ttrasn
03-09-2012, 09:56 PM
هر ماه چهار پیشنهاد کمدی دارم
بهنوش بختیاری بازیگر پرکار سینمای کمدی از حضورش در این همه فیلم آن هم فقط در مدت دو سال دفاع میکند
بهنوش بختیاری- بازیگر پرکار سینمای کمدی ما در این یکی، دو سال اخیر است؛ بازیگری که به گفتهی خودش هر ماه با تعداد بیشماری پیشنهاد فیلم کمدی روبه روی است که او از میان همه آنها فقط تعدادی که مقبولتر از بقیه بوده را انتخاب کرده است.
بختیاری علاقه بسیاری به حضور در نقشهای متفاوت و غیرکمدی دارد اما انگار هنوز کارگردانی جسارت پیشنهاد چنین نقشی به او را نداشته و از آن جایی که او شغلش بازیگری است و نمیتواند حالا حالاها منتظر بماند تا یک نفر پیدا شود و به او نقشی متفاوت پیشنهاد دهد، مجبور است از بین همین پیشنهادهای کمدی کاری را انتخاب کند. او در این گفت و گو از پر کاری اش دراین عرصه میگوید.
در این دو، سه سال اخیر چیزی نزدیک به 14 فیلم کمدی داشتید؛ یعنی پرکارترین بازیگر کمدی بودید. خودتان خبر دارید...
واقعا؟ فیلم یا سریال.
فیلم
وای چه با نمک.
وقتی به شما فیلمنامه ای پیشنهاد میشود، تمام آنها را قبول میکنید؛ یا این که دست رد هم به سینه کارگردانی میزنید؟ و اگر رد میکنید، دلیلیش این است که همزمان سر کار دیگری هستید؟
نه. من واقعا پیشنهادها را رد میکنم ولی شاید بگویم تله فیلمهای بسیاری پیشنهاد میشوند و هر ماه نزدیک به چهار پیشنهاد دارم اما ملاکهایی برای انتخابهایم دارم؛ مثلا اگر بدانم که فیلمنامه خوب است و حضور من به فیلم سینمایی کمک میکند تا بفروش شود، آن را قبول میکنم. بعضی اوقات هم از این انتخابهایم پشیمان شده ام اما واقعا پشیمانی سودی ندارد و نمیتوانم انصراف بدهم. تصورم از کار چیز دیگری بوده اما در تولید چیز دیگری شده است . گاهی هم در رودربایستی مانده ام؛ چون من آدم احساساتی و جو گیری هستم. بعضی فیلمها را نباید بازی میکردم اما از یک نگاه دیگر برایم مساله ای نیست چون همه دارند کار میکنند و من هم یکی از آنها. ولی امسال تصمیم گرفتم که کمی گزیده تر کار کنم. به همین دلیل هم تا الان چهار فیلم سینمایی را رد کردم. الان سیستم فیلم سازی ما نسبت به گذشته تغییر کرده؛ در یک فیلم سینمایی معمولا پرسوناژها بسیار کمتر بود؛ اما الان در فیلمهای کمدی تعداد زیادی بازیگر وجود دارد؛ مثلا «دایره زندگی» یک نمونه آن است. من حتی یک فیلم هالیوودی کمدی دیدم که کلی آدم مهم و مشهور در آن حضور داشتند که برای خود من هم عجیب بود.
شما نمیخواهید تنوعی در کارهایتان داشته باشید؟
واقعا سطح تمام فیلمهای کمدی ما یکی است! دلم میخواهد فیلمنامهها را بخوانی و ببینی که کدام یک از آنها را میخواهی انتخاب کنی! جای انتخابی وجود ندارد. مگر چند فیلم خوب در سال ساخته میشود که ما بخواهیم شانس این را داشته باشیم که در آن بازی کنیم؟ من نیازی به دیده شدن ندارم؛ به خاطر این که در سریالهای تلویزیونی به اندازه کافی دیده و شناخته شده ام.
خب چرا در این همه کار کمدی حضور پیدا میکنید؟
شاید حضور من بتواند به آن فیلم کمک کند. در مرحله بعد هم ما از این راه درآمد داریم. من در این چند سال اخیر به غیر از «دارا و ندار» سریال دیگری نداشتم ولی قبول دارم که باید کمی محتاطانه تر برخورد کرد...
دارا و ندار که بحث جدایی میطلبد. اما در این فیلمهای سینمایی ای که بازی کردید شده که فیلمنامه را دوست نداشته باشید اما به خاطر دستمزدش سر کار رفته باشید؟
بله. یکی دو مورد این طوری بود که واقعا مشکلم هم بعد از گرفتن آن دستمزد حل شده است.
اصلا تا حالا سعی کرده اید از این همه کلیشه دور شوید؟
من پر از ایده سر کار میروم، هر نقشی متری دارد. وقتی زیاد از حد ایده بدهی از نقش بیرون میزند و نقش هجو و بدی میشود، در جاهایی ایده دادن و متفاوت بودن اصلا خوب نیست. اما تا حد امکان خیلی سعی کردم جور دیگری باشم.
از این که این همه کار کمدی میکنید راضی هستید؟
بخشی از آن بر میگردد به رضایت درونی خودم اما من این طوری پذیرفته شده ام و اصلا دوست ندارم این همه کار طنز انجام دهم؛ برای این که من تئاتر کار کردم، در زمینه ادبیات مطالعات دارم و دوست ندارم که تخصصم کمدی باشد. آرزوی من این است که کارگردانی ریسک کند و نقشی را که اجتماعی یا درام یا کمی جدیتر است به من پیشنهاد بدهد و من بتوانم خودم را در آن عرصه ثابت کنم؛ گر چه شاید کار مضحکی شود. یک کار مستند برای میراث فرهنگی انجام میدادم که یادم هستم میگفتم این جا آرامگاه نادر شاه است و آدمهایی که پشت سرم بودند میخندیدند و کسی توجه نمیکرد که من دارم حرف تاریخی میزنم.
شما نمیتوانید این کلیشه را بشکنید؟
من باید پیشنهاد داشته باشیم یا نه؟ اصلا کاری غیر از کمدی به من پیشنهاد نمیشود؛ یعنی من به جرات میتوانم بگویم فکر نمیکنم که کار کمدی ساخته شود و با من برای همکاری تماس نگیرند، ولی من این را دوست ندارم. خودم دلم میخواهد حتما در کارهای درام و جدیتر حضور داشته باشم. نمیدانم باید خودم را کنار بکشم تا این اتفاق بیفتد یا این که کارگردانی این ریسک را میکند. انگار این اتفاق در ایران نمیافتد- مثلا من چند وقت پیش فیلمی از جنیفر آنیستون- بازیگر سریال کمدی «دوستان» - دیدم که در آن شخصیتی کاملا منزوی، تلخ، عبوس،افسرده و گوشه گیر داشت. شاید این فیلم چندان بفروش نباشد، ولی این آدم شخصیت خود را عوض کرده و از قالب گذشته در آمده. من دلم میخواهد در چنین فیلمهایی حضور داشته باشم، اما تمام فیلم نامههای حال حاضر یکنواخت است و چند المان مشخص برای فروش دارد و این از حیطه اختیار من بازیگر خارج است.
کمدی داریم تا کمدی!
بله... در همین برنامه سینمایی هفت، مدام میگویند که یک کمدی نباید سخیف باشد، من هم جزو موافقان این حرف هستم. کمدی نباید سخیف باشد، کمدی باید مثل «اجاره نشینها» باشد که همچنان در ذهن مخاطب ماندگار است، فانتزی دارد و با این که قدیمی است اما تو دوست داری بارها و بارها آن را ببینی. کمدی ای که فقط روی ایده تو بچرخد دمار از روزگار بازیگر در میآورد. اما چه میشود کرد که فیلم نامههای پیشنهادی در حد کیهان بچههاست! من فقط میتوانم به کمدیهایی که با آقای مدیری و عطاران داشتم افتخار کنم و چند مورد دیگر انگشت شمار در سینما.
یعنی میگویید همه چیز به فیلمنامه مربوط میشود...
یک بازیگر چقدر میتواند از خودش مایه بگذارد؛ نه برای کارگردانیها وقتی گذاشته میشود، نه حتی طراحی صحنه ولباس و نه دکوپاژ... فیلمنامه خوب باید به داد ما برسد که در فقر آن به سر میبریم؛ یعنی اگر کسی بگوید که این تقصیر شماست من میگویم: «به هیچ وجه تقصیر من بازیگر نیست!» همه چیز دست به دست هم میدهد تا بتوانیم کاری خوب ارائه دهیم. من گاهی اوقات سریالهای خارجی را که میبینم، آن را باز میکنم و طراحی صحنه اش را میسنجم. ببینید چقدر آنها تلاش میکنند تا یک کمدی خوش آب و رنگ ساخته شود. فیلم نامههای آنها هم زن محور است؛ مثلا ببینید در فیلم all about steve چقدر همه چیز دست به دست هم دادند تا ساندرا پولاک دیده شود؟ چقدر کارگردانی، طراحی و موسیقی با هم عجین شده اند. اما دراین جا فقط یک بازیگر باید پشت سر هم دیالوگ بگوید... این میشود که فیلم در ذهن کسی نمیماند....
خب میتوانید کمتر کار کنید، حتما که نباید در همه فیلمها حضور داشته باشید.
این کار ماست. الان خیلی از بازیگرهای دیگر هم وارد ژانر کمدی شده اند، من نمیتوانم بیکار بمانم. بازیگر درام هم که نیستم، باید میان همین چند کار کمدی یکی از آنها را انتخاب کنم. من اصلا بهم خوش نمیگذرد، وقتی برای یک فیلم انرژی میگذارم و بعد در سینما میبینم که هیچ کس نمیخندد! یا این که مردم میخندند اما خود من حالم خوب نیست. اصلا لذتی از این موضوع نمیبرم...
اما فیلمی مثل «ازدواج در وقت اضافه» فروش نسبتا خوبی دارد ولی موجه نیست...
فیلمهایی که من در آن حضور داشتم، اغلب پرفروش بوده، یعنی بالای 600-500 میلیون فروخته و احتمالا شانس من بوده. من میگویم حداقل وقتی که در یک فیلم بازی میکنی، یک کار پرفروش را بازی کن. من این فیلم را با مردم دیدم، نتوانستم اکران خصوصیاش را بروم. سالن سینما پر بود و مردم به جاهایی میخندیند که من نمیخندیدم ولی شاهد این بودم که سعید سهیلی برای این فیلم زحمت کشید و دو ماه تمام هر روز یک سکانس میگرفت و میخواست کار متفاوتی انجام دهد و نمیتوان منکر زحمتهای او شد. به نظرم این فیلم در بخش کارگردانی هم مشکلی نداشت و فیلم خوبی بود. حالا این که به دل مردم بچسبد یا نه با من نیست. فقط من احساس میکنم در حال حاضر آمار فروشی که از فیلمهای کمدی میدهند، غلط است.
چطور؟
برای این که من یکی از دوستانم هم به تماشای این فیلم رفته بود؛ از پر بودن سالن خبر داد (من در این فیلم نقش عمده ای ندارم که بخواهم الکی از این فیلم دفاع کنم) در مملکت ما آمار غلط دادن مرسوم بوده و هست. در زمینه فروش فیلم کمدی هم چون الان با این فیلمها مشکل دارند، غلط است. محال ممکن است؛ فیلمی مثل «شیر و عسل» فروش به این پایینی داشته باشد.
من در این فیلم بازی نکردم اما به جرات میگویم فروشش بیشتر از این آماری بود که دادند. جالب است تا همه با فیلمهای کمدی به مشکل خوردند، فروشها هم پایین آمد، مگر میشود در عرض این دو، سه ماه اخیر این همه تغییر در روند فروشها و سلیقه مردم ایجاد شده باشد؟ مردم شادی و طنز زندگی شان کم است و الان نیاز به فیلم کمدی دارند...
این در دستمزد شما هم تاثیرگذار است؟
بله، قطعا تاثیرگذار است، ولی من از آن آدمهایی نیستم که بخواهم خیلی به دستمزد اهمیت بدهم. چون کارم را با عشق انجام میدهم، دوست ندارم خیلی با تهیه کنندهها سر مسائل مالی چک و چانه بزنم.
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
بهنوش بختیاری بازیگر پرکار سینمای کمدی از حضورش در این همه فیلم آن هم فقط در مدت دو سال دفاع میکند
بهنوش بختیاری- بازیگر پرکار سینمای کمدی ما در این یکی، دو سال اخیر است؛ بازیگری که به گفتهی خودش هر ماه با تعداد بیشماری پیشنهاد فیلم کمدی روبه روی است که او از میان همه آنها فقط تعدادی که مقبولتر از بقیه بوده را انتخاب کرده است.
بختیاری علاقه بسیاری به حضور در نقشهای متفاوت و غیرکمدی دارد اما انگار هنوز کارگردانی جسارت پیشنهاد چنین نقشی به او را نداشته و از آن جایی که او شغلش بازیگری است و نمیتواند حالا حالاها منتظر بماند تا یک نفر پیدا شود و به او نقشی متفاوت پیشنهاد دهد، مجبور است از بین همین پیشنهادهای کمدی کاری را انتخاب کند. او در این گفت و گو از پر کاری اش دراین عرصه میگوید.
در این دو، سه سال اخیر چیزی نزدیک به 14 فیلم کمدی داشتید؛ یعنی پرکارترین بازیگر کمدی بودید. خودتان خبر دارید...
واقعا؟ فیلم یا سریال.
فیلم
وای چه با نمک.
وقتی به شما فیلمنامه ای پیشنهاد میشود، تمام آنها را قبول میکنید؛ یا این که دست رد هم به سینه کارگردانی میزنید؟ و اگر رد میکنید، دلیلیش این است که همزمان سر کار دیگری هستید؟
نه. من واقعا پیشنهادها را رد میکنم ولی شاید بگویم تله فیلمهای بسیاری پیشنهاد میشوند و هر ماه نزدیک به چهار پیشنهاد دارم اما ملاکهایی برای انتخابهایم دارم؛ مثلا اگر بدانم که فیلمنامه خوب است و حضور من به فیلم سینمایی کمک میکند تا بفروش شود، آن را قبول میکنم. بعضی اوقات هم از این انتخابهایم پشیمان شده ام اما واقعا پشیمانی سودی ندارد و نمیتوانم انصراف بدهم. تصورم از کار چیز دیگری بوده اما در تولید چیز دیگری شده است . گاهی هم در رودربایستی مانده ام؛ چون من آدم احساساتی و جو گیری هستم. بعضی فیلمها را نباید بازی میکردم اما از یک نگاه دیگر برایم مساله ای نیست چون همه دارند کار میکنند و من هم یکی از آنها. ولی امسال تصمیم گرفتم که کمی گزیده تر کار کنم. به همین دلیل هم تا الان چهار فیلم سینمایی را رد کردم. الان سیستم فیلم سازی ما نسبت به گذشته تغییر کرده؛ در یک فیلم سینمایی معمولا پرسوناژها بسیار کمتر بود؛ اما الان در فیلمهای کمدی تعداد زیادی بازیگر وجود دارد؛ مثلا «دایره زندگی» یک نمونه آن است. من حتی یک فیلم هالیوودی کمدی دیدم که کلی آدم مهم و مشهور در آن حضور داشتند که برای خود من هم عجیب بود.
شما نمیخواهید تنوعی در کارهایتان داشته باشید؟
واقعا سطح تمام فیلمهای کمدی ما یکی است! دلم میخواهد فیلمنامهها را بخوانی و ببینی که کدام یک از آنها را میخواهی انتخاب کنی! جای انتخابی وجود ندارد. مگر چند فیلم خوب در سال ساخته میشود که ما بخواهیم شانس این را داشته باشیم که در آن بازی کنیم؟ من نیازی به دیده شدن ندارم؛ به خاطر این که در سریالهای تلویزیونی به اندازه کافی دیده و شناخته شده ام.
خب چرا در این همه کار کمدی حضور پیدا میکنید؟
شاید حضور من بتواند به آن فیلم کمک کند. در مرحله بعد هم ما از این راه درآمد داریم. من در این چند سال اخیر به غیر از «دارا و ندار» سریال دیگری نداشتم ولی قبول دارم که باید کمی محتاطانه تر برخورد کرد...
دارا و ندار که بحث جدایی میطلبد. اما در این فیلمهای سینمایی ای که بازی کردید شده که فیلمنامه را دوست نداشته باشید اما به خاطر دستمزدش سر کار رفته باشید؟
بله. یکی دو مورد این طوری بود که واقعا مشکلم هم بعد از گرفتن آن دستمزد حل شده است.
اصلا تا حالا سعی کرده اید از این همه کلیشه دور شوید؟
من پر از ایده سر کار میروم، هر نقشی متری دارد. وقتی زیاد از حد ایده بدهی از نقش بیرون میزند و نقش هجو و بدی میشود، در جاهایی ایده دادن و متفاوت بودن اصلا خوب نیست. اما تا حد امکان خیلی سعی کردم جور دیگری باشم.
از این که این همه کار کمدی میکنید راضی هستید؟
بخشی از آن بر میگردد به رضایت درونی خودم اما من این طوری پذیرفته شده ام و اصلا دوست ندارم این همه کار طنز انجام دهم؛ برای این که من تئاتر کار کردم، در زمینه ادبیات مطالعات دارم و دوست ندارم که تخصصم کمدی باشد. آرزوی من این است که کارگردانی ریسک کند و نقشی را که اجتماعی یا درام یا کمی جدیتر است به من پیشنهاد بدهد و من بتوانم خودم را در آن عرصه ثابت کنم؛ گر چه شاید کار مضحکی شود. یک کار مستند برای میراث فرهنگی انجام میدادم که یادم هستم میگفتم این جا آرامگاه نادر شاه است و آدمهایی که پشت سرم بودند میخندیدند و کسی توجه نمیکرد که من دارم حرف تاریخی میزنم.
شما نمیتوانید این کلیشه را بشکنید؟
من باید پیشنهاد داشته باشیم یا نه؟ اصلا کاری غیر از کمدی به من پیشنهاد نمیشود؛ یعنی من به جرات میتوانم بگویم فکر نمیکنم که کار کمدی ساخته شود و با من برای همکاری تماس نگیرند، ولی من این را دوست ندارم. خودم دلم میخواهد حتما در کارهای درام و جدیتر حضور داشته باشم. نمیدانم باید خودم را کنار بکشم تا این اتفاق بیفتد یا این که کارگردانی این ریسک را میکند. انگار این اتفاق در ایران نمیافتد- مثلا من چند وقت پیش فیلمی از جنیفر آنیستون- بازیگر سریال کمدی «دوستان» - دیدم که در آن شخصیتی کاملا منزوی، تلخ، عبوس،افسرده و گوشه گیر داشت. شاید این فیلم چندان بفروش نباشد، ولی این آدم شخصیت خود را عوض کرده و از قالب گذشته در آمده. من دلم میخواهد در چنین فیلمهایی حضور داشته باشم، اما تمام فیلم نامههای حال حاضر یکنواخت است و چند المان مشخص برای فروش دارد و این از حیطه اختیار من بازیگر خارج است.
کمدی داریم تا کمدی!
بله... در همین برنامه سینمایی هفت، مدام میگویند که یک کمدی نباید سخیف باشد، من هم جزو موافقان این حرف هستم. کمدی نباید سخیف باشد، کمدی باید مثل «اجاره نشینها» باشد که همچنان در ذهن مخاطب ماندگار است، فانتزی دارد و با این که قدیمی است اما تو دوست داری بارها و بارها آن را ببینی. کمدی ای که فقط روی ایده تو بچرخد دمار از روزگار بازیگر در میآورد. اما چه میشود کرد که فیلم نامههای پیشنهادی در حد کیهان بچههاست! من فقط میتوانم به کمدیهایی که با آقای مدیری و عطاران داشتم افتخار کنم و چند مورد دیگر انگشت شمار در سینما.
یعنی میگویید همه چیز به فیلمنامه مربوط میشود...
یک بازیگر چقدر میتواند از خودش مایه بگذارد؛ نه برای کارگردانیها وقتی گذاشته میشود، نه حتی طراحی صحنه ولباس و نه دکوپاژ... فیلمنامه خوب باید به داد ما برسد که در فقر آن به سر میبریم؛ یعنی اگر کسی بگوید که این تقصیر شماست من میگویم: «به هیچ وجه تقصیر من بازیگر نیست!» همه چیز دست به دست هم میدهد تا بتوانیم کاری خوب ارائه دهیم. من گاهی اوقات سریالهای خارجی را که میبینم، آن را باز میکنم و طراحی صحنه اش را میسنجم. ببینید چقدر آنها تلاش میکنند تا یک کمدی خوش آب و رنگ ساخته شود. فیلم نامههای آنها هم زن محور است؛ مثلا ببینید در فیلم all about steve چقدر همه چیز دست به دست هم دادند تا ساندرا پولاک دیده شود؟ چقدر کارگردانی، طراحی و موسیقی با هم عجین شده اند. اما دراین جا فقط یک بازیگر باید پشت سر هم دیالوگ بگوید... این میشود که فیلم در ذهن کسی نمیماند....
خب میتوانید کمتر کار کنید، حتما که نباید در همه فیلمها حضور داشته باشید.
این کار ماست. الان خیلی از بازیگرهای دیگر هم وارد ژانر کمدی شده اند، من نمیتوانم بیکار بمانم. بازیگر درام هم که نیستم، باید میان همین چند کار کمدی یکی از آنها را انتخاب کنم. من اصلا بهم خوش نمیگذرد، وقتی برای یک فیلم انرژی میگذارم و بعد در سینما میبینم که هیچ کس نمیخندد! یا این که مردم میخندند اما خود من حالم خوب نیست. اصلا لذتی از این موضوع نمیبرم...
اما فیلمی مثل «ازدواج در وقت اضافه» فروش نسبتا خوبی دارد ولی موجه نیست...
فیلمهایی که من در آن حضور داشتم، اغلب پرفروش بوده، یعنی بالای 600-500 میلیون فروخته و احتمالا شانس من بوده. من میگویم حداقل وقتی که در یک فیلم بازی میکنی، یک کار پرفروش را بازی کن. من این فیلم را با مردم دیدم، نتوانستم اکران خصوصیاش را بروم. سالن سینما پر بود و مردم به جاهایی میخندیند که من نمیخندیدم ولی شاهد این بودم که سعید سهیلی برای این فیلم زحمت کشید و دو ماه تمام هر روز یک سکانس میگرفت و میخواست کار متفاوتی انجام دهد و نمیتوان منکر زحمتهای او شد. به نظرم این فیلم در بخش کارگردانی هم مشکلی نداشت و فیلم خوبی بود. حالا این که به دل مردم بچسبد یا نه با من نیست. فقط من احساس میکنم در حال حاضر آمار فروشی که از فیلمهای کمدی میدهند، غلط است.
چطور؟
برای این که من یکی از دوستانم هم به تماشای این فیلم رفته بود؛ از پر بودن سالن خبر داد (من در این فیلم نقش عمده ای ندارم که بخواهم الکی از این فیلم دفاع کنم) در مملکت ما آمار غلط دادن مرسوم بوده و هست. در زمینه فروش فیلم کمدی هم چون الان با این فیلمها مشکل دارند، غلط است. محال ممکن است؛ فیلمی مثل «شیر و عسل» فروش به این پایینی داشته باشد.
من در این فیلم بازی نکردم اما به جرات میگویم فروشش بیشتر از این آماری بود که دادند. جالب است تا همه با فیلمهای کمدی به مشکل خوردند، فروشها هم پایین آمد، مگر میشود در عرض این دو، سه ماه اخیر این همه تغییر در روند فروشها و سلیقه مردم ایجاد شده باشد؟ مردم شادی و طنز زندگی شان کم است و الان نیاز به فیلم کمدی دارند...
این در دستمزد شما هم تاثیرگذار است؟
بله، قطعا تاثیرگذار است، ولی من از آن آدمهایی نیستم که بخواهم خیلی به دستمزد اهمیت بدهم. چون کارم را با عشق انجام میدهم، دوست ندارم خیلی با تهیه کنندهها سر مسائل مالی چک و چانه بزنم.
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ