tania
11-11-2011, 02:52 PM
به گزارش جهان سعدالله زارعی در کیهان نوشت:دو خبر در دو حوزه سینما و ورزش کشور طی یکی- دو هفته اخیر به شکل دو بمب خبری توجهات و تاملات فراوانی را پدید آورد. رخ دادن حوادث در حوزه های اجتماعی- از جمله در دو حوزه یاد شده- چندان غیرطبیعی نیست و از این رو باید گفت دو خبر ضد اخلاقی اخیر از آنجا اهمیت ویژه ای پیدا کرده و به یک بگومگوی فراگیر در میان مردم و مسئولین کشور تبدیل شده که «نشانه های بالینی» بیماری مهلک و خطرناک در حساس ترین حوزه های اجتماعی هستند. این دو حادثه زنگ خطر را به صدا درآوردند ولی گویا بعضی از دست اندرکاران که یا در پدید آمدن چنین رخدادهایی سهیم بوده اند و یا اساسا چنین مسائلی را خطرناک نمی دانند، موضوعی که همه جامعه ما را به تامل و تاسف واداشته چیزی به حساب نمی آورند.
حادثه تاسف بار و نگران کننده در حوزه سینما تجاوز یک هنرپیشه معروف سینما به دانشجویی که علاقه مند ورود به حوزه سینما بود که در نهایت منجر به خودکشی او شده بعد از وقوع این حادثه مشخص شد که این هنرپیشه و امثال او در حوزه سینما نمونه های دیگری از این حکایت ها دارند. این حادثه و حواشی آن برای مهم شمردن پدیده ناهنجاری در عرصه سینمای کشور کفایت می کرد اما ورود خانه سینما و دفاع از هنرپیشه متجاوز و محترم شمردن آبروی این عضو خانه سینما و پس از آن سوءاستفاده از حضور در «برنامه هفت سیما» برای زیر سؤال کشیدن کسانی که روی این مسئله حساسیت نشان می دهند نشان داد که اوضاع بسی خراب تر از این حرف هاست.
حادثه تاسف بار و نگران کننده در حوزه ورزش از این هم مفتضح تر بود. دو بازیکن یک تیم مشهور که در ردیف اول فوتبال کشور قرار دارند در جلوی چشم هزاران تماشاگر و در جلوی دوربین های تلویزیونی رفتاری بهت آور که نمونه آن در کشورهای غربی هم مشاهده نشده را به ثبت رساندند اما متاسفانه اکثر مسئولین و دست اندرکاران فوتبال و ورزش کشور را به جای آن که به تامل وادارد و آنها را تکان دهد و وادار نماید تا به یک تجدیدنظر بنیادی در امر ورزش کشور- و بخصوص پرهزینه ترین ورزش- روی آورند و با صراحت از مردم به خاطر غوطه ور بودن تیم های اسم و رسم دار فوتبال کشور در فساد عذرخواهی نمایند، لب به اعتراض گشودند که مگر چه شده و چه اهمیتی دارد که اینقدر ناراحتید! حادثه ای که در میدان و پشت میدان اتفاق افتاده و آه از نهاد مردم درآورده یک طرف و توجیه و همراهی متولیان ریز و درشت فوتبال با این ماجرا هم یک طرف و البته برای دومی باید متاسف تر بود چرا که این ها ظاهرا پول های کلان به جیب می زنند تا هوای مردم و ارزش های آنان را داشته باشند.
دو ماجرایی که در بازی یک تیم مشهور فوتبال و در دفتر کار یک هنرپیشه سرشناس اتفاق افتاده برای هر جامعه ای ولو آن که هیچ نسبتی با دین و مذهب هم نداشته باشد، تکان دهنده و غیرقابل اغماض است اما در کشور ما که نظام سیاسی اجتماعی آن بر پایه دین و ارزش های اخلاقی استوار شده، فاجعه ای به مراتب خطرناک تر است.
در نظام دینی که در آن «تربیت» حرف اول را می زند و حتی بر «تعلیم» رجحان می یابد و دولت- به معنای نظام- وظیفه سنگینی در کار «تزکیه» و «تهذیب» و در یک کلمه «دین مدارتر شدن جامعه» بر دوش دارد، ورود شناعت و کثافت در اجتماعی ترین و پرشمارترین حوزه های اجتماعی خطری بسیار بزرگ است. هزاران بار بزرگتر از آنچه این روزها بر زبان متولیان این دو حوزه می رود!
وقتی مردم در یک رفراندوم تاریخی، «جمهوری اسلامی» را انتخاب کرده و در میان شخصیت های مختلف به چهره های دین مدارتر روی آوردند، به خاطر این بود که از نظر آنان «اخلاق» و «آداب دینی» در نظام اجتماعی حرف اول را بزند و دقیقا از همین منظر حساسیت داشتن مسئولان مختلف کشور از ارشد تا جزء، در مسائل اخلاقی، علاوه بر آن که یک تکلیف شرعی است، که به خاطر آن از سوی شارع مقدس مورد سؤال قرار می گیرند، یک تکلیف ملی و عمل به میثاق قانونی هم هست و دقیقا از این منظر وانهادن مسائل اخلاقی در عرصه حکومت داری و کم اهمیت شمردن آن یک «خیانت» بزرگ در حق مردم هم به حساب می آید.
اگر مسئولین مربوطه خوب به ماجرا نگاه کنند می بینند که آنچه در این دو صحنه واقع شد و مشابه آن و بدتر از آن صدها بار در پشت صحنه تکرار شده است، محصول مدیریت سهل انگارانه و فرار از مسئولیت خود آنان است و از این رو ما از دفاع جانانه آنها از آن هنرپیشه فاسد و این دو فوتبالیست تعجب نمی کنیم. آنان در آینه این ها، عملکرد خود را دیده و به دفاع از خود، برخاسته اند. ولی این مسئله، مسئولیت مقامات ارشد کشور در قوه مجریه را دو برابر می کند.
آنان به مقتضای تکلیف شرعی خود و سوگندی که برای دفاع از ارزش ها و آرمان های مردم خورده اند، باید عمل کنند. مردم ما سینما و فوتبالی می خواستند در طراز دین داران و جامعه دینی ولی امروز متاسفانه سینما و فوتبالی دارند که حتی با استانداردها و ضوابط جوامع غیرمذهبی هم نمی خوانند. سینما و فوتبال هر کشور باید در خدمت آرمان های ملت و مقوم آن باشند، نه این که در رویارویی آشکار با این آرمان ها و ارزش ها قرار داشته باشند. ما نمی گوییم که فوتبالی ها و حتی همه افراد تیم مورد اشاره و یا سینماگران و حتی همه افراد عضو خانه سینما، فاسدند. حتما در میان آنان انسان های شریف و فهمیده هم وجود دارند ولی سخن این است که امروز سینما و فوتبال کشور جولانگاه عناصر فاسد است و خیرخواهان و عناصر مردمی در حاشیه قرار داشته و بشدت از اثرگذاری شان کاسته شده است.
چنین سینما و ورزشی به هر مقصدی برسد به مقصد جمهوری اسلامی و مردم ایران نمی رسد پس چرا باید برای آن این همه هزینه داد و چه اصراری داریم یک وقت طولانی از صدا و سیمای جمهوری اسلامی را هر روزه به آنها اختصاص بدهیم. با این محتوا چه افتخاری دارد که بگوییم سالیانه ۱۰۰ سالن ورزشی را به جمع سالن های کشور می افزاییم یا ۱۰ سالن؟ چه اهمیتی دارد که از تولید سالی ۱۰ فیلم به تولید سالی ۱۰۰۰ فیلم برسیم وقتی این روند ما را به مقصد نرساند، هزینه ها را هدر داده ایم و حتی به تخریب فرهنگ ملی مدد رسانده ایم.
حادثه تاسف بار و نگران کننده در حوزه سینما تجاوز یک هنرپیشه معروف سینما به دانشجویی که علاقه مند ورود به حوزه سینما بود که در نهایت منجر به خودکشی او شده بعد از وقوع این حادثه مشخص شد که این هنرپیشه و امثال او در حوزه سینما نمونه های دیگری از این حکایت ها دارند. این حادثه و حواشی آن برای مهم شمردن پدیده ناهنجاری در عرصه سینمای کشور کفایت می کرد اما ورود خانه سینما و دفاع از هنرپیشه متجاوز و محترم شمردن آبروی این عضو خانه سینما و پس از آن سوءاستفاده از حضور در «برنامه هفت سیما» برای زیر سؤال کشیدن کسانی که روی این مسئله حساسیت نشان می دهند نشان داد که اوضاع بسی خراب تر از این حرف هاست.
حادثه تاسف بار و نگران کننده در حوزه ورزش از این هم مفتضح تر بود. دو بازیکن یک تیم مشهور که در ردیف اول فوتبال کشور قرار دارند در جلوی چشم هزاران تماشاگر و در جلوی دوربین های تلویزیونی رفتاری بهت آور که نمونه آن در کشورهای غربی هم مشاهده نشده را به ثبت رساندند اما متاسفانه اکثر مسئولین و دست اندرکاران فوتبال و ورزش کشور را به جای آن که به تامل وادارد و آنها را تکان دهد و وادار نماید تا به یک تجدیدنظر بنیادی در امر ورزش کشور- و بخصوص پرهزینه ترین ورزش- روی آورند و با صراحت از مردم به خاطر غوطه ور بودن تیم های اسم و رسم دار فوتبال کشور در فساد عذرخواهی نمایند، لب به اعتراض گشودند که مگر چه شده و چه اهمیتی دارد که اینقدر ناراحتید! حادثه ای که در میدان و پشت میدان اتفاق افتاده و آه از نهاد مردم درآورده یک طرف و توجیه و همراهی متولیان ریز و درشت فوتبال با این ماجرا هم یک طرف و البته برای دومی باید متاسف تر بود چرا که این ها ظاهرا پول های کلان به جیب می زنند تا هوای مردم و ارزش های آنان را داشته باشند.
دو ماجرایی که در بازی یک تیم مشهور فوتبال و در دفتر کار یک هنرپیشه سرشناس اتفاق افتاده برای هر جامعه ای ولو آن که هیچ نسبتی با دین و مذهب هم نداشته باشد، تکان دهنده و غیرقابل اغماض است اما در کشور ما که نظام سیاسی اجتماعی آن بر پایه دین و ارزش های اخلاقی استوار شده، فاجعه ای به مراتب خطرناک تر است.
در نظام دینی که در آن «تربیت» حرف اول را می زند و حتی بر «تعلیم» رجحان می یابد و دولت- به معنای نظام- وظیفه سنگینی در کار «تزکیه» و «تهذیب» و در یک کلمه «دین مدارتر شدن جامعه» بر دوش دارد، ورود شناعت و کثافت در اجتماعی ترین و پرشمارترین حوزه های اجتماعی خطری بسیار بزرگ است. هزاران بار بزرگتر از آنچه این روزها بر زبان متولیان این دو حوزه می رود!
وقتی مردم در یک رفراندوم تاریخی، «جمهوری اسلامی» را انتخاب کرده و در میان شخصیت های مختلف به چهره های دین مدارتر روی آوردند، به خاطر این بود که از نظر آنان «اخلاق» و «آداب دینی» در نظام اجتماعی حرف اول را بزند و دقیقا از همین منظر حساسیت داشتن مسئولان مختلف کشور از ارشد تا جزء، در مسائل اخلاقی، علاوه بر آن که یک تکلیف شرعی است، که به خاطر آن از سوی شارع مقدس مورد سؤال قرار می گیرند، یک تکلیف ملی و عمل به میثاق قانونی هم هست و دقیقا از این منظر وانهادن مسائل اخلاقی در عرصه حکومت داری و کم اهمیت شمردن آن یک «خیانت» بزرگ در حق مردم هم به حساب می آید.
اگر مسئولین مربوطه خوب به ماجرا نگاه کنند می بینند که آنچه در این دو صحنه واقع شد و مشابه آن و بدتر از آن صدها بار در پشت صحنه تکرار شده است، محصول مدیریت سهل انگارانه و فرار از مسئولیت خود آنان است و از این رو ما از دفاع جانانه آنها از آن هنرپیشه فاسد و این دو فوتبالیست تعجب نمی کنیم. آنان در آینه این ها، عملکرد خود را دیده و به دفاع از خود، برخاسته اند. ولی این مسئله، مسئولیت مقامات ارشد کشور در قوه مجریه را دو برابر می کند.
آنان به مقتضای تکلیف شرعی خود و سوگندی که برای دفاع از ارزش ها و آرمان های مردم خورده اند، باید عمل کنند. مردم ما سینما و فوتبالی می خواستند در طراز دین داران و جامعه دینی ولی امروز متاسفانه سینما و فوتبالی دارند که حتی با استانداردها و ضوابط جوامع غیرمذهبی هم نمی خوانند. سینما و فوتبال هر کشور باید در خدمت آرمان های ملت و مقوم آن باشند، نه این که در رویارویی آشکار با این آرمان ها و ارزش ها قرار داشته باشند. ما نمی گوییم که فوتبالی ها و حتی همه افراد تیم مورد اشاره و یا سینماگران و حتی همه افراد عضو خانه سینما، فاسدند. حتما در میان آنان انسان های شریف و فهمیده هم وجود دارند ولی سخن این است که امروز سینما و فوتبال کشور جولانگاه عناصر فاسد است و خیرخواهان و عناصر مردمی در حاشیه قرار داشته و بشدت از اثرگذاری شان کاسته شده است.
چنین سینما و ورزشی به هر مقصدی برسد به مقصد جمهوری اسلامی و مردم ایران نمی رسد پس چرا باید برای آن این همه هزینه داد و چه اصراری داریم یک وقت طولانی از صدا و سیمای جمهوری اسلامی را هر روزه به آنها اختصاص بدهیم. با این محتوا چه افتخاری دارد که بگوییم سالیانه ۱۰۰ سالن ورزشی را به جمع سالن های کشور می افزاییم یا ۱۰ سالن؟ چه اهمیتی دارد که از تولید سالی ۱۰ فیلم به تولید سالی ۱۰۰۰ فیلم برسیم وقتی این روند ما را به مقصد نرساند، هزینه ها را هدر داده ایم و حتی به تخریب فرهنگ ملی مدد رسانده ایم.