PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : آشنايى اجمالى با[ جغرافياى سياسى]



alamatesoall
03-07-2012, 06:54 PM
جغرافياى سياسى :
در مرز بندى علوم و تعريف آن علومى كه از چند علم پديد آمده و يا با چند علم مرتبط باشند از تعريف دشوارى برخوردارند و نمى توان به سهولت تعريفى[ جامع] و[ مانع] ارائه نمود تا تمامى مسائل علم مورد نظر را فراگيرد بخصوص اگر علم مزبور از تاريخ طولانى برخوردار نباشد.
و[ جغرافياى سياسى] نمونه اى نيك براى اين مطلب بشمار مى رود. ارتباط آن با جغرافياى عمومى و طبيعى و ...از يكسو و پيوستگى آن با مسائل سياسى از سوى ديگر موجب مى شود كه تعاريف گوناگون پيرامون آن طرح شود و صاحبنظران اين فن از وحدت در نظر برخوردار نباشند. ما اكنون دراين مختصر در نقد و بررسى تعاريف بر نمى آئيم زيرا نه در حوصله بحث ما مى گنجد و نه در مقصود ما جايگاهى دارد.ازاينرو به تعريف يكى از نويسندگان بسنده مى نمائيم :
[جغرافياى سياسى جزئى از جغرافياى انسانى است كه به مطالعه نواحى متشكل سياسى مى پردازد]


نقش جغرافياى سياسى :
اين نكته بر همگان روشن است كه اگر در تحليل سياسى به اطلاعات پراكنده جارى تكيه كنيم اطلاعاتى كه از منابع خبرى گوناگون بدست آمده باشد هر چنداز صحت آن اطلاعات مطمئن باشيم امااين اطلاعات متكى بر مبانى كلى تحليل سياسى نباشد تناقص در تحليل و تبعا در عمل را موجب مى گردد. ناآشنائى به[ اصول عام تحليل سياسى] اعم از فلسفه سياسى و مبانى كلى تحليل سياسى موجب مى گردد كه تحليل گر و يا نظاره گر بر حوادث جارى سياسى از سردرگمى دراطلاعات رنج برد و سرچشمه ها و آبريزهاى سيل خروشان حوادث اجتماعى را نيابد.
ازاينرو بايستى به اصول كلى جارى در تحليل سياسى ارج نهاد و در اين ميان آشنائى با[ جغرافياى سياسى] سهم ويژه اى دارد و خوانندگان اين گفتار مختصر با خواندن مجموعه آن خط سيرى كلى ازاهميت و رسالت آن را بدست خواهند آورد.


مسائل جغرافياى سياسى :


1 وسعت كشور:
ميزان ارضى يك كشور در قوت و ضعف آن موثراست . وسعت يك كشوراز جهانى مى تواند موجب تقويت آن قرار گيرد:

1 -1.امكان اسكان : توسعه ارضى يك كشور بر توان پذيرش جمعيت آن مى فزايد و در نتيجه در قواى نظامى واقتصادى كشوراثر خواهد گذارد.

1-2 تنوع آب و هوا: وسعت كشور موجب مى گردد كه كشوراز تنوع آب و هوا برخوردار و تبعا محصولات طبيعى متنوع را دارا باشد.اين امر در [خودكفائى اقتصادى] نقش داشته و بخصوص در شرائط جنگى توان مقاومت بيشتر را فراهم مى آورد.

1 -3. تامين دفاعى در مقابل دشمن : پهناورى يك كشور اين امكان را دراختيار قرار مى دهد كه در شرائط هجوم دشمن و پيشرفت كشور متخاصم در درون خاك آن از ميزان دغاعى بالاترى برخوردار باشند. كشورهائى كه از وسعتى بهره مندند اين قدرت را نيز دارا هستند كه اگر در زمان هاى اوليه هجوم دشمن قدرت مقابله و دفاع را نيابند اما با هضم دشمن در داخل خاك خود ضربات پياپى را بر دشمن وارد ساخته و در نهايت مردار دشمن از خاك پهناور كشور بيرون رانده مى شود. در شكست دو تهاجم ناموفق به خاك روسيه قواى ناپلئون و هيتلر عامل و سبب روسيه درايجاد تامين دفاعى براى آن نقش اساسى داشت . و در نقطه مقابل كوچكى بى نهايت امير نشين هاى حوضه خليج فارس در كنار عوامل ديگر سياست آن كشورها را ملعبه قدرت هاى بزرگ ساخته است .

1 -4. برخوردارى از منابع زيرزمينى : ميزان دسترسى به منابع و ذخائرارضى معمولا در كشورهاى وسيع بيشتر بوده و در نتيجه كشوراز اهميت بين المللى والاترى بهره مند مى گردد.اهميت وارزشى كه نقش خود را در صادرات تامين مواد خام براى كالاهاى صنعتى و... نشان مى دهد.
برخوردارى از مزاياى فوق موجب مى گردد كه كشورهاى قدرتمند وسيع كارگردانان صحنه هاى سياسى بين المللى باشند و كشورهاى قدرتمندى كه ازوسعت ارضى برخوردار نيستند با سياست استعمارى آشكار و يا سياست استعمارى پنهان سعى در توسعه قلمرو حكومتى خويش كنند. مسئله اى كه بعنوان نظريه رشد طبيعى مطرح شده رشد جوامع را در توسعه مداوم ارضى تلقى مى كند 2 .
وسعت آشكار يك كشور در كنار مزايائى كه دارد از معايبى نيز بى بهره نيست واز جمله آنكه اگر قدرت مركزى از قدرت و قوت كافى برخوردار نباشد وسعت كشور دردى بر دردها مى افزايد. شورشيان داخلى را تشجيع بر مخالفت و جدائى طلبى مى كند و همسايگان آزمند در صدد تهاجم به سرزمين هاى وسيع آن كشور بر مى آيند.

تحليل گر سياسى و نظريه وسعت : همانگونه كه گفته شد[ وسعت] كشور به عنوان يك عامل در كنار عوامل طبيعى و انسانى بايستى سنجيده شود. وسعت يك كشور تنها كليد قوت و يا ضعف يك كشور نيست امااين نكته مسلم است كه در شرائط مساعد عوامل طبيعى وانسانى وسعت يك كشور معمولا به عنوان يك عامل مثبت تلقى مى شود.ازاينرو بر تحليل گر سياسى است كه در تحليل حوادث و ارتباطات خارجى و بين المللى و مسائل داخلى كشورها ازاين عامل غفلت نورزد.

تذكراين نكته ضرورى است كه در كنار وسعت هاى آشكار وسعت هاى پنهانى نيز در جريان است كه اگر چه درابتداء محسوس نيست اما به اندازه وسعت هاى ارضى آشكار موثر واساسى است .ايجاد كمربندهاى حفاظتى دراطراف دو قدرت بزرگ جهانى - آمريكا و شوروى - نمونه اى بارز براى آنها بشمار مى روند.اشغال[ افغانستان] توسط قواى روسيه شوروى واشغال نظامى[ گرانادا] توسط قواى نظامى آمريكا و سياست مهره چينى مداوم در كشورهاى همسايه دوابرقدرت چهره از گسترش ارضى نامرئى معاصر بشمار مى آيد .


2 موقعيت رياضى كشور:
موقعيت رياضى يك كشور بر روى كره زمين به معنى دورى و يا نزديكى آن كشوراز خطاستوااست . دورى و يا نزديكى كشور به خطاستوار در [آب و هواى] كشوراثر گذارده و گرمى و سردى و يا تعادل هوا را موجب مى گردد.

صاحبنظران براى اختلاف آب و هواى كشورها و مناطق از دو جهت نقش قائلند:
1-2 تاثير دراقتصاد كشور: تعادل آب و هوا و يا عدم تعادل آن بر نوع خاك و ميزان و كيفيت محصولات كشاورزى اثر مى گذارند واين نكته موجب مى شود كه اقتصاد كشور تحت تاثير قرار گيرد و تبعا بر [سياست] و[ قوه نظامى] كشور نيزاثراث محسوس و نامحسوسى باقى خواهد گذارد.
2-2 تاثير تربيتى : گروهى از دانشمندان قديم و جديد به تاثير آب و هوا در تربيت و شخصيت فكرى - روحى ساكنان نواحى پافشارى كرده و جمعى از آنان پا فراتر نهاده و آن را تنها عامل ساختن شخصيت ها و تمدن ها دانسته اند. به عنوان نمونه از[ ارسطو] نقل شده است :
مردم سرزمين هاى سردسير به ويژه دراروپا بيشتر دليراما كم هوش و كم هنرند... آسيائيان هوشمندتر و هنرمندترامااز دليرى بى بهره اند... يونانيان كه ميان اين دو سرزمين زيست مى كننداز خصائص هر دو بهره دارند هم دليرند و هم هوشيار]...
[منتسكيو] نيز تاثير گذارى آب و هوا بر شخصيت انسانى و تمدن ها را مورد تصريح قرار داده و مى نويسد: صفات روحى و عواطف قلب انسانى دراثر آب و هواهاى مختلف تفاوت دارند. 4 سپس وى به تفصيل از علل و چگونگيهاى مسئله بحث مى نمايد.

خلاصه آنكه انديشه فوق درقالب هاى مختلف از سوى افراد و شخصيت هاى گوناگون علمى - سياسى ابراز شده است . در برخى از موارد به صورت يك فرضيه علمى ! و در بسيارى از موارد به عنوان تئورى قدرت بر ملل ضعيف !
اما دربينش اسلامى تفكر فوق نفى گرديده واراده انسانى[ به عنوان علت تامه تكوين شخصيت انسانى] بحساب آمده است .


3 موقعيت نسبى كشور:
موقعيت نسبى كشور به معناى جايگاه خارجى يك كشوراست كه با داشتن موقعيت هاى مناسب ازاهميت بين المللى و جهانى و برخوردار مى گردد. نمونه اى ازاين موقعيت هاى مناسب در ذيل مورد بحث و بررسى قرار مى گيرد:
1-3 مجاورت با همسايگان قدرتمند: همسايگى با كشورهاى قدرتمند و ياابرقدرت موجب آن مى شود كه كشوراز موقعيت ويژه اى برخوردار شود اهميت[ افغانستان] براى روسيه شوروى و[ گرانادا] براى آمريكا و[ ايران] براى هر دو ابرقدرت برخاسته ازاين نكته است كه ابرقدرت همسايه و ياابرقدرت رقيب در صدد آن است كه كشور را تحت بلوك خود در آورده تا پايگاهى براى خويش بسازد و يا مركز فعاليت براى قدرت رقيب نگردد.


و نيز دقيقا براين اساس است كه كمربند حفاظتى روسيه شوروى كشورهاى همسايه خويش را چون رومانى چكسلواكى بلغارستان لهستان افغانستان و ... بلعيده است و در ميان سى و يك كشور مستقل قاره آمريكا فقط كوبا و نيكاراگوئه از سيطره سياسى ايالات متحده آمريكا بيرون بسر مى برند!! 5
2-3 موقعيت در كناره تنگه ها:از آنجا كه[ حمل و نقل دريائى] رايج ترين وسيله حمل و نقل كالاهاى تجارى و صنعتى در جهان امروزين بشمار مى رود. واز آنجا كه[ ناوگان هاى نظامى] مطمئن ترين وسيله تجاوز سريع براى قدرتهاى بزرگ نظامى جهان محسوب مى گردند ازاينرو قرار گرفتن يك كشور در كناره تنگه ها و آبراههاى بين المللى موقعيت ويژه اى را به وجود مى آورد. موقعيت هائى شبيه موقع شهراسلامبول در كنار دو تنگه[ بسفر] و[ داردانل] موقع بندر كپنهاك درامتداد تنگه [ساند] بندر سنگاپور در كنار تنگه[ مالاكا] موقع بندر[ عدن] در درياى عدن بندر جبل الطارق در تنگه جبل الطارق كانال سوئز كانال پاناما تنگه هرمز و...


3-3 مراكز تبادل وارتباط تمدن ها و فرهنگ : نقش فرهنگ جوامع در ساختار سياسى ملل غير قابل انكاراست و نقطه هائى كه مركزاشائه فرهنگ قرار گيرند از اهميت ويژه اى برخوردار مى شوند. به عنوان نمونه يكى از مسائلى كه موجب آن شده است لبنان اهميت بين المللى بيابد معلول اين نكته است كه لبنان مركزاطلاعاتى سياسى جهان عرب قرار گرفته و تحولات فكرى و تنش هاى سياسى در لبنان در مجموعه خاورميانه اثراث محسوس و نامحسوسى برجاى خواهد گذارد. و ياامروزه اهميتى كه[ ايران اسلامى] پيدا نموده و جهان استكبار را به حساسيت واداشته است اشائه نسيم فرهنگ نوين وجديدى است كه ازاين مرز و بوم به سوى جهان اسلام وزيدن گرفته است .

موقعيت هاى خاص نظامى : گاه شرائط ويژه اى موجب آن مى گردد كه يك نقطه از موقعيت استراتژيكى و نظامى برخوردار گردد مثلا:انگلستان در قرن هيجده جزائر مالويناس فالكند) راازاين جهت تصرف مى كرد كه از جزائر آن نظارت بر راههاى جنوبى امريكاى جنوبى نمايد واين امر درانهدام كشتى هاى آلمانى بسيار موثر مى افتد و يا با پيشرفت نيروى هوائى واستفاده از دائره هوائى بين قطب شمال و جنوب كه كوتاهترين فاصله هوائى بين شهرهاى اروپاى غربى و آمريكاى شمالى است اكنون[ ايسلند]اهميت فراوان نظامى يافته است زيرا در سر راه خطوط هوائى مزبور قرار گرفته و يك پايگاه مهم نظامى بشمار مى رود.

5-3 موقعيت كشور نسبت به راههاى آبى : نزديكى و يا دورى نسبت به دريا حالت جزيره اى داشتن كشور و يا محاط بودن كشور در خشكى از امورى است كه با سيستم دفاعى و حمل و نقل كشورارتباط پيدا مى كند. مثلااگر چه محاط بودن در خشكى در شرائط داشتن ارتشى قوى امنيت دفاعى مستحكمترى را براى كشورايجاد مى كند اما مشكلاتى نيز در راه بازرگانى پديد مى آيد زيرا در شرائطى كه[ حمل و نقل دريائى] واسطه رائج حمل و نقل كالاهاى وارداتى و صادراتى بشمار مى رود راه نداشتن به دريا مستلزم پرداختن حق ترانزيت به كشورهائى است كه در فاصله كشور تا در يا قرار دارند. و درنتيجه موجب افزايش قيمت كالاهاى وارداتى و يا صادراتى مى گردد. و در نقطه مقابل مثلا جزيره بريتانيا به واسطه محاط بودن در دريا در خطر مداوم هجوم قدرت هاى همسايه قرار داشت .ازاينرو نيروى دريائى انگلستان رشد سريعترى را نسبت به كشورهاى ديگر غربى بهمراه داشت تااز خطر محاصره جزيره كاسته گردد.