ttrasn
12-16-2011, 07:38 PM
موضوع ارتباطات دختر و پسر در دهه اخیر چالشهای ذهنی زیادی را برای دست اندرکاران و مسئولین امر و روان شناسان و جامعه شناسان به وجود آورده است . از طرفی میل و گرایش به جنس مخالف در جوانان وجود دارد و از طرفی باید شیوههای مدیریت و کنترل آن به جوانان آموخته شود تا از آسیبهای این روابط در امان باشند .
http://pnu-club.com/imported/2011/12/927.jpg
دکتر مصطفی اقلیما رئیس سازمان مددکاری اجتماعی ایران و آسیب شناس طی جلسه ای قبول زحمت فرمودند و به سئوالات ما در خصوص آسیبهای اجتماعی این نوع ارتباطات پاسخ دادند . با ما همراه باشید .
1- چه عواملی باعث میل به ایجاد روابط با جنس مخالف میشود و این اتفاق معمولاً در چه سنینی رخ میدهد؟
به طور کلی تمایل به برقراری ارتباط میان زن و مرد یک میل طبیعی و ذاتی است. خداوند زن و مرد را با دو روحیه متفاوت آفرید و در هر کدام احساس نیاز به جنس دیگر را قرار داد. در موضوع ارتباط میان زن و مرد و ازدواج جز مسئله تولید نسل و مسائل جسمانی، مسئلهای به نام همزبانی نیز وجود دارد. احساس نیاز به برقراری ارتباط با جنس مخالف، در سنین بلوغ به دلیل فعل و انفعالات شیمیایی بدن و آزاد شدن هورمونها افزایش مییابد، اما گرایش روحی به جنس مخالف از کودکی همراه با انسان است. دختر ملایم است و پسر خشن و این تفاوتهای ذاتی باعث ایجاد گرایش بین این دو میشود و این میل هیچ ارتباطی با میل جنسی ندارد. قبح شمردن رابطه میان دختر و پسر به دلیل نگرشی است که این رابطه را تنها در قالب مسائل جنسی تعریف میکند و به همین دلیل است که ارتباط میان دختر و پسر بدون وجود محرمیت ناپسند و گناه تلقی میشود.
چه عواملی در انفجار میل جنسی و افزایش این روابط موثر است؟
میل جنسی همواره و در تمام ادوار تاریخ وجود داشته است. مسئله این است که پیش از این، دخترها و پسرها به محض رخ دادن واقعه بلوغ، ازدواج میکردند، دختران در سنینی 12 تا 15 سال و پسران از 15تا 18 سال. یعنی به مجرد اینکه نیاز جنسی ایجاد میشد، ازدواج صورت میگرفت و از آنجا که سخت گیریهای امروز نبود زوجها تا سالها در کنار پدر و مادرهایشان زندگی میکردند. اما امروزه به دلیل تغییر ساختارهای اجتماعی دیگر مانند گذشته نیست و سن ازدواج برای دختران و پسران به بالای 30 سال رسیده است. در چنین شرایطی ما با دخترها و پسرهایی روبرو هستیم که فاصله میان بلوغ و ازدواجشان به 15 الی 20 سال رسیده است و نیاز جنسی به ایجاد ارتباط در این افراد گسترش مییابد.
99 درصد از دختران برای ازدواج تن به دوستی با پسرها میدهند و پسرها هم با اطلاع از این موضوع با وعده ازدواج سعی در ایجاد ارتباط با دختران دارند
نظر شما درباره آمارهایی که چندی پیش از سوی دکتر گلزاری، مبنی بر اینکه 80 درصد از دختران دبیرستانی در ایران با یک پسر دوست هستند و حتی ممکن است ارتباط جنسی هم داشته باشند که خانوادهها و مسئولین مدارس از این موضوع بیاطلاع هستند، چیست؟
اولاً که این آمار دکتر گلزاری مربوط به شهر تهران بوده است و ربطی به سایر شهرهای کشور ندارد، از سوی دیگر مشکلی که در برخی تحقیقهای ما وجود دارد، ابهام در پرسشهای تحقیق است، اینکه سئوالات به گونهای از مصاحبه شونده پرسیده میشود که جواب مورد نظر حاصل شود. در این تحقیق هم چنین اتفاقی افتاده است و از دانش آموزان پرسش شده که آیا تا به حال با پسر نامحرم صحبت کردهاند؟ دانش آموزان هم پاسخ دادهاند بله. از چنین پرسش و پاسخی که از اصل اشتباه است نمیتوان نتیجه درست را انتظار داشت. در ادامهی نتیجه این تحقیق هم آمده است، که بعضی از این دانش آموزان رابطه جنسی هم داشتهاند، در پاسخ به آقای دکتر گلزاری باید گفت که پسران و دختران زیر 18 سال جز در موارد بسیار نادر، دست به برقراری رابطه جنسی نمیزنند. بعضی اوقات برخی میخواهند باورها و طرز تلقی خود را بر مردم تحمیل کنند و به کل جامعه تعمیم دهند در حالی که واقعیت چیز دیگری است.
http://pnu-club.com/imported/2011/12/928.jpg
به باور شما، چند درصد از دوستیهای میان دختران و پسران در عصر حاضر، به روابط جنسی می انجامد و دوستیها غالباً در چه سنینی بیشتر به مسائل جنسی کشیده میشود؟
آمار رخداد رابطه جنسی در میان دوستیهای دختر و پسر در ایران در مقابل آمارهای بینالمللی آن، صفر است. درصد برقراری ارتباط میان دختران و پسران زیر 18 سال، 2 تا 3 در ده هزار نفر است و این آمار آنقدر پایین است که در معیارهای سنجش، صفر تلقی میشود. درصد پایینی از موارد دوستی دختر و پسر که به رابطه جنسی منتهی میشود در سنین بالای 20 سال است و این ابراز این تمایل نیز از سوی پسران صورت میگیرد. 99 درصد از دختران برای ازدواج تن به دوستی با پسرها میدهند و پسرها هم با اطلاع از این موضوع با وعده ازدواج سعی در ایجاد ارتباط با دختران دارند. از این طریق دختر با هدف و رویای ازدواج پا به رابطهای میگذارد که از آینده آن خبری ندارد. در این میان آمارها نشان میدهد تنها 10 الی 15 درصد از روابط میان دختران و پسران به رابطه جنسی می انجامد که این درصد هم مربوط به جوانان بالای 25 سال است که با فریب دختر و وعده ازدواج از طرف پسر صورت میگیرد.
با توجه به اینکه غالب دوستیهای دختران و پسران با هدف رویایی ازدواج انجام میشود، چند درصد از این روابط به ازدواج ختم میشود؟
آمارها نشان میدهد که 80 درصد از پسرانی که دوست دختر دارند، برای ازدواج، از دخترهایی غیر از کسی که با او رابطه دوستی دارند، خواستگاری میکنند. 20 درصد باقی مانده هم در خصوص مواردی است که وضعیت مالی و خانوادگی و طبقه اجتماعی دختر بسیار بالاتر از پسر است و پسر به طمع ثروت و جایگاه دختر و خانواده او برای خواستگاری قدم پیش میگذارد. علاوه بر این در مواردی که خانواده پسر از دوستی او با دختری آگاهی یابند، به خواستگاری دختر مورد نظر نمیروند، زیرا دید منفی نسبت به دختری که دوست پسر دارد در میان اکثر خانوادهها وجود دارد.
گفت قانون آن چیزی نیست که بر روی کاغذ نوشته شده است، بلکه چیزی است که مردم آن را قبول میکنند و وجود چنین قانونهایی جز آسیب زایی برای زنان پیامد دیگری را به دنبال ندارد
در روابط میان دختران و پسران، این دختران هستند که آسیبهای فراوانی میبینند آسیبهایی که برای هر جنس به وقوع میپیوندد شامل چه مواردی بوده و چه راهکاری پیشنهاد میکنید؟
اولین و مهمترین ضربه و آسیبی که روابط دوستی بر دختران وارد میآورد، حس مورد سود استفاده قرار گرفتن، دروغ شنیدن و به بازی گرفته شدن احساساتشان است. پسران همواره با وعده ازدواج رابطه با دختران را شروع میکنند و پس از اینکه به هدفشان رسیدند، دختر را به حال خود رها میکنند. دختر که به هیچ وجه انتظار این دروغ و سوء استفاده را نداشت نسبت به همه مردها و ادعاهایشان، بی اعتماد میشود و حتی در زندگی آیندهاش نیز نمیتواند همسرش را باور کند و فکر میکند همسرش هم در صدد فریب او است. ضربه دیگری که دختران در این روابط متحمل میشوند این است که به عنوان مثال دختری با صداقت وارد دانشگاه یا محیط کار میشود اما استاد دانشگاه یا رئیس شرکتی که او در کسوت پدر اوست و دختر به او به دیده یک پدر مینگرد، به او پیشنهاد برقراری رابطه میدهد و دختر دچار بهت عظیمی میشود و میبیند حتی کسی که به او اعتماد کامل داشت، تنها به دیده جنسی به او مینگریسته و این خلاء بزرگی در دختر ایجاد میکند.
http://pnu-club.com/imported/2011/12/929.jpg
به اعتقاد شما روابط دوستی چه تأثیراتی در زندگی آینده میان دختران و پسران دارد؟
مشکل در این میان فرهنگ حاکم بر جامعه است. در جامعه ما حتی اگر صیغه که شکل قانونی و شرعی این رابطه است، انجام بپذیرد، از سوی عرف و فرهنگ عمومی جامعه مورد پذیرش واقع نمیشود. در کشور ما اگر دختری یک ماه عقد موقت یا دائم باشد حتی اگر بکارت او هم باقی باشد ، دیگر هیچ پسری حاضر به ازدواج با او نمیشود و این قانون عقد موقت در حالی در کشور وجود دارد که عرف و فرهنگ اجتماع این موضوع را نمیپذیرد. در این میان باید گفت قانون آن چیزی نیست که بر روی کاغذ نوشته شده است، بلکه چیزی است که مردم آن را قبول میکنند و وجود چنین قانونهایی جز آسیب زایی برای زنان پیامد دیگری را به دنبال ندارد. باید از قانون گذار که قانون عقد موقت را تصویب کرده است پرسید که آیا حاضر است دختر خودش را به عقد موقت مردی در بیاورد؟ برای نجات زنان از آسیبهای روابط جنسی و عرف آزار دهنده باید در اجتماع تغییرات فرهنگی ایجاد کرد و این موضوع مستلزم زمانی در حدود 2 نسل است.
به نظر شما چه رابطهای میان دختر و پسر میتواند سازنده و به دور از آسیبهای اجتماعی و روانی باشد، گویش، رفتار، پوشش چگونه باشد تا آسیب کمتری در روابط به وجود آید؟
در کشور ما صرف وجود رابطه میان دختر و پسر آسیب است. رفتارها و روابط باید در چارچوب عرف و فرهنگ عمومی و خانوادگی باشد تا آسیب نرسانند. البته عرف و فرهنگ میان نقاط مختلف کشور متفاوت است مثلاً مسئلهای که در تهران هنجار است در یک شهرستان نابهنجار است و به بالعکس. از سوی دیگر نگرش و هنجارهای خانوادگی نیز در این میان بسیار مهم است به عنوان مثال در آمار سازمان ملی جوانان آمده است که الآن 30 درصد از دختران در تهران به صورت مجردی زندگی میکنند، موضوع زندگی مجردی دختران الآن هنجار نیست و آسیب است اما 35 سال بعد، دیگر این موضوع نابهنجار نیست. سن ازدواج هم بدین گونه است در خانواده و فرهنگی سن ازدواج 16 سال است ولی در خانواده و فرهنگ دیگر بالای 25 و 30 سال و این مقولات نسبی و بر اساس نگرشها و آداب است. در کل اگر دختران میخواهند در روابطشان از آسیب دور بمانند باید سعی کنند مطابق عرف و هنجار محیطی و خانوادگیشان رفتار کنند.
اجتماع ما باید چه شرایطی فراهم کند تا این دوستیها و روابط موقتی کاهش یابد؟ از نظر فراهم سازی زمینههای شادی، فعالیتی، فکری، و...
آمارها نشان میدهد که 80 درصد از پسرانی که دوست دختر دارند، برای ازدواج، از دخترهایی غیر از کسی که با او رابطه دوستی دارند، خواستگاری میکنند
یکی از بزرگترین مشکلات ما این است که پدیدههایی که با فرهنگ و قانون کشور مطابقت ندارند، وارد کردهایم و این موضوع باعث ایجاد آسیبهای شدید میشود. به عنوان مثال در اتوبوس زن و مرد را از هم جدا کردهایم، اما در مینی بوس و ون و تاکسی زن و مرد مختلط مینشینند. در مدرسه و دانشگاه دختر و پسر را جدا میکنند اما در محیطهای کار و سایر محیطهای اجتماعی اختلاط وجود دارد. یکی دیگر از مسایلی که می تواند ایجاد مشکل نماید ؛انفجار خانههای 50 و 60 متری در شهرها است. این خانهها باعث میشود که با بزرگ شدن فرزندان دیگر جایی برای آنها در خانه نباشد و مجبور شوند به سمت خانههای مجردی کشیده شوند. از سوی دیگر ماهوارهها را جمع میکنیم در حالی که اینترنت آزاد و در دسترس عموم است و خود دولت هم اینترنت پر سرعت را گسترش میدهد در حالی که هنوز فرهنگ استفاده صحیح از اینترنت به وجود نیامده است. مشکل دیگر برخوردهایی است که به دلیل حجاب و یا با هم بودن دختر و پسر در خیابانها و معابر عمومی با آنها میشود و باعث میشود که دختر و پسر از با هم بودن در خیابانها و محیطهای عمومی اجتناب کنند و متأسفانه برخی از آنها به سمت محیطهایی در اصطلاح به نام خانههای امن پناه بیاورند و دوستیهایی که در خیابان میتوانست سطحی باشد، با حضور دختر و پسر در خانه معلوم نیست به کجاها بیانجامد و مسئولان دولتی باید نگرشها و روشها را در خصوص جوانان تغییر دهند و بدانند با تکرار روشهای امروزی به نتیجهای نخواهند رسید.
منبع : تبیان
http://pnu-club.com/imported/2011/12/927.jpg
دکتر مصطفی اقلیما رئیس سازمان مددکاری اجتماعی ایران و آسیب شناس طی جلسه ای قبول زحمت فرمودند و به سئوالات ما در خصوص آسیبهای اجتماعی این نوع ارتباطات پاسخ دادند . با ما همراه باشید .
1- چه عواملی باعث میل به ایجاد روابط با جنس مخالف میشود و این اتفاق معمولاً در چه سنینی رخ میدهد؟
به طور کلی تمایل به برقراری ارتباط میان زن و مرد یک میل طبیعی و ذاتی است. خداوند زن و مرد را با دو روحیه متفاوت آفرید و در هر کدام احساس نیاز به جنس دیگر را قرار داد. در موضوع ارتباط میان زن و مرد و ازدواج جز مسئله تولید نسل و مسائل جسمانی، مسئلهای به نام همزبانی نیز وجود دارد. احساس نیاز به برقراری ارتباط با جنس مخالف، در سنین بلوغ به دلیل فعل و انفعالات شیمیایی بدن و آزاد شدن هورمونها افزایش مییابد، اما گرایش روحی به جنس مخالف از کودکی همراه با انسان است. دختر ملایم است و پسر خشن و این تفاوتهای ذاتی باعث ایجاد گرایش بین این دو میشود و این میل هیچ ارتباطی با میل جنسی ندارد. قبح شمردن رابطه میان دختر و پسر به دلیل نگرشی است که این رابطه را تنها در قالب مسائل جنسی تعریف میکند و به همین دلیل است که ارتباط میان دختر و پسر بدون وجود محرمیت ناپسند و گناه تلقی میشود.
چه عواملی در انفجار میل جنسی و افزایش این روابط موثر است؟
میل جنسی همواره و در تمام ادوار تاریخ وجود داشته است. مسئله این است که پیش از این، دخترها و پسرها به محض رخ دادن واقعه بلوغ، ازدواج میکردند، دختران در سنینی 12 تا 15 سال و پسران از 15تا 18 سال. یعنی به مجرد اینکه نیاز جنسی ایجاد میشد، ازدواج صورت میگرفت و از آنجا که سخت گیریهای امروز نبود زوجها تا سالها در کنار پدر و مادرهایشان زندگی میکردند. اما امروزه به دلیل تغییر ساختارهای اجتماعی دیگر مانند گذشته نیست و سن ازدواج برای دختران و پسران به بالای 30 سال رسیده است. در چنین شرایطی ما با دخترها و پسرهایی روبرو هستیم که فاصله میان بلوغ و ازدواجشان به 15 الی 20 سال رسیده است و نیاز جنسی به ایجاد ارتباط در این افراد گسترش مییابد.
99 درصد از دختران برای ازدواج تن به دوستی با پسرها میدهند و پسرها هم با اطلاع از این موضوع با وعده ازدواج سعی در ایجاد ارتباط با دختران دارند
نظر شما درباره آمارهایی که چندی پیش از سوی دکتر گلزاری، مبنی بر اینکه 80 درصد از دختران دبیرستانی در ایران با یک پسر دوست هستند و حتی ممکن است ارتباط جنسی هم داشته باشند که خانوادهها و مسئولین مدارس از این موضوع بیاطلاع هستند، چیست؟
اولاً که این آمار دکتر گلزاری مربوط به شهر تهران بوده است و ربطی به سایر شهرهای کشور ندارد، از سوی دیگر مشکلی که در برخی تحقیقهای ما وجود دارد، ابهام در پرسشهای تحقیق است، اینکه سئوالات به گونهای از مصاحبه شونده پرسیده میشود که جواب مورد نظر حاصل شود. در این تحقیق هم چنین اتفاقی افتاده است و از دانش آموزان پرسش شده که آیا تا به حال با پسر نامحرم صحبت کردهاند؟ دانش آموزان هم پاسخ دادهاند بله. از چنین پرسش و پاسخی که از اصل اشتباه است نمیتوان نتیجه درست را انتظار داشت. در ادامهی نتیجه این تحقیق هم آمده است، که بعضی از این دانش آموزان رابطه جنسی هم داشتهاند، در پاسخ به آقای دکتر گلزاری باید گفت که پسران و دختران زیر 18 سال جز در موارد بسیار نادر، دست به برقراری رابطه جنسی نمیزنند. بعضی اوقات برخی میخواهند باورها و طرز تلقی خود را بر مردم تحمیل کنند و به کل جامعه تعمیم دهند در حالی که واقعیت چیز دیگری است.
http://pnu-club.com/imported/2011/12/928.jpg
به باور شما، چند درصد از دوستیهای میان دختران و پسران در عصر حاضر، به روابط جنسی می انجامد و دوستیها غالباً در چه سنینی بیشتر به مسائل جنسی کشیده میشود؟
آمار رخداد رابطه جنسی در میان دوستیهای دختر و پسر در ایران در مقابل آمارهای بینالمللی آن، صفر است. درصد برقراری ارتباط میان دختران و پسران زیر 18 سال، 2 تا 3 در ده هزار نفر است و این آمار آنقدر پایین است که در معیارهای سنجش، صفر تلقی میشود. درصد پایینی از موارد دوستی دختر و پسر که به رابطه جنسی منتهی میشود در سنین بالای 20 سال است و این ابراز این تمایل نیز از سوی پسران صورت میگیرد. 99 درصد از دختران برای ازدواج تن به دوستی با پسرها میدهند و پسرها هم با اطلاع از این موضوع با وعده ازدواج سعی در ایجاد ارتباط با دختران دارند. از این طریق دختر با هدف و رویای ازدواج پا به رابطهای میگذارد که از آینده آن خبری ندارد. در این میان آمارها نشان میدهد تنها 10 الی 15 درصد از روابط میان دختران و پسران به رابطه جنسی می انجامد که این درصد هم مربوط به جوانان بالای 25 سال است که با فریب دختر و وعده ازدواج از طرف پسر صورت میگیرد.
با توجه به اینکه غالب دوستیهای دختران و پسران با هدف رویایی ازدواج انجام میشود، چند درصد از این روابط به ازدواج ختم میشود؟
آمارها نشان میدهد که 80 درصد از پسرانی که دوست دختر دارند، برای ازدواج، از دخترهایی غیر از کسی که با او رابطه دوستی دارند، خواستگاری میکنند. 20 درصد باقی مانده هم در خصوص مواردی است که وضعیت مالی و خانوادگی و طبقه اجتماعی دختر بسیار بالاتر از پسر است و پسر به طمع ثروت و جایگاه دختر و خانواده او برای خواستگاری قدم پیش میگذارد. علاوه بر این در مواردی که خانواده پسر از دوستی او با دختری آگاهی یابند، به خواستگاری دختر مورد نظر نمیروند، زیرا دید منفی نسبت به دختری که دوست پسر دارد در میان اکثر خانوادهها وجود دارد.
گفت قانون آن چیزی نیست که بر روی کاغذ نوشته شده است، بلکه چیزی است که مردم آن را قبول میکنند و وجود چنین قانونهایی جز آسیب زایی برای زنان پیامد دیگری را به دنبال ندارد
در روابط میان دختران و پسران، این دختران هستند که آسیبهای فراوانی میبینند آسیبهایی که برای هر جنس به وقوع میپیوندد شامل چه مواردی بوده و چه راهکاری پیشنهاد میکنید؟
اولین و مهمترین ضربه و آسیبی که روابط دوستی بر دختران وارد میآورد، حس مورد سود استفاده قرار گرفتن، دروغ شنیدن و به بازی گرفته شدن احساساتشان است. پسران همواره با وعده ازدواج رابطه با دختران را شروع میکنند و پس از اینکه به هدفشان رسیدند، دختر را به حال خود رها میکنند. دختر که به هیچ وجه انتظار این دروغ و سوء استفاده را نداشت نسبت به همه مردها و ادعاهایشان، بی اعتماد میشود و حتی در زندگی آیندهاش نیز نمیتواند همسرش را باور کند و فکر میکند همسرش هم در صدد فریب او است. ضربه دیگری که دختران در این روابط متحمل میشوند این است که به عنوان مثال دختری با صداقت وارد دانشگاه یا محیط کار میشود اما استاد دانشگاه یا رئیس شرکتی که او در کسوت پدر اوست و دختر به او به دیده یک پدر مینگرد، به او پیشنهاد برقراری رابطه میدهد و دختر دچار بهت عظیمی میشود و میبیند حتی کسی که به او اعتماد کامل داشت، تنها به دیده جنسی به او مینگریسته و این خلاء بزرگی در دختر ایجاد میکند.
http://pnu-club.com/imported/2011/12/929.jpg
به اعتقاد شما روابط دوستی چه تأثیراتی در زندگی آینده میان دختران و پسران دارد؟
مشکل در این میان فرهنگ حاکم بر جامعه است. در جامعه ما حتی اگر صیغه که شکل قانونی و شرعی این رابطه است، انجام بپذیرد، از سوی عرف و فرهنگ عمومی جامعه مورد پذیرش واقع نمیشود. در کشور ما اگر دختری یک ماه عقد موقت یا دائم باشد حتی اگر بکارت او هم باقی باشد ، دیگر هیچ پسری حاضر به ازدواج با او نمیشود و این قانون عقد موقت در حالی در کشور وجود دارد که عرف و فرهنگ اجتماع این موضوع را نمیپذیرد. در این میان باید گفت قانون آن چیزی نیست که بر روی کاغذ نوشته شده است، بلکه چیزی است که مردم آن را قبول میکنند و وجود چنین قانونهایی جز آسیب زایی برای زنان پیامد دیگری را به دنبال ندارد. باید از قانون گذار که قانون عقد موقت را تصویب کرده است پرسید که آیا حاضر است دختر خودش را به عقد موقت مردی در بیاورد؟ برای نجات زنان از آسیبهای روابط جنسی و عرف آزار دهنده باید در اجتماع تغییرات فرهنگی ایجاد کرد و این موضوع مستلزم زمانی در حدود 2 نسل است.
به نظر شما چه رابطهای میان دختر و پسر میتواند سازنده و به دور از آسیبهای اجتماعی و روانی باشد، گویش، رفتار، پوشش چگونه باشد تا آسیب کمتری در روابط به وجود آید؟
در کشور ما صرف وجود رابطه میان دختر و پسر آسیب است. رفتارها و روابط باید در چارچوب عرف و فرهنگ عمومی و خانوادگی باشد تا آسیب نرسانند. البته عرف و فرهنگ میان نقاط مختلف کشور متفاوت است مثلاً مسئلهای که در تهران هنجار است در یک شهرستان نابهنجار است و به بالعکس. از سوی دیگر نگرش و هنجارهای خانوادگی نیز در این میان بسیار مهم است به عنوان مثال در آمار سازمان ملی جوانان آمده است که الآن 30 درصد از دختران در تهران به صورت مجردی زندگی میکنند، موضوع زندگی مجردی دختران الآن هنجار نیست و آسیب است اما 35 سال بعد، دیگر این موضوع نابهنجار نیست. سن ازدواج هم بدین گونه است در خانواده و فرهنگی سن ازدواج 16 سال است ولی در خانواده و فرهنگ دیگر بالای 25 و 30 سال و این مقولات نسبی و بر اساس نگرشها و آداب است. در کل اگر دختران میخواهند در روابطشان از آسیب دور بمانند باید سعی کنند مطابق عرف و هنجار محیطی و خانوادگیشان رفتار کنند.
اجتماع ما باید چه شرایطی فراهم کند تا این دوستیها و روابط موقتی کاهش یابد؟ از نظر فراهم سازی زمینههای شادی، فعالیتی، فکری، و...
آمارها نشان میدهد که 80 درصد از پسرانی که دوست دختر دارند، برای ازدواج، از دخترهایی غیر از کسی که با او رابطه دوستی دارند، خواستگاری میکنند
یکی از بزرگترین مشکلات ما این است که پدیدههایی که با فرهنگ و قانون کشور مطابقت ندارند، وارد کردهایم و این موضوع باعث ایجاد آسیبهای شدید میشود. به عنوان مثال در اتوبوس زن و مرد را از هم جدا کردهایم، اما در مینی بوس و ون و تاکسی زن و مرد مختلط مینشینند. در مدرسه و دانشگاه دختر و پسر را جدا میکنند اما در محیطهای کار و سایر محیطهای اجتماعی اختلاط وجود دارد. یکی دیگر از مسایلی که می تواند ایجاد مشکل نماید ؛انفجار خانههای 50 و 60 متری در شهرها است. این خانهها باعث میشود که با بزرگ شدن فرزندان دیگر جایی برای آنها در خانه نباشد و مجبور شوند به سمت خانههای مجردی کشیده شوند. از سوی دیگر ماهوارهها را جمع میکنیم در حالی که اینترنت آزاد و در دسترس عموم است و خود دولت هم اینترنت پر سرعت را گسترش میدهد در حالی که هنوز فرهنگ استفاده صحیح از اینترنت به وجود نیامده است. مشکل دیگر برخوردهایی است که به دلیل حجاب و یا با هم بودن دختر و پسر در خیابانها و معابر عمومی با آنها میشود و باعث میشود که دختر و پسر از با هم بودن در خیابانها و محیطهای عمومی اجتناب کنند و متأسفانه برخی از آنها به سمت محیطهایی در اصطلاح به نام خانههای امن پناه بیاورند و دوستیهایی که در خیابان میتوانست سطحی باشد، با حضور دختر و پسر در خانه معلوم نیست به کجاها بیانجامد و مسئولان دولتی باید نگرشها و روشها را در خصوص جوانان تغییر دهند و بدانند با تکرار روشهای امروزی به نتیجهای نخواهند رسید.
منبع : تبیان