PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : وقتی خودم را از بالای ساختمان پرتاب کردم...



tania
12-05-2011, 02:45 PM
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg

در طبقه دهم زن و شوهر به ظاهر مهربانی را دیدم که با خشونت مشغول دعوا بودند!

در طبقه نهم "پیتر"قوی جثه و پر زور را دیدم که گریه می کرد.

در طبقه هشتم "می" گریه میگرد چون نامزدش ترکش کرده بود.

در طبقه هفتم "دن" را دیدم که داروی ضد افسردگی هر روزه اش را می خورد!

در طبقه ششم "هنگ" بیکار را دیدم که هنوز هم روزی هفت روزنامه می خرد تا بلکه کاری پیدا کند!

در طبقه پنجم "وانگ" به ظاهر ثروتمند را دیدم که در خلوت حساب بدهکاری هایش را می رسید.

در طبقه چهارم "رز" را دیدم که باز هم با نامزدش کتک کاری می کرد!

در طبقه سوم پیرمردی را دیدم که چشم به راه است تا شاید کسی به دیدنش بیاید!

در طبقه دوم "لی لی " را دیدم که به عکس شوهرش که از سه ماه قبل مفقود شده بود زل زده است.

قبل از پریدن فکر میکردم که از همه بیچاره ترم.اما حالا میدانم که هر کسی گرفتاری ها و نگرانی های خودش را دارد.بعد از دیدن همه فهمیدم که وضع آنقدرها هم بد نبود!
الان دارند به من نگاه میکنند فکر می کنم.آن ها بعد از دیدن من با خودشان فکر می کنند که وضع شان آنقدر ها هم بد نیست!!!!

ttrasn
12-05-2011, 03:21 PM
امضای من:43: