PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : عوامل مؤثر در پیدایش فکر و راهنمایی و مشاوره



Borna66
05-07-2009, 09:28 PM
* عوامل متعددی در پیدایش فکر راهنمایی و مشاوره مؤثر بوده اند که عبارتند از: ضرورت اجتماعی؛ هر قدر جامعه گسترده تر و از پیچیدگی بیش تری برخوردار باشد، ضرورت برقراری نظام راهنمایی به منزله نهادی در داخل نظام تعلیم و تربیت آن جامعه بیشتر احساس می شود.
* پیدایش افکار انسان دوستانه و رسوخ روز افزون آن به داخل نظام تربیتی.
* تحول جوامع از حالت سنتی و دیکتاتوری به حالت دموکراسی و آزادی.
* ضروری و حیاتی بودن راهنمایی از دیدگاه روان شناسی رشد و تکامل.1 (انسان در هر مرحله از رشد دوران کودکی، نوجوانی و پیری نیاز به راهنما دارد).
* به دلیل مؤثر بودن راهنمایی در نظام آموزش و پرورش کشورها و نقش مؤثر آن در تربیت کودکان و نوجوانان.
* اجتناب ناپذیربودن راهنمایی نوجوانان؛ زیرادنیای زندگی آنان با دنیای زندگی بزرگسالان تفاوتی آشکار دارد. آنان معتقدات سنّت ها و نظام ارزشهای بزرگسالان را نمی پذیرند، از این رو، سرگردانند و نمی توانند خود را با زندگی سازگار نمایند. بنابراین، کمک و راهنمایی در این خصوص، امری ضروری است.2
*توسعه علوم و پیدایش رشته های مختلف، افراد را در معرض انتخاب رشته های گوناگون قرار می دهد که در این زمینه نیاز به راهنمایی و مشاوره احساس می شود.
* ضرورت هدایت نسل جوان در جوامع صنعتی و نظام پیچیده اقتصادی پر پیچ و خم و عاری از عواطف، برای انتخاب شغلی مناسب.
عوامل مؤثر در پیدایش فکر راهنمایی از دیدگاه اسلام:
1.محبت و دگردوستی:
اسلام که یک آیین جاودانی، و بر اساس فطرت و ارضای صحیح تمام خواسته های انسان پایه گذاری شده است، به مسئله محبت و هم دوستی، توجه فراوانی دارد و دگردوستی در این آیین، مقدس شمرده می شود.3 لازمه بشر دوستی این است که انسان به سرنوشت و صلاح و سعادت واقعی همه انسانها علاقه مند باشد. به همین دلیل، هر مسلمانی
علاقه مند است که همه انسانهای دیگر، مسلمان باشند و هدایت یابند. در اسلام حبّ و بغض هست، اما حبّ و بغض عقلی و منطقی، نه احساسی و بی قاعده و
بی ضابطه. دوستی و دشمنی که صرفاً از احساس برخیزد، منطقی نخواهد بود و به شکل کورکورانه بر درون انسان مسلط می گردد و او را به هر طرف که بخواند می کشاند؛ اما حبّ و بغض عقلی، ناشی از یک نوع درک و حقیقت ناشی از علاقه به سرنوشت دیگری است که مورد علاقه واقع شده است.4 قرآن مردم را به محبت، هم بستگی میان خود، همکاری، نگه داری همدیگر و برادری تشویق می کند:
فالّف بین قلوبکم فَاَصبَحتُم بِنعمه...؛5... و خدا در دلهای شما الفت و مهربانی انداخت و به لطف خداوند برادر دینی یکدیگر شدید...
قرآن از انصار به دلیل اظهار محبت صادقانه نسبت به مسلمانان مهاجر و کمک به آنان تمجید و ستایش کرده است:
والذین تبوّء و الدّار و الایمن...؛6 آنان (انصار) که پیش از (هجرت) مهاجران مدینه را خانه ایمان گردانیدند و مهاجران را که به سوی آنان آمدند دوست می دارند و در دل خود هیچ حاجتی نسبت به آنان نمی یابند و هر چند به چیزی نیازمند باشند باز مهاجران را بر خویش در آن چیز مقدم می دارند... .
درباره بشر دوستی و انسانیت، حضرت موسی بن جعفر علیه السلام می فرماید:
تمام ملال و اقوام روی کره زمین می توانند پیوسته در رحمت و آسایش به سر برند مادامی که همه مردم، بشر دوست باشند و به نام انسانیت به یکدیگر ابراز محبت نمایند.7
و در این زمینه امیرمومنان علیه السلام به فرزندش محمد حنفیه می فرماید:
فرزندم! به تمام انسانها نیکی کن، همان گونه که انتظار داری نسبت به تو نیکی کنند. آن چه را برای خود می پسندی برای دیگران بپسند و آن چه را از دیگران زشت و ناپسند می شماری، برای خود نیز قبیح و ناپسند بشمار.8
شکی نیست که انسانِِ به انسانیت رسیده، نسبت به همه انسانها، بلکه نسبت به همه اشیا مهر می ورزد، حتی نسبت به انسان های مسخ شده و تغییر ماهیت داده. از این رو، خداوند پیامبر را«رحمةً للعالمین» می خواند: «این گونه انسانها نسبت به کسانی که به آنان دشمنی می کنند نیز مهر ورزند».
علی علیه السلام درباره پسر ملجم مرادی می فرماید:
من زندگی او را دوست دارم و او قتل مرا.9
2. مسؤولیت پذیری در قبال جامعه:
مورد دیگر در لزوم راهنمایی، احساس مسئولیت کردن در برابر جامعه است. انسان در برابر خداوند مسئول است و بر اساس این مسئولیت، وظایف و مسئولیت هایی نیز در قبال خود، خانواده، جامعه و طبیعت دارد.10 در این زمینه در قرآن کریم آمده است:
مسلماً در برابر آن چه می کنید مسئول هستید و مورد سئوال قرار می گیرید.11
موضوع مسئولیت داشتن و مکلف بودن انسان امری است مسلّم و پیامبران مبعوث شدند تا این مسئولیت بزرگ را بر انسانها عرضه بدارند و در انجام آن یار و مددکارشان باشند. مسئولیت انسان، همگانی است. هر انسانی در برابر دیگران و بالاخص در برابر زیردستان خود مسئولیت دارد.12 تکلیف و مسئولیت هر انسان به قدر وسع اوست. در این رابطه قرآن می فرماید:
خدا هیچ کس را تکلیف نکند مگر به قدر توانایی او...13
از آن جا که وضعیت زندگی مردم یک جامعه در یکدیگر مؤثر است و تجربه تاریخی نیز به ما
می آموزد که نابسامانی و ناهنجاری در زندگی و معیشت جمعی از افراد یک جامعه، زندگی را بر دیگر اعضای آن جامعه تلخ و ناگوار می سازد، اصولاً متصور نیست که بشر، نام خود را انسان بگذارد و از کنار معیشت و گرفتاریهای هم نوعان خود بی تفاوت بگذرد. در زمینه احساس مسئولیت داشتن، امام حسین علیه السلام می فرماید:
هر که اهتمام به امور مسلمانان ندارد، مسلمان نیست.
همچنین پیامبر صلی الله علیه و آله می فرماید:
هر که صبح کند و اهتمامی به امور مسلمانان ندارد، از مسلمانان نیست و هر که بشنود مردی به مسلمانان استغاثه کند و از آنها فریادرسی خواهد و او را پاسخ نگوید و به داد او نرسد، مسلمان نیست.14
سعدی شاعر شیرین زبان ایرانی چه زیبا در این زمینه گفته است:
بنــی آدم اعضــای یکـدیگرنــد
کــه در آفرینش ز یک گوهرنـــد
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگـــر عضوهــا را نمانــــد قـــرار
نخواهد که بینــد خردمنــد ریش
نه بر عضو مردم نه بر عضو خویش
3. راهنمایی و جلوگیری از خسران انسان
انسان با داشتن استعدادهای مختلف و بادارا بودن اراده و اختیار همواره در معرض وسوسه های درونی و بیرونی قرار دارد و به تعبیر دیگر، انسان همیشه در حال خسران است. قرآن در این باره
می فرماید:
والعصر ان الانسان لفی خسر، الا الذین...؛15 به عصر سوگند، که انسانها همه در زیانند مگر کسانی که ایمان آورده، اعمال صالح انجام داده اند... .
در ابتدای سوره با قسم تازه ای روبرو می شویم: «به عصر سوگند!» و در آیه بعد اشاره به چیزی
می کند که این سوگند مهم، برای آن یاد شده است:
«به طور مسلّم همه انسانها در زیانند». آری، انسان همانند کسی است که سرمایه عظیمی در اختیار دارد، ولی بی آن که بخواهد، هر روز بخشی از آن را از او می گیرند. این طبیعت زندگی دنیاست، طبیعت زیان کردن مداوم.16
فخر رازی در تفسیر آیه «إنَّ الانسان لفی خسر» نقل می کند:
عصر و زمان بر او می گذرد و عمرش پایان می گیرد و ثوابی کسب نمی کند و در این حال زیان کار است.17
آری، تنها یک راه برای پیش گیری از این خسران عظیم و زیان قهری و اجباری وجود دارد، تنها یک راه که در آخرین آیه این سوره اشاره شده است.18
آن جا می فرماید:
مگر کسانی که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند و یکدیگر را به طرفداری و انجام حق سفارش کردند و یکدیگر را به صبر و استقامت توصیه نمودند.19
4.راهنمایی وسیله رشد و تکامل
راهنمایی، دانش آموزان را یاری می دهد تا از توانایی ها، محدودیت ها، علایق واقعی و امکاناتشان درک عمیقی به دست آورند و از امکانات محیطی و کلیه اموری که به نحوی در رشد و تکامل آنان مؤثر است، آگاه گردند و از این امکانات متناسب با توانایی های خود بهره گیرند.20 در اسلام به مسئله آگاه کردن انسان از خود و نیروهای عظیمی که در اوست توجه شده است. قرآن مجید می فرماید:
وقتی که انسان را خواستیم بیافرینیم، فرشتگان را امر کردیم که به این موجود سجده کنند.
و نیز در جای دیگر می فرماید:
انسان بر فرشتگان در تعلیم اسمای الهی پیشی گرفت.
و باز می فرماید:
آن چه در زمین است برای انسان آفریده شده است:
وجعلناکم ما فی الارض جمیعاً.
سخّر لکم ما فی السماوات والارض.
ای بشر! در تو چیزهاست. تو خیال نکن مشتی آب و خاک هستی، خودت را با موجودات دیگر مقایسه نکن. بنابراین انسانی که چنین کرامت و فضیلت و ارزشی دارد، نباید روح و نفس خود را به کارها و اعمال پست آلوده کند، او باید خود را بالاتر و برتر از آن بداند که به چنین پستی و آلودگی آلوده شود.21
حضرت علی علیه السلام در وصیت خود به امام حسن علیه السلام می فرماید:
خود را از هر کار پستی برتر و گرامی تر بدار، هر چند تو را به خواسته ها سوق دهد؛ زیرا هیچ بهایی همتای (کالای گران بهای) نفس خویش دریافت نخواهی کرد.22
5. تفاوت فردی و ضرورت راهنمایی
از عواملی که مؤید ضرورت برنامه راهنمایی می باشد، وجود تفاوت های فردی است.
تفاوت های فردی ایجاب می کند که افراد از جهات مختلف استعداها، رغبت ها، نارسائی ها و خصوصیات فردی شناخته شوند تا بر آن اساس در رفع مشکلات و مسائل زندگی، راهنمایی و هدایت گردند.23
آیات و احادیث زیادی دال بر وجود اختلافات فردی وجود دارد که به چند مورد آن اشاره می شود. قرآن کریم می فرماید:
و قد خلقکم اطواراً؛24و هر آینه او شما را گوناگون آفرید.
و در جای دیگر می فرماید:
و اوست که شما را جانشین گذشتگان از اهل زمین مقرر داشت و رتبه بعضی را از بعض دیگر بالاتر قرار داد تا شما را در این تفاوت مرتبه ها بیازماید.25
امام صادق علیه السلام می فرماید:
ذخایری که در باطن مردم نهفته است، مانند طلا و نقره با یکدیگر متفاوت است.26
حضرت علی علیه السلام در این باره می فرماید:
ساختمان طبیعی و سرشت مردم از یکدیگر دور و با هم متفاوت است و از همه مهمتر طبیعی است که از شر و بدکاری برکنارتر باشد.27
حضرت علی علیه السلام تفاوت های طبیعی بشر را بسیار مهم تلقی کرده است. خیر و سعادت مردم را در حفظ اختلافات ساختمان و طبیعی آنان شناخته و هلاکت بشر را در یکنواخت کردن مردم و بر هم زدن اساس اختلافات سرشتی آنان دانسته است. چنان که می فرماید:28
لا یزال الناس بخیر ما تفاوتوا فإذااستووا هلکوا.29
6. تفاوت دنیای نوجوانان با بزرگسالان:
عامل دیگر آن که نوجوانان در دنیایی زندگی می کنند که با دنیای بزرگسالان تفاوتی آشکار دارد. آنان باورها، سنّت ها و نظام ارزش های بزرگسالان را نمی پذیرند و نمی توانند ارزش های گذران را از ارزش های پایاتر تمیز دهند. از این رو، سرگردانند و نمی توانند خود را با زندگی سازگار نمایند. بنابراین، کمک و راهنمایی آنان در این باره امری اجتناب ناپذیر است.30
طبع جوان نوخواه است و به هر چیز تازه علاقه دارد، جوان از پی افکار جدید و نظریه های نو می رود، کتابهایی که حرف تازه داشته باشد می خواند، ... طبع کهن سال خواستار سنن و آداب دیرین است و به چیزهای تازه بی علاقه است، میل دارد همه چیز در جای خود باقی بماند، روش زندگی تغیر نکند و... راه بهره برداری صحیح از نظریات متضاد این دو نسل، آن است که هر دو گروه، خواسته های خود را تعدیل کنند و تمایلات خویش را به اندازه گیری صحیح اعمال نمایند، تا بین آنان توافق و هماهنگی ایجاد گردد و هر یک مکمل دیگری شود و جامعه حداکثر استفاده از این تضاد بنماید و بر این اساس کمک و راهنمایی آنان در این زمینه لازم و ضروری می باشد.31 در هدایت و رهبری نسل قدیم که سطح فکرشان پایین تر بود، ما احتیاج داشتیم به یک طرز خاص بیان و تبلیغ و یک جور کتابها، اما امروز آن طرز بیان و آن کتابها به درد نمی خورد، و لازم است دگرگونی عمیقی در این قسمت ها به عمل آید، باید با منطق و افکار روز آشنا شد و از همان راه به هدایت و رهبری مردم پرداخت.32
حضرت علی علیه السلام در این باره می فرماید:
آداب و رسوم زمان خود را با فشار و زور به فرزندان خویش تحمیل نکنید؛ زیرا آنان برای زمانی غیر از زمانی شما آفریده شده اند.33
پی نوشت ها:
1. . عبدالله شفیع آبادی ، نظریه های مشاوره و روان درمانی ، ص 1-4.
2. . حسن پاشا شریفی و سیّدمهدی حسینی ، اصول و روشهای راهنمایی و مشاوره ، ص 24.
3. . مؤسسه در راه حق، برخی از مسائل زندگی ساز اسلامی، ص54.
4. . مرتضی مطهری ، ولاءهاو ولایت ها ، ص 19-20.
5. . آل عمران(3) آیه103.
6. . حشر(59) آیه9.
7. . مجموعه ورام، ج1، ص12.
8. . وسائل الشیعه، ج8، ص541.
9. . مرتضی مطهری،انسان در قرآن، ص55.
10. . فصلنامه تعلیم و تربیت، شماره 1، بهار1365، ص27.
11. . نحل(16) آیه93.
12. . ابراهیم امینی، تعلیم و تربیت، ج1، ص50-51.
13. . بقره (2)، آیه286.
14. . اصول کافی، ج4، ص485.
15. . عصر (103) آیه های 1-3.
16. . تفسیر نمونه، ج27، ص195.
17. . تفسیر فخر رازی، ج32، ص85.
18. . تفسیر نمونه، ج27، ص296.
19. . عصر(103)، آیه3.
20. . حسن پاشا شریفی و سید مهدی حسینی، اصول و روشهای راهنمایی و مشاوره،ص24.
21. . روانشناسی رشد، ج1، ص165.
22. . نهج البلاغه، صبحی صالح، ص401.
23. . سید مهدی حسینی، مشاوره و راهنمایی در تعلیم و تربیت اسلامی، ص105.
24. . نوح (71)آیه14.
25. . انعام (6) آیه165.
26. . روضه کافی، ص177.
27. . غررالحکم، ص220.
28. . سید مهدی حسینی، مشاور و راهنمایی در تعلیم و تربیت اسلامی، ص107.
29. بحارالانوار، چاپ تهران، ج77، ص385، ح10.
30. . حسن پاشا شریفی و سید مهدی حسینی، اصول و روشهای راهنمایی و مشاوره، ص24.
31. . فلسفی، بزرگسال و جوان از نظر افکار تو تمایلات، ص32-33.
32. . مرتضی مطهری، ده گفتار، ص143.
33. . ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج20، کلمه102، ص267.
منبع : مشاوره و راهنمایی از دیدگاه اسلام – محمدرضا مطهری، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم ، 1379 ، صص22-30