O M I D
11-26-2011, 06:14 PM
نزول امام حسین علیهالسلام به زمین کربلا، روز پنجشنبه دوم محرم سال شصت و یک بوده است. در مقتل ابى اسحاق اسفراینى آمده است که: «امام علیهالسلام با یارانش سیر مىکردند تا به بلدهاى رسیدند که در آنجا جماعتى زندگى مىکردند، امام از نام آن بلده سؤال نمود».
پاسخ دادند: «شط فرات» است.
آن حضرت فرمود: «آیا اسم دیگرى غیر از این اسم دارد»؟
جواب دادند: «کربلا».
پس گریست و فرمود: «این زمین، به خدا سوگند زمین کرب و بلا است»! سپس فرمود: «مشتى از خاک این زمین را به من دهید»، پس آن را گرفته بو کرد و از گریبانش مقدارى خاک بیرون آورد و فرمود: «این خاکى است که جبرئیل از جانب پرودگار براى جدم رسول خدا آورده و گفته که این خاک از موضع تربت حسین است، پس آن خاک را نهاد و فرمود: هر دو خاک داراى یک عطر هستند»!
در تذکره سبط آمده است که امام حسین پرسید: «نام این زمین چیست»؟
گفتند: «کربلا». پس گریست و فرمود: «کرب و بلأ». سپس فرمود: «ام سلمه مرا خبر داد که جبرئیل نزد رسول خدا بود و شما هم نزد ما بودى، پس شما گریستى، پیامبر فرمود: فرزندم را رها کن! من شما را رها کردم، پیامبر شما را در امان خودش نشاند، جبرئیل گفت: آیا او را دوست دارى؟ فرمود: آرى! گفت: امت تو او را خواهند کشت، و اگر مىخواهى تربت آن زمین که او در آن کشته خواهد شد به تو نشان دهم! پیامبر فرمود: آرى! پس جبرئیل زمین کربلا را به پیامبر نشان داد».
در روایتى آمده است که آن حضرت فرمود: «ارض کرب و بلأ»، سپس فرمود: «توقف کنید و کوچ مکنید! اینجا محل خوابیدن شتران ما، و جاى ریختن خون ماست، سوگند به خدا در این جا حریم حرمت ما را مىشکنند و کودکان ما را مىکشند و در همین جا قبور ما زیارت خواهد شد، و جدم رسول خدا به همین تربت وعده داده و در آن تخلف نخواهد شد».
و چون به امام حسین علیهالسلام گفته شد که این زمین کربلاست، خاک آن زمین را بوئید و فرمود: «این همان زمین است که جبرئیل به جدم رسول خدا خبر داد که من در آن کشته خواهم شد».
سید ابن طاووس گفته است: «امام علیهالسلام چون به زمین کربلا رسید پرسید: «نام این زمین چیست»؟ گفته شد: «کربلا».
فرمود: «پیاده شوید! این مکان جایگاه فرود بار و اثاثیه ماست، و محل ریختن خون ما، و محل قبور ماست، جدم رسول خدا مرا چنین حدیث کرده است».
سپس اصحاب امام پیاده شدند و بارها و اثاثیه را فرود آوردند، و حر هم پیاده شد و لشکر او هم در ناحیه دیگرى در مقابل امام اردو زدند.
پاسخ دادند: «شط فرات» است.
آن حضرت فرمود: «آیا اسم دیگرى غیر از این اسم دارد»؟
جواب دادند: «کربلا».
پس گریست و فرمود: «این زمین، به خدا سوگند زمین کرب و بلا است»! سپس فرمود: «مشتى از خاک این زمین را به من دهید»، پس آن را گرفته بو کرد و از گریبانش مقدارى خاک بیرون آورد و فرمود: «این خاکى است که جبرئیل از جانب پرودگار براى جدم رسول خدا آورده و گفته که این خاک از موضع تربت حسین است، پس آن خاک را نهاد و فرمود: هر دو خاک داراى یک عطر هستند»!
در تذکره سبط آمده است که امام حسین پرسید: «نام این زمین چیست»؟
گفتند: «کربلا». پس گریست و فرمود: «کرب و بلأ». سپس فرمود: «ام سلمه مرا خبر داد که جبرئیل نزد رسول خدا بود و شما هم نزد ما بودى، پس شما گریستى، پیامبر فرمود: فرزندم را رها کن! من شما را رها کردم، پیامبر شما را در امان خودش نشاند، جبرئیل گفت: آیا او را دوست دارى؟ فرمود: آرى! گفت: امت تو او را خواهند کشت، و اگر مىخواهى تربت آن زمین که او در آن کشته خواهد شد به تو نشان دهم! پیامبر فرمود: آرى! پس جبرئیل زمین کربلا را به پیامبر نشان داد».
در روایتى آمده است که آن حضرت فرمود: «ارض کرب و بلأ»، سپس فرمود: «توقف کنید و کوچ مکنید! اینجا محل خوابیدن شتران ما، و جاى ریختن خون ماست، سوگند به خدا در این جا حریم حرمت ما را مىشکنند و کودکان ما را مىکشند و در همین جا قبور ما زیارت خواهد شد، و جدم رسول خدا به همین تربت وعده داده و در آن تخلف نخواهد شد».
و چون به امام حسین علیهالسلام گفته شد که این زمین کربلاست، خاک آن زمین را بوئید و فرمود: «این همان زمین است که جبرئیل به جدم رسول خدا خبر داد که من در آن کشته خواهم شد».
سید ابن طاووس گفته است: «امام علیهالسلام چون به زمین کربلا رسید پرسید: «نام این زمین چیست»؟ گفته شد: «کربلا».
فرمود: «پیاده شوید! این مکان جایگاه فرود بار و اثاثیه ماست، و محل ریختن خون ما، و محل قبور ماست، جدم رسول خدا مرا چنین حدیث کرده است».
سپس اصحاب امام پیاده شدند و بارها و اثاثیه را فرود آوردند، و حر هم پیاده شد و لشکر او هم در ناحیه دیگرى در مقابل امام اردو زدند.