PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : درباره فیلم اخلاقتو خوب كن



O M I D
01-24-2012, 07:51 PM
http://pnu-club.com/imported/2012/01/1181.jpg

خونسردی همیشگی عطاران و گریم ساده اما موثر وی در نقش بشارت، شیرینی و دلنشینی نقش را بیشتر كرده و بیشترین بار كمیك داستان بر دوش اوست حتی....


قصه‌ات را خوب تعریف كن!
‌مسعود اطیابی پس از تجربه شیرین خروس جنگی به روایت مضامین اخلاقی و معنوی با لحنی طنز پرداخته است تا تركیبی از تجربه‌گرایی خود در دو حوزه «فرم» و «مضمون» را با چاشنی كمدی بیامیزد و فانتزی را با ماورایی تلفیق كند و حالا قضاوت كنید با این اوصاف چه شترگاو پلنگی می‌شود فیلمی كه همه چیز هست و هیچ نیست.

فرشته‌ای كه از بالا ماموریت داشته در یك تجسم مادی بر انسانی معمولی ظاهر شود تا به واسطه موقعیت‌های كمیك مخاطب را بخنداند و شخصیت قصه را هدایت كند.
داستان فیلم درباره فرشته‌ای است كه وظیفه دارد آدم‌ها را به دنیای آخرت همراهی كند و روایت مردی است كه در یك تصادف و ایست قلبی متحول می‌شود و در بازگشت خود به زندگی، با فرشته مرگ روبه‌رو می‌شود و در شرایطی كه بین مرگ و زندگی به سر می‌برد، سرنوشتش با زنی گره می‌خورد و عشق و عاشقی چاشنی آن می‌شود تا در نهایت، با تجربه‌ای كه آن دو به شكل‌های متفاوت با مفهوم مرگ پیدا می‌كنند دچار تحول شده و پیام اخلاقی داستان نیز از دل همین موقعیت بیرون بیاید. واقعیت این است كه وقتی قرار است با زبان طنز و با تكیه بر ساختاری ماورایی مضامین اخلاقی را به تصویر بكشیم سخت‌ترین زبان سینمایی را برگزیده‌ایم كه به ظرافت‌های زیادی محتاج است و از پیچیدگی خاصی در بسط درام و پیوند ذهنی و درونی مخاطبان با لایه‌های درونی قصه برخوردار است؛ این موضوع، در اخلاقتو خوب كن با رویكردی ساده‌انگارانه لحاظ شده و ظرافت‌های آن نادیده گرفته شده است.
همین موقعیت می‌توانست با درایت بیشتری در شخصیت‌پردازی و ساختاربندی قصه به داستانی جذاب بدل شود.

شاید در این فیلم بیش از آن‌كه به قابلیت‌های طنازانه درام یا بازیگران تكیه شود باید به منطق درونی خود قصه توجه می‌شد كه باورپذیری آن ابتدا برای مخاطب به وجود بیاید تا بر مبنای این موقعیت ایجاد شده بتوان به بازنمایی دراماتیكی قصه و سویه كیمك آن دل خوش كرد، اما قصه آنقدر دم دستی و شخصیت‌پردازی‌ها به حدی خام و نپخته است كه دراین فرم روایی چفت و بست نمی‌شود.
این نقصان بویژه در ارتباط با شخصیت و البته بازی حامد كمیلی و الهام حمیدی نمود بیشتری دارد. اگر قرار است شاهد تحول اخلاقی شخصیت منفی قصه باشیم ابتدا باید این منفی بودن در شخصیت‌پردازی پردازش شود تا مخاطب بتواند تحول‌پذیری او را باور كند.

این در حالی است كه تماشاگر اطلاعات جامعی درباره سایه ندارد. این‌كه او چه می‌كند، با چه كسی زندگی می‌كند و اگر دچار انحراف اخلاقی است دلایل آن چیست؟ شمایل ظاهری و رفتارهای اجتماعی او نیز این تصویر را در ذهن مخاطب نمی‌آفریند مگر این‌كه او دائما در حال تغییر لباس بوده و هیچ دو پلانی را نمی‌توان پیدا كرد كه الهام حمیدی یك پوشش واحد داشته باشد.
یا در جایی كه فرشته (رضا عطاران) امید بازگشت او به زندگی را گوشزد می‌كند فقط یك سكانس كوتاه می‌بینیم كه سایه از پیرزنی مراقبت می‌كند كه فرزندانش او را تنها گذاشته‌اند، اما معلوم نیست‌ آن پیرزن كیست، چه نسبتی با سایه دارد و چگونه او سر از این كار درآورده است.

عجیب است كه فیلم قصد دارد تا با محوریت زندگی یك زن به پیام اخلاقی او تجسم ببخشد، اما به عمق این شخصیت وارد نشده و آن را مورد واكاوی دراماتیك قرار نمی‌هد. وقتی قصه بخوبی روایت نشود هیچ پیامی هم بخوبی شكل نگرفته و منتقل نمی‌شود. بدون یك قصه و روایت خوب نمی‌توان اخلاق مخاطب را خوب كرد!
فیلم در عین حال می‌خواهد با یك قیاس ضمنی كه البته ریشه در باورهای ایدئولوژیك دارد به مقایسه و تفاوت‌های انسان و فرشته بپردازد و با نمایش ظرفیت‌های اخلاقی آدمی او را نسبت به فرشتگان برتری دهد.

این‌كه انسان بودن ارزشمندتر از فرشته بودن است و منزلت و مقامی والاتر دارد به اختیارمند بودن انسان در انتخاب خیر و شر برمی‌گردد كه بارها از زبان بشارت در فیلم می‌شنویم یا این‌كه بزرگ‌ترین آرزوی او این است كه یك روز آدم بشود. در نهایت نیز او به پای همین انسان به سجده می‌افتد تا تصویری از قصه خلقت آدمی را بازنمایی كند.
هسته مفهومی این قصه تاكید بر همین نكته است كه آدمی مجموعه‌ای از خوبی و بدی و خیر و شر است كه تنها با اراده و انتخاب آگاهانه خویش می‌تواند بین فرشته بودن و شیطان شدن یكی را برگزیند. عبارت امری عنوان فیلم نیز بر ساخته همین درك از موقعیت هستی‌شناختی آدمی است و تاكید بر این‌كه انسان می‌تواند حتی در عمق ظلمت و گناه نیز خود را نجات داده و اخلاقش را خوب كند.

شاید اگر حضور رضا عطاران از این فیلم حذف شود به یكباره ستون درام فروبریزد و دیگر هیچ دلیلی بر جذابیت قصه دست كم از لحاظ سرگرم‌كنندگی مخاطب باقی نماند.
خونسردی همیشگی عطاران و گریم ساده اما موثر وی در نقش بشارت، شیرینی و دلنشینی نقش را بیشتر كرده و بیشترین بار كمیك داستان بر دوش اوست حتی اگر جواد رضویان به زور بخواهد نظر مخاطب را به خود جلب كند.
اخلاقتو خوب كن بیش از این‌كه یك كمدی ماورایی یا حتی موقعیت باشد بیشتر یك شوخی كلامی با مفاهیم انتزاعی مثل مرگ و آخرت است كه دربرخی‌ لحظات موفق می‌شود به مدد بازی رضا عطاران لبخندی بر لب مخاطب بنشاند.

با این حال سویه كمدی فیلم بیشتر بر قابلیت‌های فردی عطاران و تا حدودی رضویان و طنز گفتاری فیلم است. فیلمی كه با پایان خوش هندی‌وار به اتمام می‌رسد و تجربه توبه و بازگشت آدمی به اخلاق و انسان بودن را شیرین و طنازانه به تصویر می‌كشد.
اگرچه حفره‌های فیلمنامه‌ای در اخلاقتو خوب كن زیاد است اما نسبت به بسیاری از كمدی‌های نازل سال‌های اخیر می‌توان این فیلم را در سطحی بالاتر رتبه‌بندی كرد.