PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : دخترفریبکار!



tania
02-11-2012, 01:17 PM
http://pnu-club.com/imported/2012/02/442.jpg

بيشتر وقت ها مي نويسيد که پسرها براي رسيدن به اميال و خواسته هاي خود دختران را فريب مي دهند اما داستان زندگي پسر من برعکس اين ماجراهاست چون او فريب حرف هاي احساسي و هيجاني دختري را خورده که حاضر است برايش تمام زندگي خود را نابود کند و الان به مرحله اي رسيده است که مي ترسم کاري دست خودش بدهد.
پدر دل شکسته افزود: شغل آزاد دارم و با پسر جوانم کار مي کنم. از چندي قبل در حسابرسي دفتر و دستک فروشگاه متوجه شدم هر ماه مبلغ نسبتا قابل توجهي کم آورده ايم و پس از بررسي دقيق موضوع، به حرکات و رفتار پسرم شک کردم.
من او را زير نظر گرفتم و متوجه شدم با دختر جواني ارتباط برقرار کرده است و هر ماه براي اين دخترخانم پول خرج مي کند.
وقتي در اين باره با پيمان صحبت کردم او خيلي جدي گفت به دختري علاقه مند است که پدر و مادري تحصيلکرده دارد والدين اين دختر داراي پست و منصب مهمي هستند. اما با انجام تحقيقات و مراقبت هاي نامحسوس دريافتم اين دختر که پدر و مادرش ازهم جدا شده اند و داراي خانواده بسيار نابساماني است با دروغ پردازي هايش احساسات پسرم را به بازي گرفته است. متاسفانه پيمان قصد دارد با اين دختر ازدواج کند اما من و مادرش راضي نيستيم و از طرفي او آن قدر به دختر مورد علاقه اش وابسته شده است که مي ترسيم دست به خودکشي بزند. پدر پيمان درباره نحوه آشنايي فرزندش با اين دخترخانم افزود: چند ماه قبل يکي از دوستان پسرم که در يک آژانس کار مي کند سرزده به فروشگاه آمد و گفت مسافر براي يکي از شهرهاي جنوبي استان دارم و چون نمي خواهم در راه برگشت تنها باشم قصد دارم پيمان را با خودم ببرم. پسرم با وجود مخالفت من، با دوستش راهي سفر شد ولي مسافران اين خودرو چند دختر جوان بودند که يکي از آن ها همين دختر است و در اين سفر او با دروغ پردازي و عشوه گري هاي خود پسرم را فريب داده است.مشکل من اين است که اين دختر با همدستي مادرش، پسرم را به خانه دعوت مي کند و بين آن ها روابط بسيار خودماني وجود دارد.
من با توجه به وضعيت به هم پاشيده خانوادگي و همچنين تيپ و قيافه ظاهري اين دختر و از طرفي وضعيت مادرش پس از طلاق اصلا راضي به اين ازدواج نيستم اما پسرم آبروي چندين و چند ساله ام را به بازي گرفته است و مي خواهد سرنوشت خود را به باد دهد. من از کارهاي مادر اين دخترخانم تعجب مي کنم که چه طور به فکر آينده و سرنوشت دختر خود نيست و به همين راحتي زمينه ارتباط او و پسري جوان را فراهم کرده است. اميدوارم پسرهاي جوان درددل هاي يک پدر پير را بخوانند و بيشتر به فکر زندگي و آينده خود باشند تا مبادا مثل فرزندم خداي ناکرده دچار مشکل شوند.

amir nasiri
02-11-2012, 01:25 PM
:159:

samira.h
02-11-2012, 01:28 PM
:105: