب چهارشنبه سوري و حتي مواقع ديگري که کسي را مشکلي در پيش باشد و استجابت مرادي را بخواهد آجيل مخصوصي با آداب و حضور قلب خاصي معمول است که نذر ميکنند و داستان شيريني براي ابتکار آن ميگويند...
آجيل مشکل گشا از آداب خاص شب چهارشنبه سوري نيست ولي کساني که بدان اعتقاد کامل دارند گذشته از آنکه شب جمعه آخر هر ماه بدان عمل ميکنند شب چهارشنبه سوري نيز به آداب آن ميپردازند.
فالگوش : کساني که حاجتي دارند شب چهارشنبه سوري نيت ميکنند و بر سر چهارراهي يا اگر چهارراه نبود بر سر رهگذري به فالگوش ميايستند و نخستين عابري را که گذشت بسخن او توجه ميکنند و هر چه از دهان او برون آمد در استجابت مقصود خود به فال نيک يا به فال بد ميگيرند اگر آن نخستين سخن به اجابت آرزوي صاحب حاجت مطابق باشد آن آرزوي برآورده است و گرنه برآورده نيست . همين فال را ممکن است بر پشت در خانه اي يا در اطاقي گرفت و بايد آهسته بپشت درآمد و بي آنکه کساني که اندرون خانه يا اطاقند بدانند که کسي بر درايستاده است گوش فراداد و اولين سخني را که گفته ميشود در اجابت مقصود خود يا ناروا ماندن آن فال گرفت .
گره گشايي : کساني که بخت ايشان گره خورده و عقده اي در کارشان روي داده است چاره اي جز آن ندارند که شب چهارشنبه سوري گوشه دستمالي يا چارقدي يا گوشه ديگر از جامه خود و يا پارچه اي را گره زنند و بر سر راهي بايستند و از اولين کسي که بر ايشان گذشت خواستار شوند که آن گره را بدست خود بگشايد ممکن است قفلي را بر پارچه يا دستمال و يا گوشه اي از جامه بست و بر سر راه ايستاد و کليدآن را به نخستين کسي که از راه ميگذرد داد که با آن کليد قفل را بگشايد و عقده از کار فروبسته آن درمانده باز کند.
دفع چشم زخم و بخت گشايي : براي بخت گشايي در شب چهارشنبه سوري تدابيري معمول است و از همه شگفت تر آن است که به دبّاغ خانه ميروند و از آب دباغ خانه اندکي برميدارند و با خود بخانه مي آورند و براي گشوده شدن بخت بر سر ميريزند.
کندر و خوشبو: يکي از آداب چهارشنبه سوري آن است که زنان بر در دکان عطاري ميروند و از او «کندر وشابراي کارگشا» ميخواهند و تا عطار برود بياورد فرار ميکنند اين دکان بايد رو بقبله باشد سپس بدکان ديگري که رو بقبله باشد ميروند و «خوشبو» ميخواهند که مراد اسفند است و چون عطار پي آن برود باز ميگريزند و سپس بدکان سومي که رو بقبله باشد ميروند و مقداري کندر و اسفند ميخرند و در خانه براي دفع چشم زخم و حل مشکل خود دود ميکنند.
قليا سودن : يکي از وسايل دفع جادودر شب چهارشنبه سوري قليا سودن است اندکي قلياي خشک در هاون برنجين کوچکي ميريزند و هفت دختر نابالغ دسته ميزنند و با آب ميسايند و بر آن بول ميکنند و آن آب را در چهارگوشه صحن خانه اي که آن را جادو کرده اندميريزند و يقين دارند که بهمين تدبير جادو باطل ميشود.
آش بيمار: در خانه اي که بيماري باشد شب چهارشنبه سوري بايد در شفاي او کوشيد که بيماري او بسال ديگر نرسد براي اين کار آشي ميپزند که در ميان زنان به اسم «آش بيمار» يا «آش امام زين العابدين بيمار» معروف است بايد باديه مسين بدست گرفت و با قاشق بدرخانه اي يا به در اطاق همسايه رفت و چنانکه او نداند که اين خواهش از جانب کيست با آن قاشق بر آن ظرف مسين کوبيد و صاحب خانه يا اطاق وجداناً مکلف است که چيزي که بتوان در آش ريخت مانند آرد يا برنج يا غلات و بنشن و پياز و هر چه از اين قبيل در خانه موجود باشد و اگر نيست چند شاهي پول در آن ظرف بريزد. هر چه در ظرف ريخته ميشود بايد در ترکيب آش داخل شود و اگر پول در آن ظرف دريوزه گري ريختند با آن پول بايد لوازم آش را تدارک ديده و از آن آش بيمار را داد و بازمانده آن رابه تهي دستان رهگذر داد و همين آش هر دردي را شفا مي بخشد.
فال گرفتن با بولوني : يکي از شيرين ترين آداب چهارشنبه سوري که بيشتر جنبه بازي و تفريح گوارايي دارد فال گرفتن با بولوني است . بولوني کوزه دهان گشاد کوچکي است که درخانه هاي ما فراوان است و در آن ادويه خشک يا ترشي و مربا و غيره ميريزند زنان و دختران جوان گرد يکديگر جمع ميشوند و کوزه اي را مي آورند هر کس هر چه همراه خود دارد و نشانه اي از او بشمار ميرود در آن بولوني مي اندازد و اشعار مختلف در وصف الحال که بتوان بدان تفال کرد بر قطعه هاي کاغذ مينويسند و تا کرده در بولوني مياندازند سپس دختر نابالغي را ميخوانند و اودست در بولوني ميکند و پاره اي کاغذ را بيرون مي آوردو يکي از حاضران شعري را که بر آن نوشته است ميخواند سپس همان دختر يکي از آن اشياء را بيرون مي آورد و ارائه ميدهد و آن شعر که خوانده شده است فالي است که در حق صاحب آن نشاني زده اند در اصفهان يک سرمه دان ويک آئينه کوچک نيز علاوه بر آن اشياء در بولوني مياندازند و با ديوان حافظ تفال ميکنند يعني هر چيزي که از بولوني بيرون آمد براي صاحب آن فالي از ديوان حافظ ميزنند.
در زنجان : آتش افروختن ، فالگوش و کوزه شکستن معمول است و در کوزه شکستن اختصاصي که مردم زنجان دارند اين است که پولي با آب در کوزه مياندازند و ازبام زير ميافکنند. ديگر از خصوصيات مردم زنجان اين است که دختراني را که ميخواهند زودتر شوهر بدهند به آب انبار ميبرند و هفت گره بر جامه ايشان ميزنند و پسران نابالغ بايد آن هفت گره را بگشايند. يکي از آداب ديگر مردم زنجان اين است که از روزنه بخاريها يااجاقهاي خانه طنابي داخل اطاق ميکنند و بوسيله آن طناب چيزي طلب ميکنند صاحب اطاق مکلف است اولين چيزي که در دسترس او بود بر طناب ببندد و چون طناب را بالا کشيدند بوسيله آن چيزي که بر طناب بسته اند فال ميگيرند مثلاً اگر جاروبي بر طناب بسته باشند از آن فال بد ميگيرند که خانه خراب خواهد شد و خانه ايشان راجاروب خواهند کرد و اگر پاره ناني ببندند فالي نيک ميگيرند که وفور نعمت خواهد بود و اگر شيريني به طناب ببندند نشانه شيرين کامي است .
Borna66
03-13-2012, 10:44 PM
چهارشنبه سوري سنت ایرانی
ايران ما - مريم آموسا- ايرانيان كهن بر اين باور بوده اند كه" فرورهاي نياكان" در آغاز اين روز چهار شنبه سوري به زمين مي آيند و بركت و نيك روزي را براي خاندان خويش به ارمغان ميآورند و براي راهنمايي اين فرورها ايرانيان بر سر در خانههاي خويش آتش ميافروختند و شعلههاي اين آتش را از آتشدان خانه فراهم ساختند تا فرورها بتوانند خاندان خويش را بيابند .
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و انديشه ايلنا ،چون در ايران كهن روزهاي هفته رايج نبوده است، از اين رو آتش افروزي پيش از نوروز در سهشنبه شب آخر سال انجام نميگرفته است، بلكه اين آتش افروزي درست پيش از آغاز جشن " همسپتمدم" يعني در سيصد و شصتمين روز سال كه آغاز روزهاي " گاسانيگ" يا پنجه وه است انجام مي گرفته است . زيرا ايرانيان كهن بر اين باور بودهاند كه فرورهاي نياكان در آغاز اين روزها به زمين ميآيند و بركت و نيك روزي را براي خاندان خويش به ارمغان ميآورند و براي راهنمايي اين فرورها ايرانيان بر سر در خانههاي خويش آتش ميافروختند و شعله هاي اين آتش را از آتشدان خانه فراهم ساختند تا فرورها بتوانند خاندان خويش را بيابند . ولي گويا اين آتش در نخستين دوران اسلامي بهانهاي براي يك قيام سياسي بوده است . برخي معتقدند كه اين قيام را "مختار بن ابي عبيده شفقي" براي خونخواهي امام حسين كه مورد احترام ايرانيان بود، برپا كرده اند . بعدها اين سنت در سه شنبه ها ي آخر سال به عنوان چهار شنبه سوري به جاي مانده است . ايرانيان گاه اين آتش را بر روي بام و گاه در كوچه و خيابان برپا ميكردند كه تعداد گله هاي آتش ميبايستي به شمارعدد مقدس 7 ، 3 كه نماينده شعار مقدس زرتشتيان، گفتارنيك، رفتار نيك و كردار نيكو يا عدد 1 كه نماينده اهورامزدا است، باشد .
در دوره ساسانيان اين جشن از ارزش و اعتبار خاصي برخوردار بود و پريدن از آتش آن هم 7يا 3بار از ارزش و اهميت خاصي برخوردار بود. در اين شب سعي ميكردند كه به آتش احترامي خاص بگذارند و دركنارش به شادي بپردازند .
شب چهارشنبه سوري آيين هاي و مراسم گوناگوني دارد كه به ذكر چند آيين بسنده ميكنيم:
آجيل چهار شنبه سوري :
آجيل مخصوص چهارشنبه سوري هم كه در همه جاي ايران مرسوم است، فسلفه عميقي دارد . آجيل رنگارنگ و زيبا همه از دانههاي خوردني و رستني هايي است كه بيش از هزاران سال پيش از زمين و طبيعت ميگيرد . در واقع مجموعه آجيل چهارشنبه سوري طبقي آراسته از هدايا و دهش هاي خاك است كه رابطه انسان و طبيعت را تاييد و تاكيد ميكند .
فال كوزه:
در اين شب بسياري از خانوادههاي روستايي فال كوزه ميگرفتند . كوزهاي نو فراهم ميكردند و اساس اين فال بر آيين فرورها بود ؛چرا كه فرورها از ميهمانان آسماني بودند كه از گذشته و آينده خاندان خويش با خبر بودند. اين مراسم به اين شكل برپا ميشد؛ بر روي كاغذ شعري مينوشتند و درون كوزه و كوزه را نيز در تنور ميگذاشتند و فردا صبح دختري نابالغ كاغذي را به نيت تك تك اعضا خانواده از اين كوزه برميداشت . ايرانيان به اين فال ارزش زيادي ميگذاشتند و معتقد بودند كه فرورها به خاندان خود هرگز پاسخ بد نميدهند.
فالگوش:
اين رسم بيشتر مورد توجه دختراني كه هنوز ازدواج نكردهاند، قرار ميگرفت .آنها كليدي را با خود به بيرون ميبردند و بر سر چهار راهي در گوشه ميايستادند و كليد را زير پاي خود ميگذاشتند و چهار راه نمادي از گذرگاه و كليد نيز نمادي از گشايش كار است و دختران با اين كارميخواستند گشايشي در زندگي آنها ايجاد شود . البته روايت ديگري نيز پيرامون مراسم وجود دارد كه چند زن يا دختر جوان نيت ميكنند و پشت ديواري ميايستند و به حرفهاي رهگذران گوش ميدهند و با تفسير حرفهايي كه ميشنوند، پاسخ نيت خود را ميگيرند .
قاشق زني:
ايرانيان كهن در شب چهار شنبه سوري براي پذيرايي ازفرورها كه در اين شب به زمين فرود ميآمدند، غذاهايي بر بام ميگذاشتند و آيين قاشق زني تمثيلي از رسيدن اين ميهمانان و گرسنگي آنهاست . فرورها موجودات نامحسوسي بودهاند و اين مراسم بيشتر توسط پسرهاي جوان انجام ميشد، آنها براي ناشناخته بودن چادري به سر ميكردند و سعي ميكردند ناشناس بماند و با قاشق زدن سعي ميكردند كه غذايي آسماني كه براي فرورها در نظر گرفته شده بود به عنوان فديه دريافت كنند كه اين فديه بيشتر آجيل مشگل گشا بود .
چهارشنبه سوري براي پسران و مردان جوان هم روز پرجنب و جوشي است . در روستاهاي لرستان، مردان جوان قبل از غروب اسبهايشان را بيرون ميآورند و نمايشي اجرا ميكنند . در شهرهاي ديگر، پسران براي ايجاد هياهو دست به ابتكارهاي عجيب و غريب ميزنند . در بعضي جاها كوزههاي گلي را با باروت پر ميكنند و روي آن را ميكوبند تا سفت شود، بعد سپس فتيلهاي در كوزه ميگذارند و با آتش زدن فتيله اينطور به نظر ميرسد كه از كوزه آتش بيرون ميزند . يا ممكن است موشكهايي از كاغذهاي براق در مدلهاي مختلف درست كنند و در آن باروت بريزند و روي پشتبام ها فتيلهاش را آتش بزنند و به هوا بيندازند .
چهارشنبه سوري در شهرهاي مختلف:
تهران:
در تهران قديم، بوتههاي خشك را از بيابانهاي اطراف جمع ميكردند و با شتر به شهر ميآوردند و در محلات مختلف ميچرخاندند . پس از غروب خورشيد، بوتههاي خشك و اسباب و اثاثية كهنه و شكستههاي را كه پس از خانهتكاني بيرون گذاشته شده بود، جمع ميكردند و با آنها آتشي درست ميكردند كه همه بايد از روي آن ميپريدند و ميخواندند : سرخي تو از من، زردي من از تو .
شيراز:
در شيراز به دو شب چهارشنبهسوري گفته ميشود؛ يكي چهارشنبه آخر ماه اسفند، چهارشنبه آخر سال و ديگري چهارشنبه آخر ماه صفر.با توجه به ارادتي كه شيرازيان به "حافظ" دارند، در شب چهارشنبه سوري دور هم جمع شده و از ديوان حافظ فال ميگيرند .
شيرازيان چهارشنبه آخر سال را همانند ديگر شهرهاي كشور چهارشنبه سوري ميگويند و غروب سه شنبه مرسوم است كه هفت كپه و يا سه كپه خار تهيه ميكنند . آنها را آتش زده و از آتش ميپرند و ميگويند : زردي من از تو ، سرخي تو از من .
در قديم برخي از زنان و دختران شيراز به سعديه رفته و در آب حوض ماهي آبتني ميكنند و با جام دعا و چهل كليد آب به سر ميريزند.
همچنين رسم است كه دختران دم بخت در اين شب براي بخت گشايي به زيارت حضرت احمد بن موسي شاهچراغ ميروند .
فال گوش ايستادن در چهارشنبه سوري نيز نزد زنان شيرازي مرسوم است و زني كه بخواهد فال گوش بايستد چادر سر كرده، نيت ميكند و در گوشهاي در كوچه ميايستد و بر اساس گفته عابران تفأل ميزند . اگر گفته را مطابق ميلش ديد، خود را به مراد رسيده ميداند .
رسم است كه بعضي از زنان براي برآورده شدن حاجت در زير منبر مسجد جامع شيراز حلوا درست ميكنند . به اين منبر، "مرتضي علي" ميگويند . از جمله مراسم ديگري كه شيرازيان دارند، پخت آشي است به نام " آش ابودردا " ؛ بعضي معتقدند كه وسايل اوليه اين آش بايد حتما از راه گدايي تأمين شود . اين آش را هم به خاطر درمان بيماري و هم به خاطر بخت گشايي ميپزند .
در شب چهارشنبه سوري در شيراز رسم است كه دختران دم بخت ابريشم هفت رنگ به كمر بسته و صبح روز چهارشنبه كودك نابالغي را واميدارند كه ابريشم را باز كند به اين نيت كه گره از بختشان باز شود .
ازجمله خوردنيهايي كه شب چهارشنبه سوري شيرازيها ميخورند . آجيل چهارشنبه سوري است كه بدان آجيل شيرين هم ميگويند . اين آجيل مخلوطي است از كشمش، نخودچي، مغز بادام، مغز گردو، انجير،مويز، توت خشك، كنجد بوداده، شاهدانه، تخمك يا تخمه، گندم برشته، برنجك، قصب، خارك، نوعي خرماي خشك و قيسي .
مردان و زنان شيراز معتقدند كه هرگاه عصر روز سه شنبه آخر سال در آب سعدي، آبي كه از قنات آرامگاه سعدي يا حوض ماهي جريان دارد . شست و شو كنند، تا سال ديگر بيمار نميشوند . از اين رو عصر سه شنبه آخر سال ازدحام غريبي در اطراف جدول مزبور ديده ميشود .
گيلان :
در آخرين سهشنبه سال، در گيلان هم مانند ساير استان ها آيينهاي خاصي اجرا ميشود . در شب چهارشنبهسوري، اسپند و كندر و گلاب و شمع حتما بايد در خانه باشد . اسپند و كندر را دود ميكنند، گلاب را به صورت خود ميزنند و شمع را به نيت روشنايي روشن ميكنند .
گيلانيها خاكستر آتشافروز شب چهارشنبهسوري را صبح چهارشنبه پاي درختها ميريزند و معتقدند كه درختها بارور ميشوند و كساني كه قصد زيارت اماكن متبركه را دارند به نيت سفر از خانه خارج ميشوند .
در بسياري از ايلها و نيز در نقاط كوهستاني ايران از جمله دهكدههاي كوهستاني گيلان و مازندران كه به آداب و سنن ايرانيان باستان دلبستگي بيشتري دارند، در استقبال از سال نو، مراسم آتشافروزي را در شب چهارشنبه برگزار ميكنند . دور ريختن وسيلههاي كهنه و فرسوده زندگي در قريب به اتفاق مناطق ايران معمول است . رسم كوزه شكستن يا كوزه پرت كردن به كوچه به نيت دور كردن بلا در همه ايران عموميت دارد .
در گيلان دختران دمبخت را غروب چهارشنبهسوري با جارو ميزنند و از خانه بيرون مياندازند، به اين اميد كه تا سال بعد ازدواج كنند .
مازندران:
رسم چهارشنبهسوري در مازندران با برپايي هفت بوته آتش به نشانه هفت فرشته و امشاسپند اجرا ميشود و مردم باور دارند كه آتش تطهيركننده است و بدي و مرگ را ميسوزاند . مردم مازندران سرخي آتش را نشانه سلامت و گرمايش را زندگي بخش ميدانند .
مردم در هنگام پريدن از آتش با اين عبارت ها با آتش سخن ميگويند :" زردي من از تو، سرخي تو از من، سرخي آتش مال ما، زردي ما مال شما، چهارشنبهسوري ميكنيم، سينه بلوري ميكنيم . گل چهارشنبه سوري، درد و بلا رو ببري" سپس آش "چهل گياه " ميپزند كه دوا و درمان است . صداي برخورد قاشق و كاسه نيز نشان دهندهي شروع مراسم قاشقزني است و دختر و پسر با سر كردن چادر در كوچهها قاشقزني ميكنند و ميگويند :" اي اهل محل، اهل در اين منزل شگون امشب است، هديه بريزيد داخل پيمانه و كاسه ."
استان مركزي :
در بسياري از روستاهاي استان مركزي رسم بر اين است كه جواناني كه نامزد دارند از روي بام خانه دختر، شال خود را پايين مياندازند و دختران در گوشه شال، شيريني و تخمه ميپيچند . اين رسم را شالاندازي ميگويند . از ديگر رسم هاي چهارشنبه سوري، مراسم قاشق زني است .
آذربايجان:
خريد چهارشنبه آخر سال ازجمله سنتهاي قديمي مردم تبريز در اين روز محسوب ميشود . كودكان نيز چهارشنبه سوري را به خاطر ترقهها، آتش افروختنها و خريدهايش دوست دارند . چرا كه بخشي از خريد سنتي اين روز مخصوص كودكان است و مردم براي بچههاي خود اسباببازي ميخرند . پسربچهها به خريد "ماشون" ماشين اسباببازي و تفنگ علاقه زيادي نشان ميدهند و اكثر دختر بچهها اسباب بازي چهارشنبه آخر سال را "قولچاخ " يعني عروسك ميخرند .
خانمهاي خانهدار هم به خريد "آينا" و "دراخ " (يعني آيينه و شانه ) و همچنين"سوپورگه "(يعني جارو) ميپردازند و ميخواهند سال جديد را با آيينه و جارو و شانه جديد آغاز كنند .
خريد آجيل چهارشنبه سوري از ديگر بخشهاي خريد سنتي اين روز در تبريز است . شهر تبريز كه به خاطر آجيلهاي متنوع و مرغوبش شهره است، براي اين روز سنتي نيز آجيل مخصوص را دارد .
"شال ساللاماق" يا "باجالئق" از جمله سنتهاي قديمي آذربايجانيها در چهارشنبه آخر سال محسوب ميشود . برخي از جوانان و نوجوانان آذربايجاني با برداشتن شال يا توبرهاي در چهارشنبه سوري خود را براي اجراي اين رسم قديمي آماده ميكنند و اغلب با تاريكي هوا به خانه دوست و آشنا و فاميل و حتي ديگران ميروند و شال خود را آويزان ميكنند؛ به طوريكه ديده نشوند .
در گذشته اكثر خانهها در سقف دريچهاي براي تهويه داشتند و معمولا شال از آن قسمت آويزان ميشد تا صاحبخانه هديهاي را در آن بپيچد . اما امروزه اين رسم شكل ديگر به خود گرفته است . براي مثال در را ميكوبند و وقتي صاحبخانه در را باز كرد بدون ديده شدن بخشي از شال را به داخل خانه در حاليكه گوشه شال را در دست دارند، در را به روي صاحبخانه ميبندند و بعد از گرفتن هديه شال را برداشته فرار ميكنند .
هديهگذاشته شده در داخل شال ميتواند چيزهاي مختلفي باشد كه از آن جمله ميتوان به انواع شيريني و آجيل چهارشنبه سوري و ميوه اشاره كرد .
در شب چهارشنبه، گروهي از جوانان در كوچهها يا پشتبام خود مخصوصا در روستاها اقدام به افروختن آتش ميكنند و سپس از روي آن پريده و ميگويند اشعاري از شاعر بزرگ آذربايجان، "محمد حسين شهريار" را كه شامل ابيات زير است را ميخوانند:
"اتيل باتيل چارشنبه
بختيم آچيل چارشنبه
باش آغديم ديش آغديم
بوردا قالسين "
در همين شب گروهي از دختران دم بخت كنار پنجرهها به فال گوش ايستاده و بعضي نيز بر سر چهار راهها ميايستند تا به صحبتهاي عابران گوش داده و نيت و حاجت خود را با توجه به گفتههاي آنها تفسير و تعبير كنند .
صبح روز چهارشنبه دم دماي طلوع آفتاب مردم شهرها و روستاها از بزرگ گرفته تا افراد كوچك، دسته دسته بر سر رود خانه رفته و ضمن شادي و تركاندن ترقه سه يا هفت بار از روي آب ميپرند و براي خود در سال جديد آرزوي سلامتي ميكنند .
گروهي نيز با اعتقاد بر اين كه آب ها هنگام تحويل سال از نو متولد ميشوند، كوزههاي كهنه خود را شكسته و كوزههاي تازه را با آب پر ميكنند تا در سال جديد به كنج اتاق ها بپاشند يا با آن چايي دم كنند و به اين ترتيب ضمن دور كردن قضا و قدر الهي براي آنها در سال جديد مايه بركت باشد .
در بسياري از نقاط ايران، اعتقاد بر اين است كه بايد چهارشنبهسوري از خانه بيرون رفت و همراه بقية مردم جشن گرفت و شاد و سرخوش بود تا سال جديد سالي شاد و پر از موفقيت باشد .
Borna66
03-13-2012, 10:45 PM
سنت"چهارشنبه سوری "را به "چهارشنبه سوزی "تبدیل نکنیم
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
خبرگزاری آنا:چهارشنبه سوری از دیرباز به آخرين چهارشنبه اسفند ماه هر سال شمسي که ايرانيان در شب آن جشن ميگيرند و آداب و رسوم خاصي را در آن شب برگزار ميکنند برمی گردد یعنی یک جشن بهاری که پیش از رسیدن نوروز برگزار می شود.
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی خبرگزاری آنا،جشن چارشنبه سوري که از جشن هاي ملي و باستاني ايرانيان است و ايرانيان آخرين سه شنبه سال خورشيدی را با بر افروختن آتش و پريدن از روی آن به استقبال نوروز می روند. اما متاسفانه چهارشنبه سوری های امروز ما رنگ و بوی دیگر گرفته، بوی آجیل و كشمش و سماور زغالی مادر بزرگ جای خود را به بوی باروت و صداهای هولناك ترقه هایی داده كه قرار بود برای ما نشاط آور باشند.با توجه به آمار و مدارکی که در بیمارستانهاپس از اتمام سه شنبه آخرسال بدست می آید سوانح و اتفاقاتی که حاکی از آتش سوزی بوده نشان از گرمای بیش ازحد مواد محترقه بین جوانان و کودکان می دهد بیایید در سه شنبه آخر سال آتش افروخته شده را به گرمای حضور در کنار خانواده مبدل کنیم.در جامعه ما حوادث ناشی از مواد محترقه و منفجره یا آتش افروزی چهارشنبه سوری، تهدیدی جدی برای سلامتی کودکان و نوجوانان است.بسیاری از افراد معتقدند چنین رفتارهایی از سوی جوانان تنها به خاطر تخلیه انرژی مضاعفی که در درون آنها نهفته است، صورت می گیرد. آنها جوانند و نیاز به شور و هیجان دارند، اما سؤال این است که تخلیه انرژی و شور و هیجان باید به چه قیمتی انجام شود؟!پس بیایید دوباره سنت زیبای چهارشنبه سوری را دوباره احیا کنیم و این سنت را از چهارشنبه سوری به چهارشنبه سوزی تبدیل نکنیم .
بعضی از آیین های چهارشنبه سوری که از دیرباز در ایران میان مردم مرسوم بوده و زیباترین و آرامترین سنت محسوب می شود را به طور خلاصه وار بیان می کنیم .
کوزهٔ نوایرانیان
در شب چهارشنبه سوری کوزههای سفالی کهنه را بالای بام خانه برده، بهزیر افکنده و آنها را میشکستند و کوزهٔ نویی را جایگزین میساختند. که این رسم اکنون نیز در برخی از مناطق ایران معمول است و بر این باورند که در طول سال بلاها و قضاهای بد در کوزه متراکم میگردد که با شکستن کوزه، آن بلاها دور خواهد شد.
آجیل مشگلگشای، چهارشنبه سوری
در گذشته پس ار پایان آتشافروزی، اهل خانه و خویشاوندان گرد هم میآمدند و آخرین دانههای نباتی مانند: تخم هندوانه، تخم کدو، پسته، فندق، بادام، نخود، تخم خربزه، گندم و شاهدانه را که از ذخیره زمستان باقی مانده بود، روی آتش مقدس بو داده و با نمک تبرک میکردند و میخوردند. آنان بر این باور بودند که هر کس از این معجون بخورد، نسبت به افراد دیگر مهربانتر میگردد و کینه و رشک از وی دور میگردد. امروزه اصطلاح نمکگیرشدن و نان و نمک کسی را خوردن و در حق وی خیانت نورزیدن، از همین باور سرچشمه گرفتهاست.
پختن حلوا فالگوشی و گرهگشایی یکی از رسمهای چهارشنبهسوری است که در آن دختران جوان نیت میکنند، پشت دیواری میایستند و به سخن رهگذران گوش فرامیدهند و سپس با تفسیر این سخنان پاسخ نیت خود را میگیرند.
قاشقزنی
در این رسم دختران و پسران جوان، چادری بر سر و روی خود میکشند تا شناخته نشوند و به در خانهٔ دوستان و همسایگان خود میروند. صاحبخانه از صدای قاشقهایی که به کاسهها میخورد به در خانه آمده و به کاسههای آنان آجیل چهارشنبهسوری، شیرینی، شکلات، نقل و پول میریزد. دختران نیز امیدوارند زودتر به خانه بخت بروند.
شال انداختن
شالاندازی از دیگر مراسم شب سوری است که تاکنون اعتبار خود را در شهرها و روستاهای همدان و زنجان حفظ کردهاست. پس از خاموشی آتش و کوزهشکستن و فالگوشی و گرهگشایی و قاشقزنی جوانان نوبت به شالاندازی میرسد. جوانان چندین دستمال حریر و ابریشمی را به یکدیگر گره زده، از آن طنابی رنگین به بلندی سه متر میساختند. آنگاه از راه پلکان خانهها یا از روی دیوار، آنرا از روزنه دودکش وارد منزل میکنند و یک سر آن را خود در بالای بام در دست میگرفتند، آنگاه با چند سرفه بلند صاحبخانه را متوجه ورودشان میسازند. صاحبخانه که منتظر آویختن چنین شالهایی هستند، به محض مشاهده طناب رنگین، آنچه قبلاً آماده کرده، در گوشه شال میریزند و گرهای بر آن زده، با یک تکان ملایم، صاحب شال را آگاه میسازند که هدیه سوری آمادهاست. آنگاه شالانداز شال را بالا میکشد. آنچه در شال است هم هدیه چهارشنبه سوری است و هم فال. اگر هدیه نان باشد آن نشانه نعمت است، اگر شیرینی نشانه شیرین کامی و شادمانی، انار نشانه کسرت اولاد در آینده و گردو نشان طول عمر، بادام و فندق نشانه استقامت و بردباری در برابر دشواریها، کشمش نشانه پرآبی و پربارانی سال نو و اگر سکه نقره باشد نشانه سپیدبختی است.
ttrasn
03-13-2012, 11:09 PM
اگه فکر کردی ما اینایی رو که نوشتی رو میتونیم بخونیم کور خوندی،:45:
لطفا خودت خلاصش رو بگو بریم به کارمون برسیم:59::39:
Powered by vBulletin™ Version 4.2.2 Copyright © 2024 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.