PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : نگاهی به علم انگشت نگاری



tania
02-10-2012, 07:21 PM
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg

علوم جنایی را می توان از زوایای گوناگون (جرم شناسی ،حقوقی و...) مطالعه و طبقه بندی کرد. عده ای از حقوقدانان جرم شناس یا جرم شناسان حقوقدان علوم جنایی - یعنی علوم مربوط به جرم و به تبع آن مربوط به کیفر را به چهار شاخه تقسیم کرده اند. شاخه نخست یا هسته این علوم، در رشته های مختلف حقوق کیفری خلاصه می شود (حقوق جزای عمومی، حقوق جزای اختصاصی، آیین دادرسی کیفری، حقوق زندان و زندانیان،...)؛ شاخه دوم به جنبه های تجربی این علوم مربوط است که به طور کلی یا در جهت کشف و اثبات جرم به کار می رود (علوم جرم یابی) یا در جهت مطالعه و تحلیل ماهیت جرم، ماهیت کیفر و علل ارتکاب جرم و تحولات مربوط به کیفر مورد استفاده قرار می گیرند (علوم جرم شناختی - کیفرشناختی)؛ شاخه سوم به فلسفه حقوق کیفری اختصاص دارد؛ سرانجام رشته مطالعاتی جدیدی به عنوان شاخه چهارم مطرح شده است که حقوقدانان جزمی آن را " سیاست کیفری "و حقوقدانان آشنا به مباحث جرم شناسی و حقوق بشر آن را " سیاست جنایی" می نامند. علوم جرم یابی (criminalistique) مجموعه دانش ها و فنونی هستند که به کشف جرم و شناخت و دستگیری بزهکاران کمک می کنند. پیشرفت هایی که امروزه در شیوه های کشف جرم حاصل شده، از تعداد جرایم نامکشوف و بزهکاران ناشناخته کاسته است . علوم جنایی به دو قسمت تقسیم می شوند که عبارتند از:
1) علوم محض (پزشکی قانونی، سم شناسی قانونی، پلیس علمی و...)
2) علوم انسانی در حوزه متدلوژی (روانشناسی قضایی و...) "پلیس علمی" (scientific Police) یا "کشف علمی جرایم" از جمله شاخه های مهم علوم جرم یابی و به تبع آن "علوم جنایی تجربی" است.
تا اواخر قرن 19 شیوه کشف جرایم و دستگیری مجرمین در کشوهای مختلف، چندان تفاوتی با هم نداشت و افراد پلیس پس از حضور در محل وقوع جرم و استماع شهود و تهیه صورت مجلس، در صورت امکان به دستگیری مجرم یا متهم اکتفا می نمودند. به تدریج پلیس کشورهای مختلف برای مبارزه با بزهکاری و کشف جرایم و دستگیری مجرمین به روش های خاص علمی متوسل شدند. در نتیجه علم جدیدی تحت عنوان "پلیس علمی" یا "پلیس تکنیک" به علوم جدید افزوده گردید. در تعریف این علم بین دانشمندان اختلاف نظر وجود دارد. برخی عقیده دارند که پلیس علمی رشته ای از علوم جرم یابی بوده و علم مستقلی محسوب نمی شود. بعضی دیگر نیز پلیس علمی را علم کشف بزه و شناسایی و تعقیب بزهکاران تعریف کرده اند . به هر حال بررسی پیرامون شیوه های ارتکاب جرم و وسایلی که برای انجام دادن آن به کار رفته و آثار و نشانه هایی که از مجرم باقی مانده است، موضوع مطالعات پلیس علمی است. تشخیص جعل و اسناد مجعول، تعیین نوع اسلحه در ارتکاب جرم، تهیه تصویر مجرم براساس اظهارات گواهان و سرانجام بررسی آثار انگشتان در "انگشت نگاری" از جمله زمینه های اصلی تحقیقات پلیس علمی است . علم "انگشت نگاری" (Doctyloscopy) از جمله مباحث مهم پلیس علمی تلقی می شود. انگشت نگاری عبارت است از به دست آوردن تصویر خطوط برجسته (نقوش) سرانگشتان اشخاص و به معنای وسیع کلام، علم استفاده از آثار انگشت در تشخیص هویّت اشخاص و کشف جرایم می باشد . تشخیص هویت اشخاص به مقایسه خطوط برجسته انگشتان محدود نمی شود و مقایسه خطوط برجسته اصطکاکی روی پنچه های دست و پا را نیز در بر می گیرد.

یادآوری این نکته ضروری است که اصطلاح انگشت نگاری به طور مساوی کلیه خطوط برجسته اصطکاکی را که روی بدن انسان یافت می شود در بر می گیرد. تجربیات گذشته نشان می دهد که هویّت های بی شماری از روی آثار پنچه های دست و پا به دست آمده است و این شیوه از تعیین هویت به همان اندازه مدارک حاصل از آثار انگشت معتبر است . به هر حال مطالعه علم انگشت نگاری از منظر تاریخی و علمی به شناخت آن منتج خواهد شد. همچنین بررسی برخی از ادله شرعی اسلامی به ویژه آیات قرآن کریم در مورد اثر انگشت حایز کمال اهمیت است.
گفتار اول) بررسی تاریخی انگشت نگاری
بند اول) تاریخچه انگشت نگاری غیرعلمی
تاریخ انگشت نگاری چندان روشن و کامل نیست، مع الوصف از دوران قدیم نکات قابل توجهی یافت شده است. این نکات که با وجود تاریکی، باعث شگفت دانشمدان امروز گردیده اند بیشتر متعلق به خاور دور می باشد و تا آنجایی که مدارک تاریخی نشان می دهد، فقط در چند مورد در اروپا و امریکای قدیم نسبت به آثار انگشت توجه نموده اند. بشر از گذشته های خیلی دور به خطوط برجسته ای که خداوند متعال در کف دست و پا و سرانگشتان او خلق کرده، توجه نموده و این توجه را به صور گوناگون نشان داده است. حتی چنین به نظر می رسد که انسان ها ابتدا در خلق آثار هنری از آنها الهام گرفته اند. مشاهده نقوش حجاری شده خطوط برجسته کف دست انسان های ماقبل تاریخ بر دیوار غاری در کوه پیرنه اسپانیا یا کشف لوح سنگی مربوط به چند صد سال قبل در کنار دریاچه "کجم کوجیک" در منطقه "نواسکاتیا" واقع در کشور کانادا که اثر خطوط کف دست و نوک انگشتان روی آن حکاکی شده است و همچنین اشکال حجاری شده خطوط برجسته سرانگشتان بر دیوار سنگی قبری در جزیره "گاورانیس" در ایالت "بریتانی" فرانسه مؤیّد این نظر است . در مورد اخیر در سال 1839 در جزیره "گاورانیس" قبر کهنه ای کشف گردید که روی دیوارهای سنگی آن اشکال و لوح های عجیبی به شکل مار و کمان و انگشت حک شده بود. امروزه معتقدند این شکل ها، طرح های شاخص نقش ها و اشکال و برجستگی های سرانگشت بوده است .

افتخار استعمال آثار انگشت در اموری که جنبه اقتصادی داشت، متعلق به مشرق زمین است چنانکه روی بشقاب های گلی قدیمی بابل، آثار خطوط انگشت دیده می شود. همچنین بابلی ها در آن موقع، برای جلوگیری از جعل اسناد اثر انگشت خود را روی گل نرمی زده و آن را به عنوان امضاء برای رسید یا هر سند دیگر به کار می بردند. در چین حتی قبل از میلاد مسیح از آثار انگشتان به عنوان مهر و وسیله تشخیص هویّت استفاده می شد . در مجموع می توان گفت اثر انگشت به عنوان امضاء اشخاص در خاور دور، خصوصاً در چین، تاریخی روشن تر دارد. فی المثل بر طبق قانون "تای هو" در چین باستان، شوهر می توانست به یکی از دلایل هفت گانه (عدم تمکین، نازایی، هرزگی، حسد، جزام، پرحرفی و سرقت) همسر خود را طلاق دهد و در این قبیل مواقع، باید شخصاً طلاق نامه را نوشته و به همسر خود تسلیم می نمود و چنانچه این قبیل اشخاص بی سواد بودند، شخص دیگری طلاق نامه را می نوشت و آن ها ذیل آن را انگشت می زدند. همچنین برخی از بازرگانان چینی قالبی از خطوط برجسته سرانگشت خود را به صورت مهر سفالی تهیه کرده و نزد شخصی امین می گذاشتند تا اگر در غیابشان سندی به آنها نسبت داده شود، شخص امین با مقایسه اثر انگشت روی سند و مهر مذکور بتواند به اصالت یا جعلی بودن آن پی ببرد. حدود 12 قرن پیش در چین، هنگام پرداخت وام به اشخاص اثر انگشت وام گیرنده و گواهان در سند وام اخذ می شد. در سال 1839 نیز در این کشور، یک سند قدیمی در مورد فروش قطعه زمینی به دست آمده است که اثر انگشت شخصی به نام "مادر چوین" روی آن منعکس است . "رابرت هیندل" جرم شناس آلمانی، تاریخ انگشت نگاری در خاور دور را به دقت مورد بررسی قرار داد و به این نتیجه رسید که به طور کلی در سال های 906 الی 618 قبل از میلاد از آثار انگشت برای تشخیص هویّت استفاده می شده است. بعدها چینی ها نوعی طبقه بندی برای آثار انگشتان مجرمین ترتیب دادند که اساس آن روی "لوپ و ورل" بود. سیستم طبقه بندی چینی در سال 1886 به وسیله "دکتر ماکارتی" در یک روزنامه چاپ و منتشر گردید و "گالتون" از این مقاله استفاده نمود و چنانکه "هیندل" مدعی است "گالتون" سیستم طبقه بندی خود را احتمالاً از چینی ها اقتباس نموده است و سیستم طبقه بندی هانری-گالتون که در غالب نقاط دنیا استعمال می شد، اقتباسی از سیستم طبقه بندی چینی ها است .
قدیمی ترین موردی که تاکنون درباره استفاده از اثر انگشت (خطوط پوستی) برای شناسایی مجرمان و کشف جرم در تاریخ ثبت شده، مربوط به قرن اول بعد از میلاد است. در این زمان یک وکیل مدافع رومی به نام "کویین تیلیانوس" در دادگاه از یک مرد کور که متهم به قتل پدر خود بود، دفاع کرد و سعی فراوانی به کار برد که نشان دهد قاتل، نامادری متهم است و نه خود او. در صحنه جنایت علامت های خونی کف دست روی دیوار دیده می شد و دادگاه نیز از وجود این علایم خونی علیه مرد کور استفاده نمود. ولی وکیل مدافع کوشش داشت ثابت کند که همان علایم مخصوص، به وسیله نامادری متهم روی دیوار گذاشته شده است تا سوءظن را به طرف ناپسری خود متوجه نماید. بنابراین می توان گفت "تبرداران روم" (مأمورین مخصوصی که تبر در دست داشته و وظیفه پلیس امروزی را انجام می دادند) برای کشف آثار کف دست و استفاده از آن ها به عنوان دلیل جرم، خیلی نزدیک شده بودند؛ اما برای تشخیص هویت، ابداً کوششی به عمل نیامده بود .
بند دوم) تاریخچه انگشت نگاری علمی
سابقه تاریخی بررسی خطوط برجسته سرانگشتان و کف دست و پا به صورت علمی به نیمه دوم قرن هفدهم میلادی بر می گردد. درسال 1684 "دکتر نهیما گریو" در انگلستان و در سال 1686 "دکتر مارسلو مالپیگی" در ایتالیا این خطوط برجسته و نیز منافذ ریز پوست کف دست و پا را از دیدگاه پزشکی مورد مطالعه قرار دادند.
در سال 1788 دانشمند دیگری به نام "مایر" از نظر تشریحی توضیحاتی درباره خطوط پوستی داد. وی عقیده داشت که هرگز این خطوط در دو نفر مانند هم نیستند. در سال 1823 "پروفسور جان پرکینج" استاد دانشگاه "برسلو" آلمان توانست 9 نمونه متمایز نقوش سرانگشتان را مشخص نماید .
تشخیص هویّت به وسیله آثار انگشت، از سوی دو نفر انگلیسی که در آسیا زندگی می کردند، در یک زمان ولی به صورت جداگانه کشف گردید. یکی از این دو نفر "سر ویلیام هرشل" فرماندار ناحیه "هوقلی" ایالت بنگال در هندوستان بود، و نفر دیگر "دکتر هنری فالدز" می باشد که از کارمندان بیمارستان در "چسو کیجی" شهر توکیو در کشور ژاپن بود. هر دو نفر مزبور مدعی بودند که از هیچ گونه سابقه ای در مورد استفاده قبلی آثار انگشت به منظور تشخیص هویت در آسیا مطلع نبوده اند؛ ولی به هر صورت این طور به نظر می رسد که کشف و ظهور انگشت نگاری در قاره آسیا - که قبلاً مهد انگشت نگاری به منظورهای دیگر بوده است- یک امر تصادفی نبوده است .
به هرحال باید گفت اساسی ترین تحقیقات علمی در مورد آثار انگشت از نیمه دوم قرن نوزدهم آغاز شد. درسال 1858 "ویلیام هرشل" افسر ارتش انگلیس که مأمور خدمت در کمپانی هند شرقی در بنگال هندوستان بود، به تقلید از کارفرمایان چینی و هندی، در تنظیم اسناد و عقد قراردادها از کارگران و افراد طرف معامله اثر انگشت می گرفت تا آن ها خود را موظّف به رعایت تعهدات خویش بدانند. از آنجایی که او از اعمال این روش نتایج مطلوبی به دست آورد، نسبت به خاصیت اثر انگشت کنجکاو شد و به مدت 20 سال روی اثرات انگشت اشخاص مختلفی که در دفعات متفاوت از آن ها اخذ کرده بود مطالعه نمود و دریافت که اولاً: در اثر مرور زمان نقش خطوط برجسته سرانگشتان اشخاص تغییر پیدا نمی کند، ثانیاً: این نقوش در هر شخصی منحصر به فرد بوده و با دیگران تفاوت دارد. هرشل پس از کشف این موارد در سال 1877 به مقامات زندان بنگال پیشنهاد نمود از اثر انگشت به عنوان یک نشان منحصر به فرد برای تشخیص هویت زندانیان استفاده شود. ولی مقامات زندان مذکور به دلیل عدم درک موضوع از روی تمسخر پیشنهاد او را رد کردند. به هر حال هرشل بدون آن که به چاپ و انتشار نظریه خود موفق شود به تنهایی به کار خود ادامه داد. قابل ذکر است در زمانی که هرشل اقدامات خود را شروع کرد (سال 1858) هیچ گونه اطلاعی برای استفاده از این آثار انگشت نداشت، ولی به زودی متوجه شد که می تواند آن ها را به منظور تشخیص هویت نیز به کار ببرد. بدین ترتیب شروع به کار نمود و اولین استفاده وی این بود که از پرداخت حقوق به شیادان و طراران جلوگیری کرد.2
در سال 1880 یک پزشک اسکاتلندی مقیم ژاپن به نام "دکتر هنری فالدز" که قبلاً با ملاحظه آثار انگشت روی ظروف گلی قدیمی ژاپنی، به مطالعه و تحقیق پیرامون اثر انگشت اشخاص علاقه مند شده بود و از طرفی نیز توانسته بود در جریان بررسی یک سرقت ثابت نماید که اثر انگشت ناشی از تماس دست آلوده به دوده با دیوار که در محل وقوع جرم به جای مانده، متعلق به متهم دستگیر شده نیست و او بی گناه است، طی مقاله ای نتیجه تحقیقات خود را در مورد آثار انگشت در مجله "نیچر" (nature) انتشار داد و خود را کاشف انگشت نگاری دانست. هرشل با ملاحظه مقاله فوق دچار تعجب شد و فوراً به مجله مذکور نامه ای نوشت و بدون ادعای حق تقدم در این موضوع، اظهار داشت که او انگشت نگاری را بیش از 20 سال عملاً در هندوستان به کار می برده است .
در مجموع در مقام مقایسه کار 20ساله "ویلیام هرشل" و تحقیقات نظری کوتاه مدت "هنری فالدز" و به شهادت تاریخ می توان نتیجه گرفت که پایه گذار علم انگشت نگاری به صورت امروزی "سر ویلیام هرشل" بوده است . بنابراین به جرأت می توان گفت هرشل کاشف و مؤسس انگشت نگاری مدرن می باشد. البته باید توجه داشت که مطالعات فالدز او را به کشف و استفاده از آثار انگشتانی که تصادفاً و ندانسته در محلی باقی می ماند هدایت نمود، در حالی که هرشل روی آثار انگشت مطالعه کرده و فهمیده بود که می توان از آن ها به منظور تشخیص هویت استفاده کرد . به عبارت دیگر تحقیقات سرویلیام هرشل بیشتر در زمینه تشخیص هویت و بررسی آثار انگشت گرفته شده از اشخاص بوده است، در حالی که تحقیقات دکتر هنری فالدز بیشتر در کشف جرم و شناسایی مجرمان از روی آثار انگشت به جای مانده در صحنه جرم متمرکز بود .
نظریه های هرشل و فالدز در انگلستان توسط "سر فرانسیس گالتون" (1911-1822) ریاضی دان و انسان شناس شهیر انگلیسی پذیرفته شد و او برای آن ها اساس علمی به وجود آورد. گالتون آثار انگشت جمع آوری شده توسط هرشل را به کمک علم ریاضی بررسی و تجزیه و تحلیل کرد و به این نکته پی برد که امکان این که دو نفر دارای اثر انگشت یکسان باشند، 1 به 64 میلیارد است و عملاً احتمال این که دو اثر انگشت یکسان بتوان یافت، وجود ندارد. در نتیجه می توان به اثر انگشت اشخاص به عنوان یک وسیله مطمین برای شناسایی آنان اعتماد کرد. گالتون نخستین کسی است که نقوش سرانگشتان را به سه دسته کمانی (آرچ) ،کیسه ای (لوپ) و پیچی (ورل) تقسیم کرد. همچنین گالتون در صدد ابداع روشی برای طبقه بندی آثار انگشت اشخاص برآمد که قبل از اتمام این کار، عمرش به پایان رسید . بعد از او "سر ادوارد ریچارد هنری" که با ویلیام هرشل در هندوستان کار کرده و بعدها رییس شهربانی لندن شده بود، روش طبقه بندی آثار انگشت گالتون را تکمیل نموده و به دنیا عرضه کرد. این روش که به " روش هنری " شهرت دارد (وعده ای نیز آن را روش "هنری - گالتون" می نامند) از سال 1897 در ابتدا در هندوستان - که در آن زمان مستعمره انگلیس بود - مورد استفاده قرار گرفت و در سال 1901 از طرف "اسکاتلندیارد" در انگلستان پذیرفته شد و به تدریج در اکثر نقاط دنیا مورد استفاده قرار گرفت . در حال حاضر تعداد قابل ملاحظه ای از کشورهای جهان از جمله ایران در طبقه بندی و بایگانی آثار انگشتان از این روش استفاده می نمایند . قابل ذکر است که پذیرش انگشت نگاری از سوی "اسکاتلندیارد" باعث منسوخ شدن سیستم "تن پیمایی" به وجود آمده توسط "آلفونس برتیون" (1914-1853) گردید.
در اواخر قرن نوزدهم "یوهان وستیش" استاد جرم شناسی اهل آرژانتین نخستین کسی بود که از زندانیان برای تشخیص هویت آن ها انگشت نگاری به عمل آورد. وی در سال 1891 برای اولین بار در دنیا، روشی را برای طبقه بندی آثار انگشتان ابداع نمود که هنوز هم در کشورهای امریکای لاتین (اسپانیولی زبان) رایج است. این روش با وجود ساده و در عین حال جامع بودن، به دلیل عدم رواج زبان اسپانیولی در سایر نقاط دنیا، نتوانست در کشورهای بیشتری رواج پیدا کند. در سال 1892 یک بازرس پلیس آرژانتینی به نام "آلوارز" که معاون و دستیار "وستیش" بود توانست از روی آثار انگشت خون آلود موجود بر روی در کلبه (محل وقوع جرم) مردی را که متهم به قتل فرزندانش بود، تبریه کرده و قاتل اصلی را که همسر وی بود شناسایی نماید. این کشف در جلب توجه مردم آن زمان به اهمیت اثر انگشت در کشف جرایم تأثیر بسزایی داشت .
به هر حال باید گفت انگشت نگاری در معنی امروزی آن تا زمان مرگ "آلفونس برتیون" در سال 1914 مورد استفاده قرار نگرفت، زیرا با این که برتیون از انگشت نگاری طرفداری می کرد ولی معلوم بود که طرفداری او صمیمانه نبود. در واقع برتیون این روش تازه را رقیب "تن پیمایی" خود می دانست . با این وصف نکته جالب آن است که عده ای به طور قطعی برتیون را کاشف انگشت نگاری می دانند . در حالی که باید دانست برتیون کاشف "تن پیمایی" بوده است. "برتیوناژ"، "تن پیمایی" یا "پیکر نگاری" یکی از راه های شناسایی و تعیین هویّت اشخاص بوده و بنا به تعریف عبارت است از تعیین هویت مجرمان بر اساس توصیف و اندازه گیری قسمت هایی از بدن آنان. برتیون در ابداع این علم از تحقیقات پدر خویش و بررسی های "آدولف کتله" (1874-1796) بهره فراوان جست. کتله کشف کرده بود که دو نفر انسان هرگز مشخصات بدنی برابر و یکسان ندارند.
عده ای از مؤلفان نیز متعقدند تشخیص هویت اشخاص به کمک آثار انگشتان دست، به روش علمی توسط دانشمند انگلیسی "گالتون" پایه گذاری شد. عده ای نیز بر این عقیده اند از آنجا که برتیون فرانسوی که در اداره پلیس پاریس مشغول به کار بود، به انگشت نگاری توجه کرده است، لذا او پدر علم انگشت نگاری است . اما باید دانست اکثر محققان "سر ویلیام هرشل" را مؤسس این علم می دانند.
بند سوم ) تاریخچه انگشت نگاری در ایران
در ایران ابتدا از اثر انگشت برای تأیید و امضای اسناد استفاده شده است. قدیمی ترین سندی که تاکنون به دست آمده و درباره اثر انگشت است، مربوط به قرن هشتم هجری قمری می باشد. در شرح حال "قوبیلای قاآن" و "تیمورلنگ" (807-736 هجری قمری) نیز اشاراتی به اثر انگشت شده است . به هر حال سابقه استفاده از اثر انگشت در اسناد تجاری به عنوان امضا در ایران، به قرن 14میلادی برمی گردد، اما سابقه اثر انگشت برای تشخیص هویت و کشف جرم به اواخر حکومت قاجاریه مربوط می شود. درسال 1291 هجری شمسی، در زمان صدارت محمد علی خان علاء السلطنه، که عین الدوله وزیر کشور بود، دولت به فکر استفاده از وجود مستشاران خارجی برای ایجاد اصلاحات در ادارات دولتی افتاد و در نهایت "ژنرال یالمارسن" سویدی برای ژاندارمری و سپس به معرفی وی شخصی به نام "وستداهل" برای نظمیه (شهربانی) استخدام شدند. وستداهل نیز شخصی به نام "بری دال" را که قبلاً در استکهلم مأمور آگاهی بود در تأمینات (آگاهی) نظمیه به خدمت گمارد. شخص اخیر در سال 1295 هجری شعبه "آنتروپومتری" (تن پیمایی) را به ریاست "ناصر قلی رادسر" و شعبه "داکتیلوسکپی" (انگشت نگاری) را به ریاست "احمد علاپور" در تأمینات آن روز دایر کرد. از آن به بعد، انگشت نگاری از مجرمان در ایران متداول شد. البته کلاسه و طبقه بندی آثار انگشت در آن زمان انجام نمی شد. نهایتاً از سال 1333 هجری شمسی،" سیستم طبقه بندی هنری "در ایران متداول شده وآاثار انگشت بر اساس این سیستم کلاسه و بایگانی می گردد.
گفتار دوم) علم انگشت نگاری
بند اول) خطوط روی انگشتان چیست؟
قسمت اعظم بدن انسان از مو پوشیده شده است. در اغلب نقاط این موها رشد نکرده و به چشم دیده نمی شود. چند نقطه از بدن نیز به کلی فاقد مو است مانند کف دست و انگشتان و کف پا. در نقاط فاقد مو در اغلب پستانداران خطوط برجسته ای وجود دارد که "ریج" یا "خطوط" نامیده می شوند. این خطوط طرح ها و اشکال مختلفی را تشکیل می دهند که در محل های مختلف و در حیوان های متفاوت، فرق می کنند . بنابراین خطوط برجسته پوستی مختص به انسان نیست و در دست و پا یا زیر دم برخی پستانداران نیز مشاهده می گردد. به طور کلی چه در انسان و چه در سایر پستانداران، در نقاطی که خطوط برجسته پوستی وجود دارد، مو وجود ندارد و در نقاطی که مو وجود دارد، اثری از خطوط برجسته پوستی مشاهده نمی شود .
پوست بدن از دو ورقه اصلی تشکیل شده است که عبارتند از قشر بیرونی و قشر داخلی. در روی قشر داخلی بر آمدگی های ریزی به نام "بن ها" وجود دارند که طرح و نقشه خطوط را تشکیل می دهند و عصب های حسی از داخل انگشت به شیارهای بین خطوط امتداد یافته و در بن ها ختم می گردد. اگر برجستگی ها را با ذره بین مورد مشاهده قرار گیرند، ملاحظه خواهد شد که روی هر کدام از آن ها یک ردیف سوراخ وجود دارد که همان دهانه غدد عرق هستند و این سوراخ ها با فواصل مساوی از یکدیگر قرار گرفته اند. هر کدام از این سوراخ ها را با خطی که آن را احاطه کرده است "جزیره" (Island) می گویند. می توان گفت که اصولاً خطوط از به هم پیوستن این جزیره ها به وجود می آیند. بنابراین تعداد سوراخ های عرق روی یک خط، معرّف تعداد جزیره های آن خط نیز می باشد.
از نظر تشخیص هویت خطوط به سه قسمت تقسیم می گردند: آثار انگشتان دست، آثار کف دست، آثار کف پا. در بین این قسمت ها، آثار انگشتان اهمیت بیشتری دارند زیرا در هیچ کدام از دو قسمت دیگر، طرح و نقشه خطوط مثل نوک انگشتان پیچیده نیستند. در واقع خطوط بند پایین انگشتان و همچنین کفت دست یکنواخت و ساده می باشند. دلیل دیگری نیز در اهمیت آثار انگشتان وجود دارد و آن هم این است که آثاری که در صحنه های جرم به دست می آیند، اغلب متعلق به انگشتان می باشند .
بند دوم) علل به وجود آمدن خطوط برجسته سرانگشتان
متخصصان زیست شناسی در مورد علت به وجود آمدن خطوط برجسته سرانگشتان کف دست و پا دو عقیده متفاوت ابراز داشته اند. برخی عقیده دارند که خطوط مذکور برای ایجاد اصطکاک و جلوگیری از لغزیدن دست و پای انسان روی سطوح صاف همانند سنگ و تنه درخت خلق شده است. برخی دیگر به دلیل وجود پی های لامسه در محل خطوط مذکور عقیده دارند که این خطوط برای حس لامسه و کمک به تشخیص زبری و نرمی و سردی و گرمی اشیاء خلق گردیده اند. در هر حال عامل به وجود آوردنده خطوط برجسته پوستی "پاپی های" موجود در طبقه "دِرم" می باشند که در قسمت گوشتی زیر پوست قرار دارند. ضمناً چون دهانه لوله های غدد مترشحه عرق روی خطوط برجسته پوستی قرار دارند، همیشه سطح این خطوط آغشته به عرق است و در تماس سرانگشتان یا کف دست و پا با اشیاء، عرق مترشحه، تصویر خطوط برجسته پوستی را به صورت نامریی روی سطح مورد تماس برجای می گذارد .
بند سوم) علت اهمیت علم انگشت نگاری
تشخیص هویت از طریق انگشت نگاری بر این اصل استوار است که دو اثر انگشت کاملاً یکسان وجود ندارد. آثار انگشت بسیاری از لحاظ شکل، طرح و یا اندازه وجود دارند، اما تا به امروز دو اثر انگشت که کاملاً مشابه هم باشند به دست نیامده است . بنابراین مهمترین فایده علم انگشت نگاری تعیین هویت مجرمان می باشد، زیرا مجرمان همیشه هویت واقعی خود را مخفی می کنند و هر بار با مشخصاتی متفاوت مرتکب جرم می شوند. اما انگشت نگاری وسیله تشخیص هویت واقعی آن ها می باشد . به عبارت دیگر اگر آثار باقی مانده انگشتان مجرم که بر روی در، میز شیشه یا در سایر نقاط صحنه جرم باقی می ماند، با استفاده از دانش انگشت نگاری جمع آوری و طبقه بندی علمی شود، به تشخیص هویت مجرمان کمک خواهد نمود و مقامات قضایی را در انجام وظایف محوله یاری خواهد کرد، به ویژه در مورد مجرمین با سابقه ای که مرتکب تکرار جرم می شوند و در حین دستگیری، برای مخفی نگاه داشتن سوابق مجرمیت خود در صدد تغییر نام و مشخصات خودشان بر می آیند. در این قبیل موارد دانش انگشت نگاری به کمک بایگانی آثار انگشتان مجرمان، سوابق و هویت اصلی مجرم را تعیین می کند؛ و مقامات قضایی نیز با کمک اطلاعات این علم امر تعقیب و محاکمه را انجام داده و مقررات تعدد یا تکرار جرم را اعمال می کنند. به این ترتیب امروزه علم انگشت نگاری به طور مؤثری در کشف جرم و دستگیری بزهکاران و قضاوت صحیح درباره آن ها، به حقوق جزا کمک می کند . شاید بتوان گفت انگشت نگاری تنها وسیله قاطع برای شناسایی هویت واقعی افراد می باشد. قابل ذکر است سابقاً روش طبقه بندی انگشت نگاری "هنری" یکی از پیشرفته ترین سیستم های طبقه بندی در جهان به شمار می رفت که با جمع آوری و نگهداری کارت های انگشت نگاری مجرمان حرفه ای، صدور گواهی نامه عدم سوء پیشینه امکان پذیر می گردید. این روش هنوز هم در بسیاری از کشورها اعمال می گردد. اما در کشورهای پیشرفته امروزه به وسیله کامپیوتر و با دستگاه الکترونیک اثرات انگشت نگهداری می شوند .
بند چهارم) اصول علم انگشت نگاری
در علم انگشت نگاری دو اصل بسیار مهم وجود دارد که عبارتند از:
اصل اول) دو انگشت یکسان در جهان وجود ندارد: زمانی که برای اولین بار، انگشت نگاری برای تشخیص هویت به کار رفت، بعضی وکلای دادگستری به آن ایراد گرفته و می گفتند ممکن است آثار انگشتانی پیدا کرد که یکسان باشند؛ ولی "گالتون" در کتاب "آثار انگشتان" از روی علوم ریاضی ثابت نمود که ممکن نیست دو اثر انگشت مساوی و یکسان پیدا کرد. با این وجود مخالفین باز هم اعتراض کردند که این محاسبات کاملاً فرضی است، زیرا هنوز به اندازه کافی آثار انگشتان مختلف مورد آزمایش واقع نگردیده اند. اما امروزه پس از دیدن و امتحان دقیق میلیون ها اثر انگشت، به جرأت می توان گفت که دو اثر انگشت یکسان در جهان وجود ندارد . شکل و تعداد خطوط برجسته سر هر یک از انگشتان یک فرد با سایر انگشتان او متفاوت است و به طریق اولی، آثار انگشت افراد مختلف نیز با یکدیگر تفاوت دارد. در مقایسه نقش خطوط برجسته سرانگشتان والدین با فرزندان، فرزندان با یکدیگر و حتی دو قلوهای همسان (یک تخمکی) باهم تفاوت هایی دیده می شود . چنین به نظر می رسد که آثار انگشت نیز مثل سایر اشیاء و موارد طبیعت تابع قانون معروف "کتله" می باشد که بر طبق آن "طبیعت هیچ وقت دو چیز یکسان خلق ننموده است و هر چیزی که به دست طبیعت ساخته می شود، اختلاف غیر محدودی با اشیاء مشابه دیگر دارد." غیر از "گالتون" یک دانشمند قاره امریکای جنوبی نیز این طور حساب کرده که اگر فقط بیست نقطه مخصوص را در یک اثر انگشت مشخص کنیم، پیدا شدن اثر انگشتی با بیست نقطه مشخص نظیر آن فقط در قرن چهار میلیارد و ششصد هزار و سیصد و سی و هفتم امکان پذیر است. به هر حال تاکنون در جهان آثار انگشت یکسانی از دو نفر مشاهده نشده است .
اصل دوم) خطوط انگشت غیر قابل تغییر هستند: خطوط انگشتان در ماه چهارم حاملگی مادر و حدود صد و بیستمین روز پیدایش جنین به وجود می آید. یک جنین سه ماهه انگشتان کاملاً نرمی دارد و از این تاریخ به بعد خطوط برجسته در نوک انگشتان شروع به نمو می کند و نهایتاً تمام انگشت را در برمی گیرد. بعدها طی مراحل نمو جنین در داخل رحم و پس از تولد، خطوط انگشت بزرگتر می گردند، ولی به هیچ وجه تغییری در شماره و ترتیب آن ها حاصل نمی گردد . بنابراین باید گفت خطوط برجسته سرانگشتان از زمان به وجود آمدن (3 تا 4 ماهگی دوران جنینی) تا زمان از بین رفتن (معدوم شدن پوست دست جسد) تغییر شکل نمی دهد و تنها فرق آثار انگشت یک نوزاد با آثار انگشت همان شخص در سنین کهولت، کوچک و بزرگی آن ها است و از نظر تعداد و شکل و حالت خطوط و سایر ممیزات، با هم تفاوتی ندارند. به عبارت دیگر، آثار انگشت دوران کهولت یک فرد همانند عکس بزرگ شده آثار انگشت دوران طفولیت وی است . قابل ذکر است که دانشمندی به نام "داکر" در سال 1756 و در شهر "جیسن" آلمان، در حالی که 34 سال سن داشت از کف دست خود اثری برداشت. او بعد از گذشت 41 سال یعنی در سن 85 سالگی (1897) اثر دیگری از کف دست خود برداشت. این دو اثر که اکنون نیز موجود هستند، کاملاً یکسان و برابر بودند .
بند پنچم) تأثیر توارث در خطوط انگشتان
گاهی اوقات ادعا می شود که نقوش خطوط انگشتان یک فرد ممکن است با تمام جزییات آن به اولاد او منتقل شود و حتی با این وسیله می توان رابطه پدری را ثابت نمود. اما این عقاید با یکی از اصول اساسی انگشت نگاری مبنی بر فردی و انحصاری بودن نقوش سرانگشت است، مغایرت دارد .
"گالتون" در تحقیقات خود راجع به موضوع تأثیر وراثت در اثر انگشت به این نتیجه رسید که نقوش سرانگشت توارثی نیستند. همچنین بعد از گالتون نیز چند دانشمند دیگر این موضوع را مورد مطالعه قرار دادند. فی المثل "فورژو" (درسال 1792) در خانواده های مختلفی که ازدواج بین آن ها رایج بود مطالعه کرده و تا سه نسل هم جلو رفت و نشان داد که آثار انگشت آن ها توارثی نبوده است. "سینت" نیز پس از آزمایش های متعدد در خانواده های مختلف تا نسل پنچم، به همان نتایج "فورژو" دست یافت. البته "سویدالی" در سال 1907 ادعا نمود که آثار انگشتان مختصر ارتباطی با توارث دارند. اما بعد از "سویدالی" نیز چند دانشمند دیگر همچون "هلوگ" و "هارستر" همان عقیده قبلی را که بر طبق آن نقوش سرانگشتان توارثی نیستند، تأیید نمودند . آنچه که مسلم است این است که خطوط برجسته سرانگشتان تحت تأثیر عوامل وراثتی شکل می گیرند، ولی هنوز ژن های مؤثر در این زمینه شناخته نشده اند. قطعاً هر قدر درجه قرابت اشخاص نسبت به هم بیشتر باشد، میزان درصد شباهت ظاهری شکل نقوش سرانگشتان آن ها بیشتر است . اما به هر حال تمام محققین اتفاق نظر دارند که برابری و یکسانی اثر انگشت بین خویشاوندان نسبی به هیچ وجه دیده نشده است. بنابراین باید گفت هویت پدری را از روی آثار انگشت پسر او نمی توان تشخیص داده و ثابت نمود .

امیر شریفی خضارتی
دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق جزا و جرم شناسی
منابع و ماخذ 1 دکتر اردبیلی محمد علی حقوق جزای عمومی جلد 1 تهران نشر میزان چاپ اول 1379 2 دکتر افراسیابی محمد اسماعیل حقوق جزای عمومی جلد 1 تهران انتشارات فردوسی چاپ اول 1374 3 امینی علیرضا جوادی محسن معارف اسلامی 2 قم دفتر نشر معارف چاپ پنجاه و سوم 1384 4 دکتر انصاری ولی الله کشف علمی جرایم تهران انتشارات سمت چاپ اول 1380 5 دکتر دانش تاج زمان مجرم کیست جرم شناسی چیست تهران انتشارات کیهان چاپ نهم 1381 6 سودرمن هاری اوکانل جان پلیس علمی کشف علمی جرایم مترجم یحیی افتخارزاده تهران انتشارات زوار چاپ دوم 1371 7 دکتر شامبیاتی هوشنگ حقوق جزای عمومی جلد 1 تهران انتشارات ژوبین چاپ دهم 1380 8 علامه طباطبایی محمد حسین المیزان فی تفسیر القرآن مترجم محمدباقر موسوی جلد 20 قم دفتر انتشارات اسلامی 1363 9 آیت الله مکارم شیرازی ناصر و جمعی از محققان تفسیر نمونه جلد 25 قم دارالکتب الاسلامیه چاپ چهاردهم 1376 10 دکتر محمدی ابوالحسن مبانی استنباط حقوق اسلامی یا اصول فقه تهران انتشارات دانشگاه تهران چاپ شانزدهم 1382 11 نجابتی مهدی پلیس علمی کشف علمی جرایم تهران انتشارات سمت چاپ سوم 1381 12 دکتر ولیدی محمد صالح حقوق جزای عمومی جلد 1 تهران انتشارات سمت چاپ چهارم 1378
صنایع نیوز 2 1