fatemeh2011
02-07-2012, 03:45 PM
خبر آنلاين : روزنامه شرق نوشت:
خانواده جوانی که در یک درگیری به قتل رسیده بود، از قصاص قاتل او به شرط ساخت یک حسینیه به نام فرزندشان گذشت کردند.
درگیری بین غلامرضا -مقتول- و مهدی-متهم به قتل- روز 29 مرداد سال 88 زمانی رخ داد که مهدی به غلامرضا که سوار بر خودرو بود، اجازه عبور نداد. این اتفاق سبب شد دو راننده با هم به زد و خورد بپردازند. با زخمی شدن غلامرضا و انتقال او به بیمارستان این مرد جوان به برادرش گفت: «کسی که من را زد، مردی با موهای قرمز بود. البته من او را نمیشناختم.» غلامرضا ساعاتی بعد از گفتن این جمله جانش را از دست داد و به این ترتیب پرونده درگیری منجر به قتل به ماموران اداره آگاهی تهران سپرده شد.
ماموران در ابتدا برادر مقتول را مورد بازجویی قرار دادند. این مرد گفت: ما داشتیم در جاده میرفتیم که یک ماشین پراید جلویمان پیچید. بوق و چراغ زدیم اما کنار نرفت، من یکی از آنها را شناختم. با اینکه آشنا بودیم اما آنها با ما درگیر شدند. من و همراهانم را کتک زدند و غرق خون کردند. کبودیهای زیادی روی بدنمان ایجاد شده بود. بعد از پایان یافتن درگیری به خانه رفتیم و من موضوع را برای پدرم گفتم، چون زخمی شده بودیم، پدرم به من گفت بهتر است شکایت کنیم. در راه کلانتری بودیم که مهدی و برادرش سیروس و دو فامیلشان که قاسم و بهداد بودند به ما حمله کردند. آنها زنجیر و چوب داشتند و پشت سر هم به ما ضربه میزدند. طوری که برادرم بدحال شد و او را به بیمارستان بردیم. برادرم در بیمارستان به من گفت مردی با موهای قرمز او را زده است. زمانی که ماموران برای بازداشت متهمان رفتند، متوجه شدند آنها با شنیدن خبر مرگ غلامرضا از خانههای خود گریختهاند.
کارآگاهان در نهایت بعد از چندین روز تحقیق موفق شدند، هر چهار متهم را شناسایی و بازداشت کنند. آنها اعتراف کردند در نزاع حضور داشتند اما هیچکدام حاضر نبودند مسوولیت مرگ مقتول را قبول کنند تا اینکه ماموران متوجه شدند ضارب اصلی مهدی است.
مهدی متهم ردیف اول این پرونده که در ابتدا تناقضگویی داشت، لب به اعتراف گشود و گفت: من راننده تاکسی هستم، آن روز هم داشتم مسافر سوار و پیاده میکردم که با غلامرضا، پدر و برادرش روبهرو شدم. آنها با زنجیر و چوب به سمت ما حمله کردند و من هم مجبور به مقاومت شدم.
با صدور کیفرخواست و ارسال پرونده به دادگاه کیفری هر چهار متهم در شعبه 74 دادگاه کیفریاستان تهران محاکمه شدند.
مهدی در جلسه دادگاه جزییات قتل را شرح داد و از اولیایدم درخواست بخشش کرد اما با درخواست اولیایدم رای بر قصاص او صادر شد. همچنین مهدی و سایر متهمان به دلیل ایجاد درگیری خیابانی به حبس هم محکوم شدند. سپس پرونده به دیوانعالی کشور فرستاده شد و رای صادره در دیوان هم مورد تایید قرار گرفت. با ارسال پرونده به شعبه اجرای احکام دادسرای جنایی تهران قاضی این شعبه جلسات صلح و سازش برگزار کرد و در نهایت اولیایدم اعلام کردند در صورتی که قاتل حاضر باشد حسینیهای به نام فرزندشان بسازد از قصاص گذشت میکنند. بعد از گذشت چند ماه و عملی شدن این تعهدات سرانجام اولیایدم رضایت محضری خود را اعلام کردند و مهدی از قصاص رهایی یافت.
خانواده جوانی که در یک درگیری به قتل رسیده بود، از قصاص قاتل او به شرط ساخت یک حسینیه به نام فرزندشان گذشت کردند.
درگیری بین غلامرضا -مقتول- و مهدی-متهم به قتل- روز 29 مرداد سال 88 زمانی رخ داد که مهدی به غلامرضا که سوار بر خودرو بود، اجازه عبور نداد. این اتفاق سبب شد دو راننده با هم به زد و خورد بپردازند. با زخمی شدن غلامرضا و انتقال او به بیمارستان این مرد جوان به برادرش گفت: «کسی که من را زد، مردی با موهای قرمز بود. البته من او را نمیشناختم.» غلامرضا ساعاتی بعد از گفتن این جمله جانش را از دست داد و به این ترتیب پرونده درگیری منجر به قتل به ماموران اداره آگاهی تهران سپرده شد.
ماموران در ابتدا برادر مقتول را مورد بازجویی قرار دادند. این مرد گفت: ما داشتیم در جاده میرفتیم که یک ماشین پراید جلویمان پیچید. بوق و چراغ زدیم اما کنار نرفت، من یکی از آنها را شناختم. با اینکه آشنا بودیم اما آنها با ما درگیر شدند. من و همراهانم را کتک زدند و غرق خون کردند. کبودیهای زیادی روی بدنمان ایجاد شده بود. بعد از پایان یافتن درگیری به خانه رفتیم و من موضوع را برای پدرم گفتم، چون زخمی شده بودیم، پدرم به من گفت بهتر است شکایت کنیم. در راه کلانتری بودیم که مهدی و برادرش سیروس و دو فامیلشان که قاسم و بهداد بودند به ما حمله کردند. آنها زنجیر و چوب داشتند و پشت سر هم به ما ضربه میزدند. طوری که برادرم بدحال شد و او را به بیمارستان بردیم. برادرم در بیمارستان به من گفت مردی با موهای قرمز او را زده است. زمانی که ماموران برای بازداشت متهمان رفتند، متوجه شدند آنها با شنیدن خبر مرگ غلامرضا از خانههای خود گریختهاند.
کارآگاهان در نهایت بعد از چندین روز تحقیق موفق شدند، هر چهار متهم را شناسایی و بازداشت کنند. آنها اعتراف کردند در نزاع حضور داشتند اما هیچکدام حاضر نبودند مسوولیت مرگ مقتول را قبول کنند تا اینکه ماموران متوجه شدند ضارب اصلی مهدی است.
مهدی متهم ردیف اول این پرونده که در ابتدا تناقضگویی داشت، لب به اعتراف گشود و گفت: من راننده تاکسی هستم، آن روز هم داشتم مسافر سوار و پیاده میکردم که با غلامرضا، پدر و برادرش روبهرو شدم. آنها با زنجیر و چوب به سمت ما حمله کردند و من هم مجبور به مقاومت شدم.
با صدور کیفرخواست و ارسال پرونده به دادگاه کیفری هر چهار متهم در شعبه 74 دادگاه کیفریاستان تهران محاکمه شدند.
مهدی در جلسه دادگاه جزییات قتل را شرح داد و از اولیایدم درخواست بخشش کرد اما با درخواست اولیایدم رای بر قصاص او صادر شد. همچنین مهدی و سایر متهمان به دلیل ایجاد درگیری خیابانی به حبس هم محکوم شدند. سپس پرونده به دیوانعالی کشور فرستاده شد و رای صادره در دیوان هم مورد تایید قرار گرفت. با ارسال پرونده به شعبه اجرای احکام دادسرای جنایی تهران قاضی این شعبه جلسات صلح و سازش برگزار کرد و در نهایت اولیایدم اعلام کردند در صورتی که قاتل حاضر باشد حسینیهای به نام فرزندشان بسازد از قصاص گذشت میکنند. بعد از گذشت چند ماه و عملی شدن این تعهدات سرانجام اولیایدم رضایت محضری خود را اعلام کردند و مهدی از قصاص رهایی یافت.