yalda
05-17-2009, 02:59 PM
چرا دختران و پسران يکديگر را رها مي کنند ؟
دختران را بطور کلي مي توان به دو گروه تقسيم کرد :: http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
1_گروه اول دختراني هستن که هدفشان ازدوست يابي در سطح شهر براي يافتن يار وهمراه زندگي مي باشد . اين گروه از دختران چون هدفشان پيدا کردن همسر براي زندگي مشترک ميباشد با تشويش خاطر واحتياط زياد هنگام معاشرت و آشنايي با پسران به نکات ريزوقابل توجهي ازنوع شخصيت ورفتار وکردارپسران دقت بسيارزياد ي مي کنند و هرگاه در برخورد واشنايي با کسي احسا س مي کنند که ان پسر هيچ وجه مشترکي با انان جهت يک زندگي مشترک را ندارد پس يک دوره اشنايي کوتاه خيلي زود اين پسران را پس از اشنايي وشناخت کامل از انان فاصله گرفته وجدا مي شوند به بهانه هاي مختلف http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
2_گروه دوم ازدختران هدفشان از اشنايي ومعاشرت با پسران پيدا کردن هم صحبت براي خويش ورهايي ازتنهايي مي باشد و چون هدفشان مقدس و بر پايه اصول اخلاقي نمي باشد اين روش کار به صورت يک عادت براي انان در مي ايد . هرگزبه ازدواج در سن مناسب نمي انديشند و تن به تشکيل خانوده نمي دهند زيرا تعهد اخلاقي ندارند و اين شيوه راه ومسلک همينطور ادامه پيدا مي کند که هر چند با ر يکبار با کسي اشنا شوند و اين تنوع طلبي حتي پس از ازدواج در سنين بالا موجب مي شود بسياري از صفات پسنديده يک زن ازوجودشان بيرو ن رفته ودر طول زندگي با همسرانشان به انان وفادار نبوده ومدام راه خيانت در پيش بگريند زيرا تنوع طلبي در وجودشان تقويت شده وترک چنين عادتي در زنان هرگز ازبين نمي رود
چرا پسران دختران را رها مي کنند ؟http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
پسران را نيز مي توان به دو گروه تقسيم کرد : 1_گروه اول در نوع اشنايي ومعاشرت خود با دختران تنها هدفي جز دوستي هاي موقت وناپايدار ندارند در اين ميان پيدا کردن ومعاشرت با دختران زيادي براي انان به شکل بهترين وزيباترين تفريحات دنيوي به حساب مي ايد و هربار با دختري اشنا مي شوند بدليل بروز بعضي ازرفتارهاي بچگانه ويا نا معقول ودور از محبت پس از يک دوره کوتاه وزودگذار به بهانه هاي مختلف دختران را به حال خودرها مي کنند . اينگونه پسران نيز چون ذاتا تعهد اخلاقي ندارند وهرگز به عشق ايمان ندارند واز وجود زنان تنها ابزاري جهت ارضاء تمايلات شخصي خود داستفاده مي کنند هرگز در کنار خود يک عشق ماندگار را حس نمي کنند .زندگي خويش را هر بار با کسي تا حدي به پيش مي برند وحتي گاهي دچار بحرانهاي روحي شديد مي شوند . و هميشه احساس تنهايي مي کنند . زيرا خداوند فطرت انسان را طوري خلق نموده که حضور يک عشق دائمي تنها التيام بخش زخهاي روحي او مي باشد . که اينگونه پسران از اين قائده هميشه بدورند وغافل
گروه دوم 2_پسراني هستند که در بستر خانواده خوب بزرگ وتربيت شدند ومعني عشق و دوست داشتن را فهمدن براي همين در ونوع ايجاد ارتباط خود با دختري هرگاه شرايط مناسبي از دختري را که با او اشنا شده اند مي بينند قدم جلو گذاشته پايه واساس يک زندگي زيبا ومفدس را بنا مي گذارند . و روح وذهن خويش را ازاين باور که هميشه مجرد باقي مانده و راه دوستي ومعاشرت هاي نامشروع رادر پيش بگيرند و يک زندگي برزخي را تجربه کنند را از ذهن خود دور نگاه مي دارند که مي بينيد پسراني را که از خانواده جدا گشته به خيال خود در دنياي زندگي مجردي به اوج خواسته هاي خود برسند چطور منزوي وهميشه تنها زندگي مي کنند با داشتن دوستان ورفيقاني زياد هرگز داشتن يک زندگي پر عشق ومحبت انهم در کنار همسر را هرگز تجربه نمي کنند . زيرا هدف مقدس ازدواج در ذهنشان جايگاه خود را پيدا نکرده البته در کل بگويم منظور پسراني که داراي شرايط مال بدي هستند که مانع از ازدواجشان مي شود نيست و اينگونه پسران با دوستي با دختران مختلف وزيادي و داشتن رفيقان بيشماري به جز داشتن خاطراتي بي اساس از اينگونه دوستان چه دختر http://pnu-club.com/imported/2009/05/69.gifوچه پسر چيز ديگري برايشان به جا نمي ماند . .
دختران را بطور کلي مي توان به دو گروه تقسيم کرد :: http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
1_گروه اول دختراني هستن که هدفشان ازدوست يابي در سطح شهر براي يافتن يار وهمراه زندگي مي باشد . اين گروه از دختران چون هدفشان پيدا کردن همسر براي زندگي مشترک ميباشد با تشويش خاطر واحتياط زياد هنگام معاشرت و آشنايي با پسران به نکات ريزوقابل توجهي ازنوع شخصيت ورفتار وکردارپسران دقت بسيارزياد ي مي کنند و هرگاه در برخورد واشنايي با کسي احسا س مي کنند که ان پسر هيچ وجه مشترکي با انان جهت يک زندگي مشترک را ندارد پس يک دوره اشنايي کوتاه خيلي زود اين پسران را پس از اشنايي وشناخت کامل از انان فاصله گرفته وجدا مي شوند به بهانه هاي مختلف http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
2_گروه دوم ازدختران هدفشان از اشنايي ومعاشرت با پسران پيدا کردن هم صحبت براي خويش ورهايي ازتنهايي مي باشد و چون هدفشان مقدس و بر پايه اصول اخلاقي نمي باشد اين روش کار به صورت يک عادت براي انان در مي ايد . هرگزبه ازدواج در سن مناسب نمي انديشند و تن به تشکيل خانوده نمي دهند زيرا تعهد اخلاقي ندارند و اين شيوه راه ومسلک همينطور ادامه پيدا مي کند که هر چند با ر يکبار با کسي اشنا شوند و اين تنوع طلبي حتي پس از ازدواج در سنين بالا موجب مي شود بسياري از صفات پسنديده يک زن ازوجودشان بيرو ن رفته ودر طول زندگي با همسرانشان به انان وفادار نبوده ومدام راه خيانت در پيش بگريند زيرا تنوع طلبي در وجودشان تقويت شده وترک چنين عادتي در زنان هرگز ازبين نمي رود
چرا پسران دختران را رها مي کنند ؟http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
پسران را نيز مي توان به دو گروه تقسيم کرد : 1_گروه اول در نوع اشنايي ومعاشرت خود با دختران تنها هدفي جز دوستي هاي موقت وناپايدار ندارند در اين ميان پيدا کردن ومعاشرت با دختران زيادي براي انان به شکل بهترين وزيباترين تفريحات دنيوي به حساب مي ايد و هربار با دختري اشنا مي شوند بدليل بروز بعضي ازرفتارهاي بچگانه ويا نا معقول ودور از محبت پس از يک دوره کوتاه وزودگذار به بهانه هاي مختلف دختران را به حال خودرها مي کنند . اينگونه پسران نيز چون ذاتا تعهد اخلاقي ندارند وهرگز به عشق ايمان ندارند واز وجود زنان تنها ابزاري جهت ارضاء تمايلات شخصي خود داستفاده مي کنند هرگز در کنار خود يک عشق ماندگار را حس نمي کنند .زندگي خويش را هر بار با کسي تا حدي به پيش مي برند وحتي گاهي دچار بحرانهاي روحي شديد مي شوند . و هميشه احساس تنهايي مي کنند . زيرا خداوند فطرت انسان را طوري خلق نموده که حضور يک عشق دائمي تنها التيام بخش زخهاي روحي او مي باشد . که اينگونه پسران از اين قائده هميشه بدورند وغافل
گروه دوم 2_پسراني هستند که در بستر خانواده خوب بزرگ وتربيت شدند ومعني عشق و دوست داشتن را فهمدن براي همين در ونوع ايجاد ارتباط خود با دختري هرگاه شرايط مناسبي از دختري را که با او اشنا شده اند مي بينند قدم جلو گذاشته پايه واساس يک زندگي زيبا ومفدس را بنا مي گذارند . و روح وذهن خويش را ازاين باور که هميشه مجرد باقي مانده و راه دوستي ومعاشرت هاي نامشروع رادر پيش بگيرند و يک زندگي برزخي را تجربه کنند را از ذهن خود دور نگاه مي دارند که مي بينيد پسراني را که از خانواده جدا گشته به خيال خود در دنياي زندگي مجردي به اوج خواسته هاي خود برسند چطور منزوي وهميشه تنها زندگي مي کنند با داشتن دوستان ورفيقاني زياد هرگز داشتن يک زندگي پر عشق ومحبت انهم در کنار همسر را هرگز تجربه نمي کنند . زيرا هدف مقدس ازدواج در ذهنشان جايگاه خود را پيدا نکرده البته در کل بگويم منظور پسراني که داراي شرايط مال بدي هستند که مانع از ازدواجشان مي شود نيست و اينگونه پسران با دوستي با دختران مختلف وزيادي و داشتن رفيقان بيشماري به جز داشتن خاطراتي بي اساس از اينگونه دوستان چه دختر http://pnu-club.com/imported/2009/05/69.gifوچه پسر چيز ديگري برايشان به جا نمي ماند . .