tania
02-24-2012, 12:54 PM
http://pnu-club.com/imported/2012/02/870.jpg
تربیت فرزندان همواره یکی از اولویت های اصلی والدین است. کودک همانند یک نهال تازه شکفته در اختیار دو باغبانی است که به قدر همت و دانش خود قادر خواهند بود از ثمره پرورش این نهال طی سالیان متمادی لذت ببرند. واقعیت این است که امروز بیش از هر زمان دیگری نقش پدر و به ویژه مادر در شکل گیری شخصیت کودک آشکار شده است.
بدیهی است که همه والدین می خواهند فرزندانی شاداب، سرزنده و دارای اعتماد به نفس تربیت کنند اما تمامی آن ها از یک روش پیروی نمی کنند و بر اساس میزان اطلاعاتی که از روش های تربیتی کودکان دارند، با آن ها برخورد می کنند.
با اندکی تامل در خانواده هایی که اطراف ما هستند می توانیم این تفاوت ها را دریابیم. در بعضی از خانواده ها شیوه تربیتی مقتدرانه، در برخی شیوه آسان گیرانه، در برخی شیوه منطقی و در برخی شیوه مستبدانه رواج دارد و والدین بنا به شیوه تربیتی که از والدین خود دریافت کرده اند و بسته به اطلاعاتی که از سبک های فرزندپروری دارند، تلاش می کنند فرزندانی صالح و با اعتماد به نفس تربیت کنند.
یکی از رایج ترین شیوه های تربیتی که امروز در بسیاری از خانواده های ایرانی رواج دارد، شیوه آسان گیر است که در آن والدین با دادن آزادی زیاد، پذیرش بی قید و شرط خواسته های فرزند، نداشتن حد و مرز و تعیین نکردن خطوط قرمز و جهت ندادن به رفتارهای کودک فرزندانی «لوس» تربیت می کنند. در این مطلب قصد داریم فقط به یکی از رفتارهایی که به «لوس شدن» بچه ها منجر می شود، اشاره کنیم.
لوس شدن یعنی چه
روان شناسان کودک می گویند اگر والدین بیش از نگرانی بابت لوس شدن بچه ها، نگران کم توجهی به آن ها بودند، دنیا جای بهتری می شد. واقعیت این است که در بیشتر موارد والدین نمی دانند به هیچ وجه امکان ندارد که کودک از «محبت» آسیب ببیند. در واقع آن چه به عنوان لوس شدن کودک در ذهن والدین نقش بسته است نتیجه ابراز محبت زیاد به کودک نیست بلکه ناشی از دادن چیزهای دیگر به جای محبت به کودک است.
«لارنس اشتاینبرگ» روان شناس کودک در این باره می گوید: وقتی والدین حد و مرزی برای کودک قرار نمی دهند، یا انتظاراتشان را از کودک کم می کنند تا مهربان جلوه کنند یا اسباب بازی را جایگزین محبت به کودک می کنند، در واقع به او آسیب می رسانند.دکترنسرین امیری، فوق تخصص روان پزشکی اطفال و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توان بخشی در گفت وگو با خراسان، با تایید این مطلب می گوید: اگر والدین هر روز هم به فرزندشان بگویند دوستش دارند، او آسیبی نمی بیند.
کودک بر اثر محبت فیزیکی و کلامی، مراقبت و ستایش زیاد و صمیمانه والدین هرگز لوس نمی شود. با این تصور نادرست که کودک در اثر توجه و محبت زیاد لوس می شود، هرگز نباید او را از محبت و مهر محروم کرد. نکته این جاست که محبت باید واقعی و صادقانه باشد و این امری است که بیشتر والدین از آن غافل اند.
حد و مرز محبت
وی با بیان این که برخلاف تصور عموم مردم محبت در برابر کودکان حد و مرز ندارد، تصریح می کند: متاسفانه در فرهنگ ما محبت کردن بد معنا شده و جایگزین های محبت مثل توجهات نامناسب به کودک، قرار ندادن حد و مرز برای کودک، پذیرش بی قید و شرط خواسته های کودک، خریدهای افراطی و ... است که کودک را لوس بار می آورد.
در واقع والدین با دادن پاسخ نامناسب به توجه طلبی کودک و نیاز او به دریافت محبت واقعی، تله «لوس شدن» را برای او باز می گذارند. چنین والدینی یاد نگرفته اند که محبت واقعی خود را نشان دهند و سعی می کنند از راه های دیگر آن را ابراز کنند غافل از این که هر کار دیگری غیر از ابراز محبت مستقیم به کودک، او را لوس می کند.
درباره محبت سوء تعبیر وجود دارد
در گذشته والدین برای خودداری از ابراز محبت به کودک، دلایل متعددی داشتند. چنان که اشتاینبرگ در این زمینه می گوید: در گذشته مردم معتقد بودند که خودداری از ابراز محبت به رشد شخصیت کودک کمک می کند اما نتایج تحقیقات نشان می دهد که این باور نادرست است زیرا در این صورت باید متعادل ترین بچه ها در خانواده های سرد و بی اعتنا رشد کنند که این طور نیست.
برخی دیگر فکر می کردند که کودکانی که محبت فراوانی از والدین دریافت می کنند ضعیف بار می آیند و عده ای دیگر تصور می کردند که اهمیت دادن به فرزند او را محتاج بار می آورد. در حقیقت تمام این موارد برداشت های نادرستی است. اگر بچه ها احساس کنند صادقانه دوستشان داریم، به گونه ای احساس امنیت می کنند که تقریبا همیشه بی نیاز می شوند.
تجربه نشان می دهد بزرگسالانی که از نظر عاطفی از همه نیازمندترند همان کسانی هستند که در کودکی از والدین خود محبت کافی ندیده اند و سالم ترین بزرگسالان کسانی هستند که قادرند محبتشان را به دیگران ابراز کنند زیرا درکودکی، والدینشان به آن ها به صورت بی قید و شرط ابراز محبت کرده اند.
از طرف دیگر اگر نمی خواهیم کودک را وابسته پرورش دهیم، نباید مهر و محبت و عطوفت خود را از او دریغ کنیم. سرشار کردن کودک از مهر و عطوفت و بذل توجه به او همواره درست است. به شرط این که واقعی و صادقانه باشد و تعادل در آن حفظ شود. بچه ها فرق بین دوست داشتن حقیقی و رشوه دادن را کاملا درک می کنند.
تشخیص محبت واقعی از غیرواقعی
دکتر امیری با اشاره به این که محبت یک تعامل دوطرفه است که هم والد و هم کودک از آن لذت می برند، تصریح می کند: بعضی از والدین برداشت و تعریف نادرستی از محبت دارند و تصور می کنند هرقدر یک طرفه و به نفع کودک رفتار کنند، با محبت تر هستند، به عنوان مثال وقتی کودک اسباب بازی گران قیمتی می خواهد و والد با وجود نبود امکان مالی آن را فراهم می کند، در واقع محبت نکرده است زیرا با خرید آن وسیله به زحمت افتاده است.
بسیاری از والدین به خود سختی های زیادی می دهند، چند شیفت کار می کنند تا امکانات کافی برای فرزندانشان فراهم کنند و اسم همه این کارها را محبت می گذارند. در صورتی که هیچ کدام از این کارها محبت نیست زیرا محبت یک تعامل دوطرفه است که والد و فرزند هر دو به یک اندازه از آن لذت می برند. بنابراین اگر کاری برای کودک خود می کنید که خودتان از آن لذت نمی برید بدانید که در تله افتاده اید و کودک در طول زمان به خوبی عمیق نبودن محبت یا نوعی «رشوه دهی»شما را می فهمد.
محبت واقعی رابطه ای دوطرفه است
محبت واقعی فقط در یک رابطه متقابل به دست می آید و متاسفانه بیشتر والدین حتی در رابطه با همسر خود هم دچار سوء تفاهم می شوند و محبت به همسر را در سختی دادن به خود معنا می کنند. علت این امر از آن روست که محبت کردن در فرهنگ ما به درستی تعبیر نشده است و هر دلسوزی بی جا یا توجه نامناسب را به اشتباه محبت می نامیم.
ساده ترین مثال آن زمانی است که یک کودک حرف می زند، حرف زدن کودک یک اتفاق خوشایند برای والدین است و والدین باید به هنگام حرف زدن کودک سراپا خشنود باشند که کودکشان حرف می زند، ابراز عقیده می کند اما بیشتر والدین در اغلب موارد توجهی به حرف های کودک نمی کنند و از حرف زدن وی لذت نمی برند. کودک که با بی اعتنایی روبه رو می شود پس از چند دقیقه خسته می شود و دست از حرف زدن برمی دارد.
در صورتی که در همین رفتار کوچک می توان با نگاه، گوش دادن دقیق و تایید وی محبت واقعی را به وی نشان داد. در این رابطه هر دو طرف لذت می برند پس محبت واقعی و خالصانه بروز پیدا کرده است.دکتر امیری معتقد است: برخی والدین اعتماد به نفس کافی برای ابراز محبت به فرزند یا همسر خود ندارند بنابراین جایگزین هایی برای ابراز محبت مثل خرید هدیه، انجام کارهای کودک به جای وی یا دلسوزی های بی جا انجام می دهند.
چه کنیم
چند توصیه کلیدی درباره ابراز محبت به کودک می توان مطرح کرد. دکتر امیری توصیه می کند: والدین در ابتدا رابطه دوسویه خود با کودک را مورد بررسی قرار دهند و ببینند آیا هر دو از این رابطه لذت می برند یا خیر. اگر به هنگام انجام کاری برای کودک احساس لذت نمی کنید ریشه آن را پیدا کنید و بدانید که محبت واقعی و خالصانه به کودک در این شرایط امکان پذیر نیست.
فقط وقتی محبت شما به کودک خالصانه است که عملی که انجام می دهید برای شما هم لذت بخش باشد، نکته دیگر این که والدین باید نسبت به خود مهربان باشند و بتوانند به هم محبت کنند تا قادر باشند به کودک خود هم محبت کنند. مادری که نمی تواند خودش را دوست داشته باشد، چگونه ممکن است فرزندش را دوست داشته باشد و به او محبت واقعی و خالصانه کند.
هم چنین دادن پاسخ منفی به خواسته های کودک که بسیاری از والدین از آن پرهیز می کنند تا محبت خود را نشان دهند، اشتباه دیگری است که کودک را از دریافت محبت خالصانه و واقعی محروم می کند. کودکی که با گریه و دعوا یک وسیله اسباب بازی می خواهد و والدین در برابر خواسته کودک و خرید آن مقاومت می کنند می توانند محبت واقعی خود را پس از نخریدن وسیله به وی نشان دهند.
کودک درمی یابد که والدین حتی با نخریدن اسباب بازی او را همچنان دوست دارند و او مثل گذشته می تواند بازی کند و از زندگی اش لذت ببرد. اما وقتی والدین تسلیم خواسته کودک می شوند، محبت واقعی خود را دریغ و آن وسیله را جایگزین آن می کنند.
تربیت فرزندان همواره یکی از اولویت های اصلی والدین است. کودک همانند یک نهال تازه شکفته در اختیار دو باغبانی است که به قدر همت و دانش خود قادر خواهند بود از ثمره پرورش این نهال طی سالیان متمادی لذت ببرند. واقعیت این است که امروز بیش از هر زمان دیگری نقش پدر و به ویژه مادر در شکل گیری شخصیت کودک آشکار شده است.
بدیهی است که همه والدین می خواهند فرزندانی شاداب، سرزنده و دارای اعتماد به نفس تربیت کنند اما تمامی آن ها از یک روش پیروی نمی کنند و بر اساس میزان اطلاعاتی که از روش های تربیتی کودکان دارند، با آن ها برخورد می کنند.
با اندکی تامل در خانواده هایی که اطراف ما هستند می توانیم این تفاوت ها را دریابیم. در بعضی از خانواده ها شیوه تربیتی مقتدرانه، در برخی شیوه آسان گیرانه، در برخی شیوه منطقی و در برخی شیوه مستبدانه رواج دارد و والدین بنا به شیوه تربیتی که از والدین خود دریافت کرده اند و بسته به اطلاعاتی که از سبک های فرزندپروری دارند، تلاش می کنند فرزندانی صالح و با اعتماد به نفس تربیت کنند.
یکی از رایج ترین شیوه های تربیتی که امروز در بسیاری از خانواده های ایرانی رواج دارد، شیوه آسان گیر است که در آن والدین با دادن آزادی زیاد، پذیرش بی قید و شرط خواسته های فرزند، نداشتن حد و مرز و تعیین نکردن خطوط قرمز و جهت ندادن به رفتارهای کودک فرزندانی «لوس» تربیت می کنند. در این مطلب قصد داریم فقط به یکی از رفتارهایی که به «لوس شدن» بچه ها منجر می شود، اشاره کنیم.
لوس شدن یعنی چه
روان شناسان کودک می گویند اگر والدین بیش از نگرانی بابت لوس شدن بچه ها، نگران کم توجهی به آن ها بودند، دنیا جای بهتری می شد. واقعیت این است که در بیشتر موارد والدین نمی دانند به هیچ وجه امکان ندارد که کودک از «محبت» آسیب ببیند. در واقع آن چه به عنوان لوس شدن کودک در ذهن والدین نقش بسته است نتیجه ابراز محبت زیاد به کودک نیست بلکه ناشی از دادن چیزهای دیگر به جای محبت به کودک است.
«لارنس اشتاینبرگ» روان شناس کودک در این باره می گوید: وقتی والدین حد و مرزی برای کودک قرار نمی دهند، یا انتظاراتشان را از کودک کم می کنند تا مهربان جلوه کنند یا اسباب بازی را جایگزین محبت به کودک می کنند، در واقع به او آسیب می رسانند.دکترنسرین امیری، فوق تخصص روان پزشکی اطفال و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توان بخشی در گفت وگو با خراسان، با تایید این مطلب می گوید: اگر والدین هر روز هم به فرزندشان بگویند دوستش دارند، او آسیبی نمی بیند.
کودک بر اثر محبت فیزیکی و کلامی، مراقبت و ستایش زیاد و صمیمانه والدین هرگز لوس نمی شود. با این تصور نادرست که کودک در اثر توجه و محبت زیاد لوس می شود، هرگز نباید او را از محبت و مهر محروم کرد. نکته این جاست که محبت باید واقعی و صادقانه باشد و این امری است که بیشتر والدین از آن غافل اند.
حد و مرز محبت
وی با بیان این که برخلاف تصور عموم مردم محبت در برابر کودکان حد و مرز ندارد، تصریح می کند: متاسفانه در فرهنگ ما محبت کردن بد معنا شده و جایگزین های محبت مثل توجهات نامناسب به کودک، قرار ندادن حد و مرز برای کودک، پذیرش بی قید و شرط خواسته های کودک، خریدهای افراطی و ... است که کودک را لوس بار می آورد.
در واقع والدین با دادن پاسخ نامناسب به توجه طلبی کودک و نیاز او به دریافت محبت واقعی، تله «لوس شدن» را برای او باز می گذارند. چنین والدینی یاد نگرفته اند که محبت واقعی خود را نشان دهند و سعی می کنند از راه های دیگر آن را ابراز کنند غافل از این که هر کار دیگری غیر از ابراز محبت مستقیم به کودک، او را لوس می کند.
درباره محبت سوء تعبیر وجود دارد
در گذشته والدین برای خودداری از ابراز محبت به کودک، دلایل متعددی داشتند. چنان که اشتاینبرگ در این زمینه می گوید: در گذشته مردم معتقد بودند که خودداری از ابراز محبت به رشد شخصیت کودک کمک می کند اما نتایج تحقیقات نشان می دهد که این باور نادرست است زیرا در این صورت باید متعادل ترین بچه ها در خانواده های سرد و بی اعتنا رشد کنند که این طور نیست.
برخی دیگر فکر می کردند که کودکانی که محبت فراوانی از والدین دریافت می کنند ضعیف بار می آیند و عده ای دیگر تصور می کردند که اهمیت دادن به فرزند او را محتاج بار می آورد. در حقیقت تمام این موارد برداشت های نادرستی است. اگر بچه ها احساس کنند صادقانه دوستشان داریم، به گونه ای احساس امنیت می کنند که تقریبا همیشه بی نیاز می شوند.
تجربه نشان می دهد بزرگسالانی که از نظر عاطفی از همه نیازمندترند همان کسانی هستند که در کودکی از والدین خود محبت کافی ندیده اند و سالم ترین بزرگسالان کسانی هستند که قادرند محبتشان را به دیگران ابراز کنند زیرا درکودکی، والدینشان به آن ها به صورت بی قید و شرط ابراز محبت کرده اند.
از طرف دیگر اگر نمی خواهیم کودک را وابسته پرورش دهیم، نباید مهر و محبت و عطوفت خود را از او دریغ کنیم. سرشار کردن کودک از مهر و عطوفت و بذل توجه به او همواره درست است. به شرط این که واقعی و صادقانه باشد و تعادل در آن حفظ شود. بچه ها فرق بین دوست داشتن حقیقی و رشوه دادن را کاملا درک می کنند.
تشخیص محبت واقعی از غیرواقعی
دکتر امیری با اشاره به این که محبت یک تعامل دوطرفه است که هم والد و هم کودک از آن لذت می برند، تصریح می کند: بعضی از والدین برداشت و تعریف نادرستی از محبت دارند و تصور می کنند هرقدر یک طرفه و به نفع کودک رفتار کنند، با محبت تر هستند، به عنوان مثال وقتی کودک اسباب بازی گران قیمتی می خواهد و والد با وجود نبود امکان مالی آن را فراهم می کند، در واقع محبت نکرده است زیرا با خرید آن وسیله به زحمت افتاده است.
بسیاری از والدین به خود سختی های زیادی می دهند، چند شیفت کار می کنند تا امکانات کافی برای فرزندانشان فراهم کنند و اسم همه این کارها را محبت می گذارند. در صورتی که هیچ کدام از این کارها محبت نیست زیرا محبت یک تعامل دوطرفه است که والد و فرزند هر دو به یک اندازه از آن لذت می برند. بنابراین اگر کاری برای کودک خود می کنید که خودتان از آن لذت نمی برید بدانید که در تله افتاده اید و کودک در طول زمان به خوبی عمیق نبودن محبت یا نوعی «رشوه دهی»شما را می فهمد.
محبت واقعی رابطه ای دوطرفه است
محبت واقعی فقط در یک رابطه متقابل به دست می آید و متاسفانه بیشتر والدین حتی در رابطه با همسر خود هم دچار سوء تفاهم می شوند و محبت به همسر را در سختی دادن به خود معنا می کنند. علت این امر از آن روست که محبت کردن در فرهنگ ما به درستی تعبیر نشده است و هر دلسوزی بی جا یا توجه نامناسب را به اشتباه محبت می نامیم.
ساده ترین مثال آن زمانی است که یک کودک حرف می زند، حرف زدن کودک یک اتفاق خوشایند برای والدین است و والدین باید به هنگام حرف زدن کودک سراپا خشنود باشند که کودکشان حرف می زند، ابراز عقیده می کند اما بیشتر والدین در اغلب موارد توجهی به حرف های کودک نمی کنند و از حرف زدن وی لذت نمی برند. کودک که با بی اعتنایی روبه رو می شود پس از چند دقیقه خسته می شود و دست از حرف زدن برمی دارد.
در صورتی که در همین رفتار کوچک می توان با نگاه، گوش دادن دقیق و تایید وی محبت واقعی را به وی نشان داد. در این رابطه هر دو طرف لذت می برند پس محبت واقعی و خالصانه بروز پیدا کرده است.دکتر امیری معتقد است: برخی والدین اعتماد به نفس کافی برای ابراز محبت به فرزند یا همسر خود ندارند بنابراین جایگزین هایی برای ابراز محبت مثل خرید هدیه، انجام کارهای کودک به جای وی یا دلسوزی های بی جا انجام می دهند.
چه کنیم
چند توصیه کلیدی درباره ابراز محبت به کودک می توان مطرح کرد. دکتر امیری توصیه می کند: والدین در ابتدا رابطه دوسویه خود با کودک را مورد بررسی قرار دهند و ببینند آیا هر دو از این رابطه لذت می برند یا خیر. اگر به هنگام انجام کاری برای کودک احساس لذت نمی کنید ریشه آن را پیدا کنید و بدانید که محبت واقعی و خالصانه به کودک در این شرایط امکان پذیر نیست.
فقط وقتی محبت شما به کودک خالصانه است که عملی که انجام می دهید برای شما هم لذت بخش باشد، نکته دیگر این که والدین باید نسبت به خود مهربان باشند و بتوانند به هم محبت کنند تا قادر باشند به کودک خود هم محبت کنند. مادری که نمی تواند خودش را دوست داشته باشد، چگونه ممکن است فرزندش را دوست داشته باشد و به او محبت واقعی و خالصانه کند.
هم چنین دادن پاسخ منفی به خواسته های کودک که بسیاری از والدین از آن پرهیز می کنند تا محبت خود را نشان دهند، اشتباه دیگری است که کودک را از دریافت محبت خالصانه و واقعی محروم می کند. کودکی که با گریه و دعوا یک وسیله اسباب بازی می خواهد و والدین در برابر خواسته کودک و خرید آن مقاومت می کنند می توانند محبت واقعی خود را پس از نخریدن وسیله به وی نشان دهند.
کودک درمی یابد که والدین حتی با نخریدن اسباب بازی او را همچنان دوست دارند و او مثل گذشته می تواند بازی کند و از زندگی اش لذت ببرد. اما وقتی والدین تسلیم خواسته کودک می شوند، محبت واقعی خود را دریغ و آن وسیله را جایگزین آن می کنند.