alamatesoall
12-29-2011, 07:21 PM
مدیریت دانش، راهبردها و فرآیندهایی هستند كه قادرند تولید و جریان دانش را به منظور ایجاد و برآورده ساختن انتظارات سازمان، مشتریان و كاربران در كل سازمان به وجود آورند. مدیریت دانش، فرایند گسترده ای است كه امر شناسایی، سازماندهی، انتقال و استفاده صحیح از اطلاعات و تجربیات داخلی سازمان را مورد توجه قرار می دهد. امروزه دانش مهم ترین دارایی سازمان ها محسوب می شود، لذا مدیریت دانش به منزله چالش كشف دانایی های فردی و تبدیل آن به یك موضوع اطلاعاتی به نحوی كه بتوان آن را در پایگاه های اطلاعاتی ذخیره كرد، با دیگران مبادله نمود و در فرایند كارهای روزمره به كار گرفت.
http://pnu-club.com/imported/2011/12/1531.jpg (http://bartarinha.ir/)
مدیریت دانش، موضوع مهمی است، زیرا به مهم ترین سرمایه ارزشمند سازمانی یعنی سرمایه های فكری (Intellectual Capital) مربوط می شود.
مدیریت دانش با تبدیل سرمایه های انسانی به دارایی های فكری سازمان یافته برای سازمان ایجاد ارزش می كند.
مدیریت دانش مستلزم وجود رهبری آگاه و تأثیرگذار در سازمان است. از عناصر جلوبرنده مدیریت دانش، فرهنگ سازمانی متكی بر خلاقیت و نوآوری است. برای توسعه مدیریت دانش در سازمان باید تغییراتی كه منجر به تعامل و یا بازسازی دانایی می گردند، به طور نظام مند تشویق و حمایت شوند.
سازمان ها برای این كه بتوانند مدیریت دانش را توسعه داده و تقویت كنند، باید در پنج فعالیت عمده مهارت لازم را كسب نمایند. این پنج مهارت به شرح زیر است:
- قدرت حل نظام مند مسأله را پیدا كنند.
- توانایی كسب تجربه از موفقیت های دیگران و بكارگیری راهكارهای نوین را داشته باشند.
- تجارب قبلی و فعلی را به كار گیرند.
- خود را با الگو برداری از سازمان های موفق مقایسه نمایند.
- توانایی انتقال مؤثر و سریع دانش را در تمام سطوح سازمان داشته باشند.
هركدام از این مهارت ها نیازمند تفكر ویژه، ابزار و رفتار معینی است كه باید به هنگام بكارگیری آنها مورد استفاده قرار گیرد. پدیده مدیریت دانش بستگی به مختصات دانش و منابع آن، شناسایی و طرح فعالیت های مربوط به دانش و منابع آن و تشخیص عواملی كه در هدایت مدیریت دانش نفوذ دارد، خواهد داشت.
راهبردهای مدیریت دانش
چه نوع دانایی و دانش برای كار و سازمان شركت حیاتی است؟
این دانش چگونه بر عملكرد كار و سازمان شركت تأثیر خواهد گذاشت؟
در فضا و محیط امروز در كجا و چگونه این دانش باید مدیریت شوند؟
عوامل حیاتی موفقیت مدیریت دانش
پیوند با عملكرد اقتصادی و ارزش صنعت؛ زیربنای فنی و سازمانی؛ ساختار استاندارد و قابل انعطاف؛ فرهنگ دانش دوستی؛ مقصد و زبان شفاف؛ ایجاد كانال و معبر برای انتقال دانش و حمایت مدیریت ارشد.
مدیریت دانش مستلزم تعیین فرصت ها و تهدیدات فراروی سازمان است. پس از آن كه تعیین شكاف دانش سازمان كه گواه بر فاصله بین وضع موجود دانش سازمانی و دانش مطلوب و مورد نیاز سازمان است، خلاء دانش سازمان را مشخص می كند. دانش ضمنی (implicit Knowledge) و آشكاری (Explicit knowledgt) كه در سازمان ها وجود دارد، باید شناسایی و سازماندهی شده، مورد استفاده صحیح قرار گیرد و انتقال یابد. مدیریت دانش همانند ذكاوت در امور مالی، مهارت است و مدیرانی در رقابت پیروز خواهند شد كه این مهارت را یاد گرفته و آن را توسعه دهند. دانش را می توان به شیوه های مختلفی مدیریت كرد: ایجاد شبكه های دانش، جابه جایی افراد در این شبكه ها و به كار گماردن مدیران و كاركنان.
عامل انسانی در فرایند مدیریت دانش و سازمان های دانش محور از نقش اساسی برخوردار است. توانایی افراد برای كار در شرایط جدید و بهره گیری از دانش و اطلاعات موجود و انتقال آن، عامل تعیین كننده در پیاده سازی راهبرد مدیریت دانش در سازمان است. ظرفیت یادگیری افراد در بهره گیری از دانش موجود برای بهبود مستمر عملكرد شغلی نیز در تبدیل شدن به سازمان یاد گیرنده از نقشی اساسی برخوردار است. سازمان های یاد گیرنده به طور مستمر در پی افزایش قابلیت های خود در زمینه خلاقیت، نوآوری و تحول هستند كه عمدتاً از طریق آموزش و بهره ور ساختن نیروی انسانی میسر می گردد.
منبع :مجله اینترنتی ویستا
http://pnu-club.com/imported/2011/12/1531.jpg (http://bartarinha.ir/)
مدیریت دانش، موضوع مهمی است، زیرا به مهم ترین سرمایه ارزشمند سازمانی یعنی سرمایه های فكری (Intellectual Capital) مربوط می شود.
مدیریت دانش با تبدیل سرمایه های انسانی به دارایی های فكری سازمان یافته برای سازمان ایجاد ارزش می كند.
مدیریت دانش مستلزم وجود رهبری آگاه و تأثیرگذار در سازمان است. از عناصر جلوبرنده مدیریت دانش، فرهنگ سازمانی متكی بر خلاقیت و نوآوری است. برای توسعه مدیریت دانش در سازمان باید تغییراتی كه منجر به تعامل و یا بازسازی دانایی می گردند، به طور نظام مند تشویق و حمایت شوند.
سازمان ها برای این كه بتوانند مدیریت دانش را توسعه داده و تقویت كنند، باید در پنج فعالیت عمده مهارت لازم را كسب نمایند. این پنج مهارت به شرح زیر است:
- قدرت حل نظام مند مسأله را پیدا كنند.
- توانایی كسب تجربه از موفقیت های دیگران و بكارگیری راهكارهای نوین را داشته باشند.
- تجارب قبلی و فعلی را به كار گیرند.
- خود را با الگو برداری از سازمان های موفق مقایسه نمایند.
- توانایی انتقال مؤثر و سریع دانش را در تمام سطوح سازمان داشته باشند.
هركدام از این مهارت ها نیازمند تفكر ویژه، ابزار و رفتار معینی است كه باید به هنگام بكارگیری آنها مورد استفاده قرار گیرد. پدیده مدیریت دانش بستگی به مختصات دانش و منابع آن، شناسایی و طرح فعالیت های مربوط به دانش و منابع آن و تشخیص عواملی كه در هدایت مدیریت دانش نفوذ دارد، خواهد داشت.
راهبردهای مدیریت دانش
چه نوع دانایی و دانش برای كار و سازمان شركت حیاتی است؟
این دانش چگونه بر عملكرد كار و سازمان شركت تأثیر خواهد گذاشت؟
در فضا و محیط امروز در كجا و چگونه این دانش باید مدیریت شوند؟
عوامل حیاتی موفقیت مدیریت دانش
پیوند با عملكرد اقتصادی و ارزش صنعت؛ زیربنای فنی و سازمانی؛ ساختار استاندارد و قابل انعطاف؛ فرهنگ دانش دوستی؛ مقصد و زبان شفاف؛ ایجاد كانال و معبر برای انتقال دانش و حمایت مدیریت ارشد.
مدیریت دانش مستلزم تعیین فرصت ها و تهدیدات فراروی سازمان است. پس از آن كه تعیین شكاف دانش سازمان كه گواه بر فاصله بین وضع موجود دانش سازمانی و دانش مطلوب و مورد نیاز سازمان است، خلاء دانش سازمان را مشخص می كند. دانش ضمنی (implicit Knowledge) و آشكاری (Explicit knowledgt) كه در سازمان ها وجود دارد، باید شناسایی و سازماندهی شده، مورد استفاده صحیح قرار گیرد و انتقال یابد. مدیریت دانش همانند ذكاوت در امور مالی، مهارت است و مدیرانی در رقابت پیروز خواهند شد كه این مهارت را یاد گرفته و آن را توسعه دهند. دانش را می توان به شیوه های مختلفی مدیریت كرد: ایجاد شبكه های دانش، جابه جایی افراد در این شبكه ها و به كار گماردن مدیران و كاركنان.
عامل انسانی در فرایند مدیریت دانش و سازمان های دانش محور از نقش اساسی برخوردار است. توانایی افراد برای كار در شرایط جدید و بهره گیری از دانش و اطلاعات موجود و انتقال آن، عامل تعیین كننده در پیاده سازی راهبرد مدیریت دانش در سازمان است. ظرفیت یادگیری افراد در بهره گیری از دانش موجود برای بهبود مستمر عملكرد شغلی نیز در تبدیل شدن به سازمان یاد گیرنده از نقشی اساسی برخوردار است. سازمان های یاد گیرنده به طور مستمر در پی افزایش قابلیت های خود در زمینه خلاقیت، نوآوری و تحول هستند كه عمدتاً از طریق آموزش و بهره ور ساختن نیروی انسانی میسر می گردد.
منبع :مجله اینترنتی ویستا