Borna66
05-07-2009, 06:02 PM
آيا تاكنون شده به درست بودن نوع برخوردتان با مسايل شك كنيد؟
اين شك از آن نوع شكهايي است كه بخصوص در برخي موارد به نتايج بسيار مثبت منجر ميشود. البته ميدانيد كه در مرحله شك نبايد زياد باقي ماند...
وقتي رابطه شما به عنوان پدر و مادر با بچهها در هر رده سني بهخصوص در دوران بلوغ، بسيار بحراني و بغرنج است كه به هيچ وجه نميتوانيد يك ارتباط خوب و سازنده ايجاد كنيد و اساسا حرف يكديگر را نميفهميد...
وقتي با همسرتان هميشه اختلاف داريد به صورتي كه در بسياري موارد، كوچك و بياهميت بودن مورد اختلاف به شدت شما را ميآزارد اما به هر تقدير، برخوردها همواره به تلخي به پايان ميرسند...
وقتي با دوستان يا همكاران خود در محيط كار و يا همكلاسيهايتان در مراكز آموزشي و يا در ديگر موارد با مردم كوچه و بازار نميتوانيد يك رابطه مثبت و دوجانبه براي رشد و پيشرفت و گذران زندگي اجتماعي رضايتبخش برقرار كنيد؛ با خود فكر كردهايد چرا؟... ريشه اين ناكاميها و عدم موفقيتها چيست؟
اگر ارزيابيهاي بيطرفانه از چند مورد مشكل ارتباطي را در كنار هم بگذاريد حداقل به اين نكته ميرسيد كه جزئينگري و حساسيتهاي بياساس، يكي از مسايلي است كه اجازه نميدهد شما با ديگران ارتباط مثبت و سازندهاي برقرار كنيد.
نكته اساسي ديگر بيتوجهي به يك سري قوانين و واقعيات عاطفي- انساني است. براي مثال انسان در هر سني نياز به "نوازش" دارد. اين يك قاعده كلي است.
اما آيا نوازشي كه يك نوزاد ، كودك 2ساله يا 7ساله، نوجوان 15ساله، جوان 25 ساله، مرد 40 ساله و زن 60 ساله نياز دارند از ويژگيهاي يكساني برخوردار است؟
امروزه، برخي روانپزشكان كه معتقد به تاثيرگذاري عوامل محيطي بر روح و روان انسان، بويژه از دوران نوزادي تا پايان دوران كودكي هستند؛ در كليه اين زمينهها راهحلهاي قابل توجهي ارائه ميدهند كه مبتني بر همين واقعيات پيچيده عاطفي- انساني است.
بنابراين ميتوان مشاوره با آنها را جدي گرفت همان گونه كه براي درمان يك بيماري جسمي، راهي جز مشاوره با پزشك متخصص وجود ندارد.
خوشبختانه در سالهاي اخير به درمان مشكلات رواني- روحي عنايت بيشتري شده است كه قطعا با توجه به تاثيرگذاري مثبت و تعيينكننده اين نوع مشاورهها، روند گستردهتري پيدا خواهد كرد. اميد آن كه روزي اين نگاه در فرهنگ جامعه ما جايگاه واقعي خود را بيابد.
اين شك از آن نوع شكهايي است كه بخصوص در برخي موارد به نتايج بسيار مثبت منجر ميشود. البته ميدانيد كه در مرحله شك نبايد زياد باقي ماند...
وقتي رابطه شما به عنوان پدر و مادر با بچهها در هر رده سني بهخصوص در دوران بلوغ، بسيار بحراني و بغرنج است كه به هيچ وجه نميتوانيد يك ارتباط خوب و سازنده ايجاد كنيد و اساسا حرف يكديگر را نميفهميد...
وقتي با همسرتان هميشه اختلاف داريد به صورتي كه در بسياري موارد، كوچك و بياهميت بودن مورد اختلاف به شدت شما را ميآزارد اما به هر تقدير، برخوردها همواره به تلخي به پايان ميرسند...
وقتي با دوستان يا همكاران خود در محيط كار و يا همكلاسيهايتان در مراكز آموزشي و يا در ديگر موارد با مردم كوچه و بازار نميتوانيد يك رابطه مثبت و دوجانبه براي رشد و پيشرفت و گذران زندگي اجتماعي رضايتبخش برقرار كنيد؛ با خود فكر كردهايد چرا؟... ريشه اين ناكاميها و عدم موفقيتها چيست؟
اگر ارزيابيهاي بيطرفانه از چند مورد مشكل ارتباطي را در كنار هم بگذاريد حداقل به اين نكته ميرسيد كه جزئينگري و حساسيتهاي بياساس، يكي از مسايلي است كه اجازه نميدهد شما با ديگران ارتباط مثبت و سازندهاي برقرار كنيد.
نكته اساسي ديگر بيتوجهي به يك سري قوانين و واقعيات عاطفي- انساني است. براي مثال انسان در هر سني نياز به "نوازش" دارد. اين يك قاعده كلي است.
اما آيا نوازشي كه يك نوزاد ، كودك 2ساله يا 7ساله، نوجوان 15ساله، جوان 25 ساله، مرد 40 ساله و زن 60 ساله نياز دارند از ويژگيهاي يكساني برخوردار است؟
امروزه، برخي روانپزشكان كه معتقد به تاثيرگذاري عوامل محيطي بر روح و روان انسان، بويژه از دوران نوزادي تا پايان دوران كودكي هستند؛ در كليه اين زمينهها راهحلهاي قابل توجهي ارائه ميدهند كه مبتني بر همين واقعيات پيچيده عاطفي- انساني است.
بنابراين ميتوان مشاوره با آنها را جدي گرفت همان گونه كه براي درمان يك بيماري جسمي، راهي جز مشاوره با پزشك متخصص وجود ندارد.
خوشبختانه در سالهاي اخير به درمان مشكلات رواني- روحي عنايت بيشتري شده است كه قطعا با توجه به تاثيرگذاري مثبت و تعيينكننده اين نوع مشاورهها، روند گستردهتري پيدا خواهد كرد. اميد آن كه روزي اين نگاه در فرهنگ جامعه ما جايگاه واقعي خود را بيابد.