tania
03-04-2012, 04:58 PM
10926
به دانشگاه رفتم تا آرزوهاي قشنگ پدر و مادرم را برآورده کنم و آينده ام را بسازم اما با ندانم کاري و اشتباهي که مرتکب شدم همه چيز را خراب کردم و حالا مانده ام با يک حلقه سي دي از لحظه هاي شيطاني زندگي ام چه خاکي بر سرم بريزم؟
دخترجوان در دايره اجتماعي کلانتري شفاي مشهد افزود: ترم اول دانشگاه يکي از هم کلاسي هايم که با هم صميمي شده بوديم يک روز خيلي خودماني مرا براي دايي اش خواستگاري کرد.
«مهسا» با تعريف و تمجيد از دايي پولدارش گفت: او همسرش را به علت فساد اخلاقي طلاق داده است و دنبال يک زن خوب و باوقار مي گردد.من با توجه به علاقه اي که به مهسا داشتم، موافقت اوليه خودم را با اين پيشنهاد اعلام کردم و جلسه خواستگاري رسمي خيلي زود با هماهنگي بزرگ ترها برگزار شد.
خانواده ام در اولين ديدار با توجه به اين که خواستگارم ۲۰سال از من بزرگ تر است مخالفت شديد خود را با اين ازدواج اعلام کردند و جواب منفي دادند.
در آن شرايط من به مهسا گفتم: نمي توانم روي حرف پدر و مادرم حرفي بزنم و آن ها خير و صلاح مرا مي خواهند. او هم قبول کرد و چيزي نگفت، ولي چند روز بعد دايي مهسا به تلفن همراهم زنگ زد و چند دقيقه اي با هم صحبت کرديم. او بعد از اين مکالمه تلفني احساسي، چند پيامک عاشقانه نيز برايم ارسال و با يک مشت حرف عاطفي و هيجاني خودش را عاشق دلباخته ام معرفي کرد.
من خام شدم و متاسفانه با اين مرد ۴۳ساله ارتباط برقرار کردم و چند بار همراه خواهرزاده اش مهسا براي تفريح و آشنايي بيشتر به مناطق ييلاقي اطراف مشهد رفتيم. اما اين رابطه در طول مدت ۴ماه به سوءاستفاده هاي مکرر انجاميد و حالا اين مرد هوس باز با مشکلي که برايم به وجود آورده مي گويد قصد ازدواج ندارد و من نمي توانم همسر خوب و شايسته اي برايش باشم. او حتي مي گويد از لحظه هاي شيطاني که در آپارتمانش بوده ام فيلم و عکس تهيه کرده است و اگر حرفي بزنم يک حلقه سي دي براي پدر و مادرم ارسال خواهد کرد.
باورم نمي شد چنين کاري کرده باشد اما وقتي با چشمان خودم صحنه هايي از آن سي دي لعنتي را روي گوشي تلفن همراهش ديدم دنيا روي سرم خراب شد.
مانده ام چه کار کنم و در اين شرايط مهسا نيز خيلي خونسرد مي گويد تو بايد حواس خودت را بيشتر جمع مي کردي و حالا هم اتفاقي نيفتاده است!
از کرده خودم پشيمانم و اميدوارم دختران جواني که اين ماجرا را مي خوانند حواس خود را جمع کنند و بيشتر مراقب خودشان باشند چون براي ما آدم ها به همين راحتي مشکل ايجاد مي شود.
به دانشگاه رفتم تا آرزوهاي قشنگ پدر و مادرم را برآورده کنم و آينده ام را بسازم اما با ندانم کاري و اشتباهي که مرتکب شدم همه چيز را خراب کردم و حالا مانده ام با يک حلقه سي دي از لحظه هاي شيطاني زندگي ام چه خاکي بر سرم بريزم؟
دخترجوان در دايره اجتماعي کلانتري شفاي مشهد افزود: ترم اول دانشگاه يکي از هم کلاسي هايم که با هم صميمي شده بوديم يک روز خيلي خودماني مرا براي دايي اش خواستگاري کرد.
«مهسا» با تعريف و تمجيد از دايي پولدارش گفت: او همسرش را به علت فساد اخلاقي طلاق داده است و دنبال يک زن خوب و باوقار مي گردد.من با توجه به علاقه اي که به مهسا داشتم، موافقت اوليه خودم را با اين پيشنهاد اعلام کردم و جلسه خواستگاري رسمي خيلي زود با هماهنگي بزرگ ترها برگزار شد.
خانواده ام در اولين ديدار با توجه به اين که خواستگارم ۲۰سال از من بزرگ تر است مخالفت شديد خود را با اين ازدواج اعلام کردند و جواب منفي دادند.
در آن شرايط من به مهسا گفتم: نمي توانم روي حرف پدر و مادرم حرفي بزنم و آن ها خير و صلاح مرا مي خواهند. او هم قبول کرد و چيزي نگفت، ولي چند روز بعد دايي مهسا به تلفن همراهم زنگ زد و چند دقيقه اي با هم صحبت کرديم. او بعد از اين مکالمه تلفني احساسي، چند پيامک عاشقانه نيز برايم ارسال و با يک مشت حرف عاطفي و هيجاني خودش را عاشق دلباخته ام معرفي کرد.
من خام شدم و متاسفانه با اين مرد ۴۳ساله ارتباط برقرار کردم و چند بار همراه خواهرزاده اش مهسا براي تفريح و آشنايي بيشتر به مناطق ييلاقي اطراف مشهد رفتيم. اما اين رابطه در طول مدت ۴ماه به سوءاستفاده هاي مکرر انجاميد و حالا اين مرد هوس باز با مشکلي که برايم به وجود آورده مي گويد قصد ازدواج ندارد و من نمي توانم همسر خوب و شايسته اي برايش باشم. او حتي مي گويد از لحظه هاي شيطاني که در آپارتمانش بوده ام فيلم و عکس تهيه کرده است و اگر حرفي بزنم يک حلقه سي دي براي پدر و مادرم ارسال خواهد کرد.
باورم نمي شد چنين کاري کرده باشد اما وقتي با چشمان خودم صحنه هايي از آن سي دي لعنتي را روي گوشي تلفن همراهش ديدم دنيا روي سرم خراب شد.
مانده ام چه کار کنم و در اين شرايط مهسا نيز خيلي خونسرد مي گويد تو بايد حواس خودت را بيشتر جمع مي کردي و حالا هم اتفاقي نيفتاده است!
از کرده خودم پشيمانم و اميدوارم دختران جواني که اين ماجرا را مي خوانند حواس خود را جمع کنند و بيشتر مراقب خودشان باشند چون براي ما آدم ها به همين راحتي مشکل ايجاد مي شود.