Borna66
05-07-2009, 09:17 PM
http://pnu-club.com/imported/2009/05/317.jpg
تاریخچه راهنمایی و مشاوره
اگر به معنای واقعی کلمه راهنمایی و هدایت توجه کنیم، ناگزیریم به این واقعیت اعتراف کنیم که مفهوم هدایت و راهنمایی، با خلق نخستین انسان و برگزیدن او به نبوت و رسالت از سوی خدای متعال وجود داشته است؛ زیرا ما مسلمانان معتقدیم که، حضرت آدم علیه السلام، وظیفه نبوت و رسالت را- که همان وظیفه راهنمایی بشر است. به عهده داشته است و خداوند متعال به اقتضای رحمانیت خود، هرگز بشر را به حال خود رها نکرده و انسان یا انسانهای برگزیده ای بوده اند که به مردم کمک نمایند تا آنان راه را از چاه بشناسند و گرفتار گمراهی و ضلالت نشوند و این فرد برگزیده، از میان خود آنان و شناخته شده برای آنان بود
1. قرآن در این باره می فرماید:
هو الذی بعث فی الامّیّین رسولاً منهم...؛
2- اوست خدایی که میان عرب، (امتی، یعنی قومی که خواندن و نوشتن نمی دانستند) پیامبری بزرگوار از همان مردم برانگیخت تا برآنان... .
هم چنین از آیه هفتم سوره مبارکه رعد (...ولکل قومٍ هادٍ) چنین برمی آید که هر قوم و گروهی در هر نقطه ای از سطح زمین، دارای هادی و راهنما بوده است. کتب آسمانی، به خصوص کتاب آسمانی ما مسلمانان (قرآن کریم) سراسر مشحون است از راهنمایی و ارشادات، پند و اندرزها و دستورها و احکامی که رعایت مجموع آنها سعادت دنیوی و اخروی را نصیب بشر ساخته و او را از گمراهی و بالمعآل از شقاوت می رهاند
3. آن گونه که در قرآن کریم می خوانیم:
ان هذا القرآن یهدی للتی هی اقوم...؛4 همانا این قرآن به راهی راست تر و استوارتر راهنمایی
می کند...
و نیز می خوانیم:
... یهدی الی الحق و الی الطریق مستقیم؛
5 قرآن مردم را به حق (در اعتقاد) و راهی راست(در عمل) هدایت می کند.
نخستین راهنما و معلم، خدای تبارک و تعالی است. خداوند هیچ گاه بشر را به حال خود رها نکرده و برای راهنمایی او در رسیدن به سعادت دنیوی و اخروی، پیامبرانی را مبعوث کرده است.6 راهنمایی، از سوی معصومان علیه السلام نیز مطرح شده است.
حضرت علی علیه السلام درباره ضرورت راهنمایی و شیوه آن، موارد بسیاری را خاطر نشان فرموده اند که به برخی از آنها اشاره می شود:
مشورت کردن عین هدایت است و کسی که به رأی و اندیشه خویش اکتفا کرد به مخاطره خواهد افتاد.7
خردمند از مشورت بی نیاز نیست.8
امام حسن مجتبی علیه السلام در این باره می فرماید:
هیچ قومی (در کارهای خویش) مشورت نکردند مگر این که به راه درست هدایت و راهنمایی شدند.9
با توضیحی که گذشت نمی توان گفت، راهنمایی به مفهوم اعم و کلی آن از زمان خاصی شروع شده است، ولی اگر به کتابهای موجود در این زمینه بنگریم، در می یابیم که توجه به مسئله راهنمایی، از عمر طولانی و درازی برخوردار نیست. بلکه تنها در کم تر از یک قرن اخیر است که در دنیا بر اثر عوامل متعددی به این مهم پرداخته می شود و مسئله مشاوره به حوزه تعلیم و تربیت راه یافته است، وگرنه همان طور که قبلاً گفته شد انسان با مفهوم آن در هر زمانی آشنا بوده است.10
راهنمایی به مفهوم خاص آن، در سال 1906 میلادی در آمریکا از سوی فردی به نام فرانک پارسونز با راهنمایی شغلی آغاز شد، ارائه خدمات راهنمایی به تدریج در مدارس و مؤسسات متعدد در سایر نقاط جهان رواج یافت.
و برای نمونه، مراکز راهنمایی شغلی را در بلژیک در سال1914 میلادی، در فرانسه در سال1945 میلادی، در نروژ در سال1947 میلادی، در انگلستان در سال1948 میلادی به وجود آورند. راهنمایی در ایران تاریخچه ای طولانی دارد و از گذشته های بسیار دور، چه در خانواده و چه در نظام آموزشی به صورت های گوناگون اعمال شده است. راهنمایی مبتنی بر طرح و نقشه در ایران درسال1332 شمسی با کمک وزارت کار و سازمان صنایع کشور، و هیئت عمران بین المللی برای انتخاب و انتصاب صحیح کارمندان آغاز و پی ریزی شد و در سال1334 دایره تحقیقات روان شناسی در اداره مطالعات و برنامه های وزارت آموزش و پرورش به وجود آمد. در کنفرانس های سال1337 که در آبادان و مشهد تشکیل شد، ایجاد برنامه راهنمایی در آموزش و پرورش به منظور کمک به دانش آموزان برای انتخاب رشته تحصیلی و اشتغال آتی آنان ضروری شناخته شد. در سال1346 شمسی که وزارت آموزش و پرورش به منظور کمک به دانش آموزان برای انتخاب رشته تحصیلی و اشتغال آتی آنان ضروری شناخته شد. در سال1346 شمسی که وزارت آموزش و پرورش رسماً از دانشکده های علوم تربیتی دانشگاه ها و مدارس عالی تقاضای تربیت مشاوره تحصیلی را کرد، دانشگاه تربیت معلم به تأسیس دوره لیسانس و فوق لیسانس راهنمایی و مشاوره مبادرت ورزید. در دوازدهم بهمن ماه سال1347 دفتر کل آموزش راهنمایی تحصیلی تأسیس شد و آموزش معلم برای دوره راهنمایی تحصیلی و تألیف کتابهای درسی جدید آغاز شد و سرانجام در مهرماه سال 1350 مدارس راهنمایی تحصیلی کار خود را رسماً آغاز کردند.
تعریف راهنمایی:
راهنمایی به معنای دلالت، رهبری، هدایت و راهبری کردن است. راهنمایی، جریان یاری
دهنده ای است که از طریق سلسله فعالیت های منظم و سازمان یافته به رشد متعادل و همه جانبه انسان می انجامد و موجبات بهره گیری از حداکثر توانایی های بالقوه فرد را در نظام آموزش و پرورش فراهم می آورد.11
تعریف هدایت:
هدایت کردن، یعنی کمک کردن به فرد برای شناختن خود و محیط خویشتن. هدایت، جریانی است که در آن فردِ هدایت کننده می خواهد از طریق بحث و گفت و گو و ارائه راه های مختلف و توجه دادن فرد به امکانات خود، به او در حل مسائل و مشکلات کمک نماید.12
هدایت در آیات و روایات به دو معنا آمده است: ارائه طریق (نشان دادن راه) و ایصال به مطلوب (رساندن به مقصد). هدایت پیشوایان الهی نیز از هر دو طریق صورت می گیرد. گاه تنها به امر ونهی قناعت می کنند، و گاه با نفوذ باطنی در دل های لایق و آماده، آن ها را به هدف های تربیتی و مقامات معنوی می رسانند.13
جمله «یَهدونِ بَأمرِنا» (در آیه 24سوره سجده) اشاره به همین معناست؛ یعنی، آن ها پیشوایانی بودند که به قدرت پروردگار در نفوسِ آماده نفوذ می کردند و آن ها را به هدفهای عالی تربیتی و انسانی سوق می دادند.14
هدایت در قرآن:
قران کریم در یک سلسله مواد علمی و عملی به جهان انسانی نشان می دهد که آدمی با به کار بستن آن ها به سعادت این جهان و آن جهان نایل می گردد. قرآن کتابی است که در بیانات خود هدفی جز راهنمایی و هدایت مردم به سوی سعادت ندارد.15 هدایت، قرآن است و قرآن، همان هدایت است. قرآن چیزی جز هدایت نیست و هدایت محض است و در حریم او هیچ گونه ضلالت راه ندارد و اصلاً ضلالت پذیر نیست. همانا قرآن کریم است که آفریدگار جهان درباره او چنین می فرماید:16
... هذا بصائر من ربکم و هدی...؛17... این (آیات قران است مایه) بصیرت ها از جانب پروردگار شما و هدایت و رحمت برای گروهی که ایمان آورند... .
قران در این آیه و در آیات دیگر (مانند آیه57 سوره یونس، آیات64 و 89 سوره نحل و آیه بیستم سوره جاثیه) به عین هدایت و حقیقت آن معرفی شده است؛ چه این که در سوره شوری آیه57 به نور-که یک حقیقت وجودی خاص است- شناخته شده است:
وَلکن جَعَلناهُ نوراً نَهدی...؛18 قرآن را به منزله نوری قرار داده ایم که هر کس را بخواهیم با قراردادن در روشنی این نور که ظلمتی بر آن راه ندارد، او را هدایت می کنیم.
حضرت امام سجاد علیه السلام درباره هدایت گریِ قرآن می فرماید:
لو مات من بین المشرقِ والمغرب لمّا استَوحَشتُ...؛ اگر تمام مردم روی زمین با مرگ ظاهری بمیرند یا با کفر و مرگ باطنی از بین بروند و حیات معقول انسانی خود را رها کنند، من هرگز احساس هراس نمی کنم در حالی که قرآن که همان متن هدایت است با من باشد؛ زیرا وحشت در اثر گمراهی است و مرد راه ترس ندارد، بلکه هممواره سرگرم پیمودن راه خود
می باشد.19
بنابراین، چون قرآن عین هدایت و هدایت، همانند قرآن است، بررسی و تحلیل حقیقت هدایت را باید با تبیین قرآن کریم- که خود بنیان گذار همه معارف و به خوبی روشن است و روشن گر، انجام داد.20
نزلنا علیک الکتاب تبیاناً لکل شیء...؛21... نازل کرد بر تو این کتاب را که روشن کننده همه چیز است و هدایت و رحمت است... .
در خصوص اهمیت و عظمت سوره حمد، مسائل فراوانی مطرح می شود که یکی از آنها مسئله هدایت است. در سوره حمد- که بیش از چند آیه نیست و به قول برخی از مفسران لبّ و مفسّر قرآن است - از هدایت، ذکری به میان آمده که بنده در مقابل رب و خالق خود
می ایستد و با حضور قلب درخواست می کند:22
اهدنا الصراط المستقیم؛23 ما را به راه راست هدایت فرما.
انواع هدایت در قرآن
از آیات مربوط به هدایت متوجه می شویم که هدایت به دو نوع تکوینی و تشریعی تقسیم شده است . حکمت بالغه ای که به وجود آمدن مخلوقات را باعث شده است همان حکمت موجب شده است که آن ها را از هر نوع هدایت برخوردار نماید .24
انّ علینا لَلهدی ؛25 مسلّماً هدایت کردن بر ماست .
آیه به هر دو نوع هدایت اشاره دارد و می فرماید: چه هدایت از طریق تکوین (فطرت و عقل) و چه از طریق تشریع (کتاب و سنت) ما آن چه در این زمینه لازم بوده گفته ایم و حق آن را ادا کرده ایم.26 تکوین در لغت به معنای به وجود آوردن، هستی دادن، آفریدن و احداث کردن می باشد. هدایت تکوینی، یعنی به جریان انداختن اجزا و روابط تکوینی طبیعت و انسان در مجرای قانونی خود این هدایت را نظم دقیق حاکم بر آن دو قلمرو اثبات می نماید. این تفسیر برای هدایت تکوینی در مواردی از آیات قرآنی آمده است.27 از آن جمله در سوره «طه» در سؤال فرعون از حضرت موسی علیه السلام چنین آمده است:
قال ربنّا الذی اعطی کل شیءٍ خلقه ثم هدی؛28 پروردگار ما آن خداوند است که خلقت هر چیز را عطا فرمود و سپس آن را هدایت نمود.
تشریع را می توان به قانونی که دین و شریعت تعیین می نماید معنا نمود و هدایت تشریعی، یعنی، دستورات خداوندی که انسانها با پیروی از آنها می توانند به رشد و کمال خود برسند.29
الذی خلقنی فهو یهدین؛ 30 آن کسی که مرا آفرید و هدایت می کند.
حضرت ابراهیم علیه السلام نخست ازنعمت آفرینش و هدایت شروع کرده و می فرماید:
او کسی است که مرا آفریده، همو مرا هدایت می کند. هم در عالم تکوین هدایت کرده و وسایل حیات مادی و معنوی در اختیارم گذارده و هم در عالم تشریع، وحی و کتاب آسمانی برای من فرستاده است.31
پینوشت:
1. ساعی، جزوه مربوط به مقدمات راهنمایی و مشاوره، ص2-3.
2. جمعه (62)، آیه2.
3. . ساعی، جزوه مربوط به مقدمات راهنمایی و مشاوره، ص2-3.
4. . اسراء (17) آیه9.
5. . احقاف(46) آیه30.
6. . عبدالله شفیع آبادی، مقدمات راهنمایی و مشاوره، ص15.
7. . نهج البلاغه، حکم211، بحارالانوار، ج75، ص104، ح105.
8. . غررالحکم، به نقل از میزان الحکمه، ج5، ص211.
9. . بحارالانوار، ج78، ص105.
10. . ساعی، جزوه مربوط به مقدمات راهنمایی و مشاوره، ص6.
11. . عبدالله شفیع آبادی، مقدمات راهنمایی و مشاوره، ص29-31.
12. . علی شریعتمداری، تعلیم و تربیت اسلامی، ص25.
13. . تفسیر نمونه، ج17، ص167.
14. . همان، ص168.
15. . علامه طباطبائی، خلاصه تعالیم اسلام، ص85.
16. . عبدالله جوادی آملی، هدایت در قرآن، ص5.
17. . اعراف(7) آیه203.
18. . شوری(42)، آیه52.
19. . وافی، باب فضل حامل القرآنی به نقل از: یادنامه علامه طباطبائی، ص231.
20. . عبدالله جواد آملی، هدایت در قرآن، ص23.
21. . نحل، (16)آیه89.
22. . ساعی، جزوه مربوط به مقدمات راهنمایی و مشاوره، ص18.
23. . فاتحه(1)، آیه5.
24. . محمد تقی جعفری، تفسیر و ترجمه نهج البلاغه، ج8، ص5.
25. . لیل (92) آیۀ 12.
26. . تفسیر نمونه ، ج 27، ص 79.
27. . محمد تقی جعفری ، تفسیر و ترجمۀ نهج البلاغه ، ج 8 ، ص 25.
28. . طه(20) آیه های 49-50.
29. . محمد تقی جعفری ، تفسیر و ترجمۀ نهج البلاغه ، ج 8 ، ص 5.
30. . شعراء (26) آیۀ 78.
31. . تفسیر نمونه، ج15، ص257.
منبع : مشاوره و راهنمایی از دیدگاه اسلام – محمدرضا مطهری، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم ، 1379 ، صص15-22
تاریخچه راهنمایی و مشاوره
اگر به معنای واقعی کلمه راهنمایی و هدایت توجه کنیم، ناگزیریم به این واقعیت اعتراف کنیم که مفهوم هدایت و راهنمایی، با خلق نخستین انسان و برگزیدن او به نبوت و رسالت از سوی خدای متعال وجود داشته است؛ زیرا ما مسلمانان معتقدیم که، حضرت آدم علیه السلام، وظیفه نبوت و رسالت را- که همان وظیفه راهنمایی بشر است. به عهده داشته است و خداوند متعال به اقتضای رحمانیت خود، هرگز بشر را به حال خود رها نکرده و انسان یا انسانهای برگزیده ای بوده اند که به مردم کمک نمایند تا آنان راه را از چاه بشناسند و گرفتار گمراهی و ضلالت نشوند و این فرد برگزیده، از میان خود آنان و شناخته شده برای آنان بود
1. قرآن در این باره می فرماید:
هو الذی بعث فی الامّیّین رسولاً منهم...؛
2- اوست خدایی که میان عرب، (امتی، یعنی قومی که خواندن و نوشتن نمی دانستند) پیامبری بزرگوار از همان مردم برانگیخت تا برآنان... .
هم چنین از آیه هفتم سوره مبارکه رعد (...ولکل قومٍ هادٍ) چنین برمی آید که هر قوم و گروهی در هر نقطه ای از سطح زمین، دارای هادی و راهنما بوده است. کتب آسمانی، به خصوص کتاب آسمانی ما مسلمانان (قرآن کریم) سراسر مشحون است از راهنمایی و ارشادات، پند و اندرزها و دستورها و احکامی که رعایت مجموع آنها سعادت دنیوی و اخروی را نصیب بشر ساخته و او را از گمراهی و بالمعآل از شقاوت می رهاند
3. آن گونه که در قرآن کریم می خوانیم:
ان هذا القرآن یهدی للتی هی اقوم...؛4 همانا این قرآن به راهی راست تر و استوارتر راهنمایی
می کند...
و نیز می خوانیم:
... یهدی الی الحق و الی الطریق مستقیم؛
5 قرآن مردم را به حق (در اعتقاد) و راهی راست(در عمل) هدایت می کند.
نخستین راهنما و معلم، خدای تبارک و تعالی است. خداوند هیچ گاه بشر را به حال خود رها نکرده و برای راهنمایی او در رسیدن به سعادت دنیوی و اخروی، پیامبرانی را مبعوث کرده است.6 راهنمایی، از سوی معصومان علیه السلام نیز مطرح شده است.
حضرت علی علیه السلام درباره ضرورت راهنمایی و شیوه آن، موارد بسیاری را خاطر نشان فرموده اند که به برخی از آنها اشاره می شود:
مشورت کردن عین هدایت است و کسی که به رأی و اندیشه خویش اکتفا کرد به مخاطره خواهد افتاد.7
خردمند از مشورت بی نیاز نیست.8
امام حسن مجتبی علیه السلام در این باره می فرماید:
هیچ قومی (در کارهای خویش) مشورت نکردند مگر این که به راه درست هدایت و راهنمایی شدند.9
با توضیحی که گذشت نمی توان گفت، راهنمایی به مفهوم اعم و کلی آن از زمان خاصی شروع شده است، ولی اگر به کتابهای موجود در این زمینه بنگریم، در می یابیم که توجه به مسئله راهنمایی، از عمر طولانی و درازی برخوردار نیست. بلکه تنها در کم تر از یک قرن اخیر است که در دنیا بر اثر عوامل متعددی به این مهم پرداخته می شود و مسئله مشاوره به حوزه تعلیم و تربیت راه یافته است، وگرنه همان طور که قبلاً گفته شد انسان با مفهوم آن در هر زمانی آشنا بوده است.10
راهنمایی به مفهوم خاص آن، در سال 1906 میلادی در آمریکا از سوی فردی به نام فرانک پارسونز با راهنمایی شغلی آغاز شد، ارائه خدمات راهنمایی به تدریج در مدارس و مؤسسات متعدد در سایر نقاط جهان رواج یافت.
و برای نمونه، مراکز راهنمایی شغلی را در بلژیک در سال1914 میلادی، در فرانسه در سال1945 میلادی، در نروژ در سال1947 میلادی، در انگلستان در سال1948 میلادی به وجود آورند. راهنمایی در ایران تاریخچه ای طولانی دارد و از گذشته های بسیار دور، چه در خانواده و چه در نظام آموزشی به صورت های گوناگون اعمال شده است. راهنمایی مبتنی بر طرح و نقشه در ایران درسال1332 شمسی با کمک وزارت کار و سازمان صنایع کشور، و هیئت عمران بین المللی برای انتخاب و انتصاب صحیح کارمندان آغاز و پی ریزی شد و در سال1334 دایره تحقیقات روان شناسی در اداره مطالعات و برنامه های وزارت آموزش و پرورش به وجود آمد. در کنفرانس های سال1337 که در آبادان و مشهد تشکیل شد، ایجاد برنامه راهنمایی در آموزش و پرورش به منظور کمک به دانش آموزان برای انتخاب رشته تحصیلی و اشتغال آتی آنان ضروری شناخته شد. در سال1346 شمسی که وزارت آموزش و پرورش به منظور کمک به دانش آموزان برای انتخاب رشته تحصیلی و اشتغال آتی آنان ضروری شناخته شد. در سال1346 شمسی که وزارت آموزش و پرورش رسماً از دانشکده های علوم تربیتی دانشگاه ها و مدارس عالی تقاضای تربیت مشاوره تحصیلی را کرد، دانشگاه تربیت معلم به تأسیس دوره لیسانس و فوق لیسانس راهنمایی و مشاوره مبادرت ورزید. در دوازدهم بهمن ماه سال1347 دفتر کل آموزش راهنمایی تحصیلی تأسیس شد و آموزش معلم برای دوره راهنمایی تحصیلی و تألیف کتابهای درسی جدید آغاز شد و سرانجام در مهرماه سال 1350 مدارس راهنمایی تحصیلی کار خود را رسماً آغاز کردند.
تعریف راهنمایی:
راهنمایی به معنای دلالت، رهبری، هدایت و راهبری کردن است. راهنمایی، جریان یاری
دهنده ای است که از طریق سلسله فعالیت های منظم و سازمان یافته به رشد متعادل و همه جانبه انسان می انجامد و موجبات بهره گیری از حداکثر توانایی های بالقوه فرد را در نظام آموزش و پرورش فراهم می آورد.11
تعریف هدایت:
هدایت کردن، یعنی کمک کردن به فرد برای شناختن خود و محیط خویشتن. هدایت، جریانی است که در آن فردِ هدایت کننده می خواهد از طریق بحث و گفت و گو و ارائه راه های مختلف و توجه دادن فرد به امکانات خود، به او در حل مسائل و مشکلات کمک نماید.12
هدایت در آیات و روایات به دو معنا آمده است: ارائه طریق (نشان دادن راه) و ایصال به مطلوب (رساندن به مقصد). هدایت پیشوایان الهی نیز از هر دو طریق صورت می گیرد. گاه تنها به امر ونهی قناعت می کنند، و گاه با نفوذ باطنی در دل های لایق و آماده، آن ها را به هدف های تربیتی و مقامات معنوی می رسانند.13
جمله «یَهدونِ بَأمرِنا» (در آیه 24سوره سجده) اشاره به همین معناست؛ یعنی، آن ها پیشوایانی بودند که به قدرت پروردگار در نفوسِ آماده نفوذ می کردند و آن ها را به هدفهای عالی تربیتی و انسانی سوق می دادند.14
هدایت در قرآن:
قران کریم در یک سلسله مواد علمی و عملی به جهان انسانی نشان می دهد که آدمی با به کار بستن آن ها به سعادت این جهان و آن جهان نایل می گردد. قرآن کتابی است که در بیانات خود هدفی جز راهنمایی و هدایت مردم به سوی سعادت ندارد.15 هدایت، قرآن است و قرآن، همان هدایت است. قرآن چیزی جز هدایت نیست و هدایت محض است و در حریم او هیچ گونه ضلالت راه ندارد و اصلاً ضلالت پذیر نیست. همانا قرآن کریم است که آفریدگار جهان درباره او چنین می فرماید:16
... هذا بصائر من ربکم و هدی...؛17... این (آیات قران است مایه) بصیرت ها از جانب پروردگار شما و هدایت و رحمت برای گروهی که ایمان آورند... .
قران در این آیه و در آیات دیگر (مانند آیه57 سوره یونس، آیات64 و 89 سوره نحل و آیه بیستم سوره جاثیه) به عین هدایت و حقیقت آن معرفی شده است؛ چه این که در سوره شوری آیه57 به نور-که یک حقیقت وجودی خاص است- شناخته شده است:
وَلکن جَعَلناهُ نوراً نَهدی...؛18 قرآن را به منزله نوری قرار داده ایم که هر کس را بخواهیم با قراردادن در روشنی این نور که ظلمتی بر آن راه ندارد، او را هدایت می کنیم.
حضرت امام سجاد علیه السلام درباره هدایت گریِ قرآن می فرماید:
لو مات من بین المشرقِ والمغرب لمّا استَوحَشتُ...؛ اگر تمام مردم روی زمین با مرگ ظاهری بمیرند یا با کفر و مرگ باطنی از بین بروند و حیات معقول انسانی خود را رها کنند، من هرگز احساس هراس نمی کنم در حالی که قرآن که همان متن هدایت است با من باشد؛ زیرا وحشت در اثر گمراهی است و مرد راه ترس ندارد، بلکه هممواره سرگرم پیمودن راه خود
می باشد.19
بنابراین، چون قرآن عین هدایت و هدایت، همانند قرآن است، بررسی و تحلیل حقیقت هدایت را باید با تبیین قرآن کریم- که خود بنیان گذار همه معارف و به خوبی روشن است و روشن گر، انجام داد.20
نزلنا علیک الکتاب تبیاناً لکل شیء...؛21... نازل کرد بر تو این کتاب را که روشن کننده همه چیز است و هدایت و رحمت است... .
در خصوص اهمیت و عظمت سوره حمد، مسائل فراوانی مطرح می شود که یکی از آنها مسئله هدایت است. در سوره حمد- که بیش از چند آیه نیست و به قول برخی از مفسران لبّ و مفسّر قرآن است - از هدایت، ذکری به میان آمده که بنده در مقابل رب و خالق خود
می ایستد و با حضور قلب درخواست می کند:22
اهدنا الصراط المستقیم؛23 ما را به راه راست هدایت فرما.
انواع هدایت در قرآن
از آیات مربوط به هدایت متوجه می شویم که هدایت به دو نوع تکوینی و تشریعی تقسیم شده است . حکمت بالغه ای که به وجود آمدن مخلوقات را باعث شده است همان حکمت موجب شده است که آن ها را از هر نوع هدایت برخوردار نماید .24
انّ علینا لَلهدی ؛25 مسلّماً هدایت کردن بر ماست .
آیه به هر دو نوع هدایت اشاره دارد و می فرماید: چه هدایت از طریق تکوین (فطرت و عقل) و چه از طریق تشریع (کتاب و سنت) ما آن چه در این زمینه لازم بوده گفته ایم و حق آن را ادا کرده ایم.26 تکوین در لغت به معنای به وجود آوردن، هستی دادن، آفریدن و احداث کردن می باشد. هدایت تکوینی، یعنی به جریان انداختن اجزا و روابط تکوینی طبیعت و انسان در مجرای قانونی خود این هدایت را نظم دقیق حاکم بر آن دو قلمرو اثبات می نماید. این تفسیر برای هدایت تکوینی در مواردی از آیات قرآنی آمده است.27 از آن جمله در سوره «طه» در سؤال فرعون از حضرت موسی علیه السلام چنین آمده است:
قال ربنّا الذی اعطی کل شیءٍ خلقه ثم هدی؛28 پروردگار ما آن خداوند است که خلقت هر چیز را عطا فرمود و سپس آن را هدایت نمود.
تشریع را می توان به قانونی که دین و شریعت تعیین می نماید معنا نمود و هدایت تشریعی، یعنی، دستورات خداوندی که انسانها با پیروی از آنها می توانند به رشد و کمال خود برسند.29
الذی خلقنی فهو یهدین؛ 30 آن کسی که مرا آفرید و هدایت می کند.
حضرت ابراهیم علیه السلام نخست ازنعمت آفرینش و هدایت شروع کرده و می فرماید:
او کسی است که مرا آفریده، همو مرا هدایت می کند. هم در عالم تکوین هدایت کرده و وسایل حیات مادی و معنوی در اختیارم گذارده و هم در عالم تشریع، وحی و کتاب آسمانی برای من فرستاده است.31
پینوشت:
1. ساعی، جزوه مربوط به مقدمات راهنمایی و مشاوره، ص2-3.
2. جمعه (62)، آیه2.
3. . ساعی، جزوه مربوط به مقدمات راهنمایی و مشاوره، ص2-3.
4. . اسراء (17) آیه9.
5. . احقاف(46) آیه30.
6. . عبدالله شفیع آبادی، مقدمات راهنمایی و مشاوره، ص15.
7. . نهج البلاغه، حکم211، بحارالانوار، ج75، ص104، ح105.
8. . غررالحکم، به نقل از میزان الحکمه، ج5، ص211.
9. . بحارالانوار، ج78، ص105.
10. . ساعی، جزوه مربوط به مقدمات راهنمایی و مشاوره، ص6.
11. . عبدالله شفیع آبادی، مقدمات راهنمایی و مشاوره، ص29-31.
12. . علی شریعتمداری، تعلیم و تربیت اسلامی، ص25.
13. . تفسیر نمونه، ج17، ص167.
14. . همان، ص168.
15. . علامه طباطبائی، خلاصه تعالیم اسلام، ص85.
16. . عبدالله جوادی آملی، هدایت در قرآن، ص5.
17. . اعراف(7) آیه203.
18. . شوری(42)، آیه52.
19. . وافی، باب فضل حامل القرآنی به نقل از: یادنامه علامه طباطبائی، ص231.
20. . عبدالله جواد آملی، هدایت در قرآن، ص23.
21. . نحل، (16)آیه89.
22. . ساعی، جزوه مربوط به مقدمات راهنمایی و مشاوره، ص18.
23. . فاتحه(1)، آیه5.
24. . محمد تقی جعفری، تفسیر و ترجمه نهج البلاغه، ج8، ص5.
25. . لیل (92) آیۀ 12.
26. . تفسیر نمونه ، ج 27، ص 79.
27. . محمد تقی جعفری ، تفسیر و ترجمۀ نهج البلاغه ، ج 8 ، ص 25.
28. . طه(20) آیه های 49-50.
29. . محمد تقی جعفری ، تفسیر و ترجمۀ نهج البلاغه ، ج 8 ، ص 5.
30. . شعراء (26) آیۀ 78.
31. . تفسیر نمونه، ج15، ص257.
منبع : مشاوره و راهنمایی از دیدگاه اسلام – محمدرضا مطهری، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم ، 1379 ، صص15-22